روزشمار

يكشنبه

27 اسفند 1357

19 ربيع الثاني 1399

18 مارس 1979

408

تلاش سازمان يافته " سازمان انقلابي زحمتكشان كردستان ايران ( كومه‌له ) " و " سازمان چريكهاي فدايي خلق ، دفتر سنندج " براي به دست گيري امور شهر سنندج و از صحنه خارج كردن جريانهاي مذهبي ـ كميته صفدري و كميته مفتي‌زاده ـ عصر امروز به نتيجه رسيد و اختلافات بين  دو كميته فوق‌الذكر به يك درگيري مسلحانه انجاميد. براساس گزارش مطبوعات و اسناد موجود،  بهانه لازم براي آغاز درگيري زميني به دست آمد كه افراد كميته انقلاب‌اسلامي زير نظر علامه مفتي‌زاده براي پاسداري و نگهباني شبانه يا كمبود مهمات و فشنگ روبه‌رو شده بودند . آنها در  غياب مفتي‌زاده كه در سقز به سر مي‌برد ، براي دريافت فشنگ به حجت‌الاسلام صفدري كه او هم  يك كميته انقلاب در شهر به وجود آورده بود . ( 1 ) و كنترل پادگان سنندج را نيز در دست داشت . ( 2 )  مراجعه و تقاضاي مهمات كردند ولي با اين درخواست موافقت نشد و افراد پاسدار كميته مفتي‌زاده با ناراحتي از آن جا خارج شدند . ( 3 ) 

همزمان با اين مسأله شايعاتي در شهر پخش شد مبني بر اين كه « قواي دولتي با همكاري كميته انقلاب اسلامي ـ صفدري ـ سيلوها را تخليه و از سنندج خارج نموده‌اند و براي تغذيه آخوندها به  قم فرستادند . » و ديگر اين كه « مهمات پادگان سنندج تخليه گرديده است و در نتيجه شهر در  مقابل حملات ساواكيها مصونيت ندارد . » ( 4 ) 

در پي آن به نوشته مطبوعات ، گروهي به عنوان اعتراض در استانداري متحصن شدند . ( 5 ) از  جمله ، گروهي از بازاريان سنندج براي گماردن نگهبانان بيشتري در بازار به كميته مستقر در  استانداري مراجعه و درخواست كردند براي حفظ جان و مال آنها به درخواستشان ترتيب اثر داده شود تا در نگهباني و حفاظت شهر اشكالي پيش نيايد . ( 6 ) اما افراد كميته مفتي‌زاده مستقر در  استانداري با اعلام اين مطلب كه كميته صفدري از تحويل فشنگ به آنها خودداري مي‌كند ،  متحصنين را به كميته صفدري ارجاع دادند . متحصنين به كميته صفدري مراجعه و خواسته‌هاي خود را تكرار كردند . به گزارش روزنامه كيهان ، صفدري به ميان متحصنين رفت ( 7 ) و سخناني خطاب به آنان ايراد كرد و نسبت به گسترش نفوذ عوامل ضدانقلاب در كردستان هشدار داد. به نوشته نشريه كار ، ارگان سازمان چريكهاي فدايي خلق ، صفدري متحصنين را " متهم به تجزيه‌طلبي و اخلال " كرد ( 8 ) و در نتيجه گفته‌هاي او با اعتراض روبه‌رو شد و گروهي به طرف وي  هجوم بردند . ( 9 ) در اين حال ، افراد كميته مفتي‌زاده نيز مقر كميته انقلاب‌اسلامي ـ صفدري ـ را به  محاصره درآوردند و براي تصرف آن اقدام به تيراندازي كردند . ( 10 ) 

با آغاز تيراندازي شهر متشنج شد و عناصر وابسته به گروههاي كومه‌له و سازمان چريكهاي فدايي خلق كه مترصد فرصت بودند ، به مهاجمان پيوستند . به نوشته روزنامه كيهان ، افراد كميته انقلاب‌اسلامي مفتي‌زاده تلفني از گروههاي ديگر استمداد كردند . ( 11 ) با ورود عناصر مسلح جديد ، درگيري بين افراد كميته صفدري و مفتي‌زاده به سرعت گسترش يافت . در ساعت 8 بعدازظهر ، عناصر مسلح به رهبري صديق كمانگر از عوامل موثر كومه‌له ( 12 ) به ستاد لشكر 28 سنندج حمله كردند و آن را به تصرف درآوردند و سرهنگ صفري فرمانده لشكر و سرگرد مسعودي را  در دفتر كارشان بازداشت كردند . ( 13 ) روزنامه كيهان تهاجم سازمان يافته عناصر چپ به ستاد لشكر 28 سنندج را چنين گزارش كرد : « مردم كه براثر اين حادثه [ آغاز درگيري كميته‌هاي صفدري و  مفتي‌زاده ] تحريك شده بودند ، راهي پادگان شده و از فرمانده لشكر تقاضاي كمك كردند . در  پادگان به مردم جواب رد داده و به آنان گفته شد كه دادن اسلحه و مهمات به مردم بايد با صلاحديد ارتش باشد . ( 14 ) لذا فرمانده لشكر از دادن اسلحه به مردم خودداري كرد و در نتيجه از طرف عده‌اي  تحت نظر قرار گرفت . ( 15 ) 

در پي تصرف دفتر ستاد لشكر 28 ، عناصر مهاجم در ساعت 9 شب پادگان ژاندارمري را مورد حمله قرار دادند . ( 16 ) اين پادگان بدون كوچكترين مقاومتي به تصرف مهاجمين درآمد . ( 17 ) و  سلاحهاي موجود به دست آنان افتاد . پس از سقوط پادگان ژاندارمري ، در ساعت 10 شب پادگان لشكر 28 سنندج مورد يورش قرار گرفت و به محاصره درآمد ( 18 ) ولي پرسنل حاضر در پادگان دست به مقاومت زدند ( 19 ) در پي مقاومت پرسنل پادگان در مقابل مهاجمين ، سرهنگ صفري فرمانده پادگان لشكر 28 سنندج كه در اختيار افراد كومه‌له قرار داشت با ارسال پيامي از افسران عالي‌رتبه پادگان خواست كه براي مذاكره با وي به محل او [ دفتر ستاد لشكر ] بروند . ( 20 ) متن پيام سرهنگ صفوي به شرح زير است :

از : فرمانده لشكر 28 سنندج

به : گيرندگان

با توجه به موقعيت حساس منطقه ، من ، سرهنگ پياده ، ماشاءالله صفري ، فرمانده لشكر 28 پياده سنندج به كليه فرماندهان ابلاغ مي‌نمايم كه سريعاً جهت پاره‌اي مذاكرات به ستاد لشكر 28 مراجعه و خود را به من معرفي نمايند . فقط شخص فرماندهان به تنهايي مراجعه نمايند . ( 21 ) 

امّا فرماندهان واحدهاي مختلف لشكر 28 سنندج از اجراي دستور سرهنگ صفري امتناع كردند و به گزارش مطبوعات به مقاومت در مقابل مهاجمان ادامه دادند . ( 22 ) 

از سوي ديگر ، همزمان با ادامه محاصره پادگان سنندج ، ساختمان شهرباني و راديو و تلويزيون سنندج نيز مورد حمله قرار داشت و اشغال شد . روزنامه كيهان با اشاره به اين حادثه ، درباره درگيري آخرين ساعت امروز چنين نوشت : « تيراندازيها تا ساعت 12 ديشب بسيار شديد بود و گروهي افراد مسلح ، شهرباني و راديو و تلويزيون سنندج را به تصرف درآوردند.» ( 23 ) امّا مقاومت پادگان لشكر 28 سنندج كه در محاصره قرار گرفته بود ، ادامه يافت . ( 24 ) 

