در جنگ های نامتقارن، نكته درخور توجه مقید بودن استفاده كننده آن به اصول اخلاقی و انسانی است. اگر قرار باشد این اصول و ارزش ها در جنگ های نامتقارن كاملاً نادیده گرفته شوند و استفاده كنندگان از این شیوه مجاز به استفاده از هر روش و وسیله ای باشند، معیارها و ملاك های اخلاقی جنگ های نامتقارن به شدت زیر سؤال خواهند رفت و عاملان آن منفور شناخته خواهند شد.

 

pdfمتن مقاله75.35 KB

با بروز پديده  انقلاب اسلامي در ايران و فروپاشي نظم سياسي حاكم بر منطقه  خليج فارس و تأثير آن بر خاورميانه، موج جديدي از منازعات سياسي و نظامي در منطقه آغاز شد و به تدريج، دولت هاي منطقه را به نوعي به اين منازعات وارد كرد. هر چند شكل ورود دولت ها به منازعات مزبور تا حدي از نظام دو قطبي حاكم بر روابط بين الملل متأثر بود، اما استقرار نظام جمهوري اسلامي در ايران، توانست عنصر جديدي را به معادلات سياسي نظام بين الملل وارد كند كه براي قدرت هاي بزرگ و كشورهاي منطقه چندان قابل درك نبود. به همين دليل، حضور ايران در برخي از مناقشات سياسي، اقتصادي و نظامي منطقه براي رهبران، سياستمداران و نخبگان فكري دنيا قابل درك نبود. آنان با طرح اين پرسش كه چرا ايران بدون اتكا به يك قدرت جهاني به اين منازعات وارد مي شود و چگونه انتظار پيروزي نيز دارد، ابهام خود را نسبت به اقدام ايران بيان مي كردند و پيش بيني موفقيت مسئولان كشور را در منازعات مزبور بسيار ناچيز مي دانستند. البته، نكته اي كه در اين ميان از آن غفلت مي شد اين بود كه ورود ايران به برخي از مناقشات و منازعات سياسي، اقتصادي و نظامي از جمله جنگ هشت ساله، از روي اختيار و به انتخاب مسئولان كشور انجام نشد و اين كشور مجبور بود براي حفظ استقلال و تماميت ارضي خود به برخي از اين منازعات وارد شود. در هر حال، ابهام و ترديد سياستمداران و نخبگان نسبت به خروج موفقيت آميز ايران از اين بحران ها، هم چنان به قوت خود باقي بود و پيش بيني آنها درباره   نتايج اين منازعات، چيزي جز شكست ايران نبود. البته، بايد يادآور شد كه اين گونه پيش بيني ها پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ايران نيز، از سوي محافل سياسي و علمي ارائه مي شد و در تحليل هاي آنها، موفقيت انقلابيون ايران در مقابل نظام پهلوي به دليل وابستگي محمدرضا پهلوي به غرب، به ويژه امريكا و نيز عدم حمايت جدي شوروي سابق از انقلاب اسلامي، بسيار اندك قلمداد مي شد. نكته اي كه در اين تحليل ها يا پيش بيني ها مورد غفلت قرار مي گرفت، ظهور عناصر و پديده هاي جديدي در جامعه ايران بود كه هر چند بر مسائل اجتماعي و سياسي آن تأثير بسزايي داشتند، اما نسبت به آنها بي توجهي مي شد. اين غفلت سهوي يا عمدي در تحولات بعدي ايران نيز تكرار شد و به همين دليل، قضاوت هاي نادرستي درباره  نحوه  خروج اين كشور از بحران هاي سياسي و نظامي صورت گرفت. اگر دو پديده  انقلاب اسلامي و جنگ هشت ساله را اصلي ترين تحولات منطقه و نظام بين الملل در دهه هاي  70 و 80 ميلا دي بدانيم، هر دو واقعه نسبت به عرف و نُرم معمول مسائل سياسي و نظامي جاري در نظام بين الملل، موجب بروز رفتارهاي جديدي مي شوند كه با ديگر انقلاب ها و جنگ هاي متداول، تفاوت هاي اساسي و چشمگيري دارند. اين تفاوت ها در آغاز، روند و پايان دو پديده قابل مشاهده اند. در اين جا، به دليل تكراري بودن و نيز به درازا كشيدن بحث از ذكر موارد جزئي خودداري مي شود، اما براي مفهوم سازي اين موارد، مي توان از عبارت نامتقارن به عنوان پسوند استفاده كرد. استفاده از اين مفهوم در كنار دو پديده  مزبور، به ويژه جنگ ايران و عراق مي تواند راهنماي مناسبي براي تحليلگران سياسي و نظامي باشد تا از اين منظر، به عناصر جديد موجود در انقلاب اسلامي و جنگ ايران و عراق توجه و غفلت گذشته را جبران كنند. به طور كلي، اين مفهوم بر شيوه هايي تأكيد دارد كه يكي از دو طرف درگير، كه معمولاً طرف ضعيف تر است، با اتخاذ آنها طرف مقابل را به گونه اي شكست مي دهد كه قابل پيش بيني و محاسبه نيست. با استفاده از اين مفهوم مي توان چگونگي شكست طرف قوي تر را از سوي طرف ضعيف توضيح داد و تشريح كرد كه چگونه طرف ضعيف با ابتكار عمل و مهارت خاصي، به صورت غافلگيرانه در زمان و مكان و نيز بهره گيري از منابع،  مقدورات و توانايي هاي محدود، اما غيرقابل پيش بيني در صحنه هاي غير قابل تصور، طرف قوي تر را شكست مي دهد. در طول جنگ هشت ساله، جمهوري اسلامي ايران بارها، از شيوه هاي جنگ نامتقارن سود برد و كشور و رژيم عراق را كه از حمايت هاي گسترده  بين المللي برخوردار بود، متحمل شكست هاي متعددي كرد. در اين جا، مي توان به برخي از اين موارد كه با مفهوم نامتقارن قابل توضيح و تفسيراند، اشاره كرد:

