با توجه به اقدام اسرائیل، در این مدت ارتش عراق توانست در فرصت مناسبی با اجرای عملیات مهندسی و احداث مواضع مثلثی در ناحیه شرق بصره و ترمیم نیروهای ازدست‌رفته‌اش، شرایط را عوض کند و عملیاتی که با نام رمضان در 22 تیر توسط ایران انجام شد، موفقیت‌آمیز نبود.

 

به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، رژیم جعلی اسرائیل با پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از بزرگ‌ترین حامیان خود را در ایران از دست داد و با توجه به مواضع روشن و صریح امام خمینی (ره) در حمایت از مردم فلسطین و لبنان و نابودی اسرائیل، این رژیم برای مقابله با ایران، هیچ‌گاه بیکار ننشسته است و مجموعه اقداماتی را مرتکب شده که گاهی خواسته یا ناخواسته، به نفع دشمنان ایران، ازجمله صدام تمام شده است.

با توجه به بررسی‌های صورت گرفته و در یک مورد جالب‌توجه، می‌توان به وقایع بهار سال 1361 اشاره کرد که ایران پس از حدود 19 ماه اشغال مناطقی همچون خرمشهر، نیروهای عراقی را تا مرز عقب راند. در چنین وضعیتی نیروهای با روحیه و تازه‌نفس ایرانی پس از پیروزی‌هایی که در عملیات‌هایی مانند؛ ثامن‌الائمه، طریق‌القدس، فتح‌المبین و بیت‌المقدس به دست آورده بودند، اکنون مشغول برنامه‌ریزی و آماده حمله مجدد و تمام‌کننده به متجاوزین شکست‌خورده و بدون روحیه عراقی بودند تا با یک ضربه مهم در داخل خاک عراق، دشمن را وادار به تسلیم و مجازات کنند و جنگ نیز پایان یابد؛ اما فراتر از میدان جنگ ایران-عراق، اتفاق دیگری در منطقه رقم خورد که تأثیر مستقیم و آنی بر تحولات جنگ گذاشته و نیروهای ایرانی را از تمرکز بر عراق بازداشت.

در واقع فراتر از شکست‌های پی‌درپی که نیروهای بعثی در مقابل ایران متحمل می‌شدند و توازن قدرت در منطقه به نفع ایران در چرخش بود، حالا رژیم صهیونیستی به کمک صدام رسید و در 6 ژوئن 1982(16 خرداد 1361)، به لبنان حمله کرد و با توجه به مواضع پیشین ایران، مشخص بود که نیروهای انقلابی بخش مهمی از تمرکز خود را به این مسئله اختصاص خواهند داد.

برای مثال پیش‌تر امام بارها علیه اسرائیل بیاناتی داشتند و مشخص بود که مقامات ایرانی به حوادث لبنان و فلسطین حساس‌اند و این حمله را می‌توان ایجاد یک پارازیت در برنامه‌ها و اهداف جاری ایران در جنگ با صدام تعبیر کرد. برای مشخص شدن میزان احتمال دخالت ایران در لبنان برای جنگ با اسرائیل، در جدول زیر به بیانات رسمی امام خمینی از پیروزی انقلاب تا آغاز حمله رژیم صهیونیستی به لبنان اشاره شده است.

 

جدول 1- سخنرانی‌ها و مواضع امام خمینی از پیروزی انقلاب تا پیش از حمله اسرائیل به لبنان در 16 خرداد 1361

تاریخ سخنرانی

موضوع

بخشی از سخنرانی

22 بهمن 1358

اعلام حمایت از مردم لبنان

تا مبارزه در هر جاى جهان عليه مستكبرين هست ما هستيم. ما از مردم بی‌پناه لبنان و فلسطين در مقابل اسرائيل دفاع می‌کنیم.[1]

1 فروردین 1359

اعلام پشتیبانی از مبارزان و گروه‌های لبنانی

من بار ديگر پشتيبانى خودم را از تمام نهضت‌ها و جبهه‌ها و گروه‌هایی كه براى رهايى از چنگال ابرقدرت‌های چپ و راست می‌جنگند اعلام می‌کنم. من پشتيبانى خود را از فلسطين رشيد و لبنان عزيز اعلام می‌دارم.[2]

30 اردیبهشت 1359

اسرائیل به‌عنوان یک تهدید علیه کل جهان اسلام

من از سال‌های طولانی راجع به اسرائیل و راجع به جنایات او همیشه در خطبه‌ها، در نوشته‌ها، گوشزد کرده‌ام به مسلمین که این یک غده سرطانی است در یک گوشه ممالک اسلامی و این‌طور نیست که اکتفا بکند به همان «قدس» و این‌ها، این‌ها بنایشان بر این است که پیش بروند؛ یعنی این‌ها تابع سیاست امریکا هستند. امریکا هم آمالش فقط یکجا نیست، چنانچه همه ابرقدرت‌ها می‌خواهند همه ممالک را تحت سیطره قرار بدهند، اگر بتوانند. لبنان را ما یک جزئی از ایران می‌دانیم؛ برای اینکه ما و آن‌ها اصلاً جدا نیستیم، ما آن‌ها هستیم و آن‌ها ما هستند.[3]

