زیر مجموعه: روزشمار دفاع مقدس
پیدایش نظام جدید

روزشمار

شنبه

4 فروردين 1358

25 ربيع الثاني 1399

24 مارس 1979

484

صبح روز چهارم فروردين ، همزمان با برگزاري جلسه در دانشكده تربيت دبير ، بازاريان سنندج با انتشار اطلاعيه‌اي كه از راديو و تلويزيون مركز سنندج پخش شد از مردم سنندج و ديگر شهرهاي كردنشين دعوت كردند كه در ساعت 30 :15 امروز ، براي قدرداني از زحمات و تلاشهاي حضرت آيت‌الله طالقاني و همراهانشان در جهت استقرار آرامش در سنندج ، در مراسمي كه در ميدان آزادي اين شهر برگزار مي‌شود ، شركت كنند.(1) به دنبال اين اطلاعيه به نوشته روزنامه كيهان ،  مراسمي در ميدان آزادي سنندج برگزار گرديد . در اين مراسم چند تن از مردم طي سخناني بر مودت ملت ايران و لزوم ايجاد جمهوري اسلامي تاكيد كردند و زحمات هيأت اعزامي را ستودند . در همين مراسم آيت‌الله طالقاني از حسن‌نيت مردم در مورد پايان دادن به درگيريها سپاسگزاري كرد و  يكبار ديگر ضرورت يكپارچگي ملت را مورد تاكيد قرار داد و به حاضرين هشدار داد كه دستهاي ناپاكي در كار است تا امنيت كشور و اتحاد ملت را برهم زنند . وي از مردم خواست توطئه‌چينان را  شناسايي و اعمال آنان را خنثي كنند . ( 2 ) 

به نوشته روزنامه اطلاعات ، آقاي طالقاني در اين اجتماع در مورد امنيت و آرامش سنندج  اظهار داشت : « هياتي از سوي گروههاي مختلف به عنوان شوراي موقت انتخاب شده و اين هيأت يك هفته مهلت دارد تا مقدمات اخذ آراي عمومي مردم در جهت گزينش نمايندگان شوراي شهر را  فراهم كند.سپس اين شورا موظف است امنيت منطقه را حفظ نمايد و مشكلات مردم را گزارش كند تا از دولت و ملت خواسته شود بيشترين نيروهاي خود را متوجه رفع دردها و مسؤوليتهاي منطقه كردستان كند . سنندج اولين شهري است كه داراي انجمن شهري مي‌شود . انجمني كه بايد نمايانگر نماينده‌هاي واقعي مردم باشد و اميد است كه بتواند الگو و نمونه‌اي براي شهرهاي ديگر كشور باشد . آيت‌الله‌طالقاني با اشاره به حوادث سنندج گفت : « بيم آن مي‌رفت كه آتشي كه در كردستان شعله كشيد به همه جاي كشور سرايت كند . در ميان اين دود و سوز و گداز ناشي از آن ، دشمنان ما بتوانند اين كشور را مجدداً جولانگه غارتگريها و اختناق‌پروريهاي خود سازند كه البتّه علتها و  عوامل آن بيشتر جنبه رواني دارد و آنگاه جنبه‌هاي شيطاني كشف گرديد.» وي اظهار اميدواري كرد : « به همين زودي زندانياني كه در پادگان سنندج به سر مي‌برند و همين امر وسيله تبليغات و  تحريكات معرضين شده است به خانه‌هاي خود باز گردند . » ( 3 ) 

485

آيت‌الله طالقاني امشب از مركز تلويزيون سنندج براي مردم كردستان پيامي فرستاد و در آن در مورد وقايع سنندج گفت : « متأسفانه شعله‌اي در اين شهر برافروخته شد كه ما نگران توسعه آن بوديم ، ولي بحمدالله با ياري برادران و خواهران كرد به تفاهم رسيديم . اميدوارم ديگر اين مسائل پيش نيايد.» آيت‌الله طالقاني از مردم كُرد خواست تا در خواسته‌هاي خود اولويتها را مشخص كنند و  آنچه را كه از دولت برمي‌آيد و در امكانات دولت است ، تقاضا كنند. وي درباره تصميمات اتخاذ شده در مورد شهر سنندج گفت : « ما به اين نتيجه رسيديم كه بايد شوراي موقتي در اين شهر تشكيل شود و وظايفي را كه محول شده است ، انجام دهد . انتظار دارم در آينده مردم آزادانه نمايندگان خود را تعيين كنند و شوراي شهر سنندج نمونه‌اي باشد براي سراسر ايران . مسأله ديگري كه در اينجا مشكلي پيش آورد ، اين بود كه عده‌اي از برادران كُرد ، گروگان ارتشي‌ها بودند ، بر اثر سوء تفاهماتي كه بين ارتش و مردم پيش آمد ، در هر حال ما سعي كرديم آنها به خانه‌هاي خود  برگردند . اميدواريم سوءتفاهماتي كه پيش مي‌آيد بين ارتشيها و مردم ، حل شود . همچنين عواملي از  ارتش كه از رژيم [ گذشته ] باقي مانده‌اند و همان روحيه و همان طرز تفكر و غرور و تكبر در آنها هست و خود را جدا از مردم مي‌پندارند ، يا [ عواملي كه ] دچار لغزش و اشتباه شده‌اند بايد تصفيه بشوند . » آقاي طالقاني اضافه كرد : « من با افسران و درجه‌داران مدتي به مذاكره نشستم ؛ نصايحي كه مي‌بايد ، به آنها كردم و آنها را متوجه رفتارشان نمودم . فرماندهان ارتش بايد مورد تأييد مردم هر منطقه باشند . مردم هم اگر گله و شكايتي دارند به مركز ستاد فرماندهي تهران بدهند يقين دارم رسيدگي خواهد شد . من از مردم كردستان مي‌خواهم با ديد سابق به ارتش نگاه نكنند.»  آيت‌الله‌طالقاني از مردم كردستان خواست كه در رفراندوم شركت كنند تا فرصت عمل به خرده‌گيران داخلي و خارجي داده نشود . » وي افزود : « من خود به جمهوري اسلامي راي مي‌دهم ، ولي مردم آزاداند آراي خود را به هر حكومتي كه مي‌خواهند ، بدهند.» ( 4 ) 

