اخبار

با سکوت و حتی حمایت بین‌المللی از تجاوز عراق و محقق نشدن خواسته‌های ایران، ازجمله عقب‌نشینی کامل نیروهای عراقی از مناطق اشغالی و پرداخت غرامت، ایران تصمیم گرفت برای جلوگیری از تکرار چنین جنایاتی، عملیاتی با نام «رمضان» را برای ورود به خاک عراق ترتیب دهد.

 

به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس،در تابستان سال 1361 شرایط موفقیت‌های جنگی ایران به سمتی پیش رفت تا رزمندگان ایران به دنبال مسئله تنبیه متجاوز باشند. متجاوزی که با تحمیل خسارات و تلفات گسترده به ایران، نه از طرف سازمان‌های بین‌المللی محکوم شد و نه حاضر بود شرایط عادلانه صلح را برقرار کند، بلکه با ماندن در 2500 کیلومترمربع از سرزمین‌های اشغال شده ایران و ادعای آتش‌بس، صرفاً در موقعیتی مناسب موضع گرفته بود تا شاید پس از التیام زخم‌هایی که از عملیات‌های بزرگی همچون فتح‌المبین و بیت‌المقدس دریافت کرده بود، مجدداً خوی تجاوزگر خود را در اشغال شهرها و روستاهای ایران به نمایش بگذارد.

با سکوت و حتی حمایت بین‌المللی از تجاوز عراق و محقق نشدن خواسته‌های ایران (در شرایطی که در موضع پیروزی قرار داشت)، ازجمله عقب‌نشینی کامل نیروهای عراقی از مناطق اشغالی و پرداخت غرامت بابت دو سال خسارت و ویرانی شهرها و روستاها، ایران تصمیم گرفت تا متجاوز را خود تنبیه کند و برای جلوگیری از تکرار چنین جنایاتی و جبران خسارت‌ها، عملیاتی با نام «رمضان» را برای ورود به خاک عراق ترتیب دهد. عملیاتی که با توجه به اولین نفوذ ایران به خاک عراق و محک و ارزیابی میزان آمادگی و توانایی دشمن و احراز قدرت هجومی ایران چه درصورتی‌که به اهداف از پیش تعیین شده خود می‌رسید یا خیر، خود یک پیروزی محسوب می‌شد. اما آنچه در نهایت رقم خورد، این بود که اهداف مدنظر این عملیات محقق نشد که یکی از مهم‌ترین دلایل آن، تأخیر 50 روزه انجام این عملیات پس از پیروزی در بیت‌المقدس بود. طبق نظر برخی فرماندهان ازجمله فرمانده وقت سپاه، چنانچه عملیات حدود 2 هفته زودتر انجام می‌شد، موفق می‌شد، زیرا در این صورت دشمن برای تکمیل اقدامات مهندسی و توسعه استحکامات خود، فرصت کافی نداشت. در این صورت رزمندگان اسلام می‌توانستند با استفاده از ضعف‌‌های دشمن، به‌سرعت در عمق مواضع دشمن نفوذ کنند.[1]

وقفه زمانی بین بیت‌المقدس تا رمضان دو دلیل عمده، یکی در خارج و یکی در داخل کشور داشت. دلیل خارجی شامل حمله اسرائیل به لبنان بود که باعث شد مدتی تمرکز ایران از عراق کم شده و به مسئله لبنان بپردازد و موضوع حتی تا ارسال نیرو به لبنان نیز انجامید.[2] دلیل دومی که باعث تعلل در انجام عملیات شد، مجموعه بحث‌هایی پیرامون نحوه ادامه یا پایان جنگ بوده که حتی بحث و بررسی این موضوع در دهه 70 نیز از مباحث داغ درباره جنگ محسوب می‌شده است.[3]

دو سه ماه پیش از آغاز عملیان رمضان و هم‌زمان با طرح‌ریزی برای عملیات بیت‌المقدس در جلسه‌ای خدمت حضرت امام عرض شد که باید به‌منظور تأمین کامل امنیت کشور و دفع متجاوز، علاوه بر آزادسازی مناطق و شهرهای اشغالی، به خاک عراق نیز وارد شد و دشمن را تحت‌فشار قرار داد، اما امام فرمودند «نه، چه لزومی دارد؟» با ارائه دلایلی ازجمله اینکه ایران اگر بخواهد از کشور دفاع کند باید در جایی پدافند و دفاع شود که نیروهای ایرانی هر روز نگران و مضطرب از حمله دشمن نباشند. [پس از بررسی و ارائه استدلال‌های متعدد]، امام فرمودند که اگر مطلب این‌طوری هست، خوب، این یک حرف درستی است و ما برای دفاع باید تا آنجایی که اطمینان هست، پیش برویم.[4] البته چنین مباحث و جلساتی درباره چگونگی ادامه جنگ همچنان ادامه داشت و در پاسخ به اشکالاتی که امام در زمینه ورود به خاک عراق مطرح کرده بودند ازجمله آسیب دیدن به مردم بی‌گناه، نظامیان با مباحث کارشناسی و استدلال‌هایی ازجمله اینکه مرزهای جنوب قابل دفاع نیستند و برای دفاع باید به یک مانع طبیعی مثل اروند تکیه کنیم، توانستند ثابت کنند که ادامه جنگ با منع ورود به خاک عراق سازگار نیست.[5]