دفتر هواداران سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران كه خود از عوامل اصلي درگير در ماجراي سنندج است ، درباره چگونگي آغاز و تداوم اين درگيري مي‌نويسد : « بعدازظهر 27/12/57 در پي بروز اختلافاتي بين رهبران و افراد ستاد عملياتي انقلاب‌اسلامي شهرستان سنندج [ كميته مفتي‌زاده ] و كميته پاسداران انقلاب [ كميته صفدري ] در اين شهر برخورد مسلحانه‌اي روي داد كه  در برخورد اول منجر به كشته شدن يك نفر و زخمي شدن دو تن از افراد ستاد عملياتي انقلاب‌اسلامي منجر گرديد و علت اختلافات نيز گويا اين بوده است كه عوامل ستاد عملياتي انقلاب‌اسلامي از پادگان لشكر 28 سنندج تقاضاي مقاديري وسايل فني نموده بودند كه اين  درخواست با مخالفت كميته پاسداران انقلاب روبه‌رو مي‌شود و همين اختلافات جزيي به برخورد مسلحانه مي‌انجامد و پس از كشته و زخمي شدن عده‌اي ، جوانان مسلح ستاد عمليات انقلاب اسلامي سنندج به قصد تلافي به كميته پاسداران انقلاب حمله كرده و آنجا را محاصره كردند و  عده‌اي از جوانان مسلح شهر كه از اين مسأله برآشفته بودند ، پادگان ژاندارمري سنندج را كه كنار پادگان لشكر 28 كردستان قرار دارد ، محاصره كرده و پس از چندين ساعت زد و خورد مسلحانه ،  بيشتر اسلحه‌هاي اين پادگان را مصادره نمودند . در اين برخورد عده زيادي كشته و زخمي شدند كه  آمار دقيقي [ از آن ] در دست نيست . پس از آن افراد مسلح شهر كه لحظه‌به لحظه به تعداد آنان افزوده مي‌شد ، اطراف پادگان لشكر 28 كردستان را محاصره كردند كه با مقاومت شديد نظاميان داخل پادگان روبه‌رو شدند . » ( 25 ) 

در تحقيقات انجام شده توسط يكي از گروههاي انقلابي ـ مذهبي مرتبط با سپاه درباره چگونگي آغاز و استمرار درگيري سنندج و عوامل دخيل در آن چنين آمده است : « اعضاي كميته مفتي‌زاده ، كميته انقلاب‌اسلامي ( كميته‌اي كه صفدري آن را تشكيل داده بود ) . را به محاصره درآوردند و با تيراندازي تني چند از اعضاي كميته انقلاب‌اسلامي را به شهادت رساندند و شهر را  متشنج كردند و عملاً واسطه اهداف خائنانه عمال ابرقدرتها در جهت خلع‌سلاح پادگانها گرديدند . در حين درگيري كه بين دو كميته صورت گرفته بود ، گروهكهاي چپ با استفاده از  موقعيت آشفته‌اي كه به همت مفتي‌زاده به وجود آمده بود ، پاسگاههاي كلانتري داخل شهر را با  كمك هواداران فريب خورده او تصرف و خلع سلاح نمودند و سپس به همراه افراد كميته مفتي‌زاده به قصد تصرف هنگ ژاندارمري به سوي آن حمله‌ور گشتند ، ژاندارمري بدون كوچكترين مقاومتي حتّي شليك يك تير ، با كمك بعضي از ژاندارمري خائن به تصرف آنان درآمد و آن گاه نوبت به پادگان رسيد .

پادگان در شرايطي مورد تهاجم قرار گرفت كه جمع كثيري از پرسنل آن با گرفتن مرخصي براي تعطيلات نوروز ، آن جا را ترك نموده بودند و همچنين تعدادي از پرسنل براي خريد مايحتاج روزمره خانواده خويش به شهر آمده و بعضي ديگر كه از جريان توطئه اطلاع داشتند، براي تحقق اين هدف شوم از پادگان خارج و در سطح شهر پراكنده شده بودند .

دشمنان با توجه به اين امر و با موقعيت‌سنجي اقدام به عمل سبعانه نموده و پادگان را تحت محاصره شديد قرار دادند و صدد تصرف آن برآمدند .

مقاومت پرسنل مسلمان و مؤمن به انقلاب با وجود عناصر خائني كه از پشت و از درون پادگان آنان را مورد هدف گلوله‌هاي خويش قرار دادند ، ستايشگرانه بود و با وجود اين مصائب ، مقاومت اين سربازان غيور به دشمنان ثابت كرد كه پيروزي كفار به آساني امكان‌پذير نيست .

به همين دليل ، تعدادي از عناصر مسلح به سركردگي صديق كمانگر ( سخنگوي جمعيت دفاع  از آزادي ) مقر فرماندهي لشكر را محاصره نمودند و سپس فرد مذكور به اتفاق خسروي ( معاون مفتي‌زاده ) به داخل ستاد رفتند و صديق كمانگر با توسل به زور فرمانده پادگان ، سرهنگ صفري را وادار ساخت كه در پيامي تسليم‌طلبانه ، يگانهاي لشكر را به عدم مقاومت در برابر كفار فراخواند .  وليكن درجه‌داران و سربازان مسلمان و معتقد مستقر در پادگان كه از پيام سرهنگ صفري ، ترس شديد وي را دريافته بودند از سر نهادن به فرمان او سرپيچي كردند و تن به ننگ تسليم شدن ندادند .  صديق كمانگر كه دريافته بود با وجود كوششهاي بسيار ، خلع سلاح پادگان به آساني ميسر نخواهد بود در اعلاميه‌اي چنين مي‌گويد : « نيروهاي ارتجاعي با وجود تسليم فرماندهي پادگان ،  هنوز در پادگان به ماجراجويي و تيراندازي ادامه مي‌دهند از همه مردم مسلح شهر تقاضا داريم براي تكميل انقلاب و براي به ثمر رسانيدن خون شهيدان به كمك برادران رزمنده خود كه پادگان را  [ در ] محاصره دارند ، بشتابند و … به دنبال اين پيام ، طي يك تماس تلفني با عزالدين كه در سفر سقز درصدد تهيه طرح ( ايجاد هماهنگي بين گروههاي مذهبي كردستان ) بود از او كمك مي‌خواهند و وي نيز در تماس با مهاباد ، نيروهاي ضدانقلاب را روانه سنندج مي‌سازد .

در ضمن تعدادي از عناصر ضدخلقي به سركردگي صديق كمانگر با همراهي دكتر خسروي به  راديو تلويزيون روي آوردند . اعضاي كميته مفتي‌زاده كه از اين محل نگهداري مي‌كردند با دستور خسروي كمال همكاري را به عمل آوردند و راديو و تلويزيون را به عناصر مهاجم و اشغالگرد سپردند . » ( 26 ) 

چندي بعد ، شيخ‌عزالدين حسيني در مصاحبه‌اي به تشريح چگونگي بروز درگيريهاي سنندج پرداخت و با اشاره به وجود اختلافات عميق بين نيروهاي غيرمذهبي ـ كه وي آنها را " ديگر عناصر "  و " مردم " نام برد و نيروهاي مذهبي متشكل در كميته صفدري و مفتي‌زاده ، گفت : « مسأله سنندج عميق‌تر از آن است كه احساس مي‌شود . ريشه‌هايش را بايد در ابتداي سال گذشته و حتي سالهاي قبل جستجو كرد . ما تلاش كرديم اين تضادها از بين برود و آنها با يكديگر كنار بيايند .  حتّي چند نفري را براي مذاكره با هر دسته به سنندج فرستاديم ، ولي موفقيتي حاصل نشد . صفدري  ( روحاني اعزامي فعال در سنندج ) يكي از طرفين اختلاف بود . اين شخص ، اصولاً اهل تشيع بود و به موقعيت منطقه آشنايي نداشت . »

 

وي افزود : « در پي پيروزي انقلاب ، مفتي‌زاده در ساختمان استانداري و صفدري در ستاد لشكر مستقر شدند و مدتي با هم كار كردند ، ولي بعدها ميان آنها شكاف ايجاد شد . اين دو كميته همه كارهاي شهري را قبضه كرده بودند و به ديگر گروهها اجازه فعاليت نمي‌دادند . در شرايطي كه  بين اشخاص ياد شده كدورت افتاده بود ، مفتي‌زاده چند تن از مأموراين خود را براي اخذ فشنگ به  كميته صفدري فرستاد ولي آنها دست‌خالي بازگشته بودند . اين مسأله ، مردم را هيجان زده كرد . همين هيجان با پشتوانه نارضايتي قبلي مردم و چند مسأله ديگر ، جرقه‌اي بود كه انبار خشم مردم را به آتش كشيد . مردم كه احساس وحشت مي‌كردند براي حفاظت از خود به پادگان ژاندارمري رفتند و  تقاضاي تفنگ كردند . ژاندارمري بدون اين كه كشتاري صورت گيرد ، تسليم مردم شد . ولي بعد ، از  درون پادگان به سوي آنها تيراندازي شد . من نمي‌گويم مردم اشتباه نكرده‌اند ولي قدرمسلم اين است  كه در پادگان عناصر مرتجعي بودند كه با توطئه قبلي ، اين را بهانه قرار داده و آنان را سركوب كردند . »

