پذیرش قطعنامه از سوی ایران، یک بنبست سیاسی بزرگ بر ادعاهای بیاساس صلحطلبانه صدام بود که از طرف کشورهای متعددی نیز در جهان پذیرفته شده بود.
یکی از ویژگیهای مهم رزمندگان و فرماندهان ایرانی در جنگ، توجه خاص آنها به کمکهای الهی و همچنین توان و استعداد نیروها بود. در شرایطی که در دنیای دوقطبی دهه 1980 میلادی، تمامی قدرتهای شرق و غرب دنیا بر حمایت تسلیحاتی، اطلاعاتی و سیاسی صدام به اتفاقنظر رسیده بودند و نتیجه آن بهراحتی میتوانست به جدا شدن قسمتهای مهمی از ایران منجر شود و یا اینکه تا سالهای سال این جنگ بدون نتیجه ادامه یابد، اما فرماندهان و رزمندگان ما با تکیهبر عنایات الهی و بسیج مردمی، مراحل مختلف جنگ را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتند. از اخراج نیروهای مجهز بعثی از شهرهای ایران گرفته تا تعقیب و تنبیه متجاوز موردحمایتِ شرق و غرب به داخل سرزمین خود، باعث شد تا عزم مصمم ایران برای نبرد تا پیروزی، بر همگان آشکار گردد.
در سالهای ابتدایی جنگ و مصادف با پیشرویها و جنایات صدام در خاک ایران، کمتر خبری از هیاهوهای قطعنامهای شورای امنیت بود! اما هر بار پس از موفقیتهای ایران در جریان جنگ، مصادف بود با جلسات شورای امنیت و صدور قطعنامههایی که نه صدام را بهعنوان متجاوز میشناخت و نه حقی برای ایران پس از تحمل خسارات گسترده جانی و مالی قائل بود. تا اینکه درنهایت قطعنامه 598 به دلایلی (ازنظر کمی و تعداد واژههای به کار گرفتهشده) مفصلترین و ازنظر محتوا اساسیترین و ازنظر ضمانت اجرایی قویترین قطعنامه شورای امنیت نسبت به قطعنامههای پیشین که در قبال جنگ عراق علیه ایران صادر شده بود، پس از گذشت یک سال (به دلیل وجود برخی ضعفها و نقصها و با توجه به در نظر گرفتن شرایط کشور) موردپذیرش ایران واقع شد.
البته از خیلی پیشتر صدام پس از تغیر موازنه جنگ از خاک ایران به داخل خاک عراق، مدام ادعای صلحطلبی داشت؛ و دروغ بودن این ادعای خود را با حملاتی که پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران، در تاریخ به یادگار گذاشت.
در واقع پذیرش قطعنامه از سوی ایران، یک بنبست سیاسی بزرگ بر ادعاهای بیاساس صلحطلبانه صدام بود که از طرف کشورهای متعددی نیز در جهان پذیرفته شده بود. صدام با ناخشنودی از تصمیم ایران، درصدد برآمد تا با تداوم حملات خود و اشغال مناطقی از خاک ایران، در آغاز مذاکرات صلح بین دو کشور، از موقعیت برتری برخوردار باشد و سه روز پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران در 31 تیر 1367، مجدداً با شش لشکر از دو محور کوشک و شلمچه به خوزستان حمله کرد.[1] این حملات باعث شد تا ایران پس از پذیرش قطعنامه، حدود 150 شهید دیگر نیز در پاسخ به عملیاتهای عراق در جنوب کشور، تقدیم انقلاب نماید.
عراق در اطلاعیه خود هدف از این عملیات را آزاد کردن باقیمانده سرزمینهای عراق! انهدام نیروهای ایران و به اسارت درآوردن تعداد بیشتری از نیروهای ایرانی برای ایجاد برابری با تعداد اسرای عراقی اعلام کرد.[2]
صدام حمله خود را در دو جبهه جنوبی و میانی بهطور همزمان انجام داد و در جبهه جنوبی به دنبال تصرف اهواز و حداقل تصرف خرمشهر بود که توسط نیروهای سپاه و بسیج ناکام ماندند و در جبهه میانی نیز هدف دشمن زمینهسازی برای هجوم سازمان منافقین بود.[3]
در چنین شرایط دشوار و سرنوشت سازی امام برای مقابله با این استراتژی جدید، در یک پیام، سپاه را مورد خطاب قرار داد و سرنوشت حاکمیت اسلام یا کفر را با نتیجه استراتژی جدید دشمن و نیز سرنوشت سپاه را با تلاشهای دشمن پیوند دادند.[4]
حضور در منطقه و هوشیاری نیروهای نظامی ایران و آمادهباش آنها حتی پس از پذیرش قطعنامه، ازجمله فرماندهان قرارگاه خاتمالانبیاء (ص)، نجف، کربلا، نوح و... در شرایطی که شاید مقامات بعثی پذیرش قطعنامه از طرف ایران را نشانهای از روی ضعف ایران پنداشته بودند، موضوعی دور از انتظار نیروهای بعثی بود. تلاش فرماندهانی ازجمله محسن رضایی، غلامعلی رشید، و رحیم صفوی در قرارگاه مرکزی و درگیر شدن فرماندهان لشکرهای سپاه (ازجمله مرتضی قربانی، محمد کوثری، نبی رودکی، احمد غلام پور، قاسم سلیمانی، باقر قالیباف، نورعلی شوشتری و...) در خطوط مقدم و در کنار جاده اهواز خرمشهر با قوای دشمن، به همراه رزمندگان داوطلب در شرايطي بسيار سخت، توانستند ظرف كمتر از دو شبانهروز قواي دشمن را كاملاً در جبهه جنوبي تا نوار مرزي به عقب برانند و تهاجم 18 تيپ زرهي و مکانیزه ارتش عراق به خوزستان را یکبار ديگر دفع كنند.[5]
منابع:
[1] - خوزستان در جنگ ایران و عراق، ابوالقاسم حبیبی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران 1393. ص 227.
[2] - سیری در جنگ ایران و عراق ج 5(پایان جنگ)، محمد درودیان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چ 1 تهران 1378، ص 178.
[3] - اطلس جنگ ایران و عراق (فشرده نبردهای زمینی 31 شهریور 1359-29 مرداد 1367)، محسن رشید، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چ 4، تهران 1399، ص 113.
[4] - سیری در جنگ ایران و عراق، ص 175.
[5] - روند جنگ ایران و عراق، حسین علایی، مرزوبوم، تهران 1391، ص 479.