روزشمــــار
يكشنبه
3 تير 1358
29 رجب 1399
24 ژوئن 1979
564
عصر امروز حجت الاسلام شيخ عيسي خاقاني به ملاقات آقاي مهندس مهدي بازرگان نخست وزير جمهوري اسلامي ايران رفت . در اين ملاقات آقاي خاقاني دربارة مسائل و مشكلات خوزستان به تفصيل صحبت كرد . وي ضمن محكوم كردن هر نوع توطئه و دسيسه و نفاق افكني ، خواستار آزادي زندانيان حوادث اخير و همكاري مستقيم بين روحانيت و مقامات مسئول مملكتي شد . همچنين شرايط رئيس جمهور مورد گفت وگو قرار گرفت و آقاي خاقاني خواستار شد كه رئيس جمهور حتماً بايد شيعه اثني عشري باشد .
سپس مسئله ارسال نفت ايران به فيليپين مورد بررسي قرارگرفت . آقاي خاقاني گفت : اين موضوع بسيار ناشايسته بلكه قبيح است كه مابه كشوري كه در حال جنگ با مسلمانان است ، نفت بفروشيم . ما جداً خواستار قطع صدور نفت به اين كشور هستيم . ارتش “ ماركوس “ به دختران مسلمان تجاوز ميكند و مردم مسلمان اين كشور ساليان سال است مبارزه كرده و تا كنون حدود يك صد هزار كشته دادهاند .
آقاي مهندس بازرگان نخست وزير قول مساعد داد كه مسئله قطع صدورنفت مورد بررسي جدي قرار خواهد گرفت . ( 1 )
565
تيمسار دكتر مدني استاندار خوزستان پس از بازديدي چند ساعته از كيهان ، درباره مسائل مختلف مربوط به اوضاع خوزستان در پاسخ به سؤالات كيهان مفصلاً صحبت كرد ؛ از جمله در مورد آرامش و امنيت خوزستان گفت : به طور نسبي آن جا آرام شده و احساس امنيت نسبي ميشود ولي بايد بدانيم كه ايادي استعمار و استبداد در خدمت استعمار ميكوشند تا باز نفاق افكني و آشوب به پا كنند وديديم كه در [ اين ] دو سه روزه هم خرابكاريهايي انجام گرفت .
در مورد امضاي توافقي با شيخ شبيرخاقاني : به طور كلي حسن تفاهم از هر دو سوي كاملاً حكم فرماست و حتي من ميخواهم اين لغت دو سوي را هم حذف كنم و كلمه يك سو به جاي
آن بگذارم ، فقط مسائلي است كه با حسن تفاهم ميبايست روشن شود و اين هم مرحله به مرحله در حال انجام پذيرفتن است و ما روي وعده خودمان ايستادهايم و آرامش و نظم منطقه حتي تا آن جا كه بتوانيم چه موادي كه تعهد شده و چه موادي كه تعهد نشده ولي بايد انجام بگيرد ، انجام خواهد گرفت .
در مورد خلع سلاح منطقه : كارگزاران عراق با همكاري مزدوران نظام فاسد سابق و با پول محمدرضاخان ـ كه خود آن پول نيز متعلق به ملت ايران بوده و هست ـ سلاح به اصطلاح رايگان را به مرزها وارد كردند و بين پارهاي از مرزنشينان تقسيم ميكنند … به دستياري مزدوران و كارگزاران عراق سيل اسلحه قاچاق به جانب ايران روان است . با اين حال ، خلع سلاح در خوزستان حل ناشدني نخواهد ماند و از هم اكنون با تدابير دانسته به اين مهم پرداختهايم و تاكنون نزديك به هزار قبضه تفنگ از نوع كلاشينكف جمعآوري شده است و تلاش همچنان ادامه دارد تا سلاح از دست مردم نامتعهد و غيرمسئول درآيد و در دست مردم متعهد ، مسئول و مؤمن به انقلاب قرار گيرد .
در مورد تحركات عراق ؛ عراق طبق روش جارياش گاه به گاه نمايشات مرزي داشته و گاهي نمايش مرزياش به تجاوز مرزي محدود هم انجاميده است ؛ در دو ماهه اخير از اين تجاوزها مشاهده گرديده . ابتدا سعي بر اين بوده كه از طريق ديپلماسي اعتراض شود ، به همين دليل تجاوزات عراق را به تهران منعكس كرديم و اعتراض ديپلماسي انجام گرفت . فكر ميكنم اگر اين اعتراض سياسي به نتيجه نرسد بايستي عكس العمل شديد نشان داد .
در مورد مقابله با تحركات عراق سياست دولت ايران اين است كه روابط دوستانه و صميمانه با همسايگانش داشته باشد و خلق و خوي ما ايرانيان چنين است كه معتقد هستيم گرهاي كه ميشود با دست باز كرد با دندان باز نكنيم . به موجب همين روش روا نميداريم با همسايگان به ستيز برخيزيم و بيشترترجيح ميدهيم روابط ما با همسايگان دوستانه باشد ، به دنبال اين طرز تفكر است كه كمتر مشاهده شده است كه از سوي ايران نسبت به همسايگانش تهاجمي انجام پذيرد . ( 2 )
566
ركن سوم دايره امور مرزي ژاندارمري كل كشور در نامهاي به نخست وزيري تحت موضوع “ بهبود وضع زندگي اهالي مرزنشين “ ، “ برابر گزارش مرزباني خرمشهر “ نوشت :
در تاريخ 3/4/58 ضمن گردهمآيي رؤساي عشاير و معتمدين محلي ساكن حوزه استحفاظي گروهان ژاندارمري خسروآباد در حضور مرزبان خرمشهر و فرمانده گارد ساحلي و همچنين فرمانده گروهان خسروآباد به منظور بهبود وضع زندگي اهالي مرزنشين تقاضاهايي به شرح زير داشتهاند :
1 ـ به علت گراني خواربار به ويژه مواد غذايي نظير آرد و برنج ، از طريق دولت ايران مواد در اختيار اهالي قرار گيرد .
2 ـ محدوديتي كه فعلاً براي صيد ماهي موجود است برداشته شود و مدت بيشتري به آنها وقت داده شود كه با وسايل خود در خليج فارس به صيد ماهي بپردازند .
3 ـ مانند ساير نقاط از مبادلات مرزي برخوردار شوند ، چون در تمام ساحل خليج فارس و درياي عمان فقط بخش اروند كنار از مبادلات مرزي محروم هستند .
4 ـ اجازه داده شود محصولات خود را از قبيل يونجه و خرما به امارات خليج فارس و درياي عمان حمل و بازار فروش را خودشان پيدا كنند ، چون خرما در ايران بازار فروش ندارد .
5 ـ نسبت به تأمين آب و برق و جاده اقدام شود .
6 ـ نسبت به خريد عادلانه ماهي از صيادان اقدام شود .
مرزبان در گزارش خود افزوده است : موارد فوق نيز در كميسيون شهر آبادان به اطلاع مقامات مسئول محلي رسانيده كه از آن طريق اقدام لازم به عمل آورند ، ليكن اقدام سريع در اين مورد از طريق نخست وزيري امكان پذير خواهد بود . استدعا ميشود مقرر فرماييد از صدور اوامري كه نسبت به رفع مشكلات موجود به متصديان امر صادر ميفرمايند ، ژاندارمري كشور را نيز در جريان اقدام قرار دهند . ( 3 )
567
روزنامه انقلاب اسلامي در گزارشي تحت عنوان “ يك بار ديگر كردستان “ به بررسي اوضاع جاري سنندج و اختلافات پيش آمده بين استاندار با علامه مفتي زاده و اهالي سنندج پرداخت . در اين گزارش كه حاوي اطلاعات جالبي درباره آخرين وضعيت سنندج ميباشد چنين آمده است :
در حالي كه اوضاع سنندج به سرعت رو به ناآرامي ميرود و موج عظيمي از نارضايتي و خشم كردهاي مسلمان عليه “ يونسي “ استاندار كردستان برخاسته ، دولت هنوز هيچگونه تصميمي مبني بر برآوردن خواستههاي مردم اين منطقه اتخاذ نكرده است و استاندار نيز اين گروه بزرگ را تنها عدهاي در حدود 150 تا 200 نفر ميداند !
روز دهم ارديبهشت ماه : مسلمانان كردستان در پي قتل دو روستايي به وسيله ايادي “ حبيب خان مرادي “ و فرار عدهاي از روستاييان از آبادي ، وي را كه از زمين داران بزرگ منطقه به شمار ميرود ، دستگير و تحويل لشكر 28 كردستان در سنندج ميدهند ، اما چند روز بعد يونسي استاندار كردستان بدون هيچ مجوزي و حتي بدون گرفتن تعهدنامه از متهم ، دستور آزادي او را صادر ميكند .
