در شرایطی که نیروهای صدام موفق نشده بودند از قسمتی از رود کارون عبور کنند، وی مداخله کرد و گفت: به رئیس ستاد مشترک ارتش دستوراتی دادیم، به او گفتیم که میخواهیم [زمین] بگیرید. نمیخواهم شهری را بگیرید، پس هر شهری سر راهتان هست ویران کنید.
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، شهری با نامی خرم که اگر بخواهیم تحولات آن را بررسی کنیم، ناگزیریم در تاریخ به فروپاشی عثمانی، استعمار انگلیس، استقلال عراق و شخصیتی موحش به نام صدام و حزبش توجه کنیم.
این شهر بندری، پیش از آغاز جنگ تحمیلی، جمعیتی حدود 140 هزار نفر را در خود جای داده بود، اما در سال 1370 و بعد از پایان جنگ به 34 هزار نفر[1] کاهش پیدا کرد. از اثرات سوء حمله وحشیانه صدامیان که سالها برای جبران خسارتها وقت لازم بود و جمعیت آن همچنان هم به میزان قبل از جنگ بازنگشته و بهبود نیافته است.
داستان اشغال خرمشهر ماجرایی غریب و غمناکی است با هزاران جنایت مزدوران بعثی برعلیه مردم بیدفاع این شهر که رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعه 22/10/1382 در این زمینه روایت جالبتوجهی دارد:
«خرمشهر در واقع هیچ نیروی مسلحی نداشت. نه که صدوبیست هزار (مانند بغداد) نداشت بلکه ده هزار، پنج هزار هم نداشت. چند تانک تعمیری ازکارافتاده را مرحوم شهید اقارب پرست- که افسر ارتشی بسیار متعهدی بود- از خسروآباد به خرمشهر آورده بود، تعمیر کرد (البته این مال بعد است. در خود آن قسمت اصلی خرمشهر نیرویی نبود).»
در چنین شرایطی خرمشهر 34 روز در برابر هجوم صدامیان مقاومت کرد و 576 روز در اشغال و تجاوز دشمن قرار گرفت، تا در نهایت پس از 24 روز عملیات پیروزمندانه بیتالمقدس، از شر دشمن آزاد شد.
اما کدام مورخ و یا وقایعنگار میتوانست حجم کینه دشمن از ایران را در این شهر به ثبت رساند؟
در یک گزارش جالبتوجه توسط فرمانده سپاه سوم عراق در اوایل دی در ارائه گزارش توجیهی به صدام درباره اشغال خرمشهر اشاره میکند که ارتش عراق برای مصادره اموال تجاری و خانههای اشغالشده به دست افسران عراقی و واریز غنائم به خزانه عراق برنامهریزی کرده ولی فرماندهان محلی خیلی زود دریافتند که بهسختی میتوانند جلوی غارت بدون مجوز سربازان و درگیری آنها بر سر غنائم را بگیرند. صدام در پاسخ میگوید: «غارت کردن حق سربازان است... آنها برای این جنگیدهاند و باید به آن دست یابند[2]»
همچنین با توجه به چنین رویهای، گزارشهای متعددی نیز از ژاندارمری درباره تجاوز به زنان در خرمشهر توسط نیروهای بعثی[3] ثبت شده است.
اکنون با توجه با اسنادی که در اختیار داریم، قصد صدام در این هجوم، نه یک فتح و کشورگشایی، بلکه تخریب و انهدام و ویرانی خرمشهر بود. برای مثال، با توجه به ترس نیروهای بعثی از پاسداران جهت ورود به داخل شهر، ناگزیر بودند که پشت دروازههای شهر متوقف شوند و تا رسیدن نیروهای بیشتر و برای تسلیم کردن مردم، به بمباران شهر بپردازند. بهطوریکه تانکهای عراقی در حالی راهشان را به داخل شهر باز میکردند که بخش اعظم شهر در شعلههای آتش میسوخت و با هفت روز گلولهباران توپخانهای عراق، شهر ویران شده و ابرهایی از دود ناشی از آتشسوزی پالایشگاه آبادان و نوعی مه گرفتگی مصنوعی آسمان منطقه را فراگرفته بود.[4]
در شرایطی که نیروهای صدام موفق نشده بودند از قسمتی از رود کارون عبور کنند، وی مداخله کرد و گفت: به رئیس ستاد مشترک ارتش دستوراتی دادیم، به او گفتیم که میخواهیم [زمین] بگیرید. نمیخواهم شهری را بگیرید، پس هر شهری سر راهتان هست ویران کنید.[5] وی همچنین خوشحال از اینکه از موضع یک کارشناس مستندات جنگ جهانی دوم میتواند تجربهاش را نشان دهد، در آغاز سخنرانیاش درباره تأثیر موشکهای کاتیوشا گفت: «من الآن میخواهم آتش [کاتیوشا] را بر آبادان متمرکز کنم... میخواهیم آنها را نابود کنیم، میخواهیم وقتی ترکشهای هوایی بر روی افراد در خیابانها میریزد تلفاتشان هرچه بیشتر افزایش یابد.[6]»
[1] - اطلس نبرد بیتالمقدس. کیهان پناه، امیرحسین. چ 1، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس. ص 19
[2] - جنگ ایران و عراق، تاریخ نظامی و راهبردی. ویلیامسون موری و کوین وودز، (ترجمه عبدالمجید حیدری). چ 1، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس. ص 207
[3] - روزشمار جنگ ایران و عراق، هجوم سراسری. مهدی انصاری، حسین یکتا. چ 2، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس. ص 452
[4] - جنگ ایران و عراق، تاریخ نظامی و راهبردی. ص 203
[5] - جنگ ایران و عراق، تاریخ نظامی و راهبردی. ص 193
[6] - جنگ ایران و عراق، تاریخ نظامی و راهبردی. ص 194