روزشمــــار
پنجشنبه
17 خرداد 1358
22 رجب 1399
7 ژوئن 1979
345
در خرمشهر فعاليت روزمره شهري كم و بيش شروع شده است ولي همچنان تعدادي از مغازههاي شهر تعطيل است ، اداره بندر و گمرك خرمشهر نيز تعطيل است ، مدارس نيز قرار است از شنبه 19 خرداد شروع به كار كنند . نيمه شب براي چند دقيقه ناشناسي در محوطه اداره بندر خرمشهر تيراندازي كرد كه بلافاصله پاسداران به آن پاسخ دادند . ( 1 )
در تيراندازي نيمه شب ديشب در خيابان ميلانيان ، يكي از پاسداران انقلاب مورد اصابت گلوله قرار گرفت كه در همان ساعت به بيمارستان دكتر مصدق خرمشهر منتقل گرديد . گلوله گويا از منازل اطراف محل پاسداري نامبرده شليك شده بود . هرچند ديشب در چند نقطه شهر صداي تير به گوش ميرسيد ، اما به طور كلي وضع شهر آرام تر است و حفاظت شهر به عهده پاسداران انقلاب و عدهاي از جوانان شهر ميباشد . ( 2 )
346
جبهه ملي تشكيلات خوزستان طي اطلاعيهاي درباره حوادث اخير خوزستان ، اعلام كرد : « اكنون در خوزستان چند گروه به صورت ابزار امپرياليسم مشغول كارند :
1 ـ ثروتمندان مزدور رژيم گذشته كه خود با مردمشان داراي تضاد طبقاتي بودند و هستند و تا قبل از پيروزي انقلاب به دليل ماهيت استثمارگرانه خود به رژيم فاسد گذشته خدمت ميكردند .
2 ـ عناصر تجزيه طلبي كه در رويا و اوهام بسر ميبرند و سر نخ آنها هميشه به دست كهنه نوكران استعمار بوده است و اكنون فرصت بازگشت به كشور و شروع به فعاليت مخرب و تفرقه افكنانه يافتهاند ( اين عناصر مستقيم با دو كشور خارجي در ارتباطند ) .
3 ـ عناصر به ظاهر روشنفكر كه مامورين دولتهاي بيگانه در بين آنها نفوذ كردهاند و احساس گزافه خواهي و افراطي گري در بين آنها به وجود آوردهاند .
4 ـ مردم ساده لوح و خوش باوري كه تنها تحت تاثير احساس و عاطفه و هم به واسطه
كمبود درك و دانش تاريخي ، فريب تغيير نامها را خوردهاند و لجام خود را به دست گروههاي بال اسپردهاند . »
در ادامه اطلاعيهامده است : « در اين بين متاسفانه غيبت يك تصميمگيري قاطعانه كه حق مشروع مردم عرب ما ( مانند آزاديهاي فرهنگي ، حق شركت در شوراهاي شهرستانها و آزاديهاي دمكراتيكي از اين قبيل ) را تامين نمايد مزيد بر علت شده و زمينهاي مساعد را براي نفوذ عناصر مخرب و جاسوس فراهم نموده و موضوعي را كه به راحتي در پشت ميز مذاكره قابل حل است ، به صورت كلاف سردر گم درآورده است . تيراندازيهايي كه در چند روز گذشته از طرف عناصر تحريك شده - ولي اغلب ساده لوح و آلت فعل - صورت گرفت و باعث زخمي شدن 15 نفر و كشتار دو نفر گرديد و بالاخره مقامات محلي را ناچار نمود كه براي تامين امنيت تمام مردم اعم از عرب و عجم اقدام به خلع سلاح نمايند ، نتيجه شكيبايي بيجايي بود كه متاسفانه در مركز وجود داشت . شكيبايي دولت در مقابل اين اغتشاشات باعث شد كه جاسوسان امپرياليسم و اسرائيل آن را در بين افراطيون به صورت ضعف دولت معرفي نمايند و به اصطلاح به آنها بگويند : چه وقتي بهتر از حالا ؟ »
جبهه ملي در اين جا به طرح انتقادات خود از حاكميت كنوني ميپردازد و نظرگاههاي خود را به صورت زير مطرح ميكند : « بر اين كه شرايط موجود كشور مورد سوءاستفاده قرارگرفته ، جاي شكي نيست . كار به آن جا كشيده كه حتي “ جرج حبش “ ، رهبر سازمان كمونيستي “ جبهه خلق براي آزادي فلسطين “ به طور محرمانه وارد منطقه شده و در پارهاي از نقاط كه شناسايي شدهاند ، اقداماتي را عليه انقلاب ايران شروع كرده است و لابد اين به تلافي همه خوبيهايي است كه تا كنون ما به نهضت فلسطين عرضه كردهايم ! به هرحال دولت بايد وضع خودش را با مردم و مملكت روشن كند ، بايد به مردم بگويد كه ما اكنون در كجاي تاريخ ايستادهايم ؟ از يك طرف روابطمان را با بخشي از دنيا تيره ميسازيم تا در مجموع به دنياي عرب و بالاخص نهضت فلسطين كمك كنيم ، از طرف ديگر همينها كه ميبايستي صميمانه دست دوستي ما را بفشارند ، معلم تربيت چريك به ميهن ما گسيل ميكنند و سيل اسلحه به داخل كشورمان روانه ميدارند ! اكنون هرچه بيشتر ميگذرد علت استعفاي تاريخي رهبر ما دكتر سنجابي براي تودههاي مردم ما روشن تر ميشود . اكنون ديگر مردم ما اين جمله رهبر ما را روي پوست و گوشت و استخوان خود احساس ميكنند كه گفت : علت استعفاي من مخالفت با دولت نيست بلكه مخالفت با بي دولتي است . » ( 3 )
347
نشريهاي موسوم به “ رزم خونين “ ارگان كارگران ماركسيست ـ لنينيست جنوب در هفتمين شماره خود در گزارشي جانب دارانه تحت عنوان “ پيرامون فاجعه به خون كشيدن خلق عرب در خوزستان “ به بررسي حوادث خرمشهر پرداخت . در بخشي از اين گزارش آخرين وضعيت اين شهر به نحو زير ترسيم شده است :
در روز جمعه 11/3/58 راهپيمايي عظيمي از آبادان به مقصد خرمشهر صورت ميگيرد ، در اين راهپيمايي شعارهايي بر عليه مدني مانند « مدني نابود است ، خلق عرب پيروز است ؛ مرگ بر مدني ، عرب عجم برادرند ؛ مرگ بر مدني ، جوانان عرب همه فدائي اند » و … داده ميشود . اين راهپيمايي در اعتراض به قتل چهار جوان عرب در آبادان و همچنين در اعتراض به كشتار خلق عرب در خرمشهر صورت ميگيرد . راهپيمايان نرسيده به پل خرمشهر با تيراندازي پاسداران و در خيابان چهل متري نيز با تيراندازي روبه رو شده و چهار نفر شهيد ميشوند ولي راهپيمايان به مسير خود ادامه ميدهند و در مسجد امام جعفرصادق ( ع ) در خيابان چهل متري خرمشهر قطعنامه خود را خوانده و تحصن اختيار ميكنند . در اين قطعنامه خواستار بر كناري و محاكمه علني مدني ، لغو سانسور و پخش اخبار صحيح از راديو و تلويزيون شده و از دولت ميخواهند كه به خواستههاي آنها رسيدگي كند . آنها همچنين حملات مكرر به خانه آيت الله شبيرخاقاني را كه به وسيله كماندوها و پاسداران انقلاب صورت ميگيرد ، محكوم ميكنند و خواستار مجازات مسببين اين اعمال ميگردند كه تا به حال ( پنجشنبه 17/3/58 ) جوابي به آنها داده نشده است و آقاي ابراهيمي فرماندار موقت خرمشهر مدعي است كه چون اينان حمله را زودتر شروع كردهاند ، بايد آنها براي مذاكره با ما بيايند ، نه ما پيش آنها برويم . درباره رقم كشته شدگان ارقام متنوعي ذكر ميشود ، شير و خورشيد آن را 37 نفر ، دولت در ابتدا 4 بعد 18 سپس 23 و … ارقاميكه به دست آمده حاكي از 126 تن كشته ، 191 تن مجروح ، 10 تن مفقود و 110 تن بازداشت كه 60 نفر آنها آزاد و 50 نفر ديگر هنوز در بازداشت هستند . نشريه رزم خونين در ادامه گزارش خود ادعا كرده است كه يكي از پاسداران ميگفت در حادثه خرمشهر 270 نفر از خلق عرب و 15 نفر از پاسداران به شهادت رسيدهاند . ( 4 )
348
علامه احمد مفتيزاده با انتشار اطلاعيهاي يك بار ديگر از صاحب نظران دعوت كرد كه براي مذاكره درباره چارچوب خودمختاري كردستان در كنفرانس 20 خرداد در سنندج شركت كنند . در اين اطلاعيهامده است : « اكنون كه قيام با عظمت ملتهاي مسلمان ايران به ثمر رسيده و به جاي نظام ستمگر شاهنشاهي ، نظام دادگستر جمهوري اسلامي استقرار يافته و مسئولان مملكت در برابر خواستههاي ملت كرد از جمله حق مشروع خودمختاري حسن نيت نشان ميدهند ، هر انسان آگاه و دلسوز ملت كرد مكلف است آخرين امكانات خود را در راه استفاده صحيح از موقعيت و به خاطر سعادت و تامين آينده ملت به كار گيرد . براي تامين اين منظور حياتي و تشكيل چنين اجتماعي يك بار در سقز و بار ديگر در كرمانشاه كوشش شد كه متاسفانه حوادثي موجب نرسيدن به نتيجه نهايي گرديد . اما به هرحال نميتوان به خاطر بعضي حوادث از آنچه مايه رستگاري و سعادت ملت كرد است چشم پوشيد و ناچار بار ديگر از عموم صاحب نظران دلسوز كرد طي قطعنامهاي دعوت شده كه در روز بيستم خردادماه جاري در سنندج حضور به هم رسانند و پس از مذاكرات و بررسي نظرات گوناگون و انتخاب بهترين آنها ، عدهاي به نمايندگي