به دنبال آزادي مرادي ، مردم چند بار به استانداري مراجعه و خواستار دستگيري مجدد وي ميشوند ، يونسي استاندار كردستان در مقابل اين اعتراضات ، تنها سكوت اختيار ميكند .
روز بيست وهشت خردادماه : گروهها ، انجمنهاي مختلف اسلامي ، روحانيون و بازاريان با صدور قطعنامهاي در پنج ماده استاندار را ضدمردمي و ضدانقلابي خوانده و وي را متهم به توطئه عليه انقلاب اسلامي ايران مينمايند و به دولت موقت جمهوري اسلامي مدت پنج روز فرصت ميدهند تا يونسي را از كار بركنار و با مشورت مردم استاندار جديدي به كار گمارد . علامه
مفتي زاده رهبر كردهاي سنندج نيز به دفعات در سخنرانيهاي خود خواستار بركناري يونسي از سمت استانداري كردستان شده است .
امروز صبح با پايان يافتن مهلت پنج روزه ، مردم بازارها را تعطيل و در مقابل استانداري به دادن شعار مشغول شدند كه در اين موقع يكي از سخنگويان استانداري در مورد استعفاي استاندار به تظاهركنندگان گفته است كهايشان تا سه شنبه سنندج راترك خواهد كرد .
ناظران آگاه معتقدند كه با كنار رفتن “ حاج سيدجوادي “ از مقام وزارت كشور ، يونسي نيز از استانداري كردستان در آينده نزديكي بركنار خواهد شد . يونسي بعدازظهر يكشنبه در مصاحبه تلفني با خبرنگار ما درباره مسائل مختلف كردستان و از جمله اختلاف خود با مفتي زاده و خواستههاي روحانيون سنندج مبني بر استعفايش توضيحاتي داد . وي ابتدا درباره علامه مفتي زاده گفت : « ما در كردستان علامهاي نداريم ! مفتي زاده تصديق كلاس ششم را هم ندارد . من بهايشان به نظر يك آدم معمولي نگاه ميكنم و كاملا نسبت بهايشان بي غرضانه رفتار ميكنم . ايشان اگر گرفتاري داشته باشند ميتوانند بيايند تا من كمكشان كنم . » وي همچنين درباره گروههاي مسلمان مخالف خود گفت : اينها يك جمع 150 يا 200 نفري هستند كه حتي روحاني هم نيستند .
وي در مورد استفاده از هليكوپترهاي ارتش براي برقراري امنيت در منطقه ، گفت : كردستان منطقهاي كوهستاني است و قاچاق اسلحه در سراسر آن آزادانه جريان دارد . ما ناچاريم براي رسيدن سريع به مناطق مختلف و احتمالاً پياده كردن قوا در اين مناطق از هليكوپتر استفاده كنيم .
روزنامه انقلاب اسلامي در ادامه افزود : آيا اين بار هم كردستان آماده انفجار ديگري است ؟ چشم يك قوم به درهاي استانداري دوخته شده است تا چه زمان دولت به اين همه دردها برسد و كبريت را از كنار باروت بردارد … ( 4 )
568
نهضت آزادي ايران با انتشار بيانيهاي ، سازمان مجاهدين خلق رابه دليل تحريف اظهارات مهندس عزت الله سحابي درباره شكنجه محمدرضا سعادتي ( در روزشمار 30/3/58 آمده است . ) به شدت مورد اعتراض قرار داد و روشهاي اين سازمان را در برخورد با مسئله سعادتي محكوم كرد . اين نهضت همچنين انتشار پروندة سعادتي راـ كه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي انجام داده است ـ به عنوان اقدامي نادرست و يك طرفه مورد نكوهش قرار داد . جزئيات و نكات متعدد اين تكذيبيه ، بخش عمدهاي از آن را خواندني كرده كه متن كامل آن چنين است :
« ميان حق و باطل بهاندازه مويي فاصله است و اين هم هميشه به هم ميآميزد . در ميان اين مردم بيترديد افراد و گروههايي كه تلخي استبداد و استثمار را طي سالها مبارزه دريافتهاند ، اين وظيفه و اين حق را برعهده دارند كه در ميان طوفان درگيري حق و باطل ، مبين راستين حقيقت و پيام آور عدالت باشند نه آن كه با مخالفتهاي افراطي و پيش داوريهاي گروهي و كينهتوزي دور از تقوي و صبر انقلابي ، سرگرداني و نفاق را براي اين مردم باقي بگذارند . » سپس در خصوص
دستگيري محمدرضا سعادتي چنين آمده است :
الف : جنبش ملي مجاهدين طي نامهاي كه در پاسخ حجت الاسلام مهدوي كني نوشته و آن را در روزنامههاي مختلفي به چاپ رساندند ، ياد از 12 ساعت شكنجههاي سعادتي كرده و استناد و اشارهاي به گفته برادر مهندس عزت الله سحابي در تأييد و شكنجه و احتمال نود درصد آن نمودهاند . از آن جا كه طي اين نقل قول يا استناد بخشي مهم از اظهارات وي حذف شده و در نتيجه مفهومي خلاف منظور و مقصود وي برداشت شده است ، بدين وسيله اعلام ميدارد كه كل و فشردة اظهارات برادر ما ( مهندس سحابي ) به افراد و مقامات ذي ربط من جمله نمايندگان مجاهدين در اين مورد عبارت است از :
1 ـ در ديداري كه به همراهي جناب “ حجت الاسلام موسوي اردبيلي “ و يك پزشك مسلمان متعهد از آقاي سعادتي صورت گرفت ، تاريخ ديدار حدود 45 روز بعد از دستگيري ايشان بوده است . پزشك بازديدكننده پس از معاينه دقيق ايشان ، آثاري كه دال بر شكنجه باشد نيافت ، تنها دو جاي زخم روي زانو ديده شد . بنابه اظهار پزشك با هيچ وسيله فني و پزشكي نميتوان معلوم كرد كه زخمي كه متعلق به 45 روز قبل بوده است ناشي از شكنجه است يا حادثه ديگر .
2 ـ ضمن شرح ماوقع كه از طرف آقاي سعادتي به عمل آمد معلوم شد كهايشان در اولين ساعات دستگيري به تصور اين كه دستگيركنندگان از منشأ ساواك يا خارجي هستند مقاومت و درگيري پيدا شده و مورد ضرب و كتك قرارگرفته و حتي در خيابان پس از قصد فرار در اثر ضربه مشت از پشت گردن به زمين افتادهاند و در نتيجه پاي ايشان زخمي شده است ، بنابراين براي پزشك اين نتيجهگيري شد كه آثار زخم التيام يافته و روي ساق پا يا زانوي ايشان معلول همان زمين خوردن است .
3 ـ در اظهارات ايشان حاكي از ضربات مشت به سر و صورت و كبودشدن پاي چشمان بود ولي در مقابل سؤالات دكتر ، در اظهارات ايشان تناقضاتي ديده شد كه اعتماد به عدم وقوع شكنجه را بالا برد .
4 ـ با توجه به اظهارات آقاي سعادتي و جوّ موجود و نحوه دستگيري در اطراف ايشان به هنگام دستگيري و اين كه دستگيركنندگان ، مخالفت شديد و انتقام جويانه نسبت به مجاهدين شناخته ميشوند ، كتك زدن و ضربات مختلف به ايشان در ساعات اوليه دستگيري براي مهندس سحابي به احتمال نود درصد قطعي بوده است ولي اين به معناي اثبات شكنجه به قصد بازجويي و اعتراف نبوده است .
ادعاي خود آقاي سعادتي از مورد كتك و ضرب قرار گرفتن در اولين شب دستگيري است و ايشان گفته است كه در مراحل بعدي بازجويي هيچگونه رفتار اهانت آميز يا فشار روحي و بدني بهايشان اعمال نشده است ، بنابراين اگر به فرض صحت ادعاي ايشان اوراق بازجويي شب اول كه به خط خود ايشان نيست ولي نوار اظهاراتشان موجود است ناشي از شكنجه و فاقد اعتبار باشد ، در بازجويي دوم و بازپرسي متعاقب آن كه بنابه تصريح ايشان هيچگونه فشاري در بين
نبوده ، اظهاراتي كه به خط خود ايشان است كلاً از نظر نفس عملي كه ايشان كردهاند مؤيد بازجويي اول بوده و تنها در بعضي جزئيات و نام رابطه سازماني تغييري در آن مشاهده ميشود ، در بازجويي دوم بوده است كه ايشان عمل خود را در تماس با مأمور شوروي يك عمل سازماني معرفي نموده است . از اينها گذشته ، بعضي مدارك عيني قبل از بازجويي هم به هنگام دستگيري ايشان ضبط شده است ، حال به موجب ادعاي صريح خود ايشان و خط موجود بازجويي و بازپرسي دوم كه كاملاً عادي صورت گرفته است ميتواند معتبر و اساس تحقيق و ارائه دادرسي قرار گيرد و لازم است كه خود مجاهدين از نظر سازماني وارد در تحقيقات شوند و جريان تحقيق از همه اصحاب دعوي خاتمه پذيرد و پرونده براي رسيدگي در دادگاه آماده و تكليف آقاي سعادتي روشن شود .
