مراسم نقد و بررسی کتاب روز شمار جنگ ایران و عراق کتاب هفدهم «نبرد شیاکو» و «نبرد چزابه» در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برگزار شد.
عصر روز دوشنبه بیست و سوم آبان ماه، مراسم نقد جلد اول و دوم روزشمار هفدهم با عناوین «نبرد در شیاکوه» و «نبرد چزابه» با حضور نویسنده هر دو جلد نعمتالله سلیمانی خواه، سردار فتحالله جعفری و یدالله ایزدی به عنوان منتقدین کتاب و دکتر محمدعرفان کریمی به عنوان مجری و کارشناس در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برگزار شد.
در این جلسه در ابتدا محمدعرفان کریمی به عنوان مجری و کارشناس از برگزاری سلسله جلسات نقد آثار مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در بخش روزشمار خبر داد و گفت: نقد روزشمار جنگ ایران و عراق کتاب هفدهم اولین جلسه از این سلسله جلسات است که برگزار می شود و امیدواریم این جلسات علاوه بر اینکه اثر مورد نقد را به مخاطبان بیشتر معرفی می کند در راستای افزودن بر کیفیت آثار نیز می باشد.
وی با بیان اینکه در دوره مذکور سازمان رزم سپاه تشکیل شده، افزود: در این بازه زمانی عملیات ثامن الائمه و طریق القدس انجام شده و در جبهه، نیروها برای آماده سازی عملیات فتح المبین آماده میشوند. عراق هم مشغول تک زدن به چزابه است. در حوزه امنیتی هم در داخلی ضربهای به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) وارد شده است.
مجری کارشناس نشست تاکید کرد: تشکیل مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نیز در همین دوره صورت گرفت. این مرکز ذیل دفتر سیاسی سپاه با حکم محسن رضایی ایجاد شد.
در ادامه نعمت الله سلیمانی خواه به معرفی جلد اول و دوم از روزشمار هفدهم پرداخت و با تشریح موقع مکانی و زمانی مربوط به این روزشمار گفت: جلد اول با عنوان «نبرد در شیاکوه» مربوط به دی ماه سال 1360 است. 15 ماه از جنگ می گذرد. در جبهه جنوب، آبادان زیر آتش دشمن است و سه ماه از عملیات ثامنالائمه گذشته است. خرمشهر در اشغال است و 15 روز از عملیات طریق القدس گذشته است ولی هنوز عراقی ها به شکست شان اذعان نکرده اند.
وی اظهار کرد: عقب نشینی عراق از جنوب سابله به شمال نیسان و اقع در شمال غربی هویزه و آزادسازی 130 کیلومتر، اجرای دو طرح فرماندهان سپاه و ارتش با عناوین عملیات مقدماتی و ایذایی که نتیجه آن عبور از کارون و پیشروی 12 کیلومتری در عمق است و اجرای عملیات خاتم النبیین دهلیز است که در مرحله اول موفق و در مرحله دوم ناموفق عمل کردند.
نویسنده روزشمار هفدهم جنگ ایران و عراق در بیان وقایع مهم این کتاب دو جلدی بیان کرد: عملیات بسیار سنگین عراق با چند تیپ کماندویی در روز 17 بهمن در منطقه چزابه، این حملات تا 23 بهمن ماه و بیش از 7 بار ادامه داشت. عراق در این عملیات دو هزار کشته و سه هزار مجروح تلفات داد و از طرفی ایران 500 شهید و هزار مجروح داشت. طی این عملیات عراق موفق شد عملیات اصلی ایران را در شمال خوزستان یا جنوب غربی (خرمشهر) به تاخیر بیندازد.
وی به جبهه میانی در آن مقطع زمانی اشاره کرد و گفت: عملیات محمد رسول الله اولین عملیات برون مرزی یازدهم دی ماه اجرا می شود و تا سیزدهم دی ماه ادامه دارد. طی این عملیات نیروهای خودی به عمق 10 و به عرض 25 کیلومتر از زمین های عراق نفوذ کرده و شهر طویله عراق را به تصرف در آوردند.
