بهعنوان راوی قرارگاه خاتم در عملیات كربلای 4 بر این باور هستم كه عملیات با فرض غافلگیری دشمن آغاز شد و پس از اطمینان از هوشیاری دشمن، دستور توقف آن صادر شد.
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس،با گذشت 40 سال از آغاز جنگ و 3 دهه از پایان آن، به دلیل ظهور نسل جدید و تغییر در شرایط، تجربه تاریخی جنگ با عراق از «تجربه زیسته» در زمان و مكان، به «تجربه گفته» تبدیلشده است. نسلی كه جنگ را تجربه كرده هماکنون درباره آن، نظرات و خاطرات خود را بیان میكند و صورتی از گفتوگوی چالشبرانگیز میان دو نسل به وجود آمده است كه به بخشی از آن در این یادداشت اشاره خواهد شد. عملیات كربلای 4 در سوم دیماه 1365 آغاز و تنها 24 ساعت بعد به دلیل هوشیاری دشمن متوقف شد. دو هفته بعد با پیروزی در عملیات كربلای 5، شكست عملیات كربلای 4 و علت آن، در گفتمان عمومی درباره عملیاتهای نظامی در جنگ، «دیده» نشد، هرچند بحثهای بسیار عمیقی درباره علت شكست عملیات كربلای 4 در همان زمان در جلسات فرماندهان جنگ و مسئولان سیاسی كشور صورت گرفت كه اسناد و گزارشهای آن در مركز اسناد سپاه موجود است. بازگشت پیكر شهدای غواص دستبسته به كشور، عملیات فراموششده كربلای 4 را وارد تاریخ كرد. واكنش عمومی جامعه به مظلومیت شهدای غواص، موجب طرح این پرسش شد كه آیا عملیات كربلای 4 باوجود اطلاع از هوشیاری دشمن انجام شد یا اینكه پس از شروع عملیات و اطلاع از هوشیاری دشمن، دستور توقف آن صادر شد؟ تصور میكردم نحوه واكنش جامعه به بازگشت شهدای غواص و پرسش از نحوه تصمیمگیری در عملیات كربلای 4، این مسئله را به یكی از مسائل پایدار در گفتمان عمومی از جنگ، مانند پرسش از علت وقوع و ادامه جنگ تبدیل خواهد كرد. درحالیکه حداقل تاكنون چنین وضعیتی ایجاد نشده و با گذشت زمان، شاید مسئله عملیات كربلای 4 مجدداً موردتوجه قرار بگیرد، ولی بر این باور هستم كه چنین نخواهد شد.
درعینحال به مناسبت سالگرد عملیات كربلای 4، دو متن گفتاری-نوشتاری از سوی آقای شیرعلی نیا بهصورت زنده در اینستاگرام و آقای محمدصادق درویشی در روزنامه اعتماد به چاپ رسید كه در ادامه به آنها اشاره میكنم. برنامه گفتاری جناب شیرعلی نیا ازنظر روششناختی متكی بر دادههای نقلی و استفاده از آنها برای طرح پرسش یا نتیجهگیری است. ایشان در این گفتار بیش از آنكه به دنبال «تأمل تحلیلی- تحقیقی» در مورد یك مسئله تاریخی- راهبردی باشد، به بهانه عملیات كربلای 4 نوعی «تعریض سیاسی- انتقادی»، با نظر به انتخابات ریاستجمهوری 1400 و شركت احتمالی چهرههای نظامی، طرح شده است. محمدصادق درویشی متقابلاً در مقاله خود با «رویكرد پژوهشی»، به یك مسئله تاریخی پرداخته كه از نظر دقت و سبك نگارش، قابلتوجه است. درعینحال منابع یادداشت ذكر شده مورداشاره قرار نگرفته است تا سطح دسترسیها و میزان سندیت این گزارش روشن شود. ضمن اینكه برخلاف مندرجات این گزارش كه به وجود 300 گردان برای آغاز عملیات اشاره میكند، سپاه عملیات كربلای 4 را با 250 گردان آغاز كرد كه پس از درگیر شدن 40 گردان از نیروهای خطشكن، دستور توقف عملیات صادر شد و عملیات كربلای 5 با 210 گردان طراحی و اجرا شد. وجوه مشترك دو «متن» یادشده در این است كه هر دو با ارجاع به اسناد مركز تحقیقات سپاه، موضوعات و مسائل موردنظر خود را طرح كرده و با استناد به همین اسناد، نتیجهگیری كردهاند كه دشمن قبل از عملیات هوشیار بود و فرماندهان سپاه از هوشیاری دشمن اطلاع داشتند. بدون اینكه در هیچکدام از این متون روشن شود كه آیا اطلاع از هوشیاری دشمن، به این معنا بود كه با اطمینان از غافلگیری آن، دستور آغاز عملیات داده شد یا اینكه تصور میشد در این عملیات هم مانند عملیات والفجر 8 در فاو، رفتار دشمن به معنای هوشیاری نیست و با فرض غافلگیری، عملیات آغاز شده است؟ بهعنوان راوی قرارگاه خاتم در عملیات كربلای 4 و حضور كنار آقا محسن فرمانده وقت سپاه و مطالعه اسناد و مدارك، همچنین گفتوگو و جلسه مشترك با آقای داود رنجبر راوی عملیات كربلای 4 در قرارگاه خاتم كه در مركز اسناد موجود است، همچنان بر این باور هستم كه با وجود برخی شواهد و قرائن از تحركات دشمن و تردیدهای موجود، عملیات با فرض غافلگیری دشمن آغاز شد و پس از اطمینان از هوشیاری دشمن، دستور توقف آن صادر شد.