5 ـ در روز ديدار مدت 9 روز از اعتصاب غذاي آقاي سعادتي ميگذشت . خواست ايشان در اين اعتصاب عبارت بود از اولاً رسيدگي به مسئله شكنجه و تعقيب شكنجه گران ، ثانياً رسيدگي و تعيين تكليف پرونده ايشان در همان روز ديدار . بازپرس جديدي كه از طرف دادستاني كل انقلاب براي تحقيق و تكميل پرونده و احاله به دادگاه تعيين شده بود به آقاي سعادتي اظهار ميدارد كه من يك جلسه بازپرسي نهايي از شما دارم تا تحقيق از شما كامل شود . ولي آقاي سعادتي اظهار داشتند كه من بدون حضور نماينده جنبش حاضر به پاسخ به سؤالات بازپرس نيستم .
پس از توضيحات مختلف از طرف بازديدكنندگان و آقاي بازپرس ، آقاي سعادتي قبول كردند كه در بازپرسي شركت و به سؤالات پاسخ دهند و بازپرس هم متقابلاً متقبل شدند كه هم مسئله شكنجه را و هم مسئله انتشار پرونده در خارج را سخت مورد تعقيب قرار دهند و ضمناً طبق نظر بازپرس چون عمل آقاي سعادتي يك عمل سازماني بوده ، از خود جنبش ملي مجاهدين هم تحقيقات لازم به عمل خواهد آمد . به دنبال اين توافقها آقاي سعادتي قبول كردند كه به محض آن كه بازپرس تحقيق خود را درباره شكنجه و تعقيب عاملين و تحقيق از نماينده جنبش آغاز كند ، اعتصاب خود را بشكنند . مسئله ملاقات هم موكول شد به يك جلسه بازپرسي تكميلي از آقاي سعادتي و يك بازپرسي از نماينده جنبش پس از ديدار . بازپرس نامهاي به جنبش ملي مجاهدين نوشته و از طريق دادستان كل انقلاب آن را براي جنبش ارسال ميدارد .
در بيانيه نهضت آزادي اضافه شده است : اين كل اظهارات مهندس سحابي به مجاهدين و ساير مقامات مربوطه است و هر خوانندهاي ملاحظه ميفرمايد كه مفهوم كلي اين اظهارات با جمله مختصري كه سازمان مجاهدين در بيانيه خود نقل كرده ، تفاوت بسيار دارد .
ب ـ اصول اخلاقي اسلامي و تقواي اجتماعي و سياسي ما را واميدارد كه نسبت به عمل انتشار پرونده آقاي سعادتي از طرف “ سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي “ ، شديداً اعتراض كنيم . پروندهاي كه هنوز در مرحله تحقيق است و هنوز به دادگاه نرفته و قضات صالح روي آن رأي صادر نكردهاند براي تبليغات سياسي و كوبيدن يك سازمان و هتك حيثيت سازمان از آن منتشر
ميشود حتي يكي دو نكته يا جملهاي را كه بر له آقاي سعادتي يا سازمان مجاهدين است و ممكن است تبرئهايشان را فراهم كند در جزوه انتشار نمييابد . ما پيروان ديني هستيم كه كتاب وحي آن به ما ميآموزد كه به خاطر مخالفت گروهي و مبارزه سياسي يا ايدئولوژيك با يك سازمان از حدود عدالت و تقوا خارج نشويم .
ج ـ ما به سازمان مجاهدين خلق كه عمده فعاليت خود را روي تعقيب مسئله شكنجه آقاي سعادتي متمركز كرده است و بر سر آن تبليغات فراوان مينمايد . بايد توجه داشت كه شكنجه به قصد اقرار در شرايط فعلي و صرف نظر از قابل اثبات بودن يا نبودن آن ، امري است كه مربوط به شكل و فرم اين ماجرا است و به فرض اثبات ، كساني كه در جريان شركت داشتهاند مورد تعقيب و مجازات قرار خواهند گرفت ، ولي همه اينها تغييري در نفس پرونده و اتهام ايجاد نميكند ، مجاهدين بايد نسبت به رفع اتهام از عضو قديمي و خود سازمان اقدام مجدانهتري انجام دهند تا موجب امتناع ذهن و احساس مردم و علاقهمندان و وابستگان به انقلاب اسلامي ايران گردد و در اين راه قبل از اعلام رأي دادگاه اگر احساس اشتباهي ميكنند به مصداق “ قولوا الحق ولو علي انفسكم “ و به مقتضاي صداقت انقلابي خودشان ، حقايق را به مردم و جامعه يا لااقل به مقامات ذي ربط اعلام دارند .
اكنون يك هفته است كه بازپرس و دادستان در انتظار انجام تحقيق از نماينده جنبش هستند و آزادي ملاقاتهاي سعادتي و خروج ايشان از اعتصاب غذا و نجات ايشان و نجات حيثيت خود سازمان مجاهدين وابسته به تكميل تحقيقات است .
اميد فراوان بهاين كه مسائل را قبل از پيچيدهتر شدن بيشتر و پيش از آن كه سير حوادث راههاي نامطلوبي را بر ما تحميل كند ، خود به فكر حل منطقي مسئله باشيم . ( 5 )
569
روزنامه كيهان طي مقالهاي به قلم جواد زيبايي با عنوان “ چه كسي بايد پاسخ گو باشد ؟ “ به تجزيه و تحليل واقعيت ماجراي سعادتي پرداخته كه در آن آمده است :
سازمان مجاهدين خلق طي اعلام جرمي كه براي رئيس دولت موقت انقلاب اسلامي نوشته است ، صحبت از شكنجه سعادتي كرده است .
… از آن جا كه مسئول دستگيري اين فرد يك گروه از سپاه پاسداران ميباشد ، بايد كه اين سپاه جواب گوي اين مسئله باشد ، تازه اگر هم جواب گويد ، كدامين را باور كنيم ؟ ادعاي مجاهدين خلق را يا ادعاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را ؟
اما مسئله مهمتر آن است كه با اثبات يا نفي شكنجه كردن فردي ، غائله خاتمه يابد . مداركي جلو چشم خود ميبينم كه بنابه اعلام جرم سازمان مجاهدين خلق ، جعلياتي بيش نيست ؛ ادعاي جعلي بودن را باور كنيم يا امضاي سعادتي در زير سطرسطر بازجوييها را ؟ اگر سعادتي خود اين امضاها را كرده است ، پس مدرك بي پايه و مجعول يعني چه ؟
از اينها گذشته ، سعادتي در نامهاي كه براي دادستان كل انقلاب اسلامي ارسال داشته است ،
صريحاً اعلام كرده است كه در دو مرحله مورد بازجويي قرارگرفته است و آنها را تكذيب ميكند و حاضر است با نمايندهاي از جنبش ملي مجاهدين به طور مشروح و كامل ، حقيقت را مطرح كند ؛ ما كدامين را باور كنيم ، صحبت سعادتي را و يا ادعاي جعل مدارك از طرف مجاهدين خلق را ؟
از اين همه سؤال كه بگذريم ، ارتباط سازمان مجاهدين خلق با روسيه با توجه به دلايل زير كه از مطالب خود سازمان برمي آيد ، موضوع را بسي بغرنجتر ميكند :
در اعلام جرم چنين ميخوانيم : « … نشريات و مدارك بي پايه و مجعول كه عمدتاً به خط برادر زنداني ما نيست … » با نوشتن كلمه عمدتاً معلوم ميشود مداركي به خط برادر زنداني وجود دارد كه جزو مجعولات نيست .
خانم سعادتي در نامهاي كه متن آن در كيهان 28/3/58 چاپ شده است ، ضمن برشمردن يك سري شكنجههاي قرون وسطايي و در عين حال رد اتهام وارده نسبت به آقاي سعادتي ، مينويسد : « چرا و به چه منظوري در چاپ مهمترين عبارت دست خط محمدرضا سعادتي كلمات آقاي خميني و دولت را حذف كردهاند » و سپس ايشان عين عبارت را مينويسند ( عين همين عبارت در اعلام جرم سازمان مجاهدين خلق به چشم ميخورد ! ) .
قضيه “ قسم ملا و دم خروس “ را شنيدهايد ، واقعاً نميدانم رد اتهام را باور كنم يا قبول عين عبارت توسط خانم سعادتي و سازمان مجاهدين خلق را .
