pdfمتن مقاله178.84 KB

سرانجام پس از يك دوره طولاني جهاد در راه خداوند بزرگ و حضور مستمر در صحنه‌هاي مختلف دفاع از انقلاب اسلامي و خلق حماسه‌هاي ماندگار در دوران جنگ تحميلي و پس از آن، احمد كاظمي به همراه جمعي ديگر از چهره‌هاي سرشناس و فداكار سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از ميان ما به سوي رفيق اعلي پرواز كردند. احمد حق جهاد را ادا كرد و سراسر زندگي و حيات خود را وقف آن كرد.

    ‌به گواه آناني كه او را مي‌شناختند، كاظمي فرمانده‌اي برجسته و كاردان و رزمنده‌اي خلاق و كوشا و سرداري مورد تحسين همگان بود. احمد و دوستانش در زماني كه خيلي به وجود امثال آنان نياز بود به سراي باقي شتافتند و خود به فوز عظيم رسيدند ولي خسارت بزرگي با نبود آنان براي كشور و نيروهاي مسلح ايجاد شد. گر چه آنان فراموش نمي‌شوند ولي جاي خالي آنان با گذشت هر چه بيشتر زمان با حسرت فروان‌تري احساس مي‌شود. فقدان احمد  به خصوص در شرايط فعلي  تأسف و تأثر عميقي را در ميان مردم ايران باعث شده است.

    ‌اين تأسف ناشي از اين واقعيت مهم است كه احمد براي قدرت دفاعي ايران و دست‌اندركاران امنيت ملي كشور، همواره منشاء خير و بركت و تأثير بوده است. كارنامه زندگي پر تلاش او را كه مرور مي‌كنيم با عرصه‌هاي گوناگوني از فعاليت‌ها و تلاش‌هاي مستمر مواجه مي‌شويم كه او را تبديل به يك انسان كار آزموده و آبديده و پر توان نموده بود كه در اوج كارايي و توانمندي به ناگهان از دنياي فاني رخت بر بست و جاودانه شد و شهادت به او زندگي و حيات دائمي بخشيد.  ‌

دوران تلاش‌ها و اقدامات احمد كاظمي را مي‌توان به شرح ذيل تقسيم نمود:‌

الف -  دوران جنگ تحميلي و دفاع مقدس‌

1-‌ حضور مستمر در ميدان جنگ و سازمان دادن لشكر8 نجف‌

ايشان از همان ماه‌هاي آغاز حمله سراسري صدام به خاك ايران اسلامي از منطقه درگيري با گروه‌هاي مسلح مورد حمايت صدام در استان كردستان به جبهه جنوب آمد و در كنار سرداران نامدار سپاه اسلام رحيم صفوي ، غلامعلي رشيد، جعفر اسدي و مرتضي قرباني قرار گرفت و بلافاصله در جبهه فياضيه آبادان كه در آن زمان ارتش بعثي تلاش وسيعي براي تكميل محاصره و اشغال آن شهر مقاوم داشت، مستقر شد و نقطه‌اي از آن منطقه را انتخاب كرد كه بتواند جبهه‌اي فعال عليه دشمن تشكيل دهد و مقاومت تازه‌اي را در آبادان شكل دهد. او توانست به سرعت در را‡س يك گروه از رزمندگان شهر، نجف‌آباد  قرار گيرد كه همگي پر از اميد، انرژي، نشاط و سلحشوري بودند و قدرت ايستادگي در مقابل دشمن مغرور را از ايمان عميق خود به خداي متعال و نيز از صلابت و منش و سخن امام عزيزشان خميني كبير مي‌گرفتند.

