اشاره: لشكر8 نجف در عمليات والفجر8 در مرحلهِ دوم وارد عمل شد. اهميت مأموريت لشكر نجف در اين عمليات حفظ دستاوردهاي مرحلهِ اول عمليات، مقابله با پاتكهاي سنگين و پي در پي قواي دشمن و جلوگيري از پيشروي يگانهاي ارتش عراق به سمت فاو بود، كه اين لشكر با همكاري چند يگان ديگر از سپاه پاسداران، اين مأموريت را به خوبي به پايان رساندند و با تشكيل خط پدافندي به ثبيت منطقه آزاد شده پرداختند.
راوي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ در لشكر8 نجف آقاي مهدي انصاري با ثبت و ضبط مراحل مختلف طرحريزي، شناسايي، هدايت و اجراي اين عمليات در همراهي با فرمانده اين لشكر (برادر احمد كاظمي) و نيز جمعآوري اسناد و مصاحبه با تعدادي از دستاندركاران مؤثر لشكر نجف در عمليات، پس از عمليات با استفاده از يادداشتها، و نوارها و اسناد جمعآوري شده به تدوين گزارش آن پرداخت. اصل گزارش بصورت كامل در اسناد مركز وجود دارد. در اينجا بخشي از گزارش مورد استفاده قرار گرفته است.
مأموريت
در طرح ريزي اوليه عمليات تصرف منطقه فاو، مأموريت لشكر8 نجف "عبور از اروندرود و شكستن خط دشمن در جناح راست منطقه عملياتي" تعيين شده بود. در جريان بررسي و تكميل طرحريزي، در اين مأموريت تغييراتي داده شد؛ از جمله، مأموريت اين لشكر در مرحله اول عمليات و شكستن خط حذف شد. از دلايل اين تغيير، مشكلات و كمبودهاي لشكر نجف در تأمين نيرو، كادر و پشتيباني بود كه اين لشكر در حد فاصل عمليات والفجر مقدماتي تا عمليات بدر گرفتار آن شده بود و از اين جنبه در وضعيت مطلوبي قرار نداشت. دليل مهمتري كه براي اين تغيير گفته ميشد، اينكه پيچيدگي عمليات والفجر8 در عبور از رودخانه، شكستن خط، و پاكسازي ساحل دشمن و پيشروي در عمق سبب گرديد برخي از يگانهاي با تجربه سپاه همچون لشكرهاي8 نجف، 14 امام حسين(ع) و 27 حضرت رسول(ص) براي مرحله دوم عمليات، يعني پيشروي در عمق و درگيري و مقابله با تمركز قواي دشمن در نظر گرفته شوند. نكته ديگري نيز كه درباره اين تغيير مأموريت گفته ميشد، ابهامات فرمانده لشكر نجف در مورد اين عمليات بود.
بر اساس اين ملاحظات، سرانجام قرارگاه كربلا در تاريخ 18/11/1364 مأموريت قطعي لشكر8 نجف را چنين ابلاغ كرد:
1- در مرحله اول عمليات احتياط منطقه لشكر31 عاشورا قرار گرفته تا بنا به دستور در تأمين قسمتي از خط سبز به كار گرفته شويد.
2- آماده باشيد بنا به دستور در مرحله دوم عمليات در كنار لشكر27 حضرت رسول(ص) خط سبز هدف لشكر 31 عاشورا و لشكر 17 عليبنابيطالب(ع) را تأمين نماييد.
3- آماده باشيد در مرحله سوم به تنهايي و در مرحله چهارم با كمك لشكر31 از خط سبز عبور كرده و دشمن بعثي را در خط حد مشخص شده منهدم كرده و پدافند نماييد.
با توجه به اينكه لشكر نجف در مرحله اول عمليات در احتياط لشكر عاشورا قرار داشت، هماهنگي بين دو لشكر ضروري بود، مخصوصاً اينكه برادر غلامپور (جانشين فرمانده قرارگاه كربلا) به برادر كاظمي گفت: امكان برخورد لشكر عاشورا و لشكر كربلا با مشكلات هنگام شكستن خط وجود دارد، به برادر امين شريعتي (فرمانده لشكر عاشورا) در طرح و برنامهريزي كارش كمك كن و او را تنها نگذار. برادر احمد ضمن استقبال از همكاري، جواب داد: لشكر عاشورا مال خود ماست، حتماً كمك خواهم كرد. در پي آن ضمن تبادل نظر بين فرماندهان و ديگر مسئولان دو لشكر، در موارد لازم هماهنگي انجام شد، از جمله:
- هماهنگي بين توپخانه دو لشكر نجف و عاشورا.
- هماهنگي براي استفاده لشكر عاشورا از يگان زرهي لشكر نجف در مرحله اول عمليات.
- كمك يگان دريايي لشكر نجف براي انتقال عدهاي از نيروهاي لشكر عاشورا در شب اول عمليات.
- هماهنگي جهت استفاده لشكر عاشورا از اورژانس لشكر نجف در زمان عمليات.
- هماهنگي براي استفاده از نهر "منطقه" و نهر شمالي آن جهت عبور نيروها و وسايل سنگين دو لشكر.
- هماهنگي براي رفتن 2 تيم شناسايي از لشكر نجف همراه نيروهاي لشكر عاشورا در شب اول عمليات.
در تعيين ترتيب انتقال وسايل سنگين، اولويت اول به لشكر عاشورا داده شد.
غير از هماهنگيهايي كه در موارد فوق صورت گرفت، مشكلاتي در زمينه تداخل نيروهاي دو لشكر وجود داشت، مثلاً تعدادي از نيروهاي لشكر عاشورا در محلي كه قرار بود يگان دريايي لشكر نجف مستقر شود، استقرار يافته بودند، كه تلاش لشكر نجف براي حل اين قضيه به جايي نرسيد؛ چون مسئولان لشكر عاشورا ميگفتند چارهاي نداريم، جايي نداريم، مجبوريم آنها را اينجا بياوريم، ... كه اينگونه مسائل حل نشد.
سازمان رزم
نيروهاي رزمنده پياده لشكر نجف، براي اجراي اين عمليات در 5 گردان سازمان يافته بودند:
گردان چهارده معصوم(ع)، 4 گروهان
گردان حضرت رسول(ص)، 4 گروهان
گردان قمر بنيهاشم(ع)، 4 گروهان
گردان انبيا، 4 گروهان
گردان علياكبر(ع)، 3 گروهان
لشكر نجف گردان ديگري به نام انبيا2 در اختيار داشت كه نيروهاي آن براي آموزش شنا به تهران اعزام شدند و چند روز قبل از عمليات به جنوب باز گشتند. در طرح مانور، مأموريتي براي گردان انبيا2 مشخص نشده بود، لذا قرار شد اين گردان بعد از تثبيت خط، در پدافند خط مقدم به كار گرفته شود. گفتني است كه دو گردان انبيا و انبيا2 داراي فرمانده مشترك بودند.
ضمناً يگ گروهان از هر يك از گردانهاي لشكر در احتياط همان گردان ميباشد كه بنا به درخواست فرمانده گردان به خط ميآيد و بنا به درخواست فرمانده گردان و دستور فرمانده لشكر وارد عمل ميشود.
طرح مانور
بر اساس مأموريت ابلاغ شده به لشكر نجف كه در مرحله اول در احتياط لشكر عاشورا بود و در مرحله دوم تأمين خط عاشورا و لشكر عليبنابيطالب(ع) را به عهده داشت، ترتيب ورود گردانهاي لشكر نجف در اين دو مرحله مشخص شده تا در صورت لزوم وارد منطقه درگيري شده و به پيشروي و مقابله با دشمن بپردازند. برادر احمد كاظمي روز قبل از شروع عمليات، مأموريت و طرح مانور لشكر را براي فرماندهان گردانها چنين توضيح داد:
<ما يك مأموريت حتمي داريم كه بستگي به يك سري عوامل دارد كه عبارتند از: عبور از خط، رسيدن به هدفهاي اوليه و ثانويه، اين تعيين كننده مأموريت حتمي ماست. اگر (قبل از شروع) مأموريت حتمي، به يك سري مشكلات برخورديم، مثل اينكه لشكرهايي كه بايستي در خط عمل كنند و يا لشكرهايي كه بايد برسند به هدفهاي قبل از مأموريت حتمي ما، مشكلاتي برايشان پيش آمد، ما خواه ناخواه بايستي براي تكميل هدفهاي اوليه وارد عمل شويم تا بتوانيم زمينه مأموريت اساسي را فراهم كنيم، تا برسيم به هدفهاي اصلي.>
بنابراين مأموريت اصلي لشكر در مراحل سوم و چهارم عمليات ميباشد كه خط حد آنها مشخص شده است. بر اساس اين مأموريت كلي لشكر، مأموريت هر گردان به صورت زير مشخص شد:
1- گردان چهارده معصوم
اين گردان اولين گردان لشكر نجف است كه وارد عمل ميشود. مأموريت و مانور آن از خط لشكر عاشورا آغاز ميگردد كه از آنجا شروع به پاكسازي و انهدام دشمن كرده و در سمت راست جاده دوم (جاده فاو - بصره)1تا سهراهي كارخانه نمك پيشروي نموده و از سمت راست خود با لشكر امام حسين و از سمت چپ خود با گردان حضرت رسول (از لشكر نجف) الحاق مينمايد. همچنين پدافند خاكريزي كه از سهراهي كارخانه نمك در حد فاصل جاده دوم و اول احداث ميشود، در جناحين جاده به عهده اين گردان ميباشد. با توجه به اينكه پيشبيني ميشد در جريان پدافند از خاكريز مذكور، پاتكهاي اصلي دشمن به سمت خط گردان چهارده معصوم باشد و فشار بسياري بر اين گردان وارد شود، گردانهاي قمربنيهاشم، حضرت رسول و انبيا به ترتيب مأموريت يافتند علاوه بر اجراي مأموريت اصلي، با طراحي مانور گروهاني، آماده پشتيباني از گردان چهارده معصوم باشند.
2- گردان حضرت رسول
پس از گردان اول، گردان حضرت رسول وارد عمل ميشود، اين گردان از سمت چپ جاده دوم شروع به پيشروي و پاكسازي مقرهاي دشمن ميكند به اين صورت كه دست راست خود را به جاده آسفالت داده و حدود 500 تا 600 متر در سمت چپ جاده گسترش پيدا كرده و با انهدام دشمن دراين محدوده تا سهراهي كارخانه نمك پيش ميرود و در آنجا ضمن الحاق با گردان چهارده معصوم (از سمت راست خود)، براي حفظ جاده كنار ديواره جنوبي كارخانه نمك، از دشمن جناح گرفته و در آنجا پدافند مينمايد.
3- گردان قمربنيهاشم
اين گردان سومين گردان از لشكر نجف است كه وارد منطقه عملياتي ميشود و مأموريت دارد كه از حاشيه خط لوله (وتر مثلث) در سمت چپ گردان حضرت رسول، به طرف كارخانه نمك پيشروي كرده و مقرهاي دشمن را در بين راه و همچنين مقر بزرگي از دشمن كه در گوشه جنوب شرقي كارخانه نمك است را پاكسازي و تصرف نمايد و روي جاده كنار ديواره جنوبي كارخانه نمك از سمت راست با گردان حضرت رسول الحاق نموده و از سمت چپ نيز با قرارگاه نوح (يگاني كه از قرارگاه نوح در آن ناحيه عمل ميكند) الحاق نمايد.
4- گردان انبيا
مأموريت گردان انبيا نيل به اهداف مرحله چهارم لشكر نجف ميباشد. اين گردان مأمور است از خط گردان چهارده معصوم عبور كرده و در سمت چپ جاده دوم از سهراهي كارخانه نمك تا چهارراه محل تقاطع جاده شني با جاده دوم (فاو - بصره) پيشروي، پاكسازي و تصرف نمايد و با كمك لشكر عاشورا پدافند نمايد.
5- گردان علياكبر
گردان علياكبر پشتيبان گردان انبيا در رسيدن به اهداف مشخص شده براي اين گردان ميباشد كه در صورت نياز به كمك گردان انبيا ميشتابد.
استعداد و مأموريت واحدهاي پشتيباني لشكر8 نجف در عمليات الفجر8
- واحد توپخانه لشكر با استعداد يك آتشبار 130، يك آتشبار 122 و دو قبضه توپ 105، همراه با توپخانه لشكر عاشورا و توپخانه ارتش در مرحله اول پشتيبان لشكر عاشورا بودند و پس از آن لشكر نجف را پشتيباني ميكردند.
- واحد ادوات لشكر نجف شامل تفنگ 82 (2 قبضه)، تفنگ 106 (4 قبضه)، آر.پي.جي 11 (2 قبضه)، دوشكا (2 قبضه)، مينيكاتيوشا (1 قبضه)، خمپاره 60 (10 قبضه)، خمپاره 82 (3 قبضه)، خمپاره 81 (3 قبضه)، خمپاره 120 (3 قبضه) عمليات لشكر را پشتيباني ميكرد.
- واحد موشكهاي لشكر نجف شامل ماليتوكا (5 قبضه)، سهند (4 قبضه) و همچنين 3 قبضه موشك تاو (مأمور از ارتش) پشتيباني لشكر را به عهده داشتند.
- يگان زرهي لشكر نجف در مرحله اول عمليات با يك گروهان تانك پشتيباني لشكر عاشورا را به عهده داشت و از شرق اروند روي دشمن آتش اجرا ميكرد. برادر احمد مأموريت يگان زرهي را در مراحل بعدي عمليات چنين اعلام كرد: زرهي هر ساعتي توانست بايد تانكها را از اروند عبور دهد و به سرعت بيايد پشت خط و روي همه جادهها تانك بگذارد. اگر هليكوپترهاي دشمن هم تانكها را بزنند اشكال ندارد بياوريد جلو، ميخواهيم تانكها بسوزد كه دشمن جلو نيايد. تانكها بايد بيايند توي خط گردانها بايستند، اگر هم آنها را زدند، براي بچهها سنگر ميشود.
- واحد پدافند با به كارگيري 10 قبضه ضد هوايي و استقرار آن در غرب و شرق اروند، عهدهدار پوشش هوايي عقبه، اسكله و .... لشكر بود.
- يگان دريايي با 60 فروند قايق عهدهدار انتقال نيروها از اروندرود بود.
علاوه بر اين، واحدهاي تعاون، اورژانس، تداركات و مهندسي رزمي، هر يك در زمينه تخصص خود پشتيباني عمليات رزمندگان را به عهده داشتند.
كسب آمادگي
نظر به اينكه بخشي از نيروهاي اعزامي به لشكر براي عمليات، اولين بار بود كه به جبهه اعزام ميشدند و فاقد آموزشهاي مقدماتي بودند، به ويژه اينكه عمليات عبور از رودخانه را در پيش داشتند كه با عمليات در خشكي متفاوت بود، بخش عمدهاي از توان لشكر صرف آموزش نيروها و آماده كردن زمين منطقه شد.
فرمانده لشكر تأكيد زيادي بر آموزش و مانور نيروها و آشنايي آنها با منطقه عملياتي و موقعيت جديد (نخلستان، باتلاق، رودخانه ....) داشت، از اين رو طي دستوري به فرماندهان گردانها بر آموزش و مانورهايي به شرح زير به نيروهاي پياده تأكيد كرد:
- تمرين پيادهروي نيروها همراه همه تجهيزات لازم (آماده رزم) در نخلستان در شب و روز.
- تمرين سوار و پياده شدن نيروها همراه تجهيزات خود بر كاميون (بنز و ايفا).
- آموزش حفظ سازمان در حين حركت، سوار و پياده شدن بر قايق و خودرو.
- آموزش و تمرين هر نوع حركت و اقدامي كه در حين عمليات با آن برخورد ميشود. مثل احداث سنگرهاي انفرادي، حمل مجروح، استفاده از ماسك.
با توجه به كمبود كادرهاي آموزشي و همچنين كمبود فرصت، نيروهاي رزمنده به طور نسبي و در حد ضرورت، آموزش ديدند و تمرين كردند.
همچنين به واحدهاي پشتيباني دستور تمرين و آمادگي در زمينه مسئوليت خود داده شد.
آمادهسازي زمين
با مشخص شدن مأموريت قطعي لشكر نجف، از اواخر ديماه 1364، كار آمادهسازي عقبه و منطقه خودي براي عمليات شروع شد. براي استقرار لشكر نجف دو منطقه در نظر گرفته شده بود:
1- شرق بهمنشير (موقعيت حمزه 1)
قسمتي از شرق رودخانه بهمنشير در 9 كيلومتري آبادان، كه روستاي سبحان نام داشت، در اختيار لشكر نجف قرار گرفت، تا عقبه اصلي خود را در آن مستقر كند. اين محل كه "حمزه1" نامگذاري شد، به علت اينكه تا مدتي قبل محل مسكوني بود، نياز به كار مهندسي زيادي نداشت و فرصتي هم براي اين كار نبود. فرمانده لشكر در تاريخ 13/11/1364 اين منطقه را به قسمتهاي مختلف تقسيم كرد و محل استقرار هر گردان و واحدهاي پشتيباني كننده را مشخص كرد تا هنگام استقرار تداخل و اشكالي بروز نكند. موقعيت حمزه1 محل اصلي استقرار گردانهاي پياده و واحدهاي رزمي، قبل از رفتن به خط مقدم، و همچنين محل استقرار آشپزخانه، موتوري، حمام، بهداري، ... و ديگر واحدهاي پشتيباني كننده بود.
با توجه به دستور فرمانده لشكر، قبل از تاريخ مذكور برخي واحدها محل استقرار خود را آماده كرده بودند. برادر احمد دستور انتقال گردانها و ديگر واحدها را از تاريخ 13/11/1364 به اين محل داد و بر سرعت بخشيدن به اين كار تأكيد نمود.
2- شرق اروند (موقعيت سيدالشهدا(ص))
پس از تغيير مأموريت لشكر نجف، يكي از جزاير محل استقرار لشكر عاشورا در شرق اروندرود، واقع بين نهر "منطقه" و نهر شمالي آن، در تاريخ 8/11/1364، در اختيار لشكر نجف قرار گرفت و "موقعيت سيدالشهدا" نامگذاري شد. هر چند قبل از واگذاري اين محل به لشكر نجف در آن كمي كارهاي مهندسي شده بود ولي به دليل وجود نهرهاي فرعي متعدد، نخلستان، چولان و باتلاقي بودن زمين مشكلات زيادي براي استقرار و تردد نيروها ايجاد ميكرد، لذا از روزي كه در اختيار لشكر نجف قرار گرفت، با توجه به كمبود فرصت، با تمام توان، كار مهندسي در آن شروع شد. اقدامات اصلي براي آمادهسازي اين منطقه جادهسازي، اسكلهسازي و سولهسازي بود.
جادهسازي: در اين منطقه كه قبل از تجاوز عراق مسكوني بود، جادههاي فرعي محدودي وجود داشته كه مناسب براي رفت و آمد وسايل سنگين و ترافيك زمان عمليات نبود، به اين دليل جاده باريك و ناقصي كه از جاده آبادان خسروآباد و عمود بر آن به داخل نخلستان وجود داشت، با ريختن خاك بسيار توسط كمپرسيها و به كارگيري لودر و بولدوزر عريض شد و تا آخر نخلستان ادامه يافت، سپس شنريزي شده و با غلتك كوبيده شد.
اين جاده قبل از شروع عمليات تا جايي كه در استتار بود (200 متري اروند) كشيده شده و مقدار زيادي هم خاك در آخر اين جاده دپو شد تا با شروع عمليات، ادامه آن تا اروندرود تكميل شود. علاوه بر اين جاده اصلي، تعدادي جاده فرعي عمود بر اين جاده كشيده شد كه براي استفاده از نهرها و همچنين ساختن سولهها در اين نخلستان لازم بود، اين جادهها هم با خاك بسياري كه توسط كمپرسيها در بين نخلها ريخته ميشد احداث ميگرديد.
