اخبار
در جلد دوم روزشمار هفتم می خوانیم؛

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با توجه به آنکه امروز پنجم اردیبهشت و مصادف با شکست ننگین آمریکا در صحرای طبس است، بخشی از این واقعه را که به‌صورت مستند در جلد دوم روزشمار هفتم آمده است، منتشر می‌کند

 

جلد دوم کتاب هفتم از مجموعه بزرگ روزشمار جنگ ایران و عراق با عنوان "طبس تا سنندج - تهاجم‌ها و بحران‌های دوران گذار" است. در این کتاب، نویسنده مرحوم هادی نخعی با استفاده از منابع غنی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس روزشمار مقطع بسیار مهم و تعیین‌کننده اردیبهشت‌ماه ١٣٥٩، را در قالب ٥٤٩ گزارش تهیه و تدوین کرده است.

 761 1

از ویژگی‌های جلد دوم روزشمار هفتم این است که هرروز، تا جایی که امکان دارد هرچه شبیه‌تر به خودش بازبینی و بازنویسی شده است. عناوین، اشخاص، لحن گفتارها، نوع برخوردها و شیوه تصمیم‌گیری‌ها، ادبیات سیاسی و حتی نوع نگارش و شیوه نوشتن کلمات هرروز، خاص همان روز است. آرمان‌ها و ایده آل‌های مطرح، ممکن است خاص آن روز باشد و چه‌بسا با مقتضیات و حال‌واحوال امروز، متفاوت و حتی متناقض باشد. در واقع محقق و نویسنده روزشمار، فارغ از مقتضیات امروزی و تحولات قدرت با امانت‌داری به بازگویی حقایق و واقعیات می‌پردازد و همین از مهم‌ترین مایه‌ها و پایه‌های اعتبار علمی و تحقیقی روزشمار است.

این روزشمار به‌مرور مقطع مهم و دوران‌ساز اردیبهشت ۱۳۵۹ اختصاص دارد. در این ماه چند تحول مهم رخ داده است که هرکدام می‌تواند نقطه عطفی در حیات نظام جدید به‌ شمار آید؛ ازجمله: عملیات شکست‌خورده امریکا در طبس، وقایع دانشگاه‌ها که منجر به تشکیل شورای عالی - ستاد - انقلاب فرهنگی شد و تغییر اساسی وضعیت سنندج بعد از حدود یک ماه درگیری مسلحانه.

با توجه به آنکه امروز پنجم اردیبهشت و مصادف با شکست ننگین آمریکا در صحرای طبس است، بخشی از این واقعه را که به صورت مستند در جلد دوم روزشمار هفتم آمده است، منتشر می‌کنیم.

 

عملیات طبس

روند عملیات طبس (بخش افشاشده)

در این دوره زمانی (اردیبهشت ۱۳۵۹)، پیگیری طرح اقدام نظامی امریکا علیه ایران برای حل ماجرای گروگان‌ها در دو سطح آشکار و سری ادامه داشت. در سطح علنی موافقان و مخالفان دیدگاه‌های خود را مطرح کردند، ولی در سطح سری تصمیم برای اجرای عملیات نجات قطعی شد، البته این تصمیم با مخالفت شدید وزیر امور خارجه امریکا روبه‌رو گردید تاجایی‌که به استعفای وی انجامید.

آنچه در سطح آشکار به آن پرداخته می‌شد از یک روال کلی تبعیت می‌کرد به این ترتیب که به‌طورکلی چشم‌انداز روشنی درباب تهدید نظامی و به‌خصوص انجام کوتاه‌مدت آن ترسیم نمی‌شد و درنتیجه فضای آمادگی قطعی مقابله را در ایران و مسئولان آن ایجاد نمی‌کرد، اما درعین‌حال تکرار این موضوع از جنبه‌های مختلف نوعی عادت و آمادگی در افکارعمومی به ‌وجود می‌آورد.

در همین چارچوب، درحالی‌که در سطح سری در اولین روز دوره این کتاب (دوشنبه ۱/۲/۱۳۵۹)، اقدام نظامی امریکا علیه ایران تحت‌عنوان عملیات نجات، تعیین تکلیف قطعی شده بود، در سطح علنی و تبلیغات، فردای همان روز جیمی کارتر رئیس‌جمهور امریکا، در یک مصاحبه‌ تلویزیونی کوشید پروژه غافلگیری ایران را همچنان جلو ببرد. وی چشم‌انداز اقدام نظامی را دورتر از آنچه تعیین شده بود، ترسیم کرد و البته به زمینه‌سازی آن پرداخت. به گزارش یونایتدپرس، کارتر گفت: اوضاع در ایران بدتر شده است. بافت حکومتی، اجتماعی و اقتصادی ایران به‌سرعت رو به خرابی می‌رود. وی افزود که پیوسته برای سلامتی گروگان‌ها دعا می‌کند و بار دیگر هشدار داد اگر فشارهای اقتصادی امریکا و متحدانش به خلاصی گروگان‌ها منتهی نشود چه‌بسا که اقدام نظامی قدم بعدی باشد.

دراین‌حال، دیگر مقامات و نهادهای امریکا نیز در تکمیل حرکت غافلگیری و فریب کارتر، چشم‌انداز اقدام نظامی را مبهم و دوردست، ترسیم می‌کردند. البته بااینکه زمان وقوع اقدام نظامی، دور نشان داده می‌شد اصل وقوع آن هر روز جدی‌تر مطرح می‌گردید. گفتنی است متحدان امریکا نیز در این فضا‌سازی خواه‌ناخواه دخیل بودند. دراین‌زمینه می‌توان به نوع برخورد رسمی و تبلیغی امریکا با اجلاس وزرای امور خارجه کشورهای عضو بازار مشترک اروپا در لوکزامبورگ اشاره کرد.