او در اين هنگام در مقام يك سازمان ده خوش ذوق، هسته‌اي رزمي را به وجود آورد و با درگير شدن با دشمن به مرور آن را توسعه داد و خود و نيروهايش و سازمانش با شتاب فراوان، در برابر دشمن تجربه اندوخته و از هر نظر گسترش يافتند تا در نهايت آن نيروهاي رزمي تبديل به تيپ و سپس به لشكر8 نجف اشرف ارتقاء يافتند. لشكري كه در همه جاي جبهه چون نگين مي‌درخشيد و يكي از يگان‌هاي قوي رزم ديده، كارآمد و پر قدرت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد. احمد به خوبي توانست خواسته فرمانده آينده‌نگر وقت سپاه را مبني بر تشكيل يك يگان رزمي انعطاف‌پذير و با روحيه تهاجمي و پر ظرفيت ايجاد نمايد، آموزش دهد، تربيت كند و پرورش دهد و در عمليات‌هاي مختلف در طول دوران دفاع مقدس به كار گيرد به طوري كه در خاطره حماسه‌آفريني‌هاي دوران دفاع مقدس، هيچ عمليات مهمي نيست كه نام لشكر8 نجف و نام فرمانده دلاورش احمد كاظمي از آن خالي باشد. عمليات‌هاي مهمي مانند نبرد براي شكست حصر آبادان (ثامن‌الائمه)، عمليات فتح‌المبين براي آزادسازي سرزمين‌هاي غرب شهرهاي دزفول و شوش، عمليات بيت‌المقدس براي فتح خرمشهر و رسيدن به مرزهاي بين‌المللي، عمليات والفجر8 براي تصرف فاو و كشاندن جنگ به خاك دشمن جهت ايجاد فشار اساسي به خصم به منظور تسليم شدن و همچنين عمليات كربلاي5 براي انهدام ماشين جنگي صدام. او ظرفيت وسيعي را با عنوان لشكر8 نجف به وجود آورد كه توانست استعدادهاي مختلف مردم را در قالب نيروهاي داوطلب بسيجي به كارگيري نمايد. او در واقع دست به يك نهادسازي و ايجاد يك سازمان مناسب رزمي به همراه يك ساختار منعطف براي مقابله با دشمن بعثي زد و لشكري را بر اساس ديدگاه‌ها و ارزش‌هاي اسلامي بنا نهاد كه تواني را بيش از استعداد سازماني مرسوم لشكرها مي‌توانست در خود سازمان دهد و عليه دشمن به كار گيرد. اين لشكر توانست فرهنگ اسلامي را به عنوان فرهنگ سازماني خود به خوبي در واحدهايش مستقر سازد.

 2-‌ ابداع تاكتيك‌هاي مناسب براي فائق آمدن بر دشمن‌

او به سرعت دريافت كه براي ايستادگي در مقابل دشمن به خصوص در شرايط نابرابر از نظر سازمان و تجهيزات و مهمات بايد با اتكال بر خدواند متعال و اطمينان از نصرت الهي از عنصر ابتكار عمل و يادگيري از صحنه‌هاي نبرد و تلاش گسترده براي به ثمر رساندن اقدامات، بهره برد لذا او خود شيوه‌هاي جديدي را براي درگيري و غلبه بر دشمن طراحي و اجرا مي‌كرد و براي يادگيري نيز از روش‌هاي مؤثري استفاده مي‌نمود. او هم از شيوه‌ها و تاكتيك‌هاي دشمن مي‌آموخت و هم با بازديد از جبهه‌هاي تحت كنترل ساير فرماندهان روش‌هاي تاكتيكي آنها و شيوه‌هاي رزم آنها را عليه دشمن مورد بررسي قرار مي‌داد و به تبادل نظر در اين زمينه با ساير فرماندهان و مسئولين خط مي‌پرداخت. اين شيوه و روش‌هاي مبتكرانه اتخاذ شده، براي رودررويي با دشمن، قدرت وسيعي را براي رزمندگان پر انگيزه حاضر در جبهه‌هاي نبرد به وجود آورد و راه‌ حل‌هاي مؤثر و جذابي را براي درگيري و نبرد با دشمن به منظور تسلط و غلبه بر وي، ايجاد نمود. خلق اين تاكتيك‌ها علامت ذكاوت و ذهن خلاق و پوياي فرماندهان دفاع مقدس و اراده مصمم آنها براي شكست دادن دشمن بود.

    ‌اين تاكتيك‌ها كه به عنوان فرهنگ رزمي سپاه به طور عملي در همه يگان‌ها اجرا مي‌شد به طور كلي عبارت بودند از:‌

الف-  برنامه‌ريزي براي حمله به نقاط ضعف دشمن.

ب-  پرهيز از تك جبهه‌اي.

ج-  تلاش براي دور زدن دشمن.

د-  هدف گرفتن عقبه و مسيرهاي تداركاتي دشمن.

ه-  تلاش براي مختل كردن سيستم كنترل و فرماندهي دشمن.

و-  استفاده از تاكتيك‌هاي تازه در هر عمليات و عدم اتكا به تاكتيك‌ واحد در برابر دشمن.

ز- استفاده از شيوه‌هاي غافلگيرانه و نيز انتخاب مسيرهاي دشوار براي تماس با دشمن بجاي مسيرهاي آسان مورد توجه دشمن.

(‌مثل آنچه درعمليات فتح‌المبين با استفاده از احداث جاده در تنگه زليجان و استفاده از تنگه رقابيه براي انهدام مقر فرماندهي دشمن، اتفاق افتاد و لشكر نجف موفق شد با رفتن به سوي جاده فكه، مسيرهاي تداركاتي، تداركات و عقبه ساير لشكرهاي دشمن در اين منطقه را تهديد كند.)‌

ح-  اتخاذ شيوه‌‌هاي مبتكرانه براي شكستن خط اول دشمن.

ط- انجام عمليات نفوذ عميق در دل دشمن (مثل آنچه در عمليات رمضان انجام شد و لشكر نجف تا نهر كتيبان پيش رفت.)