سلیمانی خواه درباره جبهه غرب نیز اظهار کرد: عملیات مطلع الفجر یا علی بن ابیطالب در 20 آذر سال 1360 در ناحیه قصر شیرین، سرپل ذهاب و گیلانغرب و ارتفاعات شیاکوه اجرا شد. 22 آذر ماه ارتفاعات شیاکوه و اطراف آن به تصرف نیروهای خودی درآمد.
وی افزود: دو عملیات کوچک و مهم دیگر در غرب انجام شد. 26 دی ماه عملیات در منطقه زیجان به طرف بُزمیرآباد انجام شد که طی آن تنگه بابا یادگار به تصرف در آمد و در روز 30 دی ماه عملیات در جبهه دالاهو و ذهاب اجرا شد که منجر به انهدام نیروهای دشمن در این منطقه شد.
نویسنده روشمار هفدهم جنگ ایران و عراق به دیگر ابعاد کار شده در این کتاب اشاره و اظهار کرد: جنگ با جبهه متحد ضد انقلاب در غرب و داخل کشور از دیگر بخش هایی است که طی آن گزارش های مفصلی وجود دارد. گروه های قومی و ضد انقلاب در کردستان برای ایجاد یک منطقه آزادشده تحت اختیار حزب دمکرات و سازمان مجاهدین خلق و گروه های وابسته به پالیزبان به منظور کاستن از فشار به سه لشکر عراقی در غرب کشور با همدیگر متحد شده و دست به اقدامات ناجوانمردانه ای می زنند.
وی اشاره کرد: در این مقطع حدود 10 روز از شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب و آیت الله سید مدنی می گذرد. اجرای عملیات موسوم به دهه فجر در زعفرانیه که موجب کشتن شدن موسی خیابانی و همسرش و همسر مسعود رجوی یعنی اشرف ربیعی و شش تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در روزهای 19 و 20 بهمن ماه می شود و بازتاب وسیع آن، همچنینی دستگیری کادر مرکزی سازمان پیکار در بیست و وسوم بهمن از موضوعات مهم جبهه داخلی ضد انقلاب در این دوره است.
سلیمانی خواه در باره ابعاد بین المللی گفت: کودتا در بحرین و فروش سلاح غربی به عراق و عربستان و همچنین نزدیک شدن ایران به کره شمالی از موضوعات مهم بین المللی در این دوران است.
در ادامه سردار فتح الله جعفری رئیس موسسه شهید حسن باقری به عنوان منتقد اظهار کرد: برای این کتاب خیلی زحمت کشیده شده و براساس اسناد تهیه شده است.
وی یاد آور شد: تا به آن روز هنوز مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ ایجاد نشده بود ولی من همواره یادداشت برداری می کردم. متاسفانه در 17بهمن نفربر من در چزابه سوخت و عملیات داشتم و یادم نمیرود که در آن تمامی جلسات قرارگاه و عملیاتها را در سال 60 در یک دفتر دویست برگ خطی نوشته بودم. متأسفانه این دفتر سوخت و هیچ وقت هم روایت شفاهی دیگر نوشتهها نمیشود.
رئیس موسسه شهید حسن باقری اظهار کرد: ببینید 12آبان ماه جلسهای در گلف بود. آقای صیاد شیرازی و آقای محسن رضایی و آقا رشید و حسن باقری و آقارحیم و چند نفر دیگر در این جلسه حضور داشتند. صیاد شیرازی آمد در جلسه شرکت کرد. در آن جلسه حسن باقری گفت ما اگر چهار نقطه را بگیریم، مناطق اشغالی جنوب تمام میشود. اگر ما به اینها برسیم مناطق اشغالی آزاد خواهد شد. بحث شد چه کار میکنیم کربلای دوازدهگانه مطرح شد. و این کربلای دوازدهگانه، اول کربلا، طریقالقدس بود. بعد از عملیات آقای سیدعلی حسینی از بچههای خراسان در منطقه چزابه کار شناسایی خیلی دقیقی کردند.