جودی پاول منشی مطبوعاتی کاخ سفید، اعلام کرد اقدام بعدی امریکا برای آزادساختن گروگان‌های امریکایی در تهران به واکنش رژیم ایران درمورد پیوستن متحدان غربی امریکا به تحریم‌های اقتصادی و سیاسی علیه رژیم ایران بستگی دارد. گوینده صدای امریکا برای تأکید و جلب‌توجه بیشتر به زمان تعیین‌شده (۱۷/۲/۱۳۵۹)، اشاره کرد و براساس سخنان جودی پاول افزود: «به این ترتیب، ‌هرگونه اقدام نظامی علیه رژیم ایران، برای یکسره‌کردن تکلیف بحران ایران، تا حد زیادی منوط به این خواهد بود که رژیم ایران چه واکنشی نسبت به اقدامات متحدان امریکا نشان خواهد داد.»

در ایران نیز همین چشم‌انداز، اصلی و جدی تلقی می‌گردید. آیت‌الله بهشتی قبل‌ازظهر روز چهارشنبه ۳/۲/۱۳۵۹، در یک مصاحبه مطبوعاتی تأکید کرد مجازات‌های اقتصادی و سیاسی کشورهای عضو بازار مشترک و امریکا علیه ایران کمکی به حل مشکل گروگان‌ها نخواهد کرد. چند ساعت بعد، حدود ساعت ۸ شب (ساعت ۱۱:۳۰ صبح ۲۳ آوریل به‌وقت واشگتن)، کارتر رئیس‌جمهور، والتر ماندیل، ترنر و برژینسکی دور میز کوچکی در باغ گل سرخ کاخ سفید نشستند و آخرین مراحل این عملیات را بررسی کردند. در ادامه این جلسات عصر همین روز، اقدام نظامی علیه ایران کاملاً قطعیت یافت. فعال‌ترین مقام امریکایی در این اقدام، برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، دراین‌باره نوشت: «عصر آن روز [۲۳ آوریل]، در دفتر یادداشت‌های روزهای خود نوشتم اولین مرحله عملیات، چهارده ساعت دیگر، آغاز می‌شود. من احساس آرامش می‌کنم، هرچند می‌دانم که اگر این مأموریت با شکست مواجه شود، من بیشتر از هرکس دیگری به‌خاطر آن، مورد سرزنش قرار خواهم گرفت، ولی خود را برای هر پیشامدی آماده کرده‌ام. اگر این کار با موفقیت انجام شود، امریکا یک بار دیگر زور بازوی خود را نشان خواهد داد، چیزی که بیست سال است به آن احتیاج دارد.»

روز پنجشنبه ۲۴ آوریل ۱۹۸۰ (۴/۲/۱۳۵۹)، درحالی‌که هلیکوپترهای امریکایی از عرشه ناو هواپیمابر نیمیتز راهی ایران شده بودند، گزارش‌های عادی و علنی رسانه‌های گروهی که از واشنگتن مخابره می‌شد حاکی‌از وجود اختلاف‌نظر بین مشاوران پرزیدنت کارتر بر سر سیاست‌های او درمورد ایران بود. در عرصه علنی، در سطح مقام‌های رسمی امریکا نیز تحول عمده‌ای در اقدامات امریکا ابراز نمی‌شد، حتی سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا با یادآوری خطر شوروی برای ایران ابراز امیدواری کرد که مقامات ایران به‌جای پناه‌بردن به شوروی در این فرصت برای حل مسائل موجود اقدام کنند.

در ایران نیز وضع مشابهی وجود داشت. وضعیت صبر و انتظار و روش‌های مبتنی‌بر کج‌دارومریز نشان می‌داد که مقامات ایرانی وقوع تحول چشمگیر و خطر جدی را در کوتاه‌مدت انتظار نمی‌کشیدند و بیشتر منفعل اقدامات میان‌مدت و درازمدت امریکا بودند که قرار بود در هماهنگی با اروپا انجام شود.

روز پنجشنبه ۴/۲/۱۳۵۹ حدود ساعت ۱۰ صبح به‌وقت واشنگتن (حدود ۶:۳۰ بعدازظهر به‌وقت تهران)، ناو هواپیمابر نیمیتز به فاصله ۳۰ مایلی ساحل ایران ‌رسید. در اینجا، ۸ فروند هلیکوپتر با ۲۷۰ کماندوی امریکایی راهی نقطه معینی در صحرای طبس شدند تا در آنجا به ۶ هواپیمای ترابری (سی۱۳۰) امریکا ملحق شوند و مرحله بعدی عملیات را با حرکت به‌سمت تهران شروع کنند. آغاز حرکت هلیکوپترها به‌گونه‌ای بود که هنگامی به مرز ایران برسند که هوا کاملاً تاریک شده باشد. مراحل مختلف مقدمات و آمادگی عملیات تا آستانه ورود نیروهای عملیاتی به صحرای طبس، مطابق برنامه پیش رفت. اما ساعت ۲۳:۴۵ به‌وقت تهران، مشخص گردید که یک فروند هلیکوپتر در بین راه از کار افتاده و یک فروند نیز به‌‌دلیل مواجهه با طوفان شن به عرشه ناو هواپیمابر نیمیتز بازگشته است. به این ترتیب، در مرحله ورود به صحرای طبس فقط ۶ هلیکوپتر برای حرکت به تهران و ادامه عملیات در اختیار بود. مسئولان عملیات تشخیص دادند اختلال ناشی‌از حذف ۲ هلیکوپتر قابل صرف‌نظر‌کردن است و مرحله بعدی، یعنی حرکت از طبس به‌سمت تهران نیز انجام خواهد شد. این موضوع به مقامات واشنگتن که با نگرانی وضعیت طبس را دنبال می‌کردند اعلام شد. وقتی به کاخ سفید خبر داده شد که کارها طبق برنامه پیش می‌رود و ۴ هلیکوپتر تابه‌حال سوخت‌گیری کرده‌اند و پس از سوخت‌گیری ۲ هلیکوپتر دیگر، مرحله دوم برنامه؛‌ یعنی پرواز هلیکوپترها به تهران آغاز خواهد شد، نگرانی موجود، جای خود را به آرامش خیال داد. اما این آسودگی خاطر زیاد تداوم نیافت. حدود نیم‌ساعت بعد، از ایران خبری دریافت شد که نشان می‌داد سومین هلیکوپتر هم به‌دلیل بروز اشکالاتی در سیستم هیدرولیک آن، قادر به شرکت در ادامه عملیات نیست. به این ترتیب عملیات بایستی با ۵ هلیکوپتر انجام می‌شد، درحالی‌که در طراحی‌ها حداقل ۶ فروند در نظر گرفته شده بود. پس از بررسی‌ها و مشاوره‌های مسئولان امریکایی در کاخ سفید و نیز تبادل‌نظر با فرماندهی منطقه که معتقد به توقف عملیات بود، حدود ۱۰ دقیقه بعد، فرمان قطعی توقف عملیات و مراجعت افراد ازسوی کاخ سفید صادر شد. این برای رئیس‌جمهور امریکا و مقامات همراه وی در این ماجرا سرانجامی دردناک بود.