عبارتی كه حدود 2 ساعت پس از آغاز عملیات و با مشاهده نحوه واكنش دشمن از سوی آقا محسن، مبنی بر اینكه؛ «عملیات از رده بهکلی سری لو رفته است»، بیان شد، درعینحالی كه بیانگر اطمینان از لو رفتن عملیات و نتیجهگیری برای توقف آن بود، به سطح لو رفتن هم اشاره دارد كه هنوز این مسئله مورد واكاوی قرار نگرفته است. به این معنا كه فرمانده وقت سپاه در زمان تصمیمگیری برای عملیات و بررسی آخرین وضعیتها، چه تصوری از میزان هوشیاری دشمن داشت و پس از آغاز عملیات، چگونه به این نتیجه رسید كه عملیات از رده بهکلی سری لو رفته است؟ مهمتر از آن؛ منظور از بیان این عبارت كه بعدها در دو مناسبت دیگر در جلسه با فرماندهان و مسئولان حفاظت اطلاعات سپاه طرح شده است، چیست؟ بر این گمان هستم كه عملیاتهای نظامی در جنگ، با هدف پیروزی بر دشمن طراحی و انجام میشد و در آن شرایط خطیر در كشور، انجام عملیات با اطمینان از هوشیاری دشمن، به معنای پذیرش شكست بوده و منطقاً فرماندهان با وجود برخی تردیدها برای انجام عملیات، همواره با فرض غافلگیری دشمن تصمیمگیری و اقدام كردهاند. مهمتر آنكه؛ اگر عملیات با اطمینان از لو رفتن آن انجام شده باشد، چرا باید فرمانده وقت سپاه اندكی پس از شروع عملیات، از عبارت «لو رفتن» استفاده و تنها 24 ساعت پس از شروع عملیات، دستور توقف آن را صادر كند؟ بهعبارتدیگر؛ چه هدفی از شكست عملیات دنبال میشده كه با وجود اطمینان از هوشیاری دشمن برای انجام آن، اقدام شده است؟ اگر هدف، شكست در عملیات بوده است، چرا بلافاصله پس از عملیات كربلای 4، اقدامات گستردهای صورت گرفت تا پس از انتخاب منطقه مناسب، عملیات كربلای 5 طراحی و انجام شود؟
درحالیکه پاسخ به پرسشهای یاد شده از معماهای یك عملیات تاریخی-راهبردی گرهگشایی خواهد كرد، ولی در تعریضها، گفتار و پژوهشهای تاریخی، با وجود اسناد و حضور فرماندهان جنگ، چنین اقدامی تاکنون صورت نگرفته است. بنابراین بیتوجهی به ابهامات موجود موجب پیدایش نوعی بیاعتمادی به گفتار و نوشتار موجود خواهد شد و بهجای «اضمحلال مسائل تاریخی»، زمینههای انباشت و تداوم مسائل حل نشده تاریخی را برای آیندگان به ارث خواهد گذاشت. به نظر میرسد با توجه به اسناد موجود و حضور فرماندهان جنگ، باید برای مقابله با رواج نوعی تردید و بیاعتمادی درباره روایتهای تاریخی از جنگ، با «گفتوگوی صادقانه و شفاف» با نسل جدید، برای بررسی مسائل اساسی و رفع ابهامات، به فهم و راهحل مشترك رسید. در غیر این صورت، «خصلت اعتراضی حاكم بر جامعه ایران» و نهادینه شدن فرهنگ «بازتولید مناقشات تاریخی»، میراث جنگ ایران و عراق و تاریخ حماسهها و رشادتهای یك نسل، در تاریخ دفن و یا به حاشیه خواهد رفت.
محمد درودیان
نویسنده و راوی جنگ تحمیلی
منبع: روزنامه اعتماد