به خاطر اين كه سازمان مجاهدين خلق بر آن چهار صفحه دست نويس به دلايل فوق صحه گذاشته است بايد پاسخ گوي اين سؤال باشد كه در اين شرايط حساس كه توطئهها از هر طرف ما را فرا گرفته است و چپ و راست ما را ميكوبند و آرزوي اين را دارند كه ما به ثبات سياسي ـ اجتماعي خود نرسيم ، آيا اين كار درست است ؟ چرا بايد مسائل اساسي خود را با يك كشور بيگانه ـ آن هم كشوري چون شوروي كه خلقها را به ستم كشانده و آوازه استعمارگرياش ، گوشها راكر كرده است ـ مطرح كنيم و از آنها نظر بخواهيم ؟
براي خلق محروم و شكنجه ديده ما جواب اين سئوال مهم است كه “ رابطه با شوروي چرا ؟ “ اصولاً آيا يك سازمان اسلامي نبايد نماينده مردم مسلمان خود باشد و از حقوق حقه آنها دفاع كند ؟ اگر قبول كنيم كه هر سازمان خط مشي مخصوص به خود دارد ـ ولابد ارتباط با يك كشور بيگانه را مجاز ميداند ـ ، آن وقت تكليف اين مملكت چه ميشود ؟ ( 6 )
570
روابط عمومي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با صدور اطلاعيهاي بر مركزيت واحد سپاه و لزوم انحلال همه گروههايي كه تحت عنوان سپاه فعاليت دارند و يا ادغام آنها در سپاهي كه تشكيلات آن با تصويب شوراي انقلاب رسميت يافته است ، به نحو زير تأكيد كرد : نظر به اينكه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به دستور امام و تصويب شوراي انقلاب از تاريخ 2/2/1358 رسماً تشكيل شده است لذا بدين وسيله اعلام ميدارد كه 1 ـ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تنها يكي است و هيچ گروه يا شخصي حق استفاده كردن از اسم سپاه پاسداران انقلاب را نخواهد
داشت . 2 ـ سپاه پاسداران مستقلي از اين سپاه در تهران و در هيچ يك از شهرهاي ايران وجود ندارد و تشكيل آن اگر به نام سپاه پاسداران باشد با اين سپاه ارتباطي نداشته و هرچه زودتر ميبايست تكليف خود را روشن نمايند . 3 ـ كليه اعلاميهها و حكمهاي مأموريت از طرف سپاه فقط ميبايست به امضاي يك نفر از فرماندهان سپاه همراه با مهر رسمي سپاه باشد ، در صورتي كه مشاهده شود فرد يا گروهي از طريق ديگر حكمي دارند ، مورد تعقيب قانوني قرار خواهند گرفت . 4 ـ حكمهايي كه تا قبل از تاريخ 2/2/58 به نام سپاه صادر شده از درجه اعتبار ساقط است . ( 7 )
571
سرلشكر “ ناصر فربد “ رئيس ستاد كل ارتش جمهوري اسلامي كه براي بازديد از مكانهاي ارتش در آذربايجان غربي به اين استان سفر كرده است ، در يك مصاحبه با خبرنگاران خبرگزاري پارس و راديو و تلويزيون گفت : « ملت ايران هيچگونه ترديدي در روحيه انضباط و قدرت رزمي ارتش ايران نداشته باشند . من به صراحت اعلام ميكنم كه ارتش جمهوري اسلامي در ظرف مدتي كوتاه علاوه بر اين كه خود را ساخته و به تمام تجهيزاتش آشنايي پيدا كرده و به كار ميبرد ، با اين حمايتي كه مردم از ارتش و به خصوص از لشكر اروميه به عمل ميآورند روحيه مقاومت و روحيه قبول رزم و ايجاد امنيت در افراد ارتش فوق العاده بالا است و به مردم اطمينان ميدهم كه ارتش جمهوري اسلامي با اين همبستگي هيچترديدي نگذاشته است كه ما قدرت تأمين داخلي و حفظ حدود و ثغور مملكت را داريم . متأسفانه بعضي اشخاص در مواضع غيرآگاهانه ترديدي در اذهان ايجاد ميكنند ولي من به نام مسئول و رئيس كل ستاد ارتش جمهوري اسلامي اعلام ميكنم كه هيچگونه ترديدي در روحيه و قدرت رزمي ارتش نداشته باشند . » وي افزود : ما در حال تشكيل مجدد ارتش هستيم و براي اين كه از نزديك با چگونگي بازسازي ارتش آشنا شويم ، از پادگانهاي مركزي بازديد كردهام . اين پادگانها به گونهاي رضايت بخش موجوديت خود را نشان داده است و در نخستين سفر به شهرستانها نيز اولويت را به لشكر اروميه دادم . اين منطقه كمي از حساسيت برخوردار است و لشكر اروميه پيش گاميخود را با مأموريت بسيار خوب نقده با يك قدرت نمايي حساب شدهاي توأم با ميانجيگري نشان داد . ( 8 )
يك مقام آگاه در ستاد ارتش نيز گفت : « با توجه به مأموريت برون مرزي كه ارتش جمهوري اسلامي ايران دارد ، نيروهاي زميني ، دريايي و هوايي مأموريت دارند كه مرتب و به طور مستمر با گشت زنيهاي نوبتي خطوط مرزي را در كنترل داشته باشند و اين اقدامات به موجب بازسازي و نوسازي اخير ارتش جمهوري اسلامي انجام شده و ادامه دارد . » وي افزود : « ارتش جمهوري اسلامي و نيروهاي سه گانه اقدامات لازم را براي حفاظت از فضاي كشور معمول داشتهاند . » ( 9 )
572
سرتيپ اميررحيمي فرمانده پادگان امام خميني ( جمشيديه سابق ) اعلام كرد : « وقتي ارتش مردمي است فرماندهان آن نميتوانند با مردم و نمايندگان آنان صحبت نكنند . من دستور دادم كه
پادگان امام خميني روزهاي دوشنبه براي آشنايي رسانههاي گروهي باز باشد ، تا مردم با ارتش خود آشنا باشند و بدانند كه وضع امروز ارتش با سابق فرق كرده . فرماندهان و افسران ارتش دوست مردم و سربازان در خدمت مردم هستند . تمام سعي اين است كه در نوسازي ارتش افكار عمومي در جريان باشد . » سرتيپ رحيمي درباره بخشنامه ستاد ارتش مبنيبر اينكه افسران و فرماندهان يگانها حق مصاحبه با وسايل ارتباط جمعي را ندارند ، گفت : « ارتش نبايد در تاريكي افكار عمومي به سر برد و مردم از آن اطلاع پيدا نكنند و نبايد وضع سابق تكرار شود ، وضعي كه در آن 200 هزار كشته دادند تا آن وضع تغيير كرد . با تأكيد بر اين مسئله ، ارتباط بين فرماندهان ارتش و مردم ضروري است زيرا اگر قرار باشد باز هم مثل سابق فرماندهان و نظاميان با مردم ارتباط مستقيم و تبادل نظر نداشته باشند ، پس اين ارتش ميشود همان ارتش اويسيها ، ارتش ازهاريها و بدرهايها . » ( 10 )
573
روزنامه اطلاعات خبر داد كه گروهي از پليسهاي مرزي عراق سعي كردند سه هزار رأس از گوسفندان ايلات منطقه “ لولان “ و “ هرهنا “ مشرف به كوههاي اشنويه را كه در ييلاقات مرزي داخل خاك ايران مشغول چرا بودند به سرقت ببرند ، ليكن عشاير مرزنشين ايران در اين منطقه با هوشياري كامل به مقابله با پليسهاي عراقي پرداختند و از اين سرقت و تجاوز جلوگيري كردند . براساس اين گزارش ، با مقابله عشاير مرزنشين ايران در ماجرا ، تيراندازي بين پليسهاي عراق و عشاير ايران شروع شد و پس از چند ساعت زدوخورد مسلحانه عشاير ايران موفق شدند همه گوسفندان را از پليسهاي عراقي پس گرفته و آنها را [ پليسهاي عراقي را ] فراري دهند . ( 11 )
574
هنگ ژاندارمري ايلام اعلام كرد كه مأموران پاسگاه مرزي ژاندارمري بهرام آباد واقع در شهرستان مرزي مهران دو نفر را كه مشكوك بودند در نوار مرزي ايران و عراق دستگير كردند . فرمانده گروهان ژاندارمري مهران گفت كه احتمالاً اين افراد عضو يك شبكه جاسوسي هستند ولي تا كنون مداركي در اين زمينه به دست نيامده است . ( 12 )
575
ژاندارمري كل كشور در نامهاي به وزارت كشور اعلام كرد : در مورخه 3/4/58 سازمان امنيت عراق 15 نفر از مأمورين خود را جهت شناسايي ايرانيان مقيم كويت به آن كشور اعزام نموده است . ( 13 )
576
دكتر ابراهيم يزدي وزير امورخارجه اعلام كرد : « دولت عراق رسماً بمباران نواحي مرزي ايران را غيرعمدي و اشتباهي دانسته و آمادگي خود را براي پرداخت خسارات به دولت ايران اعلام داشته است . » وي افزود : « دولت عراق پس از اعتراض ايران ، به طور شفاهي پوزش خواست ولي با پي گيري دولت ايران ، دولت عراق به طور كتبي و رسمي غيرعمد بودن اين تجاوزات را اعلام
داشت و قبول كرد كه خسارات را بپردازد . » يزدي تأكيد كرد : البته دولت ايران به اقدام ديپلماسي در اين زمينه اكتفا نكرد و نيروهاي نظامي ايران مبادرت به مانور در مرز كردند تا هم آمادگي خود را به مرحله آزمايش بگذارند و هم قدرت ارتش ايران را در سركوبي هرگونه تجاوز نمايش دهند . ( 14 )
دكتر يزدي در مورد علت تحريكات عراق گفت : « دولت عراق نگرانيهايي از وضع داخل خودش دارد ، هم در شمال در رابطه با كردها و هم در جنوب در رابطه با مسلمانان ، برادران شيعه ما و عكس العمل اين نگرانيها برخي اقدامات احتياطي و پيشگيريهاست كه در مرزها انجام ميدهد . تا آن جايي كه دولت عراق رسماً به ما گفته است اين بمباران چند قريهاي كه در مرز غربي ما اتفاق افتاد به طور سهواً بوده و عمدي نبوده است . ما از آنها خواستيم و آنها هم كتباً به ما نوشتند كه اين عمل يك اشتباه و خطايي بوده و تعمدي نبوده و قبول كردند كه عذر بخواهند . در نامهاي كه فرستادند قبول كردند كه هرگونه خساراتي كه در نتيجه اين بمبارانها حاصل شده ، آن را بپردازند . البته در روزنامهها ما خوانديم كه بعضي از تجاوزات مرزي هم بوده ولي وقتي ما تحقيق كرديم نيروي هوايي ما و ژاندارمري ما و ساير نيروهايي كه ميتوانند خبرهاي صحيحي از مرز به ما بدهند صحت اين اخبار را تأييد كردند .
