با توجه به سالگرد عملیات آزادسازی خونینشهر (عملیات بیتالمقدس) ضمن مروری کلی بر حدود دو ماه از مقطع زمانی موردنظر از جنبههای راهبردی سعی میشود ضمن ثبت تجربیات (تلخ و شیرین) آن حادثه برای امروز و فردای خود آموزههای مفیدی را تبیین نماییم.
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس،بازخوانی حوادث و تحولات جنگ تحمیلی میبایست منجر به درسها و تجربههای کاربردی برای امروز باشد. اساساً جنگ و حوادث بزرگ از عمل و عکسالعمل دو جبهه شکل میگیرد و واکاوی یک جبهه، درس و روشنگری لازم را به دست نمیدهد. عملیاتها و تحولات دوران جنگ هشتساله نتیجه نوعی ضرورت همراه با بهکارگیری مجموعهای از امکانات و برنامهریزی و اقدامات مبتنی بر اهداف کوتاه یا بلندمدت بود.با توجه به سالگرد عملیات آزادسازی خونینشهر (عملیات بیتالمقدس) ضمن مروری کلی بر حدود دو ماه از مقطع زمانی موردنظر از جنبههای راهبردی سعی میشود ضمن ثبت تجربیات (تلخ و شیرین) آن حادثه برای امروز و فردای خود آموزههای مفیدی را تبیین نماییم. آنچه در این نوشتار قرار است از پیروزی نسبی این عملیات مورد کنکاش و بررسی قرار بگیرد سه عنصر«سرعت» در آمادهسازی،«دقت» در طراحی مانور و نیز جسارت در اجرای عملیات است.
طراحی عملیات بیتالمقدس
همزمان با طراحی و آمادهسازی عملیات فتحالمبین، گروهی از نیروهای اطلاعات نظامی سپاه تحت نظر شهید حسن باقری در محورهای مختلف منطقه عملیاتی بیتالمقدس به شناسایی زمین، مواضع و نیروهای دشمن اقدام کردند.
یکی از محورهای مهمی که مورد توجه فرماندهان سپاه قرار گرفته بود، جناح شرقی دشمن، سمت رودخانه کارون بود. بدین منظور تیمی زبده از نیروهای اطلاعات عملیات در منطقه مستقر شدند و پس از مدت کوتاهی با اطمینان از عدم حضور دشمن در ساحل رودخانه کارون به آنسوی رودخانه رفته و در نهایت غافلگیری به ایجاد پایگاه تاکتیکی در میان نخلستان و درختزارها اقدام کردند و ضمن شناسایی منطقه، مطمئنترین معابر نفوذ در میان مواضع دشمن و رسیدن به جاده آسفالت را بررسی و انتخاب کردند.
طراحی عملیات بیتالمقدس یکی از شاهکارهای کمنظیر نظامی از نظر خلاقیت، سرعت در تصمیمگیری و جسارت در اجرای مانور محسوب میشود. حضور دشمن در منطقه عمومی عملیات بیتالمقدس را میتوان به انسانی تشبیه کرد که پاهای آن در جبهه دب حردان و رودخانه کرخه، دستهای آن در رودخانه کارون و مرز ایران و عراق، قلب آن در وسط منطقه یعنی سهراهی حسینیه و سر آن در خرمشهر قرار گرفته است. برای از کار انداختن این هیبت بزرگ که حدود 20 ماه در آن جغرافیا جا خوش کرده است حمله به سر و مغز آن بسیار مؤثر است اما با یک گام تقریباً غیرممکن و قرین به پیروزی نخواهد بود. از طرف دیگر حمله به دست و پای او عاقلانه نیست زیرا او توانایی لازم برای مقاومت و از بین بردن مهاجم را دارد. بهترین و قابلدسترسترین (اما سخت و با ریسک بالا) نقطه و عضوی که میتواند ضربه کاری بر دشمن وارد کند و به سایر اعضا شوک مرگبار وارد کند، قلب آن است. صدها ساعت بحث فشرده و جدی ما بین فرماندهان ارتش و سپاه برای انتخاب بین راهکار حمله از جبهه دب حردان و کرخه (پاهای دشمن) و راهکار عبور از کارون و حمله به قلب دشمن انجام شد تا اینکه پیشنهاد فرماندهان سپاه پاسداران برای تنظیم مانور عملیات بر مبنای عبور از کارون و زدن به پهلو و جناح و قلب دشمن تصویب شد.