ي-  هدايت نيروهاي تكاور در صحنه نبرد:‌

    ‌احمد به فرماندهي و هدايت رزمندگان در ميدان رزم و در صحنه‌ عمل اعتقاد داشت و خود جلو مي‌رفت و به رزمندگان مي‌گفت بياييد. بارها رزمندگان لشكر، او را با موتور سيكلت در خط مقدم جبهه ديده بودند كه چگونه با تحرك فراوان، راه‌كارهاي خود را ارائه مي‌داد.

شهيد كاظمي با مطالعه ميداني و با انديشه كردن در مورد هر عمليات و با تدبير تمام، تاكتيك نبردهاي گردان‌ها و واحدهاي تحت امر خود را متناسب با تدبير و هدف كلي عمليات، طراحي و برنامه‌ريزي مي‌كرد و دلاورانه و با قدرت تمام آنها را به اجرا در مي‌آورد.

    ‌احمد فردي شجاع، نترس و با استقامت در برابر دشمن بود و روحيه سرسخت او در برابر دشمن به همه رزمندگان لشكر نجف سرايت كرده بود. او با بصيرت تمام در برابر دشمن اقدام مي‌كرد و در مسير هدف روشن خود، سست نمي‌شد. لشكر نجف مصداق حديث شريف "حمّلوا ابصارئرهم علي اسيافهم" بود. او به انديشه و تفكر امام خميني رحمهِ‌الله‌عليه به وضوح پايبند بود و بصيرت نظري كافي براي مقابله با دشمن عنود داشت لذا به هنگام عمل و اقدام عليه ارتش صدام، هيچ‌گاه دچار تزلزل و سستي نمي‌گرديد و در صحنه برخورد و رويارويي با دشمن و در ميدان عمل و رزم، شجاعت و قهرماني مي‌يافت.

     ‌او به خوبي در يافته بود كه دشمن بعثي در هر عمليات با سلاح‌ها و تجهيزات جديد و پيشرفته‌تر، با تاكتيك‌هاي بهتر و حساب شده‌تر، با توان بيشتر و قوي‌تر، با قدرت آتش مخرب‌تر و پرحجم‌تر و نيز با پشتيباني بين‌المللي وسيع‌تر و مؤثرتر، در برابر رزمندگان اسلام ظاهر مي‌شود به طوري كه بسياري از تماشاگران صحنه نبرد را به فكر "نتوانستن" و "نمي‌شود" فرو مي‌برد. در چنين وضعيتي و در مواجهه با چنين شرايطي او و ساير فرماندهان مقاوم و استوار، دچار خود كم بيني و تحير نمي‌شدند بلكه بلافاصله به تجزيه و تحليل وضعيت جديد دشمن مي‌پرداختند و با توجه به توان يگان‌هاي خودي، براي فائق آمدن بر دشمن جديد به چاره‌انديشي درباره آن مي‌پرداختند.

     ‌برخورد آنها با چهره رزمي جديد دشمن و با فناوري‌هاي مدرن جنگ‌افزارهاي وي، برخوردي از روي حيرت‌ و سر به گريبان فرو بردن نبود بلكه براي خنثي كردن مدل جديد حضور دشمن در صحنه‌هاي نبرد، به ابتكارات و شيوه‌هاي جديد رزمي مي‌انديشيدند تا بتوانند توازن ميدان رزم و موازنه قوا را به نفع نيروهاي اسلام رقم بزنند و براي ايجاد تفوق بر دشمن به راه‌كارهاي پيموده نشده مي‌انديشيدند.  ‌

     ‌بررسي تاكتيك‌ نبردهاي لشكر8 نجف اشرف كه او بر آن فرماندهي مي‌كرد مشخص مي‌سازد كه در همه آنها عنصر خلاقيت و نوآوري از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. هر جا عمليات سخت و تعيين‌كننده‌اي بوده است لشكر نجف و احمد كاظمي آنجا بودند. در برخي از عمليات‌ها، او موفق‌تر از ديگران و در برخي هم ديگران به موفقيت او كمك شايان كرده‌اند.

     ‌مثلاً در عمليات ثامن‌الائمه كه به حصر آبادان پايان داده شد، موفقيت احمد در شب اول درگيري به انجام نرسيد و لذا در روز اول و با كمك ساير نيروها، مقاومت دشمن در برابر نيروهاي وي شكسته شد و ارتش بعثي به آن سوي رودخانه كارون رانده شد و همدلي و كمك فرماندهان به يكديگر پيروزي بزرگي را براي مردم به ارمغان آورد.