با توجه به وضعیت دشوار ایران، حمله صدام یک تهدید جدی برای انقلاب بود و حمایت‌های سازمان ملل، آمریکا و بسیاری از کشورها، شرایطی از بی‌اعتمادی را برای ایران ایجاد می‌کرد که خود می‌بایست آینده جنگ را مشخص کند، نه اینکه منتظر حوادث و یا حتی حملات آتی دشمن باشد. به‌طوری‌که امام خمینی (ره) بعد از عملیات فتح‌المبین می‌گویند: «چیزی که امروز به آن مبتلا هستیم و ممکن است برای ما پیش آید قضایایی است که بعد از پیروزی جنگ برای ما ممکن است پیش بیاید. آمریکا معلوم نیست به این زودی‌ها طمعش را از این کشور قطع کند...[6]»

پس از انجام موفقیت‌آمیز آزادسازی خرمشهر، دو ایده متفاوت پیرامون اتمام و ادامه جنگ شکل گرفت. در رویکرد اول چنین تصور می‌شد که با شکست عراق و آزادسازی مناطق اشغالی دیگر ادامه جنگ ضرورتی ندارد و در رویکرد دوم چنین استدلال می‌شد که ایران باید منطقه‌ای مهم از خاک عراق را در اختیار بگیرد تا از موضع برتر، عراق و حامیانش را برای تأمین خواسته‌های ایران متقاعد کند.[7]

در بررسی نظرات مخالف ادامه جنگ می‌توان به جریان نهضت آزادی و برخی از گروه‌های سیاسی اشاره کرد که ادامه جنگ را عامل مؤثری در انسداد سیاسی ارزیابی می‌کردند و از این منظر پایان دادن به جنگ را ضروری می‌دانستند.[8]

در پاسخ به چنین دیدگاهی عباس شیبانی از مؤسسان نهضت آزادی، این‌طور بیان می‌کند:

«در جنگ كه اصلاً استدلال مهندس بازرگان بسيار استدلال غلط و ناواردي بود. آن‌ها معتقد بودند كه جنگ با عراق را نيمه‌كاره و بدون اجراي عدالت و حتي بدون تعيين شدن طرف متجاوز و شروع‌کننده جنگ و بدون احقاق حقوق ضایع‌شده ملت ايران رها كنيم، حال ‌آن‌که بعد از حمله عراق به كويت معلوم شد كه امام، صدام را درست شناخته بود ... امام روحیه صدام را از اول مي‌دانست، ولي بازرگان در قضیه جنگ، خيلي سطحي قضاوت مي‌كرد. بحث صدام نبود بحث حمايت جهاني از او براي سقوط انقلاب بود و بعد از حمله عراق به كويت هم كه همه فهميدند شناخت امام از صدام كاملاً درست است. علاوه بر اينكه آن صلح پايدار برقرار نمي‌شد و حتي متجاوز بودن عراق را هيچ جا اعلام نكرده بودند.[9]»

همچنین در این زمینه می‌توان به نظر فرمانده وقت سپاه اشاره کرد:

«هیچ پیشنهاد صلحی تا چهار سال بعد از آزادی خرمشهر به ایران نشد و فقط چند طرح آتش‌بس ارائه شد که اگر قبول می‌کردیم، جنگ پنجاه سال به درازا می‌کشید.»[10]

مطرح شدن مجموعه مباحثی که در بالا ذکر شد، نشان‌دهنده اهمیت موضوع ورود به خاک عراق برای ایران یا نحوه پایان جنگ بوده است که این موضوع تا حدودی باعث ایجاد وقفه برای رزمندگان در صحنه نبرد شد. مباحث سیاسی مهمی که البته برای رزمندگان جنگیدن برای احقاق حقوق ایران چه در خاک ایران و چه در خاک عراق اهمیتی نداشت. در این زمینه سردار رشید با توجه به ذکر اهمیت نظر نظامیان در تسهیل تصمیم امام برای ورود به خاک عراق این‌طور بیان می‌گوید:

«اصولاً براي فرماندهان عملياتي هیچ‌گاه اين سؤال مطرح نبوده است كه آيا بايد وارد خاك عراق شويم يا خير؟ خدا گواه است كه من هرچه فكر می‌کنم كه حتي به‌عنوان يك سؤال اين مطلب را در قرارگاه خود مورد مذاكره قرار داده باشم و مثلاً بايد نقطه‌ای مانند تنومه را متصرف شويم يا خير می‌بینم كه هیچ‌گاه چنين سؤالاتي در ميان ما فرماندهان عملياتي مطرح نبوده است.[11]»

 

[1] - تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، حسین علایی، ج 1، نشر مرزوبوم، تهران 1395، ص 515

[2] - تنبیه متجاوز (تجزیه تحلیل جنگ ایران و عراق-جلد سوم)، حسین اردستانی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چ 5، تهران 1395، صص 32-33.

[3] - علل تداوم جنگ، محمد درودیان، چ 1، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران، 1382، صص 140-151.

[4] - روزشمار جنگ ایران و عراق (عبور از مرز)، ج 20، علی‌رضا لطف‌الله زادگان، چ 1، مرکز تحقیقات و مطالعات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران 1379، ص 18-19

[5] - تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، ج 1، صص 518-522.

[6] - صحیفه نور، ج 16، ص 184.

[7] - پرسش‌های اساس جنگ، محمد درودیان، چ 2، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران، 1382. ص 204.

[8] - همان، ص 205

[9] - همان، ص 210

[10] - روزنامه عصر آزادگان، شماره 93، 10/11/1379، ص 9.

[11] - علل تداوم جنگ، ص 148.

لینک کوتاه :
کد خبر : 3137