486

احمد صدرحاج‌سيدجوادي وزير كشور در مصاحبه با راديو تلويزيون سنندج دربارة موضوعهاي مطرح شده در مذاكرات و نتايج حاصله گفت : « با مذاكراتي كه با گروههاي مختلف سياسي شد به اين نتيجه رسيديم كه بايستي آرامش در منطقه برقرار شود و كشتار ديگري پيش نيايد. دولت مركزي از اين واقعه مطلع نبود و تمايلي نسبت به وجود آمدن حادثه نداشت . پس از مذاكرات كه بيش از 24 ساعت به طول انجاميد ، از نظر آزادي افرادي كه در پادگان بازداشت شده بودند به نتيجه رسيديم و قرار شد بدون قيد و شرط آزاد گردند. بعد همه مسائلي كه پيش آمده بود با حسن‌نيت گروهها از راه گفتگو بتدريج حل شد و يا در جريان حل است . ماموران دولت ( معاون استانداري ) مسؤول حل و فصل مسائل هستند و صورت‌مجلسي به امضاي آقايان جهت حفظ امنيت شهر و آرامش شهر رسيد . يك هيأت 5 نفري انتخاب شدند كه حداكثر ظرف يك يا دو هفته بتوانند انتخاباتي در سطح شهر انجام دهند كه تمام مردم سنندج در آن شركت داشته باشند و  نمايندگان واقعي خود را ( 11 نفر ) انتخاب كنند . اين عده پس از انتخاب ، شورايي تشكيل مي‌دهند و امنيت شهر و مسائل آن را زير نظر خواهند داشت . آيين‌نامهاي تدوين شده كه انتخابات اين عده به چه صورت باشد و آيين‌نامه از طرف من ( وزير كشور ) و آقاي دكتر يونسي ( استاندار جديد كردستان ) امضا شد و در اختيار اعضاي هيأت نظارت قرار گرفت . »

وزير كشور درباره موضع دولت در قبال درخواستهاي مردم كردستان و اينكه چه تصميماتي در اين مورد اتخاذ شده است، گفت: « آقايان طالقاني، بهشتي و رفسنجاني حضور داشتند و  شيخ‌عزالدين رهبر ملي و مذهبي خلق كُرد نيز به نمايندگي از طرف تمامي اهالي كردستان شركت داشت . درخواستهاي كردها را كه ضمن نوشته‌اي تدوين شده بود به ما دادند . روي آن مذاكراتي صورت گرفت كه البته تصميم نهايي با هيات دولت خواهد بود . ما اين درخواستها را به تهران خواهيم برد و با هيأت دولت در ميان مي‌گذاريم و تصميم قاطع در اين باره گرفته خواهد شد و اين تصميم بعد ابلاغ مي‌شود . »

حاج‌سيدجوادي در خصوص وضع شهرباني و ژاندارمري كردستان گفت : « شهرباني و  ژاندارمري مثل ساير نقاط كشور به استثناي چند شهر كه حساسيتي درباره آن داشتند ؛ به آن صورت سابق است و افرادي كه بين مردم آن‌قدر ناراحتي به وجود نياورده‌اند به همان صورت باقي خواهند ماند . به اضافه اين كه دولت تصميم داشت و ابلاغ هم كرده هرجا اگر نيرويي كم داشته باشند از بين پاسداران انتخاب خواهند كرد و به پاسبانها و ژاندارمريهاي سابق كمك مي‌كنند .  در‌اين‌منطقه و شهرهايي كه‌نسبت به شهرباني يا ژاندارمري حساسيتهايي وجود‌دارد از اهالي و‌پاسداران انقلاب استفاده‌مي‌شود و تحت‌نظر شوراهاي‌شهر ، اين‌گونه دستگاههاي نظامي اداره‌مي‌شوند . »

خبرنگار تلويزيون سنندج پرسيد : [ آيا ] مسائل خاص منطقه ايجاب مي‌كند كه مركز راديو و  تلويزيون سنندج خط‌مشي سواي راديو تلويزيون سراسري داشته باشد ؟ وزير كشور پاسخ داد: «چون اين مسأله در حيط اقتدار من نيست ، اگر مشكلي هست آن را مطرح و به صورت يادداشت به هيأت بدهيد . ما آن را در هيأت دولت مطرح خواهيم كرد . البتّه فكر دولت و نقش راديو و  تلويزيون از نظر اسلامي اين است كه مسائل و مشكلات واقعي مردم را [ طوري ] مطرح كند كه  هيچ سانسوري وجود نداشته باشد و همه افراد و گروهها نظريات خودشان را در معرض قضاوت عموم قرار دهند . » وي در پايان گفت : « تحريك چند نفر واقعه سنندج را به وجود آورده است . » امّا حاضر نشد كه از كسي نام ببرد ولي گفت : « اين عده از رهبران كردها نيستند » ( 5 ) 

