هجوم سراسری عراق به ایران (۳۰)؛
بهنام محمدی به سبب کوچکی جثه‌اش که کمتر توجه دشمن را جلب می‌کند، غالباً سر کوچه‌ها و خیابان‌های فرعی به دیده‌بانی می‌پردازد و بچه‌ها را از نقاط نفوذ مهاجمان مطلع می‌کند. علاوه بر این با شجاعت، زرنگی، شادابی و حرف‌های بچه‌گانه، به رزمندگان روحیه می‌بخشد و در این روزها، تسکینی بر دردهاست.

بهنام محمدی به سبب کوچکی جثه‌اش که کمتر توجه دشمن را جلب می‌کند، غالباً سر کوچه‌ها و خیابان‌های فرعی به دیده‌بانی می‌پردازد و بچه‌ها را از نقاط نفوذ مهاجمان مطلع می‌کند. علاوه بر این با شجاعت، زرنگی، شادابی و حرف‌های بچه‌گانه، به رزمندگان روحیه می‌بخشد و در این روزها، تسکینی بر دردهاست.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در نظر دارد در ادامه سلسله گزارش‌های هجوم سراسری عراق به ایران، به مجاهدت‌ها و شجاعت‌های رزمندگان و حرکت خودجوش مردمی در دفاع از کشور بپردازد. این گزارش‌ها با سایر گزارش‌ها اندکی متفاوت خواهد بود چراکه پایان آن به اشغال خرمشهر منتهی خواهد شد. این گزارش‌ها مبتنی بر اسناد هستند و دلاوری، ازجان‌گذشتگی، شجاعت، تلاش شبانه‌روزی برای از دست ندادن خاک وطن در سطر سطر گزارش راویان صحنه نبرد موج می‌زند.

در سی‌امین روز (1359/7/29)، آبادان همچنان زیر آتش سنگین دشمن قرار داشت. درگیری در حدود ۵ کیلومتری پل بهمنشیر-آبادان ادامه یافت و نیروهای دشمن از طرف جاده ماهشهر به ۲ کیلومتری آبادان رسیدند و با آتش خمپاره، جاده خاکی ماهشهر-آبادان را نیز مسدود کردند.

در محور سوسنگرد، نیروهای عراق، مواضع خودی را در ارتفاعات الله‌اکبر زیر آتش گرفتند و آن‌ها را مجبور به عقب‌نشینی کردند.

در محور دزفول با اجرای آتش شدید توپخانه خودی، دشمن مجبور به عقب‌نشینی شد.

 

آزادسازی بازی دراز

در محور میانی امروز نیروهای ارتش، سپاه و هوانیروز، طی یک عملیات هماهنگ در جبهه‌های جنوب شرقی قصر شیرین، ارتفاعات افشار آباد و بازی دراز مشرف‌به قصر شیرین را به تصرف خود درآوردند. طی این عملیات، تعدادی تانک و خودروی دشمن منهدم شد و بسیاری از نیروهایش به هلاکت رسیدند.

 

شهادت قهرمان ۱۴ ساله شهر

در خونین‌شهر فرماندهی دشمن با یگان‌های متعددی که در اختیار دارد، همه محورها را فعال نگه‌داشته، به‌خصوص محور چهل متری را و با توجه به تلاشی که یگان‌های مأمور در این محور برای پیش روی به‌سوی مسجد جامع می‌کنند، رزمندگان نیز توان خود را در این محور به کار می‌گیرند.

تعدادی در مسیرهای منتهی به مسجد جامع و اوایل خیابان چهل متری و گروه‌هایی در مسیرهایی که از جاده کمربندی به میدان فرمانداری و پل منتهی می‌شود، به‌خصوص در خیابان‌های عشایر و آرش، به مقابله با دشمن ادامه می‌دهند.

با استفاده از خمپاره‌هایی که در این اواخر رسیده است و با مقابله و هوشیاری گروه‌هایی از مدافعان، نفوذ نیروهای دشمن از جاده کمربندی به خیابان‌های آرش و عشایر مسدود می‌شود، اما بازهم نیروهای مهاجم، شب‌ها با استفاده از تاریکی، نفوذ می‌کنند و به خانه‌هایی در خیابان آرش می‌رسند. درگیری در این خیابان تشدید می‌شود.

قدرت الله رحیمی که دیدبانی جند خمپاره‌اندازی را که در این محور اجرای آتش می‌کنند، به عهده دارد، درخواست آتش می‌کند. گروهی از بچه‌ها (بهنام محمدی، سید صالح موسوی، محمود معلم، حسن طاهریان، جمشید برون، فرهاد دشتی، حسن حق جو، علی کوهستانی و...) در قسمتی از خیابان آرش با نیروهای دشمن مقابله می‌کنند.

