سردار مرتضی قربانی بر نقش مؤثر راویان دوران دفاع مقدس تأکید و بیان کرد: سرمایه، تجربه، خاطرات، اسناد و مدارک رزمندگان و فرماندهان توسط این راویان ثبت شد و بنا بر فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی این گنج باید حفظ شود.
در مراسم رونمایی از دو عنوان کتاب «بهشرط بهشت» زندگینامه شهید سعید امیریمقدم و «خانه بیست و ششم» زندگینامه شهید مجید صادقینژاد؛ شهدای راوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس که امروز (دوشنبه) چهاردهم شهریورماه برگزار شد، سردار مرتضی قربانی با اشاره به خاطراتی از روزهای آغازین جنگ تحمیلی، اظهار کرد: ما در آن روزها خمپاره توپ و تانک ندیده بودیم و تنها ژ ۳، برنو، ام 1 را در جریان انقلاب اسلامی دیده بودیم اما زمانی که برای اولین بار به خوزستان رفتیم و عراق در اهواز مخازن نفتی را با جنگندههای خود بمباران کرد ما تازه یکگوشه از جنگ را آنجا لمس کردیم.
وی با اشاره بهفرمان و پیام امام خمینی (ره) در ماجرای حصر آبادان گفت: امام خمین شکستن حصر را بهعنوان تکلیف شرعی بر عهده رزمندگان نهاد و ما بر اساس تکلیف شرعی که بر عهده داشتیم مقاومت کردیم و آنجا را حفظ کردیم اما با توجه به اینکه آن روزها هنوز راویان در کنار فرماندهان حضور نداشتند، مقاومتهای آن روزها ثبت و ضبط نشده است.
این فرمانده دوران دفاع مقدس به اولین تیپها و لشکرهایی که در سپاه تشکیل شد اشاره و بیان کرد: لشکر کربلا، لشکر امام حسین، لشکر عاشورا، لشکر محمد رسولالله، لشکر نجف اشرف و لشکر ولیعصر جزو اولین لشکرهای بود که در دوران جنگ تحمیلی بهصورت سازمانیافته تشکیل شدند.
وی با اشاره به اینکه در آن دوران باوجود کمی امکانات و حتی نبود تجربیات لازم ولی با توکل بر خدا و با نیتی خالصانه برای دفاع از کشور به میدان جنگ رفته بودیم، یادآور شد: من وقتی حکم فرماندهی یکی از تیپها را بر عهده گرفتم، نه برنامهریزی و نه نیرویی بود؛ لذا به خدا گفتم که تمام امیدم به تو است که ناگهان نیرویهایی از اصفهان به آنجا آمدند. درهرصورت نیروها را سازماندهی کردیم.
سردار قربانی به حضور روایان در دوران دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: بعدازاینکه شاکله روایتگری جنگ شکل گرفت ۲ نفر را نزد بنده فرستادند تا کلیه اخبار و اطلاعات را ضبط و جمعآوری کنند. روزی که نزد بنده آمدند، آنها را برای ساخت سنگر را به کار گرفتیم تا اینکه بعد از ساخت سنگر، همه را در سنگر جمع کرده بودیم که ناگهان گلولهای روی سنگر خورد و رملها و الوارها روی ما ریخت و بیسیمها و ابزار ما زیر رملها رفت. گفتیم نمیتوانیم عملیات کنیم؛ اما سرلشکر رشید آمد و گفت که باید عملیات کنید و سپس برای ما مهمات هم رسید. از آنجا بود که راویان نیز پیش از قبل با ما همراه شدند و ارتباط خوبی برقرار شد و آنها جزو سازمان ما شدند و از رزمندگان و فرماندهان محاسبه میگرفتند.
وی بر نقش مؤثر راویان دوران دفاع مقدس تأکید و بیان کرد: سرمایه، تجربه، خاطرات، اسناد و مدارک رزمندگان و فرماندهان توسط این راویان ثبت شد و بنا بر فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی این گنج باید حفظ شود.
در پایان سردار قربانی به بخشی از کتاب «به شرط بهشت» اشاره کرد و با یادآوری خاطره خود با شهید امیریمقدم گفت: در آن زمان ما اجازه نداشتیم اجازه دهیم تا راویان از ما جدا شوند ولی شهید امیری مقدم برای حضور در خطوط نبرد چندین بار از من در خواست کردم. من هم با این شرط که در یک برگه برایش نوشته بودم اجازه دادم.
در کتاب «به شرط بهشت» شهید امیری مقدم در خاطرات خودنوشت خود، چنین نوشته است:
از سنگر فرماندهی رفتم بیرون؛ کمی قدم زدم. دوباره برگشتم؛ هرطور شده باید رضایتش را جلب میکردم. یک کاغذ برداشتم؛ رویش نوشتم: «التماس میکنم بگذارید من بروم.» و دادم دستش. زیر کاغذ نوشت : «نه» چند ثانیهای به دست آقامرتضی خیره مانده بودم که دوباره چیزی به ذهنم رسید؛ زیر کاغذ نوشتم : «فقط برای رفتن به بهشت» این بار این آقامرتضی بود که نگاهش روی دستخط من بیحرکت مانده بود. بعد از چند ثانیه کاغذ را برگرداند و پشت آن نوشت: «برادر عزیز جناب آقای امیریمقدم، رفتن از بانه به تهران مسئله شما را حل نمیکند. رفتن از بانه به بهشت شرط است. با این رفتن من موافقم.»