487

" سازمان انقلابي زحمتكشان كردستان ايران " ( كومه‌له ) در اطلاعيه‌اي با عنوان " گزارشي از نبرد مسلحانه سنندج " به تشريح حوادث اين شهر پرداخت . كومه‌له كه در قالب جمعيت دفاع از آزادي و انقلاب ، برنامه‌ريز و صحنه‌گردان اصلي ماجراي سنندج است ، موفق شده بدون رقيب جدي خويش (حزب دمكرات ) و تنها با تقسيم بخشي از قدرت با سازمان چريكهاي فدايي خلق ، اوضاع سنندج را مطابق مشي خويش جلو ببرد . در اين اطلاعيه تلويحاً يك پيروزي تثبيت شده را گزارش مي‌كند . علي‌رغم اينكه گزارش بسيار تبليغاتي تنظيم شده است ، اما باز هم حاوي نكاتي است كه  مي‌توان به عنوان يك سند اعترا‌ف‌نامه از آن ياد كرد . كومه‌له اعتراف مي‌كند كه در سنندج چهار قطب قدرت ( صفدري ، مفتي‌زاده ، كومه‌له و سازمان چريكهاي فدايي خلق ) وجود داشته است و به  دليل اين كه نيروهاي غيرمذهبي را در تشكيلات مذهبيها راهي نبوده است [ با ادامه اين وضع انزواي دو گروه شاخص الحادي مزبور توسط مردم حتمي بود ] لاجرم معادلات قدرت سياسي شهر بايستي با ايجاد يك بحران برهم مي‌خورد و مشخص بود نيروهايي كه از قدر سازماندهي و  تبليغاتي بهتري برخوردارند ، امكان بيشتري براي پيروزي در آن بحران دارند . انفعال و بي‌دقتي دولت موقت ، نگرش خاص مفتي‌زاده و صفدري به ادامه وآينده سياسي دو جريان متبوع اين دو تن و  بخصوص بي‌تجربگي نيروها و مردم مذهبي شهر در برخورد با كار دقيق و منظم تشكيلاتي دو  سازمان كومه‌له و فداييها ، كفه آنها را سنگين‌تر كرد . در اين اطلاعيه ، كومه‌له با همه تلاش توانسته است حوادث سنندج را يك جنبش خودجوش وانمود كند و اندك دقتي در اطلاعيه ياد شده بخوبي سرهم‌بندي مصنوعي حوادث به ميل كومه‌له و نيز يك كار تشكيلاتي قوي را كه در آن از  همه عوامل از جمله مردم و نيز هواداران مسلمان مفتي‌زاده استفاده شده است، نشان مي‌دهد. متن كامل اطلاعيه به قرار زير است : مردم مبارز ايران! ارتش ضدخلقي كرد توطئه مي‌كند . اين توطئه را افشا و خنثي كنيد!  باز هم خلق ما را ياري دهيد !

بعد از اوجگيري مبارزات ضدسلطنتي و ضدامپرياليستي در ميهنمان شخصي روحاني‌نما به  اسم صفدري از طرف حوزه علميه قم به سنندج اعزام شد . شخص نامبرده در حسينيه سنندج مستقر و در مبارزات ضدسلطنتي ، رهبري جنبش اسلامي برادران اهل تشيع را در سنندج به عهده گرفت . دو سه روز قبل از فرارسيدن تاسوعا ، نامبرده همراه با آيت‌الله روحاني به وسيله رژيم ضدخلقي بازداشت گرديد . مردم سنندج جهت آزادي آنها در مسجد‌جامع بست نشستند و به  هنگام آزادي و بازگشتن به سنندج به نحو پرشكوهي از وي استقبال نمودند . اين خصوصيت انقلابي خلق است كه از مبارزين با كساني كه مبارزاشان مي‌داند با جان و دل حمايت مي‌نمايد . بعد از  مدتي نامبرده با احمد مفتي‌زاده روحاني‌نماي سنندج كه مدعي رهبري كردستان بود ، اختلاف پيدا كرد ، زيرا هر كدام از آنها خود را رهبر مي‌دانستند و پيش از هر چيزي به فكر قدرت و اعتبار شخصي خودشان بودند . از قديم گفته‌اند : " دو پادشاه در يك مملكت نگنجد . " آنها حتي در دوران سلطنت نتوانستند يك مركز واحد رهبري تشكيل دهند ، يكي در حسينيه و ديگري در " مدرسه قرآن سنندج "  اعلاميه صادر و رهبري مي‌كرد . بالاخره رژيم سلطنتي سرنگون شد و مي‌بايستي اداره شهر به دست  شوراهاي انقلابي بيفتد ، ولي اين دو رهبر نتوانستند در يك شوراي واحد همكاري نمايند . بلكه هر كدام از آنها ستاد مخصوصي براي خود داير نمود . ضمناً " صفدري " از طرف دولت مركزي به  
رياست ستاد شكر سنندج منصوب گرديد !! اين خود ، دامنه اختلافات آنها را بالا برد . زيرا صفدري با كنترل ارتش در واقع قدرت را به دست گرفته بود و ديگر مسأله بر سر ادعاي رهبري نبود ، بلكه مسائل اعمال رهبري بود . همين جا بايد دو نكته را متذكر شد : اول اين كه هيچ‌كدام از اين دو نفر حاضر به همكاري و شركت نيروهاي دمكراتيك و مترقي در ستادشان نبودند . به همين دليل ساير نيروها نيز در " جمعيت دفاع از آزادي و انقلاب " متشكل شدند به غير از هواداران چريكهاي فدايي خلق ، به اين ترتيب در سنندج چهار مركز عملياتي مختلف وجود داشت . ثانياً اين انتصاب سراپا نادرست براي مردم سنندج عموماً و طرفداران مفتي‌زاده خصوصاً اين سؤال را مطرح كرد كه چرا قدرت را به دست كسي سپرده‌اند كه فقط چند ماه در سنندج بوده و اصلاً با اوضاع آشنا نيست . مگر در كردستان كسي كه بتواند چنين مسئوليتي را به عهده بگيرد وجود نداشت ؟

