برادر محسن به‌محض آنکه از رسیدن منافقین به سر پل ذهاب مطلع شد، آقای هاشمی را در جریان قرار داد. برداشت آقای هاشمی این بود که این خبر بیشتر یک عملیات روانی است، اما آقا محسن که مسئله را جدی گرفته بود با هلیکوپتر خود را به اسلام‌آباد غرب رساند و...

 

به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس؛ عملیات مرصاد یکی از صحنه‌‌هایی بود که چهره منافقین به‌عنوان دشمن ملت ایران عیان شد و به مدد مقاومت مردم با هدایت سرداران دلاور ایران صحنه نبرد، به‌گونه‌ای رقم خورد که در اوراق تاریخ ایران، روایتی شنیدنی از سرنوشت‌ خائنین به وطن و متحدین با دشمن ثبت‌شده باشد و در مقابل، روایتی درخشان از دلیری سردارانی که از این مملکت در سخت‌ترین دوران حفاظت کردند، بر جای بماند.

سردار حاج علی فضلی از دلاوران هشت سال دفاع مقدس و از فرماندهان محبوب سپاه پاسداران است که نقشی مهم در پیروزی سپاه اسلام در بسیاری از عملیات‌ها داشت؛ فرمانده‌ای که شهید حاج قاسم سلیمانی درباره او گفت: «علی فضلی شهید زنده است.» و سردار سلامی در مراسم تجلیل از حاج علی فضلی، متواضعانه و در مقابل دوربین‌ها، خم شد و بر دستان او بوسه زد و گفت: «علی فضلی «عَلَم فضیلت‌ها» و «بیرق کرامت‌ها»ی ماست. علی، نه «بیرق‌دار» که خود، «بیرق» است.»

سردار محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس نیز درباره حاج علی فضلی روایتی شنیدنی داشت و تأکید کرده است: «به جرات می‌توانم بگویم، هیچ عملیاتی در دوران دفاع مقدس نیست که سردار فضلی، داوطلبِ حضور در آن نشده باشد و به همین دلیل، تأکید دارم که فضلی، مظهر فداکاری و عشق در آتش است.»

از مصادیق درخشش سردار فضلی، حضور نقش‌آفرین او در عملیات «مرصاد» است که منافقین در ۵ مرداد ۶۷، دست در دست صدام، به خیال خام خود، به ایران اسلامی حمله کردند و امروز، پس از ۳۲ سال از آن حادثه، جریان نفاق به‌عنوان مزدوران آمریکا و رژیم صهیونیستی و مهره‌های سیا و موساد، همچنان به شرارت علیه ملت ایران مشغولند و اینک روایت سردار حاج علی فضلی از عملیات مرصاد؛

«رژیم بعث عراق از مفاد قطعنامه ۵۹۸ خشمگین بود، ولی به روی خود نمی‌آورد، چون تصور می‌کرد ایران با اهدافی بلند همچون «رفع فتنه از عالم»، «سقوط صدام» و... که برای جنگ تعیین کرده، به قطعنامه رضایت نخواهد داد.

خبر پذیرش قطعنامه توسط ایران، رژیم بعث را در کابوسی وحشتناک فرو برد، چون احساس می‌کردند جنگی را که ناجوانمردانه با اتکا به مستکبرین شرق و غرب و با هوس کشورگشایی آغاز کرده‌اند، حالا مجبورند بدون هیچ‌گونه دستاوردی و با تحمل هزینه‌های سنگین باید به پایان برسانند.

آن‌ها به‌روشنی دریافته بودند قطعنامه‌ای که صادرشده حاوی بندهایی است که حقیقت جنگ را برای افکار عمومی جهان افشا کرده و آشکارا به نفع ایران است: ازجمله تعیین متجاوز، پرداخت خسارت، تعیین مرزهای بین‌المللی و ازاین‌رو صدام خشمگینانه زیر بار پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نرفت و مصمم شد تا با حمله به خرمشهر و کرمانشاه، ایران و شورای امنیت سازمان ملل را در عملی انجام‌شده قرار داده و مجبور به صدور قطعنامه‌ای جدید نماید.

او برای این کار و به جهت اینکه بتواند تا حدودی از بار مسئولیت حمله پس از قطعنامه شانه خالی کند و آن را به دیگران نسبت دهد، دست به دامان منافقینی شد که در ظاهر خود را ایرانی می‌دانستند، اما باطناً از ابتدای انقلاب در مقابل همه ایرانیان از هر رنگ و نژاد و مذهبی ایستاده و زنان و مردان و کودکان بی‌گناه بسیاری را به خاک و خون کشیده بودند.

منافقین وطن‌فروش نیز که مورد طرد و نفرت آحاد ملت ایران قرارگرفته و مترصد فرصتی برای جنایتی مجدد بودند، خائنانه وارد این معرکه شدند. غافل از اینکه وعده الهی «ان ربک لبالمرصاد» در انتظار آن‌هاست و عزم شیطانی بی‌فروغشان با مجاهدت فرزندان غیور ملت ایران شکست خواهد خورد و دودمانشان را به باد فنا خواهد داد.

برادر محسن به‌محض آنکه از رسیدن منافقین به سر پل ذهاب مطلع شد، آقای هاشمی را در جریان قرار داد. برداشت آقای هاشمی این بود که این خبر بیشتر یک عملیات روانی است، اما آقا محسن که مسئله را جدی گرفته بود با هلیکوپتر خود را به اسلام‌آباد غرب رساند و به دستور ایشان، فرماندهان یگان‌ها ازجمله برادران کوثری، سلیم‌آبادی و ... نیز به‌سرعت خود را به منطقه رساندند و برادران شمخانی، رشید و وحیدی نیز در کرمانشاه مستقر شدند.

منافقین در محور غرب کشور، در منطقه قصرشیرین، سرپل ذهاب و سی کیلومتری کرمانشاه با نیروهای ما مواجه شدند و در یک نبرد هفتادودو ساعته، به فضل الهی رزمندگان اسلام متشکل از سپاه و ارتش و بسیج که خود را سلحشورانه از اقصی نقاط کشور به منطقه رسانده بودند در عملیاتی متحدانه با محاصره دشمن، منافقین را با تحميل تعداد زیادی کشته، زخمی و اسیر شکست داده و تا مرز عقب راندند.

یکی از نکات جالب توجه در آن برهه و شرایط خاص، انتصاب برادر وحیدی از سوی آقا محسن به‌عنوان فرماندار نظامی کرمانشاه بود، چون هرلحظه ممکن بود منافقین وارد شهر شوند و همین تهدید بزرگ نیازمند تصمیمی متناسب با شرایط بود.

از بازجویی اسرای منافقین مشخص شد که آنان در خیال خود قصد داشتند با تصرف پایگاه هلیکوپتری ارتش، سوار بر هلیکوپترها به تهران پرواز و با هجوم به زندان اوین، منافقین زندانی را آزاد کنند و پس‌ازآن با حمله به جماران، امام را شهید و کار جمهوری اسلامی را یکسره کنند که عنایت الهی شامل حال رزمندگان اسلام شد و با سرکوب منافقین، برگ زرین دیگری بر تاریخ افتخارات ملت ایران افزوده شد.»

 

منبع: تابناک

لینک کوتاه :
کد خبر : 3546

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245