مقاله حاضر به بررسی تحول جنگ دریایی در منطقه خلیج‌فارس در طول جنگ تحمیلی می‌پردازد. نویسنده با بیان تحولات نیروهای نظامی ایران پس از انقلاب، توان نیروی دریایی ایران را مورد ارزیابی قرار داده است.

 

pdfمتن مقاله797.09 KB

بررسي ابعاد جنگ دريايي در خليج فارس‌

در جريان جنگ عراق با ايران‌

نويسنده: جان.جي.واكر*

مترجم: پريسا كريمي‌نيا**

چكيده‌

مقاله حاضر به بررسي تحول جنگ دريايي در منطقه خليج‌فارس در طول جنگ تحميلي مي‌پردازد. نويسنده با بيان تحولات نيروهاي نظامي ايران پس از انقلاب، توان نيروي دريايي ايران را مورد ارزيابي قرار داده است. در ادامه، نويسنده با تحليل مراحل مختلف جنگ در خليج‌فارس، نبردهاي دريايي ايران و آمريكا را با موشكافي خاص تشريح كرده است. لازم به ذكر است نويسنده، در تحليل جريان تحولات جنگ، رويكرد كاملاً جانبدارانه دارد. اين رويكرد به ويژه درارزيابي نادرست از ميزان توان نيروي دريايي ايران  و نقش آن در طول جنگ با عراق و همچنين حمله آمريكا به هواپيماي مسافري ايران مشهود است. درج اين مقاله با هدف آگاهي خوانندگان فصلنامه با ديدگاههاي نويسندگان خارجي در خصوص جنگ صورت گرفته و نشان مي‌دهد كه نويسندگان عرصه دفاع مقدس براي انعكاس حقايق دفاع مقدس چه رسالت خطيري بر عهده دارند.

كليد واژه‌ها: جنگ ايران و عراق/ نيروي دريايي ارتش جمهوري سلامي ايران/ نيروي دريايي سپاه پاسداران/ جنگ نفتكش‌ها/ آمريكا/ خليج‌فارس‌

مقدمه 

اين فصل به تحولات نظامي ايران هنگام اوج‌گيري انقلاب در اين كشور و بحران جنگ ايران و عراق در سال‌هاي 1988-1980 مي‌پردازد. سپس تغيير استراتژي دريايي ايران از استراتژي اتخاذ شده توسط شاه مبني بر كنترل خليج فارس به استراتژي اتخاذ شده توسط جمهوري اسلامي مبني بر بازدارندگي و ممانعت از دسترسي ديگران به خليج فارس را مورد بررسي قرار مي‌دهد. بحث اصلي مطرح شده در فصل حاضر، اين است كه  چون جمهوري اسلامي، استراتژي كنترل خليج فارس را دست‌ نيافتني مي‌ديد، استراتژي بازدارندگي و ممانعت را در پيش گرفت؛ زيرا معتقد بود اين استراتژي جديد در حمايت از موقعيت استراتژيك ايران موثرتر خواهد بود.

اين فصل براي نشان دادن گرايش ايران به استراتژي جديد خود، به بررسي تحولات استراتژي ممانعت از دسترسي ديگران به خليج فارس در طي جنگ ايران و عراق مي‌پردازد و بر تجربه موفقيت‌آميز ايران در اين خصوص در "جنگ نفتكش‌ها" در سال‌هاي 1988-1984 و عملكرد ضعيف نيروي دريايي آن در "نبرد ناوچه‌ها" در 18 آوريل 1988 تمركز مي‌كند. با توجه به اهميت بالاي اين دو موضوع اخير، بعد از يك مقدمه كوتاه در مورد استراتژي ممانعت از دسترسي ديگران به خليج فارس در طي جنگ ايران وعراق، به آنها پرداخته خواهد شد.

بازسازي نيروي دريايي ايران:

بازسازي سريع نظامي ايران در اواسط دهه 1970 باعث فساد و ريخت‌وپاش زيادي شد و همچنين دهها هزار شهروند آمريكايي را به ايران كشاند تا به عنوان تكنيسين و مشاور نيروهاي مسلح ايران به فعاليت بپردازند. اين عوامل به همراه نابرابري‌هاي روز‌افزون، مشكلات اقتصادي و فقدان فرصت‌هاي واقعي براي مشاركت‌هاي سياسي باعث بروز ناآرامي‌هاي سياسي فزاينده در اواخر دهه 1970 شد كه با سركوب خشونت‌آميز نيروهاي امنيتي شاه مواجه شد. از ميان نيروهاي مسلح شاه، فقط ارتش در سركوب مردم نقش داشت كه همين امر باعث پاكسازي ارتش و جذب نيروهاي جديد در  آن پس از انقلاب 1979 شد.

در پي نا‌آرامي‌هاي ايران، جيمي كارتر، كانديداي رياست جمهوري، پيشنهاد كرد آمريكا به سياست دولت آيزنهاور در قبال دولت ايران كه همان فروش سلاح در برابر انجام اصلاحات سياسي بود، برگردد. اين پيشنهاد در عمل باعث نگراني شاه و جرات يافتن مخالفان شد. در نتيجه، شاه برنامه محدود آزادي‌هاي سياسي را در اوايل سال 1977 اجرا كرد. اما بعد از انتخابات آمريكا، دولت جديد كارتر به شعارهاي خود پشت كرد و سياست‌هاي آمريكا در قبال ايران طبق روال گذشته ادامه يافت. اصلاحات محدود شاه و عدم پايبندي آمريكا به وعده‌هايش در خصوص پيشبرد حقوق بشر در ايران از مهم‌ترين عناصر تشديد‌كننده مخالفت در اين كشور بود.

صبح روز 8 سپتامبر 1978 بيش از 20000 نفر در يك تجمع مذهبي در ميدان ژاله تهران جمع شدند. سربازان به جمعيت دستور دادند متفرق شوند و زماني‌كه با امتناع آنها مواجه شدند، مستقيماً به روي آنها آتش گشودند كه صدها نفر كشته شدند. اين رويداد كه در ايران پس از انقلاب با نام "كشتار ميدان ژاله" يا "جمعه سياه" از آن ياد مي شود، به عنوان انگيزه اصلي انقلاب عمل كرد و گروههاي مختلف مخالفان را گرد هم آورد و انقلاب ايران از همين جا شروع شد.(1)

در روزهاي آغازين شكل‌گيري انقلاب اسلامي، ارتش ايران با نهايت سرعت در حال پيشرفت بود. نيروهاي نظامي ايران بزرگ‌ترين نيرو در منطقه خليج فارس و به جز اسرائيل، مدرن‌ترين نيرو در خاورميانه محسوب مي‌شدند. شاه، 511000 نفر پرسنل نظامي را به عنوان تضميني براي تأمين امنيت مركز ثقل استراتژيك ايران تدارك ديده بود.

قبل از تلاش شاه براي افزايش قدرت و سيطره دريايي ايران، نيروي دريايي و هوايي اين كشور ازمجموعه‌اي از قايق‌هاي فرسوده گشت ساحلي و جنگنده‌هاي قديمي تشكيل شده بود كه پس از اجراي استراتژي مورد نظر شاه به يك نيروي پيشرفته تبديل شد تا كنترل ايران بر خليج فارس و مناطق اطراف آن‌را تضمين نمايد و همچنين بتواند عامل بازدارنده‌اي در برابر مهم‌ترين تهديد عليه ايران از طريق خشكي، يعني عراق باشد.

بهره‌گيري جمهوري اسلامي ايران از نيروي نظامي‌

در ايران، نظام جمهوري اسلامي كه ائتلافي از گروههاي سياسي مخالف شاه بود، در حال تثبيت قدرت خود بود. در واقع، انقلاب ايران بخش عمده‌اي از موفقيت خود را مديون بهره‌گيري موثر از نيروي نظامي شاه و تلفيق آن در بستر قدرت خود بود. كنترل ماهرانه نيروهاي نظامي كه تجربه قدرت را داشتند، جمهوري اسلامي را از كسب و حفظ قدرت مطمئن مي كرد. آنها از ارتش براي سركوب تهديدات پيش رو ( مخالفان سياسي، اقليت‌هاي قومي و مذهبي و بيگانگان) بهترين بهره را بردند. علاوه بر اين، آنها با استفاده از نيروي ارتش و سپاه پاسداران به سرعت ساختار قدرت خود را در ايران شكل دادند.

[امام] خميني(ره) به‌خوبي آگاه بود كه بدون بهره‌گيري از نيروهاي مسلح، چپ‌گراها و اقليت‌هاي قومي جدايي‌طلب انقلاب را تهديد خواهند كرد. ايشان به اهميت نيروهاي نظامي، به ويژه ارتش، به عنوان "كليد موفقيت انقلاب" واقف بود.(2)

بعد از پيروزي انقلاب، افراد تندرو افراطي، خواهان امتيازاتي فراتر از پيش‌بيني‌هاي ايشان شدند. "پاكسازي نيروهاي مسلح... به صورت محدود با تمركز بر عناصر فاسد" از جمله اولين طرح‌هاي [امام] خميني (ره) بود.(3) اما افراد تندروي كه خود ايشان در كميته انقلاب منسوب كرده بودند و مسوليت پاكسازي نيروها را بر عهده داشتند، دنبال تسويه حساب‌هاي قبلي بودند.

