نقش نیروهای سپاه حمیدیه به فرماندهی علی هاشمی، بچههای تبریز به فرماندهی علی تجلایی و تعدادی دیگر به فرماندهی صادق حیدر خانی مشخص شد. نیروهای ارتش و تکاورهای چمران هم هرکدام مسئولیتی بر عهده گرفتند
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، با سقوط خرمشهر دوباره طمع دشمن برای اشغال سوسنگرد و اهواز قوت گرفت. اسماعیل دقایقی(مسئول وقت دفتر هماهنگی سپاه استان خوزستان) بعد از شکستن حصر اول سوسنگرد؛ محمدرضا پورکیان را که نیروی زبده و زرنگی بود به فرماندهی سپاه سوسنگرد گذاشت. او هم در مدرسهای مستقر شد و نیروهایش را سازمان داد.
ایستادگی پورکیان و یارانش تا سرحد جان
دشمن قوایش را جمع کرد. اواسط آبان ماه، پاسگاه سوبله و بستان را گرفت و به سمت سوسنگرد پیشروی کرد. پورکیان و نیروهایش که به بیست نفر هم نمیرسیدند، در مقابل دشمنی که جاده سوسنگرد-حمیدیه را بسته بود؛ جانانه ایستادند.
خط زرهی دشمن را شکستند و مقاومت کردند اما باز کمبود نیرو و مهمات دست آنان را در مقابل قوای زرهی بست. تنها چند کلاش و نارنجک داشتند و میخواستند یک تیپ را عقب بزنند. موفق هم شدند.
چندساعتی دشمن تا بن دندان مسلح را معطل کردند، اما پور کیان آخرین نارنجکش را که پرتاب کرد، نقش زمین شد.
طراحی عملیات برای شکستن حصر دوم سوسنگرد
ارتش دشمن برای دومین بار سوسنگرد را به محاصره در آورد. تعدادی از نیروها همچنان داخل سوسنگرد مقاومت میکردند اما شدت حجم آتش توپخانه و ادوات دشمن زیاد بود. آنان نیز ناگزیر شدند در آخرین لحظات شب، عقبنشینی کنند.
با این اتفاق توجه تمام نیروهای رزم به سوسنگرد جلب شد. نمیتوانستند اجازه دهند آنجا نیز به سرنوشت خرمشهر دچار شود.
طراحی عملیات آزادسازی را شروع کردند. قرار شد عملیاتی مشترک بین سپاه و ارتش و نیروهای جنگ نامنظم انجام شود.
بافرمان امام مبنی بر اینکه حصر سوسنگرد باید شکسته شود، نیروها قوت و انگیزه مضاعفی یافتند، اما بنیصدر؛ فرمانده کل قوا بود و کارشکنی میکرد.
ارتش بهصورت خودجوش تیپ دزفول را به فرماندهی سرهنگ شهبازی وارد عمل کرد. نزدیک به دویست نفر نیز بهصورت بسیجی از شهرهای مختلف خودشان را به جبهه رساندند.
سپاه چیزی به اسم تیپ و لشکر نداشت. دقایقی از طرف سپاه استان مأموریت پیدا کرد رزمندههای اعزامی را جمعوجور کند تا با همکاری ارتش و ستاد جنگهای نامنظم در عملیات شرکت کنند. جلسه هماهنگی ساعت شش صبح با حضور دقایقی، سرهنگ شهبازی و مصطفی چمران در محور حمیدیه به سوسنگرد برگزار شد.
بعد از هماهنگیهای لازم، دقایقی نیروهای اعزامی از شیراز را داخل خندقهای اطراف سوسنگرد مستقر کرد تا مسیر نیروهای زرهی دشمن از غرب به داخل شهر بسته شود.
نقش نیروهای سپاه حمیدیه به فرماندهی علی هاشمی، بچههای تبریز به فرماندهی علی تجلایی و تعدادی دیگر به فرماندهی صادق حیدر خانی را نیز مشخص کرد. نیروهای ارتش و تکاورهای چمران هم هرکدام مسئولیتی بر عهده گرفتند
آزادسازی سوسنگرد
طرح نهایی و عملیات آزادسازی در ۲۵ آبان (۱۳۵۹) آغاز شد. حمله از چندین محور صورت گرفت. ارتش بعث غافلگیر، به عقب رانده و شهر باقدرت آزاد شد ولی تعدادی از بچهها به شهادت رسیدند و مصطفی چمران مجروح شد.
باید بهسرعت سپاه سوسنگرد سامان میگرفت. دقایقی خودش مسئولیت سپاه را پذیرفت تا در فرصت مناسب فرمانده ای برای آن تعیین کند.
بعد از یک هفته، اسماعیل به همراه مسعود صفایی مقدم، مخبر، منوچهر آصفی، علیزاده و صادق رضایی، سوار پیکانی زرد رنگ شدند و به سمت سوسنگرد رفتند.
از سوسنگرد جز مشتی آوار و خرابی چیزی بهجا نمانده بود. دقایقی، صفایی مقدم را بهعنوان فرمانده سپاه سوسنگرد معرفی کرد.
منبع:
نظرلو، مرضیه، روشنای بدر (مستندی روایی از زندگی شهید اسماعیل دقایقی؛ فرمانده لشکر بدر)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۱، صفحات ۱۹۳،۱۹۴