کریم رفیعی از روی ساختمانی با تیربار به متجاوزان شلیک می‌کند. بهنام محمدی به سبب کوچکی جثه‌اش که کمتر توجه دشمن را جلب می‌کند، غالباً سر کوچه‌ها و خیابان‌های فرعی به دیده‌بانی می‌پردازد و بچه‌ها را از نقاط نفوذ مهاجمان مطلع می‌کند. علاوه بر این با شجاعت، زرنگی، شادابی و حرف‌های بچه‌گانه، به رزمندگان روحیه می‌بخشد و در این روزها که فشار سختی بر جسم و جان بچه‌ها وارد می‌آید، مشاهده نوجوانی ۱۴ ساله که از فرط کوچکی، ژ-۳ اش روی زمین کشیده می‌شود و عاشق امام و انقلاب و شهادت است، تسکینی بر دردهاست.

وانتی در ابتدای خیابان آرش پارک می‌کند. بهمن اینالو و مسعود که کارشان انتقال شهیدان و مجروحان است، از آن پیاده می‌شوند. بهمن اینالو، قدرت الله رحیمی و دو نفر دیگر از بچه‌ها را صدا می‌زند، پیغام صاحب عبود زاده-مسئول چند خمپاره‌انداز- را به قدرت می‌دهد: چهل گلوله خمپاره رسیده، دیده‌بانی کن تا بزنیم تو سرشان.

بچه‌های دیگر هم دور بهمن جمع می‌شوند تا از اوضاع محورهای دیگر مطلع شوند که ناگهان همه‌چیز به هم می‌ریزد. با اصابت خمپاره‌ای در آن نزدیکی، همه مجروح می‌شوند. بهنام، قدرت الله، سید صالح، بهمن، معلم، طاهریان، حسن حق جو و ... ترکش می‌خورند.

سید صالح درحالی‌که خون از پایش روان است، به‌طرف فرمانداری می‌رود تا ماشین بیاورد، اما ماشین هم با گلوله‌ای دیگر منهدم شده است. یکی دیگر از بچه‌ها وانتی می‌آورد که هفت، هشت مجروح را در آن می‌گذارند.

بهنام بر اثر ترکشی که به قلب کوچکش اصابت کرده است، همه را در فراق خود می‌سوزاند. قدرت الله رحیمی نیز بر اثر چنین جراحتی به شهادت نائل می‌شود. محمود معلم چشمانش را از دست می‌دهد و... به‌این‌ترتیب خونین‌شهر، آشنایان دیگری از اندک آشنایان باقی‌مانده را از دست می‌دهد.

 

در روزهای گذشته چه گذشت
28 مهر: دفاع جانانه از مسجد جامع خونین‌شهر در عید قربان
27 مهر: تدبیر و شجاعت مرتضای شهر
26 مهر: سستی در پشتیبانی از مدافعین خونین‌شهر
25 مهر: تنگ‌تر شدن حلقه محاصره در خونین‌شهر

24 مهر: روزی که خرمشهر خونین‌شهر شد/ شهادت حسین گونه شیخ شریف

23 مهر: هنرنمایی محمد نورانی در جنگ شهری خرمشهر

22 مهر: آغاز جنگ شهری در خرمشهر

21 مهر: برگردیم شهر چی بگیم؟!

20 مهر: تلاش حزب دمکرات برای تجزیه ایران / هشدار ستاد اروند به لشکر ۹۲ زرهی مبنی بر سقوط حتمی آبادان و خرمشهر

19 مهر: عبور دشمن از کارون/ بسته شدن راه اصلی پشتیبانی خرمشهر
18 مهر: شجاعت مردم دهلران در دفاع از شهر

17 مهر: جنگ تن با تانک در خرمشهر

16 مهر: استیصال عراق با مقاومت رزمندگان ایرانی

15 مهر: نفوذ لاک پشتی دشمن به خرمشهر

14 مهر: روز درخشان در خرمشهر

13 مهر: تلاش عراق برای نجات از مهلکه

12 مهر: تأکید امام بر وجوب دفاع در مقابل متجاوز

11 مهر: اشک و التماس بچه ها برای پشتیبانی / اتمام حجت جهان‌آرا

10 مهر: جنب و جوش رزمنده کوچک شهر

ادامه دارد...

 

منابع:

۱-مهدی انصاری، حسین یکتا، هجوم سراسری: روزشمار جنگ ایران و عراق (کتاب چهارم)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم، ۱۳۷۵، صفحات ۴۹۸، ۴۹۹، ۵۰۱

۲-خرمشهر در نبرد طولانی، جمعی از نویسندگان، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم ۱۳۹۰، صفحات ۴۳۵، ۴۳۶، ۴۳۷

 

 

 

 

لینک کوتاه :
کد خبر : 1569

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245