از آنجا كه نيروي زميني ارتش شاه در سركوبي مردم فعال‌تر بود، به هنگام پاكسازي نيز تعداد زيادي از نيروهاي آن كنار گذاشته شدند. در يك نشست مطبوعاتي در 3 آوريل 1979، امير انتظام، معاون نخست‌وزير جمهوري اسلامي ايران، اعلام كرد: <افسران ارتش (كه هنوز اعدام نشده بودند) از درجه سرهنگ به بالاتر بازنشسته خواهند شد.>(4)

شش ماه پس از آغاز انقلاب، نيروهاي مسلح ايران كه درحدود نيم ميليون نفر بود، به كمتر از 300000 نفر كاهش يافت. ارتش، 90 درصد از نيروهاي سابق خود را همچنان در اختيار داشت اما اكثر فرماندهان ارشد، ارتش را ترك كرده بودند. با عدم حضور تكنيسين‌هاي آمريكايي براي نگهداري تجهيزات خريداري شده از آمريكا، نيروهاي نظامي ايران با آشفتگي، آمادگي رزمي پايين و ضعف روحيه مواجه شدند. نيروي هوايي تقريباً زمين‌گير شد و در نيروي دريايي نيز سربازان كه "ادعاي برابري" داشتند و مي‌خواستند فرماندهان مافوق نيز همانند آنها در كارهاي دشوار فيزيكي همراه آنها باشند.(5)

در اواخر سال 1979، نيروهاي مسلح ايران در آستانه فروپاشي بود. گزارش وزارت دفاع آمريكا در نوامبر 1979 حاكي از اين است كه: <نيروهاي مسلح ايران ديگر از كارآيي لازم برخوردار نيستند.> اين گزارش با اشاره به فهرست اخراج‌ها و بازنشستگي‌هاي اجباري از "عدم وجود نظم وترتيب لازم" خبر مي‌دهد. در غياب تكنيسين‌هاي آمريكايي، سيستم‌هاي لجستيك ايران (كه غالباً متكي برتكنولوژي بودند)، نيروي هوايي جمهوري اسلامي ايران(IIAF)  و نيروي دريايي جمهوري اسلامي ايران(IIN)  به تدريج تحليل رفتند.(6)

فروپاشي نيروهاي كنترل خليج فارس در ايران‌

در جولاي 1980، وضعيت نيروي هوايي ايران بعد از يك كودتاي نافرجام از سوي برخي خلبانان نيروي هوايي و فرماندهان ارتش براي ربودن جنگنده‌هاي

5 F -  و 4F -  در پايگاه هوايي شاهرخي در غرب استان همدان بدتر نيز شد. قرار بود هواپيما‌ها در صورت موفقيت كودتا، يك سري اهداف از پيش تعيين شده ازجمله محل سكونت [امام] خميني(ره) در تهران را بمباران كنند. شكست كودتا به پاكسازي‌هاي گسترده در نيروي هوايي منجر شد. شوراي انقلاب بيش از 300 تن از فرماندهان نيروي هوايي و ارتش را در رابطه با اين كودتا دستگير و سرانجام اعدام كرد. نيروي هوايي ايران تا اواسط دهه 1990، از فقدان نيروهاي زبده‌اي كه پاكسازي شده بودند، رنج مي‌برد.(7)

امام خميني(ره) براي تقويت روحيه نيروهاي مسلح، دستور توقف دستگيري‌ و اعدام‌ كادر نيروهاي مسلح رابه دادگاههاي انقلاب داد. وي در اين دستور كه در 8 سپتامبر 1980 صادر شد، اعلام كردند كه اتهامات وارد شده به كادر نيروهاي نظامي بايد پوشيده نگه داشته شوند تا صحت آنها اثبات شود.(8)

در 22 سپتامبر 1980، دو هفته پس از توقف روند پاكسازي نيروهاي مسلح، عراق به ايران حمله كرد. مقاومت‌هاي اوليه ايرانيان در برابر نيروهاي صدام بسيار ضعيف و از هم گسيخته بود. استراتژي شاه در جنگ با عراق بر برتري هوايي عليه نيروي هوايي اين كشور و پشتيباني زمين به هواي نيروي زميني و نيروي دريايي ايران استوار بود. ناوگان هوايي ناكارآمد ايران و سلاح‌هاي فرسوده‌اي كه شاه ميلياردها دلار صرف آنها كرده بود، نتوانستند از پيشروي سربازان عراقي جلوگيري كنند. تعداد خلبانان نيروي هوايي ايران اندك و مهارت آنها در پرواز بسيار پايين‌تر از خلبانان قبل از انقلاب بود. تكنيسين‌هاي آمريكايي كه روزهاي قبل از سقوط شاه ايران را ترك كردند، اسناد مربوط به سياهه اموال را از بين برده بودند، تجهيزات الكترونيكي جنگنده‌هاي جديد 14F- را خارج كرده بودند و مخازن قطعات يدكي را در بسياري از پايگاههاي هوايي منهدم كرده بودند. نتيجه اين اقدامات اين بود كه نيروي هوايي ايران در حفظ و نگهداري هواپيماها و كارآيي رزمي خود با مشكلات زيادي مواجه بود. در طول جنگ، ايران از جنگنده  بمب‌افكن‌هاي خود به ندرت و فقط در مأموريت‌هاي استراتژيك بازدارنده استفاده مي‌كرد.(9)

وضعيت نيروي دريايي، بازوي ديگر شاه در اجراي استراتژي كنترل خليج فارس، نيز چندان بهتر از نيروي هوايي نبود. بعد از پيروزي انقلاب، رهبران جمهوري اسلامي فوراً سفارشات مربوط به ناوشكن‌هاي بزرگ از كلاس كوروش،1 زيردريايي‌هاي نوع 209 و دو فروند از چهار فروند كشتيLST  كلاس هنگام2 را لغو كردند. همچنين حكومت ايران انتقال زيردريايي‌هاي كلاس تانگ3 را معلق و سپس ممنوع ساخت. ايران برقراري ارتباط نزديك با ايالات متحده را رد كرد؛ وخامت روزافزون در روابط بين دو كشور با بحران گروگان‌گيري در سفارت آمريكا به اوج خود رسيد. در واكنش به اين واقعه، سازمان ملل متحد ارسال تجهيزات نظامي به ايران راتحريم كرد. اين تحريم شامل كشتي سوخت‌رسان "خارك"، ساختمانLSTs  در يارو انگلستان و سه فروند قايق رزمي موشك‌انداز در شربورگ فرانسه نيز مي‌شد.

علاوه بر لغو سفارشات قبلي، واكنش هاي غرب باعث شد منابع تأمين‌كننده مهمات و قطعات يدكي فورا همكاري‌هاي خود را با ايران قطع كنند. شاه براي اينكه بتواند با صرفه‌ترين خريد را داشته باشد، با چندين فروشنده تسليحات وارد معامله مي‌شد. اين امر باعث مي‌شد كه سلاح‌ها يك‌دست و استاندارد‌ نباشند. براي مثال، كشتي‌هاي نيروي دريايي ايران به تفنگ‌هاي 5 اينچي آمريكايي، 5/4 اينچي انگليسي و 75 ميليمتري ايتاليايي مجهز بودند و رادارهاي مورد استفاده نيز ساخت آمريكا، انگلستان، هلند و ايتاليا بودند. نيروگاهها، كشتي‌هاي جنگي و كشتي‌هاي پشتيباني نيز به محصولات توليدكنندگان متعدد از جمله توربين‌هاي بخار آمريكايي، توربين‌هاي گازي انگليسي و ديزل‌هاي ساخت MTU-MAN (آلمان)،  Paxman(انگلستان) و  Morse-Fairbanks(آمريكا) مجهز بودند.

اگر چه پاكسازي پرسنل نيروي دريايي نسبت به نيروي هوايي و ارتش از گستردگي كمتري برخوردار بود، اما تأثير‌گذار بود. فقط در يك روز 7 فوريه سال 1980، تعداد زيادي از درياداران و فرماندهان ارشد نيروي دريايي ايران به طور اجباري بازنشسته شدند. اين تغييرات گسترده در نهادهاي نيروي دريايي ايران و فروپاشي زيرساخت‌هاي پشتيباني باعث تشديد وخامت وضعيت اين نيرو شد. در نتيجه، در زمان حمله عراق به ايران، نيروي دريايي ايران كه بيش از يك سال را بدون تأمين قطعات يدكي، يا تعميرات حياتي به سر برده بود، يك سرمايه هدر رفته به شمار مي‌رفت. بيشتركشتي‌ها به دليل مشكلات مكانيكي و كمبود مهارت‌هاي فني لازم از رده خارج شده بودند. علاوه بر اين، ايران مي‌دانست كه به علت عدم رابطه ايران با تأمين‌كنندگان غربي سلاح، مشكلات عملياتي كشتي‌ها يا سيستم‌هاي آنها رفع شدني نيست. رفع نواقص و خرابي تجهيزات غيرممكن بود و جايگزيني موشك‌هاي كروز و مهمات اصلي، ميسر نبود.