انتخاب شوند تا بهترين طرح را براي تامين خواستههاي گوناگون ملت و از جمله تامين حق خودمختاري كردستان در چهارچوب جمهوري اسلامي ايران ، تهيه و تعقيب نمايند . به عنوان تاكيد دعوت نامه مندرج در قطعنامه مذكور بدين وسيله از هموطنان آگاه و صاحب نظر كرد دعوت ميشود كه از انواع كدورتها و اختلاف نظرهاي شخصي چشم پوشي كنند و مصلحت ملت كرد را بر همه ملاحظات ديگر ترجيح دهند و در كنفرانس روز بيستم خرداد شركت نمايند . »
مفتيزاده در همين روز در سخناني كه در ميدان آزادي سنندج ايراد كرد گفت : « خودمختاري همه استانها از جمله استان كردستان بايد در قانون اساسي پيشبيني شود . طرح مسئله خودمختاري موجب شده است كه در بعضي از نقاط كردستان بين برادران سني و شيعه اختلافاتي رخ دهد . من به آن مناطق رفتم و براي آنها توضيح دادم كه در منطقه وسيع كردستان سني و شيعه با هم زندگي ميكنند و خودمختاري كردستان براي همه مردم اين منطقه است . اساس خودمختاري كردستان بدين معنا نيست كه شايع كردهاند : “ غير كردها حق زندگي در كردستان نخواهند داشت . “ اين شايعات از سوي ضدكردها و نژادپرستان منتشر ميشود . » مفتيزاده خبر كانديدا شدن خود براي رياست جمهوري را كه از راديو لندن و راديو مسكو پخش شده بود ، رد كرد و گفت : اين مسئله اصلا صحيح نيست و من آن را قبول نخواهم كرد . ( 5 )
349
به نوشته روزنامه اطلاعات ، چند روز قبل عدهاي از عوامل پاليزبان با مراجعه به روستاي سنقر كليايي اعلام كردند كه به دستور پاليزبان ماموريت دارند كه در ازاي ماهي شش هزار تومان براي جنگ با انقلاب ايران چريك استخدام كنند . آنها گفتند كه حقوق سه ماهه اول را پيش پرداخت ميكنند . اهالي روستا كه به جمهوري اسلامي ايران و رهبري امام خميني وفادارند درصدد دستگيري آنها برآمدند ولي افراد مزبور - كه مسلح بودند - موفق به فرار شدند . ( 6 )
350
سازمان مجاهدين خلق بيانيهاي درباره ضرورت تشكيل مجلس موسسان از طريق انتخابات عمومي سراسري ، انتشار داد كه در آن آمده است :
« استدلالي كه تا كنون از اين بابت ( عدم تشكيل مجلس موسسان ) ارائه شده اين است كه تشكيل موسسان واقعي ، وقت گير و جنجال آفرين است و لذا قانون اساسي را بايستي بدون گذار از كوره موسسان ، ناپخته به رفراندوم سپرد .
ليكن ما اكيد معتقديم كه آنچه حقيقت وقت گير و جنجال آفرين است نحوه غيراصولي برخوردها با مسائل و مشكلات است و نه تحمل پيچيدگيهاي حل مردمي و انقلابي آنها . در اين چند ماه پس از انقلاب نيز به خوبي شاهد هستيم كه جنجال ها و وقت گيريها و اختلافات ، درست در همان جاهايي ريشه دارند كه اساس به قول قرآن قصد بغي و ستم و انحصارطلبي و عدول از مشورت و نظرسنجي عمومي در ميان بوده است .
. . اگر في الواقع امام تشكيل مجلس موسسان را در شرايطي كه هنوز از شر امپرياليسم و
ارتجاع داخلي آسوده نشدهايم به صلاح نميدانند ، ما نيز همچون گذشته پا در قدم ايشان خواهيم نهاد و به دنبال ايشان راه مينورديم ، مشروط بر اين كه مسئولين كشور آنچه را امام بارها گفتهاند به گوش گيرند و اجرا كنند . »
اما در ادامه بيانيه چنين اظهار شده است :
“ مجاهدين خلق ايران “ بارها به صراحت گفته و ميگويند كه هر گونه عملكرد ناصواب تحت نام امام را مردود شمرده و اصولا كشانيدن پاي ايشان را به مسائل اجرايي ما به الاختلاف ، به سود انقلاب نميدانيم .
… ما موافق نيستيم كه سنت مردمي موسسان تحت نام امام پاي مال شود . ما موافق نيستيم كه خداي ناخواسته به انقلاب و رهبري آن ظن ديكتاتوري برده شود .