صفدري در ستاد عملياتي مقدار زيادي اسلحه و مهمات متمركز كرده بود و حال آن كه ستاد مفتي‌زاده تعدادي معدودي اسلحه و مقدار كمي مهمات داشت . به اين ترتيب علاوه بر كنترل ارتش ، تعداد بيشتري افراد مسلح دور و برخود جمع نمود واختلافات كه اول خفيف و مخفي بود بتدريج شديد و علني شد و آشكارا با كارهاي همديگر مخالفت مي‌كردند . آخرين و شديدترين موارد اين درخواست را رد مي‌كند . اين بار مفتي‌زاده با مبارز سياسي و استفاده از موقعيت محليش با او  درگير مي‌شود . فتوكپي نامه و جواب را در شهر توزيع مي‌نمايند و در غياب مفتي‌زاده مردم را به  ستاد عملياتي وي دعوت كرده و از آنها مي‌خواهند كه به اين كار و مسأله ارسال گندم و اسلحه به  تهران توسط صفدري اعتراض نموده و به زور اسلحه بگيرند . اما عمال صفدري به رهبري شخصي به  اسم شاطر محمد و پسرش ، اعتراض دسته‌جمعي مردم را با مسلسل جواب مي‌دهند كه حدود ساعت شش بعدازظهر 27/12/57 به شهادت يك نفر و مجروح‌شدن دو نفر ديگر منجر مي‌گردد . اين عمل وحشيانه و تجاوزكارانه عمال صفدري نه تنها آتش كينه و انتقام مردم را عليه ستاد نامبرده شعله‌ور مي‌سازد ، بلكه انزجار نسبت به مفتي‌زاده را هم به نحو بي‌سابقه‌اي حتّي در  بين پيروانش بالا مي‌برد . آنها مي‌گفتند كه در روز 22 بهمن مفتي‌زاده اگر مانع نمي‌شد و ارتش را  خلع سلاح مي‌كرديم ، حالا اين گرگ خونخوار نمي‌توانست چنين وحشيانه مردم را به مسلسل ببندد.  آنها شعار مي‌دادند : مرگ بر صفدري ، مرگ بر مفتي‌زاده .

سرنوشت همه فرصت‌طلبان ، خيانت و رسوايي است . مردم بسرعت از يك طرف با دست خالي ستاد ضدانقلابي صفدري را محاصره مي‌كنند و از طرف ديگر به سراغ فرمانده لشكر 28 كردستان كه ستادش در داخل شهر است ، مي‌روند و با اعتراض به اين وحشيگري درخواست اسلحه مي‌نمايند . از آنجا كه فرمانده پادگان با اختلاف اين دو دسته آشنا بود و از طرف ديگر چون نمي‌توانست در امور شهر دخالت كند ، از ساير نيروهاي مبارز از جمله جمعيت دفاع از آزادي و  انقلاب و هواداران چريكهاي فدايي خلق كتباً دعوت مي‌نمايد كه براي جلوگيري از فاجعه ، دخالت كرده و مسأله را به نحوه مسالمت‌آميزي حل نمايند . براساس اين پيشنهاد ، شوراي انقلاب از همه نيروهاي مترقي مسؤول تشكيل و در اولين بيانيه‌اش ضمن محكوم كردن ستادهاي صفدري و  مفتي‌زاده اعلام مي‌نمايد كه موقتاً اداره امور شهر را به عهده مي‌گيرد . اين شورا از يك طرف مردم را به  آرامش دعوت مي‌نمايد و از طرف ديگر سعي مي‌كند مقداري اسلحه از ارتش تحويل بگيرد كه به  وسيله آن با باند جنايتكار صفدري مقابله نمايد . لذا در ستاد فرماندهي لشكر جمع مي‌شوند ، اما فرماندهان مرتجع و تحت فرمان صفدري بعد از مدتي وقت‌كشي بالاخره از آمدن به ستاد فرماندهي لشكر و مذاكره با شوراي موقت خودداري مي‌نمايند . در تمام اين مدت ـ بيش از پنج ساعت ـ بين عناصر صفدري و تعداد معدودي از رزمندگان مسلح تيراندازي متقابل وجود داشت كه منجر به  شهادت يك نفر ديگر از محاصره‌كنندگان بي‌سلاح مي‌شود و به اين ترتيب خشم مردم باز هم فزوني مي‌يابد و مرتباً شوراي موقت را تحت فشار مي‌گذاشتند كه « اسلحه مي‌خواهيم ، آنها دارند مردم را مي‌كشند و شما وقت تلف مي‌كنيد. اگر امشب از پادگان اسلحه نگيريم ، اين قاتلين متواري مي‌شوند . » به اين ترتيب مردم بشدت خشمگين و تهييج شده بودند و از طرف ديگر فرماندهان مرتجع با امتناع از گفتگو با شوراي موقت و فرمانده لشكر راه مسالمت‌آميز را بر روي مردم مي‌بندند . مردم خشمگين با دست خالي به پادگان ژاندارمري حمله مي‌نمايند . پادگان ژاندارمري بدون مقاومت تسليم مردم مي‌شود . مردم دسته دسته اسلحه برمي‌داشتند و براي مقابله با باند صفدري به شهر برمي‌گشتند كه به دستور اين جنايتكار ، ارتش مردم را به مسلسل مي‌بندد و عده زيادي شهيد و مجروح مي‌شوند . به اين ترتيب ، اين ارتش ملي و اسلامي حتّي بدون آنكه مورد حمله قرار گرفته باشد به وحشيانه‌ترين صورتي امواج مردمي را به خون مي‌كشد . اين كاملاً طبيعي است كه مردمي خشمگين و انقلابي كه با دست خالي به پادگان ژاندارمري حمله نموده بودند ، ديگر وحشيگري ارتش را گوسفندوار تحمل نمي‌كردند . بدين ترتيب خلق قهرمان ما ، مسلحانه به دفاع از خويش مبادرت نمود . جنگي خونين بين ارتش " ملي و اسلامي " با خلق درگير شد .

