روزشمار

شنبه

18 فروردين 1358

9 جمادي‌الاول 1399

7 آوريل 1979

639

آخرين وضعيت گنبدكاووس ، علل شروع درگيري و عوامل و مسببان آن موضوع گزارشي است  كه امروز ، روزنامه اطلاعات به قلم ميرحسين حسيني ( فرستاده روزنامه به منطقه ) اقدام به درج آن  كرده است . اين گزارش بر خلاف مشي غالب مطبوعات به نفع گروههاي ضدانقلاب اسلامي‌ تنظيم نشده و حاوي برخي نكات و اطلاعات است كه براي جمع‌بندي و تحليل منصفانه و  بي‌طرفانه حوادث گنبد ضروري و قابل استفاده مي‌باشد ، اگرچه در اين گزارش هم نقش  تعيين كننده سازمان چريكهاي فدايي خلق - كه در منطقه از نظر دو طرف در‌گير امري واضح  محسوب مي‌شود - مسكوت مانده و فرعي شده است . در اين گزارش مي‌خوانيم : دومين آتش‌بس  گنبد در ميان ناباوري مردم و پس از يك سري كشتار و جنگ و گريز از بامداد روز يكشنبه  12/1/58 برقرار گرديد و شهر آرامش نسبي خود را بازيافت . در حالي كه هنوز گهگاه صداي  رگبار گلوله سكوت مرگبار حاكم بر شهر را برهم مي‌زند و دوباره اين دلهره در دلها مي‌افتد كه نكند  باز توطئه‌گران خواب تازه‌اي براي برادركشي ديده‌اند …

پنجاه سال تمام فارسها و تركمنها در كمال آرامش و با برادري در كنار هم زيسته‌اند ، اما اينك  نگاهها حاكي از يك تنفر شديد و دلها مالامال از كينه و عداوت شده است . عدم اعتماد شديد  طرفهاي درگير در گنبد يكي از عوامل مهم ادامه زد و خورد و تشنج در اين منطقه بوده است .

" آتچي آخوند " يك تركمن و يك فرد مورد اعتماد خلق را در يك موقعيت حساس ملاقات  مي‌كنم . چهره اشك آلودش را با يك دستمال سفيد پاك مي‌كند ، مي‌گويد : « از كجا شروع كنم ،  نمي‌دانم ، فارس‌ها برادران ما هستند ، ما مسلمانيم ، ما ايراني هستيم ، نيم قرن در كنار هم چون يك  روح در دو بدن زندگي كرديم ؛ شريك غمها و شاديهاي هم بوديم . » و بعد از لحظه‌اي مكث  مي‌گويد : « بنويسيد برادران فارسي ! برادران تركمن ! اين بهار آزادي ديگر خون نمي‌خواهد ؛ برادركشي  بس است . بنويسيد گروههاي سياسي ما را به حال خود بگذارند ؛ ما مي‌دانيم چگونه برادرانه در كنار  هم زندگي كنيم . »

با چند تركمن ديگر صحبت كردم حرف از توطئه مشترك ساواكيها و عمال رژيم سابق و زمينداران بزرگ بود و دخالت فداييان . خواست تركمن ، باز پس دادن زمينهاي غصب شده ، تامين  حقوق قانوني و عدالت اجتماعي در قانون اساسي جديد و ياري به خلق مستضعف در حد  مسلمانان شيعه و برابري و برادري بين گروههاي مختلف - صرف‌نظر از اختلافات نژادي ، مذهبي و  زبان و رنگ و آداب و سنن محل - است . چيزهايي كه حق قانوني آنها است و رژيم پهلوي اين  خواستها را در نطفه خفه مي‌كرد .

در جريان رويدادهاي خونين گنبد ، اين سؤال هميشه مطرح بوده است كه عامل يا عاملين  اصلي اين درگيريها كيست و چگونه يك حادثه به ظاهر كم اهميت كه از توقيف يك سيگارفروش  و مرگ يك جوان 19 ساله شروع شد به فاجعه‌اي بدين وسعت تبديل گرديد و كدام چهره‌ها و چه  دستهاي نامرئي در پشت پرده حوادث قرار داشت كه فارس را به جان تركمن و تركمن را به جان  فارس‌انداخت ؟ تعمق در سه مسأله اساسي مي‌تواند تا حدود زيادي اين چهره‌ها را براي ما  شناسايي كند :

1 - گنبدكاووس با داشتن زمينهاي مرغوب هميشه مركز فعاليت عوامل و ايادي خاندان پهلوي بود …  پس از پيروزي انقلاب منافع عمال اين خاندان و وابستگان آنها سخت به خطر افتاده است .

2 - مركز بهائيت مازندران و طرفداران هژبر يزداني با در اختيار داشتن جنگل عظيم گلستان و  مقدار زيادي مزارع پنبه در اين منطقه قرار دارد .

3 - مردم تركمن از دو تيره تشكيل شده‌اند : اتاباي و باي ، ابوالفتح آتاباي ( معاون سابق وزارت دربار ) رئيس طايفه آتاباي مي‌باشد و عمال وابستگان وي هنوز هم در ميان تركمنها فعاليت  دارند . جعفري باي ( سركرده طايفه باي ) هنوز به دام نيفتاده و آزادانه مشغول فعاليت است .

در مقابل اين سه عامل ، دو مسأله حياتي و اساسي منطقه را نيز از نظر بگذرانيم :

الف : تراكمه اصيل كه تقريباً اكثريت جامعه تركمن را تشكيل مي‌دهند ، اكثراً مستضعف و اصولاً  طالب صلح و صفا هستند . هشتاد درصد جامعه تركمن را اين طبقه مستضعف تشكيل مي‌دهد .

ب : طبقه روشنفكر و تحصيل‌كرده مي‌خواهند [ كه ] قسمتي از اين نابرابريها كاسته شود . آنها  خواهان تدريس زبان تركمن در مدارس و تشكيل شوراهاي شهر و شهرستان و انتصاب افراد بومي‌ و تركمن در رأس امور مي‌باشند . ده درصد جامعه تركمن را همين روشنفكران و تحصيل كرده‌ها  تشكيل مي‌دهند .

با مرور اين مسائل جاي ترديد باقي نمي‌ماند كه پس از پيروزي انقلاب منافع سه عامل متنفذ  به خطر افتاده است و بي‌گمان سرنخ توطئه را مي‌توان در دست آنها پيدا كرد .

اما نكته مهم ديگر اينكه مسائل و ايدئولوژيهاي سياسي و پاره‌اي تحريكات ضدانقلابي ( كم رنگ شدن ) و سنن مخصوص تركمن در اين حركت توطئه‌گرانه بي‌تاثير نمي‌تواند باشد . با هم مرور كنيم :

1 - يكي از سنتهاي اصيل تركمن ياشولي بازي " است ، به عبارت ساده‌تر " هرچه ريش‌سفيد  بگويد " و حرف شنوي از پيرمردان و ريش‌سفيدان . رژيم پهلوي اين سنت پسنديده را محو كرد و در  رويدادهاي اخير ( قبل از پيروزي انقلاب ) با دسيسه توطئه‌گران نفوذ ياشولي‌ها و به زبان ساده  
ريش‌سفيدان از بين رفت . ياشولي‌ها اصولاً آدمهاي گرم و سرد چشيده ، با تجربه ، دورانديش ،  خيرخواه و صلح‌طلب هستند . با محو نفود ياشولي‌ها زمينه براي تفرقه‌افكني و نفاق براي  ضدانقلابيون بيش از پيش فراهم شد .

