شهید اسماعیل عیدیان در وصیت نامه خویش آورده است: این دنیا ارزش این را ندارد که انسان دنبال مال و این طور چیزها باشد، چون عاقبت انسان مرگ است و وقتی که انسان مرد، به غیر از یک کفن چیز دیگری هم که با خودش نمی برد و تمام چپزهایی را که به دست آورده با حسرت باید از دست بدهدو چشم از این دنیا فرو بندد.
یکی از اقشاری که حضور تأثیرگذار و چشمگیری درصحنههای نبرد و دفاع از میهن داشتند، دانش آموزان نوجوانی بودند که درس و مدرسه را به میدان جنگ برده و با شرکت حماسی و فعال خود، نقش ارزندهای در تغییر و پیشبرد اهداف جنگ و عملیات ایفا کردند و با پذیرش مسئولیتهایی فراتر از سن و سال خویش، در کنار فعالیت گسترده در خطوط مقدم و پشت جبههها، از کنشگران اصلی دفاع مقدس بودند.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس از هشتم آبان ماه «روز نوجوان» تا سیزدهم آبان ماه که «روز دانشآموز» است درصدد است تا با انتشار گزارش و یا معرفی برخی از شهدای دانشآموز و همچنین راویانی که در دوران دفاع مقدس در سنین نوجوانی بودهاند به معرفی این گمنامان تاریخ دفاع مقدس بپردازد.
شهید اسماعیل عیدیان
اسماعیل عیدیان در پانزدهم اسفند ۱۳۴۶ در شهرستان اسفراین از استان خراسان شمالی به دنیا آمد و بعد از دوره کودکی به مدرسه رفت تا علم و دانشآموخته و برای آینده کشورش مفید باشد.
او تحصیلات خود را در مقطع دبیرستان ادامه داد و دانشآموز درسخوانی بود که مرتب از سوی معلمان مورد تشویق قرار میگرفت لیکن شروع جنگ تحمیلی و لزوم حفظ و حراست از آرمانهای انقلاب، قلم را از دستان اسماعیل گرفت و سلاح به دستش داد و وی بعد از رشادتهای مثالزدنی در ۲۷ فروردین ۱۳۶۴ در شرق دجله به شهادت رسید و پیکر مطهر و چاکچاک شده وی مدت ها غریبانه در جزایر مجنون بر زمین افتاده بود تا اینکه بعد از گذشت ۱۲ سال، تفحص شده و در زادگاهش گلزار شهدای اسفراین آرام گرفت.
ویژگیهای فردی و اخلاقی
به روایت مادرش، اسماعیل رابطه خوبی با معلمان و همکلاسیهایش داشت و همه او را به خاطر جدیت و سختکوشی در درس خواندن میستودند.
اسماعیل خندان
خوشاخلاقی او نیز زبانزد بود و همگی او را بهعنوان اسماعیل خندان میشناختند. اوقات فراغت را هم به ورزش و مطالعه میگذراند و ساعاتی از روز را در مسجد و در کنار بچههای بسیج به کارهای فرهنگی میپرداخت. بهعلاوه به خاطر از دست دادن پدر، در کنار برادر بزرگتر به کارگری میرفت تا به امرارمعاش خانواده کمک کند.
تخریب چی عارف
به روایت همشهری و هم رزمش، اسماعیل در ابتدا رسته بیسیمچی را انتخاب کرد اما با علاقهای که به امور تخریب داشت، بعد از مدتی به گروه تخریبچیان تیپ ویژه شهدا پیوست و در همین مسئولیت نیز در حین انجاموظیفه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهید شد.
تخریبچی بودن روحیه عرفانی بالایی میخواهد و معمولاً کسانی که خود را از همه وابستگیهای دنیوی رها کرده بودند، به گروه تخریب میپیوستند.
جلوههایی از این عرفان و طیران روح در وصیتنامهای که از او باقیمانده، نمایان است:
این دنیا ارزش این را ندارد که انسان دنبال مال و اینطور چیزها باشد، چون عاقبت انسان مرگ است و وقتیکه انسان مرد، بهغیراز یک کفن چیز دیگری هم که با خودش نمیبرد و تمام چیزهایی را که به دست آورده با حسرت باید از دست بدهدو چشم از این دنیا فروبندد.
منبع:
احمدی، حسین، محصلان مدرسه عشق: دانش آموزان در دفاع مقدس، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۱، صفحات ۶۲۳، ۶۲۴