سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در سخنرانی خود در جمع لشکر 41 ثارالله در تاریخ 1365/10/16 در عملیات کربلای 5 بیان می دارد که خداوند پیروزی را در سختترین شرایط به ما می دهد که در ادامه می خوانیم:
اگر خدا بنایش بر این باشد که ما را در این عملیات پیروز بکند ـ در جنگ کلاً پیروز بکند ـ قطعاً خداوند پیروزیش را در سخت ترین شرایط به ما می دهد آنجایی که انسان میتواند خودش هم دخیل بداند، آنجایی خداوند نصرت می دهد که انسان به اقرار خودش هم نتواند خودش را دخیل بدهد. ما باید اطمینان داشته باشیم که خداوند ما را کمک می کند و اگر بنایش هم بر نصرت ما باشد در همین زمین های سخت ما را نصرت می دهد و چند حالت هم بیشتر نیست؛ یا خدا می خواهد ما را امتحان بکند یا میخواهد یک پیروزی که جزء الطاف خفیه اش است، ما نمی دانیم مثلاً در کربلای 4 می خواست آنطور نشود، مثلاً اتفاق دیگری باید می افتاد ما خبر نداشتیم که خداوند هم در قرآن خیلی این مطلب را به پیغمبر گوشزد می کرد که مثلاً برای شما آن کار را می کردم، به شما پیروزی را میدادم چه می شد؟ ـ به مؤمنین خطاب می کند ـ ما نمی دانیم. امام پسرش شهید می شود در انقلاب، می گوید که شهادت آقا سید مصطفی از الطاف خفی الهی است؛ این شاید با عقل مادی جور در نیاید یک کسی عزیزترین فردش کشته شود، از بین برود بعد بگوید جزء الطاف خفی الهی است، خودش یک خسارت است از نظر ظاهری، یک خسران است از ظاهر ولی در باطن یک پیروزی است امام درک کرده یا مثلاً در رابطه با این جنگ امام فرمودند این جنگ از الطاف خفی الهی است ما واقعاً این را هم درک نمی کردیم حالا داریم یک مقدار درک می کنیم که جنگ چه نعمتی برای انقلاب ما و مردم ما و انسجامشان و پاک کردنشان، اصلاح کردنشان و آمادگی این ملت برای آن هدف عالی و بزرگ داشت. اگر خدا بنایش بر این باشد که ما را در این عملیات پیروز بکند ـ در جنگ کلاً پیروز بکند ـ قطعاً خداوند پیروزیش را در سخت ترین شرایط به ما می دهد آنجایی که انسان می تواند خودش هم دخیل بداند، آنجایی خداوند نصرت می دهد که انسان به اقرار خودش هم نتواند خودش را دخیل بدهد. ما باید اطمینان داشته باشیم که خداوند ما را کمک می کند و اگر بنایش هم بر نصرت ما باشد در همین زمین های سخت ما را نصرت می دهد و چند حالت هم بیشتر نیست؛ یا خدا می خواهد ما را امتحان بکند یا می خواهد یک پیروزی که جزء الطاف خفیه اش است، ما نمی دانیم مثلاً در کربلای 4 می خواست آنطور نشود، مثلاً اتفاق دیگری باید می افتاد ما خبر نداشتیم که خداوند هم در قرآن خیلی این مطلب را به پیغمبر گوشزد میکرد که مثلاً برای شما آن کار را می کردم، به شما پیروزی را میدادم چه می شد؟ ـ به مؤمنین خطاب می کند ـ ما نمی دانیم. امام پسرش شهید می شود در انقلاب، می گوید که شهادت آقا سید مصطفی از الطاف خفی الهی است؛ این شاید با عقل مادی جور در نیاید یک کسی عزیزترین فردش کشته شود، از بین برود بعد بگوید جزء الطاف خفی الهی است، خودش یک خسارت است از نظر ظاهری، یک خسران است از ظاهر ولی در باطن یک پیروزی است امام درک کرده یا مثلاً در رابطه با این جنگ امام فرمودند این جنگ از الطاف خفی الهی است ما واقعاً این را هم درک نمی کردیم حالا داریم یک مقدار درک می کنیم که جنگ چه نعمتی برای انقلاب ما و مردم ما و انسجامشان و پاک کردنشان، اصلاح کردنشان و آمادگی این ملت برای آن هدف عالی و بزرگ داشت.