2 - تحريكات ضدانقلابي مي‌توانست به آساني و از طريق عوامل ساواك - كه تعداد آنها در  ميان تركمن بسيار است - صورت پذيرد .

3 - نفوذ سازمان چريكهاي فدايي خلق در بين طبقه روشنفكر و تحصيل كرده كه خواهان كاستن  نابرابريها هستند و دخالت مسلحانه و مستقيم آنها در گنبد فجايع اخير را به بار آورد .

در نهايت امر ، توطئه‌گران از سويي و فداييان از سوي ديگر با مربوط ساختن عوامل مزبور و با  استفاده از ايدئولوژي خاص روشنفكران تركمن و پخش اسلحه در ميان گروههاي مختلف جامعه  تركمن - كه به علت محو نفوذ ياشولي‌ها دچار تفرقه شده بود - همچنين فريب [ دادن ] طبقه مستضعف با اين بهانه كه يك جهش انقلابي‌تازه مي‌تواند برابري و مساوات و حقوق از دست‌رفته  تركمن را تامين كند ، آتش جنگ ناخواسته‌اي را با صحنه‌سازي قبلي و دستگيري يك سيگارفروش و نتيجتاً كشتن جواني 19 ساله برافروختند . بايد توجه داشته باشيم [ كه ] در كنار تركمنها عده  زيادي هموطن فارسي‌زبان و تبريزي كه شيعه مذهب هستند ، زندگي مي‌كنند ، بنابراين حربه شيعه و  سني نيز مي‌توانست براي انجام [ دادن ] اين توطئه كارساز باشد .

جامعه تركمن در اين درگيري ناخواسته فاقد هدفي مشخص و طبيعتاً فاقد رهبري مشخص بود، چون هدف در اصل حفظ منافع استثمارگر‌ان و در ظاهر تامين حقوق حقه تركمن بود ؛ بنابراين ،  رهبري اين حوادث و ادامه در‌گيريها را همان دستهاي مرموز و چهره‌هاي ضدانقلاب به عهده  داشتند و به همين لحاظ دولت انقلاب اسلامي‌براي تسريع در پايان دادن به اين مخاصمه با  مشكلات عديده‌اي روبه‌رو شده است ، چرا كه يافتن رهبران واقعي تركمن كه مردم از آنها  حرف‌شنوي داشته باشند ، امري دشوار مي‌نمود و موجب طولاني شدن حوادث و در نهايت امر  كشتارهاي بيشتري مي‌گرديد .

حال با واقع‌بيني بيشتري بايد با مسائل روبه‌رو شد و اعلام دومين آتش‌بس گنبد را با تمام نيرو  و در محيطي دور از فضاي توطئه‌گران ضدانقلاب حفظ و ادامه داد تا چهره‌هاي پشت پرده بهتر  شناخته شوند و مسائل و مشكلات موجود نيز در محيطي آرام و بدون تشنج حل و فصل گردد ؛  مسائلي كه در كردستان با حضور آيت‌الله طالقاني به نتايج مطلوبي رسيد . ( 1 )

640

انتخابات شوراي شهر در سنندج با استقبال پرشور مردم روبه‌رو شد و براي عضويت در اين  شوراي 11 نفره تا آخرين مهلت ثبت نام - كه امروز به پايان رسيد - 67 نفر از جمله دو زن نامزد شدند. نكته مهم تشكيل دو ائتلاف مذهبي و چپ غيرمذهبي است . در نيروهاي مذهبي مؤتلفه  جمعيتها و انجمنهاي اسلامي‌متعدد شهر و بطور شاخص هواداران مفتي‌زاده و مكتب قرآن شركت  دارند و در ائتلاف چپ غيرمذهبي نيز بطور مشخص عناصر و هواداران كومه‌له تحت پوشش جمعيت دفاع از آزادي و انقلاب سنندج و عناصر و هواداران سازمان چريكهاي فدايي خلق   ( شاخه سنندج) و نيز تعدادي گروههاي پراكنده ديگر حضور دارند كه عموماً براي جلوگيري از  منزوي شدن و براي پرهيز از دفع توده‌ها ، بيشتر به مواضع سياسي و اقتصادي تكيه مي‌كنند تا به  مواضع عقيدتي . اين دو جريان را مطبوعات و رسانه‌ها با عنوانهاي " گروه ائتلافي اسلامي " و " گروه  ائتلافي پيشرو " ناميده‌اند .

روزنامه كيهان در اين باره چنين گزارش داد : « از ميان اين عده ( 67 نفر كانديداهاي عضويت  در شوراي 11 نفره شهر ) دو گروه 11 نفري مربوط به انجمنها و جمعيتهاي اسلامي‌و گروه پيشرو با هم ائتلاف كردند و 45 نفر ديگر كه منفرد هستند به اين عنوان كه احتمال بروز يك برخورد عميق  بين گروهها و ايجاد آينده نامطلوب براي شورا وجود دارد به دو گروه ائتلاف‌كننده اعتراض كردند ، به  همين سبب يك كميته پنج نفري كار بررسي يك ائتلاف جبري گروهها با شركت منفردها را براي  جلوگيري از تضادها و اختلافات عقيدتي و همچنين ايجاد دمكراسي واقعي با شركت تمام گروهها  و طرفداران عقيده‌هاي مختلف به عهده گرفت . در جريان معرفي كانديداها ، اجتماعاتي در شهر  سنندج به وجود آمد و شركت‌كنندگان در اين اجتماع با نصب شعارهاي پارچه‌اي كانديداها را  مردم معرفي كردند . در اين ميتينگ ، اعضاي جامعه زنان مسلمان ، شوراي زنان سنندج ، اتحاديه  سنندج و اتحاديه كارگران هركدام به طور جداگانه شركت كردند . همچنين عده زيادي به دعوت  گروه مؤتلفان پيشرو در سالن تختي سنندج اجتماع نموده ، ضمن برشماري وظائف شوراي موقت و  كانديداها ، برنامه‌هاي خود را بازگو كردند . در اين اجتماع تأكيد شد كه شوراي شهر بايد ترتيبي  بدهد كه پادگان شهر از عناصر ضدمردمي‌تصفيه و يك شوراي نظامي‌آن را اداره كند تا از  برخوردهاي اجتماعي بين مردم و نظاميها جلوگيري شود . » ( 2 )

