اخبار

از تو سخن گفتن و از تو نوشتن سخت است! از تو که نه‌فقط افتخار تاریخ جهان اسلام، که افتخار همه‌ی آزادگان عالمی! از تو سخن گفتن و از تو نوشتن سخت است! از تو که پلی زدی از انسانیت تا عرش خدا! از تو که نقبی زدی از دشت نینوا تا قلوب آزادگان جهان!

 

یحیی نیازی پژوهشگر و نویسنده در حوزه دفاع مقدس در یادداشتی در تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس درباره سردار شهید قاسم سلیمانی نوشت.

 بسم‌الله الرحمن الرحیم

ولا تحسین الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون

 

از تو سخن گفتن و از تو نوشتن سخت است! از تو که نه‌فقط افتخار تاریخ جهان اسلام، که افتخار همه‌ی آزادگان عالمی! از تو سخن گفتن و از تو نوشتن سخت است! از تو که پلی زدی از انسانیت تا عرش خدا! از تو که نقبی زدی از دشت نینوا تا قلوب آزادگان جهان!

سخت است گفتن و نوشتن درباره تو که حرف‌هایت برای بشریت تازگی داشت و ضمیر آگاهت در آسمان شهیدان پروبال می‌گشود!

از کجا بگویم و از کدامین رشادت‌هایت بنویسم؟ از آن روزها که غرش الله‌اکبر رزمندگان تحت امرت، در سرزمین‌های پهناور قاره کهن، پایه‌های ظلم و ستم را می‌لرزاند؟ از سرزمین‌های تفتیده جنوب؟ از اروند خروشان؟ از جزایر همیشه مجنون؟ از خین، زید، و بوارین؟ از شلمچه، فکه و طلائیه؟ از قلل سر به فلک کشیده غرب، کردستان، شمالغرب؟ از کدامین ویژگی‌هایت حرف بزنیم؟ از دلاوری‌ها و ازخودگذشتگی‌ها و از رزم‌های بی‌امانت در عملیات بزرگ هشت سال دفاع مقدس؟ از صداقت، شجاعت و صلابتت در ایجاد امنیت پایدار در جنوب شرق کشور؟ از پایه‌گذاری لشکر حماسه‌ساز چهل‌ویک ثارالله؟ از نیایش‌های خالصانه‌ات، از زیارت‌های عارفانه‌ات؟ از دل‌ سرشار از عشقت، از ضمیر امیدوارت؟ از بغض‌های شکسته و اشک‌های زلالت در فراق شهیدان؟

حق بده سردار! حق بده اگر همچنان در شوک و حیرت مانده‌ایم! حق بده اگر سرتاپای وجودمان از یادآوری نام بلند تو لبریز غم، آه، اشک و اندوه شده! چون شهادت هنر مردان خداست و راه بی‌انتهای شهادت، مردانی بزرگ می‌طلبد و تو در این مسیر مظهر واقعی رادمردان تاریخ و مالک اشتر زمان ما شده‌ای! تو دلت را به آسمان سپردی تا خود خدا راه را نشانت دهد! تو هر صبح و شام دفتر قلبت را به یاد شهیدان ورق می‌زدی تا گوشه‌ای از زندگی آن‌ها را بخوانی!

پس برایت می‌نویسم «سردار: حالا که تو در میانمان نیستی ما با این دل غریب و در این دیار غربت چه کنیم؟ در نبود تو دلمان را به کدامین نگاه نافذ آرام کنیم ای سردار دل‌ها؟ ای موج خروشان امت اسلام! ای دریای بیکران شور و شعور! اى سبزترین بهار امیدواری! اى نشانه غیرت مردان خدا! اى مظهر ذوالفقار علی در عصر خمینی و خامنه‌ای! ای آیینه نورانی صداقت! ای چشمه‌سار زلال عرفان! اى راز سربه‌مهر! اى مهربان بیکران! تو به داد دل غمبار و اندوه تلنبار شده‌ی روی آن برس! مایی که هنوز باور نداریم نبودنت را! اما تو در آن صبح دم شوم به دست اشقیا زمانه پر کشیدی و رفتی و ما در این وادی بلا مانده‌ایم و هنوز باور نمى‏کنم که باآن‌همه جنب و خروش اینک در خاک خفته‏‌اى!»

با سینه‌ای مالامال از غم، چشمانی اشک‌بار و بغضی نفس‌گیر می‌نویسم

«خداحافظ سردار عشق»

لینک کوتاه :
کد خبر : 3769