به مناسبت سالروز شهادت آیت‌الله اشرفی اصفهانی منتشر شد؛
شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی: الآن خوابی که این جوان دیده و دومرتبه هم در خواب شرفیاب محضر مقدس امام عصر شده و مکرر خواب‌هایی که برای ما نقل کرده‌اند و همه‌اش شواهدی دارد که رؤیای صادقه است. پس ای رزمندگان اسلام، بدانید که خدا با ماست.

شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی: الآن خوابی که این جوان دیده و دومرتبه هم در خواب شرفیاب محضر مقدس امام عصر شده و مکرر خواب‌هایی که برای ما نقل کرده‌اند و همه‌اش شواهدی دارد که رؤیای صادقه است. پس ای رزمندگان اسلام، بدانید که خدا با ماست.

آیت‌الله اشرفی اصفهانی «چهارمین شهید محراب» است که در 23 مهر 1361 در نماز جمعه کرمانشاه، بر اثر انفجار نارنجک منافقان به شهادت رسیدند.

آیت‌الله اشرفی اصفهانی در دوران دفاع مقدس همواره همراه با رزمندگان بودند و با حضور در میادین نبرد علاوه بر ایجاد امید در آن‌ها بر انگیزه و رغبت رزمندگان برای حق‌طلبی و مبارزه می‌افزودند.

پسر شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی در خاطره‌ای از ایشان نقل می‌کند که در دو کتاب «شهدای محراب و دفاع مقدس» و «رؤیای بانه» که به ترتیب توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و نشر مرزوبوم منتشر شده است:

در شب جمعه هشتم مهر سال 1361، در منطقه غرب، بخش سومار، عملیات مسلم‌بن‌عقیل با حضور آیت‌الله اشرفی اصفهانی و تنی چند از شخصیت‌های کشوری و لشکری و وزرا آغاز شد.

در این عملیات که در منطقه غرب بی‌سابقه بود، عده زیادی از مزدوران بعثی کشته یا زخمی یا اسیر شدند. قبل از آغاز عملیات، شهید محراب با امام امت ملاقات و گفت‌وگو کرد. روز قبل از عملیات گروهی از فیلم‌برداران به منزل شهید رفته بودند تا فیلمی از زندگی شهید محراب تهیه کنند. آن فیلم‌برداری هفت ساعت طول کشید و ایشان بی‌نهایت خسته شدند. پس از فیلم‌برداری تلفن به صدا درآمد. معلوم شد قرار است همان شب، عملیات شروع شود. فرماندهان منتظر آیت‌الله اشرفی بودند. در آن لحظه که نه محافظین و نه وسیله نقلیه ایشان در دسترس بود، با اتومبیل پیکانی که مربوط به قرارگاه بود، به‌سوی محل هلی‌کوپتر راهنمایی شدند و به قرارگاه عملیات نزدیک شهر سومار آمدند. عملیات مسلم‌بن‌عقیل در شب جمعه با دعای کمیل و دعای توسل در ساعت دوازده شب شروع شد.

1571 1

از آن شب، من خاطرات زیادی دارم: در آن شب، شهید محراب یک‌لحظه آرام نبود و تا صبح به دعا کردن اشتغال داشت و هرگاه به ایشان پیشنهاد می‌شد اجازه دهد چادر را خلوت کنند تا ساعتی استراحت کند، اجازه نمی‌داد و می‌فرمود: «امشب شب خواب نیست، شب دعا و توسل است» و لحظه‌ای حاضر نشدند استراحت کنند.