ما معتقد هستيم كه ادامه تشنج و تيرگي روابط بين ايران و عراق صرفاً به نفع اسرائيل و صهيونيسم و امپرياليسم در منطقه تمام ميشود و اين را دولت عراق بهتر از هر كس ميداند كه انقلاب ما توازن نيروها را در منطقه برهم زده و دولت عراق بهتر از هر كس ميداند كه انقلاب اسلامي ما در ايران چگونه نقشه سياسي منطقه را به كلي برهم زده . دولت و ملتي كه توانسته بزرگترين سنگر و پايگاه صهيونيسم و امپرياليسم را از اين كشور براندازد و بيرونش كند و همچنين روابط عظيم و عميقي را كه دولت شاه با اسرائيل داشته قطع كند ، روابط را با مصر به خاطر پيمان ناحق و پيمان خائنانهاي كه بين مصر و اسرائيل برگزار شده قطع كند ، هرگونه درگيري و تشنج و تحريكات عليه دولت انقلابي بحثانگيز است و نيّت كساني كه اين تحريكات را ميكنند بدون شك زير سؤال قرار ميدهد . ( 15 )
امروز همچنين وزارت امورخارجه جمهوري اسلامي ايران دربارة مندرجات برخي مطبوعات عراق و ساير كشورهاي عربي اطلاعيهاي صادر كرد . متن اين اطلاعيه چنين است :
وزارت امورخارجه جمهوري اسلامي در جواب به احساسات وطن پرستانة تعداد كثيري از هموطنان كه با تلفنهاي مكرر به دفتر پيشنهادات و شكايات نخست وزيري از مندرجات بعضي از مطبوعات عراق و ساير كشورهاي عربي كه در آنها از استان هميشه ايراني خوزستان با نام جعلي و بي اساس عربستان ياد شده است شكايت ميكنند ، لازم به توضيح ميداند كه اين وزارتخانه به موقع اعتراض رسمي خود را به گوش مقامات مسئول اين كشورها رسانيده و خوشبختانه مقامات كشور برادر و هم كيش و همسايهمان كويت با حسن تفاهم كامل در اين خصوص اظهار تأسف كردهاند و اقدامات لازم در جهت ترميم و اصلاح به عمل آوردهاند كه
نماينده حسن نيّت آنان و علاقه به حفظ روابط برادرانه دو ملت مسلمان ميباشد . و اميد ميرود كه رهبران عراقي هرچه زودتر به اين واقعيت ايمان آورند كه تغيير نامهاي جغرافيايي همانطور كه تجربه سالهاي اخير نشان داده است و مسلماً برادران عرب ما به آن وقوف كامل دارند ، جز يك بازي بي اثر سياسي نبوده و در شرايطي كه امپرياليسم و صهيونيسم يعني دشمنان مشترك اسلامي در منطقه عليه انقلاب اسلامي عظيم ملت ما بسيج شدهاند و نيز با توجه به اينكه جمهوري اسلامي ايران با اسرائيل قطع رابطه كامل نموده و قراردادهاي ضداسلامي مصر را با اسرائيل محكوم كرده است ، طرح اين گونه مسائل و ايجاد هر نوع جنجال عليه جمهوري اسلامي ايران ، تنها به نفع دشمنان اسلام و اعراب تمام خواهد شد . ( 16 )
577
روزنامه كيهان در مقالهاي با امضاي “ احمد كاتب “ و با عنوان “ هدف حزب بعث عراق از حمله به دولت انقلاب اسلامي ايران چيست ؟ “ به بررسي دشمنيهاي عراق با ايران و ريشههاي آن پرداخت . دراين مقاله آمده است : هنگامي كه انقلاب اسلامي ما در ايران قريب به يك سال پيش آغاز گرديد و عليرغم اين كه كاملاً واضح بود كه اين انقلاب در جهت هدفهاي ملت عراق و ملل عرب سير ميكند و عليه امپرياليسم و صهيونيسم ميباشد و به رژيمي كه خود عراقيها بارها آن را به “ مزدور صهيونيسم و سگ پاسدار منافع امريكا “ توصيف كردهاند پايان خواهد داد ، رژيم حاكم در عراق از اعطاي هرگونه كمك به ما سر باز زد و حتي آزادي رهبر انقلاب را سلب نمود و سپس ايشان را بهترك عراق مجبور ساخت و رهبر انقلاب ما را وادار كرد رهسپار پاريس شوند . بهانه رژيم عراق اين بود كه بين دولت عراق و ايران قرارداد و موافقت نامههاي امنيتي وجود دارد كه طرفين را به عدم دخالت در امور داخلي يكديگر مقيد ميسازد . صدام حسين بعد ازترك عراق توسط امام [ يعني پس ازآنكه امام عراق راترك كرد ] دقيقاً چنين گفت : « ما اوضاع و تعهدات خود را براي خميني شرح داديم ولي وي حاضر نشد خود را مقيد مسائل ما كند . ما مردماني با ايدئولوژي و اخلاق هستيم و شديداً به موافقت نامهها و تعهدات بينالمللي خود احترام ميگذاريم و به حسن همجواري معتقد هستيم و هرگز حاضر نيستيم در اين لحظات حساس به شاه خيانت كنيم . »
در ادامه مقاله آمده است : « بزرگتترين هدف كنوني و مرحلهاي سياست خصمانه عراق با ايران متوقف ساختن انقلاب اسلامي ايران از ادامه مبارزه با امپرياليسم امريكا است كه اخيراً به اوج خود رسيده و در حد قطع روابط متوقف شده است . به موازات شدت بخشيدن به مبارزات ضدامپرياليستي از جانب ايران ، حملات و تجاوزات و دخالتهاي عراق عليه رژيم اسلامي ايران نيز افزوده ميشود . شايد اين نخستين هدف عراق باشد ، ولي هدف دوم آن حتماً وادار ساختن ايران است به صرف نظر كردن از تصميم تاريخي خود در مورد لغو كليه قراردادهاي اسلحه كه رژيم سابق با آمريكا و انگلستان منعقد كرده بود . رهبران عراق ميخواهند رهبران انقلاب ايران را وادار سازند كه به سياست مسابقه تسليحاتي در منطقه و بازگشت به آغوش
كشورهاي بزرگ براي مقابله با خطر ساختگي عراق بينديشند . رژيم بعثي عراق در اين كار ـ كه نتيجه آن خدمت به منافع استعماري و كشورهاي بزرگ صادركننده اسلحه است ـ سوابق متعددي دارد و حداقل به ياد داريم كه بعثيهاي عراق تا كنون يك بار با ايران زمان شاه و يك بار با كويت دست به چنين تحريكات و تهاجمهايي زدهاند كه هر دو ، بهانهاي براي ارسال سيل سلاح بهايران و كويت شده است . » ( 17 )
578
خبرگزاري “ رويتر “ در گزارشي به بررسي روابط ايران و عراق پرداخت . در اين گزارش آمده است :
« با افزايش تشنج در مرز مشترك ايران و عراق ، روزهاي شيرين ميان انقلاب اسلامي ايران و بعثيهاي كشور همسايهاش پايان يافته است . روز پنج شنبه يك روزنامه اردني گزارش داد كه تشنج در روابط بين دو كشور در حال بالا گرفتن است و هر لحظه ممكن است به مقابله نظامي بينجامد . گزارش روزنامه اردني “ الرأي ” ـ كه معمولاً از منابع موثقي كسب خبر ميكند ـ تائيد نشده است و ديپلماتهاي عرب از هرگونه اظهارنظر در اين زمينه خودداري كردند . عراق جزو نخستين كشورهايي بود كه از انقلاب ايران كه منجر به سقوط شاه شد ، استقبال كرد ، لكن در اواخر ماه گذشته ، تهران ، بغداد را متهم كرد كه در آن سوي شط العرب [ اروندرود ] كه بخشي از مرز بين دو كشور را تشكيل ميدهد و در مقابل منطقه عرب نشين و غني از نفت خوزستان قرار دارد ـ نيروهاي خود را افزايش داده است . دولت بغداد اين اتهامات را رد كرد لكن اين ناحيه به روي خبرنگاران بسته شد .