761 2

حدود یک ساعت بعد، وقتی همه مشاوران رئیس‌جمهور که برژینسکی آنها را به جلسه فوری و مهم با کارتر فراخوانده بود دور وی جمع بودند از ایران خبر رسید ‌هنگام آمادگی نیروهای امریکایی برای بازگشت از ایران فاجعه‌ای رخ داده است. به گفته شاهدان، کارتر براثر شنیدن این خبر وضع کسی را پیدا کرده بود که کاردی در تن او فرو کرده‌اند. ماجرا چنین بود که «یکی از هلیکوپترها بعد از سوخت‌گیری از هواپیمای سی۱۳۰ حامل سوخت، درحین بلندشدن و دورشدن از هواپیما با سرعتی بیش از حد گردش می‌کند و در این هنگام، دم آن به بدنه هواپیما اصابت می‌کند و در یک چشم ‌به‌هم‌زدن، هزاران لیتر بنزین شعله‌ور و تمام تسلیحات موجود در هردو منفجر می‌شود. کوهی از آتش همه‌جا را روشن می‌کند و ۵ نفر از سرنشینان هواپیما و ۳ نفر از سرنشینان هلیکوپتر می‌سوزند و زغال می‌شوند، ۴ نفر دیگر هم به‌شدت می‌سوزند. خبر این واقعه بعد از یک ربع ساعت، یعنی رأس ساعت ۶ بعدازظهر به‌وقت واشنگتن [به کاخ سفید] می‌رسد.»

به این ترتیب به‌جای پیگیری و فرماندهی عملیات در تهران، کاخ سفید باید توان خود را صرف توجیه مردم امریکا و نیز متحدان اروپایی و آسیایی ایالات متحده می‌کرد و خسارت‌های ناشی‌از شکست غیرقابل‌تصور عملیات طبس را حتی‌المقدور کاهش می‌داد. به پیشنهاد ویلیام ترنر رئیس سازمان جاسوسی امریکا (CIA)، اعلام هرگونه خبر دراین‌باره، به بعد از اطمینان کامل از خروج کلیه مأموران اعزامی از ایران موکول گردید.

بنابراین در پایان روزی که برژینسکی آن را روز غم‌انگیز نامید، دغدغه دیگری بروز یافت و آن خروج هرچه سریع‌تر نیروهای عملیات نجات از معرکه‌ای بود که چه‌بسا حوادث غیرمنتظره و عجیب دیگری نیز می‌توانست برای آنان اتفاق بیفتد. قبل از اتفاق تازه و قبل از پیدایش خسارتی جدید، بایستی اقدام به ترک صحنه و خلاصی نیروها از شنزار طبس می‌شد. مقامات امریکایی در کاخ سفید فقط می‌دانستند عده‌ای کشته و مجروح شده‌اند. حدود پنج ساعت بعد (تقریباً ۷:۳۰ بامداد به‌وقت تهران)، مشخص گردید که رقم دقیق کشته‌شدگان ۸ نفر است. باقی‌ماندن ۸ جسد و لاشه سوخته یک فروند هلیکوپتر و یک هواپیمای سی۱۳۰ و بدتر از آن ۴ فروند هلیکوپتر سالم حاوی تجهیزات و اسناد و اکتفا به خروج افراد سالم به‌اتفاق مجروحان از شتابی فوق‌العاده حکایت داشت که دلیل آن هرچه بود، هراس از تداوم رخدادهای پی‌درپی مذکور را نیز تأیید می‌کرد. وزارت دفاع امریکا در اعلامیه‌هایی که تا آخر وقت جمعه به‌وقت تهران، انتشار داد ضمن اعلام هویت کشته‌شدگان و مجروحان، از برجاماندن جسد ۸ امریکایی در ایران نیز خبر داد، اما به‌علت شتابی که باعث شده برای حمل جسدها اقدام نشود، اشاره‌ای نکرد.

درحالی‌که در امریکا اذهان مسئولان متوجه کاهش تأثیرات منفی اقدام نظامی شکست‌خورده خود در صحرای طبس ایران بود، در ایران، روز با غافلگیری کامل شروع شد و این غافلگیری به‌صورت غفلت و بی‌اطلاعی از آنچه رخ داده بود تا ساعت‌ها ادامه یافت.