بنابراين از آن جا كه براي “ مجاهدين خلق ايران “ تمام نگرانيها و دل مشغوليها و فشارهاي وارده به شخص امام تا حدودي قابل درك است ، لذا فريضه مكتبي و انقلابي خود ميدانيم كه از آستان ايشان تقاضا كنيم : نگذارند سنت موسسان به نام ايشان ناديده گرفته شود ، چرا كه نميخواهيم خداي ناكرده رويهاي ايجاد شود كه پس از ايشان چه بسا متمسك بي عدالتي گردد . ( 7 )
351
در حالي كه چندي پيش فرمانده دژبان مركزي و دادستاني ارتش شركت نظاميان در راهپيماييها و تظاهرات را ممنوع اعلام كردند ، سرلشكر فربد رئيس ستاد ارتش اعلام كرد : « پرسنل نظامي آزادند در خارج از پادگانها در تظاهرات و ميتينگ ها و هرگونه راهپيمايي شركت كنند مشروط بر اين كه اونيفرم نظامي به تن نداشته باشند و خارج ساعت كار يا در تعطيلي بسر برند . پرسنل نظامي حتي ميتوانند عضو احزاب شوند و صاحب ايدئولوژي باشند . هر انساني ميتواند صاحب ايدئولوژي باشد و ما در اين باره نظاميان را مستثني نكردهايم ولي وقتي كه در سربازخانه جمع شدند و سرگرم خدمتند بايد در زمينه اهداف ملي و ارتش يكپارچه باشند زيرا ارتش در اختيار ملت است و همراه با ملت همبستگي خود را حفظ كنند زيرا ارتش هم علي الاصول تابع دولتي است كه اين دولت مبعوث ملت ايران است . اگر تعصب حزبي در داخل سربازخانه محل بروز داشته باشد ممكن است وحدت و يگانگي آنها براي انجام اين وظيفه مشترك در خدمت دولت مخدوش شود .
ارتشيها بيرون از سربازخانه ميتوانند به احزاب بپيوندند و ايدئولوژيهاي خود و نهادشان را حفظ كنند اما در شرايط كنوني تظاهر متعصبانه در داخل سربازخانه احتمالا در وظايف فعلي ما خدشه وارد ميسازد . »
وي در مورد تشكيل شوراهاي نظامي گفت : هماهنگ با نوسازي ارتش و ابلاغ بنيادهاي نو ، مسئله تشكيل شوراهاي نظامي هم مورد توجه است . هم اكنون يك شوراي نظامي در سطح ستاد كل وجود دارد كه نمايندگان چهار نيروي هوايي ، زميني ، دريايي و هوانيروز در آن شركت دارند
ولي همزمان با نوسازي و بازسازي ، به مسئله شوراهاي نظامي هم توجه خواهدشد . ( 8 )
352
“ دفتر هماهنگي استانها “ از واحدهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در نامهاي به جوادمنصوري فرمانده سپاه پاسداران انقلاب از عدم همكاري ارتش و دولت موقت در تامين و تدارك نيازهاي واحدهاي سپاه در مراكز استانها گله كرد . متن نامه به شرح زير است : چون ستادفرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اكثر شهرهاي ايران تشكيل گرديده و شروع به فعاليت نموده است و بقيه شهرها نيز در آينده نزديك تشكيل خواهد شد بديهي است كه ستاد فرماندهي هر شهر مخصوص مراكز استانها نيازمنديهاي تداركاتي دارند كه براساس خط مشي كلي سپاه ميبايست در همان شهر و مركز استان در رابطه با ادارات دولتي و سازمانهاي ارتش حل شود . متاسفانه هر روز چه به وسيله تلفن و يا نامه از شهرهاي مختلف به ما اطلاع ميدهند كه به مقامات مسئول دولتي و يا ارتشي جهت برآورد نيازمنديهاي ضروري كه اغلب در اختيار مقامات مسئول ميباشد ، مراجعه نمودهاند و با اين جواب روبه رو شدهاند كه يا سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را به رسميت نميشناسد و يا اين كه از مركز دستوري در اين مورد به آنها داده نشده است . در صورتي كه باز مشاهده گرديده است كه از مقامات دولتي و ارتشي اگرچهاندك افرادي هستند كه با كمال دلسوزي و درك شرايط حساس كنوني ، كليه نيازمنديهاي بعضي از شهرها را تامين نمودهاند .
لذا با توجه به گسترش تصاعدي سپاه پاسداران و سنگيني وظيفهاي كه روزبه روز بيشتر احساس ميشود ، از آن برادر تقاضا دارد تا موضوع فوق را در هيئت دولت مطرح و با صراحت عنوان شود كه عدم همكاري برادران دولتي و ارتش با سپاه در مورد تداركات مورد نياز ، حداقل كارآيي افراد سپاه در شهرستانها را تقليل داده و به فرض اين كه اين وسايل ضروري از طريق سپاه خريداري شود ، علاوه بر اين كه موجب صرف وقت براي تهيه لوازم مورد نياز ميباشد ، بودجه عظيمي از بيت المال مصرف ميگردد و يا اين كه گزارشهاي متعددي داريم كه اين وسايل در مراكز استان و شهرها و ادارات مربوطه در حد بسياري موجود بوده و حتي در مواردي به علت عدم استفاده در معرض زنگ زدگي و از بين رفتن ميباشد .
