خود پذیرش قطعنامه، جهاد بزرگتری بود که امام انجام دادند و این ضربه بزرگی به جبهه استکبار بود. چون دشمن از جنگ تحمیلی نتیجه نگرفت، برای جلوگیری از فراگیری و صدور انقلاب اسلامی و نابودی آن، به جنگ با ما آمد؛ ولی با تدبیر امام، خود جنگ عامل بقای انقلاب اسلامی شد. میتوان گفت که پذیرش بهموقع قطعنامه، تبدیل تهدید دشمنان به فرصت بر ضد آنها شد.
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، حجتالاسلام عبدالله حاجی صادقی؛ نماینده ولیفقیه در قرارگاه قدس در دوران دفاع مقدس در بخشی از کتاب تاریخ شفاهی خود به تفسیر و تبیین دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط امام خمینی (ره) و ثمرات این تصمیم بزرگ و تاریخی امام راحل پرداخته که به مناسبت سالروز تصویب و پذیرش این قطعنامه منتشر میشود:
در جنگ تحمیلی کشورهای زیادی به صدام کمک کردند؛ اما نتوانستند در جنگ پیروز شوند. آنها نمیخواستند ایران در جنگ پیروز شود. همه میگفتند که اگر ایران با این وضعیت که همه دنیا پشت صدام است، پیروز شود، برای دنیا یک شکست بزرگ محسوب میشود؛ لذا ایران نباید پیروز شود.
عراقیها در صحنه جنگ نمیتوانستند موفقیتی به دست بیاورند و در مقابل، ما پیروزیهای بزرگی به دست میآوردیم. همه از قدرت ایران شگفتزده شده و به این باور رسیده بودند که نمیشود ایران اسلامی را در میدان جنگ شکست داد.
بعد از موفقیتهای چشمگیر رزمندگان، استکبار جهانی، چهل درصد توان نظامی ارتش صدام را افزایش داد. در مقابل، تسلیحات و تجهیزات معمولی مرتبط با جنگ را به ما نمیداد.
از آن تاریخ به بعد، ژاپن هم ماشین تویوتا را که در جنگ از آن استفاده میکردیم، به ما نفروخت. ابرقدرتها حتی سلاح شیمیایی را هم تجربه کردند؛ ولی دیدند با این سلاح هم نمیتوانند ایران را به زانو درآورند. با همه این تلاشها، خون بر شمشیر پیروز شد.
در وضعیتی که تلاشهای دشمنان ایران اسلامی ناکام مانده بود، صدام و حامیانش تلاش کردند که به لحاظ سیاسی و نظامی جلوی ایران را بگیرند و مانع از پیروزیهای پی در پی اش شوند؛ لذا قطعنامه را تهیه کردند.
آنها قصد داشتند که با دادن امتیازاتی، ایران را مجبور به پذیرش قطعنامه کنند، جنگ را خاتمه و صدام را هم نجات بدهند. این را هم پیشبینی کرده بودند که چون ایران در اوج پیروزی است، بهاحتمالزیاد، قطعنامه را نمیپذیرد، در نتیجه آنها در افکار عمومی دنیا این موضوع را مطرح میکنند که اگر ایران جنگطلب و خونریز نیست، چرا با وجود همه امتیازها، قطعنامه را قبول نکرده است؟
در این صورت، ما چه کار میتوانستیم بکنیم؟ با این وضعیت، اگر آنها ضربهای به ما میزدند، افکار عمومی دنیا آن را میپذیرفت.
آنها حتی اقداماتی مثل زدن هواپیمای مسافربری ایرباس ما، تحریم شدیدتر اقتصادی و تقویت بیشتر صدام را انجام دادند تا زمینه را برای ضربه نهایی و پذیرش جهانی حمله واحد بر ضد ایران فراهم کنند. همه این دوراندیشیها شده بود تا وقتی ما قطعنامه را نپذیرفتیم، خیلی راحت انقلاب اسلامی را نابود کنند.
در واقع آنها با این قطعنامه میخواستند جلوی پیروزی ایران را بگیرند. اگر ایران قطعنامه را نمیپذیرفت، به دنیا اعلام میکردند که ایران زیر بار صلح نمیرود و به تعبیر خودشان، او را جنگطلب معرفی میکردند و بعد از آماده شدن افکار عمومی جهان، به ایران حمله میکردند. امام از اول قطعنامه را نپذیرفتند تا همه نقشههایشان آشکار شود و درست زمانی که تصورش را نمیکردند، آن را پذیرفتند.
حضرت امام اگرچه برایشان خیلی سخت بود و از پذیرش قطعنامه به جام زهر تعبیر کردند، با دوراندیشی و دشمنشناسی، با پذیرش قطعنامه، نقشه دشمن را برهم زدند.
اگر این قطعنامه پذیرفته نمیشد، خسارات فراوانی میدیدیم؛ اوضاع جنگ کاملاً عوض میشد و دشمن دوباره برای گرفتن شهرها حمله میکرد.
امام هرگز جنگ انقلاب اسلامی با استکبار را پایانپذیر نمیدانستند؛ حتی بیشترین اعلام جنگ امام با دنیای استکبار، در بیانیه قطعنامه است. به باور ایشان، قطعنامه هم یک جنگ بود. جنگ یعنی چه؟ یعنی دشمن را شکست دادن. امام میخواستند دشمن را بشکنند.
اینکه امام میگویند جنگ را تا رفع فتنه، منظورشان این نیست که جنگ با صدام تا رفع فتنه؛ بلکه جنگ با استکبار تا رفع فتنه.
الآن هم این جنگ ادامه دارد. مگر الآن ما با استکبار در حال جنگ و درگیری نیستیم؟ این عمق قضیه است. حرف امام این بود که این تقابل، درگیری و منازعه جبهه حق و باطل تا زمانی که فتنه و فتنهگر نابود نشود، تمامشدنی نیست. این یک واقعیت است.
بههرحال، خود پذیرش قطعنامه، جهاد بزرگتری بود که امام انجام دادند و این ضربه بزرگی به جبهه استکبار بود. چون دشمن از جنگ تحمیلی نتیجه نگرفت، برای جلوگیری از فراگیری و صدور انقلاب اسلامی و نابودی آن، به جنگ با ما آمد؛ ولی با تدبیر امام، خود جنگ عامل بقای انقلاب اسلامی شد.
میتوان گفت که پذیرش بهموقع قطعنامه، تبدیل تهدید دشمنان به فرصت بر ضد آنها شد.
مبنای تصمیم امام برای پذیرش قطعنامه، قدرت صدام نبود؛ ضعف ما بود که میگفتیم دیگر نمیشود جنگ را ادامه داد. خواهشم این است که نسل جدید، به بیانیه امام در پذیرش قطعنامه دقت کنند.
کدام بیانیه را سراغ دارید که بیشتر از این بیانیه امام به جبههبندی و مرزبندی بین جبهه انقلاب و جبهه استکبار و جنگ پایانناپذیر ما با جبهه استکبار تکیه کند؟!
این خیلی مهم است! امام فرمودند که جنگ ما با کفر و استکبار تمام نمیشود. جبهه و سنگر عوضشده است، اما این به معنای پایان نبرد با استکبار نیست. تأکید امام در بیانیه این بود که این انقلاب، با یک قطعنامه تمام نمیشود و مرزبندیها همچنان ادامه دارد.
منبع:
موحد علوی، علیرضا، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت عبدالله حاجی صادقی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۲۴۴، ۲۴۵، ۲۴۸، ۲۴۹، ۲۵۱