استراتژي جديد ايران در جنگ ايران- عراق‌

در سال 1980، جمهوري اسلامي نوپا به خوبي از موقعيت استراتژيك ايران آگاه بود و به درستي به اين نكته پي برده بود كه با توجه به عدم برخورداري از سلاح‌هاي غربي و وخامت فزاينده وضعيت نيروي دريايي ايران، استراتژي شاه مبني بر كنترل خليج فارس، دست كم در آينده نزديك، دست‌يافتني نيست. جمهوري اسلامي مي‌دانست كه صرف هزينه‌هاي گزاف توسط شاه براي سلاح‌هاي مختلف جهت كنترل خليج فارس نقش مهمي در سقوط او داشت.(10) علاوه بر اين، از آنجا كه نيروي دريايي شاه فقط قادر به محفاظت از منافع و موقعيت استراتژيك ايران در برابر بازيگران منطقه‌اي بود و تهديدات بالقوه جديد پيش روي اين كشور (ايالات متحده، بريتانيا و فرانسه) از لحاظ توانايي كنترل دريا از برتري بسيار بالايي برخورداربودند، لذا هر گونه رويارويي مستقيم با اين نيروها به يك شكست غيرضروري منجر مي‌شد.(11)

سه سال بعد از حمله عراق، اكثر كشتي‌هاي جنگي ايران يا در بندر عباس دور ازخطرنگه داشته شده بودند يا به لحاظ فني غير قابل استفاده بودند. نيروي هوايي به چالش كشيده نشده عراق، يك فروند قايق موشك‌انداز ايران را در نوامبر 1980 و دو فروند رزم‌ناو ساخت آمريكا را در سال 1982 غرق كرد. با آغاز ماه مي 1983، سه ماه بود كه ايران در نيروي دريايي خود متحمل خسارات فراوان مي‌شد (عراق جنگ نفتكش‌ها را به صورت جدي در ماه مارس 1984آغاز كرده بود). بنابراين، شوراي عالي امنيت ملي ايران به دنبال يافتن استراتژي جديدي براي افزايش قدرت دريايي ايران و همچنين ساختار نيرويي بود كه با صرف هزينه قابل تقبل، از موقعيت استراتژيك اين كشور در حوزه دريايي حمايت كند.(12) بنابراين، جمهوري اسلامي به استراتژي محدود ممانعت از دسترسي ديگران به خليج فارس روي آورد و كشتي‌ها و منافع نفتي كشورهايي را كه از عراق پشتيباني مي‌كردند، مورد تهديد قرار داد. اين كشورها كه از اين استراتژي ايران لطمه ديده بودند، عراق را براي توقف حملات خود عليه منابع نفتي ايران تحت فشار گذاشتند. اگر چه اين استراتژي در نهايت به مداخله قدرت‌هاي خارجي و در راس آنها آمريكا، براي متوقف ساختن حملات ايران عليه كشتي‌ها انجاميد، اما هنوز هم اين استراتژي، استراتژي مهم جمهوري اسلامي ايران در خليج فارس محسوب مي‌شود.(13)

در اواخر سال 1984، ايران در حال بازسازي ساختار و توان دريايي خود بود و در نظر داشت استراتژي بازدارنده دست‌يافتني‌تري را در پيش بگيرد. اين ساختار جديد كه ايران از عهده آن بر مي‌آمد، بر تشكيل نيروهاي ويژه جنگي، از قبيل نيروي دريايي سپاه، زيردريايي‌هاي كوچك، موشك‌هاي كروز ضد كشتي ساحل‌پايه(ASCM) ، امكانات گسترده مين‌گذاري، قايق‌هاي گشت مسلح به موشك‌هاي كروز و شبكه جديد دفاع هوايي در جنوب خليج فارس تمركز داشت. نقطه ضعف عمده نيروي دريايي متعارف شاه عدم مهارت در دفاع هوايي بود. اين كمبود مي‌بايست با غافلگيري زيردريايي‌ها، بالا بودن سرعت عملكرد، كوچكي اندازه و نحوه عملكرد قايق‌هاي گشت مجهز به موشك‌هاي كروز، امكانات روزافزون مين‌گذاري و استقرار سكوهاي ساحلي پرتاب موشك‌هاي كروز جبران مي‌شد.

جنگ نفتكش‌ها (1984 - 1988)

جنگ نفتكش‌ها در خليج فارس يك رويداد تعيين كننده در تاريخ نيروي دريايي ايران است كه بازتابي از استراتژي دريايي ايران يعني همان استراتژي ممانعت از دسترسي ديگران به خليح فارس مي‌باشد. مناقشه بين ايران و عراق در مراحل اوليه در خشكي جريان داشت و فقط چند واحد كوچك دريايي نقش پشتيباني اندكي در منطقه اطراف خرمشهر ايفا مي‌كردند. در سال 1984، عراق متوجه شد ابتكار عمل در جنگ زميني را از دست داده و تصميم گرفت توجه خود را بر قدرت هوايي متمركز نمايد. عنصر اصلي استراتژي عراق حمله به مناطق استراتژيك ايران و فلج كردن اقتصاد اين كشور بود. به همين منظور، به تأسيسات نفتي حياتي ايران در جزيره خارك حمله كرد كه 85 در صد از صادرات نفتي ايران ازطريق نفتكش‌ها از اين بندر انجام مي‌شد. بندر خارك مهم‌ترين هدف جنگنده‌هاي ميراژ 1F- عراقي مسلح به موشك‌هاي اگزوسه ضد كشتي بود.(14) در پاسخ يه اين حملات، ايران با حمله به نفتكش‌هاي متعلق به كشورهاي حامي عراق در خليج فارس درصدد پاسخ‌گويي بر‌آمد با اين اميد كه دولت‌هايي چون عربستان و كويت از حمايت عراق دست بردارند.(15)

در اوايل سال 1984، يك اسكادران از فانتوم‌هاي 4F- داگلاس مك دانل از پايگاه هوايي وحدت به فرودگاه بندرعباس منتقل شد و در زمينه حملات دريايي مجددا آموزش ديد. نيروي دريايي ايران، اطلاعات مربوط به اهداف مورد نظر خود را از فرماندهي دريايي مستقر در بندرعباس دريافت مي‌كرد. گروه مسئول هدف‌گيري نفتكش‌ها، اطلاعات خود را از منابع مختلف كه شامل ايستگاههاي مستقرشده توسط سپاه پاسداران در سكوهاي نفتي، ايستگاههاي رادار نيروي دريايي در سواحل اطراف تنگه هرمز و اطلاعات گزارش شده از تهران (دريافت شده از طريق تلفن‌هاي ميكرو ويو با تروپوسكاتر)، جمع‌آوري مي‌كرد.(16) در مراحل نهايي انتخاب اهداف، رسته سوم از مركز دفاع هوايي نيروي هوايي ايران (كه به يگان يكم نيروي دريايي و فرماندهي ناوگان ايران در خليج فارس هم معروف بود،) هواپيماهاي گشتيP-3F  نيروي هوايي را براي شناسايي و تاييد آخرين موقعيت اهداف مورد نظر به كار گرفت.(17)

ايران براي اولين بار در 13 ماه مي 1984، با يك فروند هواپيماي 4F- در 85 مايلي سواحل بحرين، نفتكش "ام كسبه" را كه نفت خام كويت را حمل مي‌كرد، با استفاده از يك موشك كروز ماوريك

65 AGM- مورد حمله قرار داد. در ماه مي چهار كشتي ديگر حامل نفت كويت نيز هدف حمله قرار گرفت. حمله ديگر در تاريخ 10 ژوئن به پنجمين تانكر در مسير كويت رخ داد. استفاده ايران از جنگنده‌هاي فانتوم (كه تعداد كمي از آنها عملياتي بودند،) نشان‌ دهنده اهميت موضوع از ديد ايران مي‌باشد. آسيب وارد شده به كشتي‌ها در اكثر موارد جزئي بود و هيچگونه تلفات جاني هم نداشت. در اثر اين حملات، موشك‌هاي ماوريك قابل استفاده ايران به زودي تمام شد و از اواسط 1984، هواپيماهاي 4F- ايران مجبور شدند از موشك‌هاي 57 ميلي‌متري هوا به زمين ساخت چين استفاده كنند.(18)

نيروي دريايي ايران گاهي به دليل نواقص و ناكارآمدي‌هاي هواپيماهايP-3F نيروي هوايي كه در جزيره لاوان مستقر بودند، عمليات‌هاي خود را قطع مي‌كرد. كمبود قطعات و امكانات لازم براي نگهداري هواپيماها باعث مي‌شد كه تعداد پروازهاي هواپيماهاي گشتي روزانه از دو مورد بيشتر نباشد. اين امر نيروي هوايي را بر آن مي‌داشت كه كمبود هواپيماهاي 3 P- را با هواپيماهاي هركولC-031E/H  از اسكادران حمل ونقل شيراز جبران كنند.(19)

پردازش غيراتوماتيك داده‌ها و اتكا به هواپيماهاي نامطمئن، نيروي دريايي و همچنين سپاه پاسداران را بر آن داشت كه از دولت بخواهند به تهيه سيستم لازم براي استقرار موشك‌هاي ضد كشتي كروز اقدام كند. در اواسط سال 1984، دولت ايران به نيروي دريايي اختيار داد مذاكرات لازم را براي خريد سيستم موشك‌هاي كروز كرم ابريشم را كه غالباً توسط چين ساخته مي‌شد، انجام دهد. اگرچه نيروي دريايي سپاه پاسداران و نيروي دريايي ارتش هر دو در زمينه اين سفارش فعال بودند، اما سفارش خريد موشك‌هاي كرم ابريشم از سوي فرماندهان نيروي دريايي ارتش در تهران صادر شد.(20)

همكاري بين نيروي دريايي ارتش و نيروي دريايي سپاه بسيار تنگاتنگ بود. نيروي دريايي سپاه معمولاً با عمليات ويژه و حملات سبك خود به‌عنوان بخش تكميل كننده ساختار متعارف نيروي دريايي ارتش عمل مي‌كرد.(21)