شيخ‌عزالدين در ادامه مصاحبه گفت : « مسأله سنندج به عقيده من توطئه‌اي بود براي اين كه  درگيري ميان ارتش و مردم كُرد به وجود بيايد و عناصري مانند آقاي صفدري كه واقعاً از روي اشتباه ، كار مردم سنندج را در اختيار او گذاشته‌اند و اجازه داده‌اند كه او در سنندج و در مناطق  كردستان فعاليت بكند و ميدان را برايش خالي گذاشتند . اين يكي از علتهايش بوده و مسلم است .  اختلاف جناحهايي كه در اين جا بودند كه متاسفانه از روي ناداني به جاي اين كه هم كنار بيايند و يكديگر را درك بكنند و تحمل عقايد يكديگر را بكنند ، جمود فكري اختلاف را شديدتر كرد و اين  اختلاف و دخالت‌آقاي صفدري و اشتباهاتي هم كه شده ، منجر به اين فاجعه گرديد . نمي‌توان يك  علت واحد برايش به دست آورد . مثلاً گفت تقاضاي فشنگ كرده بودند و به آنها ندادند و اين يك  جرقه‌اي بود براي مسأله ، اين كبريتي بود كه روشن شد . » ( 27 ) 

علامه احمد مفتي‌زاده در يك مصاحبه اختصاصي با روزنامه امّت ، درباره عوامل آغاز درگيري سنندج گفت : « انگيزه اصلي وقايع سنندج ، دخالتهاي نادرست شخص ناآگاه نسبت به منطقه به  نام صفدري بود كه سابقه مبارزاتي خوبي هم عليه رژيم گذشته داشت . ولي پس از تحول ، اين  شخص به واسطه ناوارد بودن به شرايط محل همه اعمالش در خلاف مصلحت انقلاب بود . اين  مطلب را بارها به مراجع ذي‌دخل در منطقه تذكر دادم ، تلفني و حتّي حضوري . بارها به خود صفدري هم گفتم كه ماندن تو در اينجا موجب پيش آمدن فاجعه مي‌شود . پس از تذكرات مكرر ،  بالاخره تهديدي كردم و گفتم كه به خاطر احترام و محبّتي كه به واسطه مبارزات گذشته نزد من داري ،  مايل نيستم با روشي اهانت‌آميز از سنندج بيرون روي . اگر به ماندن در اين جا اصرار كني ، مجبور مي‌شوم سوار ماشينت كنم و از شهر خارجت سازم . اين اصرار را نكن كه من به خاطر حفظ انقلاب در منطقه و نفع مسلمانان ، مجبور شوم توهيني به تو روا دارم . اما هم او و هم شخصيتهايي كه بايد احساس مسؤوليت بيشتري در قبال منطقه مي‌كردند ، اصرار ورزيدند و قبل از اين كه بتوانم تصميم خود را مبني بر اخراج صفدري از سنندج عملي كنم ، متاسفانه آن حادثه پيش آمد كه خبر داريد . انگيزه ، اين امر بود . امّا مي‌دانيد كه دشمنان انقلاب از هر انگيزه و عاملي ، شديدترين استفاده را عليه انقلاب و عليه مسلمانان مي‌كنند. دخالت صفدري مردم را ناراضي كرده بود و  دشمنان انقلاب هم از اين جريان آگاهي داشتند . از چند روز پيش از حادثه ، از رهبراني ديني در  سراسر كردستان دعوت كرده بوديم كه در سقز جمع شده و خواسته‌هاي ملت را به صورت طرحي تنظيم كنيم و بعد با تبادل‌نظر با صاحب نظران غيرروحاني ، طرح جامعي تهيه گردد و نمايندگاني براي تسليم اين طرح به دولت و بحث و تبادل‌نظر روي آن انتخاب شدند . به اين دليل روز بيست‌وهفتم [ اسفند ] به سقز رفتم . غيبت من و حضور نداشتن عده‌اي ديگر از برادران مسلمان مسؤول و آگاه زمينه را بيش از پيش براي دخالت دشمنان انقلاب فراهم كرد و حادثه‌اي كه اگر به طور  طبيعي پيش‌مي‌آمد ، مي‌توانست خيلي‌كوچك باشد ، به‌صورت بسيار‌خونين و بزرگ به‌‌وقوع‌پيوست . » ( 28 ) 

409

قبل از آغاز درگيريهاي سنندج ، گروهي كه روزنامه كيهان آنان را " نمايندگان مذهبي شهرستانهاي بوكان ، مهاباد ، اشنويه ، نقده ، بانه ، كرمانشاه و ساير شهرهاي كردستان " خواند با  تشكيل جلسه‌اي در سقز در مورد " هماهنگي برنامه تلاش قشرهاي مختلف كردستان ايران " تبادل نظر كردند . » ( 29 ) آنها پس از پايان مذاكرات اعلاميه‌اي به اين شرح انتشار دادند :

« بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم ؛ بر طبق دعوت قبلي ، در ليله يكشنبه ، نوزدهم شهر ربيع‌الثاني 1399 برابر 27 اسفند 1357 جمعي از رهبران ديني مناطق مختلف كردستان كه اسامي آقايان ذيلاً درج مي‌شود ، در منزل جناب آقاي حاج ملاعبدالله محمدي ، امام جمعه در شهر سقز اجتماعي ترتيب دادند و پس از مدتي شور و بررسي در مواردي به توافق رسيدند كه اينك به صورت يك قطعنامه سه  ماده‌اي اعلام مي‌شود :

1 - در كار پيش‌نويس و تدوين قانون اساسي جمهوري‌اسلامي ايران ، بايد دانشمندان اهل تسنن و تشيع با هم شركت داشته باشند و هر قانون‌اساسي كه در تدوين آن اهل تسنن شركت نداشته باشد ، بي‌اعتبار است .

2 ـ در تدوين قانون اساسي ، بايد قاطعانه تصريح شود كه همه ملتهاي جمهوري‌اسلامي ايران از جمله ملت كُرد بايد از حقوق متساوي ملي ، سياسي ، فرهنگي ، اجتماعي و اقتصادي برخوردار باشند و در هيچ موردي ، هيچ ملتي را امتياز و برتري بر ملل ديگر نباشد .

3 ـ بايد سياست اجتماعي و اقتصادي ايران طوري تنظيم شود كه هرگونه امتيازات و  فاصله‌هاي طبقاتي ، چه مادي و چه معنوي از ميان برداشته شود و در جامعه ايراني از استكبار و  استضعاف ديگر خبري نباشد .

احمد مفتي‌زاده ، سيدعزالدين حسيني ، ملاصالح رحيمي ، قاضي‌محمد خضري امام‌جمعه اشنويه ، ابوبكر شفيعي امام‌جمعه بوكان ، حسين علائي مدرس مسجد‌جامع ارجمند ، عبدالرحمن طاهري از سردشت ، نماينده مريوان ،  نماينده قصرشيرين ، محمد ربيعي نماينده كرمانشاه ، سيدجلال حسيني نماينده بانه ، نماينده قروه ، عبدالله محمدي امام‌جمعه سقز . ( 30 ) 

 

در اين خصوص ، روزنامه كيهان به نقل از فردي كه وي را " يكي از رهبران مذهبي شركت كننده در مذاكرات سقز " معرفي كرد ، در مورد دستاويز اين اجلاس نوشت : « همه چيز در آينده روشن  خواهد شد اما مي‌توان گفت كه ما گامي اساسي در جهت اتحاد برداشتيم . » وي گفت : « تمام مسائل كنوني كردستان در اجتماع ياد شده مطرح شده است و مذاكرات تفاهم‌آميز بود . » ( 31 ) 

در مورد توافقات به عمل آمده در اجلاس سقز و همچنين درگيري سنندج عزالدين حسيني ،  احمد مفتي‌زاده و چند تن ديگر از شركت كنندگان بيانيه‌اي به شرح زير انتشار دادند :

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم . به واسطه تفاوت تعبير بين اينجانب احمد مفتي‌زاده و جناب آقاي  سيد‌عزالدين حسيني در مورد تشريح خواسته‌هاي ملت مسلمان كُرد ، با وجود اتفاق در اصل خواسته‌‌ها ، افرادي به تصور اين كه وجود اختلاف به زيان ملت است در بعدازظهر روز يكشنبه 27 اسفند‌ماه 57 ، با حضور چند تن از رهبران ديني در منزل جناب آقاي ملاعبدالله محمدي امام‌جمعه سقز نظرات خود را مطرح كرديم و بر مسائل اساسي ملت به توافق رسيديم . اين توافقنامه به صورت قطعنامه‌اي سه ماده‌اي امضا شده و تكثير مي‌شود . بنابراين هر دو اعلام مي‌كنيم كه كسي حق ندارد هيچ‌گونه اعلاميه‌اي به نام هر يك از ما عليه ديگري منتشر كند . در مورد واقعه سنندج به  اتفاق ، رأي خود را مبني بر ترك مخاصمه و خودداري از حمله به پادگانها اعلام مي‌داريم زيرا در  اين شرايط ، تلاش ما براي حل سياسي مسائل روز و محو آثار حكومت طاغوتي است و اقدامات خشونت‌آميز را هر دو زيان ملت و جمهوري‌اسلامي ايران مي‌شناسيم . بنابراين ، قطعاً تاكيد مي‌كنيم كه همه برادران از اطراف پادگان سنندج دور بشوند و كاري نكنند كه مسأله فعلي ما به  صورت پيچيده‌اي درآيد .