صبح روز عملیات، نزدیکی‌های طلوع آفتاب که عده‌ای رزمندگان و غیر رزمندگان مشغول نماز و دعا بودند، ناگهان یک گلوله توپ مزدوران بعثی در فاصله چندمتری چادر شهید محراب و دیگر شخصیت‌ها آمد که بر اثر آن، یک وسیله نقلیه ارتش آتش گرفت. پس‌ازاین ماجرا، فرمانده سپاه و ارتش پیغام فرستادند که باید آقای اشرفی از منطقه خارج شوند؛ چون محل شناسایی شده و هرلحظه احتمال خطر هست. پیغام فرماندهان را برای ایشان آوردند. او جواب فرمود: «من از این محل نمی‌روم و آماده هرگونه مسئله‌ای هستم؛ زیرا خون من رنگین‌تر و جان من عزیزتر از این عزیزان رزمنده نیست. من باید تا پایان عملیات اینجا باشم.» کار به‌جایی رسید که نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران، حجت‌الاسلام آقای محلاتی، عبا و عمامه ایشان را برداشت و بر سر و دوش ایشان گذارد و عصای او را به دست وی داد و دست او را گرفت و از چادر بیرون برد و تا جلوی اتومبیل هدایت کرد. سپس ایشان را به کرمانشاه برد. شهید محراب این‌گونه عاشق جبهه بود و به رزمندگان عشق می‌ورزید.

دو روز از عملیات مسلم‌بن‌عقیل می‌گذشت. یکی از برادران پاسدار که در عملیات فتح‌المبین مجروح شده و از حضرت رضا (ع) شفا گرفته بود، برای مرتبه دوم در عملیات مسلم‌بن‌عقیل شرکت کرده و بر اثر موج انفجار در بیمارستان بستری بود. او پس از بهبودی با وضعیت عجیب و غیرقابل وصفی به‌قصد ملاقات با آیت‌الله اشرفی به منزل ایشان آمد. وقتی چشم این برادر پاسدار به آیت‌الله اشرفی افتاد، ناگهان ناله‌ای زد و گفت: «آه»، سپس صدای گریه‌اش بلند شد. پس از لحظاتی آرام گرفت و رو کرد به آقای اشرفی و اظهار داشت: «من شب عملیات مسلم‌بن‌عقیل امام زمان را در خواب دیدم و آن حضرت به من پیغامی دادند و فرمودند این پیغام را به آقای اشرفی بده و سفارش کن که ایشان در نماز جمعه به مردم بگوید.» متن پیام حضرت این بود که «داستان شما رزمندگان اسلام مانند داستان آن‌هایی است که خداوند در سوره انفال آیه 8 تا 12 بیان فرموده است.»

برادر پاسدار این جریان را برای آیت‌الله اشرفی گفتند و ایشان هم قرآن را باز کردند. آیات مزبور از سوره انفال را پیدا و دقایقی مطالعه کردند. آنگاه برادر پاسدار را در آغوش گرفتند و فرمودند: «این خواب شما از رؤیاهای صادق است و واقعیت دارد و درست جریان عملیات مسلم‌بن‌عقیل مانند جریان جنگ بدر است.» آنگاه شهید محراب درخواست کردند که جریان را خود در نماز جمعه بگوید، که در هفته بعد، یعنی در آخرین نماز جمعه آیت‌الله اشرفی بین نماز جمعه و عصر جریان را برای نمازگزاران بیان کرد.

حضرت آیت‌الله اشرفی اصفهانی پس از بازگشت از عملیات مسلم‌بن‌عقیل اتفاقاتی را که در حین عملیات مشاهده کرده بود و همچنین توصیه حضرت امام عصر (عج) در عالم رؤیا به یکی از رزمندگان را در خطبه‌های نماز جمعه یک هفته بعد، در تاریخ 16 مهر 1361 که آخرین نماز جمعه ایشان پیش از شهادت نیز بود، برای مردم کرمانشاه بیان کرد:

