عراق ادعا میكرد كه ارتش این كشور در پاسخ به تجاوزات ایران وارد جنگ شد. آیا شواهدی برای رد این ادعا وجود دارد؟
روند حوادث دقیقاً خلاف ادعای عراق را نشان میدهد:
درپی فروپاشی نظام شاهنشاهی و پا گرفتن نظام جمهوری اسلامی در ایران، عراق زمینه را برای اعمال اغراض سیاسی و نظامی خود مناسب دید. لذا صدام حسین ابتدا در یك تصفیه حزبی حسن البكر را از رهبری عراق كنار زد و خود به جای وی نشست. وی سپس با اتخاذ رویكرد همكاری با كشورهای غربی به ویژه امریكا و فرانسه، پایههای حكومت خود را تحكیم بخشید و سیاست رادیكالی منطقهای خود را كنار گذاشت و به همكاری بیشتر با كشورهای عربستان، كویت و ... روی آورد و همزمان با این تحولات، گروههای معارض با جمهوری اسلامی ایران از قبیل جبهةالتحریر عربستان، و جبهةالتحریر اهواز و سازمان سیاسی خلق عرب را فعال كرد و گروههای مسلح ایرانی در كردستان، همچون حزب دمكرات كردستان ایران و ... را به خدمت گرفت.
اهداف عراق در این برهه عبارت بود از: تشكل و سازماندهی جوانان عرب در جهت اهداف عراق؛ كسب اطلاعات سیاسی، نظامی و اقتصادی از اوضاع ایران؛ دامن زدن به اختلافات نژادی و قومی و انجام دادن اقدامات خرابكارانه در مواضع حساس اقتصادی و نظامی خوزستان و كردستان؛ تحركات مرزی در آستانه تجاوز به ایران نیز قابل توجه است. مطلب دیگر اینكه عراق برای افزایش توان نظامی خود در مرز ایران دست به اقدامات زیر زد:
ـ افزایش و تقویت پاسگاههای مرزی
ـ مستحكم كردن خطوط پدافندی
ـ ایجاد شبكهها و جادههای متعدد مواصلاتی در نزدیك مرزهای مشترك.
همچنین كاهش سطح روابط دیپلماتیك با ایران و گسترش اقدامات خصمانه سیاسی، از دیگر اقدامات عراق در آستانه تجاوز به ایران بود.
حكومت عراق در شهریور 1359 اقدمات نظامی خود را علیه جمهوری اسلامی گسترش داد و از ابتدای این ماه بیشتر شهرهای مرزی ایران از جمله قصرشیرین، سومار، مهران، خرمشهر و آبادان را زیر آتش سلاحهای سبك و سنگین قرار داد. در 13 شهریور نیز چند نقطه قصرشیرین را بمباران كرد و به بیش از 100 خانه مسكونی آسیب رساند كه طی آن 105 تن كشته یا مجروح شدند. در 16 و 19 شهریور نیز به ارتفاعات میمك حمله كرد و حدود 210 كیلومترمربع از خاك ایران اسلامی را به اشغال خود درآورد.