اخبار
حماسه آزادسازی سنندج (۱۲)؛

بچه‌ها برای اینکه بتوانند در آنجا ادامه حیات بدهند، شروع به انجام عملیات کردند. ما در طول یکی، دو ساعت توانستیم از باشگاه افسران به سمت فرماندهی ژاندارمری کردستان برویم. ضدانقلاب باور نمی‌کرد که ما بتوانیم به آنجا تسلط پیدا کنیم و آن امکانات را به دست آوریم.

در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از توطئه‌های دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برای ضربه زدن بر پیکره جمهوری اسلامی و تضعیف ریشه‌های نهال نوپای انقلاب، تجزیه قومی و سرزمینی کشور با توجه به وجود اقوام مختلف در ایران بود؛ حربه‌ای که تا بدین روز نیز دشمنان انقلاب از به کار بستن آن برای تضعیف امنیت ملی ایران ناامید نیستند.

یکی از این اقوام و مناطقی که از ابتدای انقلاب تا بدین روز همواره مورد تحریک دشمنان قرارگرفته، قوم کرد و منطقه کردستان بوده است.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مصمم است در چند شماره، روند حدوداً یک‌ماهه گروگان‌گیری شهر سنندج توسط معاندین و منافقین در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹ و سپس آزادسازی آن را توسط نیروهای وفادار به انقلاب موردبررسی قرار دهد.

بدون شک بررسی تلاش‌ها و اقدامات انجام‌شده برای آزادسازی سنندج، یادآور ایثارگری‌ها و مجاهدت‌هایی است که برای حفظ آب‌وخاک میهن اسلامی‌مان انجام‌شده و سرمشقی برای نسل امروز و نسل‌های آینده ایران در حفظ یکپارچگی و وحدت ملت ایران است:

 

شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹

در شهر سنندج جنگ سختی درگرفته و درگیری‌ها به داخل شهر کشیده شده است. هرلحظه جنگ سخت‌تر می‌شود. درگیری در اطراف رادیو تلویزیون، باشگاه افسران و پادگان شهر ادامه دارد.

گزارش‌های دیگر که طی چند روز گذشته تا این روز انتشاریافته بیانگر آن بود که جز باشگاه افسران که در محاصره شدید نظامی و اقتصادی قرار داشت، تمام مراکز و مقرهای مهاجمان در محاصره و در معرض سقوط به دست مدافعان انقلاب اسلامی بودند.

گزارش‌های یادشده نشان می‌دهد؛ بر اثر حجم آتش نیروهای خودی و درگیری‌های چند روز گذشته، تلفات قابل‌توجهی به نیروهای ضدانقلاب وارد گردیده و با پیشروی نیروها در دو محور حسن‌آباد و تپه الله‌اکبر و تصرف آن نقاط، ضدانقلاب به‌شدت احساس خطر می‌نماید.

در گزارش لشکر ۲۸ سنندج نیز چنین آمده است: راه‌های ورودی اصلی به شهر مسدود و تحت کنترل است. افراد گروه‌های مسلح، پیاده از راه‌های فرعی و ارتفاعات وارد شهر می‌شوند.

 

رافت مدافعین در برابر قساوت مهاجمین

عزیز محمدی رفتار نیروهای خودی را در قبال مردم چنین توضیح می‌دهد:

منبع آب واقع در ارتفاع الله‌اکبر را گرفتیم، اما آب شهر را قطع نکردیم، چون مردم که گناهی نداشتند، اما دموکرات‌ها با خمپاره آن را می‌زدند. آب اصلی شهر و مردم، آنجا بود.

 

مقاومت محاصره‌شدگان در باشگاه افسران/شهیدی که از زیر پیکرش چشمه آب جاری شد

در چنین شرایطی که مدافعان انقلاب اسلامی با به دست گرفتن ابتکار عمل، مهاجمان را تعقیب می‌کردند و در پی انهدام نیروهای مسلح آشوبگر، کمی از آلام و تألمات ناشی از شهادت هم‌سنگران و دوستانشان تسکین می‌یافت، در باشگاه افسران، وضعیت پاسداران و نظامیان محاصره‌شده از روز قبل وخیم‌تر شده بود. در آنجا کمتر نشانه‌ای از امید و زنده ماندن وجود داشت. یکی از محاصره‌شدگان از سپاه اصفهان، اوضاع را چنین گزارش می‌دهد:

وضعیت در آنجا بسیار اسفناک و بغرنج بود. برای زخمی‌ها هیچ امکانات دارویی نبود. باشگاه افسران هیچ آبی برای آشامیدن نداشت و بچه‌ها نمی‌دانستند که آذوقه را از کجا تأمین کنند. یکی از بچه‌ها گفت بروم سیم تلفن را وصل کنم و بگویم که چه امکاناتی می‌خواهیم.

همین‌که رفت، تک‌تیرانداز دشمن ایشان را نشانه رفت. ایشان به زمین افتاد و در حال جان کندن و درحالی‌که یا حسین، یا حسین می‌گفت؛ شهید شد. در جایی که ایشان شهید شد، چشمه آبی پیدا شد که تا بعد از محاصره باشگاه و چند ماه بعدازآن، بچه‌ها از همین چشمه آب استفاده می‌کردند.

بچه‌ها برای اینکه بتوانند در آنجا ادامه حیات بدهند، شروع به انجام عملیات کردند. ما در طول یکی، دو ساعت توانستیم از باشگاه افسران به سمت فرماندهی ژاندارمری کردستان برویم. در آنجا مقداری آذوقه و امکانات بود. دو تا تانک در داخل باشگاه بود. گفتیم آتش بریزند تا این تانک‌ها داخل فرماندهی ژاندارمری شوند. با آوردن آذوقه به باشگاه، بزرگ‌ترین نعمت شامل بچه‌ها شد. تا قبل از این، بچه‌ها برگ درختان را می‌خوردند و آب گندیده. ضدانقلاب باور نمی‌کرد که ما بتوانیم به آنجا تسلط پیدا کنیم و آن امکانات را به دست آوریم.