     ‌به دليل حضور دائمي لشكر8 نجف در عمليات گوناگون، دوران جنگ تحميلي شهر نجف‌آباد، جايگاه والايي را در عرصه دفاع مقدس يافته است. اين شهر با پرورش چهره برجسته‌اي همچون احمد كاظمي و نيز پرورش رزمندگان سلحشوري كه در لشكر نجف سازماندهي مي‌شدند نام خود را در صدر شهرهاي مؤثر در دفاع از انقلاب اسلامي در دوران جنگ تحميلي به ثبت رسانده است. رزمندگان لشكر نجف اشرف، هميشه تازه نفس، مقاوم و خستگي ناپذير بودند و روحيات آنها در احمد تأثير فراواني داشت و نوآوري، ابتكار، تلاش پيگير و پشتكار و نيز خلاقيت احمد هم در رزمندگان لشكر نجف اثر عميقي بر جاي گذاشته بود و آن را به يك يگان پر قدرت و تعيين كننده و رده يك يگان‌هاي رزمي سپاه تبديل كرده بود. شاخص‌ترين ويژگي احمد كاظمي جان بخشيدن و قدرت دادن و انسجام بخشيدن به رزمندگان همراه خود بود. و ويژگي‌هاي متعدد او نگذاشت كه او فقط به عنوان يك شخصيت ممتاز دوران دفاع مقدس باقي بماند بلكه او در هنگامه پس از پايان جنگ تحميلي نيز نقش مهم خود را در گسترش بخشيدن به امنيت كشور به خصوص در ايجاد فضاي امن در مناطق شمال غرب كشور ايفا كرد.

ب - دوران پس از خاتمه جنگ تحميلي و حضور در قرار‌گاه حمزه سيدالشهدا

براي بررسي نقش احمد، كاظمي بايد اقدامات او را در دوران فرماندهي بر قرارگاه عملياتي شمال غرب كشور كه به منظور گسترش امنيت در آن منطقه و نيز مقابله با گروه‌هاي مسلح فعال در كردستان و آذربايجان غربي تشكيل شده بود نيز مورد ارزيابي و سنجش قرار داد.

كاظمي در سال 1372 به فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهدا برگزيده شد و به شهر اروميه رفت و با موضوع ناامني‌هاي شمال غرب كشور مواجه شد. او ابتدا وضعيت و شرايط منطقه و نحوه عمل ضد انقلاب و نيز روش‌هاي مقابله با آنها را كه تا آن زمان مورد استفاده قرار مي‌گرفت ارزيابي كرده و مورد بررسي و مطالعه قرار داد و آنگاه با اطلاعاتي كه به دست آورد و با ديدگاهي كه بر اساس آن پيدا كرد دست به فعاليت‌هايي به شرح ذيل زد:‌

 1- او "اشراف اطلاعاتي" بر گروه‌هاي ضد انقلاب را جايگزين "منتظر حادثه ماندن" و "اقدامات دشمن" كرد. او سعي كرد تا دشمن را به صورت كامل درك كند و بشناسد و بداند كه نيروهاي دشمن در كجا استقرار دارد، چگونه عمل مي‌كنند، چگونه پشتيباني مي‌شوند، و از چه بسترهايي براي موفقيت استفاده مي‌كنند.

 2- ايشان سازماندهي نيروهاي قرارگاه حمزه را به شكل جديدي انجام داد و ساختار نيروهاي عملياتي را متحول نمود و واحدهايي را براي ضربه زدن و انهدام دشمن متحرك كه به صورت چريكي مي‌جنگيد سازماندهي نمود به طوري كه مي‌توان نام اين واحدها را "نيروهاي متحرك واكنش سريع "نام نهاد.

3- او به منظور كاهش آسيب‌پذيري نيروهاي خودي و خارج كردن آنها از دسترس دشمن، اكثر پايگاه‌هاي استقراري در ارتفاعات و در مسير جاده‌ها را جمع‌آوري نمود و عملاً دشمن را بي‌هدف كرد. از آنجا كه اين پايگاه‌ها، خود تبديل به هدف ثابتي براي عمليات دشمن شده بودند لذا آنها را برچيد و رزمندگان آنها را از نيروهاي پدافندي افسرده، تبديل به گروه‌هاي مؤثر هجومي نمود به طوري كه بدون افزايش حجم نفرات، بر استعداد نيروهاي رزمي متحرك خود افزود و دشمن را سردرگم نمود و تاكتيك‌هاي قبلي دشمن را بلا اثر كرد. او قدرت خراب شدن بر سر دشمن را  با سازماندهي نيروهاي هجومي افزايش داد به طوري كه حالا اين دشمن بود كه مي‌بايستي در موضع تدافعي قرار مي‌گرفت و هر آن، احتمال حمله نيروهاي جمهوري اسلامي را به خود مي‌داد. در واقع احمد سياست "حمله بهترين دفاع است" را جايگزين "دفاع استقراري" در برابر دشمن نمود.