اسكلهسازي: براي انتقال نيروهاي رزمنده، تجهيزات و وسايل نقليه از منطقه خودي به منطقه دشمن، احداث اسكله در ساحل نهرها و ساحل اروند ضروري بود. به اين منظور آخرين جاده فرعي (نزديكترين جاده فرعي موازي اروند) كه از جاده اصلي منشعب و به كنار نهرها متصل ميشد عريض و شنريزي شده و آخر آن كه به نهر منطقه منتهي ميشد، با خاكريزي و شنريزي زياد بالا آورده شد و توسط غلتك محكم گرديده و به اين ترتيب اسكلهاي براي عبور وسايل سنگين و به آباندازي آنها آماده گرديد. امتداد همين جاده كه به نهر شمالي نهر منطقه منتهي ميشد نيز محكم گرديد و در آخر آن با پلهاي خيبري چند سكو زده شد تا افراد پياده بتوانند از روي آن سوار قايق شوند.
اسكله اصلي هم قرار شد بعد از شكستن خط و پاكسازي دشمن از ساحل اروند، در انتهاي جاده اصلي كه به اروند منتهي ميگردد، احداث شود.
سولهسازي: بهرغم فرصت خيلي كم و كمبود پليت2، با تأكيد بسيار فرماندهي لشكر و با تلاش پيگير حاج جعفر يزداني (كه در همين عمليات به شهادت رسيد)، تعدادي سوله براي فرماندهي، اطلاعات عمليات، اورژانس، يگان دريايي و محل استقرار موقت نيروي پياده ساخته شد.
انتقال گردانها و واحدهاي پشتيباني به منطقه عملياتي
1- انتقال نيروها به پشت بهمنشير (حمزه 1)
طبق دستور قرارگاه خاتمالانبيا نقل و انتقال نيروها بايد تا تاريخ 12/11/1364 انجام ميگرفت، ليكن به دليل مشكلات متعدد، فرمانده لشكر8 نجف در تاريخ 13/11/1364 دستور انتقال گردانهاي پياده را داد كه با توجه به اينكه به دليل رعايت مسائل حفاظتي، از دژباني آبادان به طرف منطقه عملياتي اجازه تردد اتوبوس و مينيبوس داده نميشد، و همچنين چون تأكيد شده بود كه نقل و انتقالات فقط در شبها انجام شود، مسئله كمبود ايفا و كاميون هم بر مشكلات ديگر افزوده شد و باعث تأخير بيشتر در انتقال نيروها شد. با اين همه، با تلاش مسئولان لشكر كليه گردانهاي پياده (حضرت رسول، انبيا، چهارده معصوم، قمربنيهاشم و علياكبر) تا صبح روز 16/11/1364 در موقعيت حمزه1 (پشت بهمنشير) استقرار يافتند.
در روستاي محل استقرار گردانها تعداد اندكي خانههاي گلي و بعضاً آجري بود كه كفاف استقرار نيروها را نميداد و به جز امكانات و وسايل و مهمات كه در خانهها جاي داده شد، غالب نيروها مجبور بودند در فضاي باز به سر برند. نيروها در بين نخلستانها (كه غالباً گل بود) به طور پراكنده براي خود سنگر تعجيلي كنده و با استفاده از دو متر نايلوني كه كف آن ميانداختند (تا كمتر خيس شوند)، براي خواب و استراحت خود از آن استفاده ميكردند و همچنين براي استحمام در مضيقه بودند و زمانيكه باران ميباريد، به دليل عدم امكان تردد خودروها، با تأخير و اشكال زياد آب و غذا به نيروها ميرسيد، مخصوصاً نيروهايي كه از جاده اصلي فاصله بيشتري داشتند.
كلاً نيروها با گرفتن سلاح و تجهيزات انفرادي خود تا روز 16/11/1364 نسبتاً آماده بودند و در فرصتي كه باقي بود، فرمانده گردانها نكات لازم را به آنها تذكر ميدادند و همچنين كم و بيش تمريناتي ميكردند.
2- انتقال و استقرار واحدها
همزمان با نيروهاي پياده، به واحدهاي پشتيباني لشكر نجف، دستور انتقال به موقعيت حمزه1 داده شد. اين واحدها هم به تدريج تا روز 16/11/1364 در اين منطقه مستقر شدند. براي انتقال تجهيزات و امكانات نيز مشكلاتي همچون كمبود كاميون و كمرشكن و كمبود برگ تردد وجود داشت.
برادر احمد مسئوليت موقعيت حمزه 1 را به عهده برادر زينعلي گذاشت و در جمع فرماندهان گردانها و مسئولان واحدها اعلام كرد (شب 14/11/1364) كه هيچ كس حق ندارد بدون اجازه ايشان اقدامي كند، تمام كارها در موقعيت حمزه1 به عهده برادر زينعلي ميباشد.
آخرين آمادگيها
فرمانده لشكر نجف كه در شب پانزدهم بهمنماه در سنگر فرماندهي واقع در موقعيت سيدالشهدا (مقر لشكر نجف در شرق اروند) مستقر شد. برادر احمد كاظمي پس از استقرار گفت:
<فرماندهي (فرمانده كل سپاه) گفته كه ما شب پانزدهم در سنگرهايمان در خط مستقر شويم كه بحمدالله فرمان برديم و امشب اينجا مستقر شديم.>
در اين زمان برادران مخابرات تجهيزات خود را سنگر فرماندهي مستقر كردند. برادران اطلاعات و برادران مهندسي نيز از قبل در موقعيت سيدالشهدا مستقر شده بودند. سولههاي اورژانس تا 16/11 تكميل شد و تجهيزات اورژانس در حال انتقال بود. تداركات و موتوري در خانهاي كه سقفهايش را واحد مهندسي محكم كرده بود، مستقر شدند. در خانهاي ديگر مهمات را جاي دادند. حمام نيز بر پا شده بود و با درست شدن سوله 30 متري براي استقرار موقت گردانهاي پياده، تا روز 17/11/1364، تقريباً آمادگيهاي لازم به دست آمده بود.
فرماندهان گردانها و معاونين آنها، فرماندهان گروهانها و معاونين آنها كه به موقعيت سيدالشهدا ميآمدند، از نزديك به خط دشمن، راهها و محل اسكلهها توجيه ميشدند.
برادر كاظمي طي چند روزي كه به عمليات مانده بود، غير از پيگيري و تأكيد بر سرعت بخشيدن به كارها، نكاتي ضروري را به فرماندهان گردانها و مسئولان واحدهاي لشكر تذكر ميداد كه به بخشي از آنها اشاره ميشود:
به فرماندهان گردانها: سعي كنيد بچهها سبك باشند، وسايل اضافي همراه برندارند، پيادهروي زياد دارند. اين دو سه روز را مرتب مانور و تمرين كنيد. بيسيمچيهاتان را همراه خود ببريد. كارهاتان را امروز بررسي كنيد كه چيزي از قلم نيفتد.
به مسئول پرسنلي: فعلاً نيرو به هيچ وجه تقسيم نكنيد. وظيفهها را تقسيم نكنيد؛ از تقسيم نيرو قبل از عمليات ما ضربه زيادي خوردهايم، (فقط) اگر كسي حاضر است در گردانهاي پياده كار كند آنها را مأمور كنيد.
به فرماندهان گردانها: هر دسته سازماني بايد يك قبضه تيربار، يك قبضه آرپيجي داشته باشد و بقيه افراد هر نفر يك قبضه كلاشينكف.
به مسئول تداركات: سعي كنيد اين چند روز (باقي مانده به عمليات) غذاي مقوي به بچهها بدهيد. انشاءالله اگر موفق شديم و خط شكسته شد، عمليات يكي دو روز نخواهد بود، بلكه مدت طولاني ادامه خواهد يافت. مسئله مهماترساني، غذارساني در خط خيلي مهم است، اگر 2000 نفر در خط داشته باشيم بايد 6000 غذا ببريم تا بتوانيم با احتمالاتي كه پيش ميآيد، غذاي 2000 نفر را برسانيم.
در اين عمليات به علت زير توپ و آتش بودن عقبه، مشكلات زياد است. اگر آشپزخانه ما در حمزه1 زير آتش رفت، ما فوري بايد بتوانيم جبران كرده غذا برسانيم.
مسئله ديگر، مسئله مهمات است بايد همواره مهمات در دو جا آماده باشد، كه اگر يكي زير آتش رفت فوري بتوانيم از جاي ديگر تأمين كنيم.
به فرماندهان گردانها و مسئولان واحدها: هيچ كس حق ندارد همراه معاون يا قائممقام خود با ماشين تردد كند كه اگر خداي ناكرده مسئلهاي پيش آمد، براي هر دو پيش نيايد.
در اين عمليات كميت مطرح نيست، بلكه كيفيت مطرح است. اگر بچههاي مردم را بدون جهت و بدون برنامه برديد و شهيد شدند، خونش پاي شماست. جمعيت دنبال خود نياوريد، سعي كنيد افراد با كيفيت را بياوريد.
سخنراني فرمانده لشكر نجف براي نيروهاي رزمنده و پشتيباني
فرمانده لشكر نجف در آستانه عمليات، در روز شنبه 19/11/1364 ضمن سخنراني براي كليه نيروهايي كه قرار بود در عمليات شركت كنند (اعم از نيروهاي گردانهاي پياده و واحدهاي رزمي و پشتيباني) نكاتي را مخصوصاً به نيروهاي پياده بسيجي گوشزد كرد، كه به برخي از آنها اشاره ميشود.
برادر احمد كاظمي در ابتداي سخن فضيلت جهاد و فيضي كه خداوند نصيب جهادگران نموده بيان كرد و ضمن يادآوري سختيهاي جنگ، برادران را تشويق به استقامت نمود و لزوم مقاومت طولاني را در خط مقابله با دشمن گوشزد كرد و متذكر شد كه بايد خود را براي حضور هفتههاي متوالي در خط مقدم آماده كنيم و منتظر تعويض بعد از يكي دو روز نباشيم.
وي سپس درباره هدف جنگ گفت:
<امروز ما بايد به هدف اساسي خود فكر كنيم، آيا با سقوط صدام نبرد ما پايان ميگيرد؟ بعد جهاد ما تا رفع فتنه است كه رهبر ما صريحاً فرمودند.>
برادر احمد در بخش ديگري از صحبت خود نكاتي را به رزمندگان يادآور شد:
سعي كنيد همديگر را نشان كنيد، يكديگر را بشناسيد، از روي لباس، سلاح، ... كه هنگام عمليات بتوانيد يكديگر را بشناسيد.
فقط از فرماندهتان دستور بگيريد، (مبادا) يك وقت كسي بيايد و بگويد براي تعويض آماده شويد و بخواهد ضربه بزند.
بايد سلاحتان را حفظ كنيد. تجهيزات هر رزمنده ابزار كار اوست. مبادا سلاحي و تجهيزاتي را بيندازيد به اين اميد كه از دشمن ميگيريم.
هر رزمنده در خط بايد تدبير كند؛ تدبير در حفظ سلاح، تدبير در استفاده از مهمات، تدبير در پيشروي و برتري.
رزمندگان بايد هميشه حضور و برندگي سلاح خود را نشان دهند و دشمن را به وحشت بيندازند. تجمع در خط و تشكيل ديوار گوشتي خطاست، سعي كنيد از همديگر فاصله داشته باشيد.
روحيات نيروهاي رزمنده
قبل از شروع سخنراني برادر احمد، نوحهخواني، و سينهزني برقرار بود و رزمندگان با شور و شوق به سر و سينه خود ميزدند و گريه ميكردند، از جمله زمزمه ميكردند:
راهيان حرم مولي حسين آمادهاند تا كنند جان فدا، در ره كربلا
مهدي جانم بيا مهدي جانم بيا
و با شروع سخنراني فرمانده لشكر فرياد برآوردند كه
فرمانده آزاده آمادهايم، آماده.
آخرين تذكرات قبل از عمليات
در آخرين جلسهاي كه با حضور همه فرماندهان گردانها؛ معاونان آنها و همچنين مسئولان واحدها و معاونان آنها و ديگر مسئولان لشكر نجف در پايان روز 19/11/1364 (يك روز قبل از عمليات) تشكيل شد، فرمانده لشكر نجف ضمن اعلام آمادهباش كامل، مأموريت و طرح مانور هر گردان را به طور جداگانه و همچنين مأموريت و مسئوليت هر واحد را به تفكيك يادآوري كرد و توضيح داد و منطقه عملياتي را به طور مشروح توجيه نمود و تأكيد زيادي بر توجيه شدن هر كس به مسئوليت و محل مأموريت خود داشت. وي باز هم تأكيد كرد كه نبايد براي كسي ابهامي باقي بماند و هر كسي و هر مسئولي اشكالي و ابهامي دارد بايد سؤال كند. برادر احمد به فرماندهان گردانها دستور داد كه از فردا صبح (20/11) تا بعد از ظهر معاون اول و دوم گروهانها و معاون اول و دوم دستهها را توجيه كرده و از ساعت 3 بعد از ظهر تا قبل از تاريكي هوا، كليه نيروها را به منطقه عملياتي و طرح مانور توجيه نمايند. برادر كاظمي در ادامه گفت:
<همه فرمانده گردانهايي كه در موقعيت حمزه 1 (شرق بهمنشير) هستند، قبل از ساعت 6 بعد از ظهر فردا بايد در مقر فرماندهي حمزه 1 حضور يابند و همان جا آماده باشند. معاونين همه گردانها نيز براي آمادگي نيروها در گردانها حضور داشته باشند. همچنين از ساعت 9 صبح فردا مسئولين اورژانس، مهندسي با تمام تجهيزات، يگان دريايي كوثر، موتوري و يك گروهان يگان زرهي در محلهاي خود در موقعيت سيدالشهدا حضور داشته باشند. مسئولين تداركات هم هر كدام بايد سر كار خودشان باشند.>
فرمانده لشكر سپس لزوم آمادگي براي عمليات طولاني را يادآوري ميكند:
<برادران، خود را بايستي براي جنگ سخت و طولاني آماده كنيد، الان قاطع و محكم ميگويم چيزي كه پيشبيني ميشود اينكه 15 روز ما عمليات داريم، يك ماه هم دشمن؛ يعني 45 روز (عمليات پيدرپي). اگر خداوند به ما اجازه عبور از خط دشمن داد، يك چنين داستاني در پيش داريم، نگوييد امشب عمليات شد، فردا شب هم خوب و پس فردا شب هم خستهايم؛ كسي در فكر اين نباشد كه گردان برميگردد. "بچهها ميگويند مرخصي" در اين منطقه باطل است. بايستي بچههايي كه در اين سرزمين تجربه به دست ميآورند، انشاءالله مواضع را سفت و محكم كنند تا انشاءالله آبها از آسياب بيفتد و بعد ادامه عمليات بدهيم.>
برادر احمد در پايان مسئولان عملياتي و جانشين آنها را مشخص ميكند:
<كارها در سطح لشكر به اين شكل تقسيم ميشود: يك مسئول در خط داريم كه حاجآقا سيفالله رهنماست، كه ايشان مسائل در خط و الحاقها را كنترل ميكند. يك مسئول و معاون داريم حاج آقا زينعلي و آقاي قاسم محمدي كه انتقال گردانها به منطقه و خط را انجام ميدهند كه حساسترين مأموريت است. مسئول انتقال وسايل سنگين در ساحل خودي برادر طباطبايي و مسئول ساحل دشمن آقاي صنعتكار ميباشد. مسئول انتقال وسايل سبك و نيروي پياده آقاي كبيرزاده ميباشد. مسئول ستاد و پشتيباني در خط آقاي ملكي و حاج غلامرضا رحيمي ميباشند.>
برادر كاظمي در اينجا جانشين مسئولان رده بالاي لشكر را در موارد احتمالي چنين معرفي ميكند:
<اگر خداي ناكرده براي برادر سيفالله رهنما اتفاقي افتاد، حاجآقا زينعلي به جايش ميرود. براي حاجآقا زينعلي اتفاقي افتاد، آقاي محمدي به جاي ايشان. همچنين اگر در رده فرماندهي لشكر اتفاقي افتاد، آقاي زينعلي در ادامه نبرد كارها را انجام ميدهد و در رده بعدي هم دو برادر قاسم محمدي و سيفالله رهنما.>
در آستانه عمليات
در حالي كه زمان آغاز عمليات ساعت 30:22 روز 20/11/1364 اعلام شده است، وضعيت آمادگي لشكر نجف براي عمليات در اين روز چنين است:
محل استقرار لشكر نجف در كنار اروندرود (موقعيت سيدالشهدا) با شنريزي جادهها و ديگر تلاشهاي بيوقفه مسئولان لشكر آماده شده است. هر چند محدوديت زميني كه در اختيار لشكر نجف قرار گرفته مشكلات زيادي را سبب شده است، ولي جادهها، سولهها و محلهاي استقرار نيروهاي پياده و واحدهاي پشتيباني طبق برنامه آماده شده است. از شلوغيها، ترددهاي اضافي و مشغوليتهاي ذهني بسياري كه معمولاً در يكي دو روز قبل از هر عملياتي وجود دارد، در اينجا كمتر به چشم ميخورد. سرجادههاي فرعي موقعيت سيدالشهدا تابلوهاي راهنمايي كننده نصب شده است. يگان دريايي لشكر نجف (يگان كوثر) با استقرار قايقها و تجهيزات خود در نهر شمالي نهر منطقه يا در كنار آن، آماده عمليات شده است.
واحد اورژانس به وسايل لازم مجهز شده و واحد مهندسي تجهيزات لازم براي مأموريت خود را در غرب اروند آماده كرده است.
گردانهاي پياده (5 گردان) در موقعيت حمزه1 (شرق رودخانه بهمنشير) مستقر شدهاند و با دريافت تجهيزات خود و اجراي تمرينهايي كه امكان داشت، و همچنين با توجيهي كه امروز نسبت به منطقه عملياتي و طرح مانور شدند، آمادگي لازم را براي اجراي عمليات به دست آوردهاند و منتظر دستور حركت هستند.
دو تيم (جمعاً 7 نفر) از برادران اطلاعات عمليات نسبت به مأموريت خود توجيه شدهاند. آنها مأموريت دارند گرداني از لشكر عاشورا كه بعد از شكسته شدن خط دشمن به طرف جاده فاو بصره ميرود را همراهي كرده و در آنجا سمت چپ و راست اين جاده به طرف كارخانه نمك تا حدي كه ممكن شود را شناسايي كنند.
فرمانده لشكر نجف امروز ترتيب اولويت انتقال وسايل سنگين از اروندرود را به نحو زير به مسئول انتقال وسايل سنگين ابلاغ كرد:
1- كمك به لشكر عاشورا براي انتقال وسايل لازم.
2- انتقال وسايل و تجهيزات لازم براي ساحلسازي در غرب اروند.
3- انتقال يك لودر و يك بولدزر.
4- انتقال نفربرهاي پي.ام.پي.
ظهر امروز چند تن از مسئولان لشكر عاشورا جهت درخواست قايق براي انتقال تعدادي از نيروهايشان، به مقر فرماندهي لشكر نجف آمدند كه به اين درخواست جواب مثبت داده شد.
بعد از ظهر امروز نيز برادر احمد به منظور ايجاد آخرين هماهنگيها در مقر فرماندهي لشكر عاشورا حضور يافت. فرمانده لشكر نجف قبل از ظهر براي اطلاع از آخرين وضعيت عمليات و آگاهي از جلسه ديشب قرارگاه خاتم، به قرارگاه كربلا رفت كه برادر محتاج و برادر غلامپور هيچ كدام نبودند.
هواي امروز كاملاً ابري بود. هنگام عصر و اوايل شب مقداري باران باريد كه موجب لغزندگي و خرابي جادههاي خاكي شد. برادر امين (فرمانده لشكر عاشورا) بارش كمي باران را خيلي مفيد ميدانست به دليل اينكه در اروندرود موج ايجاد ميكند و اين موج استتاري براي برادران غواص در حين عبور ميشود.
برادر احمد ميگفت:بيشترين پيروزيها زماني بوده است كه همه ميگفتند چطور ميشود، حيران بوده و مشكلات زيادي را ميديدند.