با توجه به مسائل فوق خواهشمنديم هرچه زودتر دولت نظر قاطع خود را در مورد همكاري تداركاتي با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در شهرها و مراكز استان به كليه مقامات مسئول دولتي و ارتشي اعلام نموده و حتم قيد شود كه فقط امكانات در اختيار برادراني كه داراي حكم رسمي از ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي هستند قرار گيرد ، نه افراد غير مسئول .
اميد است با اقدام فوري كليه برادران شهرستانها كه عملا با عدم همكاري برادران مسئول دولتي روبه رو بودهاند و در پارهاي از اوقات موجب دلسردي آنان شده است ، بتوانند همان گونه كه مورد انتظار رهبرمان امام خميني و برادران مسئول هيئت دولت و كليه مردم مسلمان ماست
وظايف محوله خود را با كمال اطمينان و جديت بيشتر به انجام رسانند . ( 9 )
353
دكتر ابراهيم يزدي وزير امورخارجه ايران گفت : « ايران قصد ندارد قراردادهايش را با شركتهاي امريكايي كه نتوانستهاند پروژههاي خود را كامل كنند ، لغو كند و به جاي آن به آنها اطمينان خواهد داد كه ميتوانند كار خود را به پايان برسانند . » وي در پاسخ خبرنگار يونايتدپرس در اين باره كه آيا به موجب درخواست گروههاي افراطي ، همه قراردادهاي ايران و آمريكا لغو خواهد شد يا نه ؟ گفت : « نه همه آنها ؛ مثلا جنرال الكتريك قراردادهايي با ايران دارد كه 900000 تلفن را نصب كند ، آنها چهارصد ميليون دلار از ششصد ميليون دلار قرارداد را گرفته و تنها 3000 تلفن نصب كردهاند ، آيا بايد اين قرارداد لغو شود ؟ به جاي آن ما جنرال الكتريك را وادار خواهيم كرد كه پروژه خود را بر طبق قواعد بينالمللي كامل كند . » وي افزود كه دولت انقلابي هنوز به درستي نميداند كه چندهزار قرارداد بين ايران و ديگر كشورهاي خارجي وجود دارد و از دولتهاي خارجي خواست تا در اين باره اطلاعاتي در اختيار دولت ايران قرار دهند . يزدي در مورد عدم پذيرش سفير آمريكا گفت : آمريكا آزاد است كه هر سفيري را كه ميخواهد به ايران بفرستد اما اگر ميخواهد كه با ايران روابط بهتري داشته باشد و سياست خود را نسبت به آنچه كه تا كنون بوده تغيير دهد ، ضروري است كه با يك سفير تازه تغيير سياست و حسن نيت خود را نشان دهد . ( 10 )
354
سفارت آمريكا در تهران در گزارشي با امضاي ناس به وزارت امورخارجه آن كشور در مورخ 7 ژوئن 1979 و با طبقه بندي خيلي محرمانه ، به پيشبيني آينده انقلاب اسلامي پرداخته است :
جنبش اسلاميخميني هم سرانجام شكست خورده و يا حداقل موفق نخواهد شد ، اما اين موضوع در مرحله اول به دليل نقايص [ نواقص ] دروني خود به وقوع خواهد پيوست نه به خاطر گسترش مبارزه گروههاي ناراضي كه از رژيم پهلوي دلخوش نبودند ولي كاملا ناتوان از انجام كوچكترين اقدامي در اين باره بودند .
اولا نقطه نظر [ ديدگاه ] خميني براي تشكيل يك جمهوري اسلامي در ايران بر پايه يك عدل ايده آلي 1300 سال پيش ، با واقعيات ايران قرن بيستم متناقض است . سيستم دوگانه اختيار مطلق رهبر در ميان يك وضع كاملا غير متمركز و تساوي جويانه ، بيشتر متناسب با وضع يك قبيله بدوي است تا يك ملت 35 ميليوني چند نژادي كه داراي نارساييهاي شديد آموزشي ، ثروت و هويت فرهنگي است .
در همين امر ، نقص عمده ديگر نهضت خميني نهفته است . نيروي خميني كه مومن به جمهوري اسلامي است ، خارج از شخص خودش ، زير بار يك عدم تمركز شديد در ايران بعد از انقلاب رفته است تا آن جا كه كميتههاي محلي عملا خودشان قانون هستند . اين فقط ساخت ديوانسالاري به ارث رسيده از رژيم پهلوي است كه تازه آن هم توسط كميتهها مورد پاكسازي واقع شده است كه هنوز يك وضع شكننده به كشور ايران ميدهد . خميني اين بافت كشور را
تحمل كرده و حتي آن را مطابق اهداف خود به وسيله گماردن يك نخست وزير در راسش ماهرانه حفظ كرده است ، اما اين وضع اساس با آنچه كه وي ميخواهد ايجاد كند بيگانه است .
فقط ظهور يك نيروي جديد سياسي كه توانايي جذب وسيع وفاداري متعهدانه - يا دست كم رضايت خميني - مردم ايران را داشته و داراي يك بافت سازماني و تشكيلاتي مطابق تقاضاهاي ادارهامور كشوري به پيچيدگي ايران باشد ، خواهد توانست كه جريان بطئي اما مستمر لغزش به طرف هرج و مرج را كنترل كند ، در غير اين صورت ممكن است منجر به دخالت خارجي شود .