نيروي دريايي سپاه كه بهتر از نيروي دريايي ارتش پي‌ريزي شده بود، در طول جنگ نيز از تجهيزات بهتر و آموزش مشاوران خارجي برخوردار بود. اين امكانات به همراه جسارت بيشتر نيروهاي سپاه به سرعت باعث افزايش سهم اين نيرو در عمليلت‌هاي دريايي ايران ‌شد. نيروي دريايي سپاه و نيروي دريايي ارتش ايران در ادامه همكاري‌هاي نزديك خود، بعد از جنگ ايران و عراق، تقريباً تمامي پست‌هاي عالي فرماندهي، آموزشي و لجستيكي خود را ادغام كردند. ( براي مثال، علي شمخاني كه از فرماندهان نيروي دريايي سپاه بود، در دسامبر 1989 با حفظ سمت خود به فرماندهي كل نيروي دريايي ايران منسوب شد).(22)

حمله ايران به نفت‌كش‌ها رفته رفته بسيار گزينشي و محدود به كشتي‌هاي عراقي شده بود. اما در 5 جولاي 1984، ايران با حمله به نفت‌كش "پرايم‌ رز"1 كه حامل نفت خام عربستان سعودي بود، دامنه جنگ نفت‌كش‌ها را گسترش داد. در ادامه همان ماه، ايران 13 فروند كشتي ديگر را نيز مورد هدف قرار داد و گستره حملات خود را از خليج فارس تا تنگه هرمز كشاند. كشتي "گاز فانتين"2 كه حامل گاز مايع بود وكشتي اسكورت "پاسيفيك پروتكتور"3 (تحت پرچم پاناما) در 12 و19 اكتبر توسط هواپيماهاي جنگنده مورد هدف قرار گرفتند. ميزان خرابي اين دو كشتي در اثر آتش به حدي بود كه غير قابل بازسازي و تعمير بودند و مالكان‌شان آنها را اوراق كردند.(23) حمله به كشتي "پاسيفيك پروتكتور" بيشترين تلفات جاني را در پي داشت. طبق گزارشات، دو نفر كشته و 11 نفر مفقود شدند. اما در كل، حملات ايران به كشتي‌ها تلفات چنداني به دنبال نداشت و در سراسر آن سال فقط 23 نفر كشته گزارش شد.(24)

هواپيماهاي بال ثابت نيروي هوايي ايران در طول سال 1985 نيز به حملات خود ادامه دادند كه در 31 جولاي 1985 به 12 مورد رسيد. اما عليرغم انتقال اسكادران دوم فانتوم به بندرعباس در ژوئن 1985، حملات نيروي هوايي ايران در دريا كاهش يافت و در نيمه دوم سال به چهار مورد رسيد. كمبود شديد قطعات يدكي هواپيماهاي 4F-، ايران را در انجام عمليات با مشكلات جدي مواجه كرد. بعلاوه، نيروي زميني ايران هم كه درگير حملات زميني بود، به پشتيباني نيروي هوايي نياز مبرم داشت.(25)

تاكتيك حملات دريايي ايران در جولاي 1985 تغيير كرد. آنها از هليكوپترهاي آمريكايي كبريAH-IJ  براي حمله به كشتي‌ها استفاده كردند. هليكوپترها كه از سكوي نفتي رشادت و جزيره ابوموسي در قسمت جنوبي خليج‌ فارس بعنوان پايگاه عمليات‌هاي خود استفاده مي‌كردند، در سال 1986 تعداد حملات خود را، در مقايسه با 16 مورد حمله هواپيماهاي بال ثابت، به 21 مورد افزايش دادند. اما افزايش عمليات‌هاي زميني ايران و نياز نيروهاي زميني به پشتيباني نيروي هوايي باعث شد كه توجه بالگردهاي ايران به جنگ زميني متمركز شود.(26)  

در پاييز سال 1986، كشتي‌هاي ايران وارد جنگ نفت‌كش‌ها شدند كه دامنه آن روز به روز گسترش مي‌يافت. نيروي دريايي ايران در اوايل سپتامبر، اولين حمله خود را عليه نفت‌كش ال‌فونتاس1 انجام داد كه حامل پرچم كويت بود و تا پايان سال به سه فروند كشتي ديگر نيز حمله كرد. بيشتر حملات ايران از فاصله نزديك (در محدوده 10 مايل دريايي) با ناوچه‌هاي كلاس سام و موشك‌هاي كوچك سي‌كيلر2 ضد كشتي ساخت انگلستان انجام مي‌شد. به تدريج كه از ذخيره موشك‌هاي سي‌كيلر كاسته شد، ناوچه‌هاي ايراني به نبردهاي نزديك‌تر با استفاده از توپ روي آوردند. اين حملات معمولاً در تاريكي شب و در قسمت جنوبي خليج فارس صورت مي‌گرفت. حمله عليه كشتي‌ها با استفاده از اطلاعات فراهم شده از ستاد فرماندهي در بندر‌عباس، در منتهي‌اليه شمالي تنگه هرمز يا در منطقه ساحلي در مجاورت آب‌هاي سرزميني ايران انجام مي‌شد.(27)

ايران در اوايل سال 1987، براي افزايش كارآمدي حملات خود عليه نفت‌كش‌ها به كاشت مين روي آورد. طراحي مين‌هاي ايران، عمدتا براساس مين‌هاي تماسي 08 vintage M- روسي  كه در جنگ جهاني اول مورد استفاده قرار مي‌گرفت، انجام مي‌شد. نيروي دريايي ايران مين‌ها را در درياي عمان، آب‌هاي شمالي امارات متحده عربي و آبراه‌هاي نزديك قطر كار مي‌گذاشت. اين سلاح ايران ريسك حمل و نقل نفت در خليج فارس را به شدت افزايش داد كه از اهداف اوليه استراتژي ممانعت از دسترسي ديگران به خليج فارس بود. به همين دليل نرخ بيمه كشتي‌ها از 25/0 به 5/7 درصد از ارزش بار كشتي افزايش يافت كه تأثير منفي بسيار زيادي بر كشتيراني در خليج‌ فارس داشت. ايران با صرف كمترين هزينه و كار گذاشتن كمتر از 200 عدد مين داراي فن‌آوري پايين، توانست در راستاي استراتژي ممانعت، ابتكار عمل را در خليج‌ فارس به دست بگيرد.(28)

اولين كشتي در 5 ژانويه با يك مين ايراني برخورد كرد. تا پايان سال، نه فروند كشتي ديگر نيز به اين مين‌ها اصابت كردند. نيروي دريايي آمريكا تا اواسط ژوئن 1987، در تلاش بود تا مين‌هاي 08 M- ايراني موجود درعمق آبراه‌هاي منتهي به پايانه "مينا احمدي" كويت را خنثي كند. اين اقدام به شكل‌گيري يك عمليات عمده مين‌روبي منجر شد و موثر بودن مين‌هاي قديمي اما كارآمد ايران را در اجراي استراتژي ممانعت نشان داد. بيشتر از يك ماه طول كشيد تا مين‌روب‌هاي آمريكا و عربستان تنها كانال منتهي به بزرگترين پايانه نفتي كويت را مين‌روبي كنند.(29)

كارآمدي مين‌هاي ايران كه توسط قايق‌هاي تندرو سپاه مستقر در جزيره ابوموسي يا توسط نيروي دريايي ارتش ايران كار گذاشته مي‌شد، تا حد زيادي به مهارت افراد دست‌اندر‌كار بستگي داشت. بسياري از مين‌ها به خاطر آموز‌ش‌هاي ناكافي و سرعت بالاي افرادي كه آنها را كار مي‌گذاشتند، عمل نمي‌كردند و غرق مي‌شدند. بعضي ديگر از مين‌ها نيز بر روي آب شناور مي‌شدند كه خطر بزرگي براي كشتيراني به‌وجود مي‌آوردند كه اين امر نقض قوانين بين‌المللي نيز محسوب مي‌شد. اين نواقص فني و پيامدهاي آن، ايران را در معرض اقدامات تلافي‌جويانه از سوي آمريكا قرار مي‌داد. در آوريل 1987، نيروي دريايي ايران با ادعاي "افزايش امنيت آب‌راه تنگه هرمز براي كشتيراني" دست به مين‌روبي اين تنگه زد. ايران از اشتباهات خود در زمينه مين‌گذاري درس گرفت و در ماههاي بعد، مسئوليت مين‌گذاري را فقط به نيروي دريايي ارتش و تعداد محدودي از قايق‌هايBoghammer  نيروي دريايي سپاه كه پايگاهشان در جزيره ابوموسي بود، سپرد.(30)

ايران پس از مين‌گذاري‌هاي گسترده، به ايجاد پايگاههاي مستحكمي براي استقرار موشك‌هاي كروز ضد كشتي كرم ابريشم   2HY- ساخت چين در طول تنگه هرمز، اقدام كرد. قبل از آن نيز موشك‌هاي كرم ابريشم Styx SSN-2AlB  (داراي سوخت هيدروژن مايع) ساخت شوروي را كه از سكوهاي عراقي در شمال خليج فارس به غنيمت گرفته بود، عليه پايانه نفتي كويت استفاده كرده بود. اگرچه توسل به موشك عليه كشتي‌هاي جنگي مدرن مجهز به امكانات تدافعي الكترونيكي و سپر چف1 كارآيي چنداني ندارد، اما كلاهك موشك‌هاي كرم ابريشم با وزن 1000 پوندي خود، سه برابر بزرگ‌تر از موشك‌هاي اگزوسه هستند.(31)