641

جلال‌الدين شافعي ( دبير شوراي هماهنگي روحانيون مناطق سقز و تكاب و ديواندره ) طي  تلگرافي به امام خميني و آيت‌الله طالقاني يادآور شد : « ما روحانيون اهل تسنن مرزنشين كردستان  در مناطق سقز ، تيلكو ، خورخوره اوباتو ، ديواندره ، تكاب افشار ، فيض‌الله بيگي ، قرجان و  گورك‌سرشيو سپاس و تشكر صميمانه و قلبي همراه با پشتيباني صادقانه اسلامي ‌و وفاداري بيش  از نيم ميليون نفر كرد سني پيروان خود را به حضور مبارك امام اعلام مي‌داريم و اميدواريم كه  خواست طبيعي و ملي ملت كرد - خودمختاري كردستان - و حقوق مذهبي اهل تسنن مورد نظر  صائب امام قرار و به موجب آيه شريفه « ان الدين عندالله الاسلام » بر دو اصل در قانون اساسي به  منظور راه حل عادلانه و اسلامي‌و عاجلانه‌تري را امر به اعلام فرمايند . ( 3 )

خبر ديگري از كردستان حاكي است كه صدها تن از كارگران بيكار سنندج به نشانه اعتراض به  بيكاري و كمي‌دستمزد كارگران شاغل دست به يك راهپيمايي آرام زدند . به گزارش روزنامه  اطلاعات كارگران در پايان تظاهرات از دولت بازرگان خواستند كه هرچه زودتر به وضع اسفبار  كارگران بيكار در سطح كشور رسيدگي كند . ( 4 ) در همين حال روزنامه كيهان از مناطق كردنشين آذربايجان‌غربي خبر داد كه هزاران خانوار از كردهاي عشاير‌نشين بيش از 30 روستاي مناطق  صوماي برادوست اروميه به زور و تهديد تفنگچي‌هاي اربابان سابق رضائيه ناچار به ترك خانه و  زندگي خود شده و اكنون در روستاها و كوهستانهاي اطراف آواره و سرگردان هستند . ( 5 )

642

در پي همراهي عزالدين حسيني با گروههاي مشكوك قومي‌، كمونيست و ضدانقلاب اسلامي‌ در كردستان و امتناع وي از شركت در رفراندوم ، آيت‌الله مكارم شيرازي طي نامه سر‌گشاده‌اي به وي  نوشت : … نظر منفي شما نسبت به رفراندومي‌كه نه تنها آزادي ، بلكه پايه‌هاي اسلام عزيز را در  كشورمان تحكيم مي‌كرد مرا سخت تكان داد و نگران ساخت . دلايل نگراني‌ام را براي شما ذكر  مي‌كنم شايد راهي به سوي اخوت بيشتر بگشايد :

1 - … آيا بهتر اين نبود كه به اين اقيانوس عظيمي‌كه اكثريت ملت را تشكيل مي‌دهد ، بپيونديم و  حقوق از دست رفته را در وحدت بجوييم ، نه در جداييها ؟ چرا كه جبران آن مظالم در وحدت بسيار  اسانتر است .

2 - يقين بدانيد ، همان‌گونه كه رهبر انقلاب بارها تاكيد كرده ، در جمهوري اسلامي‌شما در  مهاباد از همان حقوقي برخوردار خواهيد شد كه من در قم برخوردارم ، همچنين برادران شما و  برادران ما و ساكنان بلوچستان و تركمن‌صحرا همه در اين حقوق يكسانيم و من آشكارا اعلام  مي‌كنم : بيزارم از آن جمهوري اسلامي‌كه بخواهد سر سوزني مرا بر شما ترجيح دهد و براي برادران  شيعه ما بر برادران اهل تسنن در حقوق فردي و اجتماعي و آزاديهاي كشوري و مانند آن مزيتي  قائل شود . با اين حال اصولاً من هيچ دليلي نمي‌بينم كه ما و شما را در مقابل هم قرار دهد . من به  جمهوري اسلامي‌بگويم آري ، شما بگوييد نه ، يا اصلاً رفراندوم را تحريم كنيد در حالي كه تقريباً  بيشتر برادران اهل تسنن نيز آن را پذيرفته‌اند .

3 - شما از حقوق برادران كرد سخن مي‌گوييد ، مگر حقوق آنها را برادران فارس و ترك و عرب و  تركمن و بلوچ فرقي دارد ، مگر شما خواهان امتيازي بر ما هستيد ، مسلماً نه ؛ مگر ما خواهان  امتيازي بر شما هستيم ، يقيناً نه ؛ پس دعوا بر سر چيست ؟ من دليلي بر اختلاف يا دعوا نمي‌بينم .  شما فرموده بوديد محتواي جمهوري اسلامي‌برايتان مبهم است ، اگر اين سخن را شاپور و بختيار  مي‌گفت - كه گفت - جاي تعجب نبود زيرا او از اسلام خبر نداشت ، اما شما چگونه ممكن است  برايتان مبهم باشد ! مگر جمهوري اسلامي‌چيزي جز حكومت مردم بر مردم براساس تعليمات قرآن و  اسلام مي‌باشد . ما يقين داريم شما تجزيه‌طلب نيستيد ، ولي اين را هم مي‌دانيم كه دشمنان مشترك  ما و شما با دامن زدن به احساسات نژادي مي‌خواهند يا عملاً كشور را تجزيه كنند و يا وضع  سابق را بازگردانند و هر دو به زيان ماست . اگر خداي نكرده يك روز كردستان از ايران جدا شود ،  آغاز مشكلات طاقت‌فرسا براي برادران كرد و حتي نابودي اين بخش عزيز خواهد بود …

4 - در اسلام مسأله نژاد مطرح نيست … و اگر مساله حفظ زبان و لباس و دخالت كردها در  ساختن سرنوشت خويش و اداره منطقه خود مطرح باشد ، اينها مطلبي نيست كه كسي مخالف آن  
باشد و با مذاكره حل نشود . با اين حال انتظار داريم كه بار ديگر دست يكديگر را بفشاريم و همه  زير لواي اسلام اجتماع كنيم و همه بگوييم آري و مشت محكمي‌به دهان بدانديشان و  تفرقه‌افكنان بزنيم ؛ همان‌گونه كه گروه عظيمي‌از علماي مذهبي در مهاباد و سنندج و مريوان و  بلوچستان و گنبد و ساير نقاط زدند . ( 6 )

643

امروز تشكلي به نام " كانون فرهنگي خلق عرب مسلمان ايران " در اهواز اعلام موجوديت كرد . به  نوشته روزنامه كيهان اين كانون در اولين اطلاعيه خود تأكيد كرد كه هدفي جز اشاعه فرهنگ خلق  عرب مسلمان ايران ندارد . ( 7 ) همچنين گروهي از دانشجويان دانشگاه " جُندي شاپور اهواز - كه از  طرفداران " طرح دمكراتيك شورا " هستند - از امروز در محل كتابخانه دانشكده علوم دست به تحصن  نامحدود زدند و خواسته‌هاي زير را مطرح كردند : 1 - تشكيل هرچه سريعتر شوراهاي دانشگاه و  شروع به كار كميته ستويه و رسيدگي به امور صنفي و آموزشي دانشجويان ؛ 2 - هرگونه تصميم‌گيري  از بالا بدون در نظر گرفتن خواست همه دانشجويان قابل قبول نيست .