6 شهریور 1359

مشترک بودن مسئله ایران و لبنان

قضیه لبنان و ایران و این‌ها شما می‌دانید که این‌ها قضایای مختلفی نیستند. اینکه ما ایرانی هستیم و آن‌ها لبنانی هستند یا جای دیگری هستند، در اسلام مطرح نیست.[4]

10 مرداد 1360

اعلام حمایت و درود از رزمندگان لبنان

درود بر شهداى ايران و فلسطين و لبنان و افغانستان و سلام بر رزمندگان جبهه‌های جنگ عليه باطل و سلام بر بندگان صالح خداوند.[5]

27 شهریور 1360

قیام ملت‌های مسلمان علیه اسرائیل

تأسف ما در اين جنگ تحميلى آن است كه قدرت‌هایی كه بايد صرف برانداختن اسرائيل و نجات بیت‌المقدس بزرگ شود با تبانى بين شياطين بزرگ و صهيونيسم جهانى و بين حزب بعث عراق، صرف هجوم بر ضد مخالف سرسخت اسرائيل و امريكا شد و می‌شود. ما اکنون نیز تکرار می‌کنیم که تا ملت‌های اسلام و مستضعفان جهان بر ضد مستکبران جهانی و بچه‌های آنان خصوصاً اسرائیل غاصب قیام نکنند، دست جنایتکار آنان از کشورهای اسلامی کوتاه نخواهد شد و این غده سرطانی از بیت‌المقدس و لبنان اخراج نخواهد گردید.[6]

6 آبان 1360

مشترک بودن مسئله لبنان با ایران

از اول مبارزات، قضاياى لبنان و فلسطين جزء مقاصد اصلى ما بوده است و از مسائل ايران جدا نبوده است. به‌طورکلی، مسلمان نبايد تنها نظرش به طایفه‌ای از مسلمانان باشد.[7]

 

  با توجه به چنین مواضعی، قابل پیش‌بینی بود در شرایطی ‌که نیروهای صدام در حالت ضعف و در آستانه سقوط بودند، حمله اسرائیل به لبنان به معنای باز شدن جبهه جدیدی پیش روی نیروهای ایرانی و معطل کردن آن‌ها منجر خواهد شد. در جدول زیر به‌صورت روزشمار این حوادث پرداخته می‌شود؛

 

جدول 2- توالی حوادث در فاصله عملیات بیت‌المقدس و رمضان

ردیف

واقعه

تاریخ

فاصله 1

فاصله 2

فاصله 3

فاصله 4

فاصله 5

1

آزادسازی خرمشهر و شکست عراق

3 خرداد 1361

13 روز

 

 

 

50 روز

2

حمله اسرائیل به لبنان

16 خرداد 1361

1 روز

 

28 روز

3

اعزام هیئتی از ایران به سوریه برای کمک به لبنان

17 خرداد 1361

 

36 روز

4

اعزام نیروهای سپاه محمدرسوال‌الله به لبنان

21 خرداد 1361

 

 

5

آغاز عملیات رمضان

23 تیر 1361

 

 

 

 همان‌طوری که در جدول بالا مشخص است، بعد از عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر و عقب‌نشینی نیروهای عراقی به مرزها و در حالتی که قدرت ایران نمایان شده بود و می‌توانست سریعاً حمله بعدی را به‌صورت موفقیت‌آمیزی انجام دهد، اما با توجه به اقدام اسرائیل، این موضوع 50 روز به تأخیر افتاد و در این مدت ارتش عراق توانست در فرصت مناسبی با اجرای عملیات مهندسی و احداث مواضع مثلثی در ناحیه شرق بصره و ترمیم نیروهای ازدست‌رفته‌اش، شرایط را عوض کند و با توجه به ضعف اطلاعاتی و نقشه‌برداری ایران از آخرین تحرکات عراق عملیاتی که با نام رمضان در 22 تیر انجام شد، موفقیت‌آمیز نبود و به تمامی اهداف مدنظر خود دست نیافت.