با شروع تاريكي هوا، آخرين روز قبل از عمليات پايان گرفت و لحظهشماري براي آغاز عمليات شروع شد در حالي كه لشكر نجف آمادگي لازم براي اجراي مأموريت خود را كسب كرده بود؛ البته پيشبيني ميشد در صورت طولاني شدن عمليات، لشكر دچار كمبود مهمات شود كه مسئولان لجستيك سپاه قول داده بودند مهمات لازم را تأمين ميكنند.
شرح عمليات لشكر8 نجف در عمليات والفجر8
مطابق دستور عملياتي، اولين مأموريت لشكر نجف، احتياط و پشتيباني لشكر عاشورا بود، به اين دليل فرمانده لشكر نجف به همراه مسئول طرح و عمليات (سيفالله رهنما) و بيسيمچي لشكر (رسول رحيمي) از حدود ساعت 20 روز 20/11/1364 در مقر فرماندهي لشكر عاشورا در شرق اروند حضور يافت، تا ضمن ياري در هدايت عمليات، هر زمان كه مشكلي در ادامه عمليات بروز كرد با اعزام نيرو يا امكانات از لشكر نجف، به رفع مشكل بپردازد.
حدود ساعت 30:22 در سراسر خط، درگيري با دشمن شروع شد و برادر احمد كاظمي نزد برادر امين شريعتي در جريان لحظه به لحظه عمليات لشكر عاشورا قرار داشت. حدود ساعت 24 نيروهاي لشكر عاشورا براي عبور از اروند با كمبود قايق مواجه شده و درخواست قايق كردند، كه برادر احمد با مسئول يگان دريايي لشكر نجف تماس گرفت و گفت لشكر عاشورا را در انتقال ياري كند.
روز اول عمليات:21/11/1364
با شكسته شدن خط و ادامه عمليات بدون بروز اشكال مهمي، برادر احمد به مقر لشكر نجف باز گشت و در ساعت 3 بامداد (21/11/1364) دستور حركت گردان پياده چهارده معصوم و گردان ادوات از عقبه پشت بهمنشير (موقعيت حمزه 1) به منطقه عملياتي (موقعيت سيدالشهدا) را داد.
در ساعت 10 نيز به گردان قمر بنيهاشم و گردان حضرت رسول(ص) دستور حركت از موقعيت حمزه 1 به منطقه عملياتي داده شد، اين گردانها براي انتقال نيرو خودرو كم داشتند كه به آنها گفته شد هر طور كه شده بايد حركت كنند و به دليل بسته شدن پل ابوشانك به علت لغزندگي و شلوغي، راهنمايي شدند كه از جاده فياضيه بيايند.
گردان ادوات و گردان چهارده معصوم ساعت 10 تا 11 صبح به منطقه عملياتي رسيدند كه قرار شد نيروهاي ادوات كنار يكي از جادههاي موقعيت سيدالشهدا (مقر لشكر نجف در شرق اروند) سنگرهاي تعجيلي زده خود را براي انتقال به منطقه درگيري آماده كنند. نيروهاي گردان چهارده معصوم نيز به سولههاي استقرار موقت در اين مقر راهنمايي شدند تا پس از اقامه نماز و صرف نهار خود را براي حركت به غرب اروند و شروع عمليات آماده كنند.
شروع كار مهندسي و احداث اسكله
فعاليت مهندسي لشكر براي تكميل جاده اصلي موقعيت سيدالشهدا كه قرار است تا كنار اروند ادامه يابد از آغاز روشنايي هوا شروع شده است. از سوي ديگر فرمانده لشكر ضمن دستور تسريع در احداث اسكله در ساحل خودي (شرق اروند)، با بررسي ساحل غربي اروندرود در منطقه روبهروي محل استقرار لشكر، محل مناسبي را نيز براي احداث اسكله در ساحل غربي اروند مشخص نمود كه قرار شد برادران واحد تخريب، موانع و مينهاي ساحل دشمن را از بين برده و كار احداث اسكله با سرعت شروع شود.
عدهاي از برادران مهندسي نيز مشغول گذاشتن پلهاي نفررو روي گلها و باتلاق در ساحل خودي بودند تا تردد نيروي پياده به سادگي از روي آنها انجام شود.
برادر احمد ساعت 35:11 دستور انتقال ادوات از جمله تفنگ 106 و مينيكاتيوشا را به منطقه درگيري داده و سپس براي بررسي وضعيت منطقه درگيري و هماهنگي با لشكر عاشورا جهت وارد كردن اولين گردان از لشكر نجف، همراه برادران سيفالله رهنما و اعتصامي (فرمانده گردان چهارده معصوم) عازم غرب اروند شدند.
در ساعت 14 دستور حركت گردان چهارده معصوم داده شد كه تا ساعت 30:14 همه نيروهاي اين گردان با قايق از اروند عبور و به طرف منطقه درگيري حركت كردند.
گردان حضرت رسول(ص) نيز در ساعت 40:15 به موقعيت سيدالشهدا (شرق اروند) رسيد كه برادر احمد دستور داد اين گردان هم هر چه سريعتر به غرب اروند منتقل شود.
برادر احمد كاظمي در ساعت 15 نزد برادر مرتضي قرباني (فرمانده لشكر25 كربلا) در 500 متري تقاطع دو جاده فاو بصره و فاو امالقصر (در غرب شهر فاو) آمد و ضمن مشورتي تصميم گرفتند تا قبل از اينكه دشمن خود را پيدا كند و در حالي كه قواي دشمن هنوز دچار شوك هستند، پيشروي نيروهاي خود را سرعت دهند. لذا فرمانده لشكر نجف ضمن هماهنگي با فرمانده لشكر عاشورا، گردان لشكر عاشورا كه پشت جاده اول بود را به جلو هدايت كرد و اين گردان پشت خاكريز اصلي مستقر شد. فرمانده لشكر كربلا نيز گردان خود را به جلو هدايت كرد.
عمليات گردان چهارده معصوم
فرمانده گردان چهارده معصوم (برادر اعتصامي)، قبل از انتقال گردانش به غرب اروند، به همراه سيفالله رهنما در غرب اروند به بررسي و شناسايي منطقه درگيري پرداختند و سمت راست جاده استراتژيك را براي پيشروي به سمت منطقه درگيري انتخاب كردند و پس از عبور 3 گروهان از نيروهايش از اروندرود در ساعت 30:14، شروع به پيادهروي به طرف منطقه درگيري كردند. قبل از تقاطع جاده استراتژيك و لوله نفت نيروهاي دشمن پراكنده و در حال فرار بودند. يك دسته نيرو مأمور پاكسازي مقرهاي پراكنده دشمن شدند. درگيري اصلي از مثلثي تقاطع خط لوله و جاده استراتژيك شروع شد. در اين منطقه دشمن با استفاده از مقرها و موانع متعدد مخفي شده بود و مقاومت ميكرد. گردان چهارده معصوم با پشتيباني يك تانك (از لشكر25 كربلا) كه چهار كيلومتر نيروها را همراهي كرد و خيلي مؤثر بود، موجب انهدام و فرار نيروهاي دشمن شد. اين گردان تا يك كيلومتري سهراهي كارخانه نمك پيشروي كرد و حدود 200 نفر از دشمن تلفات گرفت.
برادر اعتصامي در ساعت 12:18 در تماسي با برادر احمد ضمن اعلام اينكه با ستوني از نيروهاي عراقي درگير شده، درخواست كمك ميكند.
برادر احمد: با آنها بجنگيد، گردان حضرت رسول هم الان ميآيد.
در ساعت 19 برادر اعتصامي درخواست آمبولانس براي انتقال مجروحان كرد. در پي آن برادر احمد از مسئولان لشكر مستقر در موقعيت سيدالشهدا خواست كه هر چه سريعتر آمبولانس و مهمات بفرستند. در ساعت 30:19 نيز به توپخانه دستور داد كه روي نيروهاي دشمن كه در مقابل گردان چهارده معصوم هستند، آتش پراكنده بريزند و براي اجراي آتش سنگين آماده شوند.
شب دوم عمليات
فرمانده لشكر نجف عصر امروز از نزديك (با چشم و دوربين) منطقه درگيري (حد فاصل جاده البحار و جاده استراتژيك تا حدود كارخانه نمك) را بررسي و شناسايي كرد كه با توجه به مشاهدات خود، تصميم گرفت از پراكندگي و گيجي قواي دشمن و ناتواني فرماندهي دشمن در تقويت نيروهايش در امشب و فردا و همچنين (به احتمال زياد) نامناسب بودن زمين براي مانور زرهي دشمن استفاده كرده و نيروهاي خودي را تا هدف مرحله چهارم عمليات (جادهاي كه حدود 5/2 كيلومتر بالاتر از سهراهي كارخانه نمك، عمود بر جاده استراتژيك كشيده شده بود و تا جاده البحار ادامه داشت) هدايت و با تأمين اين هدف، به تثبيت آن بپردازند.
در پي اين تصميم، فرمانده لشكر نجف، برادر گرداني (فرمانده گردان حضرت رسول) كه گردانش به سوي منطقه درگيري پيشميرود، را به هدف توجيه كرد و گفت به پيشروي خود از روي جاده استراتژيك ادامه دهيد و اگر آتش دشمن مانع شد، از كنار جاده جلو برويد.
برادر احمد در ساعت 20 در تماسي با برادر اعتصامي، او را توجيه نمود كه براي تأمين هدف مرحله دوم عمليات (سهراهي كارخانه نمك) پيشروي كند و آماده شود تا در صورت امكان تا هدف مرحله چهارم عمليات جلو رفته و اين هدف را تأمين كند.
فرمانده لشكر نجف به وي تأكيد ميكند بايد از سمت راست با لشكر عاشورا و از سمت چپ با گردان حضرت رسول (از لشكر نجف) كه در راه است الحاق كند. برادر كاظمي اضافه كرد كه منتظر لشكر عاشورا و لشكر امام حسين(ع) است كه آماده شوند تا كارمان را شروع كنيم و به هدف مرحله چهارم عمليات برسيم. وقتي برادر اعتصامي گفت كه خبري از لشكر عاشورا و امام حسين نيست، برادر احمد در جوابش گفت: <خب، خدا كه هست.> وي در پاسخ درخواست آب و مهمات، نيز گفت فعلاً نميتوانم قول بدهم، وسيله نداريم.
فرمانده لشكر نجف سپس در تماسي با مقر لشكر در شرق اروند گفت كه به همه برادران بگوييد كسي حق ندارد امشب يك دقيقه استراحت كند؛ هر چه توان داريد، بگذاريد كه هر چه داريد (خودرو، تجهيزات، مهمات، آب و غذا ...) به غرب اروند انتقال دهيد. گفتني است كه لشكر نجف هنوز موفق نشده خودرو، تجهيزات، آمبولانس و وسايل سنگين خود را از اروندرود عبور دهد.
فرماندهان لشكر نجف و كربلا كه در يكي از مقرهاي آزاد شده دشمن در حدود چهار كيلومتري سهراهي كارخانه نمك مستقر شدهاند، از ساعت 20 تلاش براي هماهنگي و ترغيب ساير يگانها جهت استفاده از فرصت و تعقيب دشمن تا رسيدن به هدف مرحله چهارم عمليات را آغاز ميكنند. در حالي كه قرارگاه كربلا با فرستادن نامهاي از فرماندهان يگانهاي تحت امر خواسته كه براي هماهنگي ادامه عمليات، شب هنگام در محل اين قرارگاه واقع در شرق اروند حضور يابند، احمد و مرتضي در مشورتي با يكديگر ترجيح ميدهند كه در نزديكي منطقه درگيري باقي بمانند و ضمن هدايت نيروهاي خود از نزديك، اشراف بيشتري بر اوضاع داشته باشند.
فرمانده لشكر نجف در تماسي با جانشين فرمانده قرارگاه كربلا (برادر غلامپور)، ضمن تشريح وضعيت منطقه درگيري و تأكيد بر ضرورت پيشروي سريعتر تا هدف مرحله چهارم، از اينكه يگانهاي ديگر تلاش لازم را براي پيشروي و الحاق نميكنند گله ميكند. برادر غلامپور دليل اين مسئله را نرسيدن دستگاههاي مهندسي (لودر و بولدوزر) به تعداد كافي به لشكر امام حسين براي احداث خاكريز و همچنين كمبود گردانهاي پياده اين لشكر ذكر كرد.
برادر كاظمي مجدداً تأكيد ميكند كه اگر امشب كوتاهي كنيم، ديگر محال است كه به هدف برسيم و اصرار ميكند كه به هر صورتي شده لشكرهاي ديگر از فرصت براي پيشروي و انهدام دشمن استفاده كنند. فرماندهي قرارگاه كربلا (برادران محتاج و غلامپور) ضمن تصديق نظر برادر احمد، مشكلات و كمبودهايي كه منجر به چنين وضعيتي شده را مطرح نموده و از وي ميخواهند كه لشكر نجف با قواي دشمن در حد فاصل جاده البحار و استراتژيك مقابله كند تا لشكر عاشورا بتواند در حدود چهار كيلومتري سهراهي كارخانه نمك خاكريزي احداث نمايد. فرمانده لشكر نجف نيز پاسخ ميدهد همه لشكرها بايد فعال شوند. به هر صورت، ارتباط با قرارگاه كربلا به طور متناوب تا ساعت 30:22 ادامه يافت.
در ساعت 30:22 با حضور فرمانده لشكر امام حسين (برادر خرازي) و فرمانده لشكر عاشورا در محل استقرار فرماندهان لشكر نجف و لشكر كربلا، بحث و بررسي درباره ادامه عمليات شروع شد. برادران كاظمي و قرباني اصرار زيادي بر ادامه عمليات تا جاده شني (هدف مرحله چهارم عمليات حدود 5/2 كيلومتر بالاتر از سهراهي كارخانه نمك) و پدافند پشت اين جاده را داشتند. آنها دلايل اصرار خود را چنين برشمردند: 1- گيجي، عدم تمركز و از هم پاشيدگي سازمان دشمن 2- تمركز نيرو، سازماندهي و شروع پاتكهاي سنگين دشمن، با گذشت زمان 3- عدم امكان دستيابي به هدف مرحله چهارم در صورت گذشت زمان 4- ضرورت دست يافتن به يك خط پدافندي مطمئن و قابل دفاع به طرف شمال.
از طرف ديگر، برادر خرازي و شريعتي ضمن تأييد دلايل فوق، موافق ادامه عمليات تا هدف مرحله چهارم نبودند و بر تكميل و تقويت خاكريزي كه از قبل به عنوان مأموريت آنها مشخص شده بود، يعني خاكريزي كه حدود 4 كيلومتر پايينتر از سهراهي كارخانه نمك بود و اين جلسه در يكي از مقرهاي دشمن در نزديكي آن برقرار بود. دلايل مخالفت فرمانده لشكر امام حسين با پيشنهاد برادران كاظمي و قرباني چنين بود:
1- كمبود نيرو و ضعف و خستگي آنها. 2- كمبود لودر و بولدوزر براي احداث خاكريز 3- طولاني بودن فاصله نقطه رهايي تا هدف (بيش از 6 كيلومتر) و كمبود فرصت. 4- تأمين نشدن جناح راست (سمت راست جاده اول) به دليل عدم هماهنگي با يگانهاي مأمور در آن محور و نيز عدم توانايي آنها براي پيشروي هماهنگ. 5- لزوم هماهنگي بين يگانها و تصميمگيري فرمانده رده بالاتر درباره ادامه عمليات.
فرماندهان لشكر نجف و كربلا مسائل مذكور را قابل حل ميدانستند، از جمله كمك نيروهاي لشكر كربلا براي رفع كمبود نيرو و تمركز وسايل مهندسي براي تكميل خاكريز مرحله دوم تا در صورت عدم دستيابي به هدف مرحله چهارم و فشار دشمن، نيروها به عقب برگشته و پشت آن پدافند كنند. مشكل كمبود فرصت و طولاني بودن راه نيز با ادامه عمليات در روز قابل حل بود. براي حل مسئله تأمين جناح راست نيز پيشنهاد شد كه همراه با پيشروي نيروها بين جاده اول و دوم، يك گردان در سمت راست جاده اول پيشروي كند و لشكر نصر (كه در آن محور مأموريت داشت) نيز در جريان قرار گيرد.
با وجود اين مباحث و ارائه دلايل، توافقي حاصل نشد و فرمانده لشكر امام حسين جلسه را ترك كرد. در پي آن مطرح شد كه سه لشكر نجف، عاشورا و كربلا تا كنار كارخانه نمك (دو طرف جاده استراتژيك) را پاكسازي كرده و آنجا خاكريز بزنند، ليكن برادر احمد گفت كه اين كار ممكن نيست، چون زمين حد فاصل جاده اول و دوم و همچنين سمت چپ جاده دوم در آن منطقه باتلاقي است طوري كه نه ميتوان آنجا خاكريز زد و نميتوان با استفاده از جاده دوم (جاده استراتژيك) نيروهاي درگير را پشتيباني كرد چرا كه جاده در معرض تير مستقيم و آتش دشمن است. وي پيشنهاد كرد خاكريزي كه حدود 5/2 كيلومتر پايينتر از سهراهي كارخانه نمك و عمود بر جاده دوم است پاكسازي و تكميل و تقويت شود. در اين مورد نيز فرماندهان سه لشكر مذكور به توافقي دست نيافتند.
دستور برگشت به گردان چهارده معصوم
گردان چهارده معصوم كه عصر امروز درگيري با دشمن را از حدود چهار كيلومتري كارخانه نمك شروع كرده و تا 500 متري سهراهي كارخانه نمك پيش رفته و بخشي از قواي دشمن را منهدم كرده بود، به تدريج مهماتي كه نيروها همراه خود داشته كاهش يافت، امكان پشتيباني آنها هم ميسر نشد. به گفته فرمانده اين گردان، ستوني از نيروهاي دشمن با حدود 70 خودرو و خودروي زرهي از روي جاده دوم به سمت اين گردان هجوم آوردند كه با مقاومت و آتش رزمندگان بسياري از خودروها و نيروهايش منهدم شدند. باقي مانده قواي دشمن در مقرهاي نزديك سهراهي مستقر شدند و از ساعت 21 تا نيمه شب سه بار پاتك كردند. بخشي از قواي دشمن با مقابله رزمندگان و بخشي نيز با رفتن روي مينها و سيمخاردارهاي اطراف مقرها منهدم شدند. در اين موقعيت مهمات بچهها نيز در حال اتمام بود از طرف ديگر، فرماندهي قواي دشمن در ادامه كار پي برد كه دراين محور فقط يك گردان در حال نبرد است كه تدارك هم نميشود. حدود نيمه شب دو ستون از قواي دشمن در دو طرف جاده دوم و يك ستون نيز از روي جاده شروع به پيشروي و محاصره اين گردان را كردند، در اين وضعيت بود كه در ساعت 20 دقيقه بعد از نيمه شب با دستور فرمانده لشكر و تدبير فرمانده گردان، نيروها بدون جلب توجه دشمن به پشت خاكريز اصلي برگشتند. در عمليات، امشب گردان چهارده معصوم متحمل 2 شهيد و 8 مجروح شد.
برادر كاظمي به گردان حضرت رسول نيز كه هنوز وارد منطقه درگيري نشده بودند، دستور برگشت به كنار رودخانه و استراحت در سنگرهاي قبلي دشمن را داد.
با برگشت گردان چهارده معصوم به عقب، در محور جاده دوم نيروي ديگري در جلو و در مقابل دشمن باقي نماند و مقري كه فرماندهان و تعدادي از مسئولان دو لشكر نجف و كربلا در آن مستقر بودند، خط اول خودي در اين محور شد، البته بدون هيچگونه آمادگي و تدارك دفاعي از اين مقر كه حدود 4 كيلومتر با سهراهي كارخانه نمك فاصله داشت، ليكن فرماندهان با توجه به شناختي كه از دشمن داشتند احتمال پيشروي شبانه دشمن تا اين مقر را نميدادند و با توجه به خستگي و بيخوابي دو شبانهروز گذشته، به استراحت در اين مقر پرداختند، البته صبح قبل از روشنايي كامل هوا اين مقر را به سرعت ترك كردند.