اين گروه در مقابل طرح شوراي اسلامي‌- كه از طرف دانشجويان مذهبي ارائه شده است -  طرحي را پيشنهاد كرد كه تمامي‌گروهها با هر ايدئولوژي و مردمي‌حق دارند و مي‌توانند در  شوراي دانشگاهها نماينده داشته باشند . ( 8 )

از سوي ديگر به نوشته كيهان دو هزار نفر از كارگران پيماني شركت " ايران ترمينال " خرمشهر كه  خواستار رسمي ‌شدن هستند ، دست به اعتصاب زدند . اين اعتصاب همراه با كم‌كاري‌هاي ديگر  باعث اختلال در امر بارگيري از بندر شده است . ( 9 )

644

تيمسار تقي رياحي ( وزير دفاع ) در مصاحبه‌اي با اطلاعات ضمن بيان اين مطلب كه  سازماندهي مجدد ارتش ملي ايران مطابق با معيارهاي انقلابي جمهوري اسلامي‌انجام خواهد شد ،  گفت : « بطور كلي در ارتش ايران دگرگوني وسيعي صورت خواهد گرفت . » وي با اشاره به برنامه  ايجاد اين دگرگوني وسيع ، در خصوص تغييرات محتوايي در نيروهاي مسلح ، افزود : « سربازان  داراي ‌انديشه و افكار آزاد خواهند بود ، تا آن حد كه حتي در خارج از محيط سربازخانه فعاليت  حزبي و سياسي داشته باشند و وارد احزاب سياسي بشوند . يك سرباز در بيرون از سربازخانه يك  انسان سياسي خواهد بود ليكن وقتي به سربازخانه آمد افكار و‌انديشه‌هاي سياسي خود را در بيرون  از سربازخانه خواهد گذاشت ؛ در سربازخانه يك سرباز تنها ، يك سرباز است ؛ منضبط ولي آگاه . »

وزير دفاع تغييرات ضروري تشكيلاتي در ارتش را نيز به نحو زير بر شمرد : « تغييرات بنيادي  در ارتش ملي ايران شامل ركن دوم و ادارات اطلاعات و ضداطلاعات ارتش ملي ايران نيز خواهد  شد و همان‌طور كه آقاي بازرگان گفته است به جاي ساواك و اطلاعات و ضداطلاعات ،   سازماني تأسيس خواهد شد به نام سازمان ضدجاسوسي و ضداطلاعات ملي كه در خدمت  انقلاب ايران خواهد بود و از تكوين و بروز توطئه‌هاي ضدانقلاب ايران جلوگيري خواهد كرد . »

 

تيمسار رياحي در مورد نحوه همكاري سپاه‌پاسداران و ارتش اظهار داشت : « از رزمندگان بويژه  از پاسداران انقلاب در ارتش ملي استفاده خواهد شد ؛ بدين معني كه اكثر رزمندگان و پاسداران انقلاب كه خدمت نظام انجام داده‌اند اگر مايل باشند و خودشان بخواهند مي‌توانند در ارتش ملي  ايران وارد شوند و خدمت كنند و كساني كه نخواهند رسماً وارد ارتش ملي شوند ، مي‌توانند به شغل آزاد خود ادامه دهند و حفظ و حراست از ميهن را در كنار برادران ارتشي خود يك وظيفه ملي و  ميهني تلقي كنند . »

 وزير دفاع در مورد سلاحهاي خريداري شده در زمان رژيم سابق گفت : « تمام سلاحهايي كه  رژيم گذشته خريداري كرده و بابت آن كلي پول داده است ، سلاحهاي خوبي هستند و چون بابت  آنها ميلياردها دلار از مال ملت خرج شده است ، ما آنها را نگاه خواهيم داشت و براي دفاع از  ميهن خود به آنها نياز داريم ، اما در مورد بر‌گر‌داندن سلاحها و هواپيماهايي كه از ايران خارج شده  است و تأديه قرضهايي از بابت آنها - اگر داشته باشيم - دولت تصميم خواهد گرفت . » ( 10 )

645

اميرعباس هويدا ( نخست‌وزير 13 ساله رژيم پهلوي ) علي‌رغم تلاش وسيع كشورهاي غربي  و نيز برخي جريانهاي داخلي براي نجات وي ، به حكم دادگاه انقلاب اسلامي‌اعدام شد . به نوشته  مطبوعات آخرين جلسه دادگاه هويدا در شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامي‌تهران در ساعت 2 و 30  دقيقه بعدازظهر با تلاوت آياتي از قرآن مجيد رسميت يافت . ابتدا كيفر خواست قرائت شد كه متن  آن به قرار زير است :

براساس كيفرخواست اميرعباس هويدا فرزند حبيب‌الله ، شماره شناسنامه 3542 صادره از  تهران ، متولد 1295 ، وزير سابق دربار شاهنشاهي منقرض و نخست‌وزير اسبق شاه ، تبعه ايران  متهم به : 1 - فساد در ارض ؛ 2 - محاربه با خدا و خلق خدا و نايب امام زمان عليه‌السلام ؛ 3 - قيام  عليه امنيت و استقلال كشور با تشكيل كابينه‌هاي دست نشاندة آمريكا و انگليس در حمايت از  منافع استعمارگران ؛ 4 - اقدام بر ضدحاكميت ملي ، دخالت در انتخابات مجلس ، عزل و نصب  وزيران و فرماندهان به خواست سفارتخانه‌هاي خارجي ؛ 5 - واگذاري منابع زميني نفت ، مس و  اورانيوم به بيگانگان ؛ 6 - گسترش نفوذ امپرياليست آمريكا و همدستان اروپايي در ايران از طريق  هدم منابع داخلي و تبديل ايران به بازار مصرف كالاهاي خارجي ؛ 7 - پرداخت درآمدهاي ملي  حاصله از نفت به شاه ، فرح و ممالك وابسته به غرب ، سپس اخذ وام با نرخهاي بالا و گزاف و  شرايط اسارت‌بار از آمريكا و دول غرب ؛ 8 - نابود ساختن كشاورزي و از بين بردن جنگلها ؛ 9 -  شركت مستقيم در فعاليتهاي جاسوسي به نفع غرب و صهيونيسم ؛ 10 - دسته‌بندي با توطئه‌گران در  سنتو و ناتو براي سركوبي ملتهاي فلسطين ، ويتنام و ايران ؛ 11 - عضو فعال سازمان فراماسونري در  لژ فروغي با توجه به اسناد موجود و اقرار شخص متهم ؛ 12 - شركت در اخافه و ارعاب مردم  حق‌طلب همراه با كشتار و ضرب و جرح آنان و محدود كردن آزاديهاي آنها با توقيف روزنامه‌ها و  اعمال سانسور مطبوعات و كتب ؛ 13 - مؤسس و اولين دبير كل حزب استبدادي رستاخيزي ملت ايران ؛ 14 - اشاعه فساد فرهنگي و اخلاقي و شركت در تحكيم پايه‌هاي استعمار و ايجاد قضاوت  كنسولي در مورد آمريكاييها ؛ 15 - شركت مستقيم در قاچاق هروئين در فرانسه در معيت حسنعلي  منصور ؛ 16 - گزارش خلاف واقع با انتشار روزنامه‌هاي دست‌نشانده و تعيين سر دبيران  دست‌نشانده در رأس مطبوعات ؛ 17 - نظر به صورتجلسات هيأت دولت و شوراي عالي اقتصاد و  مقامات ، شاكيان خصوصي از جمله دكتر علي‌اصغر حاج سيدجوادي و با توجه به اسناد به دست  آمده از ساواك و نخست‌وزيري با شهادت دكتر منوچهر آزمون ، محمود جعفريان ، پرويز نيك‌خواه  و اقارير شخص متهم ، چون وقوع جرايم مسلم است دادستان دادگاه انقلاب اسلامي ‌صدور حكم  اعدام و مصادره اموال شمارا از پيشگاه دادگاه تقاضا دارد . ( 11 )

