به مناسبت سالروز شهادت سید مرتضی آوینی؛

آقا مرتضی هرکاری که می‌کرد فقط برای رضای خدا بود. اینجاست که آدم یاد کلام حاج همت می‌افتد که قلم می‌زنیم برای رضای خدا، حرف می‌زنیم برای رضای خدا، کار و همه‌چیز برای رضای خدا باید باشد.

سید مرتضی آوینی در ۲۱ شهریورماه ۱۳۲۶ در شهر ری متولد شد. بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در شهرهای زنجان، کرمان و تهران، به دلیل علاقه‌ای که از کودکی به هنر داشت، در سال ۱۳۴۴ در رشته معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، تحصیلات دانشگاهی خود ر ا آغاز کرد و در سال ۱۳۵۴، فوق‌لیسانس خود را در رشته معماری کسب کرد.

وی در کنار تحصیلات در رشته معماری، در زمینه سرودن شعر و مقاله‌نویسی و نقاشی هم فعال بود.

شهید آوینی بعد از آشنایی با اندیشه‌های امام خمینی (ره) به یک جوان انقلابی تبدیل شد. پس از انقلاب عضو جهاد سازندگی شد و در حوزه فیلم‌سازی فیلم مستند و روزنامه‌نگاری به فعالیت پرداخت.

در روز بیستم فروردین ۱۳۷۲، شهید آوینی به همراه یک گروه فیلم‌برداری، برای ساخت مجموعه جدید از مستند روایت فتح، به فکه که یکی از مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس بود رفته بودند و زمانی که برای انتخاب لوکیشن در حال بررسی منطقه بودند، در کنار مهندس سعید یزدان‌پرست، با یکی از مین‌های به‌جامانده از جنگ ایران و عراق برخورد کردند و به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

بعد از شهادت مقام معظم رهبری، عنوان سید شهیدان اهل‌قلم را به وی دادند.

 

روایت عبدلی؛ راوی مناطق عملیاتی دفاع مقدس

2245 1

عبدلی از راویان مناطق عملیاتی دفاع مقدس در مورخه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ در منطقه عملیاتی فکه و در یادمان محل شهادت شهید بزرگوار؛ سید مرتضی آوینی، در جمع تعدادی از زائرین راهیان نور به بیان برخی از خصوصیات اخلاقی و فکری این شهید هنرمند پرداخته که به مناسبت سالروز شهادت ایشان منتشر می‌شود:

«سید مرتضی آوینی در طول جنگ شروع به ساختن مستند کرد، مستندهایی که شهید آوینی ساخت، هنوز هم به‌عنوان یک سبک نوین مستندسازی در آمریکا تدریس می‌شود. بنده آن موقع که دانش‌آموز بودم، انتظار می‌کشیدیم که شب‌های جمعه مستندهای شهیدآوینی را از صداوسیما تماشا کنیم و آشنایی ما با دفاع مقدس و جنگ از همان زمان شروع شد.

گذشت و بعد از جنگ عده‌ای به ایشان هجمه‌هایی را وارد ساختند. تا قبل از زمان شهادت، ایشان مخالفان زیادی داشت، چون فرزند زمان خودش بود و بعضی‌ها حرف‌هایش را نمی‌فهمیدند. بعد از جنگ ساختن مستند دفاع مقدس را با هجمه‌هایی که آوردند، تعطیل کردند.

 

دستور آقا به سید برای ازسرگیری مستندسازی

2245 2

با توجه به شرایط بوجود آمده حضرت آقا که همواره در مواقع ضروری نقششان برجسته بوده، جمع بچه‌های روایت فتح را فرامی‌خواند. آقا هنوز نمی‌دانست که این زیرنویس‌ها و به‌اصطلاح انگلیسی، نریشن های مستندهای دفاع مقدس را چه کسی می‌گوید. چراکه مستندات شهید آوینی را نگاه کنید می‌بینید که در تیتراژ پایانی اسمی از ایشان نمی‌آید.