از نخستين ساعات بامداد 28/12/57 جنگ در دو جبهه ـ جبهه پادگان و جبهه باند صفدري ـ ادامه يافت . از قبل‌ازظهر 28/12 ارتش ضدخلقي با هلي‌كوپتر سنگرهاي رزمندگان و  شهر را به مسلسل بست و متعاقب آن بارها خانه‌هاي مردم را به وسيله خمپاره به گور دسته‌جمعي خانواده‌ها تبديل كرد . اين ارتش شاهنشاهي وحشيانه براي اعراب مردم به جاي مقابله با رزمندگان مسلح ، بيشترين نيرويش را در كشتار مردم بي‌دفاع به كار برد و به همين دليل ، تعداد شهدا و  زخمي‌شدگان بيش از حد تلفات يك جنگ معمولي بود . اين ماهيت ارتشهاي ضدخلقي و در عين حال بزدل است .

اين فقط فرماندهان مرتجع پادگان سنندج نبودند كه به اين وحشيگري مبادرت نمودند ، بلكه مستقيماً زير فرمان سرلشكر قره‌ني ، اين مزدور آمريكايي بودند. از همان نخستين روز نبرد ، نيروهاي كمكي ارتش از شهرهاي كرمانشاه و همدان به پادگان سنندج اعزام شدند و سرانجام لشكر گارد را  كه درنده‌ترين و جنايتكارترين واحد ارتش شاهنشاهي بود ، براي سركوب مردم سنندج از طرف دولت انقلابي به ميدان نبرد فرستادند . علاوه براين تبليغات زيادي در حمايت از ارتش ضدانقلابي و تكفير مردم مبارز سنندج و خلق كرد به راه ا نداختند . از مردم خواسته شد به حمايت [ از ] ارتش برخيزند ، كميته‌هاي انقلابي در كرمانشاه و شهرهاي ديگر ، مجاهد داوطلب جهت حمايت از ارتش نام‌نويسي و به سوي كردستان اعزام داشتند . اين سوء استفاده از احساسات مذهبي مردم بود.

از يك طرف ، اظهار مي‌شد كه عده‌اي معدود ضدانقلابي و عامل بيگانه به پادگان حمله نموده‌اند و از طرف ديگر علاوه بر اعزام نيروهاي كمكي ارتش " مجاهد " به كردستان مي‌فرستادند .  اولاً ، مجاهدين ( از يك ديدگاه صرف مذهبي ) بايد با كفار بجنگند ، ثانياً اين همه نيرو براي سركوب يك عده معدودي چه معني دارد ؟ پس معلوم مي‌شد كار به يك عده كوچك محدود نيست بلكه جنبه عمومي دارد و مي‌خواهند اكثريت مردم كرد را به وسيله ارتش و " مجاهدها " سركوب نمايند … اينها همه توطئه‌هاي عوامفريبانه عليه خلق كرد مي‌باشد. مي‌گفتند : « وقتي كه ارتش مورد حمله قرار مي‌گيرد ، بايد از خود دفاع نمايد ( استدلال ازهاري ) » ، پس چرا وقتي مردم مورد حمله قرار مي‌گيرد نبايد از خود دفاع كند ؟ چرا بايد ارتش كه پروژه رژيم شاهنشاني است ، صلاحيت تا دندان مسلح بودن را داشته باشد ، ولي مردمي كه انقلاب كرده رژيم شاهنشاني را سرنگون ساخته است ،  صلاحيت مسلح شدن را نداشته باشد ؟ چه كسي از مسلح شدن مردم مي‌ترسد ؟ آريا‌مهرها .

به هرحال ، سحرگاه 29/12/57 ستاد صفدري به دست انقلابيون فتح مي‌شود و " شاطر محمد " و پسرش اعدام مي‌گردند. بعدازظهر همانروز شوراي موقت انقلاب يكجانبه اعلام آتش‌بس نمود ، ولي ارتش ارتجاعي يكجانبه ادامه نبرد را به مردم تحميل كرد و باز هم وحشيانه‌تر با خمپاره و  هلي‌كوپتر شهر را مورد حمله قرار داد . اين تحميل و ادامه يكجانبه كشتار مردم بي‌دفاع به نحو بارزي خصوصيت تجاوز‌كارانه ارتش " ملي " را نشان مي‌دهد . امّا هرچه آنها درندگي بيشتر نشان دادند ، همبستگي و اراده خلق به مقاومت بيشتر شد . از شهرهاي مختلف كردستان ، رزمندگان مسلح به ياري مردم سنندج شتافتند . كمكهاي غذايي و دارويي به اندازه‌اي زياد بود كه هيچ‌وقت  سنندج چنين وفوري را در حالت عادي به خود نديده بود . انقلابيون ديگر مناطق ايران با روحيه رزمنده و برادرانه با ياري خلق كرد شتافتند ( اگر چه كميته‌هاي انقلابي از آمدن آنها و ارسال كمكهاي دارويي و غذاييشان جلوگيري مي‌كردند . ) و پيوند نوين مبارزاتي به وجود آمد . اين اتحاد نوين انقلابي ، امري تصادفي نبود بلكه بيانگر دو حقيقت بود : اول اينكه خلق براي ادامه انقلاب آماده است و دوم اين كه برخورد ارتش با مردم خيلي وحشيانه‌تر از سابق بود . زيرا اولين مقاومت مسلحانه توده‌اي در برابر رژيم خودكامه سلطنتي در " بانه " به وقوع پيوست . امّا رژيم جنايتكار پهلوي نه از خمپاره و نه از هلي‌كوپتر و فانتوم استفاده ننمود. عيدي " دولت انقلابي " براي خلق كرد خمپاره بود . در جريان جنگ ويتنام به هنگام عيد سال نو آتش‌بس اجرا مي‌شد ولي در عيد سال نو يك  جنگ تجاوزكارانه را به خلق ما تحميل نمودند .