پس از قرائت كيفر خواست ، رئيس دادگاه خطاب به هويدا گفت : آيا در مقابل اتهامات وارده  دفاعي داريد كه بيان كنيد ؟ هويدا خطاب به رئيس دادگاه گفت : « من در يك سيستم كار مي‌كردم  كه بالاخره تمام آن سيستم حكومتي مقصر بود و شخص شاه تمام دستورات را مستقيماً صادر  مي‌كرد و مسؤول واقعي تمام امور مملكت شخص شاه بود … من در كارهاي ساواك هيچ دخالتي  نداشته‌ام و ساواك هيچ گزارشي از كارهاي خود به من نمي‌داد ، بلكه زير نظر مستقيم مقام سلطنت كار مي‌كرد و من فقط جهت تعيين بودجه ساواك نظر مي‌دادم ؛ من هيچ‌گونه دخالت در امور  ساواك نداشتم و تنها از طريق سازمان‌هاي بين‌المللي صليب سرخ و عفو‌بين‌المللي از شكنجه‌هاي ساواك مطلع شدم » . هويدا در مورد قراردادهاي خارجي كه در زمان صدارت وي با دولتهاي  امپرياليستي منعقد شده گفت : « در مورد سياست خارجي و ارتش من هيچ دخالتي نداشته‌ام و در  مورد قراردادهاي خارجي هم در هر مورد ، وزيرِ آن مسؤول بوده است . » هويدا چند بار تكرار كرد كه  سياست خارجي و امور ارتش و دفاع ايران را مستقيماً شاه اداره مي‌كرد و او و هركس ديگر در اين مورد دخالتي نداشتند .

هويدا گفت : من تقصيراتي داشته‌ام . در مورد احياي حقوق كنسولي براي آمريكاييان مقيم ايران  كه در زمان من صورت گرفت ، خود را مقصر مي‌دانم . من مدت 13 سال با اين سيستم كار كرده‌ام  ولي از دادگاه عدل اسلامي‌مي‌خواهم در مورد من با عفو و اغماض رفتار كند . وي گفت : از  شهريور 20 به بعد تمام دولتهايي كه بر سر كار آمده به استثناي دولت دكتر مصدق همگي يكسان  بودند و به همان صورت عمل مي‌كردند كه دولت من و دولتهاي بعد از من مي‌كردند .

رئيس دادگاه از هويدا سؤال كرد : گفته مي‌شود شما اسنادي درباره كارهاي شاه و خاندان  سلطنت داريد ، مي‌توانيد اين اسناد و اطلاعات را در اختيار دادگاه بگذاريد ؟

هويدا جواب داد : البته اگر عمري باشد كتاب تاريخي خواهم نوشت و از شهريور بيست تا سقوط رژيم شاه هرچه را كه مي‌دانم براي اطلاع آيندگان خواهم نوشت. در اين كتاب همه چيز را  شرح خواهم داد .

هويدا در طول دادگاه چند بار تأكيد كرد كه وي بي‌گناه بوده و سيستم حكومتي كه وي  نخست‌وزير آن بوده ، مقصر مي‌باشد. هويدا افزود : « اگر من مقصر بودم ، مانند ديگران فرار مي‌كردم از 18 شهريور گذشته كه از مقام وزارت دربار استعفا دادم تا 17 آبان ( زمان كابينه ازهاري ) بازداشت  شدم ؛ مي‌توانستم فرار كنم ولي من اين كار را نكردم ، زيرا به بي‌گناهي خود اطمينان داشتم.» ( 12 )

جلسه دادگاه كه اعضاي آن 7 نفر بودند از جمله : آيت‌الله صادق خلخالي ( رئيس دادگاه ) و  پنج حكم ( آيت‌الله جنتي ، آيت‌الله آذري قمي‌، آيت‌الله محمدي گيلاني ( 13 ) … و يك دادستان )  در حضور بيش از 40 نفر از تماشاگران ، خبرنگاران و اعضاي خانواده‌هاي زندانيان سياسي تا  ساعت 5 و 35 دقيقه بعدازظهر ادامه داشت . در اين ساعت رئيس دادگاه كفايت محاكمه را اعلام  داشت ، سپس شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامي‌تهران بلافاصله وارد شور شد و نيم ساعت بعد  اعضاي دادگاه از سالن شور خارج شدند . در ساعت شش و پنج دقيقه در حالي كه اميرعباس  هويدا را چند دقيقه قبل از آن ، پاسداران انقلاب به بيرون سالن هدايت كرده بودند ، حكم محكوميت  او به شرح زير قرائت شد :

 « مفسد في‌الارض بودن و خيانت اميرعباس هويدا به ملك و ملت از طرف دادگاه انقلاب  اسلامي ايران محرز مي‌باشد و مشاراليه محكوم به اعدام و ضبط اموال مي‌باشد . » ( 14 )

حكم دادگاه انقلاب اسلامي‌پس از ابلاغ به متهم ، بي‌درنگ اجرا شد . ( 15 ) ( ضميمه دارد . - 1 )

خبر اعدام اميرعباس هويدا واكنشهاي مختلفي در پي داشت : دولت آمريكا با صدور بيانيه‌اي  نسبتاً محتاطانه از اعدام اميرعباس هويدا ابراز تاسف كرد . سخنگوي وزارت خارجه آمريكا گفت :  ما از اين خبر مطلع شده‌ايم : اگر درست باشد تاسف عميق خود را چه از نظر حقوق بشر ، چه از  نظر عدالت ابراز مي‌داريم . وي ادعا كرد در محاكمه هويدا ظاهراً اجازه دفاع درست به وي داده  نشده و روش عادي رعايت نگرديده است . ما درباره گناهكاري و بي‌گناهي اشخاص متهم در  محاكمات انقلابي قضاوت نمي‌كنيم ، ما در اين مورد مانند موارد پيش اعتقاد راسخ خود را به  رعايت محاكمات عادلانه بر طبق اصول مدون بين‌المللي به وضوع براي ملت ايران تشريح كرده‌ايم .