اخير تشنج در مرز ايران و عراق ، در جلسهاي با شركت پرزيدنت “ احمد حسن البكر “ و “ حافظ اسد “ رئيس جمهوري سوريه در بغداد مورد بحث قرارگرفت . گزارشهاي مطبوعات حاكي است رهبر سوريه كه خواستار حفظ موضع ضداسرائيلي ايران است ، پيشنهاد ميانجيگري كرده است . مطبوعات گزارش دادند كه هيئتي متشكل از نمايندگان سوريه و عراق به زودي به منظور روشن كردن رهبران ممالك عربي نسبت به وضع موجود در مرز عراق و ايران عازم اين كشورها خواهد شد . تاكنون از ميانجيگري پرزيدنت اسد خبري نشده است . لازم به تذكر است كه انتظار ميرود اواخر ماه جاري حافظ اسد به منظور يك ديدار رسمي عازم مسكو شود . منابع ديپلماتيك در امان اظهار داشتند كه انتظار ميرود حافظ اسد در شوروي به غير از مذاكره در مورد روابط دوجانبه و آخرين تحولات خاورميانه ، نظر روسها را در مقابل منازعه كنوني ميان عراق و ايران جويا شود . اين منابع افزودند : انتظار ميرود به دنبال ديدار اسد از مسكو نوعي تلاش براي ميانجيگري بين دو كشور به عمل آيد .
يك نويسنده اردني كه از قطع رابطه ايران با اسرائيل و تحويل سفارت اسرائيل در تهران به سازمان آزاديبخش فلسطين شديداً ابراز خشنودي كرده بود ، اخيراً از گزارشهاي غم انگيز در مورد تشنج بين ايران و عراق سخت ابراز تأسف كرد . وي در روزنامه الرأي نوشت كه نميخواهد به شرح جزئيات و دلايل اختلاف ميان دو كشور بپردازد ، لكن وي افزود كه از نتايج اين
اختلافات بيم دارد . وي گفت عراق دژ محكميبراي اعراب محسوب ميشود . امروز ايران از تمامي آرمانهاي عرب حمايت ميكند و روش خصمانهاي عليه دشمنان اعراب در پيش گرفته است .
اين نويسنده گفت اين وظيفه كليه ممالك عرب و مسلمان است كه در اين منازعه ميانجيگري كنند و جلو هرگونه تلاش قدرتهاي خارجي را براي وخيمتر كردن و تشديد اين اختلافات بگيرند . عراقيها با شاه مخلوع دشمني داشتند و اين موضوع را پنهان نميكردند كه از هر تغييري در حكومت تهران استقبال خواهند كرد . يك ديپلمات عراقي در امان در گرما گرم انقلاب ايران گفت كه هر رژيم ديگري در اين كشور مورد استقبال عراق قرار خواهد گرفت . اختلاف عراق با شاه دلايل مختلفي داشت ، از جمله : حمايت او از شورش كردها در شمال عراق ؛ ادعاي وي نسبت به بحرين و اشغال سه جزيره عرب نشين در تنگه هرمز واقع در مدخل جنوبي خليج فارس به وسيله سربازان ايراني ؛ روابط دوستانه شاه با اسرائيل و آنچه به قول عراقيها نفوذ امريكا در ايران بود از ديگر دلايل اختلاف بين دو كشور محسوب ميشد .
هم اكنون كه تمام اين موضوعات مورد اختلاف به استثناي اشغال سه جزيره مذكور از ميان رفته است ، ديپلماتها در امان از ادامه منازعه بين دو كشور در حيرتند . ( 18 )
579
دكتر ابراهيم يزدي وزير امورخارجه از كليه احزاب ، گروهها و دستههاي سياسي ايران دعوت كرد كه در يك گردهم آيي كه ساعت 4 بعدازظهر روز پنج شنبه هفتم تيرماه در وزارت امورخارجه تشكيل ميشود ، شركت كنند و درباره سياست خارجي دولت جمهوري اسلامي ايران به تبادل نظر و گفت وگو بپردازند . به نوشته روزنامه اطلاعات به نقل از فردي كه وي را “ يك منبع غيررسمي “ خواند ، وزارت امورخارجه تا كنون براي 22 حزب ، گروه و دسته سياسي از جمله احزاب و دستههاي سياسي چپ ، كارت دعوت فرستاده . از هر حزب ، دسته يا گروه سياسي حداكثر دو نماينده ميتوانند در اين گردهمآيي شركت جويند . هنوز ماهيت و چگونگي اين گردهمآيي معلوم نيست اما به نظر ميرسد اين گردهمآيي و تبادل نظر شكل يك گفت وشنود داشته باشد .
اين منبع وزارت امورخارجه ضمن دادن ليستي از نامهاي احزاب ، گروهها و دستههاي سياسي به خبرنگار اطلاعات ، گفت : « از آن جا كه دست يابي به نام و نشاني تمام احزاب و دستجات در فرصتي كوتاه نسبتاً مشكل بود ممكن است كارتهاي دعوت به موقع به دست آنها نرسد در اين صورت آنها ميتوانند با تماس و مراجعه به دفتر مطبوعات و اطلاعات وزارت خارجه ترتيب شركت خود را در اين گردهمآيي بدهند . » در اين ليست ، نامهاي احزاب و گروههاي سياسي كه اكنون فعاليتهاي سياسي دارند ، چنين آمده است :
حزب جمهوري اسلامي ، جبهه ملي ايران ، جبهه دمكراتيك ملي ايران ، حزب ايران ، جمهوري اسلامي خلق مسلمان ايران ، حزب جمهوري خواه ، مجاهدين خلق ايران ( جنبش ملي
مجاهدين ) ، حزب ملت ايران ، گروه سياسي جنبش ، جنبش انقلابي مردم مسلمان ايران ( جاما ) ، نهضت آزادي ، سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران ، اتحاد دمكراتيك مردم ، حزب توده ايران ، گروه فداييان اسلام ، حزب جمهوري فدراتيو خلقهاي ايران ، گروه سياسي ايران امروز ( باختر امروز ) ، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ، جنبش مسلمانان مبارز .