روز دوم عمليات (22/11/1364)
اوايل صبح روز دوم با حضور فرمانده نيروي زميني سپاه (برادر رحيم صفوي) و مسئولان قرارگاه كربلا در غرب اروندرود، فرماندهان لشكر نجف و لشكر كربلا به نزد آنها رفتند و ضمن گزارشي از وضعيت عمليات و تأسف از ناهماهنگي شب گذشته كه موجب از دست رفتن فرصت شد، درخواست تصميمگيري قاطع و روشن براي ادامه عمليات كردند.
برادر رحيم صفوي: محكم و صريح ميگوييم، ما ميخواهيم دفاع كنيم؛ خط اولمان اين (خاكريزي كه از پايگاه موشكي سمت راست جاده امالقصر به جاده دوم كشيده شده و امتداد همين خاكريز تا جاده اول) و خط دوممان هم اين (يك كيلومتر جلوتر از محل تقاطع جاده دوم و سوم)، تا بعد ببينيم چه ميشود.
در اينجا برادر احمد خط پشت كارخانه نمك را پيشنهاد كرد و گفت كه به دليل كوتاه بودن طول خط، نيروي كمتري ميخواهد و بهتر ميتوان آن را پدافند كرد. برادر رحيم در اين باره گفت كه اگر قرارگاه پيشروي كرد و نيروها سرزنده بودند، تصميم ميگيريم. وي تأكيد كرد كه ادوات و موشكها را زودتر توي خط ببريد، امروز صد تانك بزنيد، مين بياوريد.
بعد از جلسه مذكور فرمانده لشكر نجف كار را شروع كرد: مأموريت گردانهاي پياده و واحدهاي پشتيباني را اعلام كرد. به گردان حضرت رسول دستور حركت و پيشروي به سمت دشمن از محور جاده استراتژيك (جاده دوم) داده شد. به توپخانه دستور اجراي آتش شديد روي قواي دشمن در نزديكي كارخانه نمك داده شد. همچنين مقرر گرديد كه تعدادي خمپارهانداز 60 ميليمتري و يك دستگاه مينيكاتيوشا گردان حضرت رسول(ص) را همراهي كند. مسئولان موشكهاي تاو، ماليوتكا و مينيكاتيوشا نيز به مأموريت خود در پشتيباني از رزمندگان و انهدام قواي دشمن توجيه شدند.
برادر احمد بعد از مشخص كردن مأموريتها، خود قبل از نيروهايش به سمت سهراهي كارخانه نمك حركت كرد تا از نزديك وضعيت زمين و دشمن را بررسي كند.
شرح عمليات روز دوم
پس از دستور حركت، گردان حضرت رسول از سمت راست جاده استراتژيك به سمت سهراهي كارخانه نمك حركت كرد. نيروها حدود ساعت 9 در مقرهاي خالي دشمن در نزديكي جاده استراتژيك، بالاتر از تقاطع خط لوله نفت با جاده استراتژيك مستقر شدند و درگيري با نيروهاي پياده دشمن كه مشغول استقرار در مقرهاي روبهرو بودند (به فاصله 700 تا 1000 متر) را شروع كردند.
برادر كاظمي در ساعت 30:9: الحمدالله پيشروي خوبي داشتيم، گردان حضرت رسول از محل ديشب گردان چهارده معصوم هم جلوتر رفت، دشمن سخت در محاصره قرار گرفت.
موشكهاي تاو، ماليوتكا و مينيكاتيوشا نيز در پشت خاكريز اصلي (چند صد متري محل استقرار گردان حضرت رسول) مستقر شدند و اجراي آتش روي خودروهاي دشمن كه در جاده استراتژيك در حركت بودند، را شروع كردند.
برادر گرداني (فرمانده گردان حضرت رسول) در ساعت 11 خبر داد كه يك ستون از نيروهاي دشمن به نيروهاي لشكر عليبنابيطالب در پايين كارخانه نمك نزديك ميشوند. در پي آن با دستور فرمانده لشكر نجف، توپخانه لشكر مأمور اجراي آتش روي آنها شد.
علاوه بر فعاليت يگانهاي پياده و مكانيزه دشمن عليه نيروهاي خودي، بمباران و آتش شديد توپخانه دشمن ادامه داشت.
در ساعت 45:12 برادر گرداني اعلام كرد كه يك ستون تانك دشمن از طرف كارخانه نمك، روي جاده استراتژيك به طرف ما در حركت است. به دنبال آن واحدهاي توپخانه، ادوات و موشكهاي لشكر نجف آتش شديدي را روي اين ستون زرهي دشمن اجرا كردند كه با انهدام تعدادي تانك، خودرو و ديگر تجهيزات دشمن، قواي عراقي ناچار به توقف شدند.
تا شب درگيريها با شدت و ضعف ادامه يافت، در حالي كه هواپيماهاي دشمن از ساعت 15:7 صبح بمباران شديد منطقه عمليات و عقبه نيروهاي خودي را شروع كردند. در ساعت 36:14 پدافند هوايي يك هواپيماي دشمن را سرنگون كرد. همچنين در ساعت 20:17 دو هواپيماي خودي كه در ارتفاع پايين پرواز ميكردند، خط دشمن را بمباران كردند.
طرح عمليات شب سوم
در ساعت 30:14 با حضور برادران محتاج (فرمانده قرارگاه كربلا)، غلامپور (جانشين وي)، كاظمي، قرباني و شريعتي در مقر فرمانده لشكر كربلا (كنار جاده استراتژيك، نزديك تانكفارمها)، پس از گزارش آخرين وضعيت، برادر غلامپور طرح ادامه عمليات قرارگاه كربلا را چنين اعلام كرد: <با توجه به آنچه كه برادر رحيم صبح فرمودند كه سياست ما بايد پدافند محكم همراه با هجوم باشد، نظر ما اين است كه انشاءالله لشكر كربلا به كمك لشكر نجف توي مثلث پايين كارخانه نمك آمده و لشكر كربلا هر چه ميتواند لشكر نجف را كمك كند كه اين لشكر به سهراهي كارخانه نمك برسد. مأموريت دو طرف جاده استراتژيك با لشكر نجف است، بايد با لشكر عاشورا هماهنگ شود كه در سمت راست اين جاده با هم الحاق كنيد.‡> برادر غلامپور بر احداث خاكريز در كنار جادهها و عمود بر جاده استراتژيك تأكيد كرد و گفت هر چه دستگاه مهندسي هست بايد براي زدن اين خاكريزها جمع و هماهنگ شوند. پس از اين جلسه فرماندهان لشكرها به دنبال اقدامات آمادگي رفتند.
فرمانده لشكر نجف در ساعت 16 مسئولان توپخانه، ادوات و موشكها را احضار كرد و دستور داد كه همه نيروها و تجهيزات خود را براي اجراي آتش روي دشمن آماده كرده و از فردا صبح از سهراهي كارخانه نمك به سمت بالا اقدام كنند. همچنين مهندسي لشكر نجف مأموريت يافت شب هنگام به محض شروع پاكسازي، سمت راست جاده استراتژيك، قبل از كارخانه نمك، را خاكريز بلند زده وهمچنين خاكريز ناقص (حدود 5/1 كيلومتر پايينتر از كارخانه نمك، در سمت راست جاده استراتژيك) را تكميل و مستحكم نمايد. گفتني است كه مهندسي لشكر نجف تاكنون توانسته بود 8 دستگاه لودر و بلدوزر با سوار كردن بر روي سطحههايي كه توسط نفربر خشايار كشيده ميشد، از اروند عبور داده و وارد منطقه درگيري نمايد. فرمانده لشكر نجف كه قبلاً به مسئول مهندسي تأكيد كرده بود كه براي دستگاههاي مهندسي راننده داوطلب شهادت انتخاب كند، در توجيه مأموريت امشب و تأكيد بر اهميت آن گفت: به محض شروع درگيري در خط، خاكريز را شروع كنيد. مبادا با آمدن گلوله رانندگان فرار كنند، امشب همه اين رانندهها بايد شهيد شوند.
مأموريت گردانهاي لشكر نجف: فرمانده لشكر نجف ساعت 17 امروز فرمانده گردان قمر بينهاشم (برادر طاهري) كه گردانش امروز به غرب اروندرود منتقل شد، را توجيه كرد كه امشب مأموريت دارد ضمن پيشروي در سمت چپ جاده استراتژيك، دشمن را منهدم و پاكسازي كند. همچنين گردان حضرت رسول به پيشروي و پاكسازي در سمت راست جاده استراتژيك ادامه ميدهد. گردان چهارده معصوم نيز امشب به استراحت پرداخته و آماده شود تا صبح فردا جايگزين گردان حضرت رسول شود.
شرح عمليات شب سوم
فرماندهان لشكر نجف و لشكر كربلا، همچون شبهاي گذشته، از اوايل امشب در يكي از مقرهاي قبلي دشمن در حد فاصل خاكريز اصلي و جاده استراتژيك، به فاصله 4 كيلومتري از سهراهي نمك، مستقر شده و ضمن هماهنگي با يكديگر به هدايت عمليات پرداختند.
در ساعت 30:21 با دستور فرمانده لشكر نجف گردان حضرت رسول با 3 گروهان از سمت راست جاده استراتژيك و گردان قمر بنيهاشم با دو گروهان از سمت چپ اين جاده، پيشروي خود را شروع كردند. طولي نكشيد كه درگيري با دشمن (در ساعت 55:21) شروع شد. از سنگر فرماندهي آغاز فعاليت شديد تانكها، خمپارهها، تيربارها و ديگر سلاحهاي سبك و سنگين نيروهاي خط مقدم دشمن، به خوبي مشاهده ميشد. علاوه بر آن، آتش سنگين توپخانه و كاتيوشاي دشمن نيز شروع شد، طوري كه از قرارگاه كربلا درخواست اجراي ضد آتشبار روي دشمن شد. در همين حال خبر رسيد برادر زينعلي (قائم مقام فرمانده لشكر و مسئول اطلاعات لشكر نجف) كه براي راهنمايي، همراه نيروهاي مهندسي رفته بود، زخمي شده است.
از سوي ديگر، آتش دشمن در سمت چپ جاده، پيشروي گردان قمربنيهاشم را با مشكل مواجه كرده است و نميتواند هماهنگ با گردان حضرت رسول به پيش برود. برادر احمد از فرماندهان دو گردان خواست، با همكاري يكديگر خط دشمن را شكسته و جلو بروند و در تماسي با فرمانده لشكر عاشورا كه ميگويد نيروهاي ما به خوبي پيش ميروند (در سمت چپ جاده اول) از او خواست كه نيروهايش را مقداري به سمت چپ گسترش داده و به كمك گردان حضرت رسول بفرستد. در اين حين سنگر محل استقرار فرمانده لشكر نجف و كربلا از آتش توپخانه و كاتيوشاي دشمن شديداً ميلرزد.
در ادامه درگيريها و در حالي كه حجم گسترده آتش دشمن پيشروي نيروها را سد كرده است، فرمانده لشكر نجف به فرماندهان گردانها كه از شدت آتش شكايت دارند، چنين يادآوري ميكند: <مگر شما براي اين ساعات لحظهشماري نميكرديد. همه جا درگيري است دشمن دست بالا نميكند بيايد تسليم شود؛ بايد با او جنگيد. در جهاد پافشاري كنيد و وقت را تلف نكنيد.>
در اين وضعيت برادر احمد يك نفر راهنما را فرستاد تا گروهان ديگري از گردان قمربنيهاشم كه براي احتياط باقي مانده بود را هر چه زودتر براي كمك به بقيه گردان به منطقه درگيري برساند.
در حالي كه قواي دشمن در سمت چپ جاده استراتژيك با استفاده از مواضع محكم خود، با انواع تجهيزات از جمله تانكها و تيربارها بيوقفه روي رزمندگان آتش ميريزند طوري كه آنها را زمينگير كرده و از پيشروي باز داشتهاند، حدود نيمه شب فرمانده لشكر نجف با قرارگاه كربلا تماس گرفته و ميگويد: <آقاي غلامپور مسئله كوثري (فرمانده لشكر حضرت رسول) و جعفري (فرمانده لشكر عليبنابيطالب) چه شد؟ اگر سريع اقدام نكنند، مسئله مشكل ميشود.>4
فرماندهان دو گردان باز هم از شدت آتش دشمن و افزايش شهيدان و مجروحان خبر ميدهند و ميگويند پيشروي ممكن نيست. فرمانده لشكر نجف ضمن يادآوري اينكه بايد به هدف برسيم و اينكه اگر حالا جهاد نكنيم، كي ميخواهيم جهاد كنيم. فرمانده گردان حضرت رسول را راهنمايي ميكند به راست رفته و پيشروي را بدون توجه به سمت چپ جاده ادامه دهد و يك دسته نيرو هم به سمت چپ بفرستد تا از پشت به دشمن حمله كنند و راه گردان ديگر را بگشايند. به فرمانده گردان قمر بنيهاشم هم ميگويد كه گروهان جديد را به سمت راست جاده بفرستد از آن سمت جلو رفته و نيروهاي دشمن را از پشت دور بزنند. همچنين به توپخانه دستور اجراي آتش شديد روي دشمن ميدهد.
در ساعت 15 دقيقه بامداد، برادر احمد، برادر مرتضي را كه در گوشه سنگر استراحت ميكند، صدا زده و ميگويد: وسط مثلثي يك خاكريز هست كه بچهها در گوشه آن گير افتادهاند و دشمن از چپ با تانك و تيربار آنها را ميزند، تلفات زيادي از ما گرفته، زودتر بايد تصميمگيري كنيم.
و بعد از اينكه برادر مرتضي در تماس با برادر طاهري (فرمانده گردان قمربنيهاشم) در جريان كامل اوضاع قرار ميگيرد، با برادر احمد تصميم گرفتند كه گردان يارسول (از لشكر كربلا) كه تاكنون پشت سر گردان قمربنيهاشم (از لشكر نجف) بود، جلو افتاده پيشروي را شروع كند و گرادن قمربنيهاشم هم به دنبال آن حركت كند.
در پي حركت گردان يارسول (لشكر كربلا) در سمت چپ جاده، به گردان حضرت رسول (لشكر نجف) در سمت راست جاده گفته شد با توجه به وضعيت جديد پيشروي خود را شروع كند. همچنين هر يك از دو فرمانده لشكر به يك گردان احتياط خود اعلام آمادهباش كردند.
برادر مرتضي: ديشب عمل نكرديم، امشب اين طور سخت شد.
در ساعت 30 دقيقه بامداد برادر احمد وضعيت سمت چپ جاده اول (البحار) را از فرمانده لشكر عاشورا جويا شد و با يادآوري ادامه فشار دشمن در دو طرف جاده دوم (استراتژيك) از او خواست نيروهايش را مقداري به سمت چپ كشيده و با گردان حضرت رسول الحاق دهد. همچنين به وي درباره سرعت بخشيدن به احداث خاكريز از جاده اول به سمت جاده دوم تأكيد ميكند (در سمت چپ جاده اول يعني محل مأموريت لشكر عاشورا آتش دشمن سبك است) و به علت ادامه آتش شديد دشمن و عدم پيشروي گردان حضرت رسول، از مهندسي لشكر نجف خواسته شد فعلاً از احداث خاكريز خودداري كند.
ساعت 1 بامداد (23/11/1365) خبرهاي ضد و نقيضي از وضعيت پيشروي نيروها در سمت چپ جاده دوم ميرسيد، يكي از برادراني كه از خط برگشته بود خبر از آتش تيربارها و تانكهاي دشمن درجناح چپ نيروهاي خودي ميدهد، ليكن بيسيم لشكر كربلا ميگويد بچهها به خوبي پيش ميروند؛ برادر طاهري اين مسئله را رد كرده و ميگويد نيروهاي لشكر كربلا به علت آتش شديد امكان پيشروي ندارند. در ساعت 40:1 چند نفر از برادراني كه از خط بازگشتهاند ميگويند دشمن از چند جانب با تيربار بچهها را ميزند. تيربارها روي جاده و سمت چپ و راست آن كار ميكند و نيروهاي گردان يارسول(لشكر كربلا) زمينگير شده و امكان پيشروي ندارند. در ساعت 2 نيز برادري كه از نزد فرمانده گردان يارسول آمده و مجروح آورده است، ميگويد: بچهها اصلاً نميتوانند تكان بخورند، فقط مجروح و شهيد ميشوند. دشمن سه كاليبر (تيربار) روي جاده گذاشته، هيچ كاري نميشود كرد.
برادر مرتضي از او ميپرسد كه چطور است بچهها مقداري به چپ بروند و از پشت تيربارهاي دشمن را محاصره كنند. وي جواب ميدهد امكان ندارد.
فرمانده لشكر كربلا با توجه به اين وضعيت، از نيروهايش خواست مقداري به سمت چپ كشيده رفته و پيشروي كنند، ولي اين حركت هم نتيجهاي نداشت.
در ساعت 2 بامداد برادر محتاج (فرمانده قرارگاه كربلا) در تماسي جوياي وضعيت ميشود، برادر احمد جواب ميدهد:
<وضع خوب نيست، نيروي دشمن زياد است. مرتضي هم مقداري نيرو وارد كرده ولي مشكلاتي وجود دارد. اينجا مسئله دارد، چپ و راست از نيروي دشمن شلوغ است، خلاصه وضع ما به اين شكل است، شما در جريان باشيد، مشكلاتش خيلي زياد است. مرتضي هم خيلي تلاش كرد ولي وضعيت اين شكلي است، اين كار بايد ديشب انجام ميگرفت، برادران نكردند و نيامدند، مطلب به اين صورت شد.>
دقايقي بعد فرمانده لشكر نجف براي حل مشكلات اين محور، پيشنهادي به فرمانده قرارگاه كربلا ارائه ميكند:
<فقط اگر از بالا به طرف پايين بياييد مسئله حل ميشود وگرنه، خير.>5
ساعت 25:2 بامداد رزمندهاي كه از خط درگيري بازگشته با ناراحتي داد ميزند كه چرا به فكر بچهها نيستيد، چرا تعدادي آمبولانس براي انتقال مجروحين نميفرستيد.6
عقبنشيني
ساعت 30:2 بامداد: آتش دشمن هر لحظه شديدتر ميشود، نيروهاي خودي (دو گردان از لشكر نجف و دو گردان از لشكر كربلا) در اين منطقه زمينگير شده و امكان پيشروي ندارند. تانكها و تيربارهاي دشمن در مقرها و مواضع پراكنده و با استفاده از خاكريزهاي محكمي كه در اين مقرها احداث شده كاملاً بر منطقه مسلط بوده و امكان حركت را از بچهها سلب كردهاند، مهمات رو به پايان است.7با توجه به مكالمات بيسيمي كه به صورت كشف بوده و نيروهاي درگير با دشمن وضعيت خود را كاملاً ضعيف و دشمن را قوي گزارش كرده (توسط بيسيم) و بعضاً خواستار عقبنشيني بودند، دشمن را اميدوارتر كرده و در اجراي آتش و جلوگيري از پيشروي ما، مصممتر شده است، به خصوص كه تنها نيروهاي پياده با دشمن درگير بوده و هنوز استفاده از تانك ميسر نشده است.
با توجه به وضعيت موجود و اطمينان از امكانناپذيري پيشروي و پاكسازي دشمن، فرماندهان لشكر نجف و كربلا ضمن مشورت و هماهنگي با يكديگر تصميم گرفتند كه نيروها را به عقب بازگردانند، لذا در ساعت 35:2 بامداد برادر احمد به گردان قمربنيهاشم دستور عقبنشيني داد و به آنها تأكيد شد كه كليه شهدا و مجروحان بايد تخليه شده و چيزي جا نماند. در پي آن به گردان حضرت رسول نيز دستور عقبنشيني داده شد.
همچنين برادر مرتضي قرباني نزديك ساعت 3 بامداد به نيروهايش دستور عقبنشيني داد و بدين ترتيب عمليات شب سوم در محور جاده فاو بصره پايان گرفت.
