حبیب الله عسکر اولادی گفت: مردم ما در عرض هفت هشت ساعت توانستند اعدام امام راحل را تبدیل کنند به احترام، چرا که رادیو(در پیام دوم خود) اعلام کرد: آیتالله خمینی از قم به تهران آورده شده و بهزودی به وطن مألوفشان عودت داده میشوند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس و مجاهدت های سپاه؛ قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ که در اعتراض مردم انقلابی و ولایی ایران به دستگیری امام خمینی رخ داد، نقطه عطف نهضت انقلاب اسلامی به رهبری ایشان تا زمان پیروزی انقلاب و فروپاشی نظام شاهنشاهی بود.
یکی از اقشار مهم که نقشی اثرگذار در این واقعه حماسی و تاریخی ایفا نمود،قشر بازاریان بود و البته اثر گذاری برخی از احزاب انقلابی و اسلامی در هدایت و خط دهی مردم در این قیام، غیرقابل انکار است.
از جمله این احزاب و تشکل های انقلابی می توان به حزب هیئت موتلفه اسلامی اشاره کرد.
مرحوم حبیبالله عسگراولادی از موسسین این حزب، حوادث روز ۱۵ خرداد سال ۴۲ و واکنش مردم در برابر دستگیری حضرت امام (ره) را اینطور روایت میکند:
در صبح پانزدهم خرداد که برابر با دوازدهم محرم بود و هرساله به مناسبت سوم شهادت امام حسین (ع)، سنت حرکت دستهجات به اماکن متبرکه و به مرکز شهر و بازار رسم بود، در مجلس عزاداری در بازار تهران و در منزل شخصی به نام حاجآقا رضا فرشچی در قالب هیئت انصار الحسین (ع) که حالا هم این هیئت به همان نام مشغول فعالیت است - منتظر آمدن آیتالله وحید خراسانی بودیم تا تشریف بیاورند و منبر بروند که ایشان نیامدند.
به دنبال آن منتظر آمدن حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ علیاصغر مروارید شدیم که بعد از آیتالله وحید خراسانی ایشان تشریف بیاورند و ما را به فیض برسانند که از آنهم خبری نشد.
جلسه با صلوات و شعار و اینها ادامه پیدا میکرد که ناگهان برادر ما حاج ابوالفضل توکلی بینا که اصالتاً قمی هستند همراه یک راننده شریف و اصیل قمی وارد مجلس شدند و گفتند که ایشان از قم خبر دارد. این راننده در وسط جمعیت ایستاد و گفت: دیشب آقایمان را از قم بردند، دیشب آقایمان را دزدیدند و گریه کرد و وسط مجلس افتاد. چند لحظهای جلسه با گریه و فریاد و ابراز احساسات گذشت.
یا مرگ یا خمینی
برادران ما در مؤتلفه اسلامی که آنجا حضور داشتند، تصمیم گرفتند جلسه را جمع کنند و سه چهار تصمیم آنجا گرفته شد؛ یکی اینکه هیئتها همه سیاهپوش بشوند و به مرکز شهر بیایند و همه یک شعار داشته باشند: یا مرگ یا خمینی.
حدود سیصد نفر در این جلسه هیئت انصار الحسين بودیم. تعدادی دوچرخه، تعدادی موتور و چند نفر هم شاید ماشین داشتیم. قرار شد بهسرعت پخش بشویم در قسمتهای مختلف شهر و حومه و مردم را خبر کنیم؛ البته بعد متوجه شدیم که از شهرری هم برادران همین کار را کردند. از شمیران و کن هم مردم اطلاع پیداکرده و به سمت مرکز شهر حرکت کرده بودند.
البته حدود ساعت ۷ صبح، رژیم از رادیو اعلام کرد که امام خمینی از قم به تهران آورده شد و بهزودی به سزای خیانتش خواهد رسید. خود همین خبر هم اسباب این شد که هرکس در هیئتها و جلسات نبود، در منزل رادیو را بازکرده مطلع بشود و حرکت کند شاید هم عمد داشتند برای اینکه معتقدین را به خیابان بکشند و با یک یورش وحشیانه ریشه نهضت را خشک کنند.
