به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدتهای سپاه؛ حکیمه دباغ، فرزند شهیده مرضیه حدیدچی (دباغ) در آیین رونمایی از کتاب «بانوی چریک»، ضمن قدردانی از مدیریت گروه مطالعات اجتماعی این مرکز و نویسنده کتاب، اظهار کرد: هدف از سخنان من در این برنامه، ایجاد آگاهی بیشتر پیرامون شخصیت والای مادرشم و تشویق همگان به مطالعه کتاب خاطرات ایشان است.
وی با اشاره به اینکه قصد دارد با ارائه توضیحاتی کوتاه، همگان را برای مطالعه کامل این شناسنامه ارزشمند حریصتر کند، افزود: این توضیحات به درک بهتر برخی از قسمتهای کتاب کمک خواهد کرد و امیدوارم همگان را برای اینکه حتماً این شناسنامه خوانده شود، حریص کند و یک آگاهی کوتاهی در بعضی از قسمتهای آن ایجاد شود.
دباغ در ادامه به معرفی اعضای خانواده و رفع ابهامات احتمالی پرداخت و گفت: اولاً، من فرزند ارشد خانواده هستم، اما آن خواهری که همبند مادرم بودند و دورانی را با مامان در زندان حضور داشتند، خاله رضوانه فرزند دوم خانواده هستند. ما هر دو، اکثر اوقات در بعضی از مجامع با یکدیگر اشتباه گرفته میشویم. ایشان، بههرحال، پرورده انقلابی این انقلاب هستند و من نیز نگهدار و محافظ خانواده هستم.
نقش مادر در استحکام بنیان خانواده حتی در نبودش
وی با اشاره به اینکه بخشی که مربوط به خانواده میشود، باید توسط سرکار خانم زارعپور تبیین شود، افزود: تربیت از گذشته شکل گرفته است، نه در این دوران. ایشان برای مادرم، جهت ارائه، نگارش و شنیدن شناسنامه نظام به شهرهای مختلف سفر میکردند. بنابراین، آن پایهریزیای که صورت میگیرد برای تربیت خانوادهشان، برای روزهای آینده این خانواده است، نه برای آن زمان کوتاهی که خودشان حضور دارند.
فرزند شهیده دباغ با تأکید بر نقش تربیتی مادرش تصریح کرد: بهیقین، اگر آن دیدگاه تربیتی را مادرم در گذشته اعمال نمیکردند، ممکن بود در آن مدتی که ایشان حضور نداشتند، بنیان خانواده متزلزل میشد.
مراقب باشید این دیوار فرو نریزد
وی با اشاره به خاطرهای از پدر خود، افزود: به گفتاری از پدرم بسنده میکنم در آن قسمت. پدرم در آن ایامی که مادرم در زندان بودند، حسابدار یک شرکت پوشاک بودند. پدرم ماهی دو یا سه شب به تهران میآمدند و سپس بازمیگشتند. در این دو سه روزی که میآمدند، هنگامیکه قصد بازگشت داشتند، بدون استثناء پدرم دستشان را بر روی دو سه آجر پایینی دیوار میگذاشتند و میگفتند: آجر، آجر زیرین این جامعه انقلابی است. منظورشان مادرم بود. مراقب خودتان باشید که این دیوار فرو نریزد.
دباغ با بیان اینکه خانوادهاش شامل فرزندانی از سهساله تا شانزدهساله در آن دوران بوده است، گفت: از هر سنی فرزند در آن جامعه کوچک خانواده حضور داشتند. اما این گفتمانها است که موجب میشود خانواده همچنان خودش را حفظ کند و تا به امروز نیز این امر شاید از افتخارات خانواده باشد.
مرید امام، عاشق رهبر؛ تداوم ارادت در مسیر ولایت
وی با اشاره به ارادت مادرش به امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اظهار کرد: همانگونه که مادرم مرید حضرت امام و عاشق ایشان بودند، در زمان امامت و رهبری رهبر فرزانه و عزیز انقلابمان، حضرت سید علی نیز همچنان مرید و عاشق بودند.