وی افزود: سپاه طرحی آماده کرد در طراحی که سپاه تهیه کرده بود آقای رحیم صفوی و رشید و آقای حسن باقری بودند، ارتش هم یک تیم طراحی آماده کرد. که آقای معین وزیری و شاهان و موسویزادگان بودند. اما موضوع دوم، وقتی تیم طراحی طرح را آماده کرد، شما در کتابتان آورده بودید که خیلی خوب بود و من این را یادداشت کرده بودم که هر دو را بیاورید. دو تا طرح آماده شد. یک طرح سپاه آماده کرد که عملیات صد درصد موفق است. یک طرح هم گروه طراحی ارتش آماده کرد بود که هشت مورد آورده بود که عملیات نکنید. شما اگر عملیات کنید اهواز از دست میرود یا خوزستان فلان میشود. آنجا بر این شد که صیاد شیرازی طرح سپاه را پذیرفت و 24 ساعت قبل از عملیات فرماندهی را به سپاه واگذار کرد. یعنی آقا رشید فرمانده عملیات شد. در شب هشتم آذر که قرار بود عملیات شروع بشود، آقارشید فرمانده عملیات بود و آقای محسن رضایی و صیاد شیرازی ناظر بر عملیات. این هم یکی از نقاط قابل ترقی در کتاب است.
در بخش دیگری از برنامه یدالله ایزدی نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس با تاکید بر اینکه مشابه و بدیل چنین کاری در سطح کشور واقعاً از نظر واقعی وجود ندارد، گفت: مجموعه روزشمار جنگ ایران و عراق، ماحصل یک اندیشههایی است که بایستی از مرحوم محمدزاده و مرحوم نخعی و بزرگانی مثل آقای درودیان و آقای شیخالاسلامی، آقای لطف اله زادگان که در شکلگیری این گونه از پژوهشهای تاریخی جنگ ایران و عراق بنیانگذاری و کار کردهاند ذکر خیر کرد و نام از آنها برد.
وی اظهار کرد: پا گذاشتن در این عرصه، جز زحمت که آمیزهای از عشق و احساس تعهد و احساس تکلیف را در درون خودش دارد، نیست.
این منتقد ادبی با بیان اینکه تاکنون به توصیف بعضی از رخدادهای این دوره پرداخته شده است به روش کار در این کتاب پرداخت و گفت: من کتاب را که مطالعه کردم سه رویکرد را مد نظر قرار دادم؛ شکل و فرم کتاب. نگاه دوم به لحاظ روشی است و نگاه سوم به لحاظ محتوایی.
وی افزود: به لحاظ روشی با توجه به اینکه آقای سلیمانی دورههایی را با آقای نخعی به ویژه درکتاب قبلی کار کرده اند، به نظرم مسیرشان را به درستی انتخاب کردند.
ایزدی با بیان اینکه باید توجه ویژه ای به ارائه طرح تحقیق داشت، تصریح کرد: در گذشته در مرکز این سنت بود که یک پژوهشگر چند ماه فرصت داشت تا برود و براساس دادههایی که از سندپژوهی به دست آورده، یک پژوهش اولیه بکند در قالب طرح و بیاید در شورای روزشمار ارائه بدهد. در واقع بخشی از آن رویکردهای کلی در اثر، برمیگردد به آن جلسه و آن بازخوردهایی که میگیرند و تجربه گذشته هم نشان داد که بخشی از آن پیدا کردن مسیر و یا افق نگاهها، چون شما دارید یک جزئی را از یک کل و یک حقیقت کلی به اسم جنگ روایت میکنید یا تاریخنگاری میکنید که نسبتش با قبل و بعد به درستی باید روشن بشود. که باید یکی از وجوه قوت کتاب را به ویژه در حوزه مطلب و فرد پیوستگی با قبل میدانند. هرچند که خود رخداد طبیعتش این بوده. یعنی عملیات در گذشته انجام میشود، استمرار داشته، ادامه حادثه آمده در این کتاب. کتاب لاجرم این پیوستگی را حفظ کرده ولی همین طورکه خودشان هم فرمودند به کتاب آقای لطف الله زادگان مراجعه کردهاند. که این داستان به درستی این پیوندهایش برقرار بشود. بنابر این ارائه طرح تحقیق را باید به آن توجه ویژهای کرد.
