سردار مرتضی قربانی با تأکید بر اینکه ایمان و تکلیف شرعی پیروزیهای آن دوران را رقم زد، به بیان خاطراتی از اتکا به امداد الهی و انجاموظیفه در سختترین شرایط پرداخت و گفت: امام فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد و تکلیف شرعی، محور تمام اقدامات ما بود.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه، سردار سرتیپ پاسدار مرتضی قربانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس، در آیین رونمایی کتاب «اطلس نبردهای سرنوشتساز»، با یادآوری جمله تاریخی امام خمینی (ره) مبنی بر اینکه «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، به تشریح بخشی از خاطرات و تجربیات خود از دوران جنگ تحمیلی پرداخت.
وی با بیان اینکه وظیفه پاسداری یک تکلیف شرعی است، گفت: وظیفه ما در حفظ و صیانت از انقلاب اسلامی و خاک کشور یک تکلیف شرعی محسوب میشود و باید خالصانه تحت امر ولی امر و فرمانده معظم کل قوا وظایف خود را بهخوبی انجام دهیم.
این فرمانده دوران دفاع مقدس به روزهای آغازین جنگ اشاره کرد و افزود: در روزهای اول جنگ، به همراه آیتالله طاهری اصفهانی و جمعی ۷۲ نفره از داوطلبان وارد اهواز شدیم. مقام معظم رهبری که در آن زمان نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، شبانه آیتالله طاهری را احضار و دستور اعزام نیروها به خرمشهر را صادر کردند که در آستانه سقوط بود. ما بدون امکانات و سلاح کافی، با تجهیز خود به تعدادی نارنجک و سلاحهای سبک ازجمله ژ۳، ام۱، برنو و یوزی، راهی خرمشهر شدیم و پس از استقرار در دو مدرسه زیر آتش سنگین دشمن، به سمت مسجد جامع حرکت کردیم که تقریباً خالی از سکنه بود و همگان در حال فرار بودند.
وی با یادآوری نقش شیخ شریف قنوتی، بیان کرد: پس از معرفی به آیتالله نوری، امامجمعه خرمشهر، ما را به طلبهای به نام شیخ شریف قنوتی سپردند. ایشان با عمامهای بر سر، پایبرهنه و قبایی پر از خاک، ما را به خط مقدم در نزدیکی راهآهن که تانکهای عراقی تا آنجا پیشروی کرده بودند، هدایت کرد. در همان لحظات اولیه ورود و با شلیک تانک دشمن که دیواری را بر سر همرزمانمان خراب کرد، با واقعیت جنگ و قدرت زرهی دشمن آشنا شدیم و آموزش جنگ را در میدان نبرد آغاز کردیم.
سردار قربانی در ادامه به تشریح چگونگی دستیابی به سلاحهای ضدتانک و اولین تجربه استفاده از آن پرداخت و گفت: در ایستگاه راهآهن خرمشهر، درحالیکه با سردار ربانی و چند تن از برادران با زیرپوش در سایه قطارها مشغول خوردن کنسرو و نان خشک بودیم، چند نفر با دو قبضه آرپیجی و حدود ده پانزده گلوله از راه رسیدند و گفتند که آیتالله بهشتی و آیتالله خامنهای دستور دادهاند این سلاحها به پاسداران در خط مقدم تحویل داده شود. ما که تا آن زمان آرپیجی ندیده و استفاده نکرده بودیم، با استفاده از بروشورهای روسی پر از گریس همراه سلاح، نحوه کار با آن را بهصورت خودکفا آموختیم.
وی افزود: پس از تمرین مختصر، برای شکار تانک به زیر قطارها و داخل یک چال تعویض روغن رفتیم. ناگهان یک جیپ با چهار بیسیم از سمت پل نو بهطرف تانکها حرکت کرد. اولین شلیک آرپیجی ما، به خواست خدا، مستقیم به باک بنزین این جیپ اصابت کرد و انفجار مهیبی رخ داد که منجر به کشته شدن سرنشینان آن شد. بعداً فهمیدیم که فرمانده تیپ زرهی عراق و کادرش در آن جیپ بودهاند. این اتفاق باعث تزلزل در نیروهای عراقی شد و تانکهایشان با بینظمی عقبنشینی کردند و راه خود را بستند. ما نیز ۴۶ دستگاه تانک و نفربر به غنیمت گرفته شده را که مهمات زیادی در آنها بود، با استفاده از کاغذهای گریسی و مخابراتی به آتش کشیدیم، چرا که دانش استفاده از آنها را نداشتیم.