امضا‌كنندگان : سيد‌عزالدين حسيني امام‌جمعه مهاباد ، احمد مفتي‌زاده ،  عبدالله محمدي امام‌جمعه سقز ، عبدالرحمن طاهري و محمّد ربيعي .

سقز 27 اسفند 1357 ( 32 ) 

410

عزالدين حسيني كه بشدت از سوي مطبوعات داخلي و نيز گروههاي ماركسيستي به عنوان  رهبر اسلام و يك محور تجمع دمكراتيك در كردستان تبليغ مي‌شود در اتخاذ و اعلام مواضع در  قبال انقلاب و نظام جمهوري‌اسلامي ، چارچوب خاصي را دنبال مي‌كند . او از سويي با نوعي تظاهر به اسلام‌گرايي ، سعي در تحكيم موقعيت خويش در ميان روحانيون اهل سنت كردستان دارد و از طرف ديگر از مواضع گروههاي ضدانقلاب و محارب و ماركسيستهاي فعال در منطقه حمايت مي‌كند . نمونه‌اي از اين نوع برخورد و نظرات وي درباره رأي به جمهوري‌اسلامي در  رفراندوم آتي است كه در گزارش زير آمده است :

به نوشته روزنامه كيهان ، مهدي عباسي استاندار آذربايجان‌غربي در سر راه خود به نقده و  اشنويه در شهر مهاباد توقف كوتاهي داشت . در اين توقف ، وي به ديدار شيخ‌عزالدين حسيني امام‌جمعه مهاباد رفت و در حضور جمع كثيري كه در منزل ايشان گرد آمده بودند از امام‌جمعه مهاباد خواست كه نظر خود را راجع به جمهوري‌اسلامي اعلام دارد . شيخ‌عزالدين حسيني نقطه نظرهاي خود را در مورد جمهوري‌اسلامي اين طور بيان كرد : « اگر جمهوري‌اسلامي مطابق صدر اوليه اسلام و قرآن باشد كه به معناي واقعي حقوق تمام خلقها را در نظر بگيرد ، من به  جمهوري‌اسلامي رأي خواهم داد . » وي اضافه كرد : « قدرت نبايد در دست روحانيون باشد ، بلكه روحانيت بايد مردم و هيأت حاكمه را رهبري كند . » امام‌جمعه مهاباد افزود : « مردم مهاباد ، آقاي اسعد ايران‌زاده را كه وكيل دادگستري مي‌باشد و فعلاً ساكن تهران است براي تصدي مقام فرمانداري انتخاب كرده‌اند و در مورد انتخاب شهردار ، فعلاً مشغول مطالعه هستيم . » روزنامه كيهان در اين گزارش مي‌افزايد : ضمناً حدود 200 نفر از اهالي مياندوآب كه به سبب پاره‌اي اختلافات مذهبي و ايدئولوژيكي ، ناچار به ترك زادگاه خود شده و به منزل امام‌جمعه مهاباد پناهنده شده‌اند ، در اين جلسه از استاندار جديد آذربايجان‌غربي خواستند كه امنيت آنان را تامين كند . استاندار قول داد كه  مشكل آنان بزودي حل خواهد شد . ( 33 ) 

411

احمد مفتي‌زاده در آخرين ساعات شب نامه‌اي خطاب به مهندس بازرگان نخست‌وزير  دولت‌موقت نوشت و ارسال كرد كه در آن آمده است : « قسمت عمده ناآرامي‌مردم ، معلول عده قاطعيت مثبت در سطح تصميم‌گيري است ، نه در شؤون اجرايي . » در بخش ديگري از نامه آمده است : « معاون استاندار وارد شد و با همكاري و راهنمايي آقاي دكتر خسروي كه در اين فترة انقلابي بر همه كميته‌هاي ستاد انقلاب نظارت داشت ، دارد كار را شروع مي‌كند . همين دكتر خسروي را كه چپي‌ها نيز از پاكي وي شرم دارند به عنوان استاندار به دولت گرامي ـ جناب آقاي محلاتي و جناب آقاي دكتر اردلان ـ معرفي كرديم و شخص ديگري به نام آقاي زرينه‌كفش را به  عنوان فرماندار . خدا توفيق دهد [ كه ] اين برادران ، سه نفري بتوانند كارهاي اجرايي را بتدريج از بقيه برادران بگيرند تا در اين شرايط استثنايي پيش از رفراندوم قواي ما در شهرها و دهات به تبليغ بپردازند و تحريكات و سمپاشيهاي چپي‌ها و ديگر مخالفان حكومت اسلامي خنثي گردد . در تهران خدمت آقاي مطهري رسيدم … قرار شد چهار پنج اصل انقلابي را بطور كتبي در اختيار ايشان بگذارم … چند اصلي كه تنها اعلام آنها از طرف شوراي انقلاب مي‌تواند آتشها را خاموش  كند و حربه‌هاي تبليغاتي به دست دشمن افتاده ( مانند … جامعه بي‌طبقه توحيدي ، رستگاري مادي و معنوي مستضعفان و … ) را باز پس گيرد . » ( 34 ) 

412

به دعوت حجت‌الاسلام ملا محمد نقشبندي ، امام‌جمعه و مدرس مرادآباد جوانرود ، اجتماع بزرگي از كُردهاي منطقه در مرادآباد جوانرود تشكيل شد و قطعنامه‌اي در پنج ماده به شرح زير تصويب و منتشر شد : 1 ـ انقلاب‌اسلامي به رهبري زعيم عاليقدر امام خميني را ارج نهاده و  مكرراً تاكيد و پشتيباني و راي قاطع خود را از حكومت جمهوري‌اسلامي اعلام مي‌داريم :  2 ـ دولت‌موقت‌مهندس بازرگان را مجدداً تاييد و انتصابات وي مؤيد ماست ؛ 3 ـ خودمختاري ملت كرد و ساير مليتهاي ايران را همچنان كه آيين ترقي اسلامي در بردارد در چارچوب قوانين اسلام و قرآن خواستار شده و هرگونه تجزيه‌طلبي را شديداً محكوم مي‌نماييم ؛ 4 ـ از شوراي انقلاب‌اسلامي ايران مي‌خواهيم كه در تدوين قانون اساسي جديد از مذهب بحثي به ميان نياورده و فقط اسلام را متذكر شوند ؛ 5 ـ تفكيك سياست از دين را محكوم نموده وتنها كسي را نماينده خود مي‌شناسيم كه حقوق ما را از طريق اسلام خواستار شود . » ( 35 ) 

413

سيدحسين كليجي معاون سياسي و اداري استانداري كردستان كه موقتاً سرپرستي استانداري را  نيز بر عهده دارد ، صبح امروز در جلسه معارفه با مردم در مسجد‌جامع سنندج گفت : « من به  كردستان آمده‌ام تا با آشنايي كه از روحانيت و نيازهاي شما دارم ، كارهايي در خور انقلاب انجام دهم ، هر زماني كه احساس كرديد مفيد‌و ثمر‌بخش نيستم ، مرا بيرون كنيد . » به نوشته روزنامه كيهان كليجي در مورد برنامه‌هايي كه بايد در كردستان اجرا شود ، اظهار نظر روشني نكرد و آن را موكول به  انجام مطالعاتي در اين خصوص نمود ، ولي گفت : امور مربوط به كردستان با نظر مردم و متكي به  اصول دمكراسي انجام مي‌گيرد . وي افزود : « در اجراي سياست خاص دولت در اين منطقه ، تمام فرماندهان و رؤساي ادارت و سازمانهاي دولتي با تاييد مردم و شوراي ادارات و نظر نماينده تام‌الاختيار دولت در مناطق كردنشين انتخاب خواهد شد . » وي افزود : « در حال حاضر چيزي كه  در كردستان جلب توجه مي‌كند ، مسأله بيكاري بيش از حد مردم است ، زيرا دركردستان به جز چند كارگاه موزاييك‌سازي و يك كارخانه تهيه توتون چپق ، مراكز توليد و اشغال براي كارگران وجود ندارد . براي رفع سريع بيكاري هرچه زودتر اجراي برنامه‌هاي عمراني آغاز خواهد شد و ترتيبي داده مي‌شود كه دولت به ايجاد كارخانه و سرمايه‌گذاري صنعتي در منطقه توجه كامل بنمايد . » كليجي گفت : « در چنين شرايطي كه رژيم سابق فقط وعده و وعيد به مردم مي‌داد و عملاً براي تغيير اوضاع كردستان قدمي بر نمي‌داشت ، دولت جديد و بخصوص ما كه مجريان برنامه‌ها هستيم ،  وظيفه‌خواهيم‌داشت كه با اقدامات‌مثبت اعتماد و اطمينان مردم‌محروم كردستان را جلب‌كنيم . » ( 36 ) 