از سوي ديگر ، ژان فرانسواپونسه ( وزير خارجه فرانسه ) نيز اعدام هويدا را محكوم كرد و گفت :  دولت فرانسه از روش اجراي حكم اعدام شگفت زده شده است . سخنگوي وزارت خارجه هلند نيز  از اعدام اميرعباس هويدا با جوخه آتش ابراز شگفتي كرد . همچنين ارگافور ( رئيس پيشين مجلس  ملي فرانسه ) گفت كه به نظر وي اعدام هويدا يك قتل است . ( 16 ) ( ضميمه دارد . - 2 )

646

ماموريت ناو هواپيمابر هشتاد هزار‌تني كانستليشن در درياي عمان ( شمال‌غرب اقيانوس هند )  تمديد شد . بنا به گزارش خبرگزاريها يك مقام وزارت دفاع آمريكا با اعلام اين خبر گفت : اين ناو  كه در عرشه‌اش بيش از هشتاد جت اف - 14 مستقر شده است بيشتر از مدتي كه پيش ‌بيني شده  بود در آبهاي خاورميانه خواهد ماند ، ولي احتمالاً پنج كشتي همراه آن با كشتيهاي تازه‌اي عوض  خواهند شد . سخنگوي نيروي دريايي آمريكا نيز گفت : حضور نيروي دريايي ضربتي آمريكا در  [ شمال ]غرب اقيانوس‌هند به‌منظور نمايش حمايت آمريكا از صلح و ثبات خاورميانه صورت مي‌گيرد .

در اين گزارش آمده است : پس از انقلاب ايران ، آمريكا حضور نظامي‌خود را در آبهاي منطقه دائمي ‌ساخته است و هم‌اكنون يازده ناو در منطقه نگهداري مي‌كند كه ناوهاي شوروي هم به  مراقبت از آنها پرداخته‌اند و حركاتشان را زير نظر دارند . ( 17 ) آمريكا از سال 1972 تاكنون در  منطقه اقيانوس هند نيروي ضربتي نداشته است ، اما در پي وقوع انقلاب در ايران و بروز جنگ بين  دو يمن نگراني آمريكا از امنيت عربستان سعودي موجب اعزام اين نيرو شد . اتحاد شوروي نيز در  اين آبها حدود 20 الي 22 كشتي جنگي دارد . ( 18 )

647

نورمحمد تره‌كي ( رئيس جمهوري افغانستان ) گفته است : مرتجعين افغاني و ايراني با همكاري  مردم دست به اقدام ضددولتي در افغانستان مي‌زنند . به گزارش خبرگزاري فرانسه ، تره‌كي ضمن اعلام  اين خبر اظهار اميدواري كرد كه فعاليت آنها با شكست مواجه خواهد شد . ( 19 ) در همين حال  جمعيت اسلامي ‌افغانستان اعلام كرد كه نبرد بين واحدهاي امنيتي افغانستان و شورشيان مسلمان  در شرق اين كشور ( در ايالات پاكيتا ) ادامه دارد و چند صد تن از سربازان افغاني در جريان  پيكارهايي كه در اطراف اردوگاههاي نظامي‌زازايي ، سام كاناي ، لاي واناي ، دارا و وايسليا  درگرفت ، خود را تسليم شورشيان مسلمان كرده‌اند . ( 20 )

ضميمه اول خبر شماره 645

عنصر اصلي دادگاه و محاكمه انقلابي هويدا آيت‌الله خلخالي بود . وي علاوه بر هويدا ، محاكمه بسياري از سران  رژيم گذشته را بر عهده داشته است . در كتاب زندگي و خاطرات اميرعباس هويدا ليستي از اعدام شدگان  دادگاههاي انقلاب با توضيح زير درج شده است :

برخي از افرادي كه توسط آيت‌الله شيخ‌صادق خلخالي اعدام شدند ، عبارتند از :

1 - اميرعباس هويدا 2 - ارتشبد نعمت‌الله نصيري 3 - سپهبد اميرحسين ربيعي ( آخرين فرمانده نيروي هوايي شاه )  4 - سرلشكر خسروداد ( فرمانده هوانيروز ) 5 - سرلشكر حسن پاكروان ( رئيس سابق ساواك ) 6 - سرتيپ ناجي ( فرماندار  نظامي‌اصفهان ) 7 - سپهبد رحيمي‌( رئيس شهرباني كل كشور ) 8 - سالار جاف ( نماينده مجلس شوراي ملي )  9 - سپهبد هاشم برنجيان ( رئيس ضداطلاعات نيروي هوايي شاهنشاهي ) 10 - سپهبد بيدآبادي ( فرماندار نظامي‌ تبريز ) 11 - سرتيپ يزدجردي 12 - سپهبد ناصر مقدم ( رئيس سابق اطلاعات و ضداطلاعات ارتش - ادارة دوم ستاد  بزرگ ارتشتاران و آخرين رئيس ساواك شاه ) 13 - سرلشكر فخر مدرس 14 - سپهبدخواجه نوري 15 - كوچصفهاني   ( از عوامل ساواك منحله ) 16 - بقايي يزدي ( پزشك ساواك ) 17 - سپهبد محمدتقي مجيري ( رئيس دادگاه نظامي )  18 -محمود جعفريان ( توده‌اي سابق - معاون راديو تلويزيون ملي ايران - از تئوريسينهاي رژيم شاه ) 19 - سپهبد  جعفر‌قلي صدري ( رئيس سابق شهرباني كل كشور ) 20 - سروان ژيان پناه ( شكنجه‌گر كادر مديريت زندان قصر )  21 - سرتيپ شهنام 22 - مهندس عبدالله رياضي ( رئيس سابق مجلس شوراي ملي ) 23 - خلعتبري ( وزير سابق امور  خارجه ) 24 - غلامرضا نيك پي ( شهردار سابق تهران - سناتور انتصابي مجلس سنا ) 25 - منوچهر آزمون ( وزير  اوقاف ) 26 - دانشيان ( روحاني‌نما - نماينده مجلس شوراي ملي ) 27 - جواد عاملي 28 - سرهنگ زماني 29 - سپهبد  نادر جهانباني ( معاون فرمانده نيروي هوايي شاهنشاهي ) 30 - سپهبد حجت كاشاني ( رئيس سازمان تربيت بدني )  31 - سپهبد همدانيان ( رئيس ساواك كرمانشاه و خرم‌آباد ) 32 - سرلشكر شمس تبريزي ( فرماندار نظامي‌اهواز ) 33 - سرتيپ تابعي ( معاون شمس تبريزي ) 34 - سرتيپ ملك ( فرمانده لشكر قزوين ) 35 - سرلشكر معتمد ( فرماندار  نظامي‌فزوين ) 36 - سرلشكر ده‌پناه ( فرمانده لشكر و فرماندار نظامي‌فارس ) 37 - علامه وحيدي ( سناتور سابق  مجلس سنا ) 38 - پرفسور جمشيد اعلم ( سناتور مجلس سنا ) 39 - سپهبد اميني افشار 40 - سرتيپ اميني‌افشار ( برادر  سپهبد اميني افشار ، فرماندار نظامي‌نجف‌آباد ) 41 - سرگرد شعله‌ور  42 - حاج عليلو ( رئيس ساواك اردبيل ) 43 - محمد هراتي ( از فئودالهاي بزرگ و دوستان شاه ) 44 - بشردوست ( از  عوامل ساواك ) 45 - جوكار ( از عوامل ساواك قم ) 46 - سرلشكر بديع ( رئيس ساواك قم ) 47 - ذبيحي ( از مداحان  مذهبي راديو رژيم شاه ) 48 - منصور روحاني ( وزير كشاورزي سابق ) 49 - سرگرد فاضلي ( از رؤساي پليس قم كه به  پاكستان فرار كرده بود اما او را به ايران عودت دادند و سرانجام اعدام شد ) 50 - سرلشكر وثيق ( رئيس پليس تهران در  15 خرداد 1342 ) 51 - حسين فرزين ( از افراد اوباش و چاقوكش و قداره‌بندهاي رژيم شاه ) 52 - پرويز نيكخواه ( از كمونيستهاي برجسته سابق و طراح ترور شاه كه بعداً با مورد عفو قرار گرفتن ، در زمره تئوريسينهاي رژيم شاهنشاهي  درآمد ) 53 - دكتر عاملي ( وزير سابق دادگستري و دبير كل حزب رستاخيز ملت ايران ) 54 - سرتيپ يزدگردي ( فرماندار  نظامي‌مشهد ) و 30 نفر از اعضاي ساواك ( قبل و پس از ترور آيت‌الله مطهري ) . ( 21 ) 