وی در حوزه نظارت بر محتوا اشاره و توضیح داد: فعل نظارت، یا ناظر که مصدر این مأموریت است، نماینده کارفرما است. او باید اطمینان بدهد به کارفرما که پژوهش و تدوین و مسیر، ابتدا، وسط و انتهای کار براساس آنچه که مورد انتظار موسسه و کارفرما و یا هر کسی هست، به درستی دارد طی میشود. ناظر باید یک جوری به مفهوم اینکه آقای کریمی بعضاً استفاده میکنند، دانای کل، ایستاده در یک افق بلندتری، این رفتارها و این کنشها و واکنشها را دارد تنظیم میکند، ارائه نظر میدهد، اصلاح، تدوین و تصحیح میکند، و آن جهتگیریهای کلی را با مسیر درست خودش طی میکند.
این منتقد ادبی با اشاره به اینکه نکت تحولات رخدادهای این دوره، دو ماهه مابین عملیات طریقالقدس و فتحالمبین است، متذکر شد: ما یک سری محفوظات داریم که اینها محفوظاتی است در قطعیات، ولی در کتاب ردّ آنها ضعیف است. مثلاً بعد از سه تیپ اصلی که در طریقالقدس شکل گرفته، در فاصله کوتاهی، هشت ده تا تیپ جدید تشکیل شده است. در کتاب ردّ این مطلب بسیار ضعیف است. من خودم جستجو کردم و دیدم که هنوز در آن دوره راوی نرفته که در جریان مذاکرات و تصمیمگیریها باشد. این واقعه اتفاق افتاده و حالا ما باید برویم جستجو کنیم و یا پژوهش تکمیلی هرچند که برخی از دوستان اعتقاد دارند که در روزشمارنویسی باید به سند تکیه کنیم و ما حق نداریم برویم روایتهای علمی را دریافت کنیم. این درست است، اما وقتی شما محدودیت سند دارید منطقاً باید بروید سراغ تصمیمسازان در این دوره. یا سیاستمداران هستند یا نظامیان. که آقا چه اتفاقی افتاده در این فاصله کوتاه که این همه تیپ تشکیل شده است. حتی باید برود و تولید منبع کند. حالا با تقاطع اطلاعات میتوانند خطاها را در بیاورند.
وی با بیان اینکه یکی از نقدهایی که میشود به این کتاب کرد، در لیدنویسیها است، گفت: آقای نخعی بارها این را میفرمودند. ما دادههای خبری را میگیریم و از آن یک مفهومی را میسازیم. این مفهوم از ذهن و قلم تدوینگر، پژوهشگر، عبور میکند و در قالب جملات در حد یک پاراگراف، دو پاراگراف، بستگی به یک خرده سلیقه است که بعضیها یک خرده اطاله میدهند و کاملتر مینویسند، بعضیها ایجاز و اختصار را رعایت میکنند.
ایزدی افزود: میگوییم، برآیند آنچه که در دادههای خبری که شما ده پانزده تا فیش دارید، یک مفهوم را باید شفاهاً برای ما توضیح بدهید. این شفاهی هم جنبه کتابت پیدا میکند. ما به آن لید میگوییم. حالا من تعریف علمی آن را کار ندارم. در این بخش به نظر میآید که جای کار بیشتری در کتاب وجود دارد. من در جزئیات خیلی نمیخواهم وارد بشوم، بعضاً میبینم افعال مجهول زیاد استفاده شده، در حالی که آقای نخعی یکی از هنرهایش این بود که خیلی به صراحت نکات را میگفت. مثلاً ژاندارمری یک گزارشی یا یادداشت سه سطری نوشته بود، عین همان را مینوشت. یعنی میگفت خیلی ما پردازش قلم نمیکنیم. یعنی به صراحت نکته ژاندارمری امروز گفته شد. یعنی صراحت در دادههای خبری اینقدر روشن است که طرف نیازی به تجزیه وتحلیل ندارد. بنابر این لیدها جای کار دارد.