به نوشته اطلاعات ، موضوع روابط ايران با آمريكا كه در حال حاضر در پايينترين سطح ممكن ميباشد ، تيرگي كه در روابط ايران و عراق بهوجود آمده ، موضوع روابط ايران و افغانستان و اتهاماتي كه اين كشور به ايران وارد ميكند ، روابط ايران و شوروي ، موضوع امنيت خليج فارس ، روابط ايران با كشورهاي اسلامي و از جمله سازمان آزاديبخش فلسطين ، موضوع تحريكات خارجي كه توسط شاه مخلوع و ايادي وي صورت ميگيرد ، از جمله مباحثي خواهد بود كه بدون شك در اين گردهم آيي مطرح خواهند شد . ( 19 )
580
وزير امورخارجه ايران در يك مصاحبه مطبوعاتي در شيراز دربارة چگونگي روابط ايران و امريكا گفت : همزمان با وقتي كه سناي آمريكا آن قطعنامه معروف خودش را صادر كرد ـ كه دخالت در امور داخلي ايران محسوب ميشد ـ ابتدا ما از دولت امريكا خواستيم فعلاً تا روشن شدن جو سياسي در روابط بين دو كشور ، سفير جديد خودش را به ايران نفرستد ، ولي 48 ساعت بعد كاردار سفارت امريكا در تهران را به وزارت امورخارجه احضار كرديم و نظر دولت ايران را به او ابلاغ كرديم و گفتيم مايل نيستيم سفير امريكا به ايران بيايد و علتش اين است : اولاً در حق حاكميت ملي ما است و در تمام پروتكلها شناخته شده است كهاين حق ما است يك سفيري كه از جايي ميخواهد بيايد او را ميپذيريم يا نه و يا اگر چنانچه هر زماني خواستيم ، پذيرشمان را پس بگيريم ؛ بنابراين ، اين كار در چارچوب حق حاكميت ملي ما است كه يك سفير خارجي را بپذيريم يا نپذيريم . در مورد خود اين شخص هم ما گفتيم چون در گذشته اين شخص سفير دولت امريكا در زئير بوده و با توجه به فعاليتها و اقداماتي كه كشورهاي غربي به خصوص دولت امريكا و كمپانيهاي امريكا در كنگوي سابق داشتند و دخالتهايي كه در آن جا كردند ، بنابراين يك چنين آدمي نميتواند سفير جديدي براي دولت امريكا در ايران باشد و آن روابطي را كه لازمه دوران جديد ما است كه اينها انقلاب ما را بفهمد ما تشخيص داديم كه نميتوانيم او را بپذيريم و اين حق حاكميت ما بود كه ما خواستيم . آن موقع كه ما اين امر را خواستيم 24 ساعت بعد كاردار آمد و اطلاع داد كه دولت امريكا نظر شما را پذيرفته است و طول ميكشد تا سفير جديدي بفرستد . ( 20 )
در اين باره روزنامه كيهان نوشت : به دنبال پس گرفتن پذيرش سفير منتخب ايالات متحده امريكا از طرف دولت جمهوري اسلامي ايران ، امروز گفته شد امريكا خواست دولت ايران مبني بر تعويض “ ويليام كاتلر “ سفير منتخب امريكا در ايران را پذيرفته است و به زودي سفير ديگري براي احراز اين پست به دولت ايران معرفي خواهد نمود . به دنبال دريافت اين درخواست
ايران ، سخنگوي دولت امريكا اعلام كرده بود كه امريكا تصميم ندارد سفير جديدي به ايران اعزام دارد و تهديد كرد در صورت ادامه سياست دولت ايران در اين مورد ، از اعزام سفير جديد ديگر به ايران خودداري خواهد كرد . با وجود اين ، امروز شايع شد دولت امريكا در تصميم قبلي خود تجديدنظر نموده است . وزير خارجه ايران نيز در مصاحبه مطبوعاتي امروز خود به اين موضوع اشاره كرد . ( 21 )
581
لايحه قانوني تشكيل دادگاههاي فوق العادة رسيدگي به جرايم ضدانقلاب كه دولت موقت به شوراي انقلاب پيشنهاد كرده بود ، به تصويب اين شورا رسيد . ( 22 ) در مواد 2 ، 15 ، 16 و 17 اين لايحه 17 مادهاي اين حق براي دولت موقت و شوراي انقلاب در نظر گرفته شده است كه تدريجاً و در صورت تصويب شوراي انقلاب با انحلال دادگاهها و دادسراهاي انقلاب در هر حوزه عمل آنها ، امور مورد صلاحيتشان را به دادگاههاي فوق العادة جديد كه از قضات شاغل يا بازنشسته يا حقوق دانان ديگر كه به موازين قضايي اسلام آگاه و به انقلاب اسلامي ايران مؤمن باشند و زير نظر دادگستري تشكيل خواهد شد ، واگذار كنند . اين دادگاهها چه از جهت آئين دادرسي و چه از جهت حضور وكيل در دادگاه و دو درجهاي بودن رسيدگي آن و امكان فرجام خواهي و همچنين از جهت قاضي شرع ، با دادگاه انقلاب اسلاميكنوني متفاوت خواهند بود . ( 23 )
582
سفارت امريكا در تهران در گزارشي به امضاي كاردار جديد “ لينگن “ به وزارت امورخارجه آن كشور با طبقهبندي خيلي محرمانه و موضوع “ آينده عادي شدن روابط تجاري امريكا و ايران “ چنين نوشت :
تضاد و دوگانگي بين ( الف ) مواضع به طور كلي عاقلانة خيلي از مقامات ارشد دولت موقت كه متوجه لزوم برقراري روابط عاديتر ديپلماتيك و تبادلات تجاري با آمريكا شدهاند و ( ب ) مواضع ضدآمريكايي انقلابي مطبوعات ، روحانيون اطراف خميني و خيلي از ايرانيان كه ضدخارجي هستند و در سطوح دوم و پايين دولت موقت ميباشند همچنان تلاشهايمان را براي عادي كردن روابط خنثي ميسازد .
در 21 ژوئن ( 31/3/1358 ) وزير خارجه ( يزدي ) و سخنگوي دولت ( اميرانتظام ) هر دو به طور علني به حمايت از ادامه قراردادها و روابط با غرب اظهاراتي نمودند . اظهارات اميرانتظام به مطبوعات مسائل گستردهاي را دربر داشت ، از جمله : تغييرات پرسنلي در دولت موقت ، نفوذ بيش از حد كميتهها و مسائل اقتصادي مختلف . او به خبرنگاران گفت كه اميدوار است روابط با آمريكا به زودي به سوي بهبودي رود . در مورد قراردادهاي نظامي ، اميرانتظام گفت كه فسخ تمام قراردادهاي سابقي كه ايران قبلاً در آنها ميلياردها دلار سرمايه گذاري كرده بوده ، غيرعادلانه است . او حتي به طور غيرمستقيم به لزوم متخصصان نظامي امريكايي اشاره كرد . سخنگوي دولت موقت همچنين گفت كه امام و دولت موقت هيچ گاه درصدد مصادره اموال نبودهاند ، چون
مالكيت فردي در اسلام مقدس است . ولي اين حرف كاملاً قابل قبول نبود . يزدي آنطور كه در “ تهران تايمز “ 25 ژوئن ( 4/4/1358 ) منعكس شده ، مشخصاً اين مسئله را مطرح نموده كه ايران نميتواند به تنهايي به پيش برود . يزدي صريحاً به ادامه وابستگي به غرب اقرار كرد و گفت كه فسخ سريع قراردادها توسط ايران بيشتر به ضرر ايران خواهد بود تا فروشندگان خارجي و آن را به سطح يك جامعه كشاورزي پايين خواهد آورد .
در حالي كه ما از اظهارات مثبت مانند گفتههاي يزدي و اميرانتظام در پنج شنبه گذشته استقبال ميكنيم ، ولي از خبر اخير ( الف ) فسخ قرارداد “ آناكاندا “ با شركت مس و ( ب ) حملات شديد و غيرمترقبه GTE دل گيريم . نمونه ديگر ، گزارش روزنامه “ بامداد “ در مورد ادامه ارسال غذا به ايران بود . بامداد از اطلاعيه آژانس ارتباطات بينالمللي استقبال كرده بود ولي در مقدمه آن گفته بود كه امريكا تحريم خود را از ايران برداشته است .
تا زماني كه دولت موقت قدرت بيشتري نيابد ، اين نداهاي ميانهروانه مانند يزدي ، اميرانتظام و حتي بازرگان بعيد است كه اثري داشته باشند . وقايع هفته گذشته اين فرضيه را كه برقراري روابط تجاري بين ايران و امريكا ميتواند راه گشاي بهبود روابط سياسي گردد ، مورد سؤال قرار ميدهد . با توجه به جو سياسي نامطلوب اصلاً نميتوان مطمئن بود كه ميانهروها در دولت موقت آن قدر زياد هستند و يا آن قدر نفوذ دارند كه بتوانند مانع حملات شوند و يا مواضع ضدامريكايي كه مانع از درگيري فعاليتهاي تجار آمريكايي در ايران شده را تغيير دهند .