در جنگ بدر نیز عده مسلمان‌ها کم بودند و عده کفار زیاد بودند. مسلمانان استغاثه کردند به خدا: «إِذ تَستَغِيثُونَ رَبَّكُم فَاستَجَابَ لَكُم»؛ خدا دعاشان را مستجاب کرد و پیروزشان کرد. پس ای رزمندگان اسلام، این دعا و توسل هاتان را ترک نکنید. این دعای کمیل‌ها را ترک نکنید. این ندبه‌ها و توسل به امام عصرتان را ترک نکنید. ما محرم آمد. با آمدن ماه حسین ان شاءالله پیروزی شما نزدیک است. چراکه خداوند ان شاءالله همان‌طور که دعای مسلمانان را در جنگ بدر با فرستادن هزاران فرشته مستجاب کرد: فَاستَجَابَ لَكُم أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلف مِّنَ ٱلمَلَائِكَةِ مُردِفِينَ»، دعای شما را هم مستجاب خواهد کرد. این‌ها حرف قرآن است و بر اساس سخن قرآن حضور این هزار فرشته که مسلماً به‌صورت انسان بوده‌اند، باعث پیروزی مسلمانان در جنگ بدر شده است. البته هرکدام هم یک قبضه شمشیر داشتند، آمدند در صف مسلمین. این‌ها مطمئن شدند به اینکه دیگر حالا می‌توانند بر دشمن غلبه کنند. خوابشان برد. یک عده احتیاج به آب پیدا کردند، آب هم نبود. شیطان هم شروع کرد به وسوسه کردن به اینکه عده شما کم است و عده دشمن زیاد است. آب هم ندارید، آن‌ها آب دارند. شما فاقد آب هستید. خدا برای این کید شیطان را خنثی بکند و برای اینکه این‌ها خودشان را تطهیر کنند و اینکه استفاده از آب بکنند، برای آشامیدن، باران را برایشان فرود فرستاد و فرمود: «ما به ملائکه چنین دستوری دادیم» و همچنین فرمود: «ما در قلب کفار، رعب و وحشت شما را انداختیم.» یکی از پیشروی‌های ما هم در این فتوحات، همین ایجاد رعب در دل کفار بوده است. اتفاقاً همان شبی که ما رفتیم در همین قرارگاه ارتش در نزدیکی جبهه سومار، در جایی که عملیات مسلم‌بن‌عقیل در حال انجام بود. من آنجا گفتم، هفته قبل هم گفتم، قطرات باران که می‌آمد، بوی عطر و عنبر به مشام می‌رسید. گفتم امام زمان در بین شما رزمندگان است. معلوم هم هست به اینکه این پیشروی و این فتح که 150 کیلومترمربع از زمین‌های اشغالی ما به دست اسلام و به دست مسلمین و رزمندگان افتاد، میسر نشد مگر به نصرت الهی: «وَمَا النَّصرُ إِلّا مِن عِندِ اللَّهِ». این آیات برای این است که به ما درس این معنا را بدهد به اینکه همیشه شما متشبث به خدا بشوید. خدا به شما کمک می‌دهد. دعا را رها نکنید. توسل را رها نکنید و قضیه‌ای هم که در جنگ بدر بوده، یکی قضیه آمدن باران بوده که در همین حمله هم شب قبلش باران آمد. حالا هم بااینکه فصل باران نیست، باران می‌بارد. این چیزی جز نصرت برای رزمندگان اسلام نیست. این کمک الهی است که صدامی‌ها از هوا نتوانند به ما حمله کنند.

1571 2

ایشان در بخش دیگری از همین نماز جمعه، بار دیگر به شرفیابی یکی از رزمندگان محضر امام عصر (عج) اشاره کرد:

و یک بشارت به تمام رزمندگان بدهم! بدانید حتماً خدا با شماست. سایه پربرکت امام عصر بالای سر شماست. الآن خوابی که این جوان دیده و دومرتبه هم در خواب شرفیاب محضر مقدس امام عصر شده و مکرر خواب‌هایی که برای ما نقل کرده‌اند و همه‌اش شواهدی دارد که رؤیای صادقه است. پس ای رزمندگان اسلام، بدانید که خدا با ماست.

لینک کوتاه :
کد خبر : 1584

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245