مقارن با پایان مراسم نماز جمعه، اولین اطلاعیه ستاد مشترک ارتش دراین‌باره با این مضمون انتشار یافت: «درنتیجه تعقیب هواپیماهای نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران، ۲ فروند هواپیمای امریکایی که تعدادی مأمورین سیا و تفنگ‌داران دریایی امریکا را حمل می‌نمود تا غافلگیرانه به جاسوسخانه دولت امریکا در تهران بریزند و گروگان‌ها را آزاد نمایند، هنگام فرار از خاک ایران با یکدیگر برخورد نموده، آتش گرفته، در حوالی منطقه طبس سقوط می‌نماید. ضمناً اطلاعات مشروح متعاقباً اعلام خواهد شد و به یاری خداوند توانا اسلام پیروز است.» براساس این اطلاعیه، خبر سقوط ۲ فروند هواپیمای امریکایی در ایران، از صدای جمهوری اسلامی و نیز از تریبون نماز جمعه پخش شد و درپی آن به گزارش مطبوعات، «سراسر کشور را هیجان فراگرفت.» بازتاب عمومی انتشار این خبر نشانه وجود حساسیت شدید مردم بود که در سطح وسیع و در شادمانی‌های خیابانی خود شکست امریکا را به منزله پیروزی و حقانیت ایران جشن گرفتند. رادیو امریکا در گزارشی این فضا را چنین توصیف کرد: «حوادث ایران و اقدامات پرزیدنت کارتر برای نجات جان گروگان‌های امریکایی که با شکست روبه‌رو شد، اخبار تمام کشورهای جهان را ظرف دو روز گذشته، تحت‌الشعاع قرار داد. این ماجرا سبب گرم‌ترشدن بازار تظاهرات در تهران شد، راه‌پیمایان و تظاهرکنندگان در تهران یک‌ بار دیگر در خیابان‌ها به راه افتادند و اقدامات نافرجام امریکا را برای آزادی گروگان‌ها جشن گرفتند.»

در دومین اطلاعیه ارتش درباره عملیات طبس آمده است: «از هم‌وطنان عزیز ساکن شهر طبس و... تقاضای همکاری می‌شود و امید است با همکاری نیروهای مسلح و عزیمت به منطقه فرود امریکاییان، نسبت به دستگیری افراد فراری آنها اقدام نمایند.» و سومین اطلاعیه نیز چنین است: «تفنگ‌داران و مأموران امریکایی مهاجم هم‌اکنون داخل منطقه هستند و نیروی هوایی جمهوری اسلامی حفاظت هوایی منطقه را به ‌عهده دارد.» در آخرین ساعات نیز یک مقام مطلع در ستاد ارتش اعلام کرد: نیروهای مسلح اعزامی به منطقه، ۵ فروند هلیکوپتر، یک فروند هواپیما و یک تانک را در محل شناسایی کرده‌اند که توسط ستون‌های اعزامی از یگان‌های بیرجند، مشهد و نیروی هوایی که محل را در محاصره دارند، نگهداری می‌شود.

بعد از شکست مصیبت‌بار و تحقیرآمیز و البته غیرمنتظره عملیات نجات دولت امریکا قبل از آغاز آن در تهران و ‌هنگام سوخت‌گیری در صحرای طبس، جدی‌ترین مسائل پیش‌روی دست‌اندرکاران این عملیات چگونگی اعلام آن برای افکارعمومی در داخل و خارج ایالات متحده به‌خصوص در داخل این کشور بود. در مرحله اول باید اعلام این خبر بعد از اطمینان از خروج کامل نیروهای امریکایی ازجمله مجروحان، از خاک ایران انجام می‌گرفت. خروج نیروهای مزبور، در ساعت ۸ شب به‌وقت واشنگتن (حدود ۴:۲۰ بامداد به‌وقت تهران)، پایان یافت، اما نظر به اینکه تا ساعت‌ها پس از خروج آخرین نیروهای امریکایی از صحرای طبس، مقامات ایرانی متوجه قضایا نشده بودند، کاخ سفید دراین‌مورد با مشکلی مواجه نشد، عملاً با فراغت‌ کافی، اعلام رسمی قضیه به صبح روز بعد (جمعه ۲۵ آوریل ۱۹۸۰ برابر با ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹) موکول گردید. به این ترتیب حدود ساعت ۷ صبح به‌وقت امریکا (حدود ۳:۳۰ عصر به‌وقت تهران)، سخنرانی تلویزیونی جیمی کارتر پخش شد، ولی قبل از آن بیانیه کاخ سفید دراین‌باره منتشر و خبر حادثه ازطریق رسانه‌های گروهی اعلام شده بود. چند ساعت بعد از سخنرانی کارتر، هارولد براون وزیر دفاع امریکا، با تفصیل بیشتر به گزارش واقعه پرداخت. کارتر فاش کرد که عملیات نجات بلافاصله پس از گروگان‌گیری در سفارت امریکا در ۴ نوامبر گذشته، طرح‌ریزی شده بود. او بااینکه این عملیات را خطرناک خواند، اما شانس موفقیت آن را "عالی" توصیف کرد. کارتر - که شب پیش از این سخنرانی نخوابیده بود و هنگام ظاهرشدن بر صفحه تلویزیون چهره‌ای گرفته داشت - تأیید کرد که مسئولیت کامل این عملیات را شخصاً به ‌عهده می‌گیرد و با مسئولیت خودش دستور لغو آن را صادر کرده است. وی سپس تأسف عمیق خود را از مرگ ۸ نفر از کماندوها ابراز کرد و به خانواده‌های آنان تسلیت گفت. کارتر در پایان سخنانش گفت می‌داند که ملت امریکا امروز با او در تأسف شکست این عملیات سهیم است.

در امریکا، علاوه‌بر توجیه افکارعمومی ارائه توضیح درباره عملیات شب قبل، برای متحدان دولت ایالات متحده نیز ازجمله کارهای در دست اقدام رهبران کاخ سفید بود. گزارش آسوشیتدپرس از واشنگتن دراین‌باره حاکی‌ است: جیمی کارتر در پیامی که برای رهبران انگلستان، آلمان‌غربی، فرانسه و دیگر متحدان اروپایی خود فرستاد درمورد مأموریت نظامی ملغی‌شده برای نجات گروگان‌های امریکایی به آنها توضیح داد.