414

سازمان مجاهدين خلق با انتشار بيانيه‌اي با عنوان " نظر مجاهدين خلق ايران درباره رفراندوم و  نحوه استقرار جمهوري‌اسلامي " با ذكر دو دليل : " خواست اكثريت قاطع مردم " و " رسالت مكتبي "  رأي مثبت سازمان به جمهوري‌اسلامي را اعلام كرد . اين سازمان تأكيد كرد كه " جمهوري اسلامي "  كمال مطلوب است مشروط بر اين كه آنچه به نام اسلام ارائه مي‌كنيم حقيقتاً اسلامي و به دور از  هر شائبه شرك‌آميز استبدادي و استعماري و استثماري باشد . اسلامي پاك ، مردمي و مبري از جعليات [ و ] زنگارها و رسوبات طبقاتي قرون و اعصار .

در اين بيانيه با اشاره به سؤال مطروحه در رفراندوم آمده است : « مهمترين ايراد ، به نحوة طرح سؤال مربوط مي‌شود . اگر ما به راي اكثريت قاطع مردم ايران اعتماد داريم ، اگر مطمئنيم كه آنها به  نداي آقاي خميني مبني بر پذيرش جمهوري‌اسلامي راي مثبت مي‌دهند ، ديگر چه لزومي دارد كه خود را به افكار داخلي و بين‌المللي مستبد و انحصا‌ر‌طلب معرفي كنيم ؟ … صراحتاً اعلام مي‌كنيم كه آنچه اين نحوه طرح سؤال را در نظر مجاهدين خلق ايران . ناپسند و نگران كننده مي‌كند ، اين است كه چرا بايد تحت لوا و نام پاكيزه و مطهر اسلام … طوري برخورد شود كه در همين قدم اول و  حتّي قبل از استقرار خود جهمهوري‌اسلامي ، بوي اكراه و اجبار به مشام برسد ؟ » سازمان مجاهدين خلق در اين بيانيه از دولت مهندس بازرگان تقاضا كرد : « ترتيبي اتخاذ نمايد كه امكان انتخاب آزاد هر شكل از حكومت ، براي هرفرد و يا گروهي ، در نظرخواهي وجود داشته باشد . »

در بخش دوم بيانيه كه با عنوان " انتظارات مرحله‌اي از جمهوري‌اسلامي ، برنامه مرحله‌اي و  انتظارات حداقلي كه از جمهوري‌اسلامي داريم . " انتشار يافت . طرح پانزده ماده‌اي از درخواستهاي سازمان ارائه شد كه مهمترين موارد آن عبارتند : « خلع يد از سرمايه‌داري وابسته ؛ اعمال حق كامل  حاكميت ملي بر جميع منابع ملي و بويژه نفت و ابطال كليه قراردادهاي ننگين استعماري در اين رابطه ؛ احتراز از سرمايه‌داريهاي كلان در صنايع فوق‌العاده پيچيده و پّرهزينه به نفع رشد صنايع متوسط و كوچك ؛ بنيانگذاري ارتش مردمي ؛ تضمين آزادي كامل مطبوعات و احزاب و اجتماعات سياسي با هر عقيده و مرام : تأمين كامل حقوق سياسي و اجتماعي زنان ؛ رفع ستم مضاعف از  همه شاخه‌ها و تنوعات قومي و ملي ؛ استقلال كامل دانشگاهها و مدارس عالي و اداري آنها ،  تحت نظر شوراي دانشگاه ؛ لغو كليه مقررات ضدكارگري و تدوين قانون جديد كار ؛ تامين كليه نيازهاي دهقانان ؛ قطع هرگونه تحميل دولتي و شهرداريها به بازاريان و اصناف ؛ تامين كامل معيشت ، مسكن و تحصيلات كارمندان جزء دولتي و دواير خصوصي و خانواده‌هاي آنها ؛ تحريم سياسي و اقتصادي دولتهاي نژادپرست اسرائيل ، رودزيا و آفريقاي جنوبي ؛ خروج از همه پيمانهاي آشكار و پنهان ننگين استعماري ، چه سياسي و چه نظامي و ورود به بلوك كشورهاي غير متعهد ؛ استمرار و مداومت در بسيج توده‌هاي مردم . »

در بند چهارم بخش دوم بيانيه سازمان ، تحت عنوان " بنيانگذاري ارتش مردمي " آمده است : « ما خواستار پايه‌گذاري ارتش مردم هستيم ، يعني ارتشي كه در آن جنگيدن به خاطر اعتقاد و منافع مردم برجنگيدن به خاطر مزد و حرفه و امرارمعاش بچربد … ما خواستار تغيير و دگرگوني بنيادي در  نظام و ماهيت مناسبات ارتش هستيم … . ما نه تنها قصد منحل كردن ارتش و پرسنل آن را نداريم ،  بلكه اكيداً و دقيقاً خواستار قوام و مردمي شدن بيش از پيش ارتش … هستيم لذا آنچه منحل كردني است مناسبات و روابط و نظام و سيستم ضداسلامي و ضدخلقي ارتش شاهنشاهي است و  لاغير . » از ديگر ويژگيهاي عنوان شده براي " ارتش مردم " عبارتند از « خدمت در ارتش مردم به  هيچ‌وجه اجباري و از روي اكراه نيست . … اين ارتش به هيچ‌وجه زير نفوذ مستشاران نظامي …  قرار نداشته و به هيچ‌وجه مستشاران امپرياليست را به كار نمي‌گيرد . » .

سازمان مجاهدين خلق در پايان صراحتاً اعلام داشت : « ملاك و معيار خدشه‌ناپذير مجاهدين خلق ايران در همكاري با دولت حاضر و با دولتهاي پس از استقرار جمهوري‌اسلامي … عملكرد ضد امپرياليستي دولتها و ميزان انطباق آنها با برنامه‌فوق‌الذكر است . به عبارت ديگر ، ما مشروعيت مكتبي و انقلابي دولتهايي را كه با راي مثبت توده‌هاي مردم و از جمله خود ما ، در چارچوب جمهوري‌اسلامي به قدرت مي‌رسند ، تحت‌الشعاع هدف ضدامپرياليستي و مطابق با برنامه و  خواستهاي اصولي فوق‌الذكر مي‌سنجيم . » ( 37 ) 

415

سازمان چريكهاي فدايي خلق مواضع خود را در قبال رفراندوم ، ارتش ، كميته‌ها ، تقاضاهاي اقليهاي قومي و دولت … اعلام كرد . سخنگوي سازمان مزبور در يك مصاحبه مطبوعاتي گفت :   « امپرياليسم سعي دارد خواسته‌هاي خلقهاي ما را تجزيه‌طلبانه قلمداد كند در حالي كه به نظر ما خلقهاي كرد و تركمن به هيچ‌وجه تجزيه‌طلب نيستند . امپرياليسم مي‌خواهد با ابراز اين‌گونه اعلام خطر واهي تجزيه‌طلبي و ضدكمونيزم ، ارتش ما را به دلخواه خود ايجاد و مسلح كند تا به موقع از  آن جهت سركوب خلق ايران سود جويد . » وي در مورد رفراندوم اظهار داشت : « متاسفانه محتواي جمهوري‌اسلامي براي مردم روشن نيست و مادام كه مردم از محتوا بي‌اطلاع هستند راي‌دادن به  جمهوري‌اسلامي نمي‌تواند مطلوب باشد . همچنين رفراندوم بايد در فضاي آزاد انجام بگيرد ، زماني كه راديو و تلويزيون و مطبوعات در شرايط دمكراتيكي قرار نداشته باشند و همه سازمانهاي سياسي نتوانند افكار و هدفهاي خود را از طريق آنها اعلام كنند ، آيا مي‌توان گفت اين رفراندوم آزاد است .  مسأله ديگر در مورد رفراندوم ، نحوه طرح سؤال است … ما معقتديم كه ابتدا بايد مجلس مؤٍسسان  تشكيل شود و اين مجلس بايد شكل و محتواي انواع جمهوريها را اعلام دارد تا مردم بتوانند در شرايط آزادي ، به آنها راي دهند . » وي در مورد دولت گفت : « به نظر ما ، دولت بازرگان محافظه‌‌كار است و فرسنگها از خواسته‌هاي انقلابي مردم فاصله دارد . دولت بايد براي رفع مشكل كارگران و  كشاورزان راه‌حلهاي انقلابي را دنبال كند . نگراني از اين است كه مبادا محافظه‌كاري ، دولت ، راه را  براي نفوذ مجدد امپرياليسم باز كند . به نظر ما دولت بايد تمام ريشه‌هاي ضدانقلاب را در ايران بخشكاند و از بين ببرد و حمايت ما از دولت صرفاً در جهت اقدامات دمكراتيكي و  ضدامپرياليستي آن بوده است . » سخنگوي چريكها هشدار داد : « به دولت اعلام مي‌كنيم كه بايد آزادي فعاليتها و جريانات سياسي را تضمين كند و جلوي اقدامات نابجاي بعضي از عناصر افراطي را بگيرد … و حرف آخر اينكه ما درصورت امكان بايد حق‌دفاع ازخود را داشته‌باشيم . » ( 38 ) 