طراحی عملیات بدین شکل انجام شد که تلاش اصلی عملیات در محور کارون متمرکز شود و در محور کرخه نیز تلاش فرعی اما جدی پیشبینی شود. در محور تلاش اصلی قرارگاه فتح و قرارگاه نصر مأموریت داشتند در گام اول ضمن عبور از رودخانه، منطقه حدفاصل رودخانه کارون تا جاده آسفالت را تصرف کنند و سپس قرارگاه قدس در محور کرخه تلاش کند از رودخانه عبور کند و ضمن تهدید دشمن یگانهای آنها را درگیر نگه دارند تا قرارگاههای نصر و فتح بر اهداف خود کاملاً تسلط یابند.
در گام دوم بهسمت مرز رفته و منطقه را تأمین کنند. در این مرحله متناسب با شرایط، تصمیمگیری شود که عملیات با تعقیب متجاوز در خاک عراق و به سمت شط العرب ادامه یابد یا عملیات آزادسازی خرمشهر انجام شود. در طراحی عملیات بهمنظور تجزیه قوای دشمن عملیات فریب و پشتیبانی در منطقه فکه پیشبینی شد. این عملیات به قرارگاه فجر واگذار شد و مقرر شد منطقهای استراتژیک را در آن ناحیه تصرف کنند. همزمان با بحث و گفتوگو برای شناسایی و طراحی عملیات توسط فرماندهان نیروی زمینی ارتش و سپاه، فرماندهان ارتش عراق در یک تلاش گسترده درصدد استقرار یگانهای خود در منطقه و تقویت خطوط دفاعی و مهمتر از همه بهدنبال کشف تاکتیک و مانور نیروهای ایران برای آزادسازی خرمشهر هستند. پروازهای مکرر هواپیماهای شناسایی برای یافتن فعالیتهای عمده و نیز بمباران هرگونه تجمع و تحرک نیروهای ایران رو به افزایش بود. اسناد و گزارشهای بهدستآمده نشاندهنده برگزاری جلسات مکرر فرماندهان ارتش عراق با حضور صدام حسین بهمنظور کسب آمادگی مقابله با حمله رزمندگان اسلام است.
در طراحی عملیات نکات ریز و ظریفی وجود دارد که بیان آنها در این مقاله نمیگنجد. فرماندهان نیروی زمینی ارتش معتقد بودند ما باید در گام اول از رودخانه عبور کنیم و منطقهای به وسعت 10 کیلومترمربع را تصرف کنیم و بعد یگانها و تجهیزات خود را به آن منطقه (سرپل) منتقل کنیم سپس گام دوم را برای رسیدن به جاده آسفالت اهواز ـ خرمشهر برداریم.
اشکال فرماندهان سپاه به این طرح این بود که اگر ما از رودخانه عبور کنیم و آنسوی رودخانه مستقر شویم قطعاً با هوشیاری صددرصدی دشمن مواجه میشویم و آنها به تاکتیک اصلی عملیات پی خواهند برد در این صورت با همه توان در همین نقطه به مقابله با ما خواهند پرداخت و معلوم نیست ما بتوانیم اهداف عملیات را تأمین کنیم. ضمن اینکه در سر پل کوچک بهدلیل محدودیت زمین، آسیبپذیری نیروها در برابر آتشهای توپخانه و هوایی دشمن زیاد است و با فشار زیاد هرلحظه امکان بیرون راندن ما از سر پل به آنسوی رودخانه کارون وجود دارد. اما فرماندهان سپاه معتقد بودند ما باید در یک گام با عبور از رودخانه و گرفتن یک سرپل بزرگ خود را به جاده آسفالت برسانیم و دشمن را در برابر یک عمل انجام شده قرار دهیم. در سرپل بزرگ ما بهسرعت یگانهای خود را به منطقه منتقل میکنیم و ضمن اینکه نسبت به آتشهای دشمن آسیبپذیری کمتری داریم میتوانیم در غفلت اولیه دشمن بخش بزرگی از اهداف خود را تأمین کنیم. وسعت سرپل بزرگ موردنظر فرماندهان سپاه حدود 150 کیلومترمربع بود. در ادامه گفتوگوهای بین فرماندهان نظامی، عبور از رودخانه و تصرف سرپل بزرگ و تأمین بخشی از جاده اهواز ـ خرمشهر در گام اول عملیات به تصویب رسید. اما آنسوی جبهه در میان فرماندهان ارتش عراق نیز موضوعات مختلفی نسبت به تاکتیک رزمی ایرانیها برای آزادسازی مطرح میشد.