761 3

از سوی دیگر، در ایران این حادثه در ابعاد مختلف و به‌طورکلی در پرده ابهام قرار داشت. حتی درمورد زمان وقوع آن، مقامات عالی نظامی نکاتی ابراز می‌کردند که با اطلاعات آشکار اعلام‌شده از منابع امریکایی هم ارزیابی نشده بود. در میان خبرها، درباره عملیات نافرجام امریکا علیه ایران یک خبر عجیب که در ساعات پایانی روز پنجم اردیبهشت پخش شد، از سایر اخبار متمایز بود و موجب جلب‌نظر مفسران و تحلیل‌گران شد؛ به‌خصوص وقوع حوادثی در ایران اندکی بعد از اعلام این خبر از رادیو امریکا، باعث رواج شایعات و دیدگاه‌هایی درباره همدستی عناصری در فرماندهی نیروهای مسلح ایران با اقدام امریکا گردید. ماجرا این بود که به‌نحوی عجیب‌ در ساعت ۱۸:۲۵ همین روز (به‌وقت تهران)، رادیو صدای امریکا خبر باقی‌ماندن مدارک سری مربوط به عملیات را در هلیکوپترهای جامانده در طبس اعلام کرد. افشای این خبر در ظاهر با ترتیبات امنیتی در تناقض بود. اظهارنظر برخی ناظران دراین‌باره چنین است: «واقعاً عجیب است! درست صدای امریکا که در تمام جهان شنیده می‌شود، این خبر پرارزش را پخش می‌کند.» از سوی دیگر، در ایران نیز اقدامی عجیب انجام گرفت که درپی آن اقدام مذکور امریکایی‌ها معنای خاصی یافت. در ساعت ۶:۳۰ بعدازظهر و ۱۰:۳۰ شب، تعدادی فانتوم، هلیکوپترهای جامانده امریکایی حاوی اسناد را بمباران کردند. در اولین مرحله بمباران، محمد منتظرقائم فرمانده سپاه یزد، که همراه ۴ پاسدار دیگر به محل حادثه رفته بود، به شهادت رسید و ۲ تن از همراهان وی مجروح شدند. هدف از این بمباران‌ها که به انهدام هلیکوپترهای امریکایی باقیمانده در منطقه (۵ فروند) انجامید، جلوگیری از عملیات احتمالی دشمن در ربودن هلیکوپترها اعلام شد. درواقع آن نگرانی که به‌طور رسمی عامل بمباران اعلام شد می‌توانست با هماهنگی بیشتر بین سپاه و ارتش و توجه بیشتر به گزارش‌ها و اقدامات سپاه مرتفع شود. همچنین خبر حضور نیروهای زبده از سپاه که در مدت کوتاهی در محل حادثه حاضر شدند و درصدد گردآوری اسناد و وسایل حساس جامانده در منطقه برآمدند خود نشانه امکان چنین اطمینانی می‌توانست باشد. درهرحال، نفس این بی‌توجهی و اقدام به بمباران به معانی مختلفی تعبیر گردید که رایج‌ترین آن همدستی عده‌ای با امریکا در توطئه ازبین‌بردن اسناد و لوازم هلیکوپترها بود؛ اسنادی که می‌توانست هویت عناصر داخلی را که قرار بوده است در اقدام نظامی مزبور از داخل، ازجمله در تهران با امریکا همکاری کنند، فاش سازد. تلقی‌های خوش‌بینانه‌ای هم وجود داشت؛ به‌طور مثال بعضی از فرماندهان سپاه این اقدام را نوعی نبود هماهنگی تلقی کردند.

درباره پخش خبر باقی‌ماندن اسناد سری در هلیکوپترهای جامانده در ایران از رادیو امریکا و سپس انهدام آن به‌وسیله نیروی هوایی ارتش ایران، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بعدها در مجموعه‌ای با عنوان "نگرشی بر ماجرای طبس" تحلیلی منتشر کردند که در آن آمده است: «اعلامیه کاخ سفید: امریکا در عملیاتی در صحرای طبس جهت آزادی جان گروگان‌های اسیر در ایران با شکست روبه‌رو شد و اسناد سری و مهمی در درون هلیکوپترها به ‌جای مانده است. پس از گذشت مدت زمانی کوتاه از پخش این اعلامیه ازجانب کاخ سفید، فانتوم‌های ایران به دستور مستقیم بنی‌صدر، که در آن زمان سمت فرماندهی کل قوا را به ‌عهده داشت، به بمباران هلیکوپترهای مهاجم می‌پردازند و اسناد سری و مهم باقیمانده را به آتش می‌کشند و یکی از بهترین برادران پاسدار به نام محمد منتظرقائم (فرمانده سپاه یزد)، در این واقعه به شهادت می‌رسد. هلیکوپترهای امریکایی در سه نوبت عصر جمعه ۵/۲/۱۳۵۹ ساعت ۵/۶ شب، ساعت ۵/۱۰ و صبح ‌شنبه ساعت ۷، بمباران گردید. جالب است به بهانه بنی‌صدر مبنی‌بر انهدام هلیکوپترها دقت کنیم. او می‌گوید که این بمباران به این سبب انجام گردید که دیگر فرصت استفاده مجدد از این هلیکوپترها [را] به امریکایی‌ها ندهیم. بسیار خنده‌دار و درعین‌حال گریه‌آور است! کسی که دائماً دم از تخصص و علم می‌زد در به‌کارانداختن هلیکوپترهایی که حامل اسناد بسیار مهم عملیاتی بوده‌اند و مضافاً اینکه در آینده با به‌کارگیری آنها قدرت نظامی ما نیز دامنه وسیع‌تری می‌گرفت به‌جای ازکارانداختن آنها به‌وسیله بازنمودن وسایل حساس پروازی تنها راه را بمباران آنها می‌یابد، راهی که اربابان را بسیار خوش آمد، اما نباید از این واقعه مهم به‌سادگی گذشت که در پس این پرده ابهام بود اسراری! که خوشبختانه دست خائنین به انقلاب و امت شهیدپرورمان روزبه‌روز بر مردم مسلمان ما آشکارتر می‌گردد و این چهره‌های غرب‌زده و فریب‌خورده و خودفروخته رسواتر می‌گردند.»