4-او به خوبي دريافت كه ريشه گروه‌هاي مسلح فعال در شمال غرب كشور، در خاك كشور همسايه  عراق  فعال است و صدام آنها را در مقابل جمهوري اسلامي ايران، تجهيز و تقويت و وادار به اقدام مي‌نمايد، بنابراين نمي‌توان امنيت پايدار را در مناطق شمال غرب كشور ايجاد كرد. مگر اينكه اين ريشه زده شود. لذا او با همت بلند خود و با شجاعت متهورانه خود طرح محاصره پايگاه‌هاي دشمن در خاك عراق را مطرح و براي انجام آن برنامه‌ريزي نمود. او حدود دو سال پس از حضور در قرارگاه حمزه، واحدهاي زبده خود را به دنبال دشمن در عمق حدود 100 كيلومتري خاك عراق فرستاد و موفق شد با محاصره دشمن، گروه‌هاي مسلح را وادار نمايد كه طي توافقنامه‌اي بپذيرند كه دست از عمليات مسلحانه و ناامن كردن فضاي زندگي مردم كرد و آذري بردارند و اجازه دهند كه مردم منطقه، زندگي آرام خود را در ايران يكپارچه ادامه دهند و خود به يك گروه غيرمسلح تبديل شوند.

     ‌او با اين اقدام شجاعانه موفق شد كه حدود سه هزار نفر از نيروهاي مسلح احزاب دمكرات و كومه‌له و خانواده‌هايشان را در پايگاه‌هاي خود در كوي سنجق در منطقه اربيل در شمال عراق به محاصره خود درآورد و بدون شليك حتي يك گلوله، آنها را وادار به تسليم نمايد. اين اقدام كه دو روز به طول انجاميد اثر عميقي بر امنيت مردم در كردستان گذاشت و از آن پس، منطقه كردستان و آذربايجان غربي از بسياري از شهرهاي ايران امن‌تر گرديد به طوري كه وقتي يك بار در آن ايام در سفر به شهر اروميه به اتفاق احمد تا مهاباد رفتيم و از طريق دره قاسملو به قرارگاه حمزه بازگشتيم امنيت ايجاد شده در منطقه را با چشم سر مشاهده كرديم. همچنين در سفر ديگري به اتفاق او تا منطقه حاج‌عمران در خاك عراق رفتيم و اثري از گروه‌هاي مسلح دمكرات و كومه‌له نديديم. لازم به ذكر است كه در آن ايام به جاي تقدير فراوان از تلاش‌هاي وي، سر كار او با سازمان قضايي نيز افتاد كه خود حديثي است.

5 - با توجه به اطلاعاتي كه از دشمن به طور مرتب كسب مي‌شد او حركت گروه‌هاي مسلح را از خاك عراق به سمت خاك ايران در كنترل داشت و به محض اينكه آنها به مرز ايران مي‌رسيدند او به گونه‌اي غافلگيرانه به دشمن كمين مي‌زد و با انجام عمليات پرقدرت و با آتش انبوه و شديد و با سرعت بسيار، موجب پراكنده شدن آنها مي‌شد.

 6- مذاكره و تماس با سران گروه‌هاي مسلح از طريق واسطه‌ها به منظور قانع كردن آنها به اجتناب از عمليات مسلحانه و درگيري نظامي.

اين يكي از روش‌هاي اصولي احمد در برخورد با ضد انقلاب بود كه در عين درگيري با واحدهاي مسلح آنها، از طريق طرف‌هاي مرتبط با آنها مذاكره مي‌كرد تا اقدامات مسلحانه را به كناري گذاشته و به زندگي در محيط امن روي آورند.هنگامي كه منطقه شمال غرب به ضريب امنيتي مناسبي رسيده بود احمد دچار يك دل درد شديد شده بود در اين هنگام و در سال 1377 چندين بار با او درباره نحوه معالجه‌اش صحبت كردم او از روش‌هاي درمان مرسوم خسته و تا حدي مأيوس شده بود لذا ايشان را به يك دكتر گياهي معرفي كردم. احمد با توصيه دكتر و با تغيير روش‌هاي تغذيه خود و با استفاده از برخي گياهان دارويي به خوبي معالجه شد و آن درد شديد او را رها كرد.

ج-  فرماندهي بر نيروي هوايي سپاه‌

با توجه به شناختي كه احمد در دوران دفاع مقدس از نياز يگان‌هاي زميني به پشتيباني هوايي پيدا كرده بود، در اين سمت به تاكتيكي‌تر شدن نيروي هوايي سپاه كمك كرد و تلاش نمود تا اين نيرو از يك يگان ترابري به سمت يك نيروي رزمي هوايي به خصوص براي پشتيباني نزديك از رزمندگان عزيز در خط مقدم جبهه، سير كند لذا او هواپيماهاي تاكتيكي را در اين نيرو به كار گرفت و بالگردهاي هجومي را در آن سازمان داد و براي تسلط اطلاعاتي بيشتر بر دشمن وجود هواپيماهاي بدون سرنشين را بسيار ضروري تشخيص داد و براي استفاده بيشتر از آنها برنامه‌ريزي كرد. او اهميت زيادي براي ساخت هواپيماهاي پيشرفته‌تر بدون سرنشين قائل مي‌شد و خود در اين راه اقدام كرد.