مشکلات اجرای عملیات در آغاز
عملیات بیتالمقدس حداکثر یک ماه پس از پایان عملیات فتحالمبین در تاریخ 10 اردیبهشت 1361 آغاز شد. این زمان کم برای نیروهایی که بهتازگی یک عملیات بزرگ انجام داده بودند زمان بسیار محدودی است. یگانهای شرکتکننده در عملیات بیتالمقدس دقیقاً همان یگانهایی بودند که در چند عملیات قبلی شرکت کرده بودند لذا برای بازسازی و کسب آمادگی لازم در مقابل دشمن، همچنین برای بازسازی یگانهای خود و نیز کسب اطلاعات دقیق و ایجاد آمادگی بهزمان بیشتری نیاز داشتند. فرماندهان خودی با آگاهی کامل از کمبود نیرو عملیات را بهسرعت آغاز کردند و مطمئن بودند از دست دادن زمان باعث آمادگی بیشتر دشمن خواهد شد. یگانهای ارتش و سپاه مطابق زمانبندی انجامشده از پلهای نظامی احداث شده روی رودخانه کارون عبور کرده و با رعایت سکوت بهسمت مواضع دشمن رهسپار شدند. ستونهای خودرویی و واحدهای زرهی نیز بهسمت پلها حرکت خود را آغاز کردند. مقرر شده بود نیروهای رزمنده بدون درگیر شدن با نیروهای عراقی از میان مواضع دشمن عبور کرده و خود را به پشت دشمن و حتیالمقدور جاده آسفالت اهواز ـ خرمشهر برسانند.
نیروهای خودی در مرحله اول عملیات بهمدت شش روز تلاش کردند در محورهای مختلف خصوصاً در محور قرارگاه نصر اهداف خود را تثبیت کنند و یگانها برای مرحله دوم عملیات خود را آماده کنند.
مرحله دوم عملیات با هجوم چهار قرارگاه عملیاتی فجر، قدس، فتح و نصر در تاریخ 16 اردیبهشت 1361 آغاز شد. با انجام دو مرحله از عملیات بیتالمقدس بخش عمدهای از سرزمین و اهداف عملیات تأمین شد اما اینکه ادامه عملیات بهسمت خرمشهر یا در شرق بصره بهسمت شط العرب و بصره باشد، مورد تردید قرار گرفت.
فرماندهان ارتش و سپاه طی جلسات متعدد به بررسی و ارزیابی توان خودی و دشمن و راههای دستیابی بههر یک از اهداف مذکور و نیز موقعیت زمین و استحکامات اقدام کردند و در نهایت بهدلیل کمبود نیروی رزمنده تصمیم گرفته شد عملیات با هدف آزادسازی خرمشهر ادامه یابد.
مرحله سوم عملیات بیتالمقدس در تاریخ 19 اردیبهشت 1361 آغاز شد و نیروهای خودی با تصرف مواضع و استحکامات جدید دشمن و نزدیک شدن به خرمشهر خود را آماده مرحله چهارم عملیات کردند.
در این مرحله جبهه خودی بهطورجدی با کمبود نیرو مواجه شده بود و توان رزم یگانهای خودی کاهش یافته بود و نسبت نیروهای ایرانی و عراقی به حدود 1 به 5 به نفع نیروهای دشمن رسیده بود. علت این امر بسیج و تمرکز یگانهای دشمن از همه نقاط در شرق بصره و در خرمشهر بود و صدام حسین مصمم بود تحت هر شرایطی خرمشهر را برای خود حفظ کند و عملاً اگر خرمشهر آزاد نمیشد نتایج سه مرحله عملیات بیتالمقدس برای ایران بیهوده انگاشته میشد.
بنابراین مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس در تاریخ اول خرداد 1361 با سازماندهی مجدد یگانها و قرارگاهها با مأموریتهایی آغاز شد. در مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس ضمن اینکه همه یگانها و رزمندگان و فرماندهان ارتش و سپاه در نهایت شجاعت و ایثار وارد صحنه نبرد شدند اما در هر سه قرارگاه برخی یگانها بهدلیل قرار گرفتن در نقطهای حیاتی و بسیار حساس نبردی سرنوشتساز و بسیار شجاعانه را از خود به نمایش گذاشتند.