وی منطق در کارهای ارزشی را موضوع مهمی برشمرد و اظهار کرد: من فقط یک نمونه را مثال میزنم. در کتاب «نبرد چزابه»، گزارش شماره 21، فعل مجهول را دوستان قدیمی قائل به این بودند که قلم باید یک مقدار از شعارزدگی بپرهیزد. در بعضی جاها در خود سند میگوید. اسم بردن از یک لشکر ارتش به عنوان لشکر طلایی، ممکن است مصداق جزئی باشد و قابل تعمیم نباشد، قلم پژوهشگر باید از اینها پرهیز بکند. یک موقع است که شما نقل قول مستقیم میکنید از یک سندی، به هرحال او اگر گفت "صدام یزید کافر"، شما بنویسید "صدام یزید کافر". اگر گفت "دلیرمردان بسیجی"، شما هم بنویس "دلیرمردان بسیجی"، ولی وقتی میروی توی لید، باید از اینها پرهیز بکنید. دوستان در قدیم میگفتند بعضیها ممکن است بخواهند در یک جایی جنبه حماسی را بگویند، ضرورت ببینند، اینها جای خودش را دارد.
این پژوهشگر افزود: در گزارش 21 کتاب «نبرد چزابه» میگوید: برخی تحرکات نیروهای خودی نشان دهنده آمادگی بیشتر یگانهای سپاه و ارتش برای اجرای عملیاتی زودهنگام در یکی از مناطق خوزستان است که به نظر میرسد این عملیات در شمال خوزستان است. من اگر جای شما بودم این کاملاً سلیقه شخصی من است، لید را یک طور دیگری مینوشتم. من به روشنی مینوشتم این عملیات، عملیات فتحالمبین است. شما متأثر از خود سند که اینطوری شاید نوشته، این گونه نوشتهاید. در حالی که قلم به عنوان مصدر صدور این جمله بایستی به درستی بگوید حتی به اشاره آینده هم بکنید، مثلاً چهل روز مانده به عملیات فتحالمبین یگانها در حال آمادهسازی هستند و این اتفاقها افتاده است. آن ابهام حداقل نمیدانم به چه دلیل. ولی شما اگر به خواننده میگویید که چهل روز مانده به عملیات، به نظرم اصلاً ذهن او را آماده کردهاید که این موضوع من نیست.
وی افزود: ما در اینجا میگوییم مدتی مانده به یک عملیات که میخواهد انجام بشود. به نظر میرسد در فلان جاست. به اعتقاده من به نظر نمیرسد که شما به عنوان دانا، میدانید که این یک عملیاتی است که میخواهد در اینجا انجام بشود.
ایزدی اظهار کرد: در ارجاع پنج میگوید: دستور انجام رایزنیهای محرمانه از سوی شورای امنیت ملی با کشورهای پاکستان و کرهشمالی. اینها اصلاً ربطی به اقدامات در صحنه نبرد ندارند. و در بخش دوم می گوید گسیل مأموران خرید به بازارهای سلاح قاچاق در هنگکنگ برای تهیه سلاح و رفع کمبودهای لجستیکی. یعنی پژوهشگر یک سندی هم در مجموعه سندهایی که ذیل این گزارش فراهم کرده، یک خبری این دو تا مؤلفهها داخلش بوده است. من اگر جای نویسنده بودم، این بخش اول را از داخل خبر به دلیل اهمیت بسیار ژرف درمیآوردم. اولاً ماهیتش با ماهیت اقدام در صحنه متفاوت است. ثانیاً اگر گزارههای خبری دیگری در این خبر میبود، آن صورتجلسه را یک گزارش مستقل میکردم. یعنی شما وقتی داری اقدام میکنی برای خرید اسلحه از مسیر قاچاق. یعنی میگویی ما محدودیتهای دسترسی به اسلحه هم داریم و خود این با یک لید خبر، گزارش بسیار مهمی است.
وی تاکید کرد: شما وقتی به عنوان مؤلف این کتاب دارید از آن حقیقت که به اسم جنگ است، دارید توصیف میکنید، نسبت جزء وکل را باید مدنظر داشته باشید. رخدادهای صحنه نبرد، اقدامات جزء است. به طور قطعی نظرم را عرض میکنم که این موضوع با لید نسبت برقرار نمیکند. من فکر میکنم بعضی از این دادهها خودشان ظرفیت مستقل دارند.