416

اعزام عناصري به مناطق بحراني ، از سوي دولت‌موقت به عنوان نماينده كه واجد صفات لازم براي نمايندگي دولت انقلاب نيستند نه تنها در بحران كمكي نمي‌كند بلكه بهانه بسيار خوبي براي اعمال فشار بر دولت به دست مخالفاني مي‌دهد كه در عرصه تبليغات بسيار ورزيده هستند .  اعزام اسماعيل اردلان به عنوان نماينده ويژه دولت براي حل مسأله كردستان از آن جمله است . به  نوشته مطبوعات در پي سفر اردلان به سنندج ، گروهي از سخنراني وي جلوگيري كنند و اعلام داشتند : اردلان كه از فعّالان حزب رستاخيز بوده ، نمي‌تواند مسائل كردستان را درك كند . اين گروه در يك راهپيمايي اعتراض‌آميز شركت كردند و اعزام اردلان به مناطق كردنشين را توهين به خلق كُرد تلقي كردند . به همين جهت تلگرام اعتراض‌آميزي براي نخست‌وزير فرستادند و خواستار فراخواندن او به مركز شدند .

در همين خصوص ، اعلاميه‌اي حاوي نامه دكتر‌اسماعيل اردلان به دكتر قريشي ، رئيس هيات اجرايي حزب رستاخيز در سنندج پخش شد كه در آن اردلان به انحلال حزب رستاخيز به وسيله جواد سعيد رئيس مجلس منحله اعتراض كرده بود . در اين نامه اردلان تاكيد كرده بود كه انحلال حزب رستاخيز ملت ايران عاقبتي خطرناك خواهد داشت .

در اين حال ، فردي به نام " ماجد وثوقي " كه روزنامه كيهان او را « يكي از وكلاي دادگستري تهران » معرفي كرده است ، طي نامه سرگشاده‌اي به نخست‌وزير نوشت : « آقاي بازرگان ، شما مبعوث رهبر انقلاب ضداستبدادي و ضدامپرياليستي هستيد ؛ موضع‌‌گيري دولت شما در قبال مسائل و  موضوعات مملكتي علي‌الاصول بايد در جهتي خلاف جهت نظام طاغوتي منحله باشد . يكي از  مهمترين موضوعاتي كه از همان آغاز حكومت شما براي من و امثال من مطرح گرديد ، موضع‌گيري حكومت موقت در قبال مسأله كردستان و مطالب مشروع خلق كرده بود . در كنار اظهار‌نظرها و  موضع‌گيريهاي مثبت و انقلابي آيت‌الله طالقاني اقدامات رسمي حكومت شما تاكنون ، مجموعاً عبارت بوده است از اعزام هياتي تحت رياست آقاي فروهر به كردستان ، تعيين استاندار براي  آذربايجان‌غربي ، ترتيب مصاحبه تلويزيوني كذايي توسط دكترمكري و بالاخره ماموريت جديد به  آقاي دكتر‌اسماعيل اردلان براي مذاكره با هموطنان كُرد و استانهاي كرمانشاه و كردستان و  آذربايجان . تركيب هيأت همراه آقاي فروهر براي همه ساكنين كردستان شايان توجه بود ، زيرا بدون شك با بررسي سوابق افراد اين هيأت ، جهت اصلي برخورد شما با مسأله كردستان مشخص مي‌گردد . غير از ابراهيم يونسي كه در گذشته او نقطه تاريكي ديده نمي‌شود و به همين دليل گويا ديگر به بازي گرفته نشده است ، سوابق دو نفر ديگر در پيش روي فرزندان خلق كرد ، اين زاده‌هاي ستم و رنج قرون و اعصار قرار دارد . »

به نوشته كيهان ، نويسنده نامه با اشاره به سوابق اسماعيل اردلان و وابستگي وي به حزب منحله رستاخيز نسبت به نظراتي كه اشتباههاي جاري در مورد كردستان به بار خواهد آورد ، هشدار داده  است . ( 39 ) 

417

آيت‌الله دكتر بهشتي يكي از اعضاي برجسته شوراي انقلاب در يك سخنراني تلويزيوني به تشريح نظرات خود درباره جمهوري‌اسلامي پرداخت و گفت : « از موقعي كه حكومت اسلامي به  عنوان‌بحث اصلي در شعار انقلابيون ايران مطرح شد ، مكرر اين سؤال پيش آمد كه حكومت اسلامي به چه شكل است ؟ و براي پاسخ به اين سؤال عمقي بود كه رهبري اعلام كرد : « در نخستين مرحله پيروزي انقلاب ، شكل حكومت شما جمهوري‌اسلامي خواهد بود . » وي سپس با بررسي انواع حكومت ـ مونارشي ، اليگارشي و جمهوري ـ و طرح اين پرسش كه « كدام يك از اين حكومتها با مباني اسلام سازگارتر است ؟ » اظهار داشت : « در ميان اينها نوع جمهوري با مباني اسلام از نظر زمامداري سازگارتر است . حكومت در يك  جامعه اسلامي ، يك وقت در زمان پيغمبر مطرح بود ، يك وقت در زمان ائمه شيعه مطرح مي‌شود و  يك وقت در زمان ما . بحثي كه مي‌خواهيم بكنم ،  مربوط است به امروز ما . بر طبق مباني اسلامي ،  در عصر ما حكومت ، زمامدار و حاكم صرفاً بايد سمت و قدرت خودش را از آراي مردم بگيرد .  كسي حق دارد زمامدار مردم باشد كه برگزيده مردم يا لااقل پذيرفته مردم يا مورد حمايت مردم باشد . هيچ‌كس حق ندارد در مباني اسلام ولايت و زمامداري خودش را بر مردم تحميل كند و بر خلاف رضايت آنها و خلاف پذيرش و  تمايل آنها و بر خلاف انتخاب آنها . چرا ؟ براي اين كه كسي كه آمد برخلاف خواست مردم به  آنها گفت من آقا بالا سر شما هستم ، من حاكم بر شما هستم ، مي‌خواهيد بپذيريد و يا مي‌خواهيد نپذيريد و … اين آدمي است كه با زور و از روي انگيزة تفوق‌طلبي آماده است سمتي را براي خودش ادعا كرده است و تفرق‌طلبي و برتري‌طلبي در  قرآن و طبق ايدئولوژي اسلامي مردود ، مطرود و ماية فساد و مايه تيره‌بختي در دنيا و آخرت است .

آيت‌الله دكتر بهشتي عضو برجسته شوراي‌انقلاب

در قرآن ، مي‌بينيم در آيات مختلف از مستكبرين از آنهايي كه خودشان را بزرگ مي‌شمارند و  بزرگيشان را برديگران تحميل مي‌كنند به زشتي ياد مي‌كند و بزرگي‌‌طلبي را عامل انحراف مي‌داند .  متكبران ، بزرگي‌فروشان و تفوق‌طلبان همواره سد راه جنبشها هستند . بزرگي‌طلبي و تفوق‌طلبي از نظر قرآن مطرود و مردود است تا آن جايي كه آيه 82 سورة قصص اين طور بيان مي‌كند : آن سراي  آخرت ، آن فرجام ارزنده ، ما اين فرجام ارزنده را براي كساني مقرر كرده‌ايم كه در روي زمين در پي بزرگي‌طلبي و تفوق‌طلبي نيستند و نه در پي عُلُوند و نه به دنبال فساد و تباهي آفريني . عاقبت و  فرجام صرفاً از آن خداپرستان ، از آن كساني است كه پرواي خدا و پرواي حق دارند .