ضميمه دوم خبر شماره 645

اعدام هويدا در شرايطي اعلام شد كه براي محاكمه و اعدام وي در داخل و خارج موانع جدي وجود داشت . در  واقع اين امر نيز از نقاط برخورد و اصطكاك دو گرايش انقلابي و محافظه‌كارانه در حل مسائل بود كه هر يك  نمايندگاني در حاكميت جديد داشتند . در اين مورد گرايش انقلابي با حمايت نه چندان غيرعلني امام خميني غلبه  يافت و علي‌رغم تلاشهاي آشكار و پنهان دولت موقت ، يك دادگاه انقلابي تشكيل داد كه اين دادگاه هويدا را  " مفسد‌في‌الارض " شناخت . رئيس دادگاه ( آيت‌الله خلخالي ) دربارة اين محاكمه انقلابي چنين گفته است :

يكي از پردردسرترين و جنجالي‌ترين محاكمات ما ، همان محاكمه هويدا بود . ما در دادگاه مرتباً با كارشكني دولت موقت بازرگان روبه‌رو بوديم زيرا اعضاي اين دولت تقريباً با اعدام هويدا مخالف بودند . يدالله سحابي مي‌گفت :   « اگر خلخالي هويدا را اعدام كند ، نخست‌وزير‌كُشي در ايران امري عادي خواهد شد و ممكن است پس از شكست انقلاب ، ما را هم بكشند ! » بازرگان سرسختانه با اعدام هويدا مخالفت مي‌كرد و براي جلوگيري از اعدام ، سخت در  تلاش بود . به من گفت : « شما نبايد هويدا را اعلام كنيد ، چون مي‌گويند كه او در سازمان ملل و اروپا طرفداران زيادي  دارد و اين را امام هم مي‌گويد . » اين موضوع را از امام پرسيدم و ايشان فرمود : « من چنين مطلبي را نگفته‌ام . »

 … افراد زيادي از طرف دولت موقت با هويدا در تماس بودند و ما از دور ناظر جريان بوديم . آنها وعدة آزادي به  او مي‌دادند ولي من خبر داشتم و او در دادگاه اين مطالب را فاش ساخت .

 … من به چشم خود ديدم كه … جيبهاي هويدا پر از مدارك است . من به " رخ صف " - كه متصدي حفاظت از  بند يك بود - گفتم : برو و هويدا را به كناري بكش و همة مدارك را بررسي كن تا ببينيم موضوع چيست ؟ او هم رفت  و همة مدارك را ديد و معلوم شد كه آن مدارك را همين بازجوهاي پير دادگستري براي او مي‌آورند ؛ او هم دل‌خوش  كرده بود .

اولين جلسه محاكمه هويدا قبل از رفراندوم بود كه در اثر فشار دولت موقت تعطيل شد … و من به دستور امام به رشت و اردبيل و خلخال و گيوي و تبريز رفتم … و بالاخره به تهران و قم آمدم . در قم خدمت امام رسيدم . چند  روزي نگذشته بود كه در زندان قصر پاسداران اعتصاب كردند . آنها رژه مي‌رفتند و فرياد مي‌زدند : « خلخالي كجايي  … دادگاه خلخالي ايجاد بايد گردد … هويداي لامذهب اعدام بايد گردد . »

سرانجام به قم آمدند و مصرانه از امام خواستند كه مرا به دادگاه برگردانند . امام به من فرمود : « شما به حرف  بازرگاني‌ها گوش نكن » .

ناهار را در قم خوردم و به طرف تهران و زندان قصر حركت كردم . به مجرد ورود من به قصر ، شور و هيجاني به  وجود آمد و صداي پايكوبي‌ها در قصر پيچيد ، آن چنانكه هويدا و هم پالكي‌هايش شوكه شدند … من سپس  نامه‌اي نوشتم و به داخل بند فرستادم . در نامه قيد كردم كه هويدا را براي پاره‌اي از توضيحات و سؤال و جواب به  دادگاه بفرستيد . آنها نزديك ظهر بود كه هويدا را آوردند . من گفتم او را در داخل ماشين و در يكي از گوشه‌هاي  حياط زندان قصر نگه دارند .

 … خبرنگاران زيادي در داخل دادگاه پرسه مي‌زدند و مي‌دانستند خبر مهمي‌است ، ولي نمي‌دانستند كه كدام  يك از مجرمان را مي‌خواهيم محاكمه كنيم . محكمه را آماده كرده بودند و تلويزيون مشغول فيلم برداري بود … من به  پاسداران گفتم : هركس كه مي‌خواهد از د‌ر زندان قصر و يا در دادگاه به داخل بيايد ، مانعي ندارد ، ولي از بيرون‌رفتن  آنها جلوگيري نماييد . اين دستورها از ساعت دو بعدازظهر به مرحله اجرا درآمد . چهار پنج دستگاه تلفن وجود داشت  كه مي‌شد توسط آنها با خارج تماس برقرار كرد ، اما من همة تلفنها را قطع و گوشي‌ها را در يخچال گذاشته و در آن  را قفل كردم تا كسي نتواند با خارج تماس بگيرد .