آيا قيام مردم سنندج يك حادثه بود ؟ مسلماً خير . اين در حقيقت بازتاب يك نارضايتي عمومي است . خلق كرد برخلاف انتظارش ، از موقعي كه دولت جديد قدرت را به دست گرفته است با سياستهايي از اين دولت برخورد نموده كه تشابه عجيبي با سياستهاي دولتهاي پيشين دارد . اينك چند مورد از آنها :

1 ـ علي‌رغم آن كه در قطعنامه 8 ماده‌اي مهاباد نمايندگان خلق كرد خواستار اخراج دار و دسته ارتجاعي " قياده موقت " از ايران شده بودند ، دولت جديد اجازه داد جسد ملا‌مصطفي از آمريكا به  ايران برگردانده شود و با هلي‌‌كوپتر نيروي هوايي به اشنويه منتقل شود . اين عوامل سيا از جسد ملا‌مصطفي به عنوان يك قهرمان ملي جهت فريب احساسات ملي توده‌هاي ناآگاه خلق ما سوء استفاده نمودند و به اين ترتيب ، يك جريان ارتجاعي كردي در مقابل جريان انقلابي كردستان تقويت گرديد . علاوه بر اين ، دولت جديد تجمع ارتشيان ، ساواكيها و ساير مزدوران فراري رژيم سابق را با اين دار و دسته آمريكايي ناديده مي‌گيرد ؛ 2 ـ عده‌اي از كردهاي خائن و عامل رژيم شاهنشاهي را در تلويزيون به عنوان نمايندگان خلق كرد به مردم ايران معرفي مي‌نمايند ؛ 3 ـ دكتر اسماعيل اردلان ، كردي كه عامل سيا ومريد سينه‌چاك حزب رستاخيز بود ـ در تاريخ 12/7/57 با انحلال رستاخيز مخالفت كرده است . ـ روابط دولت و نمايندگان خلق كرد انتخاب نمودند ؛  4 ـ ارتش مزدور شاه در كردستان تا روز 22 بهمن از مجسمه‌هاي شاه دفاع نمود . ولي فقط به  تعويض فرماندهان پادگانها اكتفا شد و هيچ تصفيه‌اي در يگانهاي مستقر در كردستان به عمل نيامد . نتيجه اين سياست شوم در نبرد اخير سنندج آشكار شد ؛ 5 ـ برنامه‌هاي كردي راديو و  تلويزيون قطع گرديد ؛ 6 ـ سكوت كامل دولت در جواب به قطعنامه‌مهاباد ؛ 7 ـ در پادگانهاي جلديان و خانه ، افرادي را به نام " مجاهد " مستقر كرده‌اند كه در منطقه با خلع سلاح كردن كردها موجب تشنج مي‌شود ؛ 8 ـ وقتي كه روز 2/1/58 تمايندگان خلق كرد با وزير كشور مشغول مذاكره بودند ، فانتومها در آسمان سنندج بارها ديوار صوتي را شكستند به نحوي كه براي مدتي ادامه جلسه به خاطر صداي كركننده فانتومها غيرممكن بود . اين ، بيانگر همان سياست مذاكره زير فشار و قدرت‌نمايي است ، نه حسن‌نيت براي حل مسالمت‌آميز مشكلات ؛

خلق كرد حق دارد از مجموعه اين جريانات نتيجه‌گيري نمايد كه دولت جديد نيز‌نمي‌خواهد حقوق ملي‌اش را محترم بشمارد . ولي بايد داشت هرجا كه زور هست ، مقاومت نيز هست .

خلق ما در جريان نبرد مسلحانه سنندج علي‌رغم بيش از دويست شهيد و چهارصد زخمي به  پيروزيهاي بزرگي دست يافت ، و درسهاي زيادي از مبارزه آموخت .

از لحاظ سياسي ، خلق ما توانست امر عادلانه‌اش را نه تنها در سطح ايران بلكه در سطح جهاني مطرح نمايد . همچنين براي اكثريت عظيم توده‌هاي خلق ما و ساير خلقهاي ايران روشن شد كه ارتش ، همان ارتش ضدانقلابي شاهنشاهي است و تا وقتي كه نابود نشده است ، باز هم به  چنين جناياتي خونين دست مي‌زند .

خلق ما بار ديگر نشان داد كه براي دفاع از موجوديت و حقوقش قادر است در مقابل ارتش ضدخلقي اسلحه به دست بگيرد . همچنين ، در اثر نبرد حق‌طلبانه ، وحدت ملي خلق كرد از يك  طرف و همبستگي انقلابي خلق كرد با انقلاب ايران از طرف ديگر استحكامي نوين يافت .

خلق ما توانست براي دفاع از خود بيشتر مسلح شود و تجربه نظاميش را بالا ببرد . همچنين ، ضعفهاي سياسي تشكيلاتي و نظاميش را بهتر بشناسد .

هم‌ميهنان مبارز ! ارتش ضدخلقي عليه خلق كرد توطئه مي‌كند . اين توطئه را افشا و خنثي كنيد .  باز هم خلق ما را ياري دهيد! نابود باد ارتش ضدخلقي! مرگ بر فرصت‌طلبان و كردفروشان! مستحكم باد همبستگي انقلابي خلقهاي ايران! درود بر شهداي راه آزادي .