 

عرصه واقعی عملیات طبس؛ به‌کلی سری

ابعاد واقعی عملیات طبس بالطبع، هرگز روشن نشد و فقط بخشی از آنکه درعمل اجرا شده و البته با شکست مواجه شده بود، مورد بحث و بررسی قرار می‌گرفت. درمورد ادامه کار بعد از طبس گرچه حدس و تحلیل‌هایی وجود دارد که غیرقطعی است و در این کتاب به تناسب مورد اشاره قرار گرفته، ولی گزارش مستند و رسمی از برنامه امریکایی‌ها در ایران و نوع همکاری عناصر داخل کشور با آنان هیچ‌گاه اعلام نگردیده است.‌ میزان ناراحتی سران امریکا از این شکست، نشان‌دهنده امیدواری قبلی آنان است که همین امر از طراحی یک عملیات بسیار پیچیده و گسترده در تهران حکایت می‌کند. عملیاتی که عناصر داخلی دخیل در آن هیچ‌وقت آشکار نشد تا بتوان قضاوت کرد که امریکایی‌ها در تهران تا چه حد می‌توانستند موفق باشند. درباره عناصر داخلی می‌توان گفت که اگر به آنچه قابل‌حدس بوده است اکتفا شود، عملیات در تهران با شکستی منتظره همراه می‌گردد،‌ همین امر علامت این است که پای عناصر غیرقابل حدس در کار بوده است. امثال این موضوع غیرقابل حدس که سازمان مجاهدین خلق که با قابلیت تشکیلاتی زیاد توانایی به‌کارگیری عناصر مختلف را داشت، در این ماجرا نقش کلیدی برعهده داشته است، چه‌بسا راه‌گشا باشد. امکان غیرقابل‌حدس دیگر این می‌تواند باشد که امریکا مهره‌های بسیار موجه و ظاهرالصلاحی در مراکز حساس حکومتی داشته است که طبق عرف نفوذ قدرت‌های بزرگ بایستی سال‌ها غیرمستقیم به امریکا خدمت می‌کردند، اما به‌دلیل اهمیت قضیه حاضر به سوزاندن آنها شده بود که البته به‌سبب شکست عملیات قبل از رسیدن به تهران، این اتفاق نیفتاد.

هرچند بخش اعلام‌نشده طرح مربوط به عملیات طبس، به‌کلی مکتوم مانده است، اما درباره آن در حاشیه، سخنان زیادی بیان شده ‌است که می‌توان گفت درواقع بیشتر سناریویی است برای اقناع ذهن‌های پرسشگر تا ذکر اصل مطلب. برای نمونه روزنامه واشنگتن پست در شماره ۲۶ آوریل ۱۹۸۰ خود گزارشی درج کرد که قاعدتاً با اتکا و با لحاظ‌کردن دیدگاه محافل وابسته به وزارت دفاع امریکا تنظیم شده است. به نوشته این روزنامه، هلیکوپترها مأموریت داشتند پس از اشغال سفارت امریکا و وزارت امور خارجه ایران، به‌وسیله کماندوها که مجهز به سلاح شیمیایی بیهوش‌کننده بودند وارد عمل شوند و گروگان‌ها را به داخل هواپیماهای سی۱۳۰ که خارج از تهران آماده حرکت بودند انتقال دهند. برای انجام عملیات مزبور ۳ پایگاه در نظر گرفته شده بود، پایگاهی در نزدیکی طبس برای سوخت‌گیری هلیکوپترها، پایگاهی دور از تهران برای اینکه هلیکوپترها هنگام نزدیک‌شدن به شهر شناسایی نشوند و همچنین پایگاهی برای استقرار هواپیمای سی۱۳۰. هواپیماهای سی۱۳۰ پس از پرواز از ایالات متحده در باندی در جنوب مصر توقف کرده‌اند. آنها دارای تجهیزات الکترونیکی برای ایجاد اختلال در شبکه ارتباطی ایران بودند. این هواپیماها بعدازظهر پنجشنبه ۴/۲/۱۳۵۹، پایگاه مصر را ترک کرده‌اند.

اظهارات ماساجی‌ایشی باشی یک عضو پارلمان ژاپن، شاید ناخودآگاه به بخش دیگری از طرح اعلام‌نشده عملیات طبس مربوط باشد. وی اعلام کرده بود احتمال دارد امریکا از هواپیماهای سی۱۳۰ نیروی هوایی خود که در پایگاه اوکی‌ناوا در جنوب ژاپن مستقر هستند در عملیات نافرجام نجات گروگان‌ها استفاده کرده باشد. به‌گفته وی این فرضیه به این دلیل عنوان شده است که تعداد زیادی از سی۱۳۰‌های ارتش امریکا از پایگاه اوکی‌ناوا ناپدید شده‌اند. یادآوری می‌شود خبرگزاری ژاپن هم از ناپدیدشدن تعدادی از هواپیماهای سی۱۳۰ ارتش امریکا از صبح روز پنجشنبه از پایگاه اوکی‌ناوا خبر داده بود. گزارش خبرگزاری فرانسه نیز حاکی است مسئولان نظامی امریکایی پایگاه اوکی‌ناوا از توضیح درباره این اخبار خودداری کرده‌اند.

نکته مهم اینکه کارتر در نطق ۲۹ آوریل (۹/۲/۱۳۵۹) خود به‌صراحت اعتراف کرد وسعت و نوع عملیاتی که قرار بوده است انجام شود، چیزی غیر از مطالب فاش‌شده بود. وی تأکید کرد امریکا فقط بخش شکست‌خورده عملیات را که آسان‌ترین قسمت آن هم بوده است، می‌تواند افشا کند. کارتر همچنین اعتراف کرد نجات گروگان‌ها هدف اصلی نبوده و خلاصی امریکا از ‌این بحران مدنظر بوده ‌است، حتی اگر به قیمت جان گروگان‌ها تمام می‌شد.

ابهام در سایر قسمت‌های عملیات هیچ‌گاه رفع نشد؛ ازجمله نقش عواملی که از طریقی غیر از مسیر طبس قرار بود در ماجرا فعال باشند. فقط در بعضی کتاب‌ها اشاره‌ای به آنها شده است.