او مجموعه يگان موشكي سپاه را قدرت بخشيد و براي به كارگيري موشك‌هاي دوربرد شهاب برنامه‌ريزي كرد. همچنين ايشان اهميت تعمير و نگهداري هواپيماها و بالگردها را به خوبي درك كرده بود و خود مجموعه‌اي را بدين منظور ساماندهي كرده بود كه به راحتي بتوانند هواپيماها را سر پا و عملياتي نگهدارند. در اين دوران كه ارتباط كاري نزديك‌تري با وي پيدا كردم او را انساني مصمم و پرتلاش براي توسعه توان هوايي سپاه يافتم كه به سرعت بر يادگيري خود در حوزه هوانوردي مي‌افزود.

د-  فرماندهي بر نيروي زميني‌

دوران مديريت او بر نيروي زميني سپاه، مصادف با اعمال فشارهاي امريكا بر ايران به بهانه پرونده هسته‌اي بود. حرف از تهديد نظامي امريكا عليه جمهوري اسلامي ايران هر از چندگاهي مطرح مي‌شد و حضور نظامي گسترده امريكا در عراق و افغانستان و ناوگان‌ نظامي ايالات متحده در خليج فارس و نيز سياست حمله پيشگيرانه شيطان بزرگ و حاكميت جنگ‌طلبان بر كاخ سفيد، هوشياري و آمادگي رزمي فراواني را براي نيروهاي مسلح ايران مي‌طلبيد. شايد يكي از بهترين گزينه‌ها براي فرماندهي نيروي زميني سپاه در اين دوران متلاطم و نامطمئن و به سر تهديد كه بتواند تجربيات گسترده خود را از دوران جنگ تحميلي، براي سازماندهي يك نيروي كاملاً تاكتيكي به كار گيرد احمد كاظمي بود. او يك انتخاب مناسب براي اين مسئوليت بود. احمد در ايام كوتاه 5 ماهه فرماندهي بر نيروي زميني سپاه، تلاش وسيعي را براي ارتقاء سطح توانمندي‌هاي رزمي سپاه با توجه به احتمال تهديد نظامي امريكا عليه ايران انجام داد. او در اين چند ماه با توجه به تجربيات خود در جنگ‌هاي كلاسيك و منظم و نيز در جنگ‌هاي چريكي و نامنظم و با توجه به درك خود از توانمندي‌هاي هوايي، اقدامات مؤثري را براي تجديد ساختار و سازماندهي و مهندسي مجدد نيروي زميني به كار گرفت كه برخي از آنها به شرح ذيل است:‌

1- كاستن از حجم نيروهاي ستادي و پرداختن به تكميل استعداد نيروهاي انساني واحدهاي صف.  ‌

     ‌او به خوبي دريافته بود كه عامل اصلي در يك نبرد موفق، وجود انسان‌هاي باانگيزه قوي و آموزش ديده است كه براي خدا بجنگند و بايد به افرادي كه در خط مقدم درگيري با دشمن قرار مي‌گيرند بهاي بيشتري قائل شد تا آنها بدون دغدغه بتوانند تمام توان خود را براي مقابله با دشمن به كار گيرند و از رفتن به ستادها استقبال نكنند.

2- سركشي مداوم از لشكرها و تيپ‌ها و واحدهاي نيروي زميني.

به منظور ايجاد آمادگي روحي در بين يگان‌ها براي يك درگيري احتمالي و نيز عملياتي‌تر نمودن آنها و آگاهي از واقعيت‌هاي موجود آنان و در نتيجه فعال‌تر كردن آنها بازديد از واحدهاي مختلف در دستور كاري برنامه احمد قرار داشت. نگاهي به فهرست بازديدها و سركشي‌هاي فشرده او از يگان‌هاي مختلف نيروي زميني در دوران كوتاه مسئوليتش ما را متوجه عمق تأثير حضور مثبت او در اين عرصه مي‌نمايد.

3- انحلال مراكز غيرضروري و واحدهاي بدون مأموريت و سازمان دادن نيروها و امكانات آنها در يگان‌هاي عملياتي و در نتيجه كمك به چابك‌تر شدن نيروي زميني.

4- برنامه‌ريزي براي يك جنگ نامتقارن در مورد تهديد احتمالي امريكا و اقدام احتمالي اسرائيل عليه ايران و مطالعه در مورد جنگ آينده و نيازمندي‌هاي آن.

5 - برنامه‌ريزي براي ايجاد "واحدهاي پرقدرت، با تحرك و پر سرعت" و در عين حال با انعطاف از نظر ساختاري و سازماندهي به منظور مقابله مؤثر با تهديدات محتمل آينده.