اولین نشانههای پیروزی
حرکت دورانی رزمندگان اسلام پساز عبور از رودخانه کارون و تصرف جاده آسفالت اهواز- خرمشهر و تأمین مرز بینالمللی و سپس گردشبهچپ کردن و پیشروی بهسمت خرمشهر عملاً باعث شد رزمندگان اسلام بدون مواجه شدن با سد آهنین موانع و استحکامات ایجاد شده در شمال خرمشهر توسط دشمن با عمق 5 کیلومتر در مسیری قرار بگیرند که هیچگونه مانع و استحکاماتی مقابل آنها نباشد.
در محور تیپ امام حسین(ع) شهید حسین خرازی همراه نیروهای پیشتاز خود به لبه خط پدافندی دشمن رسیده بود. لحظاتی بعد، یک گروه 15 نفری از نیروهای عراقی درحالیکه پیراهن خود را در دست گرفته بودند «دخیل الخمینی» گویان خود را تسلیم رزمندگان تیپ امام حسین(ع) کردند. در همان لحظه حسین خرازی فرمانده تیپ آنها را روی زمین نشاند و با واسطه یک مترجم شرایط نیروها و فرماندهان ارتش عراق در داخل خرمشهر را جویا شد. اسرای مذکور گفتند: «احمد زیدان، فرمانده ارشد نیروهای عراقی در خرمشهر، روی مین رفته و کشته شده است (البته کشته شدن او شایعه بود. پیکر او را با قایق از اروندرود به بصره منتقل کردند و پس از مدتی هر دو پای او را قطع کردند.) سربازان عراقی مستقر در خرمشهر ازهمگسیخته و بدون روحیه هستند. اغلب آنها آماده تسلیم شدن به نیروهای ایرانی هستند اما افسران استخبارات میگویند اگر تسلیم شوید بیشک نیروهای ایرانی شما را اعدام خواهند کرد.»
شهید خرازی با شنیدن این سخنان قرآن کوچکی که در جیب داشت، بیرون آورد و خطاب به سربازان عراقی گفت: «شما آزاد هستید. به سمت دوستان خود برگردید و به آنها بگویید این قرآن ضامن بین ما و شماست. اگر تسلیم شدید و بدون سلاح نزد ما آمدید در سلامت کامل هستید و ما بهحکم اسلام با اسرای جنگی با مدارا رفتار میکنیم. اما اگر تسلیم نشدید و در شهر ماندید ما بهشما حمله خواهیم کرد و همه شما کشته خواهید شد.» سپس قرآن را در اختیار یکی از سربازان عراقی قرار داد و همه آنها را از مسیری که آمده بودند نزد رفقایشان در خرمشهر فرستاد. کمتراز 30 دقیقه بعد، از همان نقطه همهمه و صدای «اللهاکبر» و «دخیل الخمینی» سربازان به گوش رسید و در پی آن هزاران سرباز عراقی «الموت الصدام» گویان از خرمشهر خارج شدند. در این لحظه شهید خرازی به نیروهایش گفت: «سربازان اسیر عراقی را به سمت جاده آسفالت خرمشهر ـ اهواز هدایت کنید تا به سمت اهواز بروند.» سپس با قرارگاه مرکزی کربلا تماس گرفت و به فرماندهی قرارگاه گفت: «خرمشهر سقوط کرد و هزاران نفر از نیروهای عراقی در حال تسلیم شدن هستند فقط برای ما اتوبوس و کامیون اعزام کنید تا آنها به پشت جبهه منتقل شوند.»
لحظاتی بعد احمد کاظمی فرمانده تیپ 8 نجف اشرف از خطوط درگیری در محدوده گمرک – خرمشهر با قرارگاه کربلا تماس گرفت و اعلام کرد «خرمشهر آزاد شد و نیروهای عراقی گروهگروه خود را تسلیم رزمندگان میکنند.»
زمانی که این دو پیام با فاصله کمی به قرارگاه کربلا اعلام شد، همه فرماندهان حاضر در قرارگاه در بهت و حیرت قرار گرفتند و هیچکس تصور نمیکرد هزاران سرباز، درجهدار، افسر که برای حداقل یک ماه جنگ و مقاومت همه گونه امکانات را در اختیار داشتند طی مدت چند ساعت ناگهان تسلیم شوند. در نتیجه حدود 15 هزار نفر از نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر، تسلیم رزمندگان اسلام شدند و شکست خفت باری نصیب صدام و حزب بعث شد.
محسن رخصت طلب / پژوهشگر تاریخ جنگ