گذشته از اين ممكن است روابط تجاري ما مانعي براي عادي كردن روابط سياسي مان گردد و اين در صورتي است كه بررسي ، تجديدنظر و يا فسخ قراردادهاي سابق همراه حملات رژيم عليه امريكا و امپرياليسم آمريكا باشد . نميتوان تجار آمريكايي را به دليل كمك نكردن به بهبود وضع اقتصادي مقصر شناخت ، چون آنها به طور فردي و جمعي مورد خصومت و سوءظن قرار ميگيرند و طبيعتاً نگران امنيت شخصي خود هستند ؛ كارمندان ايراني حاكميت آنان را نميپذيرند و شكايتهاي به حق مالي آنان در ميزهاي مقامات بي اسم و رسم دفن شده است . ( 24 )
583
وزارت امورخارجهامريكا در تلفنگرامي به امضاي “ كريستوفر “ به سفارت آن كشور در تهران با طبقهبندي خيلي محرمانه و موضوع “ بيانيه ( بيانات ) اميرانتظام “ درخواست كرد :
« در صورت ملاقات با يزدي يا اميرانتظام لطفاً مراتب سپاسگزاري ما را از بيانيه تلويزيوني انتظام در مورد روابط ايران و امريكا به اطلاع ايشان برسانيد . اميدواريم شعارها كاهش يافته و در زمينه رفع مشكلات موجود در روابط دوجانبه بتوانيم پيشرفت قابل ملاحظهاي داشته باشيم .
در صورت مطرح شدن موضوع انتصاب سفير لطفاً مانع از اعلام زمان اين كار بشويد . همانطور كه ميدانيد عدم پذيرش سفير “ كاتلر “ توسط ايران بسياري را در اين جا عصباني كرده و بايد مدتي ديگر بگذرد تا سناي امريكا بتواند انتصاب فرد ديگري را بپذيرد . » ( 25 )
584
سفارت آمريكا در تهران در گزارشي به امضاي “ لينگن “ براي سفارت امريكا در استكهلم با طبقهبندي محرمانه و تحت موضوع “ سفير جديد ايران در سوئد “ درباره انتصاب اميرانتظام به سفارت ايران در استكهلم نوشت :
… اميرانتظام يكي از موثرترين مدافعين عادي كردن روابط بين ايران و امريكا در كابينه بازرگان بوده است . گاه گاهي به دليل ارتباط امريكايياش به عنوان يك عامل امريكا به او حمله شده است ، اما او به طور كلي به وسيله اين تهمتها ترس به خودش راه نداده است . اخيراً در 21 ژوئن ( 31/3/1358 ) در يك مصاحبه مطبوعاتي با يك برخورد منطقي ضرورت تفاهم بين ايران و ايالات متحده را توضيح داد .
در همان حال ، اميرانتظام به موجب ناتواني دولت در تحكيم اقتدارش ، نااميدتر شده است . به كاردار قبلي ما گفت كه او و شريكش در اين كه فكر ميكردند ميتوانند موقعيت اين جا را در عرض چند ماه به حالت طبيعي ( عادي ) برگردانند ، اشتباه كردهاند .
او همچنين در مورد ادامه دخالت افراد نيرومند سياسي خارج از دولت در مسائل اداري ، شكايت كرده . در حالي كه ما نميتوانيم از مقتضيات عزيمت او از كابينه مطمئن باشيم ، اما فكر ميكنيم كه آن يك حركتي است كه او ممكن است به خوبي پذيرفته و حتي تشويق كرده باشد . » ( 26 )
امير انتظام در دومين ترميم كابينه دولت موقت كه در 30 خردادماه انجام شد ، به سفارت ايران در سوئد منصوب گرديد اما خبر اين انتصاب جديد تا اين تاريخ ( 3/4/1358 ) رسماً اعلام نشده است .
585
روزنامه “ لوموند “ چاپ فرانسه در مقالهاي تحت عنوان “ انقلاب يا بازسازي “ به قلم اريك رولو نوشت : « بني صدر يكي از تئورسينهاي انقلاب اسلامي و نزديك به امام خميني ، ميگويد اگر وضع فعلي ادامه پيدا كند امريكاييها موفق ميشوند خميني را از صحنه خارج كنند . اواضافه ميكند همدستي ميان لائيكها و چپ باعث ميشود كه يك “ كارامانليس “ ايراني سر كار آيد ، همانطور محافظه كار ، ليبرال و طرفدار غرب . » لوموند ميافزايد : اين تحليل به نظر درست ميآيد زيرا هيچ رژيمي در ايران نميتواند تثبيت شود مگر اين كه حداقل دونيرو از سه نيروي سياسي كه افكار عمومي را تحت تاثير قرار ميدهند در آن شركت داشته باشند . اين سه نيرو عبارتند از : بورژوازي ليبرال ، چپ و روحانيت . ائتلاف دو گروه اخير مادامي كه مذهبيهاي قشري برجنبش اسلامي نفوذ دارند ، غيرممكن است ؛ در اين شرايط ، بازار ليبرال و مترقي نيز به سختي ميتواند با مسجد كنار آيد ؛ در حال حاضر ميانهروهاي لائيك نيز داراي سازمان تشكيلات كافي نيستند تا بتواند خط ائتلاف با چپ را كه سازمان ديده و پرتحرك است بپذيرند و در عين حال به تنهايي نيز مانند زمان انقلاب مشروطه يا زمان به قدرت رسيدن مصدق در
1951 نميتوانند قدرت را در دستگيرند ؛ ازآن جايي كه روحانيت نيز كادر لازم و راهحلي هم براي مسائل اقتصادي و اجتماعي يك جامعه مدرن ندارد ، بنابراين تنها ارتش است كه ميتواند اين گروه كور را باز كند .
اگرفرضيه يك كودتا در درازمدت يا كوتاه مدت را قبول كنيم متوجه ميشويم دو نوع گرايش در حال حاضر در قلب ارتش وجود دارد : مسلمانان راديكال طبقه سومي و طرفداران رژيم سابق كه هنوز پاكسازي نشدهاند . اگر گروه اول به كمك بخشي از روحانيت و خرده بورژوازي تهران پيروز شوند ، ايران در صدر خود يك سرهنگ قذاقي خواهد يافت ؛ اگر مذهبيهاي قشري دست راستي ببرند ، آن وقت دوران يك پينوشه در ايران آغاز ميشود . بنابراين نه انقلاب خواهد بود و نه نوسازي ، بلكه تجديد حيات فاشيسم خواهد بود كه بسياري از روشن فكران ايران طليعهاش را در افق ميبينند . ( 27 )
منابع و مآخذ روزشمار 3/4/1358
1 ـ روزنامه كيهان ، 4/4/1358 ص 2 .
2 ـ مأخذ شماره 1 ، ص 6 .
3 ـ سند شماره 114662 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : تلفنگرام شماره 13/4/1358 105/77/401/11175 ژاندارمري كل كشور به نخست وزيري .
4 ـ روزنامه انقلاب اسلامي ، سال اول ، شماره 6 ، 4/4/1358 ، ص 11 .
5 ـ روزنامه اطلاعات ، 5/4/1358 ، ص 12 .
6 ـ روزنامه كيهان ، 3/4/1358 ، ص 6 .
7 ـ مأخذ شماره 6 ، ص 2 .
8 ـ مأخذ شماره 1 ، ص 3 ، اروميه ، خبرگزاري پارس .
9 ـ روزنامه اطلاعات ، 3/4/1358 ، ص 8 .
10 ـ مأخذ شماره 9 ، ص 8 .
11 ـ مأخذ شماره 9 ، ص 12 ،
12 ـ مأخذ شماره 1 ، ص 8 ، ايلام ، خبرگزاري پارس .
13 ـ سند شماره 34683 . مركز مطالعات و تحقيقات جنگ : تلفنگرام ژاندارمري كل كشور به وزارت كشور .
14 ـ مأخذ شماره 9 ، ص 2 .
15 ـ مأخذ شماره 6 ، ص 3 .
16 ـ روزنامه اطلاعات ، 4/4/1358 ، ص 2 .
17 ـ مأخذ شماره 6 ، ص 6 .
18 ـ خبرگزاري پارس ، “ گزارشهاي ويژه “ ، نشرية شماره 93 ، 4/4/1358 ، ص ص 4 تا 6 ، امان ، خبرگزاري رويتر .
19 ـ مأخذ شماره 9 ، ص 2 .
20 ـ مأخذ شماره 6 ، ص 3 .
21 ـ مأخذ شماره 6 ص 8 .
22 ـ مأخذ شماره 9 ، ص 2 .
23 ـ مأخذ شماره 4 ، ص 1 .
24 ـ دانشجويان پيرو خط امام ، اسناد لانه جاسوسي آمريكا ، جلد34 ( تهران : نشرلانه ، بي تا ) ص ص 137 ـ 139 .
25 ـ دانشجويان پيرو خط امام ، اسناد لانه جاسوسي آمريكا ، جلد63 ( تهران : نشرلانه ، بي تا ) ص 124 .
26 ـ دانشجويان پيرو خط امام ، اسناد لانه جاسوسي آمريكا ، جلد10 ( تهران : نشرلانه ، بي تا ) ص ص 71و72 .
27 ـ روزنامه بامداد ، 3/4/1358 ، ص 5 .