تا پايان آوريل 1987، ايران دو پايگاه عمده، چندين سكوي پرتاب، دست كم چهل و هشت موشك كرم ابريشم و سه سيستم رادار جستجو‌گر متحرك را براي خود فراهم كرده بود. سايت‌هاي تدارك ديده شده شامل يك سكوي مستحكم براي پرتاب كننده موشك و يك جعبه كابل براي دريافت اطلاعات از رادار بود. اغلب سايت‌ها براي مقابله با عكسبرداري‌ها و حملات هوايي و دريايي احتمالي استتار شده بودند. در اواخر ماه مي، با گسترش تنش بين ايران و آمريكا، ايران يكي از سكوهاي پرتاب موشك خود را از جزيره قشم در تنگه هرمز به چتر موشكي هاوك1 خود در پايگاه دريايي بندر‌عباس منتقل كرد. سكوي ديگر به سمت شرق به سايت كوهستك2 منتقل شد.(32)

تجهيزات پرتاب موشك در پايگاه هاوك نيروي دريايي ايران در بندر‌عباس از نوع پيشرفته هاوك

(Hawk -I) بود كه سال قبل به‌عنوان بخشي از ماجراي ايران كنترا3، از آمريكا دريافت كرده بود. در كل، آمريكا بين نوامبر 1985 تا جولاي 1986، بيش از هشت موشك و قطعات لازم براي ارتقاء رادارها را به ايران ارسال كرد. نكته طنز‌آميز اين است كه آخرين محموله تجهيزات ارتقاء رادارهايHawk -I  به مقصد بندرعباس در همان هواپيمايي حمل مي‌شد كه رابرت مك‌فارلين، مشاور امنيت ملي آمريكا، به قصد ديدار مخفيانه از ايران در آن نشسته بود. تمام اين ماجراها درست در زماني روي مي‌داد كه نيروي دريايي آمريكا، بي‌خبر از همه جا، در تدارك حمله هوايي به پايگاه دريايي بندرعباس كه آن‌را بي‌دفاع مي‌دانست، بود.(33)

ايران مطمئن بود كه اگر به پرتاب موشك از سايت‌هاي خود در تنگه هرمز اقدام كند، با واكنش تلافي‌جويانه آمريكا مواجه خواهد شد. اما صرف مالكيت موشك‌هاي كرم ابريشم توسط ايران هم كافي بود كه واكنش آمريكا و قدرت‌هاي بزرگ ديگر را به دنبال داشته باشد. ايران رفته رفته به ارزش استراتژي ممانعت از دسترسي ديگران به خليج فارس پي مي‌برد.

تا اواخر جولاي 1987، آمريكا، ژاپن و ساير قدرت‌هاي غربي به تهديدات روزافزون پيش روي جريان نفت در خليج فارس آگاه شده بودند. نيروهاي دريايي غربي به سرعت روانه خليج ‌فارس شدند. ناو هواپيمابر فرانسويClemenceau  در ماه آگوست به درياي عرب رسيد و به صورت غيررسمي در آموزش حملات هوايي با نيروي دريايي آمريكا همراهي ‌كرد.(34)

ايران كه از استراتژي ممانعت خود نهايت استفاده را مي‌كرد، حملات خود به كشتي‌هاي كويتي را افزايش داد. كويت كه از تهديدات روزافزون ايران واهمه داشت و از متحد غيرقابل اعتماد خود، عراق، نااميد بود، از آمريكا و شوروي درخواست كرد از صادرات نفتي اين كشور حمايت كنند. شوروي كه درپي فرصتي براي افزايش نفوذ خود در خليج فارس بود، بلافاصله پاسخ مثبت خود را اعلام كرد. دو كشور فوراً قراردادي را براي كرايه سه فروند نفت‌كش شوروي امضا كردند. آمريكا هم كه از افزايش حضور و نفوذ شوروي در قلب منطقه تأمين‌كننده نفت غرب نگران بود، در موضع قبلي و اكراه خود از درگيري بيشتر بازنگري كرد و موافقت نمود كه 11 فروند نفت‌كش كويتي را تحت پرچم خود درآورد و آنها را از حمايت نيروي دريايي آمريكا برخوردار سازد.(35)

آمريكا و شوروي از خطر نا‌آرامي‌هاي خليج فارس براي نيروهاي دريايي بي‌طرف و كشتي‌هاي غيرنظامي، به خوبي آگاه بودند. در 16 ماه مي، يك فروند كشتي باري غيرنظامي شوروي توسط قايق‌هاي تندرو نيروي دريايي سپاه مورد هدف قرار گرفت و در بعد از ظهر همان روز، يك فروند نفت‌كش اين كشور كه در اجاره كويت بود، در حال عبور از آب‌هاي كويت، به يك مين، برخورد كرد. روز بعد نيز اصابت يك فروند موشك اگزوسه به ناو آمريكايي1 كه به اشتباه توسط يك خلبان عراقي شليك شد، جان 40 ملوان آمريكايي را گرفت.(36)

مين‌هاي ايران هرچند كه ارزان قيمت بودند، اما در قدرت نقش مهمي را ايفا مي‌كردند. بعلاوه، تجهيزات مدرن مين‌يابي نيروي دريايي شوروي و غرب هم در برابر تهديد اين مين‌هاي قديمي ناتوان مي‌ماندند. در عرض چند هفته، نيروي دريايي چند كشور غربي به همراه چندين فروند كشتي به نيروي مين‌يابي كوچكي كه فقط از آمريكا و شوراي همكاري‌هاي خليج فارس تشكيل شده بود، پيوستند.(37) در شب 21 سپتامبر، نيروي دريايي آمريكا به كشتي مين‌گذار "ايران اجر" حمله كرد و آنرا به تسخير خود درآورد. به اين ترتيب از حجم عمليات‌هاي مين‌گذاري ايران كاسته شد.(38)

ماه بعد، قايق‌هاي تندرو نيروي دريايي سپاه كه به سوي يك فروند نفت‌كش حامل پرچم آمريكا آتش گشوده بودند، توسط هليكوپترهاي جنگنده آمريكاييKiowa  مورد هدف قرار گرفتند. بعد از آنكه سه فروند از اين قايق‌ها غرق شدند و چهار فروند ديگر به تصرف نيروهاي آمريكايي درآمدند، ايران در صدد يك "پاسخ دندان‌شكن" به حمله آمريكا بر‌آمد. نيروي دريايي سپاه و نيروي دريايي ارتش ايران به پشتيباني يكديگر اقداماتي را در نزديكي جزيره فارسي به عمل آوردند. اوج اين تهديدات حمله مشترك آنها به نفت‌كش‌هاي پرچم‌گذاري شده در سوم اكتبر بود كه ايران آنها را تحت اسكورت "دشمن" مي‌ناميد.(39)

در 14 اكتبر، ايران يك فروند موشك كرم ابريشم را از شبه جزيره فاو به سمت جنوب غرب به سوي پايانه نفتي "الشعيبه" در سواحل بندر "الاحمدي" كويت پرتاب كرد كه به نفت‌كش تازه از راه رسيده سونگاري2 اصابت كرد. اين نفت‌كش در مالكيت آمريكا اما تحت پرچم ليبريا بود. دو روز بعد، دو فروند موشك كرم ابريشم از شبه جزيره فاو به سوي نفت‌كش "سي ايل سيتي"3 كه حامل پرچم آمريكا بود، پرتاب شد. در اثر اين حمله ساختار اين نفت‌كش 81283 تني آسيب بسيار جدي ديد و 10 نفر از خدمه آن زخمي شدند. كاپيتان "جان هانت" با مليت آمريكايي از جمله آسيب‌ديدگان بود كه بينايي خود را از دست داد. اگرچه دولت كويت به شدت آمريكا را به حمله به سايت موشك‌هاي كرم ابريشم ايران در شبه جزيره فاو ترغيب مي‌كرد، اما آمريكا براي تلافي حملات ايران، سكوهاي نفتي "رستم" (يا همان رشادت) در جنوب خليج فارس را منهدم كرد. مقامات كويت در مورد اعتبار وعده‌هاي آمريكا براي اجراي حملات تلافي‌جويانه عليه سايت‌هاي موشك‌هاي كرم ابريشم ايران ابراز ترديد مي‌كردند. ايران  با اولين حملات خود عليه نفت‌كش‌هاي كويتي پرچم‌گذاري شده، تقريباً توانست ائتلاف نوپاي آمريكا- كويت را متزلزل سازد. موشك‌هاي كرم ابريشم به ايران براي اجراي استراتژي ممانعت خود كمك بسياري كرد.(40)

انهدام سكوي نفتي "رستم" (كه توليد نفت در آن از دو سال قبل متوقف شده بود،) توسط نيروي دريايي آمريكا، موجب تعجب مقامات ايراني شد. اين حمله كه با فريب نيروهاي ايراني و بدون هيچ‌گونه مقاومتي انجام شد، سايت راداري را كه نيروي دريايي سپاه در حملات مشترك خود با نيروي دريايي ارتش به آن متكي بود، از بين برد. انهدام چنين مركز مهمي از حجم حمله عليه نفت‌كش‌ها كاست و باعث شد كه نقش نيروي دريايي ارتش ايران كه به رادارهاي سنتي سوار بر كشتي‌ها و سيستم‌هاي 2 C مجهز بود، در حمله به نفت‌كش‌ها در جنوب خليج فارس پررنگ‌تر شود.(41)