1) توقف ارتش مجهز عراق به كمك پاسداران و نيروهاي مردمي در شهرهايي همچون آبادان و خرمشهر كه با حداقل نيرو و سلاح هاي سبك صورت گرفت؛

2) پيروزي نيروهاي ايران در عمليات هايي همچون ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين و بيت المقدس، در حالي كه ارتش عراق از نظر نيرو، سلاح و تجهيزات داراي برتري كامل بود؛

3) ابتكار عمل در انتخاب مناطق آبي هور در دو عمليات خيبر و بدر كه غافلگيري دشمن و محدوديت ارتش عراق در استفاده از تجهيزات پيشرفته اش را موجب شد؛

4) عبور از رودخانه  اروند و تصرف شهر فاو كه با ابتكار عمل فرماندهان سپاه در نوع انتخاب صحنه  نبرد صورت گرفت و ارتش عراق در غافلگيري كامل شكست سنگيني را متحمل شد؛ و

5) انجام عمليات در مناطق غربي كشور،  در فصل زمستان كه ارتفاعات آن به دليل برفگير بودن صعب العبورند و به صورت معمول، عمليات نظامي در اين مناطق غيرقابل تصور است و آزادسازي شهر و منطقه  حلبچه را به دنبال داشت.

در واقع، ايران با استفاده از شيوه هاي جنگ نامتقارن مانع از دستيابي ارتش و رهبران عراق به اهداف تجاوزكارانه شان شد.

البته، بايد به اين نكته توجه كرد كه جنگ نامتقارن شيوه اي نيست كه ايران آن را ابداع كرده باشد، بلكه در دوران گذشته نيز، نمونه هاي زيادي از اين نوع جنگ - از درگيري ميان افراد، گروه ها گرفته تا جنگ ميان دولت ها - وجود داشته است. در بررسي آثار تئوريك جنگ كه نخبگاني چون سون تزو، ماكياول، كلاوز ويتس، مائو و . . . منتشر كرده اند، مي توان عناصر مختلف جنگ نامتقارن را مشاهده كرد. مؤلفه هايي همچون غافلگيري در زمان، مكان، استراتژي، ابزار جنگ؛ برتري روحي و رواني؛ جنگ انقلابي،  مردمي، چريكي روستايي؛ و . . . قرائت هاي متعدد جنگ هاي نامتقارن محسوب مي شوند كه در گذشته، از آنها استفاده شده است. با اين وجود، مي توان جنگ هايي مانند جنگ ويتنام را جنگ نامتقارن دانست. در جنگ هاي نامتقارن، نكته  درخور توجه مقيد بودن استفاده كننده  آن به اصول اخلاقي و انساني است. اگر قرار باشد اين اصول و ارزش ها در جنگ هاي نامتقارن كاملاً ناديده گرفته شوند و استفاده كنندگان از اين شيوه مجاز به استفاده از هر روش و وسيله اي باشند، معيارها و ملاك هاي اخلاقي جنگ هاي نامتقارن به شدت زير سؤال خواهند رفت و عاملان آن منفور شناخته خواهند شد؛ قضاوتي كه هم اكنون درباره  امريكا به دليل استفاده از بمب اتم در هيروشيما، بن لادن به دليل قرباني كردن مردم بي گناه در حادثه 11 سپتامبر و صدام به دليل استفاده از سلاح شيميايي عليه نظاميان و مردم در جنگ عليه ايران وجود دارد. در مقابل، در طول جنگ، ايران با رعايت اصول انساني و اخلاقي در كنار استفاده از تئوري جنگ نامتقارن، توانست تجربه  مثبتي را در اين زمينه ارائه دهد؛ تجربه اي كه مي تواند در جنگ هاي آينده مورد استفاده قرار گيرد و با ابتكار عمل، شيوه ها و روش هاي جديدي ابداع شود كه برتري تكنولوژيك دشمن را خنثي كند.

لینک کوتاه :
کد خبر : 678

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال
  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245