ارتش كه زماني امكان داشت پايههاي چنين نيرويي را بگذارد ( قادر به برقراري نظم شود ) ، از هم پاشيده شده و در آن هيچ گونه نشانهاي از اين كه بخواهد در آينده نزديك كاري انجام دهد به چشم نميخورد .
دسته بندي گروههاي متجدد از جبهه ملي گرفته تا حزب توده ، براثر نفاقهاي دروني در بين خودشان و فقدان ايدئولوژي و يا استقلال - يا هر دوي آنها كه لازم براي جذب تودههاست -فلج ميباشند .
فدائيان حداقل به همان اندازه كه ماركسيست هستند ، ملي گرا نيز ميباشند ، قدرت آن را دارند كه يك نيروي سياسي مهم شوند ، اما در حال حاضر كوششهايشان براي متشكل شدن صرف ميشود .
در ميان طرفداران شريعتي ، جناح روشنفكران مجاهدين خلق در نوسان مابين رضايت به رهبري روحانيت و همكاري با فدائيان خلق ميباشند . فرقان كه ممكن است حزب او ( شريعتي ) را شناخته باشد ، راه نهايي تروريسم سياسي را براي دفاع از خود انتخاب كرده است .
بنابراين ، جريانات روزهاي اخير و افزايش سرخوردگي ايرانيهاي غيرروحاني و حتي ترديدهاي متزلزل بعضي از روحانيون همراه خميني ، كاري بيش از اين انجام نداد كه تا اندازهاي ماهيت جريان سياسي فعلي را در اين كشور روشن نمود . احتمال ندارد كه يك رويارويي قاطع ميان گروههاي خميني و متجددين با سلطنت طلبان يا نظاميان يا چپيها و يا هر گروه ديگري - من جمله عدهاي از روحانيت كه نقش سياسي مركزي را براي حرفه خود مورد ترديد قرار ميدهند - در آينده نزديك به وقوع پيوندد . دو دليل ساده اين امر آن است كه در حال حاضر هيچ يك از گروهها داراي تشكيلات لازم جهت اجراي يك مقابله موثر با خميني نيستند . يك نتيجه احتمالي اين موازنه ، افزايش تروريسم خواهدبود كه اغلب متوجه علماي راديكال ، به طريق حملات گروه فرقان در مورد چندين نفر از نزديكترين ياران خميني در هفتههاي اخير ميباشد . اگر خود خميني هم هدف يك چنين اعمالي ( ترور ) قراربگيرد ، يا حتي اگر او مجبور به ترك صحنه به دلايل طبيعي بشود ، دور از واقعيت نخواهد بود كه جايش را روحانيهاي متجدد كه امكان دارد با همكاري غيرروحانيهاي متجدد كه مهارت لازم را در اداره ايران دارند ، به عهده بگيرند ، لكن چنين سناريويي به خيلي اگرها وابسته است و اتفاقاتي را كه در اين فرضيه به وقوع
خواهند پيوست نبايد زيادي به آنها بها داد . ضمن بعيد نيست كه خميني افول مداوم قدرتش را همزمان با افزايش روزافزون تعداد آنهايي كه نميتوانند تصور محدود او را در مورد اسلام بپذيرند و از صفوف او خارج ميشوند شاهد علت فقدان نظام سلسله مراتب در نهضت اسلامي تلفات در حال افزايش را متحمل شود . ( 11 )
355
قرارگاه سيا در تهران به كفالت “ گلگروف “ در تلفنگرامي به مركز سيا با قيد سري ، در مورد آخرين اخبار مربوط به تماس با آيت الله شريعتمداري به اين شرح گزارش داد :
اس . دي . جانوس [ نام اصلي ، سرتيپ يا سرلشكر فرازيان ] گفت كه آقاي شريعتمداري با توصيهاي كه مرتضي موسوي و ساير سران حزب جمهوري خلق مسلمان به او نموده بودند مبني بر اين كه براي بررسي امكان برخورداري از حمايت دولت آمريكا با آن دولت تماس گرفته شود ، كاملا موافقت كرده بود … خوب ميداند كه افراد او تماس آزمايشي با دولت آمريكا برقرار ميكنند نه برعكس . به گفته ج / 13 [ اسم اصلي نامعلوم ] شريعتمداري گفت كه موافقت وي فقط مشروط به دو شرط است : اول آن كه اين تماس ها بايد خيلي كم و خيلي سري باشند . دوم آن كه تماس ها بايد در محدوده همكاري دوجانبه و تساوي باشند .
شريعتمداري فكر ميكند حالا زمان آن فرارسيده كه به طور جدي دست به كار تشكيلاتي شود . او ميخواهد ابتدا به آذربايجان بپردازد تا حمايت حوزه پشتيباني از خود را قطعي كند ، بعد سراغ ساير استانهاي اصلي برود . شريعتمداري ميخواهد روي استانها تاكيد كند .