با انهدام سكوي نفتي رستم و آغاز زمستان و كمبود دوره‌اي قطعات يدكي لازم براي نيروي دريايي، از شدت جنگ نفت‌كش‌ها كاسته شد و ايران توجه خود را به جنگ زميني معطوف نمود. تا پايان سال 1987، نيروي دريايي ارتش و سپاه ايران، جمعاً به 87 فروند كشتي حمله كرده بودند كه دو برابر سال 1986 بود.(42)

با گرم‌تر شدن هوا در بهار 1988، ايران مرحله جديدي از مين‌گذاري‌ها را آغاز كرد. در 14 آوريل 1988، كشتي آمريكايي ساموئل.بي. رابرتز1  اولين قرباني اين مين‌گذاري‌ها بود. اين مين كه حاوي 258 پوند تي‌ان‌تي بود، حفره‌اي به قطر نه فوت در ته كشتي 3700 تني ايجاد كرد و تقريباً آنرا به قعر دريا فرستاد. بيش از بيست نفر در اين حمله زخمي شدند. ده نفر از آنها كه به شدت سوخته بودند، توسط هلي‌كوپتر به بحرين منتقل شدند. نيروي دريايي آمريكا و كشورهاي غربي به سرعت به دنبال مين‌هاي احتمالي ديگر بودند.(43) ايران در بررسي سود و هزينه عمليات مين‌گذاري كفه سود را سنگين‌تر مي‌ديد.

 "نبرد ناوچه‌ها" 18 آوريل 1988

واكنش تلافي‌جويانه آمريكا در خصوص كشتي جنگي ساموئل رابرتز براي ايران بسيار غافلگيركننده و غيرمنتظره بود. چهار روز بعد، آمريكا با حمله به سكوهاي نفتي ساسان (كه سلمان هم ناميده مي‌شود) و جزيره سيري درصدد تلافي برآمد. بعد از نابودي سكوي رستم، نيروي دريايي سپاه سكوي ساسان را بازسازي كرد و از آن به‌عنوان سكوي تهاجمي خود در جنوب خليج فارس استفاده ‌كرد. اين حملات موجب بروز درگيري‌هايي بين نيروهاي آمريكايي و كشتي‌ها و هواپيماهاي ايراني شد كه نه ساعت طول كشيد. در سكوي نفتي ساسان، اندكي بعد از ساعت 10 صبح 18 آوريل، گلوله‌باران توپ ‌ها شروع شد. كشتي‌هاي آمريكايي سكوي اصلي را ساعت‌ها به توپ بستند. ملوانان آمريكايي از كشتي جنگي ترنتون2، سكوي ثانويه را شناسايي و آنرا با مواد منفجره منهدم كردند.(44)

كشتي جنگي آمريكايي وين‌رايت3 نبرد سه فروند كشتي عليه جزيره سيري را هدايت مي‌كرد. در اين حمله، فرماندهي ناوگان يكم دريايي ايران دستور شليك موشك‌ از ناچه "جوشن" را صادر كرد. اين ناوچه به سرعت در جزيره سيري مستقر شد و آخرين موشك كروز ضد كشتي هارپون ساخت آمريكا را پرتاب كرد. كشتي جنگي وين‌رايت، توانست موشك پرتاب شده را با استفاده از سيستم موشكي زمين به هواي ما‌فوق صوت خود دفع كند. سيستم ردياب موشك هارپون (كه از سال 1979 مورد رسيدگي و تعمير قرار نگرفته بود،) يك مايل مانده به هدف تعيين ‌شده از كار باز ماند. كلاهك 500 پوندي اين موشك نتوانست به كشتي اصابت كند و در فاصله‌اي كمتر از 100 پايي آن سقوط كرد. كلاهك كوچك 65 پوندي موشكSM-2ER  پرتاب شده از كشتي يادشده به همراه دو فروند موشك  2SM- ديگر كه از كشتي اسكورت سيمپسون1 پرتاب شده بودند، در فاصله‌اي بيش از 2000 گره دريايي به كشتي "جوشن"  اصابت كرد و موجب شد كه اين كشتي بلافاصله آتش بگيرد و پس از انفجارهاي پي در پي در عرض 5 دقيقه غرق شود. بيست دقيقه بعد، دو فروند از هواپيماهاي 4F- نيروي هوايي ايران درحاليكه در ارتفاع پايين پرواز مي‌كردند، با پرتاب دو فروند موشك ماوريك درصدد ضد حمله بر‌آمدند. اين دو هواپيما كه يكي از آنها در اثر اصابت موشك آسيب جزئي ديده بود، به دنبال عدم موفقيت‌شان در حمله به اهداف مورد نظر، به بندرعباس برگشتند.(45)

كمتر از سي دقيقه بعد از نبرد در سكوي ساسان، ايران به سوي سكوي نفتيScan Bay  در ميدان نفتي مبارك كه مالك اصلي آن كشور پاناما بود ولي توسط آمريكا مورد استفاده قرار مي‌گرفت و حدود سي مايل دريايي با غرب ابوظبي فاصله داشت، آتش گشود. قايق‌هاي تندرو  Boghammar  سپاه و دو فروند هلي‌كوپتر 122AB- نيروي هوايي ايران با استفاده از آتش سنگين توپخانه و راكت‌هاي ضد تانك، حمله مشتركي را ترتيب دادند. هنگام سپيده‌دم تقريباً يك ساعت پس آغاز حمله، ناو هواپيما‌بر آمريكايي اينترپرايز2 در صدد پاسخ بر‌آمد و با سه فروند قايق تندرو درگير شد كه يكي از آنها را غرق و ديگري را از كار انداخت. در اين بين، سكوي نفتيScan Bay  و شانزده تبعه آمريكايي مستقر در آن آسيب‌هاي سطحي ديدند.(46)

در درگيري‌هاي جزيره سيري، تهران ناوچه‌هاي "سهند"  و "سبلان"  را طي يك مأموريت اضطراري، از بندرعباس راهي منطقه كرد. اين ناوچه‌ها كه دستور انجام حملات تلافي‌جويانه را داشتند، با سرعت تمام به سوي غرب تنگه هرمز، كه مجموعه‌اي از كشتي‌هاي جنگي آمريكا در آنجا در حال گشت بودند، حركت كردند. با نزديك شدن اين دو ناوچه ايراني، فرمانده عمليات مشترك آمريكا در خاور‌ميانه طرح‌هايي را براي حمله به سومين سكوي نفتي ايران، رخش، اعلام كرد و همچنين آماده درگيري اساسي با ناوچه‌هاي "سهند" و "سبلان" شد. اندكي پس از 3 بعد از ظهر، ناوچه "سهند" در 10 مايلي جزيره لارك بود و مي‌توانست كشتي‌هاي نيروي دريايي آمريكا را با استفاده از موشك‌هاي كروز سي‌كيلر مورد حمله قرار دهد. ساعت 59:3 بعد از ظهر، يك كشتي جنگي آمريكايي طي يك اخطار راديويي به هر دو زبان فارسي و انگليسي، به ناوچه "سهند" اعلام كرد در صورت عدم خروج فوري از منطقه با آتش سنگيني مواجه خواهد شد. فرمانده "سهند" چند دقيقه بعد با به كار انداختن توپ 76 ميليمتري خود به اين اخطار پاسخ داد. هواپيماهاي 6A- آمريكا بلافاصله به اين ناوچه حمله كردند و آن را با يك فروند موشك كروز هارپون مورد هدف قرار دادند و چند دقيقه بعد با استفاده از بمب، آنرا منفجر كردند. علاوه بر اين، كشتي آمريكاييStrauss  نيز دومين موشك هارپون را به سوي اين ناوچه نشانه رفت. ناوچه "سهند" در حاليكه در شعله‌هاي آتش مي‌سوخت و ساختار اساسي‌اش آسيب ديده بود، منطقه را ترك كرد و نيروهاي آن با به آب انداختن قايق‌هاي نجات از كشتي خارج شدند.(47) تقريباً دو ساعت بعد، يك فروند 6A- ديگر، پس از مواجه با آتش، يك بمب هدايت شونده با ليزر را به سوي ناوچه "سبلان" پرتاب كرد. اين بمب 1000 پوندي به موتورخانه اين ناوچه برخورد كرد و آنرا غرق كرد.(48)

پايان جنگ ايران و عراق‌

در نتيجه "نبرد ناوچه‌ها" كه اولين رويارويي مستقيم ايران با نيروي دريايي آمريكا بود، نيمي از كشتي‌هاي جنگي عمده ايران از كار افتادند. اين مشكلات و آسيب‌ها با بازپس‌گيري شبه جزيره فاو توسط نيروهاي عراقي هم‌زمان شد. اين جزيره بيش از دو سال در تصرف نيروهاي ايران بود.(49) رئيس جمهور وقت ايران، [آيت الله] خامنه‌اي، اعلام كرد: <ما به منافع آمريكا در سراسر جهان حمله خواهيم كرد زيرا اين كشور تهاجم همه‌جانبه‌اي را عليه ايران آغاز كرده است.> رئيس مجلس، هاشمي رفسنجاني، نيز خواستار حضور داوطلبانه مردم در جبهه‌ها براي نابودي عراق شد و اعلام كرد: <قدرت‌هاي متخاصم ضداسلامي تصميم گرفته‌اند نهايت تلاش خود را براي نجات صدام حسين به عمل بياورند و دستان ما را ببندند.>(50)

