شهید محمود بیات سرمدی، راوی مرکز اسناد:

در بخشی از وصیت‌نامه خویش آورده است: بسیار دوست دارم که زندگی‌ام با شهادت در راهت پایان یابد و این بزرگ‌ترین آرزو و خواست بنده توست.

 

به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، شهید محمود بیات سرمدی در زمستان سال 1342، در محله جوادیه تهران در خانواده‌ای مؤمن و انقلابی به دنیا آمد. محمود شش برادر داشت و وی فرزند دوم خانواده بود.

 

محمود به روایت مسعود

مسعود بیات سرمدی، برادر بزرگ شهید که خود نیز از رزمندگان دفاع مقدس می‌باشد؛ نقل می‌کند:

این عزیز از همان هفت‌سالگی نمازش را می‌خواند. احترام به پدر و مادر برایش امر واجبی بود. به خواندن نماز شب اهتمام ویژه‌ای داشت، به‌گونه‌ای که مادرمان می‌گفت؛ اکثر شب‌ها که از خواب بیدار می‌شدم، محمود را مشغول خواندن نماز شب، قرآن و دعا می‌دیدم.

همه فامیل اذعان داشتند که ما هیچ‌وقت حتی عمل مکروهی را از محمود ندیدیم. وی از ابتدای شروع تحصیلات خود تا پایان دوران دبیرستان در مدرسه البرز تهران، بین شاگردهای اول و دوم بود.

وی قبل از انقلاب به شرکت در جلسات سیاسی و انقلابی اهتمام داشت و نسبت به شرکت در راهپیمایی‌ها و همچنین پخش اعلامیه‌های امام خمینی (ره) اقدام می‌نمود.

شهید به تحصیل در حوزه علمیه قم مشغول بود، ضمن آنکه دانشجوی رشته الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران نیز بود.

با شروع جنگ تحمیلی، محمود به عضویت سپاه پاسداران درآمد و با توجه به تخصص خود در قسمت عقیدتی-سیاسی سپاه مشغول به خدمت شد.

برادر شهید در ادامه می‌گوید:

ما هفت برادر بودیم که پنج نفرمان به اقتضای سن از شروع جنگ تحمیلی تا پایان آن در عرصه دفاع مقدس به رزمندگی و دفاع از میهن مفتخر بودیم. یکی از برادرانمان «منصور» بود که شهید اول خانواده بود. وی دانش‌آموز هنرستان بود و رشته برق می‌خواند و به‌صورت داوطلبانه و بسیجی به جبهه رفت و در عملیات رمضان در سال 1361 درحالی‌که آرپی‌چی‌زن بود و 17 سال بیشتر نداشت به شهادت نائل آمد و مفقودالاثر شد تا اینکه پیکرش در سال 1368 به آغوش میهن برگشت.

برادر دیگرمان «غلامرضا» بود که چون از لحاظ سنی کوچک بود و نمی‌توانست به جبهه برود با شناسنامه برادر بزرگ‌ترش، «یوسف» به جبهه رفت و در 23 فروردین سال 1366 یعنی در سالی که محمود نیز در همان سال به شهادت رسید، درحالی‌که 14 سال بیشتر نداشت، در جریان عملیات کربلای 8 به شهادت نائل آمد.

محمود نیز در عملیات‌های زیادی شرکت کرد و چندین بار مجروح و حتی شیمیایی شد، اما بااین‌حال از تحصیل علم غافل نبود و در زمان‌هایی که فرصت می‌کرد درسش را در دانشگاه ادامه می‌داد و در سالی که به شهادت رسید، سال آخر دانشگاه را پشت سر می‌گذاشت.

 

روایت گری دفاع مقدس

شهید محمود در کنار فعالیت‌های عقیدتی-سیاسی در جبهه و پشت جبهه، به کار روایتگری و ثبت و ضبط صحنه‌های جنگ روی آورده بود و این کار را با یک میکروفن و ضبط کوچک در شرایط متفاوت و مختلف جغرافیایی و آب و هوایی در مناطق سردسیر و گرم سیر و کوهستانی و صعب‌العبور جبهه انجام می‌داد و درعین‌حال تفنگ به دست، رسالت رزمندگی خود را نیز انجام می‌داد.

 

سرانجام این شهید بزرگوار در 17 بهمن‌ماه سال 1366 در جریان عملیات بیت‌المقدس 2 و درحالی‌که 24 سال داشتند و این بار به‌عنوان بسیجی به جبهه اعزام شده بودند؛ در منطقه مائوت کردستان عراق، براثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت نائل آمدند. پیکر پاک این شهید در کنار برادران شهیدش در قطعه 27 بهشت‌زهرا (س) به خاک سپرده شد.

 

فرازهایی از وصیت‌نامه شهید

ای‌کاش می‌توانستم کاری کنم تا وظیفه‌ام را نسبت به اسلام عزیز انجام داده باشم و دلم آرام بگیرد و هنگام لقاء معشوق، شرمنده خاندان اهل‌بیت (ع) نگردم. ما که آرزو داشتیم در کربلای امام حسین (ع) می‌بودیم. اینک ندای (هل من ناصر ینصرنی)، پاسخ آرزوی ماست، که اگر نبودی و نتوانستی در آن عرصه خونین پیکار نمایی، پس ندای من که تاریکی قرن‌ها سکوت را پشت سر گذاشته است را پاسخ گوی.

خدایا تو را سپاسگزارم که ما را در روزگاری آفریدی که توانستیم اسلام را دریابیم. ایثار و ازخودگذشتگی را آفریدی که رنج و سختی را با زندگی درآمیختی. بسیار دوست دارم که زندگی‌ام با شهادت در راهت پایان یابد و این بزرگ‌ترین آرزو و خواست بنده توست.

از پدر و مادر عزیز و مهربانم که مرا و اندیشه مرا در جهت خدمت به اسلام عزیز پرورش دادند، تشکر می‌نمایم.

در زندگی اخلاق اسلامی را رعایت نمایید و برای دنیا آن‌قدر توشه جمع کنید که در آن زندگی می‌کنید و برای آخرت نیز آن‌قدر که در آن زندگی خواهید نمود.

به دنبال کسب روزی حلال باشید که مال حلال، سخت به دست می‌آید، ولی آسان از گلو پائین می‌رود و مال حرام آسان به دست می‌آید، ولی سخت از گلو پائین می‌رود.

برادران، حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «غنا و بی‌نیازی در قناعت است، نه در ثروت.» نگذارید مال دنیا شما را به بندگی بکشد.

برادران عزیزم من خودم بیشتر از هرکس محتاج این حرف‌ها بودم، ولی دیدم که زندگی یعنی همین. تلاشی که شما برای انجام خواست یک شهید می‌نمایید، موجب خوشنودی خدا و شادی روح آن شهید است.

لینک کوتاه :
کد خبر : 3571

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245