شريعتمداري به موسوي گفت او تلاشهاي سفير انگلستان و ديگران را كه ميخواستند با او در قم ملاقات كنند رد كرده بود . در صورتي كه پوشش مناسبي تهيه شود او با ملاقات با فرستاده دولت آمريكا موافقت خواهدكرد . شريعتمداري گفت كه ميخواهد هيچ كس ، جز آنها كه مطلق لازم است بدانند ، از اين ترتيبات مطلع نشود ، حتي پسرش حسن ، تكرار ميشود حتي پسرش حسن .
به نظر ما براي صحبت از تعهد بستن با حزب شريعتمداري هنوز زود است اما امكان همكاري قابل ملاحظه در زماني ديگر را مردود نخواهيم شمرد . ( 12 )
356
به گزارش آسوشيتدپرس ، دولت كارتر يك نيروي ضربتي صدهزار نفري به منظور حراست از منافع آمريكا در ماوراء بحار به خصوص در خليج فارس ايجاد خواهد كرد . تلاشهاي كارتر براي حفظ منافع انحصارات آمريكايي در خليج فارس و اقيانوس هند پس از سقوط شاه ابعاد وسيعتري پيدا كرده است . ( 13 ) روزنامه القبس نيز نوشت : كاخ سفيد طرح سايروس ونس وزير امورخارجهامريكا براي ايجاد يك فرماندهي خاورميانهاي در پنتاگون را بررسي كرده است . ژنرال رالف لاورنس - كه سه ماه در عربستان سعودي اقامت داشته تا اوضاع نظامي منطقه را از نزديك بررسي كند - نامزد تصدي فرماندهي يك نيروي نظامي يك صدهزار نفري امريكايي
مامور عمل در منطقه خليج شده است . تا كنون چهل هزار تن از افراد اين نيرو آموزش جنگهاي صحرايي را ديدهاند . ( 14 )
در همين حال “ فرانك ماسترون “ سفير آمريكا در كويت در مورد گزارشهاي مطبوعات راجع به دخالت آمريكا در كشورهاي منطقه گفت : « گزارشهاي اغراق آميز مطبوعات خيلي دور از اساس سياست آمريكا نسبت به منطقه خليج فارس است . اين گزارشها چنان اغراق آميز است كه فقط به درد جنجالگران مطبوعاتي ميخورد . » وي گفت : « يكي از اصول سياست آمريكا گسترش راههاي كمك به كشورهاي منطقه به منظور تحكيم وسايل دفاعي خودشان است . » ماسترون در اين ارتباط به يك هيئت نظامي امريكا به سرپرستي آلفرد وتيل اشاره كرد كه ماه پيش براي بررسي امكانات اعطاي كمكهاي آموزشي به نيروي دريايي كويت به خليج فارس سفر كرده بود . ( 15 )
357
درباره حوادث داخل عراق برخي روزنامههاي كشور ضمن تاكيد و با اهميت شمردن اين حوادث ، پاسخ به جنگ تبليغاتي شديد رسانههاي تبليغي عراق را نيز فراموش نميكنند و برخي نيز متناسب با مشي گردانندگان آن ، اخبار را در چارچوب گرايشهاي سياسي خاصي ارائه ميدهند . مطالب امروز روزنامههاي جمهوري اسلامي و آيندگان درباره مسائل داخل عراق نمونههايي از دوگونه برخورد ذكر شده است ؛ از جمله روزنامه جمهوري اسلامي در شماره امروزه خود نوشت :
ديروز اوضاع عراق به شدت متشنج شد و تظاهرات دامنه داري در اعتراض به روش خصمانه دولت بعثي عراق در مقابل نهضت بالنده و رشديابنده اسلام در منطقه و بمباران دهكدههاي ايران صورت گرفت و در شهرهاي نجف ، كاظمين و كوفه و ساير شهرستانها مردم به خيابانها ريختند و به طرفداري از حكومت قرآن و ارزشهاي اسلامي و اعتراض به شيوه رژيم حاكم بر عراق شعار ميدادند . اين تظاهرات به عنوان محكوم كردن حمله عراق و اظهار همبستگي با ملت مسلمان ايران صورت گرفت . يك منبع عراقي اظهار داشت : تظاهركنندگان از طبقه دانشجو و روحاني بودند و پليس در پارهاي از مناطق به مقابله با تظاهركنندگان پرداخت و آنها را به شدت متفرق كرد . اخبار رسيده از عراق حكايت از شدت يافتن اختناق و سانسور در عراق دارد .