در 24 آوريل 1988 قايق‌هاي تندرو سپاه به يك فروند نفت‌كش سعودي كه در سواحل دبي پهلو گرفته بود، حمله كردند. واشنگتن نيز به نوبه خود، اقداماتي را به عمل آورد. در 30 آوريل، وزير دفاع آمريكا، فرانك كارلوسي1، اعلام كرد: <ريگان شخصا برنامه گسترش چتر حمايت نيروي دريايي آمريكا ازنفتكش‌ها را هدايت مي‌كند.> تعهدات جديد آمريكا شامل حمايت از كشتي‌هاي تجاري بي‌طرف غير كمونيست، در صورت تمايل آنها، مي‌شد.(51)

در پايان جنگ ايران با حملات آبي- خاكي عراق در جزاير مجنون مواجه شد. در نتيجه ايران واحدهاي عملياتي باقيمانده نيروي دريايي و قايق‌هاي تندرو سپاه را به سمت شمال فرستاد تا حمله عراق را خنثي سازند. اقدام تهاجمي عراق با استفاده از سلاح‌هاي شيميايي در گسترده‌ترين حد خود بعد از جنگ جهاني اول همراه بود. هزاران گلوله توپ كه با گاز اعصاب سارين و سيانيد پر شده بود، بر روي جبهه‌هاي ايران فرو ريخت. چتربازان عراقي حاشيه شرقي جزاير مجنون را محاصره كردند و گارد رياست جمهوري نيز از روبرو با استفاده از هاوركرافت2 حمله كرد. نيروهاي ايران با نهايت توان مي‌جنگيدند. آنها كه در هواي بسيار گرم تابستان خليج فارس لباس‌هاي سنگين ضد شيميايي به تن داشتند با مشكلات بيسار زيادي مواجه بودند. در اين عمليات، عراق 600 قبضه توپ و 2000 تانك را براي پشتيباني از حمله اصلي خود تدارك ديده بود.(52)

در اواخر ژوئن 1988، شوراي عالي جنگ در ايران دستور عقب‌نشيني‌هاي عمده‌اي را در جنگ زميني صادر كرد و بر حصول اهداف دست‌يافتني‌تر متمركز شد. درادامه، كشتي‌هاي هركولس1 و تاون‌سند2 كه در آب‌هاي كويت و امارات  پهلو گرفته بودند، هدف قرار گرفت. قايق‌هاي تندرو نيروي دريايي سپاه از جزيره ابوموسي عازم رويارويي جديدي با آمريكا شدند. سازمان‌هاي اطلاعاتي آمريكا مطلع شدند كه ايران در نظر دارد روز 4 جولاي عمليات نماديني را عليه نيروهاي آمريكايي اجرا كند. فضاي خليج فارس مالامال از حس انتقام‌جويي بود.

روز 3 جولاي، قايق‌هاي تندرو نيروي دريايي سپاه به سوي يك فروند بالگرد گشت كه از كشتي آمريكايي المر مونت‌گومري3 برخاسته بود، آتش گشودند. نزديك‌ترين كشتي جنگي آمريكايي رزم‌ناو وينسنس4 بود كه خود را به صحنه منازعه رساند و با قايق‌هاي تندرو ايران درگير شد. در اين اوضاع و احوال، گزارشي مبني بر خروج يك فروند هواپيماي 14F- ايران از پايگاه خود در بندرعباس دريافت شد. ناو وينسنس  كه در صدد بود اين هواپيماي جنگي را مورد هدف قرار دهد، به اشتباه به يك فروند هواپيماي مسافربري  ايرباس ايران كه حامل 300 نفر از زائران مكه بود، آتش گشود.(53) فرمانده رزم‌ناو وينسنس، كاپيتان ويل راجرز، كه در حال رويارويي با قايق‌هاي تندرو نيروي دريايي سپاه بود، گزارش‌هايي را در خصوص پرواز يك فروند هواپيماي 14F- دريافت كرد كه نادرستي آن بعدا مشخص شد. بر روي صفحه رادار بسيار دقيق 1SPY- رزم‌ناو وينسنس هواپيمايي ديده مي‌شد كه مستقيماً به سوي آن پيش مي‌رفت، اگرچه  در حال اوج گرفتن بود. فرمانده رزم‌ناو تا آخرين لحظات منتظر برقراري ارتباط از سوي هواپيماي ناشناس شد. هواپيماي ايرباس كم‌ كم از تيررس استاندارد موشك‌هايSM-2 SAM  خارج مي‌شد. رزم‌ناو ياد شده با پرتاب اولين موشك، هواپيماي مسافربري را ساقط كرد. تركيبي از آموزش ضعيف و اجراي بي چون وچراي دستورات كاپيتان باعث اين سقوط شد.1 بعد از گذشت چند دقيقه، اشتباه فاحش رزم‌ناو مشخص شد.(54)

با سقوط هواپيماي ايرباس، [امام] خميني(ره) به هاشمي رفسنجاني دستور داد پاسخ ديپلماتيكي به اين حمله بدهد.(55)

در اين مرحله، عراق كه به تازگي به موشك‌هاي دوربرد اسكاد2 مجهز شده بود، "جنگ شهرها" را از سر گرفت. براي اولين ‌بار تهران مستقيماً مورد هدف قرار گرفت و شهر دچار آشفتگي و بي‌نظمي شديدي شد. اين در شرايطي بود كه ايران از موشك كافي براي تلافي حملات عراق برخوردار نبود. علاوه بر اين، ايران به خاطر خودداري از پذيرش قطعنامه آتش‌بس سازمان ملل، با دور جديدي از تحريم‌هاي اين سازمان مواجه بود.(56)

در روز 5 جولاي، ايران خواستار نشست اضطراري شوراي امنيت سازمان ملل شد تا به موضوع حادثه هواپيماي ايرباس و همچنين استفاده مجدد عراق از سلاح‌هاي شيميايي پرداخته شود. سازمان ملل در 8 مي 1988، استفاده گسترده و فزاينده سلاح‌هاي شيميايي توسط عراق را طي قطعنامه 612 خود رسماً تأييد كرد. درخواست نشست اضطراري شوراي امنيت سازمان ملل از سوي ايران بسيار غير عادي بود زيرا اين كشور از سال 1980 تمام نشست‌هاي شوراي امنيت را تحريم كرده بود و معتقد بود اساسا اين شورا تعصب ضد ايراني دارد.(57)

در نهايت به دنبال تحولاتي كه به وقوع پيوست، مجموعه‌اي از نخبگان نظامي، سياسي و مذهبي ايران در دفتر رياست جمهوري در تهران به صورت محرمانه با هم ديدار كردند تا در مورد خاتمه جنگ به بحث و گفتگو بنشينند. روز بعد، در 15 جولاي 1988، كابينه رياست جمهوري با حضور روساي كميته‌هاي مهم مجلس به رياست هاشمي رفسنجاني تشكيل جلسه داد تا به موضوع ياد شده بپردازد. در 16 جولاي، با بررسي‌هاي انجام شده، هاشمي رفسنجاني قطعنامه آتش‌بس را به [امام] خميني(ره) ارائه كرد و در 17 جولاي 1988، ايران قطعنامه 598 را پذيرفت.(57)

دو روز بعد، [امام] خميني(ره) رسما به مردم ايران اعلام كرد قطعنامه 598 مبني بر آتش‌بس را " در اين برهه از زمان به خاطر مصلحت انقلاب و نظام" پذيرفته است. به اين ترتيب، جنگي كه بيش از يك ميليون نفر تلفات به همراه داشت، به پايان رسيد.(59)

نتيجه‌گيري‌

نفت عراق، تنها منبع مبادلات خارجي اين كشور، گراني‌گاه و نقطه اتكا بغداد در طول جنگ بود. اما از بدشانسي ايران، قسمت عمده اين نفت از طريق شبكه گسترده‌اي از خط لوله‌ها كه به سواحل مديترانه‌اي تركيه ختم مي‌شد، به سوي غرب روانه مي‌شد. در طول جنگ ايران- عراق، تقريباً تمام خط لوله‌هاي نفتي عراق از تيررس نيروي هوايي ايران در امان بود. اگرچه ايران نمي‌توانست مستقيماً ارتباط عراق و غرب را تضعيف كند، اما مي‌توانست با استفاده از استراتژي ممانعت از دسترسي ديگران به خليج فارس، كشتيراني كشورهاي حامي عراق را تهديد نمايد.(60)

در سال 1987، ايران با مجهز شدن به موشك‌هاي كروز ضد كشتي كرم ابريشم توانست استراتژي ممانعت خود را گسترش دهد و كشتيراني در خليج فارس را تهديد كند. اقدامات ايران، غرب را با مخاطرات بيشتري مواجه مي‌كرد و فشار زيادي بر عراق وارد مي‌كرد تا از حملات خود به تاسيسات نفتي ايران بكاهد. نابودي ناوچه‌هاي نيروي دريايي ايران در عرض چند ساعت در آوريل 1988 نشان داد ايران توان رويارويي مستقيم با نيروي دريايي آمريكا را ندارد.

