سردار یعقوب زهدی گفت: حتی من چندین بار از خود حسن طهرانی مقدم شنیدم که او را خیلی ستایش میکرد و حتی از نظر هوش و سواد از خودش بهتر میدانست و میگفت خیلی مخ است.
علیرضا ناهیدی سال ۱۳۳۹، در شرق تهران متولد شد. وی در شهریور ۱۳۵۹، به سپاه پاسداران پیوست و عازم کردستان شد. ناهیدی خیلی زود کار با سلاحهای گوناگون ر ا یاد گرفت و همین امر سبب شد؛ احمد متوسلیان او را بهعنوان مسئول ادوات و توپخانه معرفی کند.
ناهیدی در زمستان ۱۳۶۰، به همراه کاروان اعزامی از مریوان به جنوب اعزام شد و در بدو تشکیل تیپ ۲۷، واحد توپخانه و ادوات را راهاندازی کرد.
او در عملیاتهای بسیاری با سمت فرماندهی تیپ ذوالفقار شرکت کرد. وی در ۲۷ بهمن ۱۳۶۱، در عملیات والفجر مقدماتی پس از مجروحیت با خمپاره ۶۰ در بیمارستان بستری و سه روز بعد، در ۳۰ بهمن ۱۳۶۱ به شهادت رسید.
روایت یعقوب زهدی
سردار یعقوب زهدی؛ سومین فرمانده توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس در بخشی از کتاب تاریخ شفاهی خود به بیان برخی از ویژگیها و درایتهای شهید علیرضا ناهیدی پرداخته که به مناسبت سالروز شهادت ایشان منتشر میشود:
تیپ ۲۷ حضرت رسول (ص) به دلیل اینکه آقای علیرضا ناهیدی آدم متخصص و باهوشی بود و با توپهایی که در عملیاتهای قبلی از عراق غنیمت گرفته بود، توانست توپخانه تیپ ۲۷ حضرت رسول (ص) را راهاندازی کند و جزو یگانهایی بود که توپخانه قوی داشت.
ناهیدی خودش آموزش میگذاشت و کار با توپخانه را به نیروها یاد میداد. آن موقع، آقای علیرضا ناهیدی، فرمانده گردان ذوالفقار بود.
تیپ ۲۷ حضرت رسول (ص) یک گردان ذوالفقار، یک گردان ادوات و یک واحد ضد موشکی داشت. آقای ناهیدی با نبوغ خود توانست آن واحدها را راه بیندازد.
تقریباً میشود گفت که تیپ ۲۷ حضرت رسول (ص) و تیپ ۱۴ امام حسین (ع) از نظر آتشبار و راهاندازی توپها شانهبهشانه و جزو یگانهای قوی سپاه بودند.
علیرضا ناهیدی را که فردی فوقالعاده بااستعداد و واقعاً یکی از سرمایههای بزرگ برای آینده نظام بود، در عملیات والفجر مقدماتی از دست دادیم.
حتی من چندین بار از خود حسن طهرانی مقدم شنیدم که او را خیلی ستایش میکرد و حتی از نظر هوش و سواد از خودش بهتر میدانست و میگفت خیلی مخ است.
منبع:
محمود چهارباغی، امیرمحمد حکمتیان، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: توپخانه سپاه پاسداران (جلد اول)، روایت: یعقوب زهدی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۱۶۵، ۱۶۶، ۲۱۰، ۲۱۱