ويژگي‌هاي احمد

شيوه فرماندهي در يگان‌هاي رزمي سپاه را بايد از روش فرماندهي نظامي در ساير نقاط دنيا جدا كرد. شيوه مديريت و رهبري فرماندهان يگان‌هاي رزمي سپاه عمدتاً از طريق فرماندهي بر دل‌ها و اقناع فرماندهان تحت امر بوده است به طوري كه روش دستوردهي و امرپذيري رايج در سازمان‌هاي نظامي در آنها وجود نداشت. علاقه و محبت و دوستي يك رابطه پايدار بين فرمانده و همرزمان بود و احمد هم در اين ويژگي با ساير فرماندهان مشترك بود. احمد كاظمي فرماندهي داراي شايستگي‌هاو قابليت‌هاي گوناگون بود به طوري كه هم با لشكر پياده به خوبي مي‌جنگيد و هم بسيار مسلط بر يگان‌هاي زرهي فرماندهي مي‌كرد و هم در تدارك يگان‌هاي خود مهارت داشت. او فرمانده‌اي زرنگ و زيرك بود به طوري كه بنا بر تعبير برخي همرزمانش سر دشمن هم كلاه مي‌گذاشت و دشمن را به طور مرتب فريب مي‌داد. او در تاكتيك‌هاي خود، تلاش اصلي مانور خود را بر تصرف منطقه‌اي مي‌گذاشت كه تسلط بر آن بر ساير محورها تأثير اساسي داشت و با چيرگي بر آن دشمن را در اطراف آن محور هم مضمحل مي‌كرد. احمد از نظر فردي انسان مخلص، با خدا و محكم بود و اين ويژگي‌ها او را در مقابل دشمن، بسيار مقاوم و پايدار كرده بود.

     ‌يكي از ويژگي‌هاي مهم او اين بود كه در جايي كه امكان اجراي عمليات نبود و با موفقيت در آن با ابهام روبه‌رو بود به طور صريح نظر خودش را با صراحت بيان مي‌كرد. از او اين جمله كه "من راه نمي‌برم" بسيار در جلسات طرح مانور شنيده مي‌شد. يعني نمي‌دانم كه چگونه بايد اين عمليات انجام شود و راهي براي رسيدن به هدف وجود ندارد.

     ‌مثلاً در زماني كه شهيد صياد شيرازي  فرمانده وقت نيروي زميني ارتش  پس از عمليات بدر قرارگاه كميل را تشكيل داد و مي‌خواست از روي ضلع شرقي جزيره جنوبي خيبر به سمت شمال منطقه نشوه و نيز در منطقه طلائيه عمليات انجام دهد، به احمد كاظمي گفته شده بود كه يگانش با اين قرارگاه همكاري نمايد. او در آن زمان به همراه شهيد دستواره به قرارگاه آمد و به من در جلوي شهيد صياد شيرازي گفت <من در حد حرف در خدمت هستم> و منظورش اين بود كه طرح شهيد صياد شيرازي براي تصرف اين منطقه، اجرايي نيست و موفقيتي از آن حاصل نخواهد شد. به نظر من اين يكي از خصوصيات يك فرمانده شايسته است كه حرف دل و گفته زبانش يكي باشد و آنچه را نادرست مي‌بيند به صراحت به فرمانده بالاتر بگويد. لازم به ذكر است كه در دوران جنگ تحميلي، فرماندهان تصميم‌گير از اين روحيه و از اين گونه آزادمنشي استقبال مي‌كردند و به همين خاطر فضاي قرارگاه‌هاي سپاه يكي از فضاهاي آزاد بحث و اظهارنظر در مورد هر عمليات، به هنگام طرح‌ريزي و تعيين منطقه عمليات و نيز چگونگي و آرايش يگان‌ها براي انجام مانور بود. به طور كلي مي‌توان گفت كه احمد درك درستي از تاكتيك و نحوه به كارگيري افراد، واحدها و تجهيزات براي انجام يك عمليات داشت و خيلي خوب سازمان رزم يگان خود را در هر عمليات تنظيم مي‌كرد و از توان رزمندگان خود و تجهيزات موجود به خوبي استفاده مي‌كرد و چون شناخت مناسبي از دشمن و نحوه جنگيدن وي پيدا كرده بود مي‌توانست به خوبي طرح مانور مناسبي را براي لشكر نجف برنامه‌ريزي نمايد و به صورتي كار آمد اين يگان را در هر عمليات به كار گيرد.

جمع‌بندي‌

به طور خلاصه بايد گفت:‌

 1-‌ احمد انسان قابل و توانايي بود به طوري كه در طول حيات پر بار خود مسئوليت‌هاي گوناگوني را بر عهده گرفت و هيچ‌گاه دور از مسئوليت و در حاشيه نبود. او هميشه در جهاد بود و نه تنها از بيم مرگ، جهاد در مقابل دشمن را ترك نكرد بلكه او در جهاد و در مسئوليت‌هاي مختلف به دنبال رسيدن به فوز عظيم "شهادت" بود كه بالاترين مراحل كمال انساني است.