علت اصرار بر مقاومت و پيشروي
فرماندهان لشكر نجف و كربلا هر دو اصرار بر پيشروي و پاكسازي پايين كارخانه نمك داشتند و تمام امكانات ممكن و تدابير لازم را در اين زمينه به كار گرفتند، اين پافشاري چند علت اساسي داشت:
در عملياتهاي گذشته تجربه شده بود و شب گذشته (شب دوم) هم چند بار برادر احمد تأكيد كرد در صورتيكه به دشمن مهلت داده شود و زودتر پاكسازي نشود، دشمن با محكم كردن جاي پاي خود و وارد كردن تجهيزات زرهي بيشتر، امكان پيشروي را سلب خواهد كرد، همانطور كه امشب نيروهاي جديدي از دشمن در اين منطقه وارد شده بودند.
لزوم دستيابي به يك خط پدافندي مستحكم: حداقل براي حفظ منطقه مهمي كه تاكنون آزاد شده است نياز به ايجاد خاكريزي مستحكم و بلند ميباشد كه لازمه احداث آن پاكسازي دشمن و امكان شروع كار مهندسي در شرايط مناسب بود.
لزوم محدود كردن دشمن و جلوگيري از امكان مانور وسيع زرهي دشمن: براي اين منظور فرماندهان كوشش ميكردند جنوب كارخانه را از قواي دشمن پاكسازي كرده و آنها را در دو طرف كارخانه نمك محدود كنند.
احتمال آباندازي در منطقه تصرف شده: برادر احمد در توجيه برادر اعتصامي ميگويد: <اگر دشمن در اين قسمت (پايين كارخانه نمك) منهدم نشود، فردا آب را زير بچهها باز كرده و ديگر نميتوانيم تكان بخوريم.>
اين نكات كه نقش اساسي در حفظ پيروزيهاي به دست آمده و تكميل آن داشت، سبب ميشد كه با وجود شدت آتش دشمن و تحمل تلفات، به نيروهاي درگير براي پيشروي فشار آورده شود، ولي بعد از حدود چهار ساعت و نيم درگيري با دشمن و تعويض نيرو در سمت چپ جاده، پيشروي ميسر نشد.
روز سوم عمليات (23/11/1364)
عمليات شب گذشته در محور جاده استراتژيك و جنوب كارخانه نمك كه با تلاش لشكر نجف و با كمك لشكر كربلا انجام گرفت، به علت عدم شناسايي دقيق، خالي بودن جناح چپ، آتش شديد دشمن و نبودن مواضع مستحكمي براي استفاده نيروهاي خودي، موفقيتي در پي نداشت و به نيروها دستور برگشت داده شد. همچنين شب گذشته به فاصله 5/1 كيلومتر عقبتر از خط درگيري، خاكريزي بين دو جاده اول و دوم با همت لشكر عاشورا احداث شد و كمي جلوتر از اين خاكريز، جاده دوم با بولدوزري شكافته شده تا راه عبور وسايل سنگين دشمن از طريق اين جاده سد شود. قبل از طلوع آفتاب گردان قمربنيهاشم مأمور شد كه پشت خاكريز جديد و شكاف فوق مستقر شود، گردان حضرت رسول هم قرار شد با جمعآوري مجروحان و آوردن شهيداني كه شب گذشته در منطقه درگيري باقيمانده، همه نيروهاي خود را براي استراحت و بازسازي به پشت خاكريز اصلي (عقب) انتقال دهد. همچنين واحد ادوات مأموريت يافت كه پشت خاكريز جديد و شكاف جاده مستقر شود و دستور انتقال فوري تانكها به غرب اروند نيز داده شد.
برنامهريزي ادامه عمليات
با توجه به وضعيتي كه شب گذشته نيروها با آن مواجه شدند، تدبير جديدي براي پاكسازي دشمن در اين منطقه (جاده استراتژيك و جنوب كارخانه نمك) لازم بود، لذا فرمانده لشكر نجف به بررسي چگونگي پاكسازي اين منطقه را از طريق محور امالقصر و زدن از پشت به دشمن از طريق جاده پايين كارخانه نمك پرداخت. بدين منظور 2 نيروي اطلاعات در ساعت 45:6 براي شناسايي عازم اين محور شدند و پس از يك ساعت شناسايي برگشته و گزارش دادند كه جاده امالقصر تا كارخانه نمك و ساختمانهاي گوشه جنوب غربي اين كارخانه به تصرف نيروهاي خودي درآمده و نيروهاي لشكر عليبنابيطالب در جاده جنوبي كارخانه به طرف پايين با قواي دشمن درگير هستند و حدود يك كيلومتر از ديوار جنوبي كارخانه در تصرف نيروهاي اين لشكر ميباشد. به علاوه داخل درياچه نمك كاملاً آب است كه از سيلبند نشت كرده و پايين كارخانه قابل تردد براي خودرو نيست و تنها نيروي پياده ميتواند در شانه سيلبند مستقر شود.
در ساعت 40:8 فرماندهان لشكر نجف و لشكر كربلا براي بررسي محور لشكر عليبنابيطالب و امكان ادامه عمليات از اين محور، با جيپ از جاده امالقصر راهي جنوب غربي كارخانه نمك شدند. در بين راه فرمانده لشكر عليبنابيطالب را ديده و به گفتوگو پرداختند. برادر جعفري (فرمانده لشكر عليبنابيطالب) گفت: <ما تا يك كيلومتر از ديواره جنوبي كارخانه را هم گرفتيم اما نيرو نداريم ادامه دهيم، الان دشمن از 2 جناح ستون كرده دارد ميآيد (جاده امالقصر و ديواره كارخانه)، اگر نيرو باشد ميتوان در روز ادامه داد، شب دير است.>
احمد و مرتضي ضمن بازديد خط از نزديك و مشورت با يكديگر تصميم گرفتند كه نيروهاي خود را از محور لشكر عليبنابيطالب (ديواره جنوبي كارخانه) وارد عمل نمايند و از اين طريق اهدافي را كه در دو شب گذشته دست نيافتند، تأمين كنند.
برادر جعفري نيز پذيرفت كه با گذاشتن خودرو در اختيار اين دو لشكر، آنها را در انتقال نيرو كمك كند.
دشمن در مثلث سمت چپ جاده استراتژيك و پايين كارخانه نمك (جاده استراتژيك خط لوله جاده شني پايين كارخانه) حضوري فعال و گسترده داشت و حضور خود را در سمت راست جاده استراتژيك نيز حفظ كرده بود، طوريكه نيروهاي لشكرهاي نصر، امامحسين، نجف و عليبنابيطالب خطي نعليشكل را تشكيل داده بود كه نيروهاي دشمن در دل آن قرار داشتند و شايد علت عدم اجراي پاتك اساسي در محور جاده استراتژيك فاو بصره تاكنون، ترس و عدم اطمينان دشمن از جناحين اين جاده بود كه نيروهاي خودي مستقر بودند.
بعد از بازديد منطقه فرماندهان لشكر نجف و لشكر كربلا تصميم گرفتند كه نيروهاي خود را از محور كارخانه نمك وارد و از پشت به دشمن بزنند. احمد و مرتضي پشت خاكريزي كه از جاده استراتژيك به پايگاه موشكي سمت راست جاده امالقصر متصل ميشد، در نزديك جاده استراتژيك مستقر شدند.
قسمتي از اين خاكريز كه نيروهاي لشكر عليبنابيطالب پشت آن دفاع ميكردند، تحويل لشكر نجف و لشكر كربلا شد، كه طبق دستور فرمانده لشكر نجف، گردان چهارده معصوم در ساعت 11 در پشت بخشي از اين خاكريز مستقر شد.
فرماندهان لشكر نجف و لشكر كربلا با مشاهده و بررسي وضعيت زمين و موانع و همچنين استعداد دشمن از نزديك، به نتيجه رسيدند كه به دليل حضور گسترده نيروها، تانكها و ديگر تجهيزات ارتش عراق در اين منطقه، حمله به دشمن در روز امكان موفقيت ناچيز دارد، لذا از عمليات در روز منصرف شدند.
وضعيت و فعاليت دشمن در روز سوم عمليات
علاوه بر فعاليت نيروهاي دشمن در خط كه شامل سلاحهاي سبك و انفرادي و تيراندازي و مانور تانكها بود، توپخانه و هواپيماهاي دشمن شديداً آتش ميريختند. آتش توپخانه دشمن لحظهاي قطع نميشد، هر چند گاهي ضعيف ولي غالباً شديد و گسترده بود گهگاهي به توپخانه لشكر نجف دستور تشديد آتش در خط داده ميشد كه در انهدام و تضعيف روحيه دشمن خيلي مؤثر بود.
هواپيماهاي دشمن در تيمهاي چند فروندي بمباران منطقه عملياتي مخصوصاً شهر فاو و اطراف آن و كنار اروند و محل اسكلهها را از ساعت 30:7 صبح آغاز كردند و تا شروع تاريكي شب ادامه دادند. حدود ساعت 18 تعداد 26 هواپيماي دشمن به فاصله كمي از يكديگر، منطقه را بمباران شيميايي كردند.
نكته قابل توجه اينكه با وجود آتش پر حجم توپخانه و بمبارانهاي گسترده هوايي دشمن، در طول سه روز گذشته بر خلاف انتظار فرماندهان هيچگونه حركت زميني جدي و اساسي از دشمن در محور جاده فاو - بصره براي باز پسگيري مناطق آزاد شده مشاهده نشد و تنها به پدافند شديد اين محور اكتفا نمود. با توجه به شناختي كه فرماندهان در عملياتهاي گذشته از دشمن داشتند، اين مسئله تعجب آنها را برانگيخته بود. در اين باره دو احتمال وجود داشت: اول، به دليل نعليشكل بودن خط كنوني خودي،دشمن در صورت پيشروي احتمال محاصره نيروهايش را ميداد. احتمال دوم اينكه دشمن همه توان و تلاش خود را در محور اول (از جاده البحار تا رودخانه) متمركز كرده بود تا مسئله آن محور را حل كرده و با پسگيري منطقه آزاد شده در آن محور، نيروهاي خودي را در دو محور ديگر محاصره كند.
مشكل تدارك خط
تدارك آب و غذا و مهمات براي نيرويي كه در منطقهاي گسترده، پراكنده و دائم در حال تغيير مكان است از مشكلات اساسي بود، مخصوصاً وقتي كه تدارككنندگان و رانندگان آشنايي كافي به منطقه نداشته و منطقه هم به جز جادههاي آسفالت، شاخص كافي ندارد و خاكريزهاي متعدد و پراكنده هم احداث شده باشد. علاوه بر اينها، مشكل وضعيت طبيعي زمين ميباشد كه غالباً باتلاقي بوده و قابل عبور خودرو نيست. اين مسائل سبب شده بود كه گروهان تدارك رزمي لشكر نجف كه تأمين آب و غذا و مهمات نيروهاي اين لشكر را در غرب اروند به عهده داشت، دچار مشكلاتي شده و به خوبي نتواند مأموريت خود را در اين دو روز انجام دهد و غالباً با تأخير مواجه ميشد. مشكل اصلي برادران تداركات رزمي، پيدا كردن گردانهاي لشكر بود. فرمانده اين گروهان كه بعد از ظهر امروز توانسته بود پس از جستوجوي بسيار، محل استقرار فرمانده لشكر را پيدا كرده و نهار بياورد، به برادر كاظمي ميگفت من بايد تاكتيك خود را عوض كرده و خودم همراه شما حركت كنم تا بتوانم برادران تدارك كننده و رانندگان را راهنمايي كنم.
دستور آمادگي به گردانها
تا امروز 3 گردان از لشكر نجف وارد منطقه و درگير عمليات شدهاند، بعد از ظهر امروز هم گردان علياكبر وارد منطقه و پشت خاكريز اصلي مستقر شد. به اين گردان و گردان حضرت رسول براي عمليات امشب دستور آمادگي داده شد. گردان قمربنيهاشم پشت خاكريز خط مقدم سمت راست جاده استراتژيك و گردان چهارده معصوم نيز پشت خاكريز خط مقدم در سمت چپ اين جاده مستقر ميباشند.
طرح مانور و هماهنگي عمليات شب چهارم
پس از بررسيها و شناساييهايي كه فرماندهان دو لشكر نجف و كربلا تا ظهر امروز از موقعيت و وضعيت دشمن در منطقه پايين كارخانه كردند، به اين نتيجه رسيدند كه:
1- لشكر نجف از محور جاده استراتژيك وارد عمل شود به اين صورت كه تلاش اصلي در سمت چپ جاده با هدف پاكسازي سنگرها و مواضع تانك و قرارگاههاي دشمن در اين قسمت اجرا شود و تا كارخانه نمك پيشروي نمايد و همچنين در سمت راست اين جاده به عنوان تلاش فرعي تا سهراهي كارخانه نمك پيشروي نمايد.
2- لشكر كربلا در امتداد خط لوله (ضلع سمت چپ مثلث كه در نقشه مشخص شده) حركت كرده و تا كارخانه نمك و خط لشكر عليبنابيطالب پيشروي نمايد و از آنجا به پهلوي دشمن بزند و در سهراهي كارخانه روي جاده آمده و با لشكرهاي نجف و عليبنابيطالب الحاق كند.
هنگام عصر حسين خرازي و ابوشهاب (فرمانده و جانشين لشكر امام حسين) نزد احمد و مرتضي آمدند.
در هماهنگيهايي كه بين اين فرماندهان براي عمليات امشب به عمل آمد قرار شد نيروهاي لشكر امام حسين سمت چپ جاده اول (البحار) را پاكسازي نموده و با نيروهاي لشكر نجف الحاق كنند و پشت خاكريز ناقصي(5/1 كيلومتري كارخانه نمك حد فاصل جاده اول و دوم)كه قرار است امشب توسط لشكر عاشورا تكميل گردد، مستقر شوند.
براي هماهنگي بيشتر و جلوگيري از تمركز فشار دشمن بر يك محور، فرماندهان سه لشكر توافق كردندكه ساعت 19 امشب هماهنگ با يكديگر با اعلام رمز يا "يافاطمهالزهرا(س)"عمليات را شروع كنند.
همچنين مسئولان جهاد سازندگي كه قسمتي از فعاليتهاي مهندسي امشب را به عهده داشتند، از نزديك منطقه و حاشيه جاده استراتژيك را شناسايي و اعلام كردند كه به علت باتلاقي بودن كنار جاده، امكان احداث خاكريز روي جاده و يا خيلي نزديك به آن وجود ندارد، لذا قرار شد كه امشب خاكريز را با فاصله از جاده استراتژيك و به موازات آن احداث كنند.
آخرين تدابير و هماهنگي قبل از شروع عمليات
حدود ساعت 30:19 دو نفر از ديدهبانان لشكر نجف خبر دادند كه دشمن همه تانكهايش را تا ديواره كارخانه نمك عقب كشيده و در آنجا مستقر كرده به طوري كه تجمع تانك زيادي در آنجا وجود دارد. با توجه به چنين وضعيتي، اين تدبير انديشيده شد كه براي حصول موفقيت در مانور امشب لازم است كه لشكر عليبنابيطالب از جاده پايين كارخانه نمك به دشمن فشار بياورد، لذا فرمانده لشكر نجف طي تماسي با قرارگاه كربلا ضروررت اين اقدام را گوشزد كرد. برادر غلامپور كه در توانايي لشكر عليبنابيطالب براي اين كار ترديد داشت، از فرماندهان دو لشكر نجف و كربلا خواست كه خودشان چنين اقدامي بكنند، يعني از خط لشكر عليبنابيطالب عبور كرده و از آنجا به دشمن فشار بياورند، ولي برادر احمد تأكيد ميكرد كه لشكر عليبنابيطالب چنين اقدامي بكند وي ضمن تماس با فرمانده اين لشكر از وي خواست كه با فشار به دشمن روي جاده پايين كارخانه، لشكرهاي نجف و كربلا را ياري دهد كه برادر جعفري پذيرفت حتيالمقدور اين كار را بكند.
شرح عمليات شب و روز چهارم: هجوم به گارد رياست جمهوري عراق
گردان چهارده معصوم
ساعت 21: با دستور فرمانده لشكر نجف، گردان چهارده معصوم حركت خود را به سوي دشمن از سمت راست خط لوله(ضلع سمت چپ مثلث پايين كارخانه) شروع كرد. در همين ساعت لشكر امام حسين نيز براي حركت اعلام آمادگي كرد و دقايقي قبل نيز يك گردان لشكر كربلا حركت خود را در سمت چپ خط لوله شروع كرد.
گردان چهارده معصوم بدون درگيري يك كيلومتر در كنار خط لوله پيشروي كرد و از آنجا به سمت راست (عمود بر خط لوله)، يعني به طرف جاده استراتژيك ادامه حركت داد و با اعلام رمز عمليات در ساعت 22، درگيري با دشمن را شروع كرد. با شروع درگيري فعاليت تيربارهاي دشمن كه به تعداد زياد و پراكنده و به فاصله كمي از زمين آرايش يافته بود، شدت گرفت و تانكهاي دشمن با روشن كردن نورافكنهاي قوي خود، مانور را شروع كردند. 8علاوه بر منورهاي بسيار زيادي كه نيروهاي در خط دشمن در هوا شليك ميكردند، هواپيماي دشمن نيز منورهايي با حجم و دوام زياد ميريخت طوري كه منطقه كاملاً روشن شده بود. براي پراكنده كردن آتش دشمن به فرمانده گردان قمربنيهاشم كه نيروهايش سمت راست جاده پشت خاكريز مستقر بودند گفته شد كه يك دسته ايذايي به جلو بفرستد تا توجه دشمن به اين سمت جلب شود.
در همين حال گردان لشكر كربلا در سمت چپ خط لوله در حركت بود و هنوز (نزديك ساعت 23) با دشمن درگير نشده9به طوري كه دشمن همه توان خود را در مقابله با گردان چهارده معصوم به كار گرفته و آتش سنگيني روي اين گردان اجرا ميكند و نيروهاي اين گردان را زمينگير كرده است.
در اين حال برادر احمد به فرمانده يكي از گروهانهاي گردان چهارده معصوم گفت: <همه بچهها را جمع و جور كرده و از طرف چپ (خط لوله) رفته و با گردان لشكر كربلا الحاق كنيد>، كه وي جواب داد: <اگر 10 گردان هم وارد كنيد آنها را قتل عام ميكنند. دشمن به صورت ضربدري رگبار ميزند، علاوه بر آن همه كساني كه برگشتهاند اسلحههايشان را انداخته و عقب آمدهاند.> (ظاهراً براي حمل مجروحين به عقب اين كار را كردهاند) كه برادر احمد به وي تأكيد ميكند بچهها را جمع كنيد، اسلحه جور ميشود. وي به توپخانه دستور تشديد آتش روي دشمن را داد.
نيروهاي لشكر كربلا حدود ساعت 45:23 خبر رسيدن خود را به جاده اسفالت دوم دادند، كه برادر مرتضي ضمن تماس با دو لشكر عليبنابيطالب و امام حسين از آنها خواست كه براي الحاق با نيروهاي لشكر كربلا از سمت چپ و راست تلاش كنند.
اجراي آتش شديد دشمن ادامه دارد. نيروهاي لشكر كربلا پس از گذشت زمان كمي از رسيدن به جاده، خبر از رسيدن به سهراهي ميدهند. فرمانده لشكر كربلا از فرمانده لشكر نجف ميخواهد كه گرداني تازهنفس وارد عمليات كرده و براي الحاق با نيروهاي لشكر كربلا تلاش كنند. از طرف ديگر تماس فرمانده لشكر نجف با گردان چهارده معصوم قطع شده و تلاش براي تماس بينتيجه است. در اين بين نيروهاي اين گردان به صورت پراكنده به عقب برگشته و از شدت آتش دشمن و افزايش مجروحان خبر ميدهند. در ساعت 30:1 بامداد (24/11/1364) برادر اعتصامي نزد برادر احمد آمده و ميگويد نيرو نداريم. در همين حال نيروهاي لشكر كربلا سخت با دشمن درگير بوده و هنوز با نيروهاي لشكر امام حسين و عليبنابيطالب الحاق انجام نگرفته است. برادر مرتضي باز از برادر احمد درخواست كمك ميكند. به دنبال آن برادر احمد از برادر اعتصامي ميخواهد كه نيروهايش را جمع و جور كرده و به كمك لشكر كربلا بروند. برادر اعتصامي ميگويد: <من تنها ميروم، نيرويي برايم نمانده است.> كه برادر احمد به او گفت: <نيروهايت را جمع و جور كرده و برويد پشت خاكريز اصلي (عقب) مستقر شويد.>
ساعت 50:1 بامداد: در حالي كه برادر احمد ترديد دارد كه آيا وارد كردن گردان جديد مؤثر خواهد بود يا نه؟ ولي با افزايش فشار دشمن بر نيروهاي لشكر كربلا و درخواست مكرر برادر مرتضي، فرمانده لشكر نجف به گردان علياكبر دستور حركت داد.