 … ممكن است پرسيده شود اين همه اقدامات و احتياط براي چه بود ؟ در جواب بايد بگويم كه 25 روز قبل از  محاكمه ، در دفتر امام در قم با مهندس بازرگان ( كه آقاي دكتر يزدي و آقاي صباغيان هم همراه او بودند و براي  عرض گزارش به خدمت امام آمده بودند . ) دست به يقه شدم . او گفت كه من با تو دست نمي‌دهم . گويا قصد  داشت كه اگر من دستم را به طرف او دراز كنم ، او با من دست ندهد . من گفتم : مگر به طرف تو دست دراز كردم  كه مي‌خواهي با من دست ندهي ؟ گفت : شما بي‌خود و بي‌جهت افراد و از جمله هويدا را محاكمه مي‌كنيد . گفتم :  من اصلاً تو را قبول ندارم … بالاخره سر و صدا بالا گرفت . او گفت : امام مرا امين مي‌داند و مملكت را به دست من سپرده است . گفتم : اگر امام تو را امين مال اين مملكت مي‌داند ، مرا هم امين جان اين مردم مي‌داند و جان مردم  مهم‌تر از مال مردم است .

 … . تقصير از خود بازرگان بود . آنها همگي مخالف اعدام هويدا و مقدم بودند . آنها دستور داده بودند براي  محاكمة هويدا مسجد زندان قصر را آماده كنند و متين دفتري ( نوه دختري مصدق ) كه به زبان فرانسه تسلط داشت را  به عنوان وكيل مدافع هويدا در كنار وي قرار گيرد تا شايد از اين رهگذر بتوانند هويدا را تبرئه كنند و يا لااقل به  عناوين مختلف و با سياست‌بازي بتوانند دادگاه را تا دو سال به تأخير بيندازند …

هويدا رأس ساعت سه بعدازظهر ، جلو ميز محاكمه قرار گرفت … او تا مي‌توانست از خود دفاع كرد و خلاصه ،  همة حرفهاي او در حول اين محور دور مي‌زد كه سيستم تصميم مي‌گرفت و عمل مي‌كرد و افراد كاره‌اي نبودند . آن  وقت آن رژيم بود موقعيت و حالا رژيم ديگري برقرار شده است و افراد بي‌تقصيرند ! !

 … گفتم : آقاي هويد ! شما مي‌گوييد سيستم ، يعني سيستم زندان درست كرد و شكنجه‌گاه آفريد و مردم را به  منگنه گذاشت و در خيابانها شكار كرد و كشت و نفت را مجاني به اسرائيل داد و دست مستشاران نظامي‌آمريكا و  اسرائيل را در ايران بازگذاشت و اين همه بي‌بندوباري و فجايع همه و همه زير سر سيستم بود و شما سيزده سال تمام  حكومت كرديد ولي بي‌خبر از همه چيز و همه جا ! آيا ممكن است كسي نخست‌وزير مملكت بشود و بتواند خودش  را به آساني تبرئه كند ؟ … جزاي شما همان جزاي مفسد‌في‌الارض است … پس از شنيدن اين سخن ، او به عجز و لابه افتاد ولي ديگر دير شده بود .

آقاي جنتي و آقاي آذري و آقاي محمدي‌گيلاني و ديگران هم به عنوان حَكَم حضور داشتند .

من از همه خواستم كه جلسه به هم نخورد . هويدا را از جلسه بيرون برده و از پله‌ها پايين آورديم و به طرف حياط  مجاور حركت داديم … گفتم : وصيت خود را بنويس . او گفت : حضرت خلخالي ! يك ميليارد دلار به شما مي‌دهم تا  شما اين كار را به عقب بيندازيد .

 … هويدا حاضر به نوشتن وصيت‌نامه نشد تا شايد دستور اعدام او به تأخير افتد و همين را فرجه حساب  مي‌كرد .

 … وقتي كه خبر [ اعدام هويدا ] به مهندس بازرگان و يزدي و صباغيان رسيد ، آنها مانده بودند كه جواب به‌بلان  ( وكيل فرانسوي ) را چگونه بدهند . گويا آنها وكيل مدافع از فرانسه خواسته بودند و او در راه بود . ( وكيل ياد شده ، پس از  شنيدن خبر از تركيه به فرانسه بازگشت ) .

پس از اعدام هويدا … ابراهيم يزدي به دستور بازرگان از يك طرف و يهوديها و بهائيها و فراماسونها و اسرائيلي‌ها  و فرانسوي‌ها از طرف ديگر ، دست به دست هم داده و جنازه را در يك تابوت گذاشتند و با ايرفرانس به فرانسه  فرستادند .

 … آنها سپس جنازه را با طمطراق به اسرائيل بردند و در فرودگاه لود تل‌آويو … به دستور مناخيم بگين ، با رژه  نظامي ‌و سلام مخصوص و پرچم طاغوتي ايران و آرم شاهنشاهي ، تشييع جنازه كرده و آن را به الخليل بردند و در  قبرستان يهوديها ( احتمالاً منظور قبرستان بهاييها بوده است . مركز ) در كنار قبر پدرش دفن نمودند … . ( 22 )

 

منابع و مآخذ 18/1/1358

1 - روزنامه اطلاعات ، 18/1/1358 ، ص 5 .

2 - روزنامه كيهان ، 18/1/1358 ، ص 3 .

3 - مآخذ شماره 1 ، ص 8 .

4 - مآخذ شماره 1 ، ص 4 .

5 - مآخذ شماره 2 ، ص 7 .

6 - مآخذ شماره 1 ، ص 4 .

7 - مآخذ شماره 2 ، ص 8 .

8 - نشريه ويژه خبرگزاري پارس ، 19/1/1358 ، ص 4 .

9 - روزنامه كيهان ، 19/1/1358 ، ص 2 .

10 - مآخذ شماره 1 ، ص 5 .

11 - مآخذ شماره 9 ، ص 3 .

12 - روزنامه كيهان فوق العاده ، 19/1/1358 ، ص 1 .

13 - اسكندر دلدم ، زندگي و خاطرات اميرعباس هويدا   ( تهران : نشرگلفام ، سال 1372 ) ص 495 ، به نقل از  خاطرات آيت‌الله خلخالي از روزنامه سلام .

14 - مآخذ شماره 12 ، ص 1 .

15 - مآخذ شماره 12 ، ص 4 .

16 - مآخذ شماره 9 ، ص 3 .

17 - مآخذ شماره 1 ، ص 8 ، خبرگزاريها .

18 - روزنامه آيندگان ، 19/1/1358 ، آسوشيتدپرس .

19 - مآخذ شماره 8 ، ص 1 ، خبرگزاري فرانسه .

20 - مآخذ شماره 2 ، ص 8 ، خبرگزاري تاس .

21 - مآخذ شماره 13 ، ص ص 446 - 445 .

22 - مآخذ شماره 13 ، ص ص 462 - 445 .



لینک کوتاه :
کد خبر : 2944

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال
  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245