سردار علی اصغر زارعی گفت: در قبل از انقلاب، ارتباط شبکهای نانوشتهای بین دانشکده و شهر (آبادان) به وجود آمده بود. از جمله شخصیتهایی که حقیقتاً در انقلاب اثرگذار شدند و خود من شاهدش بودم، محمد جهانآرا و سید عبدالرضا موسوی بودند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدت های سپاه؛ سید عبدالرضا موسوی متولد ۱۳۳۵ در خرمشهر، دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران و از مبارزان انقلاب اسلامی بود که در حکومتنظامی دستگیر و در آستانه پیروزی انقلاب با فشار مردم آزاد شد.
پس از پیروزی انقلاب به سپاه پاسداران پیوست و بهطور شبانهروزی در سپاه خرمشهر فعال بود. با آغاز جنگ، از نخستین روزهای درگیری تا جنگ تنبهتن در خرمشهر حضور داشت.
پس از رفتن محمد جهانآرا به سپاه منطقه ۸ (خوزستان)، فرماندهی سپاه خرمشهر را بر عهده گرفت و سرانجام در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۱، در عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) به شهادت رسید.
وی به هنگام شهادت، دختری چهار پنجساله داشت. او مرتب دنبال مجروحها میگشت و از جنازههایی که در بیابان مانده بودند هم غافل نبود.
در مرحله سوم عملیات، رضا با موتورسیکلت بهطرف جاده میآمد که هواپیمای عراقی منطقه را بمباران کرد. تعدادی از بمبها در اطراف رضا فرود آمدند و ترکشهای زیادی به او اصابت کرد. رودههایش از شکمش بیرون ریخت، مچ دستش قطع شد. صورت و پا و بقیه اعضای بدنش ترکشخورده بود. او در حالی شهید شد که عضو سالمی در بدن نداشت.
روایت مرحوم سردار علیاصغر زارعی؛ فرمانده یگان جنگ الکترونیک سپاه در دوران دفاع مقدس
(در قبل از انقلاب)، ارتباط شبکهای نانوشتهای بین دانشکده و شهر (آبادان) به وجود آمده بود. از جمله شخصیتهایی که حقیقتاً در انقلاب اثرگذار شدند و خود من شاهدش بودم، محمد جهانآرا و سید عبدالرضا موسوی بودند. آنها بچههای خرمشهر و هر دو متأهل بودند و با تشکل دانشجویان سال قبل ما ارتباط پیداکرده بودند.
آقای موسوی دانشجوی پزشکی شیراز بود و به آبادان رفتوآمد میکرد. من سال ۵۵ در خوابگاه بودم. از سال دوم، داخل شهر، در کوی کارگر به ما خانه میدادند. حسن این کار این بود که داخل حصار خوابگاه نبودیم و چون داخل شهر بودیم، جهانآرا و موسوی میتوانستند از طریق واسطههایی با ما ارتباط داشته باشند.
خود جهانآرا و موسوی با بچههای اهواز و با علی شمخانی و حسین علم الهدی در ارتباط بودند. از ما هم دعوت کردند و ما به دانشکده کشاورزی ملاثانی اهواز رفتیم. این دعوت برای ایجاد ارتباط بین انجمن اسلامی دانشکده نفت و دانشگاه اهواز بود
ارتباط ما با گروه منصورون و دوستان در اهواز از همینجا شروع شد. وقتیکه انقلاب به پیروزی رسید و بعد هم سپاه تشکیل شد، همان دوستان عمدتاً به سپاه آمدند.
البته در این فاصله کلی اتفاقات دیگر هم افتاد. مثلاً جهانآرا در خرمشهر برنامهریزی کرده بود تا یک راهپیمایی برپا کنیم و فضای امنیتی خرمشهر را بشکنیم. ما از آبادان به خرمشهر رفتیم و یک تظاهرات پرجمعیت، ولی کوتاهمدت چنددقیقهای را با موسوی و جهانآرا برپا کردیم و دوباره به آبادان برگشتیم.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
جنگ، وظیفه ای انقلابی
جنگ فعلی نتیجه جبری ادامه حرکت انقلابی مردم و تلاش برای تحقق اهداف انقلاب است. انقلاب در حرکت رو به پیش خود با این موانع و توطئهها و کارشکنیها روبرو میشود و هر انقلاب اصیل و مردمی چنین است و لذا باید در ادامه راه خود بهسوی هدفهای انقلابی، همه موارد را از پیش پا بردارد.
برادران عزیز من، برای ما استقلال و تمامیت ارضی میهن اسلامیمان در چهارچوب هدفهای انقلاب و مکتب، معنی پیدا میکند. جنگ با عراق برای ما هدف نیست و همهچیز هم نیست، بلکه وظیفهای است در کنار و به دنبال دیگر وظایف انقلابی و اسلامی که تاکنون داشتهایم و ازاینپس خواهیم داشت.
رسالت سپاه
برادرانم سپاه باید مبارزه درازمدت مکتبی را تا تحقق همه ایده آلهای توحیدی، دستورالعمل زندگی و حیات خویش قرار دهد.
بایدها و نبایدهای ما
آیا تحت چه شرایطی استعمارگران و دشمنان زخمخورده ما حاضرند بهجای مخالفت و خصومت، به حمایت از ما برخیزند؟ آیا با نفی همه خواسته هائی که تاکنون در راهشان جنگیدهایم و قربانی دادهایم؟
آیا جز با نفی همه هدفهایی که دشمنی شیطانها را برانگیخته بود؟ نفی استقلال واقعی و جوهره مکتبی انقلاب؟
و راستی برادران، اگر ما اختلاف خود را با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا فراموش کنیم، چه چیزی برای ما میماند؟
آری برادران ما برای تحقق آرمانهای توحیدی، انقلاب کردهایم و به همین دلیل جنگ باید در خدمت این آرمانها باشد.
با تحمل آوارگی از شهر و دیار و مصیبت از دست دادن عزیزان و آزار وارده از دشمن، همراه با کسب آگاهی و تقویت ایمان، صلاحیت وراثت زمین و رهبری نهضتهای رهائیبخش انبیاء را در عصر خود به دست آوریم.
بجنگیم تا انقلابمان ادامه یابد و اسلام پیروز شود و آزادی و برابری و قسط اسلامی برقرار گردد و سرانجام استکبار و ستم گری و شرک و استبداد و استعمار در سراسر جهان نابود شود.
پیام قیام امام حسین (ع)
پیام حسین (ع)، نفی سازش با شیطان و مقاومت در برابر باطل است و اگر انسان بخواهد برای خود ارزش قائل باشد، باید میزان ظلمستیزی و شیوه آن را ملاک قرار دهد و این مبارزه است که به انسان ارزش و شخصیت میبخشد.
حفظ خط انقلابی و استقلالی
برادرانم مبادا که از خط امام عدول ورزید و بکوشید تا خط استقلالی خویش را از جریانهای قدرت، جدا و حفظ کنید، در غیر این صورت ابزاری برای قدرت یکی از جریانهای سیاسی، بیشتر نخواهید بود.
منابع
۱-نوروزی تبریزی نژاد، فرامرز، عبور از شط، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، ص ۳۶۴
۲-نیازی، یحیی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: جنگال: روایت: علیاصغر زارعی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۰، صص ۴۲، ۴۳، ۴۷