این منتقد ادبی با بیان اینکه این کتاب جای داشت تا تبدیل به سه مجلد شود، بیان کرد: ارجاعات بسیار زیاد است. و با توجه به ایجاز و اختصاراتی که نویسنده رعایت کرده است این کتاب باید تبدیل به سه جلد میشد تا نویسنده مجبور نمی شد مطالب را تا این حد مختصر کند. همین دو تا قصه به نظرم دو تا گزارش مهم است. حالا آن موقع خاطرم نیست که شورای امنیت ملی توی کشور داشتیم، شاید شورای امنیت کشور است. شورای امنیت ملی، تصمیمات شورای امنیت ملی جان این کتاب است. همین امروز هم که دوستان اشاره کردند، بیشتر به توصیف حادثه پرداختهاند اما شما وقتی در محتوا میروید، با حجمی از دادههایی که فقط یک اشاره شده است، اما خواننده مایل است بداند اینجاها چه خبر است. ولی میبینید اثری از آن در کتاب نیست که بخشی به خاطر همان قالب و شکل است.
وی با اظهار به اینکه کتاب به شدت تابع کلیشه است، تصریح کرد: همه مجلّدات تابه این کلیشگی هستند. جای سند در این چاپ بسیار خالی است، اصلاً کار نشده، در حالی که سندهای بسیار زیادی در خود مرکز موجود است. تنوع در عکسها بسیار ضعیف است، اسم کتابها هم خوب نیست باید یک اسم غیرنظامی داشته باشد. عملیات مطلعالفجر مهم است و دنبالهدار ولیکن آمادهسازی فتحالمبین هدف اصلی است و بقیه حوادث ذیل این هستند. این باید در عنوان کتاب رعایت بشود. یعنی مفهوم بزرگ در عنوان کتاب باید مورد توجه قرار میگرفت.
در خاتمه نعمت الله سلیمانی خواه نویسنده کتاب روزشمار هفدهم در پاسخ به نکاتی که منتقدان بر این کتاب داشته اند، گفت: پژوهشگران و اساتید میدانند روش در روزشمار از اول، احصاء اسناد است تا ما بتوانیم یک طرح تحقیق بنویسیم و این ایراد کاملاً بجاست و درست هم هست. منتها ببینید روش من اینطوری است و من از آقای نخعی یاد گرفتم جمع آوری اسناد را در هنگام احصاء از روش حداکثری انجام دهم. یعنی کوچکترین سند را هم دنبالش میروم و پیدا میکنم، من برای جلد نهم یادم میآید که یازده هزار تا سند جمع کردم. برای این دو جلد بیش از پانزده هزار تا سند جمع کردم. قرار بود یک جلد بشود که بعد شد دو جلد.
وی ضمن اشاره به اینکه روش بعضی از پژوهشگرانان خلاصهنویسی است، در عین حال گفت: من اصلاً خلاصهنویسی را قبول ندارم. دلیلش هم این است که خلاصهنویسی را ما یک بار که بیشتر نمیخواهیم بنویسیم، کسی دیگر نمیآید بگوید، من یک بار هم به آقای دکتر کریمی گفتم، گفتم کاش میشد بعضی از روزشمارهای قبلیمان را دوباره بنویسیم، یعنی بدهیم دست خود محقق و یا اگر میشود دوستان دیگر زحمت بکشند و روزشمار را دوباره بنویسند چون خیلی از مطالب را بایستی بیشتر توضیح داد و روزشمارهای ما همین طور دارند چاق میشوند و باید این طور باشد.
نویسنده روزشمار هفدهم جنگ ایران و عراق بیان کرد: طبیعت روزشمار قبل از جنگ اینقدر بر پایه بحثهای ضدانقلاب و چپی و خلق عرب و مسائل کردستان است که بحث امنیتی و سیاسی غلبه دارد بر بحث نظامی. شما وقتی جنگ را شروع میکنید ما هنوز در کش و قوس مسائل سیاسی هم هستیم. ولی خود به خود میبینید بعد از خرداد 1360 که سازمان مجاهدین خلق (منافقین) وارد فاز نظامی میشوند، و بعد هم فرار بنیصدر پیش میآید، ما مجبوریم به فاز سیاسی بپردازیم. در حالی که فاز نظامی را هم داریم و خیلی حساس است.
وی در دفاع از محتوای به کار رفته در کتاب خود گفت: من اولویتبندی کردم و خدا را شاهد میگیرم من اولویت یکها را همه را به کار بردم، اولویتهای دو بعضیها را انجام دادم و اولویت سه را نتوانستم انجام بدهم. من حتی پیشنهاد دادم تا این کتاب تبدیل به سه جلد شود ولی موافقت نشد.
