به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید محمود کاوه؛

منصوری وقتی نتیجه نمی‌گیرد، به‌طورجدی تر می‌گوید آقای کاوه، می‌خواهید به‌زور متوسل شویم؟ جلو رفتن شما اصلاً درست نیست. منطقی نیست.

 

اگرچه زمان عملیات کربلای 2 مربوط به دوره‌ای است که استراتژی تعقیب متجاوز در جبهه شمالی پایه‌ریزی شده بود، ولیکن تا قبل از احساس بن‌بست در جنوب، اجرای این استراتژی جدی نشد.

به‌عبارت‌دیگر اجرای عملیات کربلای 2، بیش از هر چیز متأثر از استراتژی معروف به دفاع متحرک ارتش عراق بود.

در این دوره ارتش عراق در مورخ 24/2/1365 در منطقه حاج عمران، به ارتفاعات 2519 و 2435 حمله کرد و دستاوردهای عملیات والفجر 2 را به اشغال درآورد.

ازآنجاکه تسلط و اشراف دشمن بر منطقه، نیروهای خودی را در فشار قرار می‌داد و پیوسته متحمل تلفات می‌کرد، عملیات کربلای 2 با فرماندهی سپاه در دو محور شمالی و جنوبی اجرا شد.

در محور شمالی، ارتفاع گرده کوه تصرف شد، اما در محور جنوبی، هوشیاری و مقاومت دشمن موجب شد تا نیروهای خودی به عقب بازگردند و ارتفاع 2519 در دست دشمن باقی بماند.[1]

 

یکی از تیپ‌های شرکت‌کننده در عملیات کربلای 2 تیپ ویژه شهدا بود. تیپ ویژه شهدا، سال 1361، برای اجرای عملیات‌های بزرگ، در منطقه قرارگاه حمزه تشکیل شد. پادگان این تیپ، در 25 کیلومتری شمال مهاباد قرار داشت.

تیپ شهدا، در عملیات‌های متعددی که برای آزادسازی جاده‌های مواصلاتی، مناطق بینابینی و تأمین مرز و سپس علیه ارتش عراق انجام شد، حضور داشت و نقش مؤثری ایفا کرد.

نخستین فرمانده این تیپ، ناصر کاظمی بود. بعد از شهادت وی، محمدعلی گنج زاده، فرمانده تیپ شد. با شهادت گنجی زاده، محمود کاوه در سال 1362، به فرماندهی تیپ منصوب شد و در عملیات‌های والفجر 2، والفجر 4، والفجر 9، بدر و قادر، به بهترین شیوه، این تیپ را فرماندهی کرد.[2]

اما عملیات کربلای 2 در 10 شهریورماه 1365، نقطه پایانی برای سردار شهید محمود کاوه به جهت دل کندن از دنیا و اشتیاق فراوان برای رسیدن به معبود خویش بود.

در جریان عملیات کربلای 2، وضعیت فوق طاعت و به‌شدت دشواری که نیروهای عمل‌کننده، خواه‌ناخواه با آن مواجه بودند، سبب شده بود؛ پیروزی را نیز دور از دسترس ببینند، دراین‌بین، تیپ ویژه 155 شهدا، به‌خصوص فرمانده آن، مؤمنانه و شجاعانه در عرصه درگیری وارد شدند.

 

روایت شهید سعید امیری مقدم

شهید امیری مقدم، راوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در این تیپ، در گزارش خودش از عملیات کربلای 2، درباره این وضع و حرکت نیروها برای ادامه عملیات و سرانجام آن، چنین روایت کرده است: تغییرات انجام شده در طرح مانور و عدم موفقیت کامل تیپ ویژه 155 شهدا در عملیات شب گذشته، موجب تردید در مسئولان، خصوصاً فرماندهان این تیپ شده بود.

این تردید اگرچه در خود فرمانده تیپ برادر محمود کاوه نیز وجود داشت، ولی با توجه به حساسیت زمان و مصلحت کل عملیات، این تردید را بروز نمی‌داد و به همین دلیل تصمیم گرفت، برای زدودن تردیدها و تقویت روحیه عملیاتی در افراد تیپ، به همراه نیروهای عمل‌کننده، در منطقه درگیری حاضر شود.