مباني عالم اسلام به طور كلي امتياز‌طلبي را محكوم مي‌كند و مي‌گويد هيچ‌كس نمي‌تواند رابطه‌اش را با ديگران بر مبناي امتياز‌طلبي يا تفوق‌طلبي استوار كند . در تاريخ شيعه همواره رهبران مذهبي را ، مردم خودشان مي‌پذيرفتند يا با راي مستقيم يا انتخاب مستقيم ، خودشان شناسايي داشتند كه اين فرد شايسته آن است كه به عنوان رهبر ديني در جامعه بزرگ اسلامي مورد قبول قرار بگيرد .  هيچ مرجعي در شيعه ، رهبريش را بر مردم تحميل نكرده است . حالا كه بايد در جامعه ما بر اين اساس حكومتي سركار آيد ، اين حكومت بايد شكلي داشته باشد كه در آن شكل ، عامل تحميل وجود نداشته باشد .

 

با توجه به تعاريف بالا كه از انواع حكومت داشتيم ، حكومت ما چه شكلي مي‌تواند داشته باشد ؟ بنابراين يك پايه از جمهوري‌اسلامي اين است [ كه ] جمهوري‌اسلامي نوعي حكومت است كه با پذيرش و انتخاب آزادانه اكثريت ملت به قدرت مي‌رسد . اين يكي از اساسي‌ترين پايه‌هاي جمهوري اسلامي است . ملت ايران بيدار باشيد ، هشيار باشيد ، از هم‌اكنون بايد حكومتي را انتخاب كنيد كه در آن حكومت ، عامل زور و عامل تهديد به هيچ‌عنوان براي رسيدن به هيچ سمتي از  سمتهاي اجتماعي مورد بهره‌برداري احدي قرار نگيرد . اين پايه اساسي است ؛ به نظر شما همه مسائل ديگر بايد از اينجا پايه بگيرد .

امّا آيا هر حكومتي كه براساس راي آزادانه مردم سركار بيايد ، جمهوري اسلامي است ؟ نه . اين مورد شرط لازم است ، امّا شرط كافي نيست . شرط دومي نيز دارد و آن ، اين است [ كه ] وقتي مردم يك كشور ، اكثريت مردمن كشور مسلمانند ، اين مسلمانان اگر فردي را با راي آزاد براي زمامداري انتخاب كردند ، خود به‌خود از اين زمامدار مي‌خواهند كه اين زمامدار ، اين حكومت [ و ] اين نظام خودش را در اداره مملكت نسبت به مقررات در تعاليم اسلام ملتزم و متعهد بداند . متعهد باشد كه  جامعه و كشور را براساس تعاليم سعادت‌بخش اسلام اداره كند . » ( 40 ) 

418

ستاد كل ارتش با انتشار اعلاميه‌اي عنوان كرد كه فردا ، نيروهاي مسلح ارتش در سراسر كشور رژه و راهپيمايي خواهند داشت . در اين اعلاميه آمده است : « در اجراي منويات رهبر انقلاب و  نائب‌الامر حضرت‌آيت‌الله خميني و به درخواست ملت غيور ايران روز دوشنبه 28 اسفند ،  گروههايي از نيروهاي مسلح به نشانه تحكيم مودت از ساعت ده صبح در كليه نقاط كشور و  همزمان به راهپيمايي مي‌پردازند . در تهران ، نيروهاي مسلح پس از رژه و راهپيمايي در خيابانهايي كه از پادگانهاي مختلف شروع خواهد شد ، در ميدانهاي مختلف شهر اجتماع مي‌كنند و در اين اجتماعات ، علماي اسلام سخنراني خواهند كرد . » ( 41 ) 

419

درجه‌داران نيروي هوايي طي نامه‌اي كه به تاييد شوراي فرماندهي پادگان شماره 3 مهرآباد نيز رسيده است ، درخواستهاي خود را به شرح زير اعلام كردند : « 1 ـ الغاي كليه قوانين استثماري در  مورد درجه‌داران ؛ 2 ـ دخيل بودن درجه‌داران در كليه تصميم‌گيريهاي مربوط به خودشان و شركت در تدوين قوانين آتي ارتش ؛ 3 ـ رفع تبعيض و تعديل در مورد مزاياي متعلقه به درجه‌داران نسبت  به ديگر طبقات موجود در ارتش ؛ 4 ـ تصفيه كليه عناصر ناصالح از نيروي هوايي ملي ـ اسلامي ايران ؛ 5 ـ امكان ادامه تحصيل و نتيجتاً پيشرفت تا عاليترين مدارج ؛ 6 ـ انحلال ضداطلاعات در  نيروي هوايي و دادرسي ارتش و اعاده آزاديهاي مسلم اجتماعي » . ( 42 ) 

420

امروز گروهي از پرسنل نيروي هوايي و نيروي زميني ارتش جمهوري‌اسلامي ايران با امام خميني ديدار كردند . در اين ديدار يكي از افراد نيروي هوايي به نمايندگي پرسنل حاضر طي
سخناني خطاب به امام خميني گفت : « رهبر ارجمند ، پايهاي پوسيده كاخهاي ظلم و استبداد ننگين سلسله منحوس پهلوي تحت رهبري انديشمندانه آن رهبر بزرگ و پاك فروريخت . پروردگار بي‌همتا را مي‌ستاييم ، وجود مبارك رهبر خود امام خميني را ارج مي‌نهيم و آزادي به دست آمده را  حراست خواهيم كرد . آري ، حق چون برپا شود ، باطل نابود مي‌گردد . زيرا باطل در اصل نابود شدني است . ما پرسنل نيروي هوايي ملي ـ اسلامي ايران از پايگاه يكم شكاري تهران به نمايندگي از سوي كليه پرسنل انقلابي نيروي هوايي ملي ـ اسلامي‌قرين افتخار گشتيم تا در محضر مبارك بزرگ فرمانده انقلاب‌اسلامي كشور عزيزمان ايران ، امام‌خميني حضور يافته و معروض داريم : رهبر بزرگ ، بدين وسيله با قاطعيت و اطمينان تمام و كمال براي چندمين بار اعلام مي‌داريم كه ما پرسنل نيروي هوايي ملي ـ اسلامي ايران و پليس‌راه ژاندارمري ملي ـ اسلامي به فرمانبرداري از شما پيشواي عالي‌قدر مفتخر بوده و آمادگي كامل داريم كه تا آخرين نفس در راه اعتلاي اسلام عزيز و قرآن كريم و برقراري جمهوري‌اسلامي و پاسداري از آن در هر جبهه‌اي از جهان كه شما امر فرماييد با دشمنان اسلام مبارزه نمود و خون ناقابل خويش را در راه‌الله تقديم داريم .

پس از آن پرسنل پادگان منظريه در صفوف منظم در حالي كه شعار مي‌دادند : « ما همه سرباز  توييم خميني ، گوش به فرمان توئيم خميني . » از مقابل امام رژه رفتند . ( 43 ) آن گاه امام خميني طي سخناني اظهار داشتند : « … آنها كه مي‌خواستند مخازن ما را از بين ببرند ؛ نيروهاي ما را عقب بزنند ؛ ارتش ما را تحت فرمان قرار بدهند ؛ تمام حيثيات ملي ما را از بين ببرند ؛ اسلام و قرآن را نابود كنند ؛ ميان اقشار اين ملت جدايي انداختند ؛ ميان ما و شما كه هر دو سرباز اسلام هستيم ، جدايي انداختند .  بحمدالله به خواست خداي متعال و قيام ملت و پشتيباني شما نيروي هواييها و بعضي از اقشار ديگر ارتش ، بحمدالله اين نهضت به نتيجه خود رسيد و دست ستمكاران را از كشور ما قطع كرد و  من اميدوارم كه اين مملكت ، مال خود شما باشد . زحمتهاي شما در اين مدت كه نهضت اسلامي به پا بود ، مشهود است . من از شما شكرگزارم ، من با شما ، هر دو سرباز اسلام هستيم و هر دو بايد فداكار به اسلام و قرآن باشيم … شما دوستان ما هستيد ، ما دوستان شما هستيم ، ما با ملت و شما با ملت هستيد . همه ما از يك ملت هستيم همه ما از يك كشور هستيم ،  بايد همه ما را در راه اعتلاي اسلام و اعتلاي كشور خودمان كوشا باشيم و اگر خداي نخواسته ،  اجانب بخواهند بين ما جدايي بيندازند ، با بيداري و هوشياري ، كارهاي آنها را فلج كنيم . من از  خداي تبارك و تعالي سعادت و سلامت شما نيروي هوايي و ساير اقشار ملت را خواستارم ،  خداوند شما را پايدار نگاهدارد و همه ما آشنا به وظايف اسلامي خود باشيم . » ( 44 ) 