ما از آنجا بیرون آمدیم. آقای نیری سرپرست قبلی کمیته امداد همراه تعدادی به ورامین و امامزاده جعفر رفت. بعضی از برادران هم به هیئت کن رفتند. بعضی بهطرف حومه جنوب و جنوب غربی تهران رفتند و تعدادی هیئتها پیغام فرستادند که با علم و کتل حرکت بکنند و به وسط شهر بیایند.
جمعیت با فاصله یک ساعت در مرکز شهر پراکنده شد مردم میگریستند و به سروصورت میزدند و فریاد میزدند: یا مرگ یا خمینی.
سه کار تقریباً خودجوش انجام شد: یکی اینکه مردم به رادیوی ملی در میدان ارگ حمله کردند و از طارمیها (نردههای چوبی یا آهنی) گذشتند و رفتند که درها را بشکنند و وارد ساختمان رادیو بشوند که چتربازها را آوردند و در اطراف پیاده کردند و آنها هم مردم را به رگبار مفصلی بستند آنجا شاید یکی از جاهای شروع درگیری بود.
یک حرکت دیگر در جنوب تهران و در خیابان مولوی بود که مردم ریختند و کلانتری ۹ را تصرف کردند. در تجریش هم غیرتمندان اسلامخواه شمیران به کلانتری نیاوران که اول خیابان بوعلی قرار داشت حمله کردند و در حال تصرف آنجا بودند که نیروهای کمکی برای دژخیمان رسیدند و ضربات سختی به مردم وارد کردند. همچنین مأموران شاه، کلانتریها را هم از مردم پس گرفتند.
مردم در سراسر خیابانهای مرکز شهر درگیر بودند و دژخیمان که روی ماشینها سوار بودند جرئت پیاده شدن نداشتند و از همان روی ماشینها مردم را به رگبار میبستند.
بازارها و کوچهها از آن مردم بود و عوامل رژیم از پشتبامها خیابان را با رگبار صاف میکردند جوشش مردم هرلحظه بیشتر شد تا نزدیک ظهر که شهدا و مجروحان را نمیتوانستیم جمع کنیم و اجازه نمیدادند.
بهمحض اینکه میرفتیم بهطرف یک مجروح تا او را از زمین برداریم به رگبار میبستند. هیجان مردم بسیار فوقالعاده بود. مرکز شهر یکپارچه فریاد یا مرگ یا خمینی بود.
حدود ساعت یک و نیم بعدازظهر دستور دادند که دیگر شلیک نشود و هجمه به مردم را کم نمودند؛ ولی مردم هجمه را آغاز کردند. ساعت دو بعدازظهر، ظاهراً همان کسی که صبح خبر دستگیری امام را داده بود؛ از رادیو اعلام کرد: آیتالله خمینی از قم به تهران آورده شده و بهزودی به وطن مألوفشان عودت داده میشوند که این دو نوار اگر وجود داشته باشند دو مدرک بسیار جالبی است که مردم ما در عرض هفت هشت ساعت توانستند اعدام امام راحل را تبدیل کنند به احترامی که ایشان بهزودی به وطن مألوفشان عودت داده میشوند.
رادیوی انگلستان از روز پانزدهم خرداد، شورش را شورش کور نامید؛ درصورتیکه این قیام طبیعی مردمی برای نجات مرجع تقلیدشان بود و با شعار یا مرگ یا خمینی، در ظرف هفت هشت ساعت، به هدف خودش نایل شد.
وقتی مردم متوجه شدند که امام سالم است و قول دادهشده که بهزودی آزاد شود و توطئهای که برای ایشان طراحیشده بود، عملی نشد، آرام گرفتند.
منبع:
یعقوب پناهی و کامران حمانی، اصناف و بازاریان در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، صص ۱۵۴، ۱۵۵، ۱۵۶