در این گزارش به بازتاب این خبر در میان فرماندهان می‌پردازیم که در حین اجرای عملیات بدر در قرارگاه نجف حضور داشتند. تمامی مکالمات انجام شده توسط راوی مرکز اسناد و تحقیقات جنگ در دوران دفاع مقدس در نوار شماره 15317 ضبط شده است که بخشی از آن شامل قرائت پیام حضرت امام (ره) برای برادران حاضر در قرارگاه است و همچنین تحلیل برادر غلامپور از تزلزل دشمن از اصابت موشک به بانک رافدین بغداد می‌باشد.
در سال 1363 صدام جنگ شهرها را با شدت بیشتری از سر گرفت. این جنگ هم‌زمان با عملیات بدر در جبهه‌های جنوبی و در هورالهویزه بود. جنگ نابرابری که در آن از بمب‌های شیمیایی نیز استفاده می‌شد و نگرانی مسئولان نظامی و سیاسی از آن بود که صدام از بمب‌های شیمیایی در شهرها هم استفاده نماید.
مردم ایران از موشکباران صدام خشمگین شده و شعار «موشک جواب موشک» را سر می‌دادند؛ اما ایران به خاطر محدودیت‌هایی که از سوی دول غرب برایش ایجاد شده بود قادر به تأمین موشک نبود و تنها می‌توانست از طریق چند کشور محدود، نیازمندی‌های خود را تأمین نماید.
در این میان، امام در پیامی به رزمندگان اسلام فرمودند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم. به بچه‌ها و آقامحسن و صیاد بگویید دیگر امروز روز واقعاً جنگِ بین کفر و اسلام است. با تمام توان بایستید و به‌هیچ‌عنوان سستی در خود راه ندهید. ما تا آخرین قطره خون می‌ایستیم شما هم بایستید»
این پیام موجب شد تا در دل رزمندگان نور امیدی ایجاد شود. نیروهای سپاه پاسداران با تمام توانایی که داشتند اقدام به مقابله‌به‌مثل با صدام کردند. آن‌ها در ابتدا به کرکوک موشک ارسال کردند و مناطق نفتی این شهر را هدف قرار دادند اما با تداوم حملات موشکی به شهرهای ایران، نیروهای ایرانی سحرگاه ۲۳ اسفندماه سال 1363 توانستند با زدن بزرگ‌ترین مرکز اقتصادی بغداد یعنی بانک رافدین، تا مدت‌ها بهت و حیرت صدام و طرفدارانش را بر بی‌انگیزند طوری که صدام تا چند هفته باور نمی‌کرد تخریب ساختمان بانک مرکزی توسط موشک‌هایی انجام شده که نیروهای ایرانی آن را پرتاب کرده‌اند و تصورش بر این بود که تخریب به وسیله نفوذی‌ها در ساختمان بوده است.
در ادامه این گزارش به بازتاب این خبر در میان فرماندهان می‌پردازیم که در حین اجرای عملیات بدر در قرارگاه نجف حضور داشتند. تمامی مکالمات انجام شده توسط راوی مرکز اسناد و تحقیقات جنگ در دوران دفاع مقدس در نوار شماره 15317 ضبط شده است که بخشی از آن را که شامل قرائت پیام حضرت امام (ره) برای برادران حاضر در قرارگاه است و همچنین تحلیل برادر غلامپور از تزلزل دشمن از اصابت موشک به بانک رافدین بغداد می‌باشد، می‌خوانیم.
برادر احمد غلامپور: آقای قالیباف! برادرها گوش کنید. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم. این خطاب امام بوده، به‌اصطلاح یک پیام به چیز هم بوده، ایشان فرمودند به بچه‌ها و محسن و صیاد بگویید که
راوی: می‌خواهید من بخوانم.
برادر احمد غلامپور: بخوان ببینیم.
راوی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم. به بچه‌ها و آقامحسن و صیاد بگویید دیگر امروز روز واقعاً جنگِ بین کفر و اسلام است. با تمام توان بایستید و به‌هیچ‌عنوان سستی در خود راه ندهید. ما تا آخرین قطره خون می‌ایستیم شما هم بایستید بعد برادر محسن فرمودند که
برادر احمد غلامپور: حالا این پیامی بود که برادر محسن از بی‌سیم به برادرها داد این پیام را امام داده و نکته مهمش این قطعه‌ای است امام گفته که ما تا آخرین قطره خون ایستادیم، یعنی وقتی‌که امام این حرف را می‌زند ما دیگر معلوم است وضعمان چی است. این است که به‌هرحال الآن واقعیت امر این است که جنگ به یک مرحله بسیار حاد و حساس رسیده، (با خنده) کار به پایتخت‌ها هم کشیده شده، پایتخت‌ها را جار می‌زنند و جداً می‌گویم یک وضعیتی است که الحمدالله به نظر می‌رسد، چون اخبار و گزارش‌هایی که می‌رسد به‌شدت رژیم بعث متزلزل شده، شوخی نیست ما برداشتیم ما یک موشک توی کرکوک زدیم، گفتند ایرانی‌های خرابکار بمب‌گذاری کردند! (خنده حضار) بعد در‌آمدند دو ساعت بعدش گفتند که نه این موشک بود، دوباره حالا برداشتند امروز توی بوق و کرنا کردند که عوامل ایرانی‌ها خرابکاری کردند و این بانک (رافدین) را از بین بردند و این موشک نبوده و این‌ها دروغ می‌گویند و لذا یک وضعیتی به وجود آمده که
برادر محمدباقر قالیباف: حالا موشک دیگر موشک بوده هان بله؟
برادر احمد غلامپور: بله، موشک بود.
راوی: الآن عراق هم اعلام کرده و به مردمش گفته یک زمینی را ما در شرق دجله داشتیم که از ما گرفتند و ما می‌خواهیم پس بگیریم.
برادر احمد غلامپور: عراق این اخباری که اعلام کرده یک اخبار ساده‌ای است، که ما حالا کل مردم را مطلع نکردیم و وضع این‌جوری است. او برنامه‌ریزی کرده و گفته آره یک‌سری خشکی‌ها توی هور‌العظیم در شرق دجله داشتیم و این (ایران) آمده گرفته و یک مقدار هم جاده ما را توی خطر انداخته، ولی ما داریم پیش می‌رویم و پس‌می‌گیریم و پدرشان را درآوردیم و این‌جوری و این‌جوری و الحمدالله وضعیت کلی ما یک وضعی است که
راوی: صدام هم توی منطقه آمده.
برادر احمد غلامپور: بله، صدام و عدنان خیرالله و همه‌شان آمدند.
راوی: دقیقاً حالا اسم او آوردند.
برادر احمد غلامپور: بله، اطراف عماره آمده، الآن هم از دشمن هیچ خبری اینجا نیست، ظاهراً القرنه را هم دارد تخلیه می‌کند، متوجه هستید؟ یعنی دشمن یک وضع بسیار متزلزلی دارد و اگر ان‌شاءالله اینجا پایی که الآن دارد چیز می‌شود، الآن الحمدالله اینجا دو سه رده خاکریزهای محکم زده شده و این پل عقبه (قرارگاه) کربلا وصل شده، پل خیبری این‌ها
راوی: وصل شده.
برادر احمد غلامپور: بله بله.