سازمان انقلابي زحمتكشان كردستان ايران ( 6 ) ( خبر ضميمه دارد . )

488

سفارت آمريكا در تهران طي گزارشي با طبقه‌بندي " خيلي محرمانه " به وزارت امور‌خارجه آن كشور تحت عنوان " قيام كردها در سنندج " نوشت :

« 1 ـ به نظر مي‌رسد كه دولت موقت توانسته با ميانجيگري آيت‌الله طالقاني ، فرصت بيشتري براي حل مشكلات كردستان به دست بياورد . آتش‌بس دوم فروردين هنوز در آغاز روز چهارم فروردين ادامه دارد . گرچه تشنج به ميزان بالا باقي مانده است . طالقاني و ساير همراهانش در روز سوم فروردين كه در ميدان مركزي شهر سنندج جمعيت بزرگي را مخاطب قرار داده بودند ، از سوي عده‌اي از حاضرين مورد سؤال قرار گرفتند . خبرگزاري فرانسه گزارش مي‌دهد كه هنوز تعداد زيادي  از كردهاي مسلح در شهر ديده مي‌شوند .

2 ـ طالقاني قرار بود كه در اواخر روز سوم فروردين به تهران بازگردد كه در آن جا تقاضاهاي اكراد را به دولت موقت تسليم خواهد نمود . طالقاني قبل از خروج از سنندج در حالي كه براي  خواستهاي كردها ابراز همدردي مي‌كرد ، گوشزد كرد كه براي حل مشكلاتي كه در درخواست خودمختاري طرح شد ، زمان لازم است و اين متاعي است كه احتمالاً دولت موقت مقدار زيادي از  آن ندارد . موضع دولت اين است كه فقط رهبران نسبتاً ميانه‌روي كرد مانند احمد مفتي‌زاده از سنندج و شيخ‌عزالدين حسيني از مهاباد را به رسميت بشناسد . در صورتي كه به نظر مي‌رسد آنهايي كه خواستار راه‌حلهاي راديكالتر هستند ، به طور فزاينده‌اي در حال رشد هستند . اگر دولت موقت در جهت رسميت دادن به خودمختاري قابل ملاحظه‌اي كه اكنون عملاً در كردستان وجود دارد حركت نكند ، به احتمال زياد بزودي با خواستهايي به مراتب تندتر از خواستهاي كنوني مواجه خواهد شد .

3 ـ در اين ميان ، در حركتي كه فقط به صورت كلي مربوط به كردستان مي‌شود ، كابينه تصميم خود را مبني برسفر نخست‌وزير ، بازرگان ؛ معاونش ، اميرانتظام و وزير دفاع ، مدني كه امروز چهارم فروردين به مقصد خوزستان و سپس در پنجم فروردين به مقصد تبريز حركت خواهند نمود ، اعلام كرد . هر دو ناحيه صحنه اعتراضات شديدي بوده‌اند و اين سفر به عنوان سفر بررسي مسائل مردم تبليغ شده است . » ( 7 ) 

489

هواداران چريكهاي فدايي خلق ، شاخه تبريز پس از 6 روز تحصن و اعتصاب غذا در آذربايجان ( تبريز ) پس از امضاي موافقتنامه‌اي بين رحمت‌الله مقدم‌مراغه‌اي استاندار آذربايجان شرقي و متحصنين در ساعت 2 بعدازظهر روز چهارم فروردين به تحصن و اعتصاب …… خود پايان دادند و دفتر سرپرستي كيهان را ترك كردند . متن اعلاميه استاندارد در مورد متحصنين هوادار سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران در تبريز كه يك موضع‌گيري علني عليه هواداران انقلاب اسلامي در تبريز محسوب مي‌شود ، به شرح زير است :

 « ملت ايران پس از مبارزات طولاني با قيام تاريخي و فدا كردن مبارزين با ارزش خود در آستانه پيروزي است . دريغ است كه در اين مرحله ، بياني كه در دوران مبارزه داشته‌ايم ، فراموش كنيم و به جاي تحكيم مباني آزادي و حرمت انساني ايران خواهد بود . اخيراً به طوري كه مشاهده شده است برخي افراد مسلح بر خلاف تمايلات رهبري انقلاب و مصالح دولت ، تحت عناوين مختلف دست به تهديد و ارعاب و عمليات مسلحانه زده در صدد هستند با حمله به گروهها و اجتماعات ،  آزادي را كه در راه آن هزاران نفر خود را فدا كرده‌اند، از آنان سلب نمايند. ضمن اظهار تأسف از هر حادثه ناگوار از جمله نگارخانه ماني [ حمله عناصر مذهبي به نمايشگاه عكس و كتاب چريكهاي فدايي در تبريز در تاريخ 24/12/57 ] اين‌گونه اعمال را شديداً محكوم كرده ، اعلام مي‌دارد كه چنين اعمالي قابل تحمل نبوده و مرتكبين تحت تعقيب قرار گرفته و به مجازات خواهند رسيد . » ( 8 ) 

490

امام خميني با انتشار پيامي به شرح زير بر شركت همه مردم در فراندوم جمهوري اسلامي تاكيد كردند :

بسم‌الله الرحمن الرحيم

خدمت عموم ملت مبارز شجاع ايران ايدهم الله تعالي

در اين موقع بسيار حساس كه سرنوشت كشور و اسلام عزيز تعيين مي‌گردد ، هموطنان عزيز با  شوري بيشتر از گذشته در رفراندوم شركت نمايند . امروز اهمال در شركت در رفراندوم و سردي و سستي در اين امر حياتي موجب هدر رفتن خون شهيدان و به تباهي كشيدن كشور و اسلام عزيز است . دوستان آگاه من! روز رفراندوم ، موقع نتيجه گرفتن از زحمات چندين ساله است .