سلیمانی خواه در خصوص تشکیل یگانها در این دوره عنوان کرد: من به این موضوع در چندین گزارش اشاره کردهام، اصلاً یکی از نقاط قوت این کتاب این بود که یگانهای رزمی سپاه دارند تکمیل میشوند. اسم آوردم، یگانهایی که از حالت گردان درآمدهاند و دارند میشوند تیپ و کنار هم دارند قرار میگیرند و شروع لشکرشدن است.
وی درباره عنوان کتاب ها نیز انتقادهای وارده را پذیرفت و بیان کرد: روی بحث اسم کتاب من قبول دارم. چون هرچه من نوشتم در واقع آمادهسازی عملیات فتحالمبین بوده، اما این را قبول ندارم که شما میگویید چرا مثلاً اینجا شما اشاره نکردید، در روزشمار این خط قرمز ماست. من یاد گرفتهام که روزشمار یعنی روشمار. چیزی که اتفاق نیفتاده، مطرح نکنم. من الان کجا هستم؟ من در سوم بهمن 1360 هستم. نمیتوانم اسم عملیات فتحالمبین را بیاورم. من به عنوان یک آدم بهط، بهط، آمدهام وارد چیز شدم و هیچی نمیدانم. نمیدانم قرار است چه اتفاقی بیفتد، اما میدانم و میتوانم بگویم با توجه به تحرکات نیروهای خودی، آن هم نگفتم فقط تحرکات نظامی، یک مقدارش در میدان بوده و یک مقدارش هم بحث سیاسی بوده. اینها را که کنار همدیگر بگذارید نشان میدهد که ایران قرار است در آینده نزدیک یک عملیات بزرگ بکند. از این واضحتر نمیتوان گفت، اگر بگویند اخبار معقیبات میشود. اخبار معقیبات کار من نیست. من دارم روزشمار مینویسم و نباید از غیب خبر بدهم. البته در بعضی جاها در پاورقی توضیحاتی را ارائه داده ام.
ایزدی اظهار کرد: فرض من این بود که شما در دسترسی به منابع دچار محدودیت هستی، مفروض شما این است که این ابهام وجود دارد. در حالی که میدانم نیست. الان مثال میزنم، این شناساییهایی که در شمال خوزستان در گزارشها هست، در محور دهلیز دارید انجام میدهید. در محور شوش، دارید میگویید امروز بچهها شناسایی رفتند، این اتفاق افتاد. برای چی بچهها شناسایی رفتند، دادههای خبری و نکتههای دیگر این را نمیگوید، در حالی که باید بگویید. حتی اگر در سند اولین دستور عملیاتی فتحالمبین ابلاغ نشد. ولی در گفتگوها، تدبیر و عملیات آن منطقه است و این را باید سردار بگویند که در این منطقه است و در طی کتاب اول، در روز پانزدهم یعنی نیمی از کتاب رفته، اولین بار گفته و درست هم هست که امروز اولین طرح عملیاتی با حضور شهید صیاد ابلاغ شد. ولی قبل از آن اینها که دارند میروند شناسایی، اصلاً محور عملیات تأیید شده، نیروها براساس آن محورها دارند میروند شناسایی. ولی در گزارههای خبری این را نمیگوید. یعنی خواننده متوجه نمیشود که برای چه در محور امشب شناسایی رفتند. مثلاً به مشکل خوردهاند یا رفتهاند شناسایی، شناسایی جواب داده، برای چی میگویند راهکار طراحی کن. برای یک تدبیر، آن تدبیر تصمیمش گرفته شده و تشریفات اداریاش انجام نشده. ولی شما پانزده روز اول متوجه نمیشوید.
وی افزود: در پانزده روز اول اصلاً هیچ بحثی از این که سپاه دارد در منطقه شمال خوزستان آماده یک اقدام میشود نیست.
سلیمانی خواه درباره شورای امنیت ملی بیان کرد: در مورد بحث شورای امنیت ملی، این سند یک خط بود، یک خط هم نبود نیم خط بود و وهرچه تلاش کردم تا بتوانم از دادههای دیگر استفاده کنم و آن را تبدیل به یک گزارش مستقل کنم، نشد.