در ساعت 25:2 برادر غلامپور (قرارگاه كربلا) تماس گرفته وضعيت را جويا شده و ميپرسد چه ميكنيد؟ كارتان را انجام دادهايد؟ كه گفته شد كه داريم يك گردان ديگر وارد ميكنيم. در همين ساعت تعدادي از نيروهاي تعاون (تخليه مجروحين و شهدا) كه راه را گم كرده بودند به مقر فرماندهي رسيدند كه براي آوردن شهدا و مجروحين راهنمايي شدند.
گردان علياكبر
گردان علياكبر به فرماندهي برادر جمالي حدود ساعت 2 بامداد از پشت خاكريز اصلي (عقب) حركت كرده و در ساعت 3 بامداد به پشت خاكريز محل استقرار فرماندهي لشكر رسيد (خاكريزي كه از پايگاه موشكي سمت راست جاده امالقصر به جاده دوم متصل ميشد). فرمانده، معاونين و فرماندهان گروهانهاي اين گردان را برادر سيفالله رهنما)10جانشين فرمانده لشكر نجف) به مأموريت خود توجيه كرد. اين گردان مأموريت يافت از جلوي همين خاكريز به طرف خط لوله رفته و وقتي به اين لوله رسيد با گراي 20 درجه به طرف دشمن پيشروي كرده و در دو مقر دشمن كه سمت راست خط لوله در داخل مثلث بود مستقر شده و به جناح راست دشمن بزند برادر احمد هم ضمن اظهار تعجب از مقاومت نيروهاي دشمن دراين محور گفت: <دو گردان عراقي در محاصرهاند ولي ببينيد چگونه ميجنگند.>
گردان علياكبر پس از توجيه، حدود ساعت 4 بامداد (24/11/1364) به طرف دشمن حركت كرد و بخشي از راه توسط برادر سيفالله راهنمايي شد. اين گردان پيشروي ميكرد و تماسي نداشت.11 هواپيماي دشمن منور ميريخت. با توجه به شدت آتش توپخانه دشمن، به مسئول توپخانه گفته شد ضد آتشبار اجرا كند.
فرمانده گردان علياكبر بعد از يك ساعت از شروع حركت (ساعت 15:5)، اعلام كرد بچهها به جاده شني پايين كارخانه رسيدهاند كه در آنجا با راهنمايي برادران لشكر عليبنابيطالب، از كنار جاده شني پيشروي به طرف سهراهي (تقاطع جاده شني تا جاده استرتژيك) را شروع كردهاند.
ساعت 6 بامداد خبرهايي مبني بر الحاق 3 لشكر، امام حسين، كربلا و عليبنابيطالب، ميرسيد. برادر احمد از برادر جمالي (فرمانده گردان علياكبر) خواست كه سريعتر به سمت راست جاده استراتژيك رفته و با انهدام و پاكسازي مقرهاي دشمن به طرف پايين بيايد.
با روشن شدن هوا فعاليت گردان ذوالفقار (گردان ادوات و موشكهاي لشكر نجف) شروع شد و به اجراي آتش و زدن تانكها و ديگر تجهيزات دشمن پرداختند. از طرف ديگر هواپيماهاي دشمن بمباران را شروع كردند (از ساعت 15:7) و فعاليت تيربارهايش قطع نميشد. اكثر نيروهاي دشمن (حدود 2 گردان) در يك قرارگاه جمع شده و با استفاده از خاكريز دور تا دور آن نيروهاي خودي را از چند جهت زير آتش تيربارهاي خود گرفتهاند. براي انهدام نيروهاي باقي مانده دشمن دو لشكر كربلا و نجف در تلاشند. نيروهاي لشكر كربلا تلفات زيادي داده و به شدت خستهاند. برادر احمد و برادر مرتضي طي تماسهاي مكرر از فرمانده لشكر امام حسين كه نيروهايش در سهراهي با دشمن درگيرند، درخواست كمك براي انهدام نيروهاي باقيمانده دشمن در منطقه ميكنند. در ساعت 40:7 برادر احمد در تماسي به برادر خرازي ميگويد:
<مسئله را حل كنيد، شما و جعفري (لشكر عليبنابيطالب) اگر به طرف ما و مرتضي نياييد ناجور است دشمن، دشمن همه است، ما در سه جبهه خط داريم، فعاليت كنيد و دست بگذاريد در دست بچههاي مرتضي.>
بر اثر اصابت توپهاي شيميايي دشمن در اواخر شب گذشته در منطقه درگيري، خيلي از نيروهاي لشكر كربلا شيميايي شدهاند كه روي چشمهاي آنها اثر گذاشته و با روشن شدن هوا، توانايي باز كردن چشمهايشان را نداشتند و ديگر نيروهاي اين لشكر هم خسته شدهاند. به همين دليل به گرداني از لشكر كربلا كه با دشمن درگير بود، در اوايل صبح دستور برگشت داده شد و دو گروهان جديد از نيروهاي اين لشكر به طرف قرارگاه دشمن فرستاده شدند.
حضور دشمن گسترده بود، توانايي رزمندگان نيز كاهش يافته بود، يگانهاي ديگر هم از وارد كردن نيروهاي جديد خودداري ميكردند. به توان بيشتري نياز بود تا نيروهاي دشمن كه از شب گذشته تاكنون درگير بودند و نسبتاً در محاصره قرار داشتند، ولي هنوز مقاومت ميكردند12، منهدم يا تسليم شوند.
برادر احمد از برادر جمالي ميخواهد در انهدام نيروهاي دشمن كوشيده و زودتر منطقه را پاكسازي كند.
با گذشت زمان و روشني هوا، نيروهاي دشمن به تدريج به موقعيت خود آشنا شدند و عدهاي به محاصره خود پي ميبرند و عدهاي ديگر كه قبلاً متوجه محاصره خود شدهاند، سعي در پيدا كردن راه فرار دارند. تعدادي از نيروهاي دشمن كه خود را ناتوان از فرار ميبينند و مهماتشان هم رو به اتمام است گروه گروه تسليم ميشوند و تعداد بيشتري با هجوم به نيروهاي لشكر عليبنبيطالب(ع) و لشكر امام حسين، از دو طرف جاده استراتژيك (از پايين كارخانه نمك و از حدفاصل جاده اول و دوم ميگريزند. همچنين عدهاي از آنها در منطقه سرگردانند. با ورود دو تانك خودي به منطقه درگيري در ساعت 30:9 و هدف قراردادن قرارگاه بزرگي كه نيروهاي دشمن در آن تجمع كردهاند، افراد بيشتري از دشمن تسليم شده و روحيه رزمندگان تقويت ميگردد.
درگيري نيروهاي خودي و دشمن ادامه دارد و چند تانك دشمن هم در منطقه مانور ميكنند. از حدود ساعت 30:8 ارتباط بيسيمي بين فرماندهي لشكر نجف و گردان علياكبر قطع شده است و تنها برادراني كه از محل درگيري برميگردند خبر از چگونگي مقابله با دشمن ميدهند. دشمن به تدريج توانايي خود را از دست ميدهد. در ساعت 30:10 برادر احمد و برادر مرتضي با خودرو زرهي (خشايار) از خاكريز محل استقرار خود (2 تا 3 كيلومتري محل درگيري) جلوتر رفته تا در جريان آخرين وضعيت نيروهاي خودي و دشمن و منطقه قرار گيرند.
مشكل عمده تقريباً حل شده بود و باقيمانده نيروي دشمن در منطقه بسيار ضعيف بود. خاكريزهايي كه قرار بود شب گذشته از سهراهي كارخانه نمك بين دو جاده اول و دوم و كنار جاده دوم احداث شود، به علت عدم پاكسازي منطقه و حضور دشمن، احداث نشد، ولي قبل از ظهر امروز مقداري از جاده استراتژيك(دوم) جلوتر از سهراهي شكافته شد(توسط لشكر امام حسين) تا از عبور سريع و راحت تانكها و خودروهاي دشمن جلوگيري شود و به دنبال آن هم دستگاههاي مهندسي (لودر و بولدوزر) براي احداث خاكريز شروع به كار كردند.
وضع گردان علياكبر: تا بعدازظهر امروز درگيريها به طور پراكنده ادامه داشت، سازمان گردان علياكبر به علت مجروح شدن فرمانده گردان و شهادت معاون اول و همچنين شهيد و مجروح شدن غالب افراد كادر اين گردان از هم پاشيده شده است. به نيروهاي اين گردان كه تاكنون (ساعت15) در خط هستند هنوز آب و غذا نرسيده است.13دو نفر از برادران اطلاعات لشكر كه ساعت 15 از خط برگشتهاند چنين گزارش ميدهند:
<دشمن در منطقه درگيري شيميايي ريخته كه بسياري از نيروهاي عراقي شيميايي شده بودند، عدهاي از آنها را ميخواستيم بياوريم كه نيامدند. ديگر نيروهاي دشمن غالباً براي اسارت آمادهاند، ولي كسي نيست كه آنها را بياورد. سمت راست جاده دوم از دشمن خالي شده و افراد باقيمانده دشمن به سمت چپ جاده رفته و غالباً از شكافي كه در خط لشكر عليبنابيطالب به وجود آوردهاند از طريق كارخانه نمك فرار كردهاند. از 8 تانك دشمن كه در منطقه مانور ميداد، 5 دستگاه آن را بچهها منهدم كردهاند و غالب مقرهاي دشمن در تصرف نيروهاي خودي درآمده است، از گردان علياكبر چند نفر (سالم) بيشتر نديدم، سي يا چهل نفر هم مجروح بودند.>
به دنبال گزارش فوق، برادر احمد برادر سيفالله را مأمور كرد كه نيروهاي گردان علياكبر را جمعجور كرده و عقب بياورد. همچنين به گردان قمر بنيهاشم آمادگي داده شد كه امشب پدافند جاده را به عهده گيرد و به فرماندهان دو گردان حضرت رسول و چهارده معصوم هم گفته شد كه نيروهاي خود را براي آوردن برادران جا مانده (شهيد يا مجروح) در منطقه درگيري آماده كنند.
در ساعت 15:17 برادر فتوحي (معاون لشكر عليبنابيطالب) خبر داد كه حدود 100 نفر از نيروهاي لشكر نجف در خط لشكر عليبنابيطالب (پايين كارخانه) هستند. كه قرار شد اين نيروها به عقب برگردند.
با توجه به اهميت اين منطقه، باز از بعدازظهر دشمن با توان و سرعت زياد شروع به اجراي آتش روي جاده استراتژيك كرد و تانكها و زرهي دشمن فشار روي جاده گذاشته كه به دليل نبودن خطي مناسب در امتداد سهراهي كارخانه (بين جاده اول و دوم)، با وارد ساختن تلفاتي به نيروهاي لشكر امام حسين و لشكر عليبنابيطالب، سهراهي را پس گرفت و در انتهاي روز چهارم عمليات، آخرين وضعيت به اين صورت است كه نيروهاي خودي حدود يك كيلومتري جنوب كارخانه روي جاده و در سمت چپ جاده هم لشكر عليبنابيطالب با فاصلهاي از سهراهي مستقر شدهاند. عصر امروز همانند روز گذشته تعداد زيادي از هواپيماهاي دشمن منطقه را بمباران شيميايي كردند.
حجم مناسب آتش خودي: نكته قابل توجه، پشتيباني مناسب و پرحجم آتش دور و نزديك خودي بود. در روزهاي گذشته آتش توپخانه خودي كمك مؤثري به نيروهاي رزمنده كرد و با اجراي آتش روي دشمن، از توان و روحيه دشمن در مقابله با نيروهاي خودي كاسته ميشد، در اين روز (روز چهارم) آتش توپخانه از حجم بيسابقهاي برخوردار بود و در شكستن مقاومت نيروهاي گارد رياست جمهوري عراق خيلي مؤثر بود علاوه بر اين، آتش نزديك (ادوات و موشكها ...) با اجراي دقيق روي نيروها و تجهيزات در خط دشمن، خيلي به حل فشار دشمن كمك كرد و در مجموع آتش از عوامل مهم موفقيت در اين مقطع بود، طوري كه فرماندهان بارها رضايت خود را از آتش پشتيباني ابراز ميداشتند.
شب پنجم عمليات
طرحريزي عمليات
ساعت 15 امروز (24/11/1364) برادر غلامپور همراه برادر عزيز جعفري (فرمانده قرارگاه نجف) نزد برادر احمد و برادر مرتضي آمدند كه بعد از صحبت درباره وضعيت كنوني و چگونگي ادامه عمليات، برادر غلامپور گفت از امشب مسئوليت اين محور (جاده استراتژيك و جناحين آن) به عهده برادر عزيز جعفري ميباشد.
با توجه به واگذاري مسئوليت محور دوم عمليات به قرارگاه نجف، ساعت 15:17 جلسهاي با حضور برادران: عزيز جعفري، امين شريعتي، حسين خرازي، احمد كاظمي، مرتضي قرباني و فتوحي (معاون لشكر17) براي برنامهريزي عمليات امشب برقرار گرديد، كه بعد از بحث، هدف كلي عمليات امشب پاكسازي منطقه و تصرف قرارگاههاي دشمن در اطراف سهراهي و همچنين احداث خاكريز در حدفاصل جاده اول و دوم از حدود سهراهي كارخانه نمك تعيين شد.
مأموريت لشكر نجف با توجه به كمبود نيروي آن، پاكسازي مقرهاي دشمن در پايين جاده شني (جنوب كارخانه نمك) تعيين گرديد.
به دنبال مشخص شدن مأموريت لشكر نجف، برادر احمد اين مأموريت را به گردان قمر بنيهاشم واگذار كرد تا با كمك نيروهايي از گردان حضرت رسول كه براي عمليات آمادگي دارند، اين مأموريت را انجام دهند.
شرح عمليات شب پنجم
در ساعت 30:21 روز 24/11/1364 به گردان قمر بنيهاشم دستور حركت داده شد، نيروهاي اين گردان كه به سمت چپ جاده استراتژيك پشت خاكريزي كه از پايگاه موشكي (سمت راست جاده امالقصر) به اين جاده متصل شده مستقر بودند، در اين ساعت از سمت راست خط لوله به طرف كارخانه نمك حركت كرده و حدود ساعت 1 بامداد (25/11/1364) به نيروهاي لشكر عليبنابيطالب (بالاي جاده شني جنوب كارخانه) رسيدند و در آنجا مستقر شدند. در همين حال توپخانه دشمن به شدت آتش ميريخت.
در ساعت 15:2 بامداد به اين گردان دستور حركت از كنار جاده شني به طرف سهراهي داده شد. فرمانده گردان اجازه دو ساعت براي استراحت نيروها خواست كه برادر احمد جواب داد:
وقت نيست، هرچه سريعتر با لشكر عليبنابيطالب هماهنگ كرده و به طرف سهراهي پيشروي كنيد. اين گردان در ساعت 4 بامداد به سهراهي (تقاطع جاده استراتژيك و جاده شني) رسيد و بين نيروهاي لشكر عليبنابيطالب و لشكر كربلا، در مقري كه سمت راست جاده استراتژيك بود مستقر شد. گردان قمر بنيهاشم قبل از استقرار در اين مقر، يك پايگاه عقبتر دشمن را پاكسازي كرد.
امشب آتش توپخانه دشمن قطع نميشد علاوه بر آن 3 بار هر بار نزديك يك ساعت آتش شديد با حجم خيلي وسيع در منطقه درگيري و روي خاكريزها اجرا كرد.
همزمان با عمليات و صورت گرفتن الحاق، لشكر امام حسين(ع) از جاده اول به طرف جاده دوم و همچنين مهندسي لشكر كربلا از جاده دوم به طرف جاده اول شروع به احداث خاكريز كردند. كار مهندسي لشكر امام حسين(ع) سرعت بيشتري داشت ولي تا روشن شدن هوا هيچ كدام موفق به تكميل خاكريز نشدند و از طرفي اين دو خاكريز در امتداد يكديگر نبود به طوري كه خاكريز احداثي لشكر كربلا كه بيشتر از يك كيلومتر نبود حدود 700 متر بالاتر از خاكريز احداثي لشكر امام حسين(ع) بود كه تقريباً 200 متر با جاده دوم بيشتر فاصله نداشت.
روز پنجم عمليات (25/11/1364)
فرماندهان لشكرهاي نجف و كربلا ساعت 6 صبح در خط مقدم حضور يافته و در پشت خاكريزي كه شب گذشته احداث شده بود، در نزديكي جاده دوم مستقر شدند. حضور اين فرماندهان باعث شد كه تسليحات مورد نياز از جمله ادوات، موشك تاو و ماليوتكا، مينيكاتيوشا و همچنين ديدهبانان توپخانه سريعتر در خط مستقر شده و موجب استحكام و تقويت خط شدند.
يگانها هم به اين صورت در خط مقدم آرايش يافتند: لشكر عليبنابيطالب سمت چپ سهراهي، مسئوليت جاده دوم و سهراهي و مقداري از سمت راست جاده را لشكر نجف به عهده گرفت. در سمت راست لشكر نجف تعدادي از نيروهاي لشكر كربلا مستقر شدند و بعد از آن تا جاده اول را لشكر امام حسين به عهده گرفت.
آتش دشمن كه از شب گذشته قطع نشده بود، از اوايل صبح (حدود ساعت 7) شدت گرفت و به دنبال آن در اين محور (جاده دوم و سمت راست آن) پاتكهاي سنگين دشمن شروع شد و تا عصر سه بار ساعتهاي 9 و 12 و 15 و هر بار شديدتر از قبل پاتك كرد كه با مقاومت و مقابله سخت بچهها و آتش دور و نزديك خودي مواجه شده و موفقيتي به دست نياورد. پاتكهاي دشمن به اين نحو بود كه اول با اجراي آتش شديد توپخانه روي خط مقدم شروع كرده و سپس تانكها و خودروهاي زرهي روي جاده به سمت جلو حركت ميكردند و نيروهاي ديگر دشمن هم كه در پايگاههاي پراكنده در دشت (سمت راست جاده) جلوي خط خودي مستقر بودند، با تيربارها شروع به فعاليت كرده و در پناه آن نيروهاي پياده 14و گاهي با نفربر از روي دشت به طرف خاكريز خودي ميآمدند. از طرف ديگر توپخانه خودي با اجراي آتش و نيز ساير تسليحات (ادوات، آر.پي.جي، تيربار، موشكها) مستقر در خط مقدم، موجب انهدام، توقف و عقبنشيني زرهي و نيروهاي دشمن ميشد. در اين بين آتش توپخانه كه با ديدهباني ديدهبانان در خط مقدم هدايت ميشد، مؤثرتر از همه بود. همچنين شليك موشكهاي تاو و ماليوتكا موجب انهدام تانكها و خودروهاي زرهي دشمن ميشد.
پاتك دوم دشمن كه ساعت 12 شروع شد، چنان سنگين بود (مخصوصاً آتش روي جاده و كنار آن) كه فرمانده لشكر نجف و همراهان ناچار شدند از جاده فاصله گرفته و مقداري به طرف راست (در امتداد همان خاكريز خط مقدم) بروند. پاتك سوم (ساعت 15) هم شديدتر از آن بود، طوري كه برادر احمد به خاكريز عقبتر (نزديك يك كيلومتر عقبتر) كه لشكر امام حسين(ع) در آن مستقر بود برگشت. تدارك خط و تخليه مجروحان و شهيدان هم به علت شدت آتش دشمن، به وسيله خودرو زرهي (خشايار) صورت ميگرفت.