درحالی‌که موضوع عملیات طبس همچنان به‌طور گسترده‌ای مورد توجه رسانه‌های امریکایی بود، میزان وسعت و چگونگی اجرای این عملیات، بجز بخش‌های انجام‌شده که خودبه‌خود فاش گردید همچنان در سطح فوق سری باقی ماند، اما رسانه‌ها به آن علاقه‌مندی نشان می‌دادند و گزارش‌هایی در این ‌باب ارائه می‌کردند که هرچند میزان وثوق آن معلوم نیست و چه‌بسا گمراه‌کننده نیز باشد، اما درهرحال نشان می‌دهد ابعاد قضیه منحصر به آنچه به‌طور رسمی اعلام شده، نبوده است. در شماره اول ماه مه نیویورک تایمز گزارشی دراین‌باره درج شده که در آن آمده است: «درصورت مقاومت شدید ایرانیان هنگام عملیات نجات گروگان‌ها، طرح‌های احتمالی به کارتر اجازه داده بود دستور حمله به تأسیسات نظامی تهران را صادر کند.» این روزنامه همچنین به نقل از مقامات موثق دولتی نوشت: «کارتر آمادگی داشت حتی با قربانی‌کردن افراد غیرنظامی مأموریت خود را به انجام رساند. درصورتی‌که مشخص می‌شد دفاع هوایی کافی نیست، کارتر می‌توانست دستور دهد که شکاری بمب‌افکن‌های اف۷ و اف۴ که از قبل مأموریت یافته بودند از ناوهای هواپیمابر امریکایی مستقر در خلیج‌فارس به کمک بشتابند. این هواپیماها چندین‌بار پوشش هوایی عملیات را تمرین کرده بودند و بارها از ناو پرواز کرده و به‌طرف سواحل ایران رفته‌اند، اما از ورود به حریم هوایی ایران خودداری کرده‌ بودند.»

در همین‌ زمینه، آسوشیتدپرس در گزارشی از واشنگتن خبر داد که جیمی کارتر دو روز قبل (۹/۲/۱۳۵۹)، با حدود ۱۵۰ نفر ملاقاتی کاملاً خصوصی داشته است. این افراد کسانی بودند که در عملیات ناموفق طبس شرکت داشته‌اند. توماس اونیل سخنگوی مجلس نمایندگان امریکا، بدون ذکر جزئیات، این خبر را اعلام کرد. به گزارش آسوشیتدپرس، مقامات کاخ سفید هم از توضیح بیشتر دراین‌باره خودداری کردند.

روزنامه پراودا ارگان حزب کمونیست شوروی نیز در شماره اول ماه مه خود نوشت: طرح نافرجام آزادکردن گروگان‌های امریکایی در تهران، درواقع پوششی برای انجام یک کودتا بود و اینکه ایالات متحده بار دیگر خواهد کوشید تا دولت ایران را سرنگون کند.

در ۴ مه ۱۹۸۰ (۱۴/۲/۱۳۵۹)، خبرگزاری فرانسه با استناد به خبرهایی که از شبکه‌های رادیویی امریکا پخش شده بود گزارش داد: سازمان سیا معتقد است حتی درصورت موفقیت عملیات نجات، ۶۰ درصد گروگان‌ها در ایران کشته می‌شدند. بنا بر همین گزارش، ازنظر سازمان سیا آزادی گروگان‌ها در یک زمان واحد امکان‌پذیر نبوده، زیرا گروگان‌ها در قسمت‌های مختلف سفارت نگهداری و به‌محض آزادی بعضی از آنها، بقیه اعدام می‌شدند.

رادیو مسکو در یک جمع‌بندی مفصل درباره سابقه، روند و سرانجام ماجرای طبس آورده است: «گروه‌های خرابکاران [کماندوهای امریکایی] می‌بایست در لباس پاسداران انقلاب در تهران ظاهر شوند و گروگان‌ها را تحویل بگیرند و به‌ پایگاه بینابین حمل کنند تا از آنجا به‌وسیله هواپیما به خارج از ایران منتقل شوند.»

تقریباً تا آخرین روزهای دوره این کتاب، هنوز در امریکا گوشه‌هایی از عملیات به‌کلی سری طبس در بیانات مختلف ابراز می‌شد که نشان می‌داد این ماجرا ابعادی غیرقابل‌ذکر داشته و دارد. نکته مهم این است که از بین اخبار گفته‌نشده طرح، فقط جنبه‌هایی از آن به‌طور تلویحی یا به‌تصریح مورد اشاره قرار می‌گرفت که مربوط به نیروهای ایرانی دخیل در طرح بوده است. درواقع، علاوه‌بر اینکه جنبه‌های گفته‌نشدة طرح مسکوت ماند، در ایران خود نوعی بدبینی و بی‌اعتمادی مخرب نیز به ‌وجود آورد و همچنین ابعاد طرح را در اذهان به کمک عده‌ای ایرانی در تهران منحصر کرد. درحالی‌که چه‌بسا ابعادی بسیار بزرگ و غیرقابل‌تصور در این طرح به‌کلی سری وجود داشته است که محدوده ایران و حتی منطقه‌ای فراتر را دربرمی‌گیرد. هرچند اکتفا به آنچه غیرمستقیم از طرح تصویر شده که دارای ابعاد محدودی است خودبه‌خود نوعی جهالت و نالایقی را به امریکایی‌ها نسبت می‌داد، اما خسارت این از افشاشدن ابعاد طرح کمتر بود.

 

 اصحاب فیل

در ایران، پس از حادثه طبس تا مدتی صدور بیانیه‌ها و اعلامیه‌ها و اعلام مواضع علیه امریکا در سطحی وسیع و متنوع ادامه یافت. در کنار مواضع و دیدگاه‌های گروه‌های مختلف مذهبی و غیرمذهبی، سیاسی و صنفی حتی آن دسته از علمای حوزه که معمولاً غیر‌سیاسی خوانده می‌شوند نیز دراین‌زمینه به اعلام موضع ‌پر‌داختند. دراین‌میان در گفتارهای بسیاری، شکست امریکا در عملیات طبس، بیش از هر چیز به اعجاز و امداد غیبی نسبت داده شد و با قضیه اصحاب فیل در حمله ابرهه به خانه کعبه در زمان عبدالمطلب جد پیامبر اسلام(ص)، مشابه‌سازی گردید. در اینجا دو نمونه مربوط به دو نقش و جایگاه متفاوت (غیرسیاسی و سیاسی) ذکر می‌شود.

