مراسم آیین رونمایی از «تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایت حجتالاسلاموالمسلمین عبدالله حاجی صادقی نماینده ولیفقیه در قرارگاه قدس» با حضور حجتالاسلاموالمسلمین عبدالله حاجی صادقی نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار علی فضلی جانشین معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جمعی از نویسندگان و پژوهشگران دفاع مقدس، سردار رمضان شریف سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار مزینانی مسئول واحد تبلیغات جبهه و جنگ قرارگاه خاتمالانبیاء در دوران دفاع مقدس، سردار حسین علایی فرمانده قرارگاه نوح و نیروی دریایی سپاه در دوران دفاع مقدس، سردار احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس، سردار فلاح زاده جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه، سردار یزدان فرمانده تیپ ۲۰ زرهی سپاه در دفاع مقدس، سردار فرجیانزاده معاون هماهنگ کننده حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه و جمعی از مسئولین نمایندگی ولی فقیه در سپاه و سردار علی محمد نائینی مشاور فرماندهی کل سپاه و رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در سالن اجتماعات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برگزار شد.
حجتالاسلاموالمسلمین عبدالله حاجی صادقی نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه من خودم را بازنده امتحان الهی در دوران دفاع مقدس میدانم، یادآور شد: جانشین سردار فضلی در لشکر 10 سیدالشهداء شهید شده بود. قرار بود شهید میثمی در آن مراسم سخنرانی کند. به ایشان گفتم «آقای میثمی حیف شد در کربلای 5 خیلی شهید دادیم»، برگشت و نگاه تندی به من کرد و گفت «حیف شد؟! به خدا قسم میبینم یک روزی این جنگ تمام میشود، تو مدام دست پشت دستت میزنی و میگویی باختم، باختم، باختم.» حالا گاهی پشت دست که هیچ، بر سرم میزنم میگویم باختم، چه فرصتی بود! « فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ» «این هدیه الهی است»
وی تأکید کرد: اتفاقی کسی شهید نمیشد، من پنج همحجرهای شهید دادم ولی خودم مردود شدم.
نماینده ولیفقیه در قرارگاه قدس در دوران دفاع مقدس با اشاره به رونمایی از کتاب تاریخ شفاهی خود اظهار کرد: این کتابها کار آنها است و تمام تلاش من این بوده است که نقش طلبههای تبلیغی رزمی و چهار هزار شهیدی که عمدهشان بیش از سه هزار و خردهای از آنها برای دفاع مقدس هستند را نشان بدهیم.
انقلاب اسلامی بدون فرهنگ دفاع مقدس بقا ندارد
وی با اظهار به اینکه دفاع مقدس تجلی فرهنگ عاشورا بود، بیان کرد: ما باورمان این است که بعثت تاریخ تولد اسلام بود اما عاشورا تضمینکننده حیات ابدی بعثت بود. فرهنگ عاشورا اگر نبود بعثت زنده نمیماند، این یک واقعیت است. بعثت با فرهنگ عاشورا زنده میماند. انقلاب اسلامی تولد جدید اسلام ناب و بعثت بود، دفاع مقدس تجلی فرهنگ عاشورا بود، همانطور که بعثت بدون فرهنگ عاشورا زنده نمیماند انقلاب اسلامی بدون فرهنگ دفاع مقدس بقا ندارد. دفاع مقدس پایان یافت، فرهنگش پایان نمییابد. عاشورا یک روز بود اما همه زمینها و همه زمانها را درنوردید، طلوعی شد بی غروب، آغازی بیپایان.
حجتالاسلاموالمسلمین حاجی صادقی تأکید کرد: اگر 45 سال است نظام ولایی مانده است، در تاریخ نداریم نظام ولایی رد گم کند، اگر مانده به برکت همان فرهنگ است. امروز هم فرهنگ دفاع مقدس است که ما را در همه عرصهها مدیریت و هدایت میکند.
وی دفاع مقدس را فرهنگ تولید برشمرد و بیان کرد: دفاع مقدس فرهنگ جهاد، فرهنگ مقاومت، فرهنگ ایستادگی، فرهنگ سازشناپذیری در برابر ظالمان و ستمگران، فرهنگ جهاد بود. ما از قرآن یاد گرفتیم که مؤمن هیچ روزی نمیتواند مؤمن باشد و در حال جهاد نباشد. زندگی بدون جهاد زندگی مؤمنانه نیست منتها یک روز مصداق این جهاد در قالب دفاع مقدس بود، یک روز در حضور در دفاع از حرم اهلبیت (ع) بود، امروز هم صحنههای دیگرش است. اصل این است که آن سه خصوصیت جهاد وجود داشته باشد. تلاش پیگیر و به تعبیر اخیر مقام معظم رهبری تلاش شبانهروزی، دوم جهاد در برابر دشمن باید باشد.
نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متذکر شد: هر عمل صالح شبانهروزی جهاد نیست، زدن دشمن، باید در آن مبارزه باشد.
وی افزود: سوم که از همه مهمتر است فی سبیل الله بودن است. امروز هم جهاد مصادیق دارد، اما مبنا و اساسش همان فرهنگی است که دفاع مقدس به ما یاد داد.