برخی فرماندهان ازجمله فرمانده وقت سپاه معتقدند چنانچه عملیات رمضان حدود 2 هفته زودتر انجام می‌شد، موفق بود، زیرا در این صورت دشمن برای تکمیل اقدامات مهندسی و توسعه استحکامات خود، فرصت کافی نداشت. در این صورت رزمندگان اسلام می‌توانستند با استفاده از ضعف‌‌های دشمن، به‌سرعت در عمق مواضع دشمن نفوذ کنند. بنابراین علت اصلی شکست عملیات رمضان از دست دادن زمان و نوع آرایش دشمن بود. در این زمینه یکی از مهم‌ترین دلایل تأخیر انجام عملیات، موضوع حمله اسرائیل به لبنان بود و همان‌طوری که در جدول بالا نیز مشخص است، ایران فقط 5 روز بعد از این حمله، به لبنان نیرو اعزام کرد و در سطح فرماندهان عالی‌رتبه، برای کمک به لبنان به سوریه رفتند.[8]

البته امام کمی بعد از اعزام نیرو به لبنان، دستور بازگشت آن‌ها را به کشور صادر می‌کند و برای پیشبرد بهتر جنگ و تمرکز ایران بر عراق، در طی چندین سخنرانی این‌طور می‌فرمایند:

«بعدازآنکه این قدرت‌های بزرگ و خصوصاً امریکا، در همه توطئه‌ها فلج شد و شکست خورد و می‌بیند که این جنگی هم که او برای ما بپا کرده است، این هم دارد به آخر می‌رسد ان‌شاء‌الله، یک توطئه دیگری عمیق‌تر اجرا کرده است که در این توطئه، ما هم یک‌قدری بازی خوردیم و او این است که یک نقطه‌ای که پیش ما خیلی بزرگ است و ما نسبت به او حساسیت زیاد داریم، آن غائله را پیش آورد تا اینکه ملت ما را از آن مطلبی که در کشور خودش می‌گذرد و از آن جنگی که در کشور خودش می‌گذرد، غافل کند، قضیه هجوم اسرائیل به لبنان. امریکا می‌دانست که ما و ملت ما نسبت به لبنان حساسیت داریم و نسبت به اسرائیل هم از آن‌طرف حساسیت داریم. این دام را امریکا درست کرد. یعنی، آن نوکر خودش را فرستاد به اینکه حمله کند به لبنان‌. آن‌ها دنبال این هستند که صدام را در این‌طرف سر جای خودش نگه‌دارند و ایران که در نظر آن‌ها خیلی اهمیتش بیشتر از لبنان و جاهای دیگری است، برای آن‌ها محفوظ بماند ... این نقشه این است که بگین[9] را وادار کند به اینکه تو حمله کن به لبنان. لبنان که تو حمله کردی، ایران حساسیت نسبت به او دارد و همه قوایش را متمرکز می‌کند در اینکه تو را از بین ببرد. و اگر ایران از جنگ عراق غافل بماند، عراق کار خودش را انجام می‌دهد و ایران در اینجا هم نمی‌تواند کاری بکند.

البته این نظر امام به معنای این نیست که لبنان به حال خود رها شود، بلکه نظر ایشان این بود که شکست نهایی عراق، مقدمه‌ای برای رسیدن به بیت‌المقدس[10] است و اگر در اینجا موفق نباشیم در مواجهه با اسرائیل هم موفق نخواهیم شد. ایشان در این زمینه تذکر می‌دهند که:

«ما لبنان را با ایران از حیث مصالح و مفاسد جدا نمی‌دانیم، لکن نباید کاری بکنیم که نتوانیم هم لبنان را و هم ایران را نجات بدهیم، از این کار اجتناب کنیم. اگر امروز تمام نظرها متوجه به لبنان بشود و تمام قدرت‌ها و گویندگان از لبنان بگویند و تمام نویسندگان از لبنان بگویند، این، توفیقی است برای امریکا که ایران جنگ خودش را فراموش کرد و هم عراق را از دست می‌دهد و هم لبنان را. نه می‌تواند در عراق کاری بکند و نه می‌تواند در لبنان. ما راهمان این است که باید از راه شکست عراق دنبال لبنان برویم، نه مستقلاً. ... ما می‌خواهیم که قدس را نجات بدهیم، لکن بدون نجات کشور عراق از این حزب منحوس نمی‌توانیم. ما لبنان را از خود می‌دانیم، لکن مقدمه اینکه لبنان را ما نجات بدهیم این است که عراق را نجات بدهیم. ما مقدمه را رها نکنیم و بی‌ربط برویم سراغ ذی المقدمه و همه‌چیز خودمان را صرف کنیم در آن و عراق برای خودش محکم کند جای خودش را.»[11]

 

منابع:

[1] - صحیفه امام، ج 12، ص 147

[2] - صحیفه امام، ج 12، ص 203

[3] - صحیفه امام، ج 12، ص 318.

[4] - صحیفه امام، ج 13، ص 167

[5] - صحیفه امام، ج 15، ص 63

[6] - صحیفه امام، ج 15 ص 240

[7] - صحیفه امام، ج 15، ص 339.

[8] - تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، حسین علایی، ج 1، نشر مرزوبوم، تهران 1395، ص 515

[9] - مناخیم بگین، نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس

[10] - صحیفه امام، ج 16 ص 363

[11] - صحیفه امام، ج 16، صص 351-354.

لینک کوتاه :
کد خبر : 3133

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245