 توی اون جمع کنار بچه‌ها نشسته بود ولی هیچ‌وقت نگفت که من نریشن های مستندهای دفاع مقدس را گفتم که بعد آقا متوجه شدند که آقا سید مرتضی آوینی این صداها را گفته‌اند و از ایشان می‌خواهند که دوباره تولید مستندهای دفاع مقدس را شروع کنند.

وارد میدان می‌شود با تهیه مستندی به نام شهر آسمان در خرمشهر؛ شهر آسمان یک، دو و… می‌آید و شناسایی می‌کند این منطقه را (منطقه عملیاتی فکه).

اولین بار بود که با حاج سعید(تاجیک) می‌آیند در این منطقه و به این مقتل ۱۲۰ شهید منطقه عملیاتی فکه، مربوط به عملیات والفجر مقدماتی می‌رسند

وقتی‌که با این منطقه آشنا می‌شود، می‌رود و گروه مستندساز را می‌آورد که فیلم اون لحظات آخر را شاید دیده باشید، اون قدمهای آخر، لحظات آخر که دیگه از اون مسیر دارد می‌آید بالا. به اینجا که می‌رسد، لحظه وصل و آسمانی شدن اوست.

 

شروع کار با وضو

عبدلی در ادامه به ذکر  خاطره ای از حاج سعید تاجیک (رزمنده لشکر ۲۷ محمد رسول الله)در ارتباط با اخلاص عمل شهید آوینی پرداخت و به  نقل از وی گفت: وقتی‌که می‌خواست کار مونتاژ را شروع کند، من که منتظر بودم کنار میز تا ایشان بیاید، ازش سؤال می‌کردم که سید چرا نمی‌آیی، می‌گفت چند لحظه صبر کن الآن می‌آیم. من بهش می‌گفتم سید بیا بابا کار تو انجام بده بریم می‌گفت: نه اول باید وضو بگیرم.

در واقع هرکاری که می‌کرد فقط برای رضای خدا بود. اینجاست که آدم یاد کلام حاج همت می‌افتد که قلم می‌زنیم برای رضای خدا، حرف می‌زنیم برای رضای خدا، کار و همه‌چیز برای رضای خدا باید باشد.

برای همین است که الآن وقتی صدای وی در دشت می‌پیچد، دل شما به لرزه در می‌آید. چون کارش برای رضای خدا بود. مونتاژ کردنش هم برای رضای خدا بود و همین نامش را بلند کرد.

بچه‌ها حرف آخر؛ اینجا محلی برای تأمل و تفکر است. آیا من هم می تواتم در مسیر آقا سید مرتضی قرار گیرم؟ سید مرتضی که در حج خونین سال ۱۳۶۶ بعد از دیدن اون ماجرایی که بر او در حج آن سال می‌گذرد و خود را در موقعیت شهادت و مرگ می‌بیند و بعدازآن دست‌نوشته‌هایی را می‌نویسد:

راستی برای مرگ آماده‌ای؟ اگر الآن ملک‌الموت سر رسد و تو را به عالم باقی فراخواند، هرچند با شهادت، آماده‌ای؟ دیدم که نه. شهوت زیستن مرا به خاک بسته است، چنگ در خاک زده و ریشه دوانده است و می‌دانم که شهدا را پیش از آنکه مرگشان فرارسد، دعوت می‌کنند و آنان لبیک می‌گویند و تا چنین نشود، اجل سر نمی‌رسد. راستی برای مرگ آماده‌ای؟»

لینک کوتاه :
کد خبر : 847

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

  • مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
  • آدرس دفتر مرکزی:تهران – خیابان شریعتی - خیابان شهید دستگردی(ظفر) - بعد از تقاطع شهید تبریزیان - پلاک77
  • تلفن تماس روابط عمومی:

02122909525-30 داخلی 245