حجتالاسلاموالمسلمین حاجی صادقی با اشاره به اینکه دفاع مقدس پایانناپذیر است، تصریح کرد: دفاع مقدس تاریخ نیست، هویت انقلاب و عامل بقاء انقلاب است. ما انقلابمان را در پرتو دفاع مقدس حفظ کردیم و صادر کردیم و امروز خدا را شاکریم.
امروز دشمن میخواهد جوانهای ما را از منکم من یریدالاخره به منکم من یرید الدنیا تبدیل کند
وی با بیان اینکه امروز جنگ است و دشمن میخواهد جوانهای ما را از منکم من یریدالاخره به منکم من یرید الدنیا تبدیل کند، اظهار کرد: اگر اینگونه شد دوازده هزار طومار مینویسند، هیجده هزار بیعت میکنند اما وقتیکه برق شمشیر عبیدالله را نزدیک گردنشان دیدند به سیوچهار، پنج نفر تقلیل پیدا میکنند.
نماینده ولیفقیه در قرارگاه قدس در دوران دفاع مقدس افزود: آن چیزی که امروز احساس خطر کنیم این است. دشمن نتوانست موتور انقلاب را خاموش کند، اسلام را از بین ببرد، نتوانست راننده و راهبر این انقلاب، ولایت را پیاده کند، با ولایت آن کنند که با ائمه کردند، میخواهد سوخترسان انقلاب، عامل اقتدار و قدرت انقلاب، عاملان روشنایی این موتور را که مردم هستند، با اینها همان کاری را بکند که صدر اسلام انجام دادند.
وی یادآور شد: امروز جهاد من و شما این است که با جهاد تبیینمان، با جهاد شبانهروزی و دلسوزیمان، بامحبتمان به این بچهها و جوانها واقعیتها و مسیر درست را نشان دهیم. در دفاع مقدس شما فرماندهان میفرمودید اگر گلوله دشمن آمد به جسم جوانهای ما خورد به سنگ خورده است، اگر مدرسه را خراب کرد میسازیم، اما خدا نکند گلوله دشمن به ایمان بچههای ما بخورد. آنجا تیرش به هدف خورده است، آنجا تلفاتش افتخار نیست، آنجا شهید نیست، آنجا به خسران رفتن است. امروز از خدا کمک بخواهیم شرمنده این شهدا نباشیم.
حجتالاسلاموالمسلمین حاجی صادقی به نقش یادگاران دوران دفاع مقدس در زمان حال پرداخت و گفت: شما فرماندهانی که والمستشهدین بودید، حال که ماندهاید یک رسالت سنگین دارید، اجازه ندهید این فرهنگ کمرنگ شود، اجازه ندهید این فرهنگ فراموش شود.
وی با قدردانی از ریاست و کارکنان مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس گفت: از سردار نائینی و از همه دوستانی که زحمت میکشند بهنوبه خودم تشکر میکنم. این فرهنگ را نگه دارید. امروز هم این بچهها به این فرهنگ نیاز دارند، امروز هم ما نیاز داریم به این بچهها یاد بدهیم، لذت که همهاش در شکر و عسل و اینها نیست، من گاهی به جوانها میگویم فکر نکنید ما جبهه را تحمل میکردیم، چه سختیهایی، چه مشکلاتی وجود داشت اما وقتیکه برای خدا میشد یک لذتی داشت که هیچچیز نمیتوانست جای آن را بگیرد و این را به این بچههای نسل امروز بچشانید تا بتوانند در برابر این هجمه سنگین دنیا که میخواهد یکی خرمشهر مغز، یکی خرمشهر قلب، این دو را تصاحب کند، اجازه ندهید تصرف کند.
یک خاطره از دفاع مقدس؛ وقتی دوربین خدا هم حسابوکتاب دارد!
نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه به خاطرات خود در دوران دفاع مقدس پرداخت و اظهار کرد: یک روز همان اول جنگ آقای شهید جهانآرا ـ من آخوند سپاه خرمشهر بودم ـ من چون یک هفته، ده روز در کوت شیخ بودم ایشان به من گفت به مرکز سپاه خرمشهر در هتل پرشین بیا، به آنجا رفتم و یک روز بعدازظهر گفت دلت برای کوت شیخ تنگ نشده است؟ گفتم چرا، گفت بیا برویم. یک طلبه جوان دیگری هم که شهید شد با من بود. سوار ماشین شدیم، در راه که میرفتیم مقر بچههای جهادسازندگی نجفآباد را که آقای پارسا مسئولش بود نشان داد. گفت برویم یک سری به ایشان بزنیم. وقتی رفتیم دیدیم که ایشان لباسش سر تا پا روغنی است و روی لودر است و دارد تلاش میکند آن را تعمیر کند. همراهمان یک دوربین عکاسی قدیمی بود، به ایشان گفتم بیا یک عکس از ما سه نفر بگیر، آقای جهانآرا با لباس پاسداری است، من هم آخوندی و آقای پارسا هم جهادی است، ببینیم کدام یک از ما زودتر شهید میشویم.
وی ادامه داد: برادر طلبهمان بارها با این دوربین عکس گرفته بود، رفت و هر چه کرد گفت نمیشود. گفتم شما بایست من عکس میگیرم، ایستاد من عکس گرفتم. اولین کسی که شهید شد آقای پارسا بود، بعد از ثامنالائمه آقای جهانآرا و در فتح خرمشهر آن طلبه شهید شد. گفتم خدایا قربانت بروم دوربینت هم حسابوکتاب دارد.