وقتی‌که مسئولان تیپ از این تصمیم آگاه شدند، درصدد برآمدند که وی را از این عملیات بازدارند. فرمانده یکی از گردان‌ها (برادر صلاحی) برای منصرف کردن وی، می‌گوید: شما این کار را نکنید، آتش دشمن زیاد است، مسیر، بدمسیری است، خدای‌نکرده طوری می‌شود. فرماندهی در جواب می‌گوید: خوب اگر این‌طور است ما هم شهید می‌شویم. اگر کار مثل شب گذشته بشود، ماهم حاضریم امشب شهید شویم.

به همان اندازه که خود وی در رفتن به خط درگیری مصمم بود، سایر مسئولان تیپ مخالف بودند.

 

از منصوری اصرار، از کاوه انکار

مکالمه خلاصه شده زیر که در آخرین دقایق قبل از عزیمت برادر کاوه به منطقه و در هنگام پوشیدن پوتین، بین وی و قائم‌مقام تیپ (برادر منصوری) انجام گرفته، بیانگر این واقعیت است که ایشان چقدر به رفتن و دیگران چه اندازه در بازداری وی مصمم بوده‌اند.

منصوری: رفتن شما نه به نفع اسلام است و نه به نفع...

کاوه: نه

منصوری وقتی نتیجه نمی‌گیرد، به‌طورجدی تر می‌گوید: آقای کاوه، می‌خواهید به‌زور متوسل شویم؟ جلو رفتن شما اصلاً درست نیست. منطقی نیست.

کاوه: امروز با روزهای دیگر فرق می‌کند، من یک چیزهایی می‌دانم، یک چیزهایی هست، می‌دانم تردید هست. اگر آدم خودش جلو باشد و یک‌وقت مسئله‌ای پیش آمد، می‌تواند هم پیش خدای خودش و هم پیش خلق خدا و...

برادر کاوه سکوت می‌کند و برای هدایت گردان امام حسین (ع)، از سنگر فرماندهی خارج می‌شود.

راوی تیپ ویژه 155 شهدا سپس افزوده است: به هنگام اعزام گردان‌ها برای اجرای مأموریت، ابتدا گردان امام حسین (ع)، سپس گردان امام سجاد (ع) درحالی‌که فرماندهی تیپ (محمود کاوه) پیشاپیش آن‌ها قرار داشت، حرکت خود را برای تصرف ارتفاع 2519 آغاز کردند.

طبق طرح مانور قرار بود گردان امام حسین (ع)، پایگاه‌های 1 و 2 و گردان امام سجاد (ع) پایگاه‌های 3 و 4 را تصرف کنند. حساسیت دشمن نیز نسبت به شب اول کم‌تر شده بود و احتمال جدی نمی‌داد در این محور مجدداً عملیات شود، ازاین‌رو اجرای آتش و پرتاب منور آن‌ها نیز اندکی کاهش یافته بود.

به هر ترتیب حدود ساعت یک بامداد بود که نیروهای پیاده پس از پیمودن مسافت فاصله خط خودی تا دشمن، به زیر اهداف موردنظر رسیدند تا با هماهنگی آتش خودی، درگیری را شروع کنند.

در همین حین یک گلوله خمپاره کنار برادر کاوه به زمین اصابت کرد و او در جا شهید شد.[3]

 

منابع:

 

[1] رشید، محسن، اطلس جنگ ایران و عراق (فشرده نبردهای زمینی)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم 1399، صفحه 88

[2] صادقی، رضا، کردستان در بحران امنیت و محرومیت؛ تاریخ شفاهی دفاع مقدس؛ روایت حسن رستگار پناه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول،1398، صفحه 61

[3] جمعی از نویسندگان، در تدارک عملیات سرنوشت‌ساز؛ روزشمار جنگ ایران و عراق (شماره 43)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم، 1387، صفحات 637 و 638

لینک کوتاه :
کد خبر : 2654

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245