آنچه لازم است تذكر دهم ، شركت زنان مبارز و شجاع ايران در رفراندوم است . زناني كه در كنار مردان بلكه جلوتر از آنان در پيروزي انقلاب اسلامي نقش اساسي داشته‌اند . توجه داشته باشند كه با شركت فعّالانه خود ، پيروزي ملت ايران را هر چه بيشتر تضمين كنند . شركت در اين امر براي مرد و زن از وظايف ملي و اسلامي است . شما همه آزادانه به هر چه مي‌خواهيد ، راي بدهيد .  من به جمهوري اسلامي راي مي‌دهم و تقاضاي برادرانه از شما دارم كه به من در اين امر اسلامي كمك كنيد . لازم است جوانان غيور از توطئه و خيانت در آراي مردم جلوگيري كنند و از ……… آرا ، با امانت حفاظت كنند . از خداوند تعالي پيروزي اسلامي و صيانت كشور اسلامي ……… . ( 9 )

 

ضميمه خبر شماره 487

توجه به مضامين ، تاكيدها و استدلالهاي در اطلاعيه كومه‌له ، تحليل كوتاه مركز مندرج در خبر مربوطه را تاكيد مي‌كند . در اين باره يك جمع‌بندي كه توسط كارشناسان مركز مطالعات و تحقيقات جنگ در جلسات داخلي مركز ارائه شده است ، توضيح بيشتري در بردارد . در اين جمع‌بندي چنين آمده است :

در كردستان قبل از پيروزي انقلاب ، سنندج شاخص هماهنگي با حركت سراسري مردم ايران بود. در ايام اوجگيري انقلاب ، همزمان با ديگر نقاط ايران ، قبل از همه جا ، شيعيان در اين شهر جرقه انقلاب را زدند و مذهبي‌هاي كرد در ادامه به آنها پيوستند . در اين ميان گروههاي چپ غيرمذهبي هيچ‌كاره و تماشاچي بودند . اساساً تحرك اين گروهها ( پس از سركوب فعاليتهاي سياسي كردستان توسط رژيم شاه ) از بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شروع مي‌شود . مي‌توان گفت يكي از دلايل رشد جريانهاي مخالف نظام جديد در كردستان و اينكه فرصت لازم را به حكومت مركزي نمي‌دهند ، اين است كه گروههاي چپ و جوانان كرد به تبع فقدان تحرك انقلابي ياد شده ، داراي پتانسيل قابل توجهي هستند كه در روزهاي قبل از پيروزي انقلاب به كار گرفته نشده است و با فراهم شدن فضاي خاص تحرك انقلابي پس از پيروزي ، عليه دولت جديد به كار گرفته شد . در ايام قبل از پيروزي به علت همه‌گير نشدن جريان انقلاب اسلامي در كردستان تراكم و گستردگي حركت انقلابي به قوت ديگر شهرها نبود و لدا رژيم شاه تنها با اتكاء به ساواك و شهرباني در برابر تحركات انقلابي مي‌ايستاد و هرگز نيازي براي به كارگيري ارتش احساس نكرد و به عبارت ديگر ، از جمله مراكزي كه هرگز ارتش ( 57 ـ 1356 ) با مردم در حال انقلاب درگير نشد ، كردستان است. لذا اين همه ناسزاي گروهها به ارتش پيوسته به انقلاب اسلامي ، دقيقاً كاري تبليغي غيرصادقانه براي ايجاد كينه در مردم نسبت به ارتش جمهوري اسلامي و نه ارتش شاه بوده است . بعد از پيروزي انقلاب نيز خبرهاي درج شده از درگيري سنندج نشان مي‌دهد كه هرگز ارتش پاي خود را از پادگان بيرون نگذاشت بلكه صرفاً از سنگر پادگان دفاع كرد . حتي ادعاهاي مربوط به اجراي آتش توسط هوانيروز و مانور نيروي هوايي براي ايجاد رعب و تزتزل در مهاجمان به پادگان ، صرفاً امري دفاعي توسط معتقدترين و انقلابي‌ترين نيروهاي ارتش و ياران آنها در پادگان سنندج بوده است . عدم موفقيت مهاجمان علي‌رغم كثرت نفرات مهاجم نيز در خور توجه است كه مي‌تواند ناشي از  دو علت باشد : اولاً اين گروهها علي‌رغم ادعاهايشان توان سازماندهي مردم را نداشتند و از تجربة نظامي نيز برخوردار نبودند . ثانياً مدافعان پادگان واقعاً انگيزه انقلابي داشتند و هر چند تعدادي از ارتشيان با گروههاي مهاجم همكاري كردند ، اما نتوانستند رخنه‌اي ايجاد كنند .

با آنكه بخشهايي از اين اطلاعيه نه از نظر خبري و تحليلي و نه از جنبة افشاگري كومه‌له و اعلام نظرات آن داراي كوچكترين ارزشي نبود ، امّا كل اطلاعيه كه با اندك تأمل و جزئي تحقيق خواننده در مجموع اعتراف نامة با ارزشي دربارة حوادث سنندج و افشاي ماهيت عاملان آن است ، عيناً آورده شد .

منابع و مآخذ 4/1/1358


1 ـ سند شماره 18800 / پ . ن . مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : نوار شماره 3 ( نوار راديو سنندج ) .

2 ـ روزنامه كيهان ، 6/1/ 1358 ، ص 6 .

3 ـ روزنامه اطلاعات ، 6/1/1358 ، ص 4 .

4 ـ مأخد شماره 2 ، ص 6 .

5 ـ مأخذ شماره 2 ، ص 6 .

6 ـ سند رماه 209907 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : گزارش كومه‌له از درگيري سنندج.

7 ـ دانشجويان پيرو خط امام ، اسناد لانه جاسوسي شماره 31 ، كردستان ( 1 ) ( تهران: نشر لانه ، بي‌تا ) ، ص 130 .

8 ـ مأخذ شماره 2 ، ص 7 .

9 ـ مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور مجموعه رهنمودهاي امام خميني ( تهران: وزارت ارشاد  اسلامي، جلد 5 ، سال 1361 ) ص 207 .

لینک کوتاه :
کد خبر : 2776