فرزند شهیده دباغ با تأکید بر تلاش خانواده برای ادامه راه مادرشان بیان کرد: افتخار برای خانواده ما این است که تلاش کردیم گامهایمان را در مسیر پای مادر بگذاریم تا مبادا خدای ناکرده خدشهای به نام ایشان وارد شود، زیرا شخصیت یک انسان هنگامیکه شکل گرفته است، گفتار من و شما آن را خدشهدار نخواهد کرد. اما تلاش خانواده بر این بود که حتی آن نام نیز خدای ناکرده خدشهدار نشود.
بانوی مبارز انقلابی خستگیناپذیر
وی به نقل از فرمایشات رهبر معظم انقلاب در وصف مادرش اشاره کرد و گفت: از فرمایشات حضرت آقا در زمان رحلت مادرم، جهت تسلیت به ما، فرمودند «بانوی مبارز انقلابی خستگیناپذیر». این را در نظر داشته باشیم. در فرمایشات گاه و بیگاهشان، هر زمان که سخن از زن، توانمندیهای زنان، و وظایف آنان به میان میآید، تقریباً ایشان حتماً بهنوعی به مادرم اشاره میکنند. به این دلیل که میخواهند یادآوری کنند که انقلاب اسلامی، بهمحض ظهور، چهره زنان را شاخص کرد.
دباغ با اشاره به نقش امام خمینی(ره) در ارتقای جایگاه زنان بیان کرد: نخستین شاخص نیز، انتخابات سال ۱۳۵۸ بود که بسیاری از انقلابیون به حضرت امام اعتراض کردند که لزومی ندارد بانوان نیز در رأیگیری شرکت کنند. تاریخ گواه است، اسناد موجود است، فرمایشات حضرت امام و گفتههای منفیبافان در خصوص رأی دادن بانوان نیز ثبت شده است. حضرت امام دقیقاً، با این کلام، پاسخی قاطع دادند که اگر زنان نبودند، شما کجا بودید؟ انقلابتان چه زمانی به پیروزی میرسید؟ در واقع حضرت امام زنان را در آغاز انقلاب شاخص کردند. پس از آن نیز مشاهده کردیم که حضرت آقا مکرراً میفرمایند «نه زن غربی، نه زن شرقی، بلکه زن تراز انقلاب اسلامی» که این امر الگوی سوم ما برای همه ما محسوب میشود.
وی با تصریح بر اینکه این زن تراز، وظیفه امروز ما را نیز معین میکند، اظهار کرد: اینگونه نیست که چون ایشان با رژیم ستمشاهی در حال مبارزه بودهاند، مربوط به آن دوران بوده است. اکنونکه به حمدالله حکومتمان بر حق است اما در هر کجای این سرزمین، در هر نقطهای از این جهان، هنگامیکه قومی مورد ظلم و تهاجم قرار گیرند، بر همه ما فرض است.
شهیده دباغ فراتر از یک فرمانده نظامی
فرزند شهیده دباغ با گلایه از تمرکز صرف بر جنبههای نظامی شخصیت مادرش گفت: موضوعی که خانواده همواره از آن گلهمند بوده است، در اکثر مجالسی که برگزار میشود، این است که صرفاً به جنبههای نظامیگری، فرماندهی سپاه، و زحماتی که مادرم حقیقتاً برای این مقاصد متحمل شدند، پرداخته میشود که همگی قابلستایش است. اما اگر شخصیت یک زن را بدون در نظر گرفتن نقش مادری، همسری، و عضو فعال و مثبت اجتماع بودن او مورد بررسی قرار دهید، در واقع شخصیت آن زن را به طور کامل به عرصه ظهور نزدیک نکردهاید.
