مرتضی قاضی، مدیر گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، در یادداشتی درگذشت مرحوم حاج اسدالله احمدی را تسلیت گفت.
امسال چهلمین سال تأسیس مرکز اسناد جنگ است؛ باسابقهترین و خوشنامترین مرکز تحقیقاتی جنگ. سال 13۶۰ که فرماندهان این دفتر را تشکیل دادند، قرار گذاشتند کنار هر فرمانده یک راوی قرار بگیرد که هر آنچه را میبیند و میشنود، هم بنویسد و هم ضبط کند.
اما مشکلی وجود داشت. زمانی که این دفتر تشکیل شد، بیشتر از یک سال از شروع جنگ میگذشت. راویها قرار بود از آن به بعد را ثبت و ضبط کنند، اما در همان یک سال ابتدایی جنگ، اتفاقات مهم و تأثیرگذاری از مقاومت مردمی در سرتاسر جبهههای جنگ از شمال غرب تا جنوب رخ داده بود، اتفاقاتی که جنگ مردمی را پایهگذاری کرده بود. آن زمان که کسی کنار فرماندهان نبود تا این اتفاقات و حوادثی را ثبت و ضبط کند! مسئولین دفتر برای دوره قبل از خود چه باید میکردند؟ این سؤال مهمی بود.
از همان روزهای اولی که همکاریام با مرکز اسناد جنگ را شروع کردم، ده سال پیش، برایم سؤال بود که مؤسسان مرکز اسناد برای سال اول جنگ چه تدبیری اندیشیده بودند. خود من در مرکز اسناد جنگ، پروژه تاریخ شفاهی فاطمه جوشی، فرمانده بسیج خواهران آبادان در یک سال محاصره را داشتم که هدفش باز روایی خاطرات زنان آبادان از سال اول جنگ بود، البته بعد از ۳۰ سال از گذشت زمان واقعه! خب، برای اتفاقات سال اول جنگ، در همان زمانِ جنگ فکری شده بود؟
وقتی پرسوجو کردم، متوجه شدم که مسئولین دفتر سیاسی سپاه، همان ابتدای سال 1360، عدهای از راویان را به جبهههای غرب و جنوب اعزام کرده بودند، با این مأموریت که با رزمندگان و فرماندهان این مناطق گفتگو کنند و ثبت و ضبط کنند آنچه را که در یک سال اول جنگ اتفاق افتاده؛ و جناب اسدالله احمدی ازجمله این راویهای انگشتشمار بود. جزو السابقونی که در ایجاد گنجینه ارزشمند و منحصربهفرد اسناد سال اول جنگ سهیم بود. کتاب «دستهای خالی، پاهای خونین» را سال 1398، بر اساس همین مصاحبههای 39 سال پیشِ خودش تهیه کرد. به گفته جناب احمدی، 90 درصد مصاحبههای این کتاب ناب و کار خودش بود.
من برخوردهای کوتاهی با این بزرگوار داشتم. دقیق بود و مشرف و مسلط به موضوع کاری خودش. درباره نوارهای شهید بروجردی مشورتی از ایشان گرفتم و وقتی برایم گفت که چه حجمی از مصاحبه در زمان حیات شهید بروجردی از ایشان ضبط کرده، به بزرگی کارش پی بردم.
مهربان بود و سرش به کار خودش گرم بود. خدا رحمتش کند و با شهدایی که سالها در جوار آنها زیسته بود و راویشان بود، محشور و همنشین باشد انشاءالله.