در پیامی از آیت‌الله سیدمحمد وحیدی آمده است: «ملت رشید ایران، عملیات نظامی فوق‌محرمانه جاسوسان سیا‌ و تفنگ‌داران امریکا برای رهایی گروگان‌ها که درحقیقت به هدف گروگان‌گیری انجام می‌شد بحمدالله نافرجام ماند و درست قصه اصحاب فیل و نابودی آنها... در کویر مرکزی ایران تجسم یافت. ... اتحاد و یگانگی هرچه بیشتر عموم آحاد ملت در به‌خاک‌مالیدن پوزه ابر‌قدرت‌های شرق و غرب ظل عنایت حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه [را] از خداوند سبحان مسئلت می‌داریم.»

 

در اطلاعیه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام درباره حمله نظامی امریکا در طبس چنین آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم. امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. (امام خمینی)

ملت رزمنده مسلمان ایران، خبر شکست مفتضحانه‌ کارتر را برای آزادساختن جاسوسان امریکا شنیدیم. ... شما ملت قهرمان و رزمنده اسلام مشاهده می‌کنید که چگونه هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و می‌بینید که خداوند متعال چگونه مستضعفان را یاری می‌دهد و می‌بینید که چگونه فرشتگان را به‌پاس مقاومت و پایداری‌تان به مدد شما می‌فرستد و این وعده غیبی و سنت عظیم الهی را برای چندمین‌ بار و به شایسته‌ترین نحو در این انقلاب شکوهمند عیان می‌سازد. ... ان الذین قالوا ربنا...»

در امریکا نیز در بررسی عوامل شکست این کشور در ماجرای طبس، طوفان شن جایگاهی چشمگیر داشت. همان روز اول که بازتاب شکست تحقیرآمیز عملیات نجات گروگان‌ها در داخل ایالات متحده بسیار وسیع بود و مهم‌ترین موضوع رسانه‌های گروهی محسوب می‌گردید و تحلیل‌های مختلفی دراین‌باره ذکر می‌شد، تأکید بر نقش طوفان شن در صحرای طبس در این عملیات جالب ‌بود. ازجمله در گزارش تلویزیونی ای.‌بی.‌سی امریکا گفته شد که مأموریت نجات امریکایی‌ها بدان دلیل شکست خورد که ۳ فروند از هلیکوپترهای عملیات براثر طوفان شن از کار افتاد و تیم نجات را با کمبود هلیکوپتر روبه‌رو ساخت.

بیان این مطلب بعد از سپری‌شدن روزهای متمادی نیز ادامه داشت. برای مثال در ۲۱ اردیبهشت (۱۱ ماه مه) در بررسی عوامل شکست امریکا در ماجرای طبس، یک افسر نیروی دریایی این کشور که در عملیات مزبور شرکت داشت در مصاحبه با روزنامه دیلی نیوز تأکید کرد شکست عملیات فقط به‌دلیل طوفان شن بوده است. وی گفت: در بعدازظهر (قبل از شکست عملیات)، ما اطلاع پیدا کردیم که شرایط هوا بسیار عالی است و ما از دید کافی برای انجام عملیات برخوردار خواهیم بود و بااین‌حال هلیکوپترها کمتر از دو ساعت پس از ترک ناو هواپیمابر نیمیتز در طوفان شن سقوط کردند. این افسر متذکر شد یک ماه قبل از اجرای عملیات یک گروه مخصوص به‌طرز پنهانی وارد ایران شده و نمونه‌ای از خاک منطقه‌ای که قرار بود ۸ هلیکوپتر و هواپیماهای سی۱۳۰ به آنجا اعزام شوند را برداشتند. طبق این نمونه زمین باید به‌اندازه کافی از استقامت لازم برای فرود برخوردار می‌بود، اما درواقع هنگامی که ما فرود آمدیم شن به‌قدری عمیق بود که چرخ حداقل ۲ فروند از هلیکوپترها جدا شد. وی با ابراز نفرت از اظهارات سرهنگ چارلز بکویت فرمانده کماندوها، که از تفنگ‌داران مأمور این عملیات به‌عنوان "مشتی ترسوهای بی‌لیاقت" نام برده بود، توضیح داد که نه خلبان‌ها، نه خدمه و نه شرایط هلیکوپترها هیچ‌کدام علت شکست نبودند.

همچنین یکی از خلبان‌هایی که در طرح نافرجام دخالت نظامی امریکا شرکت داشت در تشریح صحنه وقایع طبس گفت درحالی‌که او در دشت تاریک ایران منتظر تجدید سوخت هلیکوپتر دی۵۳ خود بوده، ناگهان مشاهده می‌کند که یک هلیکوپتر دیگر بر روی تانکر هواپیمای سی۱۳۰ سقوط کرد و تانکر منفجر شد و ۸ نفر از مأموران کشته شدند. وی افزود: این انفجار و آتش‌سوزی مشابه حرکت کند فیلم سینما بود، سپس غبار و بعد جوشیدن سوخت و شعله و سرانجام قطعات هلیکوپتر به هوا بلند شد.

این‌گونه اظهارات منحصر به افسران رده عملیات نبود و حتی در میان عالی‌ترین مقامات نظامی امریکا نیز بروز داشت. حدود دو هفته بعد از ماجرای طبس (۹ مه ۱۹۸۰، ۱۹/۲/۱۳۵۹)، هارولد براون وزیر دفاع امریکا، ضمن یک گزارش ۲۲ صفحه‌ای به کنگره این کشور تصریح کرد طوفان شن غیرمنتظره باعث سرگیجه و ازبین‌رفتن تعادل افراد بوده است. وی گفت خدمه هلیکوپترها زمانی‌که در میان طوفان شن به‌طرف منطقه عملیات می‌رفتند مثل آن بود که در داخل یک ظرف شیر سیاه قرار گرفته‌اند و سرگیجه‌های متناوب مانع آن می‌گردید که ثبات خود را حفظ کنند.

لینک کوتاه :
کد خبر : 3326