وی با اشاره به موضوع شکنجهها و نحوه روایت آنها بیان کرد: گاهی اوقات از بیان جزئیات شکنجههای ایشان و سایر رزمندگان ابا داریم. نمیخواهیم این موارد را مانند سریالهایی که این روزها مشاهده میکنیم، ببینیم. هنگامیکه قصد بیان این مطالب را داریم، نه اینکه بخواهیم آنها را کتمان کنیم، بلکه میخواهیم روح امروز جامعهمان را آزرده نسازیم.
دباغ درعینحال افزود: اما هنگامیکه مشاهده میکنیم شکنجه گری مانند ثابتی مطرح میکند که اصلاً شکنجهای در کار نبوده است؛ این سخن علاوه بر اینکه پاسخی قاطع میطلبد، نیازمند بیان واقعیت نیز میباشد. اما بیان آن در هر مکانی مناسب نیست که موجب آزردگی همگان شود. دقیقاً شکنجه وجود داشته است، در انواع و اقسام مختلف.
وی تأکید کرد: خاله رضوانه، نمونه موجود این شکنجهها و مادرم و دیگرانی چون خانم خیر و خانم فاطمه سجادی را نمونههایی از دست رفته یا زنده از این ایثارگریها هستند و لزوم یادآوری و ارج نهادن به آنان ضرورت دارد.
فرزند شهیده دباغ با بیان اینکه هر یک از فرمایشات رهبر انقلاب در مورد مادرش دارای بار معنایی عمیقی است، بیان کرد: اگر علاقهمند بودیم که خانم دباغ را بیشتر بشناسیم، با مراجعه به امثال این کتابها میتوانیم شناخت پیدا کنیم. شاید به جرأت بتوانم بگویم کتاب خانم شفیعی نیز دربرگیرنده روایتهای متعددی است که شما نیز از آن بهره بردهاید و شناساندن مادرم را شاید مانند همین کتاب، حقیقتاً دشوار میکرد.
رمز موفقیت «بانوی چریک» در همدلی است
وی از همکاری صمیمانه خانواده با خانم زارعپور، نویسنده کتاب، گفت و اشاره کرد: خانواده حقیقتاً از کیفیت کار خانم زارعپور و اینکه مادرم ایشان را بهعنوان یک عضو خانواده پذیرفتند، خرسند است. حقیقتاً هیچیک از ما به خانم زارعپور با دید دیگری نگاه نکردیم و به همین دلیل شاید تمایل داشتیم از کوچکترین تا بزرگترین اعضای خانواده، یعنی حتی نوهها نیز هنگامیکه قرار بود زمانی را برای خانم زارعپور اختصاص دهند، تلاش میکردند که زمان ایشان را نیز در نظر بگیرند.
دباغ خطاب به حضار در جلسه رونمایی گفت: از همه شما که وقت گذاشتید و در اینجا حضور یافتید، برای شناسنامهدار کردن کتابی که به نام مبارک انقلاب اسلامی نگاشته شده است، قدردانی میکنم و امیدوارم که این گامها، گامهای بسیار مثبتی برای به ثمر رساندن جهاد تبیین باشد که شما جوانان، آیندگان آن هستید و ما نیز مسلماً در کنار شما برای نمایاندن این اسوهها خواهیم بود.
راز ماندگاری یک روایت: کسب اجازه از شهدا
فرزند شهیده دباغ در خاتمه، خانم زارعپور را نویسندهای توانا و راستگوی قصه شهدا توصیف کرد و گفت: مشاهده کردیم هنگامیکه قصد نگارش کتابی در مورد شهدا را دارند، ابتدا بر سر مزار ایشان حاضر میشوند. از خود شهدا کسب اجازه کرده، سپس با خانوادهشان گفتگو میکنند. این موارد نشان میدهد که بله، من قصد دارم در مورد شما بنویسم، اما تمایل دارم آنچه را که شما به من منتقل میکنید، به رشته تحریر درآورم.