جنگ و امنیت از کلیدیترین مفاهیم مشترک در ادبیات روابط بینالملل و مطالعات استراتژیک به شمار میروند. بررسی نسبت میان این دو همواره یکی از اصلیترین دغدغههای پژوهشگران هر دو حوزه مطالعاتی بوده است. کدام جنگها در عرصه بینالملل امنیتزا و کدامها امنیتزدا هستند؟ این سؤالی است که مقاله حاضر سعی دارد تا با ارائه یک الگو که برگرفته از مفروضات نظریه سازهانگاری است، به آن پاسخ دهد. در این مقاله ضمن تجزیه و تحلیل نگرش این نظریه به مسئله "امنیت" و "جنگ"، رابطه این دو در عرصه بینالملل در قالب الگویی نوآورانه پرداخته میشود. در این الگوی ماتریسی با در نظر گرفتن اجماع ارزشی در منطقه و عرصه بینالملل میتوانیم میزان امنیتزایی یا امنیتزدایی جنگ را برای هر یک از طرفین به دست آوریم. در پایان، جنگ ایران ـ عراق به عنوان یک مطالعه موردی برای تبیین کاربرد حالات این الگو مورد بررسی قرار میگیرد. در این مقاله نشان داده میشود که رابطهای مستقیم و معنادار میان چگونگی تلقی بازیگران عرصه بینالمللی از امنیتزا یا امنیتزدا بودن جنگها، از جمله جنگ ایران و عراق، با نحوه عکسالعمل آنها و نیز انتخاب آنها در نحوه همیاری وجود دارد.