ناظران سياسي تحولات داخلي عراق را شبيه به آغاز انقلاب اسلامي در ايران ميدانند و معتقدند كه رژيم عراق مانند آخرين روزهاي رژيم شاه در وضع سختي قرار گرفته است و پيشنهاد پيمان امنيت خليج فارس را هم با وحشت رژيم عراق از قيام ملت عراق بي ربط نميدانند . امروز شخصيتهاي روحاني نجف در كانون توجه و علاقه همه نيروهاي ملي و مردمي قرار گرفتهاند و اين طور به نظر ميرسد كه عراق آبستن حوادث جديدي است . روش خصمانه عراق نسبت به مردم انقلابي ايران بي شك در آينده بازتابهاي گسترده تري خواهد داشت . ( 16 )
روزنامه آيندگان نيز در گزارشي كه متناسب با مشي فعلي گروههاي ضدنظام داخلي ، در جانب داري از طالبانيها و كوبيدن بارزانيها تنظيم شده است ، نوشت : فعاليت جناحهاي مختلف سياسي عراق و مخالفان رژيم بعث اين كشور براي تشكيل جبهه ملي مخالف دولت كنوني عراق ادامه دارد . يك سخنگوي شورشي كرد عراق ضمن اعلام اين مطلب ، دولت عراق را متهم به ديكتاتوري و كوچ اجباري كردهاي عراق از نواحي مرزي كرد . وي گفت : سياستهاي حكومت باعث شد كه تشكيل يك جبهه ملي از مخالفان كنوني رژيم بعث عراق ضرورت پيدا كند .
تاكنون سه جلسه مذاكره بين جناحهاي مختلف سياسي كردستان عراق به رهبري جلال طالباني تشكيل شده است . جناحهاي مختلف عبارتند از : جنبش سوسياليستي كردستان ، اتحاد ميهني كردستان ( به رهبري طالباني ) ، كميته تداركاتي حزب دمكرات عراق تجمع وطني ( احزاب عربي مخالف دولت عراق مثل جناح منشعب از حزب بعث طرفدار سوريه و كمونيستهاي قياده مركزي ) . اخير گروهي از مخالفان حزب كمونيست عراق ( طرفدار شوروي ) به رهبري احمد باني خيلاني به شورشيان كرد ملحق شدهاند و اين به دنبال اختلافي بود كه حزب كمونيست عراق بر سر مسئله عزيمت آيت الله خميني ، مسئله كردستان و سياست نزديكي به غرب دولت عراق ، با حزب بعث پيدا كرد . هم اكنون گروهي از كمونيستهاي عراق در كنار شورشيان كرد مسلحانه فعاليت ميكنند .
قياده موقت ( طرفداران ملامصطفي بارزاني ) نيز تهديد كرده بودند كه به مذاكرات جاري براي تشكيل جبهه ملي مخالف رژيم بعث عراق ملحق شوند ، ولي شورشيان كرد عراق تنها به اين شرط حاضر شدند آنها را بپذيرند كه به ارتباط خود با سازمان “ سيا “ ي آمريكا ، موساد “ اسرائيل “ و “ ساواك منحله “ ايران پايان دهند . شرط ديگر پذيرفتن قياده موقت در اين مذاكرات ، آزادي رهبران سياسي و نظامي شورشيان كرد عراق است كه در جريان درگيريهاي مسلحانه در مرز ايران ، عراق و تركيه به دست افراد قياده دستگير شدند . ( 17 )
منابع و ماخذ روزشمار 17/3/1358
1 ـ روزنامه اطلاعات ، 17/3/1358 ، ص 2 .
2 ـ روزنامه كيهان ، 17/3/1358 ، ص 3 .
3 ـ ماخذ شماره 2 ، ص 8 .
4 ـ نشريه رزم خونين ( ارگان كارگران ماركسيست - لنينيست جنوب ) ، 17/3/1358 ، ص ص 2 تا 3 .
5 ـ ماخذ شماره 1 ، ص 3 .
6 ـ ماخذ شماره 1 ، ص 2 .
7 ـ سازمان مجاهدين خلق ، مجموعه اعلاميهها و موضع گيريهاي سياسي مجاهدين خلق ايران ، ( 2 )
( تهران : انتشارات سازمان مجاهدين خلق ، چاپ اول ، بهار 1359 ) ، ص ص 18 تا 21 .
8 ـ ماخذ شماره 2 ، ص 2 .
9 ـ سند شماره 105126 ، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : نامه شماره 17/3/245158 دفتر هماهنگي استانها به فرمانده سپاه پاسداران انقلاب .
10 ـ ماخذ شماره 2 ، ص 2 .
11 ـ دانشجويان پيرو خط امام ، اسناد لانه جاسوسي آمريكا ، جلد15 ( تهران : نشر لانه ، بي تا ) ص ص 103 ـ100
12 ـ دانشجويان پيرو خط امام ، اسناد لانه جاسوسي آمريكا ، جلد 55 ( تهران : نشر لانه ، شماره 55 ، بي تا ) ص ص 78 ـ 75 .
13 ـ نشريه كار ، ارگان سازمان چريكهاي فدايي خلق ، شماره 14 ، 17/3/1358 ، ص 11 ، آسوشيتدپرس .
14 ـ ماخذ شماره 1 ، ص 12 ، آسوشيتدپرس ، روزنامه القبس .
15 ـ ماخذ شماره 1 ، ص 12 ، آسوشيتدپرس .
16 ـ روزنامه جمهوري اسلامي ، 17/3/1358 ، ص 1 .
17 ـ روزنامه آيندگان ، 17/3/1358 ، ص ص 1 و 2 .