برنامهريزي ادامه عمليات
موقعيت نيروهاي خودي مناسبتر شده است. سمت راست جاده دوم تا حدود سهراهي كارخانه نمك در تصرف نيروهاي خودي است، در سمت چپ جاده هم ديواره جنوبي كارخانه نمك توسط لشكر عليبنابيطالب شكافته و آب جاري شده است. دشمن تقريباً همه قوت خود را در محور جاده دوم و سمت راست آن گذاشته است. البته خاكريز مستحكمي نداريم و خط مقدم به علت ناقص و كوتاه بدون اين خاكريز، به خوبي قابل پدافند نيست، هر چند رزمندگان اسلام با استفاده از آتش گسترده، سه پاتك شديد دشمن را امروز دفع كردند. ولي تشكيل يك خط مستحكم و قابل پدافند را همه فرماندهان ضروري ميدانند.
در مذاكراتي كه قبل ازظهر امروز (25/11/1364) بين برادران احمد و مرتضي و عزيز جعفري شد، نظر برادر مرتضي پيشروي به سمت دشمن تا جاده شني (هدف مرحله چهارم عمليات) كه از اواسط كارخانه در حد فاصل جاده اول و دوم كشيده شده، ميباشد، ولي برادر احمد نظرش اين بود كه دشمن اينجا توان و نيروي زيادي گذاشته در نتيجه براي پاكسازي منطقه تا جاده شني نيروي زيادي لازم است كه موجود نيست. وي بيشتر بر تثبيت خط و تكميل خاكريز تأكيد داشت. برادر عزيز هم بيشتر نظرش تثبيت خط و تكميل خاكريز به صورتي بود كه از دشمن جناح گرفته شود (نعلي شكل) و ميگفت امشب خط را تثبيت كرده و فرداشب به دشمن حمله كنيم. البته به علت اصرار برادر مرتضي به پيشروي تا جاده شني، تصميم قطعي اتخاذ نشد و قرار شد برادر عزيز جعفري موضوع را با برادر محسن رضايي در ميان گذاشته و تصميم قطعي گرفته شود.
ساعت 17 در جلسهاي با حضور فرماندهان لشكرهاي اين محور (نجف، كربلا، امام حسين و عاشورا) همچنين فرمانده قرارگاه نجف (برادر عزيز جعفري) درباره ادامه عمليات بحث شد كه برادر عزيز در جواب برادر مرتضي كه اصرار بر پيشروي تا جاده شني را داشت، گفت: <شكي در اين كه ما بايد هر شب پيشروي كنيم و زمين جديدي از دشمن بگيريم نيست ولي اين مسئله بستگي به چند عامل دارد: يكي اينكه آيا نيروي ما نامحدود است، ما از هر كدام شما بپرسيم ميگوييد نيرو نداريم. ديگر اينكه بهترين خط كدام است، اگر همين خط (خاكريزي كه از سهراهي احداث شد) را به صورت پلهاي درآوريم(كه بتوانيم چند جناح از دشمن بگيريم) بهترين خط است.> بالاخره بعد از بحث طولاني كه انجام گرفت، قرار شد كه امشب، خاكريز مستقيم و تكميل شود و منطقه هم تا كمي جلوتر از سهراهي و خاكريز پاكسازي شده و خط تثبيت گردد. به اين منظور لشكر امام حسين(ع) احداث خاكريز از طرف جاده اول به طرف جاده دوم را به عهده گرفت و لشكر كربلا مسئوليت احداث خاكريز در ادامه خاكريز ديشب از طرف جاده دوم به طرف جاده اول را با كمك جهاد مازندران پذيرفت.
به دنبال تصميم فوق فرمانده دو لشكر نجف و كربلا هماهنگ كردند كه لشكر نجف پدافند خاكريز را به عهده داشته باشد و لشكر كربلا در جهت تأمين دستگاههاي مهندسي كه قرار است خاكريز بزنند، مقداري نيرو وارد عمل نمايند.
شب ششم عمليات
لشكر نجف در شب ششم مأموريت ادامه پدافند جاده دوم، سهراهي و قسمتي از سمت راست جاده يعني جايي كه از شب گذشته تاكنون گردان قمر بنيهاشم مستقر بود را به عهده داشت. همين گردان تا صبح به كمك ادوات، تانك و ديگر تسليحاتي كه از لشكر در خط مستقر بودند، پدافند را به عهده داشت. با وجود آتش شديد دشمن تا غروب آفتاب، در اوايل شب (تا ساعت21) اوضاع نسبتاً آرام بود ولي پس از اين ساعت، آتش پرحجم دشمن دوباره شروع شد و تا صبح ادامه يافت در اين شب لشكر امام حسين با وجود آتش شديد و پرحجم دشمن موفق شد كه خاكريز شب گذشته را تكميل كند.
روز ششم عمليات: 26/11/1364
صبح زود (ساعت6) يك گروهان (حدود 80 نفر) تازه نفس از گردان حضرت رسول پدافند خط لشكر نجف را به عهده گرفته و گردان قمر بنيهاشم به پشت خاكريز عقب برگشت. برادر طاهري (فرمانده گردان قمر بنيهاشم) پس از برگشت از خط به برادر احمد گفت دشمن در گوشه (گوشه جنوب شرقي) كارخانه نمك پايگاه زده است و از روي جاده كنار كارخانه رفت و آمد ميكند ما در پايگاه كنار جاده مستقر بوديم و دشمن در مقري روبهروي ما كه 150 متر بيشتر با ما فاصله ندارد مستقر بود. سمت راست نيروهاي لشكر نجف، نيروهاي لشكر كربلا و سمت چپ آن (سمت چپ جاده) نيروهاي لشكر عليبنابيطالب مستقر بودند.
مدت زيادي از استقرار گردان حضرت رسول در خط نگذشته بود كه آتش دشمن شدت گرفته و دشمن پاتك خود را با تانك و زرهي و نيروي پياده شروع كرد. برادر سيفالله كه ساعت9 از خط بازگشته بود گفت:
دشمن گوشه سمت راست جاده، خط مقدم را شديداً زير آتش گرفته است. نيروهاي پياده دشمن در دو طرف جاده دوم مستقر شد و خمپاره 60 ميزنند، اين گوشه خيلي ناجور است بايد يك گردان تازهنفس در اينجا عمل كند (كمي جلوتر از سهراهي) و خاكريز محكم بزنند. برادر احمد در اين باره به فرمانده قرارگاه نجف گفت: جاي ما را عوض كنيد محل بچههاي ما قتلگاه است امروز دشمن چند بار دست به پاتك زد، مخصوصاً پاتكي كه از حدود ساعت 10 صبح شروع شد كه به انهدام چند تانك و نفربر دشمن، با همت نيروهاي خودي، متوقف گرديد. مقابله ما با دشمن با تلاش نيروهاي پياده كه داراي كلاشينكف، تيربار و آرپيجي7 و چند تانك، همچنين ادوات و موشكهاي هدايتشونده هستند، انجام ميشود. همچنين واحدهاي توپخانه كه با ديدهباني در خط هدايت ميشد، روي دشمن اجراي آتش ميكردند. ساعت 11 صبح به علت شدت آتش توپخانه دشمن و اصابت چند توپ در نزديكي سنگرهاي تعجيلي (گودال بدون سقف) كه فرماندهان لشكر نجف و كربلا در آن مستقر بودند، فرماندهان مجبور به ترك آنجا و استقرار در خاكريز بلندي كه موازي جاده اول بود، شدند.
برنامهريزي ادامه عمليات
در جلسهاي كه ساعت 10:9 صبح با حضور برادران عزيز جعفري، مرتضي قرباني، احمد كاظمي و حسين خرازي تشكيل شد پس از بحث يك ساعته، قرار شد كه امشب يك گروهان از لشكر امام حسين با كمك نيروهايي از لشكر نجف كه در خط هستند، زير امر لشكر امام حسين با پشتيباني نيم ساعت اجراي آتش تهيه، به دشمن تك كرده و با 10 لودر و بولدوزر، خاكريز خط مقدم را تكميل و مستحكم كنند.
در جلسهاي كه بعدازظهر امروز در سايت موشكي جنوب شهر فاو با حضور محسن رضايي و كليه فرماندهان يگانها و قرارگاههاي عمل كننده در عمليات والفجر8 تشكيل گرديد، گزارش آخرين وضعيت منطقه عملياتي داده شد كه برادر احمد كاظمي ضمن گزارش خط لشكر نجف گفت:
<اگر امشب سهراهي حل نشود فردا خط سقوط ميكند. ما با 20 قبضه ادوات و خمپاره ريختيم روي دشمن و الا جلو ميآمد. در اين منطقه (سهراهي، جاده دوم و راست آن) كارها و فعاليتهاي دشمن عجيب است. امروز دشمن سه بار به خط بين دو جاده اول و دوم پاتك كرد، بعدازظهر نفربر دشمن به پشت خاكريز رسيد كه بچهها آن را عقب زدند.>
در اين جلسه تصميم گرفته شد كه در محور جاده دوم خط فعلي تثبيت شود، به اين صورت كه با خاكريز نيمدايرهاي شكلي كه در جلوي خاكريز فعلي (خط اول) احداث ميشود از دشمن جناح گرفته شود و همچنين خاكريز فعلي محكمتر و بلندتر شود. احداث خاكريز نيمدايرهاي به عهده لشكر امام حسين(ع) گذاشته شد كه با استفاده از كمك دستگاههاي مهندسي لشكر كربلا اين كار را انجام دهد. همچنين قرار شد لشكر نجف خاكريز فعلي را تكميل و محكم نمايد.
شب هفتم عمليات
مأموريت لشكر نجف در شب هفتم تنها تكميل و استحكام خاكريز خط اول در قسمتي كه نيروهاي اين لشكر پدافند ميكنند، بود. لذا مهندسي لشكر با پشتيباني آتش ادوات و توپخانه اين قسمت از خاكريز را تا كنار جاده آسفالت تكميل و محكم نمود.
روز هفتم عمليات: 27/11/1364
صبح امروز مشخص شد كه لشكر امام حسين شب گذشته موفق شده خاكريز نيمدايرهاي را در جلوي خاكريز قبلي احداث نمايد.
از صبح تا ظهر امروز منطقه آرام بوده و آتشي اجرا نميشد، ولي از ساعت 13 دشمن شروع به اجراي آتش شديد كرد. اكثر حجم آتش روي خط اول بود طوري كه تعدادي از نيروهاي گردان حضرت رسول زخمي و شهيد شدند، يك خمپاره 81 منهدم شد و وانت غذا مورد اصابت قرار گرفت. اين آتش شديد دشمن تا ساعت 15 ادامه داشت و تانكهايش هم كمي جلو آمدند. بعد از كاهش يك ساعته حجم آتش دشمن، از ساعت 16 باز مجددا آتش شديد دشمن شروع شده و در ساعت 30:16 هم دشمن چند موشك زمين به زمين شليك كرد. فرمانده لشكر نجف در ساعت 18 در خط اول حضور يافت. در قسمتي از خط كه نيروهاي لشكر نجف مستقر بودند (سمت راست جاده استراتژيك) آتش دشمن خيلي شديدتر از قسمتهاي ديگر بود. برادر گرداني از برادر احمد تقاضاي نيرو ميكرد كه برادر احمد جواب داد <با همين نيرويي كه داريد بايد اين خط را حفظ كنيد و محكم نگه داريد، تا آخرين نفري كه نيرو داريد بايد خط را حفظ كنيد.>
برنامهريزي عمليات شب هشتم
بعدازظهر امروز در جلسهاي با حضور برادران رحيم صفوي (نماينده قرارگاه خاتم)، عزيز جعفري (فرمانده قرارگاه نجف)، غلامپور (جانشين فرمانده قرارگاه كربلا)، احمد كاظمي، مرتضي قرباني و چند نفر ديگر از فرمانده يگانها تشكيل گرديد، نظر و اصرار برادران صفوي و جعفري اين بود كه براي دستيابي به يك خط پدافندي مناسب پيشروي تا جاده شني (حدود سه كيلومتر بالاتر از سهراهي سمت راست جاده استراتژيك) ادامه يافته و در آنجا خط پدافندي تشكيل شود، منتها به علت عدم توان براي رسيدن در يك مرحله به آن جاده، قرار شد امشب مثل شب گذشته با زدن يك خاكريز ديگر جناح بيشتري از دشمن گرفته شود و در مرحله بعد تا جاده شني پيشروي شود. با اين هدف قرار شد جناح چپ خاكريز مورد نظر توسط لشكر نجف و لشكر كربلا احداث شود و سمت راست را هم لشكر امام حسين بزند. با حضور برادران عزيز، احمد و مرتضي و مسئولان مهندسي در ساعت 30:17 در خط مقدم و بررسي وضعيت دشمن از نزديك، قرار شد خاكريزي به شكل امشب احداث شود به اين صورت كه قسمت چپ يعني لشكر نجف و سمت راست يعني لشكر كربلا با گذاشتن تعدادي نيروي تأميني انجام دهند. براي اين منظور جهاد اصفهان به لشكر نجف و جهاد نجفآباد به لشكر كربلا مأمور شده و هر يك نسبت به مأموريت خود توجيه شدند.
شب هشتم عمليات
طبق طرح پيشبيني شده، يك دسته نيرو از گردان قمربنيهاشم براي تأمين برادران جهاد مأمور شدند و برادران جهاد سازندگي اصفهان هم كه مسئوليت احداث قسمت چپ خاكريز را تحت امر لشكر نجف به عهده داشتند، از اوايل شب شروع به كار كرده و بدون اينكه درگيري عمدهاي پيش آيد يا آتش دشمن مزاحم كارشان شود، كار خود را به خوبي انجام دادند.
در قسمت مأموريت لشكر كربلا (سمت راست) دشمن با تيراندازي مزاحم كار ميشد ولي سرانجام خاكريز پيشبيني شده، احداث شد.
در اين شب آتش توپخانه دشمن از ساعت 21 شروع شد و به تدريج شدت گرفته و به محل استقرار فرماندهي لشكر نجف در پشت خاكريز موازي جاده دوم كه يكي دو كيلومتري خط مقدم بود نزديك ميشد، طوري كه حدود ساعت 24 يك توپ روي خاكريز بالاي سنگر برادر احمد خورد و خاكها را داخل سنگر ريخت كه وي ناچار آنجا را ترك كرد و به سوله لشكر امام حسين در همان نزديكي رفت. آتش شديد توپخانه دشمن تا صبح ادامه داشت و توپهاي زيادي در اطراف همان سوله به زمين ميخورد، غالب برادران نظرشان اين بود كه دشمن با رديابي بيسيمها، سعي در اجراي آتش روي محل استقرار فرماندهان ميكند.
روز هشتم عمليات: 28/11/1364
به علت تلفات و كاهش توان گروهاني كه از گردان حضرت رسول كه در خط مقدم بود، قبل از طلوع آفتاب، نيروهايي كه از گردان قمربنيهاشم در پشت خاكريز اصلي بودند، به خط اول انتقال يافتند و جايگزين نيروهاي گردان حضرت رسول شدند و اين نيروها براي استراحت به پشت خاكريز اصلي رفتند.
حدود ساعت 30:8 قرارگاه خاتم خبر داد كه امروز دشمن ميخواهد با 3 لشكر تازه نفس پاتك كند. ساعت 9 صبح برادر قرباني كه از خط مقدم بازگشته بود به برادر كاظمي گفت كه نيروي شما در خط كم است و امكان رخنه دشمن از اين قسمت زياد است. در پي آن نيروهايي كه از گردان حضرت رسول حدود سه ساعت قبل از خط مقدم به عقب بازگشته بودند، دوباره مأموريت يافتند كه به كمك نيروهاي گردان قمربنيهاشم بروند.
از ساعت 30:10 آتش دشمن به تدريج شدت يافت، اين آتش گسترده و پر حجم تقريباً همه خط مقدم و خاكريزهاي عقبتر را ميپوشاند. با گذشت 15 دقيقه از زمان تشديد آتش، نفربرها و تانكهاي دشمن به طرف خاكريز خط مقدم هجوم آوردند و تا حدودي به خاكريز نزديك شدند كه با آتش تانك، ادوات، موشكها، تفنگ 106، آر.پي.جي7 و سلاحهاي سبك رزمندگان لشكرهاي نجف، كربلا و امام حسين تلفات بسياري به نيروهاي دشمن وارد شد و تجهيزات بسياري از آنها منهدم گرديد كه مجبور به عقبنشيني شدند، ولي آتش توپخانه دشمن همچنان با شدت ادامه داشت.
حدود ظهر باز قواي دشمن شروع به پاتك شديد كردند و با پشتيباني آتش توپخانه و تانكها، نفربرها و تجهيزاتش به طرف خط مقدم هجوم آوردند، طوري كه چند نفربر دشمن به جلوي خاكريز رسيدند كه اين بار هم با تلاش و مقاومت نيروهاي 3 لشكر مذكور، دشمن با تلفات بسياري كه به جا گذاشت، مجبور به عقبنشيني شد. تعدادي از نفربرهاي دشمن به حدي نزديك شدند كه بچهها آنها را با نارنجك منهدم كردند و عدهاي هم اسير گرفتند.
پاتكهاي دشمن تا ساعت 13 ادامه يافت و آتش توپخانه دشمن تا ساعت 30:14بدون وقفه اجرا ميشد. عده زيادي از بچهها زخمي شدند كه بحمدالله با تدراك خوب و به موقع خط مقدم و تخليه مجروحان با آمبولانسهاي سريع و متعدد، از تلفات زياد جلوگيري ميشد.
برنامهريزي شب نهم عمليات
در نشستي كه ظهر امروز (28/11/1364) با حضور برادران عزيز جعفري، احمد كاظمي، مرتضي قرباني، و مهدي كياني (فرمانده تيپ انصارالحسين) انجام گرفت، با توجه به تدبيري كه قرارگاه براي پيشروي تا جاده شني داشت، مقرر شد كه امشب تيپ انصارالحسين با دو گردان وارد عمل شود و چند مقر دشمن كه در جلوي خاكريز خط مقدم وجود داشت را پاكسازي نمايد و با پيشروي تا نزديكي جاده شني، احداث خاكريزي كه خاكريز كنوني را به صورت هلالي به جاده دوم متصل كند، ممكن سازد. اين خاكريز قرار شد كه با همت جهاد اصفهان و كمك جهاد نجفآباد و به مسئوليت لشكر نجف و لشكر كربلا احداث گردد.
فرماندهان لشكر نجف و لشكر كربلا مخالف عمليات تيپ انصارالحسين بودند و دليل آن را توجيه نبودن نيروها و فرماندهي اين تيپ به منطقه عملياتي و موقعيت دشمن ذكر ميكردند، ليكن وقتي مأموريت اين تيپ تصويب گرديد، قرار شد كه از نظر آتش و مشاورت با اين تيپ همكاري كنند.
در صحبتي كه در ساعت 45:17 بين برادران احمد، مرتضي و كياني شد، برادر احمد درباره عمليات امشب گفت:
<پاكسازي جاده (جاده دوم) با من نيست، جاده يك گردان نيرو ميخواهد، من سه بار روي اين جاده عمل كرده و تجربه كردهام، ديگر نميتوانم نيرويم را براي اين جاده بگذارم. اين جاده محل مانور دشمن است، دشمن تعداد زيادي تانك روي جاده دارد. آقاي كياني حواست را جمع كن، از پشت به دشمن بزنيد، در قرارگاههاي دشمن در همه جهات تيربار و نيروي پياده و تانك گذاشته است، مواظب باشيد بيخودي بچههاي مردم را به كشتن ندهيد.>
در ساعت 30:17 برادر كاظمي به گردان انبيا (از لشكر نجف) كه از چند روز پيش به منطقه عملياتي آمده و در احتياط قرار داشت، اعلام آمادهباش داد.