یک افسر درجه‌دار با دیانت و باتقوا در آنجا برای من الگو بود. هر دفعه که درگیری می‌شد، کتاب قرآن را می‌آورد و بچه‌ها را قسم می‌داد که کوتاه نیایید، زیرا دشمن کاری نمی‌تواند انجام دهد. شما از مملکتتان، کشورتان و دینتان دفاع بکنید و مواظب باشید که خدای‌نکرده تحت تبلیغات این‌ها که از بلندگوهای مسجد پخش می‌شود، قرار نگیرید.

در عملیاتی که آنجا می‌شد، مردم واقعاً کمک می‌کردند. حتی در یک عملیات، پیر زنی بود که به‌صورت پنهانی برای بچه‌ها از پشت دیوار غذا می‌فرستاد. بعداً خبر رسید که ضدانقلاب، آن پیرزن را شهید کرده است.

 

آتش‌بس در آستانه پیروزی

غیر از باشگاه افسران، در بیشتر محورها، درگیری به نفع مدافعان انقلاب جریان داشت. محله شریف‌آباد در اختیار پاسداران بود و پاسداران در باشگاه حملات پیش‌مرگان مهاجم را دفع می‌کردند

رایزنی‌های سیاسی حزب دموکرات با مسئولین اجرایی کشور نیز در آستانه کسب نتیجه قرارگرفته بود. در این حال، فشارهایی که از تهران به مسئولان نظامی شهر وارد می‌شد، صدچندان شده بود. به نظر می‌رسید در برخی از مسئولان نیز به دلیل خستگی، ترس یا لزوم جمع‌آوری پیکر شهیدان و مجروحان از سطح شهر و انتقال به خارج از استان کردستان، زمینه‌های پذیرش آتش‌بس پدید آمده بود.

یکی از نیروهای مردمی در این ‌باره چنین نقل می‌کند: از ضدانقلاب درخواست کردیم که یک آتش‌بس ۴۸ ساعته یا ۱۲ ساعته بدهد تا جنازه‌ها را جمع کنیم که آن‌ها موافقت نمی‌کردند. مجبور بودیم زیر آتش جنازه‌ها را جمع کنیم.

تا آن زمان، مجموعه پاسداران انقلاب اسلامی، حتی در زمان محنت و رنج و مظلومیت، حاضر به قبول این تصمیم و تکرار تجربه‌های تلخ گذشته نشده بودند، به‌خصوص که توانسته بودند پنجه در گلوی مهاجمان اندازند و شاهد آخرین نفس‌ها و تحرکات آشوبگران باشند.

 

رشته‌های ما را پنبه کردید

به نقل از گواهان، بروجردی در واکنش به این تلاش‌های سیاسی، خطاب به صدری فرمانده پادگان (ول شکر ۲۸ کردستان) گفته بود: این حیله سیاسی است. تابه‌حال چندین بار به ما کلک زده‌اند. همین‌که در خطر قرار می‌گیرند؛ به دست‌وپا می‌افتند. ما تمام مواضع دشمن را محاصره کرده‌ایم، فقط یک حمله نیاز است تا کار تمام شود. ما این‌همه کشته و مجروح دادیم. شما با یک توافق پنهانی همه رشته‌های ما را پنبه کردید.

به‌هرحال در ساعت ۱۴ امروز پس از ترک فوری مهاباد توسط هلی کوپتر، هیئت ویژه دولت به حضور رئیس‌جمهور رسید و توافقنامه‌ای که بین خود و سران گروه‌های غیرقانونی تهیه‌شده بود؛ به تصویب بنی‌صدر رساند.

سرانجام در ساعات پایانی این روز، ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران اطلاعیه‌ای مبنی بر اعلام آتش‌بس منتشر کرد که در بخشی از آن آمده بود:

برای جمع‌آوری اجساد کشته‌های غیر محلی که در خیابان‌ها مانده‌اند، دستور داده شد از ساعت ۱۰ صبح تا ۴ بعدازظهر روز یکشنبه ۱۴/۲/۱۳۵۹ لشکر سنندج و سپاه پاسداران، پاک‌سازی شهر را متوقف و آتش‌بس نمایند تا آمبولانس‌هایی که دارای پرچم هلال‌احمر می‌باشند، اجساد کشته‌ها را جمع‌آوری نمایند. پس از پایان آتش‌بس، واحدهای ارتش و سپاهیان پاسدار مستقر در منطقه مأموریت خود را دنبال خواهند نمود و یقین است؛ درصورتی‌که افراد مسلح غیرقانونی همچنان به تلاش مذبوحانه خود ادامه دهند، به‌سختی سرکوب خواهند شد و شهر از وجود آن‌ها پاک‌سازی خواهد گردید تا مردم آسیب‌دیده شهر سنندج بتوانند به خانه‌های خود بازگردند و در آرامش به سر برند.

 

ادامه دارد...

 

منبع:

 نداف، مجید، بیست‌ودو روز نبرد (آزادسازی سنندج)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، دانشگاه امام حسین (ع)، چاپ اول: ۱۳۹۹، صفحات ۴۰۵، ۴۰۶، ۴۰۷، ۴۰۸، ۴۰۹، ۴۱۲، ۴۱۳، ۴۱۴، ۴۱۵

لینک کوتاه :
کد خبر : 818