چرا تاكنون خسارات وارده به ایران از طرف عراق و یا سازمانهای بینالمللی جبران نشده است؟
این امر به ضمانت اجرای قوانین و مقررات برمیگردد؛ در سطح ملی هر قانونی كه وضع گردد، دولت آن را اجرا میکند و این قانون برای همه افراد واقع در یك سرزمین، لازمالاجرا میباشد، اما میبینیم كه نظام بینالمللی دارای محیطی هرج و مرج گونه است و این دولتها هستند كه بازیگر اصلی بوده و هیچ مرجع تصمیمگیری و اجرایی بالاتر از خودشان را قبول ندارند و تنها قدرت دولتهاست كه تعیین كننده بوده و به تخصیص منافع به واحدشان كمك میكند و تنها كشورهای قدرتمند هستند كه میتوانند در صحنه سیاست بینالمللی خواستههای خود را به كرسی بنشانند. لذا هیچ نهادی كه به امر قانونگذاری، قضاوت و اجرای مقررات و قوانین در سطح جهان بپردازد وجود ندارد و سازمان ملل نیز كه علیالظاهر بر اساس منشور اولیه قرار بود چنین وظیفهای را برعهده بگیرد عملاً بُردی جهانی ندارد و تصمیماتش بركل اعضای آن حاكم نبوده و ركن اجرایی آن یعنی شورای امنیت عملاً ابزاری در دست ابرقدرتها و در راستای منافع آنها میباشد.
این موضوع كاملاً در جنگ ایران و عراق و جنگ خلیجفارس (جنگ كویت و عراق) مشهود بوده است. ابرقدرتها به علت اینكه منافع آنها در جنگ كویت از طرف عراق تهدید شده بود و شریان حیاتی اقتصادشان یعنی نفت مورد تهدید قرار گرفته بود، سریعاً وارد عمل شدند و عراق را از كویت خارج كردند و پرداخت خسارت جنگی از طرف عراق به كویت را از طریق فروش نفت عراق و واریز درآمد آن به حساب شورای امنیت، تضمین نمودند ولی در جنگ عراق و ایران تهدیدی علیه منافع خود احساس نمیكردند و تلاش چندانی برای پایان جنگ در گذشته و پرداخت خسارت جنگی به ایران ـ به رغم اینكه سازمان ملل عراق را متجاوز اعلام كرده و طبق حقوق بینالمللی ملزم به پرداخت خسارت هست ـ صورت ندادند.
خلاصه اینكه، نبودن ضمانت اجرایی جهان شمول و بیطرف برای اجرای تصمیمات سازمان ملل متحد در مجازات عضو خاطی و عمل گزینشی اعضای شورای امنیت در چارچوب منافع كشور خودشان، موجب شده است كه تاكنون غرامت ناشی از هشت سال جنگ به جمهوری اسلامی ایران پرداخت نشود و سازمانهای بینالمللی نیز به رغم اینكه شورای امنیت در بند 7 قطعنامه 598 از آنها خواسته است كه كمكهای بینالمللی را برای جبران خسارات جنگی ایران و عراق ارائه دهند، هنوز اقدام بایستهای انجام ندادهاند.