برادراحمد مأموريت اين گردان را به فرمانده آن (برادر نصر)، چنين ابلاغ كرد:
<نيروها را آماده كنيد، نزديكي غروب آنها را به خط منتقل كرده و خط را از برادر طاهري (گردان قمر بنيهاشم) تحويل گرفته آنها را آزاد كنيد. پدافند و عمل روي اين قسمت (قسمتي از سمت راست جاده دوم) به عهده شماست. بعد از مستقر شدن در خط، طبق دستور از سمت راست جاده به طرف جلو رفته و پاكسازي (مقر دشمن در نزديكي خط كنوني) را عمود بر جاده شروع كنيد و آماده باشيد كه فردا به خاكريز جديد رفته خط پدافندي را آنجا تشكيل دهيد.>
برادر كاظمي مسئولان ادوات و توپخانه را به مأموريتشان يعني اجراي آتش با حجم زياد براي پشتيباني از تيپ انصارالحسين، توجيه كرد. و همچنين جهاد اصفهان كه مسئوليت احداث خاكريز را به عهده داشت، به مأموريتش توجيه شد.
شب نهم عمليات
فرمانده لشكر نجف در ساعت 23 به واحدهاي ادوات و توپخانه دستور شروع اجراي آتش روي دشمن را داد. آتش شديد دشمن نيز از لحظاتي پيش شروع شد. رزمندگان تيپ انصارالحسين نيز درگيري با دشمن را شروع كردهاند. اين تيپ پس از گذشت نيم ساعت از شروع درگيري خبر داد كه دشمن فرار كرده و نيروهايش به جاده رسيدهاند. فرمانده تيپ انصارالحسين از لشكر نجف خواست كه با نيروهايش الحاق كند. در پي آن فرمانده لشكر نجف از سيفالله كه در خط مقدم است ميخواهد موقعيت را بررسي كرده و زودتر نيروهاي گردان انبيا را براي پاكسازي دشمن بفرستد. برادر سيفالله خبر از آتش تيربارهاي دشمن در همه جهات ميدهد. برادر كاظمي در جواب برادر كياني (فرمانده تيپ انصارالحسين) كه خبر از دشمن فرار داده بود، گفت:<مواظب باشيد، فرار تاكتيكي است، معلوم نيست پاكسازي شده باشد، جاده آسفالت را پايين و بالا برويد. خوب پاكسازي كنيد. اينها (نيروهاي دشمن) يك جا نشستهاند ساكت و منتظرند بچهها بروند كه آنها و دستگاهها را به رگبار ببندند.> در ساعت 50:23 برادر كاظمي از برادر آقايي (از مسئولان واحد اطلاعات لشكر نجف) ميخواهد كه نيروهاي گردان انبيا را خوب توجيه كند كه آنها جلو رفته و از پشت به دشمن بزنند و چند بار به وي و فرمانده گردان انبيا تأكيد كرد كه بچهها از روبهرو با دشمن درگير نشوند، از پشت به دشمن بزنند. در همين حال علاوه بر فعاليت گسترده تيربارهاي دشمن، آتش توپخانه دشمن روي خط مقدم شدت گرفت.
ساعت 1 بامداد (30/11/1364): در حالي كه 50 تن از نيروهاي گردان انبيا از طرف خط لشكر كربلا (حدود 500 متري سمت راست جاده)، 600 متر در عمق (به طرف دشمن) رفته و از آنجا به سمت چپ منحرف شده و به طرف پشت قرارگاه دشمن (در كنار جاده) به پيش ميروند، از برادران جهاد خواسته شد كه خاكريز را شروع كنند و توجهي به نيروهاي پراكنده دشمن نكنند. اما آنها از تيراندازي شديد دشمن و عدم امكان شروع كار خبر ميدهند. برادر كاظمي به برادر قرباني ميگويد: آن تيمي كه قرار شد برادران جهاد را تأمين كند چه شد؟ وقت كم است و اگر خاكريز زده نشود، ماجرا (دردسر) داريم.
در ساعت 40:1 فرمانده لشكر نجف دستور اجراي آتش با تمام توان را به توپخانه و ادوات داد از فرمانده گردان انبيا خواست پاكسازي دشمن را سرعت دهد. از طرف ديگر برادر گلي (مسئول جهاد) با اظهار اينكه دشمن به طرف خاكريز ميآيد، درخواست بازگشت ميكند. در پي آن به گردان انبيا گفته شد تلاش خود را براي انهدام تيربارهاي دشمن متمركز كند تا احداث خاكريز ممكن شود برادر نصر جواب داد كه دشمن در سراسر دشت پراكنده است و در يك محل متمركز نيست. وي افزود كه دشمن خيلي جاها مين گذاشته كه بچهها روي مين رفتهاند.
در ساعت 30:2 بامداد وضعيت چنين گزارش ميشود:
پايگاههاي دشمن در وسط دشت پاكسازي نشده و دشمن از بين دو پايگاه رخنه كرده و به طرف بچهها ميآيد. تانكها با چراغ روشن از روي دشت و نيروي پياده دشمن از روي جاده به طرف نيروهاي خودي ميآيند. حدود 5 دستگاه لودر و بولدوزر جهاد آسيب ديده و بچههاي جهاد هم گرفتارند. دشمن كنار كارخانه نمك و جاده را مينگذاري كرده است، نيروهاي خودي پراكنده و تعداد زيادي شهيد يا مجروح شدهاند. رزمندگان نيز چند تانك دشمن را منهدم كردهاند.
به دنبال اطلاع دقيقتر از وضعيت نيروهاي خودي و دشمن و عدم امكان پيشروي و پاكسازي دشمن، براي جلوگيري از تلفات بيشتر تصميم به عقبنشيني گرفته شد. به هنگام دستور عقبنشيني، تأكيد زيادي بر آوردن شهدا و مجروحين شد.
عمليات شب نهم در محور جاده استراتژيك كه با دو گردان از تيپ انصارالحسين و يك گروهان از لشكر نجف آغاز شد. هدف آن پاكسازي دشمن و تصرف مقرهاي او در وسط دشت و كنار جاده دوم و احداث خاكريزي كه خاكريز قبلي را به جاده دوم متصل نمايد، بود، اما بدون نتيجه و با تلفات زياد مخصوصاً از تيپ انصارالحسين پايان يافت.
تعدادي از دستگاههاي مهندسي جهاد نيز منهدم شده و تنها چند متر خاكريز زده شد. هر چند دشمن نيز تلفاتي وارد شد، ليكن قواي عراقي به دليل استقرار در مقرهايي كه دور تا دور آن خاكريز بود، با تيربارها و تانكها بر منطقه مسلط داشتند و امكان تحرك را از نيروهاي خودي سلب كرده بودند.
روز نهم عمليات: 29/11/1364
به دنبال عدم موفقيت در پاكسازي و تصرف مقرهاي دشمن در نزديكي خط، نيروها برگشته و پشت خاكريز خط مقدم از كنار جاده استراتژيك، از چپ به راست نيروهاي لشكر نجف، لشكر كربلا، تيپ انصارالحسين و لشكر امام حسين مستقر شدند.
طبق گزارشهايي كه اوايل صبح از خط مقدم ميرسد، دشمن در حال آرايش نيرو به قصد پاتك ميباشد. همچنين فرمانده گردان انبيا نيز خبر داد كه دشمن تانكهاي خود را مقداري جلو آورده است.تا ظهر فعاليت دشمن محدود به اجراي آتش توپخانه بود و نيروها و تجهيزات دشمن درچند مقر پراكنده به فاصلههاي مختلف از خط مقدم مستقر بودند.
در ساعت 13 دشمن با اجراي آتش شديد توپخانه و تانك و ادوات و با استفاده از نفربر قصد پاتك داشت كه با آتش توپخانه و آتش سلاحهاي در خط رزمندگان مواجه و مجبور به عقبنشيني شد.
برنامهريزي براي تثبيت خط پدافندي
فرمانده قرارگاه نجف ساعت 10 صبح نزد فرماندهان لشكر نجف و كربلا آمد و مطرح كرد كه خاكريزهاي نامناسبي كه در دو شب گذشته احداث شده، به صورت مستقيم درآيد و در سمت راست جاده خاكريزي تا پايگاه دشمن كشيده شود و با احداث يك دژ محكم، جلوي آن آب انداخته شود و خط در همين جا تثبيت كرد.
فرمانده لشكر نجف: <خط ما را تحويل بگيريد، ما ديگر نيرو نداريم. مسئوليت خاكريز و عمليات ديگر به ما ندهيد. براي زدن خاكريز بايد يك عمليات انجام گيرد. ما با يك لشكر از نيروي دشمن روبهرو هستيم. من يك پيشنهاد استراتژيك دارم، به جاي اينكه خود را در دشت گرفتار كنيم، در كنار رودخانه از دشمن جناح بگيريم و دشمن را در دشت بزنيم.>
برادر عزيز جعفري: <پيشنهاد شما خوب است، منتهي بايد اول روي اين دشت جلوي دشمن آب انداخت، بعد برويم در طول رودخانه از دشمن جناح بگيريم.>
سرانجام تصميم گرفته شد كه امشب با اجراي عملياتي، خاكريز اصلاح و ديواره كارخانه نمك شكافته شود تا جلوي خاكريز آب جاري گردد. لذا طي هماهنگي بين فرماندهان لشكر كربلا و لشكر نجف مقرر گرديد كه لشكر كربلا دشمن را در محور جاده پاكسازي كرده و ديواره كارخانه نمك را بشكافد و لشكر نجف نيز خاكريز مورد نظر را احداث كند.
فشار دشمن در محور امالقصر
ساعت 11 امروز خبر رسيد كه دشمن در محور امالقصر فشار زيادي گذاشته و پاتك سنگيني را شروع كرده است و تانكهايش جلو آمدهاند. برادر كاظمي پس از اطلاع از اين موضوع گفت:<بايد زودتر بجنبيم، اينجا اسلام در خطر است ممكن است مثل مسئله بدر 15پيش آيد، برويم زودتر كمك كنيم.>
وي به برادر قرباني پيشنهاد كرد:<من يا تو از اينجا آزاد شويم، برويم بالا (محور امالقصر) كمك بدهيم.>
در پي آن فرماندهان لشكر نجف و كربلا به قرارگاه نوح16رفتند و به برادر رحيم صفوي كه در آنجا حضور داشت، گفتند ما حاضريم هر كدام لازم باشد به محور امالقصر بياييم. برادر رحيم با ابراز خوشحالي و رضايت از اين پيشنهاد، به فرمانده لشكر كربلا گفت كه همه ادوات خود را به محور امالقصر آورده و با كمك نيروهاي حاضر در آنجا دشمن را دفع كنيد.
شب دهم عمليات
برنامهريزي و امكانات لازم براي آب انداختن و تثبيت خط آماده شد، ولي از عصر روز نهم (29/11/1364) با بارش شديد باران زمين منطقه باتلاقي شد طوري كه امكان فعاليت دستگاههاي مهندسي براي احداث خاكريز در اين شب منتفي گرديد.
دشمن در اين شب تلاش كرد با تانكها و تجهيزاتش از روي جاده به خط مقدم نزديك شود، كه موفق به اين كار نشد.
تثبيت خط مقدم در محور فاو بصره (جاده دوم)
هواي صاف و آفتابي روز دهم عمليات (30/11/1364) موجب تبخير مقداري از آب باران شب گذشته شد و امكان فعاليت دستگاههاي مهندسي براي شب فراهم گرديد، لذا شب يازدهم عمليات لشكر نجف با تعدادي لودر و بولدوزر مأموريت خود يعني اصلاح خاكريز مقدم كه وضعيت نامناسبي داشت، را شروع كرد. در حالي كه امنيت دستگاههاي مهندسي را دو دسته از نيروهاي گردان انبيا برقرار كردند، خاكريز خط مقدم تكميل و هموار گرديد.
رزمندگاني كه در اين شب مأمور تأمين امنيت نيروها و دستگاههاي مهندسي بودند، متحمل تلفات زيادي شدند و از دو دسته فوق 15 نفر به عقب برگشتند و بقيه براثر آتش دشمن شهيد يا اسير شدند. 8 تن از شهدايي كه در اين شب جا مانده بودند، عصر روز بعد (1/12/1364) به عقب آورده شدند.
براي تأمين خط پدافندي يك گروهان ديگر از گردان انبيا در ساعت 5 صبح روز 1/12/64 به ديگر نيروهاي گردان انبيا در خط مقدم پيوست.
با تكميل و هموار شدن خاكريز خط مقدم، آباندازي جلوي آن ميسّر شد، لذا در شب دوازدهم عمليات (1/12/1364) عرض جاده استراتژيك فاو بصره حدود 30 متر جلوتر از خاكريز با استفاده از مواد منفجر شكافته شد و هر چند كه به علت عمق كم آب در درياچه نمك، سرعت آب كم بود ولي به تدريج آب در جلو خط از غرب به طرف شرق جاري شد و به اين ترتيب امكان نزديكي تجهيزات زرهي و نفربرهاي دشمن به خط مقدم منتفي گرديد و آب بين نيروهاي خودي و دشمن در اين محور حائل شد.
در روزهاي بعد با تأكيد فرمانده لشكر نجف و با تلاش نيروهاي جهاد سازندگي، پشت خط مقدم و به فاصله كمي از آن دژ مستحكمي به عنوان خط پدافندي دائمي احداث گرديد و در پي آن، ساختن سنگرهاي دائمي و داراي سقف محكم (توسط الوار، گوني و يا سوله) به سرعت شروع شد و علاوه بر استقرار نيروي پياده، تانكها و ادوات و موشكها پشت اين خاكريز مستقر شدند و خط پدافندي قابل اطميناني به وجود آمد.
ياس دشمن از محور وسط و فعاليت در كارخانه نمك
با توجه به جاري شدن آب در جلوي خط مقدم (جاده دوم و سمت راست آن) دشمن فعلاً از نفوذ در اين محور مأيوس شد و با استقرار حدود 80 تانك و 3 گردان نيرو در پشت جاده شني و پر كردن مقرهاي پراكنده بين خط خودي و جاده فوق سعي در جلوگيري از نفوذ بيشتر نيروهاي اسلام در اين محور دارد. از طرف ديگر تلاش خود را براي نفوذ از طريق دژهاي كارخانه نمك شروع كرد. فرمانده لشكر نجف كه ظهر روز شنبه 3/12/1364 از خط مقدم ديدن كرده بود، وضعيت خط را تشريح كرد: <دشمن آب را بسته و سرعت آب پشت خاكريز خط مقدم خيلي ناچيز است. دشمن روي ضلع شرقي كارخانه (موازي و نزديك جاده دوم) آمده و سعي دارد از طريق جاده (دژ) وسط كارخانه به طرف محور امالقصر برود.>
بعد از آن برادر عزيز جعفري با دادن خبر حركت دشمن از طريق كارخانه به طرف خط لشكر عليبنابيطالب، از برادر كاظمي خواست كه نيروهاي دشمن را در اين مسير زير آتش بگيرد كه برادر احمد در جواب گفت: <خودم خبر دارم، اينها از پشت ديوار درياچه نمك به طرف بالا ميروند و در معرض تيربار ما قرار ندارند، لشكر عليبنابيطالب بايد آنها را بزند.> البته در پي اين درخواست فرمانده لشكر نجف به همه نيروهاي خود اعم از تانك، ادوات و موشك و نيروي پياده دستور داد كه با همه توان و به هر وسيله ممكن نيروهاي عراقي را روي جاده فاو بصره زير آتش گرفته و از نفوذ دشمن به داخل درياچه و كارخانه نمك جلوگيري كنند.
آتشبازي دشمن
نيروهاي دشمن با غروب آفتاب روز 3/12/1364 (حدود ساعت 45:6) شروع به تيراندازي پر حجم به طرف آسمان كردند. اين تيراندازي كه با حجم خيلي زياد و با همه سلاحهاي سبك انجام ميشد، حدود نيم ساعت ادامه يافت و بيشتر به آتشبازي شبيه بود كه گفته ميشد اين كار با هدف تضعيف روحيه رزمندگان اسلام و تقويت روحيه شكست خورده خودشان ميباشد.
جمعبندي
لشكر نجف با ورود به منطقه درگيري از مرحله دوم عمليات (روز اول: 21/12/64) و به كار گرفتن 5 گردان پياده و به تعداد بيشتري (از نظر نفرات) نيرو و واحدهاي پشتيباني، طي 12 روز عمليات پيدرپي (تا زمان تثبيت خط 2/12/64) و مقابله با قواي دشمن (كه غالباً تيپهاي پياده، مكانيزه و تانك گارد رياست جمهوري ارتش عراق بودند) در محور وسط (جاده استراتژيك فاو بصره) با همكاري و كمك لشكر كربلا، موفق گرديد هدف مرحله سوم عمليات والفجر8 را تأمين نمايد و با احداث خاكريز با همكاري يگانهاي رزمي و واحدهاي مهندسي سپاه و جهاد سازندگي، خط را در اين محور (حدود سهراهي كارخانه نمك) تثبيت كرده و قسمتي از پدافند آن را به عهده گيرد.
طي مدت عمليات، هر يك از گردانهاي پياده لشكر نجف، كه به جز يك گردان سه گروهانه بقيه داراي چهار گروهان بودند، دو تا سه بار در عمليات شركت كردند و پس از هر عمليات به پشت خاكريز عقبه بازگشته و با سازماندهي مجدد و استراحت مختصر، دوباره وارد منطقه درگيري و مقابله با دشمن ميشدند.
غنائم
در طول عمليات مقداري غنائم از دشمن به دست نيروهاي لشكر نجف افتاد، از جمله 8 دستگاه تانك (4 دستگاه آن تانك پيشرفته تي72 بود)، تعدادي سلاح ضدهوايي و سلاحهاي انفرادي و مقداري مهمات، كه غالباً در منطقه عملياتي به كار گرفته شد. فرماندهي لشكر نجف به واحدهاي مختلف پشتيباني از جمله موتوري و زرهي تأكيد كرد كه قبل از اينكه امكان انتقال تانك و خودرو به غرب اروند ايجاد شود، تانكها يا خودروهاي باقي مانده دشمن را آماده و يا تعمير كرده و براي پشتيباني عمليات به كار گيرند.
در اين عمليات فرمانده لشكر نجف ضمن جلوگيري از انتقال غنائم به عقب، با يگانهايي كه سعي در اين كار داشتند، با ناراحتي برخورد ميكرد.
قوتهاي عمليات در محور وسط
1- عمليات دائمي، مقابله مداوم با دشمن و مهلت ندادن به او، از شروع عمليات تا تثبيت خط.
2- حضور دائمي فرمانده لشكر در خط مقدم و يا نزديكي آن و بررسي و شناسايي منطقه درگيري و محل مأموريت گردانها، قبل از واگذاري مأموريت به آنها.
3- هماهنگي كامل فرماندهان دو لشكر نجف و كربلا، همكاري با يكديگر و فرماندهي و تصميمگيري مشترك در مورد عمليات در محور جاده استراتژيك فاو- بصره.
4- برخورداري از آتش پرحجم، مؤثر و هدايت شده توپخانه، ادوات، خمپاره و ضدزره.
5- احداث خاكريز به محض پاكسازي هر منطقه و سعي در تقويت و دو جداره كردن خاكريزها.
6- برخورداري لشكر نجف از امكانات نسبتاً خوب انتقال نيرو (قايق) و وسايل سنگين (سطحههاي شناور و كشنده).
ضعفهاي عمليات در محور وسط
1- حضور نه چندان فعال قرارگاه كربلا در روزهاي اول عمليات از يك طرف و عدم هماهنگي فرماندهان دو لشكر نجف و كربلا با قرارگاه.
2- از دست دادن فرصت در شب دوم عمليات كه به احتمال زياد دستيابي به هدف مرحله چهارم عمليات را ممكن ميكرد.
3- بيتوجهي به راهنمايي قرارگاه در روزهاي دوم و سوم عمليات مبني بر پيشروي نيروهاي دو لشكر نجف و كربلا از جاده امالقصر به طرف كارخانه نمك و حمله و محاصره دشمن از اين طريق، كه به دليل طولاني بودن مسير، از همان جاده دوم انجام شد.
4- بسياري از نيروهاي گردانهاي پياده براي اولين بار به جبهه اعزام شده بودند، لذا آموزش و تجربه كافي نداشتند.