ايران، عمليات‌هاي مين‌گذاري و حمله به نفتكش‌ها را، نشانه موفقيت استراتژي ممانعت خود مي‌دانست. اين كشور با استفاده از هواپيماهاي قديمي، خريد مين‌هاي ارزان با فن‌آوري پايين، قايق‌هاي تندرو، آموزش ويژه نيروي دريايي سپاه و موشك‌هاي كروز ضد كشتي و عليرغم ناكارآمدي سلاح‌هاي به جا مانده از شاه، توانست، بعد از آمريكا، خود را به عنوان نيروي دريايي برتر منطقه خليج فارس معرفي كند. ايران استراتژي نيروي دريايي خود را از كنترل خليج فارس به استراتژي مشخص‌تر ممانعت از دسترسي ديگران به خليج فارس تغيير داد و توانست با اتكا بر موقعيت ژئواستراتژيك خود در خليج فارس، ازمركز ثقل استراتژيك خود دفاع كند.

ايران كه به تأثيرگذاري استراتژي ممانعت خود يقين داشت، معاملات تسليحاتي و آموزش نيروهاي خود را در دهه آخر قرن بيستم بر توسعه توانمندي‌هايي كه در جنگ با عراق موفقيت و كارآمدي آنها ثابت شده بود، متمركز كرد. سخت‌افزارهاي جديد ايران شامل هزاران مين عمقي مدرن، زيردريايي، قايق‌هاي تندرو مجهز به موشك‌هاي كروز ضدكشتي و هواپيماهاي جنگنده در خدمت نيروي دريايي است.(61) 

يادداشت‌ها

11. اين برآورد نويسنده است كه بر تحليل داده‌هاي موجود متكي است.

قطعنامه 588 شوراي امنيت سازمان ملل در 20 جولاي 1987 صادر شد. شوراي امنيت در دو بند نخست اين قطعنامه مي‌‌خواهد كه:

1. ايران و عراق به عنوان اولين قدم به سوي مذاكره، هرگونه فعاليت نظامي در زمين، دريا و هوا را متوقف سازند و آتش‌بس موقتي را اجرا نمايند و بي‌درنگ، نيروهاي خود را به پشت مرزهاي شناخته شده بين‌المللي فرا خوانند؛

2. دبير كل سازمان ملل هياتي را براي بررسي، تاييد و نظارت بر آتش‌بس و عقب نشيني نيروها راهي منطقه سازد و در ضمن راهنمايي‌ها و مشاوره‌هاي لازم را در اختيار طرفين جنگ قرار دهد و گزارش عملكرد خود را به شوراي امنيت ارائه دهد.

قطعنامه 612 شوراي امنيت سازمان ملل براساس گزارش دبير كل اين سازمان، در9 مي 1988صادر شد. در اين قطعنامه آمده است:

  شوراي امنيت سازمان ملل با توجه به گزارش (5219823 (S / آوريل هيات اعزامي دبير كل براي تحقيق و تفحص در خصوص استفاده از سلاح‌هاي شيميايي در منازعه ايران و عراق، در كمال ناراحتي مطمئن شد كه سلاح‌هاي شيميايي به طور فزاينده‌اي در اين منازعه مورد استفاده قرار گرفته است و لذا:

1 .ضرورت پيگيري پايبندي به پروتكل عدم استفاده از گازهاي سمي و سلاح‌هاي ميكروبي امضا شده در 17 ژوئن در ژنو را يادآور مي‌شود؛

2. استفاده مكرر از سلاح‌هاي شيميايي در منازعه ايران و عراق را با توجه به پروتكل ژنو شديداً محكوم مي‌كند؛

3. از هر دو طرف جنگ كه پروتكل ژنو را امضا كرده‌اند، مي‌خواهد از سلاح‌هاي شيميايي استفاده نكنند.

ايران در نامه خود به دبير كل سازمان ملل نوشت كه،" ... اين منازعه ابعاد پيش‌بيني نشده‌اي پيدا كرده است و پاي كشورهاي ديگر را هم به ميان كشيده است و حتي قربانيان زيادي از ميان غير نظاميان گرفته است. كشته شدن 290 نفر انسان بي‌گناه در جريان حمله به هواپيماي اير‌باس ايران توسط يك فروند كشتي جنگي آمريكا در خليج فارس دليل روشني بر اين گفته‌هاست...

با توجه به اين اوضاع، ما رسماً اعلام مي‌كنيم كه جمهوري اسلامي ايران به خاطر اهميتي كه به حفظ جان مردم و برقراري عدالت و صلح و امنيت بين‌المللي قائل است، قطعنامه 598 شوراي امنيت را مي‌پذيرد.

1.   111p ,1987 ,dtL mleH moorC :KU, nodnoL .yrotsiH htiw raW ta narI  ,trebmiL nhoJ.

2.   11p ,dibI.

3.   24p ,dibI.

4.   dibI.

5.   24p ,dibI.

6.   47p ,dibI.

7.   49p ,dibI.

8.   dibI.

9.   46 p ,)1987 ,gniL yreneH :KU ,retschcroD(,220 ,on ,srepap ihpledA seidutS cigetartS roF etutitsnI lanoitanretnI ehT ,sisylanA yratiliM A :raW qarI-narI ehT ,hsraK miarfE.

01.  dibI .

21.  221-18 2p ,5 .on ,4,1992 yaM ,weiveR ecnegilletnI s,enaJ ",88-1984 ,fluG eht ni raW reknaT ehT" ,notooH deT .

31.  2.5 erugiF ..19 1-118p,1987 ,sserP ytisrevinU aibmuloC :YN ,kroY weN( ,cilbupeR cimuIs.1 s: narI :doG fo tnemnrevoG ehT ,dazlilahK dna draneB lyrehC .

41.  131-129p ,1991 ,.cnI ,llaH ِ nampahC ,egdeltuoR :kroY weN .tcilfnoC yratiliM qarI-narI ehT ;raW tsegnoL ehT ,oriH piliD .

51.  214p :)1992 yaM( weiveR ecnegilletnI s'enaJ ".yvaN nainarl ehT" ,nadroJ nhoJ .

61.  218p ,dibI ,notooH .

71.  dibI.

81.  218p ,dibI ,oriH .

91.  dibI.

02.  159-158p ,1992 yraurbeF I- 5 .oN ,ylkeeW esnefeD s'enaJ ".htgnertS stI sdliuB narI" ,ecurB semaJ dna sknaB ynoT .

12.  dibI.

22.  1990 rebmeceD 24 ,hsilgnE ni ANRI narheT 247-90-SEN-SIBF ",demaN sproC drauG rof rednammoC weN .

32.  219p ,dibI ,notooH.

42.  dibI .

52.  130p ,dibI ,oriH .

62.  146p ,dibI .

72.  dibI.

82.  129p ,dibI.

92.  dibI.

03.  dibI.

13.  140 -135p :)1987 ,etutitsnI secivreS detinU layoR ehT ,KU ,nodnoL( ,1987-1984 ytiruceS nretseW dna raW qarI-narI ehT ,namsedroC ynohtnA .

23.  1-A ,1987 hcraM 24 ,4p .1987 hcraM 21 ,semiT kroY weN .

33.  63-49p ,)1990 ,sevihcrA ytiruceS lanoitan ehT ,CD notgnihsaW(,1988-1983 ,ladnacS u fo gnikaM ehT :riaffA artnoc-narI ehT .

43.  .131p ,1988.seidutS cigetartS rof etutitsnl lanoitanretnl [nodnoL] ehT :KU ,nodnoL .1988-1987 yevruS cigetartS 

53.127p ,1979 :seidutS cigetartS rof etutitsni [nodnoL] ehT ;KU nodnoL .1979-1978 ecnalaB yratiliM ehT .

63.  .224p ,1988 ,)DTL.oC ِ siruaT .13.1 ,KU ,nodnoL( ,raW ta qarI dna narI ,piT selrahC dna nibuhC marahs 

73.  189p ,dibI ,oriH .

83.  dibI .

93.  190p ,dibI .

04.  16 A ,1987 rebotcO 17 ,tsoP notgnihsaW ehT '',tiawuK ni pihS deggalF-SU stih elissim mrowkliS nainarI" ;1 .1987 rebotcO 11 ,enubirT dlareH lanoitanretnI .

14.1 ,1987 rebotcO 20 ,tsoP notgnihsaW ehT ",fluG ni mroftalP liO nainarI llehS sreyortseD SU .

24.  294p ,dibI ,oriH .

134 ,1988 lirpA 16 ,tsoP notgnihsaW ehT ",fluG ni pihS fo gnigamad ot esnopseR hgieW sdiA ,nagaeR" ..

44.  204p ,dibI ,oriH  .

54.  21 cussI ,1996 tsuguA ,smetsys nopaeW lavaN s'enaJ .

64.  1 ,1988 lirpA 19 ,tsoP notgnihsaW ehT .

74.  dibI .

84.  1 ,1988 lirpA 19 ,semiT kroY weN ehT .

94.  1 ,1988 lirpA 19 ,tsoP notgnihsaW ehT  .

05.  1,1988 lirpA 20 ,naidrauG ehT .

15.  1,1988 lirpA 30 ,tsoP notgnihsaW ehT .

25.  1 ,1988 yluJ 06 ,semiT ehT .

35.  211p ,dibI ,oriH .

45.  81 ,)1994 ,sI spollaW tinU gniniarT SIGEA ;CD notgnihsaW( A noisiveR 4641-f2-S ,esruoC rotarepO elosnoC reciffO SIGEA .

55.  211p ,dibI ,oriH .

65.  240p ,1995 ,koorB ynotS ta kroY weN fo ytisrevinU etatS :kroY weN .ydutS esaC a sa raW qarI-narI ehT :licnuoC ytiruceS NU eht fo ssecorP gnikaM-noisiceD ehT ,irawaK-lA damaH :

لینک کوتاه :
کد خبر : 1801

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال
  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245