421

اميرانتظام سخنگوي دولت اعلام كرد: «ايران علاقه‌مند به عضويت در گروه غيرمتعهدهاست . »  وي گفت : « ما قبلاً بطور رسمي اين را اعلام كرده‌ايم و اين ايده‌دولت است . » اميرانتظام در مورد درخواست عفو براي هويدار از سوي شخصيتهاي حقوقي و حقيقي جهان گفت : « تاكنون چندين هزار نامه و بخصوص در مورد شخص آقاي هويدا دريافت كرده‌ايم . چهارنفر از نخست‌وزيران سابق انگلستان نيز در حمايت از هويدا به منظور تخفيف در رأيي كه براي ايشان صادر خواهد شد ، نامه‌هايي ارسال داشته‌اند ، تمام اين نامه‌ها به دادگاه انقلاب منعكس مي‌شود ولي تصميم نهايي مربوط به خود دادگاه است و دولت اصل عدم مداخله در امور قضايي را رعايت خواهد كرد . » سخنگوي دولت در پاسخ به اين سؤال كه امام و دولت توجه داده‌اند كه تظاهرات ديگر لازم نيست ، چگونه باز شاهد تظاهرات هستيم ؟ گفت : « دولت جز اين كه بخواهد و تقاضا كند كه مردم دست به تظاهرات نزنند . كار ديگري نمي‌شود كرد » ( 45 ) 

422

به گزارش يونايتدپرس ، استانفيلد ترنر رئيس سازمان سيا عقيده دارد كه اگر بحران كنوني ايران ادامه يابد به جاي دولت كنوني يا رهبران مذهبي آن ، گروههاي چپگرا حكومت اين كشور نفت‌خيز را به دست خواهند گرفت . وي افزود : « حكومت ايران بين دو قطب قرار گرفته است . از يك سو دولت بي‌طرف بازرگان و از سوي ديگر مذهبيهاي متعصب . » وي در پاسخ به اين كه كدام يك از  اين دو گروه صاحب پيروزي مي‌شوند ، اظهار داشت : « هيچ‌كدام ، پيروزي نهايي با چپگرايان است ، زيرا آنها سازمان خوبي دارند و مسلحند در حالي كه بين دو گروه اول شكاف وجود دارد .  چپگرايان مي‌كوشند از اين رخنه استفاده كنند و جاپاي خود را محكم سازند . » ترنر افزود : « شوروي نقش بسيار ناچيزي در ايران داشته است . شوروي از يك سو به حمايت از بازرگان ادامه مي‌دهد در حالي كه از سوي ديگر حزب توده را پشتيباني مي‌كند . آنان هنوز تصميم قاطع خود را  نگرفته‌اند ، زيرا نمي‌دانند قدرت در دست چه گروهي مستقر خواهد شد . » ( 46 ) 

423

شركت ملي نفت ايران اعلام كرد : « توليد نفت خام ايران به حدود دو ميليون و پانصد هزار بشكه در روز رسيده است كه از اين رقم هفتصد هزار بشكه به مصرف داخلي مي‌رسد و بقيه آن به  صادرات اختصاص داده مي‌شود . عمليات توليد و صدور نفت خام ، طبق برنامه [ و ] به نحو مطلوب در حال پيشرفت است . تاكنون حدود پانزده ميليون بشكه از ايران به صورت تك محموله به  فروش رسيده و تحويل خريداران مختلف گرديده است . ضمناً مذاكراتي با تعدادي از شركتهاي معتبر بين‌المللي براي انعقاد قراردادهاي فروش درازمدت آغاز گرديد كه احتمالاً از هفته دوم سال جديد اجرا مي‌گردد . » ( 47 ) 

در همين حال ، روزنامه كويتي السياسه نوشت : « نفت خام منطقه خليج‌فارس به قيمت 21 تا 22 دلار به مزايده گذارده مي‌شود . اين معاملات در پي اقدام دولت ايران به فروش آزاد نفت به  قيمت بشكه‌اي 23 تا 24 دلار صورت گرفته است . » ( 48 ) 

 

منابع و مآخذ 27/12/1357

1 ـ روزنامه كيهان ، 29/12/1357 ، ص 2 .

2 ـ سند شماره 3110 / پ . ن . مركز مطالعات و تحقيقات جنگ ( مصاحبه برادر بزرگي مسؤول جهاد سازندگي استان كردستان ، نوار شماره 3803 ) ، ص 25 .

3 ـ مأخذ شماره 1 ، ص 2 .

4 ـ سند شماره 209929 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : مونوگراف « نقش مفتي‌زاده در كردستان . » ص 42 .

5 ـ روزنامه كيهان ، 28/12/1357 ، ص 7 .

6 ـ مأخذ شماره 1 ، ص 7 .

7 ـ پيشين .

8 ـ نشريه كار ، ارگان سازمان چريكهاي فدايي خلق ، كار ويژه كردستان شماره 3 ، 5/1/1358 ، ص 3 .

9 ـ مأخذ شماره 1 ، ص 7 .

10 ـ مأخذ شماره 4 ، ص 43 .

11 ـ مأخذ شماره 1 ، ص 7 .

12 ـ مأخذ شماره 4 ، ص 44 .

13 ـ روزنامه اطلاعات ، 28/12/1357 ، ص 2 .

14 ـ مأخذ شماره 1 ، ص 7 .

15 ـ مأخذ شماره 5 ، ص 7 .

16 ـ مأخذ شماره 13 ، ص 2 .

17 ـ مأخذ شماره 4 ، ص 43 .

18 ـ مأخذ شماره 13 ، ص 2 .

19 ـ مأخذ شماره 4 ، ص 43 .

20 ـ مأخذ شماره 5 ، ص 7 .

21 ـ دفتر هواداران سازمان چريكهاي فدايي خلق ، جنگ خونين سنندج و دستاورد آن ( سنندج : دفتر هواداران سازمان چريكهاي فدايي ، سال 1358 ) ص 69 .

22 ـ مأخذ شماره 13 ، ص 2 ، و مأخذ شماره 5 ، ص 7 .

23 ـ مأخذ شماره 5 ، ص 7 .

24 ـ مأخذ شماره 13 ، ص 2 .

25 ـ مأخذ شماره 21 ، ص ص 138 ـ 137 .

26 ـ مأخذ شماره 4 ، ص ص 45 ـ 42 .

27 ـ سازمان انتشاراتي مردم ، كردستان و شيخ‌عزالدين حسيني ( بي‌جا ، انتشارات پيغام ، بي‌تا ) ، ص ص 55 ـ 51 .

28 ـ روزنامه امّت ، ارگان جنبش مسلمانان مبارز ، سال اول ، شماره 8 ، 16/3/1358 ، ص 2 .

29 ـ مأخذ شماره 5 ، ص 7 .

30 ـ روزنامه اطلاعات ، 6/1/1358 ، ص 4 .

31 ـ مأخذ شماره 5 ، ص 7 .

32 ـ روزنامه اطلاعات ، 29/12/1357 ، ص 2 .

33 ـ روزنامه كيهان ، 27/12/1357 ، ص 4 .

34 ـ احمد مفتي‌زاده ، درباره كردستان ( سنندج : بي‌نا ،  بي‌تا ) ص 74 .

35 ـ مأخذ شماره 33 ، ص 7 .

36 ـ پيشين .

37 ـ سازمان مجاهدين خلق ايران ، مجموعه اعلاميه‌ها و  موضعگيريهاي سياسي مجاهدين خلق ايران ( 1 ) ، ( تهران : انتشارات سازمان مجاهدين خلق ، چاپ اول ، 22 بهمن 1358 ) ص ص 84 ـ 68 .

38 ـ مأخذ شماره 13 ، ص 3 .

39 ـ مأخذ شماره 33 ، ص 4 .

40 ـ مأخذ شماره 13 ، ص 8 .

41 ـ روزنامه اطلاعات ، 27/12/1357 ، ص 1 .

42 ـ مأخذ شماره 4 ، ص 8 .

43 ـ مأخذ شماره 5 ، ص 8 .

44 ـ مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ،  مجموعه رهنمودهاي امام خميني ( تهران : وزارت ارشاد اسلامي ، جلد پنجم ، سال 1361 ) ص 191 .

45 ـ مأخذ شماره 13 ، ص 7 .

46 ـ سند شماره 2 ـ 125746 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : مجموعه اخبار خبرگزاري پارس ، ص 88 .

47 ـ مأخذ شماره 41 ، ص 7 .

48 ـ مأخذ شماره 13 ، ص 8 .



 

 

لینک کوتاه :
کد خبر : 2759

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال
  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245