فرمانده اسبق لشکر ۲۵ کربلا با اشاره به ۳۴ روز مقاومت در خرمشهر، تصریح کرد: آن ۳۴ روز، یک کلاس فشرده عقیدتی، سیاسی و نظامی بود. در نقاط مختلفی چون گمرک، درب سنتاب، پلیسراه و پادگان دژ با دشمن درگیر بودیم و هر جا فشار میآورد، سریعاً به مقابله میرفتیم و دشمن نتوانست پیشروی کند. روزانه حدود ۱۰۰ نفر شهید و زخمی میشدیم، اما خداوند برکت آموزش، توان و روحیه را به بچهها عطا کرده بود.
وی در ادامه به پیام امام خمینی (ره) در خصوص تأمین مهمات در دوران محاصره ۳۶۷ روزه آبادان و خرمشهر اشاره کرد و گفت: وقتی از طریق آیتالله جمی به امام اطلاع دادیم که مهمات نداریم، ایشان فرمودند: من به بنیصدر دستور نمیدهم، اما به پاسداران بگو من دعایتان میکنم، بروید از عراقیها بگیرید. این دستور شرعی برای ما حجت بود و ما دلمان به همین خوش بود.
سردار قربانی به عملیات شکست حصر آبادان (ثامنالائمه) پس از ۳۶۷ روز محاصره و تحمل سختیهایی چون استفاده از آب آلوده و خرمای گندیده اشاره کرد و افزود: با اتکا به امداد الهی، اولین خاکریز را بین جاده ماهشهر-آبادان و آبادان-اهواز با کمک جهادگران نجفآباد زدیم. در عملیات ثامنالائمه با هماهنگی شهیدان احمد کاظمی (محور فیاضیه) و حسین خرازی (محور دارخوین) و حضور ما در محور جاده آبادان-ماهشهر، جادهها باز شد و با تصرف سه پل استراتژیک (مارد، حفار شرقی و حفار غربی)، سه لشکر عراقی با تمام تجهیزات یک سالهشان به محاصره درآمدند و حتی یک تفنگ هم نتوانستند با خود ببرند. این عملیات مقدمه تشکیل لشکرهای امام حسین (ع)، نجف و کربلا شد.
وی با تأکید بر اینکه خداوند طرحها را به ذهن فرماندهان الهام میکند، به خاطرهای از واگذاری فرماندهی لشکر ۲۵ کربلا به رزمندگان شمالی پس از عملیات محرم و فتح زبیدات اشاره کرد و گفت: پس از تحویل لشکر که خودم از صفر تشکیل داده بودم، کلید خودروی لندکروز فرماندهی را نیز تحویل دادم و پیاده از پادگان شهید بهشتی خارج شدم. این خواست خدا بود که انسان به تقدیرات دنیوی دل نبندد.
این فرمانده دوران دفاع مقدس با استناد به آیه ۴ سوره فتح «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا» تصریح کرد: خداوند سکینه و وقار را در قلوب مؤمنان نازل میکند و ایمانشان را میافزاید و لشکرهای آسمان و زمین از آن اوست. ما هرگز در مقابل دشمن کوتاه نیامدیم.
وی به عملیات کربلای پنج و نبردهای سنگین در غرب کانال ماهیگیری اشاره کرد و اظهار کرد: در آن عملیات، به همراه شهید قاسم سلیمانی، طی دو روز با حملات سه تیپ دشمن مقابله کردیم و روزانه یک تا دو تیپ از آنها منهدم میشد. با وجود آتش بسیار سنگین دشمن و شهادت و مجروحیت تعداد زیادی از رزمندگان، ازجمله ۴۵ شهید از گردان حسن محقق در همان ابتدای ورود به غرب کانال، به لطف خدا دشمن شکست خورد.
سردار قربانی با بیان اینکه امروز کشور با سرافرازی و تحت هدایت رهبر معظم انقلاب اداره میشود، تأکید کرد: دشمنان ما همان دشمنان گذشته هستند و باید باهم باشیم، نق نزنیم، مردم را هدایت کنیم، دستشان را بگیریم و به یکدیگر کمک کنیم.
در خاتمه سردار قربانی ضمن تشکر از سردار رمضان شریف برای برداشتن گامهای بزرگ در ثبت و انتقال ارزشهای دفاع مقدس، بر لزوم تداوم اینگونه جلسات و برنامهها برای انتقال تجربیات به نسلهای آینده تأکید کرد.