 2-‌ او در اين اواخر به ارزش نيروهاي انساني و رزمندگان پر سابقه در جبهه‌هاي جنگ، بيشتر از گذشته پي برده بود و براي آنها جايگاه ويژه‌اي قائل بود و براي جبران برخي ناملايماتي كه براي بعضي از فرماندهان و اعضاء لشكر نجف و ساير نقاطي كه او فرماندهي آنها را بر عهده داشت پيش آمده بود در تلاش بود.

 3-‌ او بسياري از ناگفته‌هاي جنگ را در سينه داشت كه برخي از آنها را در جلساتي كه فرماندهان در منزل برادر محسن رضايي و يا در مراكز ديگر جمع مي‌شدند با اصرار حاضرين، بيان مي‌كرد اما متأسفانه بسياري از خاطرات و ناگفته‌هاي وي ضبط و ثبت نشده است. جا دارد كه سپاه به سرعت تاريخ شفاهي دوران دفاع مقدس را با ثبت خاطرات فرماندهان مؤثر جنگ تدوين نموده و براي آگاهي مردم و به خصوص جوانان عزيز انتشار دهد.

 4-‌ او فرد بسيار پر كار، كم مصرف، كم هزينه‌ و پرفايده‌اي براي كشور بود. كار از دست او خسته مي‌شد ولي او از كار و تلاش خسته نمي‌شد و به حق با فعاليت‌هاي خود افتخارات بزرگي را نصيب كشور كرد.

 5‌- او هميشه براي روبه‌رو شدن با مهم‌ترين مأموريت‌هاي نظامي و عمليات جنگي و روبه‌رو شدن با دشمن آمادگي داشت و بارها با فداكاري‌ها و موفقيت‌‌هاي خود در دوران سخت جنگ، موج خوشحالي را در دل‌هاي مردم و لبخند شادي را بر چهره فرماندهان عالي دفاع مقدس نمايان ساخت.

 6‌- احمد به عنوان فرماندهي اهل خرد، پاسداري انديشه‌ورز، رزمنده‌اي صاحب درد كه در بين همراهان خود محبوب، با نفوذ، و مورد اعتماد ساير فرماندهان دفاع مقدس بود شناخته مي‌شد و بارها مورد تقدير بزرگان قرار گرفت.

 7-‌ كاظمي محصول عيني دوران دفاع مقدس و دوران انتشار انديشه امام خميني (ره) بود. دوراني كه به اين سادگي‌ها تكرار نخواهد شد و زمينه عملي براي پرورش اين گونه انسان‌هاي آب ديده و جامع، به وجود نخواهد آمد و رفتن او ثلمه‌اي بود كه مادر دهر به سادگي چون او نخواهد زاد. احمد در واقع يكي از نام‌آورترين سرداران فداكار اسلام در عصر انقلاب اسلامي و در عين حال براي بسياري از مردم ايران گمنام‌ترين فرماندهان دوران دفاع مقدس بود. او كم مصاحبه مي‌كرد و كمتر از خود و عمليات‌هايش مي‌گفت. چند بار در زمان تصدي فرماندهي نيروي هوايي از وي خواسته شد كه در مورد تلاش‌هايش با مجله صنايع هوايي مصاحبه كند كه سرانجام او مطلبي نگفت و ساكت ماند.

به نظر مي‌رسد با فقدان احمد، جاي خالي تدوين تاريخ شفاهي جنگ و ثبت خاطرات فرماندهان مؤثر در دوران دفاع مقدس در مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه بيش از پيش به خوبي خود را نشان مي‌دهد كه اميد است همت بلندي اين نقيصه را بر طرف كند و كتاب‌هاي فراواني با انتشار اين خاطرات در اختيار مردم قرار گيرد. زيرا يكي از مهم‌ترين نيازهاي فرهنگي جامعه ما نياز به آگاهي از ميراث گرانبهايي است كه بزرگان و حماسه‌آفرينان دفاع مقدس بر جاي نهاده‌اند. بايد مردم بدانند كه فرماندهان و برنامه‌ريزان دفاع مقدس در چه زماني و در چه شرايطي و چگونه مي‌زيسته‌اند؟ و هر يك چه آثاري در دفاع مقدس پديد آورده‌اند و چه نقشي در بيرون راندن ارتش بعثي از خاك كشور عزيزمان داشته‌اند و چگونه از انقلاب اسلامي با تمام وجود خود پاسداري كرده‌اند.

در مجموع دي ماه سال 1384 يكي از روز‌هاي پر خسارت براي سپاه و قدرت دفاعي كشور بود احمد كاظمي در زماني كه خيلي به وجود او و ساير همرزمان شهيدش نياز بود به سراي باقي شتافت. گر چه او به آساني فراموش نخواهد شد ولي جاي خالي او با گذشت روزگار بيشتر احساس مي‌شود.

دوش در حلقه ما قصه گيسوي تو بود

تا دل شب سخن از سلسله موي تو بود

دل كه از ناوك مژگان تو در خون مي‌گشت

باز مشتاق كمانخانه ابروي تو بود.

لینک کوتاه :
کد خبر : 1373

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال
  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245