مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به مناسبت سالروز شهادت شهید احمد سیافزاده اقدام به انتشار صوتی از ایشان کرده است.
شهید سیافزاده در این صوت که برای اولین بار منتشر شده است در مصاحبهای که در قرارگاه کربلا و در بیست و نهم اسفندماه سال 1364 انجام شده تحلیل خود را از سکوت دشمن حین اجرای عمليات والفجر 8 ارائه کرده است.
در این صوت میشنویم:
چتر خدا چشمان دشمن را کور کرده بود
«اینکه اصلاً یکچیز عجیبـی بـود كـه خودمـان بعضـی وقتها شـك میكردیم میگفتیم نكند دشمن دارد ما را فریب میدهد. فهمیده ولی چیزی نمیگوید. یعنی اینقدر دیگر قضیه برای خودمان مشكوك بود كه چون جزیره آبادان یك جزیرهای بود كه كسی تـوی آن نـه كار كرده بود نه واقعاً با پنج، شش سال قبلش فرقـی داشـت، نـه اصـلاً بـرای دشـمنی كـه اینقدر چشمهایش باز است كه كجا ما میخواهیم عمل بكنیم، ماهوارهها برایش عكس میگیرد، دیدهبانیهـا، رازیتهایش، هواپیماهایش عكس میگیرد، جاسوسهایش میآیند اینطرف، جاسوسهای اینوری میروند آنطرف. اینهمه امكانات استخباراتش را به كار میگیرد كه بفهمد منطقـه عملیـات كجـا است؟ برای دشمن كاری نداشت كه بفهمد اینجا میخواهد عملیات بشود.
درمجموع مـن معایـب منطقه را گفتم ولی شرایط مثبتی هم داشت كه خیلی هم قوی نیستند. با توجه به اینها و اصـلش همان امدادهای غیبی و كمكی كه خدا به اینجا كرد، نه یـك روزی آمـد یـك عكـس خیلـی حسابشدهای بگیرد، نه یك روزی آمد بمبارانی بكند، نه یك روزی آمـد آتـش شـدید بریـزد، اصـلاً منطقـه درست مثلاینکه خدا چترش را انداخته بود از روی آبادان به اینطرف كـه اصـلاً اینجـا نمـیخواهـد چیزی بفهمد و چشمهای دشمن را كور كرده بود. یعنی دشمن هم حساس شده بود به این ترددهای جاده آبادان. گذاشته بود بهحساب منطقه شلمچه كه ارتش میخواسـت عمـل بكنـد و یـك تجمعـی كرده بود. حتی منطقه مارد را كه زد آنجا را بهحساب ارتش گذاشت.»