زیر مجموعه: روزشمار دفاع مقدس
بحران در خوزستان

روزشمــــار

 سه شنبه

19 تير 1358

15 شعبان 1399

10 ژوئيه 1979

767

گروهي ناشناس مقارن ساعت يك بامداد در خرمشهر به سوي مأموران شهرباني مستقر در زير پل و پايگاه نيروي دريايي آتش گشودند . همچنين پاسگاه مرزي خرمشهر و پاسگاه مرزي  شلمچه هدف حملات مسلحانه قرار گرفت . گروه‌هاي ناشناس ديگري از درون اتومبيل و برخي  به طور پياده در تاريكي شب به سوي مأموران انتظامي و پاسداران آتش گشودند . ( 1 ) 

بعدازظهر امروز نيز يك گروه ناشناس به سوي باشگاه شهرباني اهواز مواد منفجره پرتاب  كرد كه در نتيجه ، انفجار قسمتي از ناحيه “ امانيه “ اهواز را به لرزه درآورد و موجب وحشت اهالي  گرديد . صداي مهيب انفجار باعث شد ساكنان امانيه از خانه‌هاي خود بيرون بريزند و در اطراف  باشگاه شهرباني اجتماع كنند . ( 2 ) 

شب هنگام نيز وقوع انفجاري در دو كيلومتري خرمشهر ، قسمتي از خط آهن خرمشهر ـ اهواز را منهدم كرد . آقاي شاهرخ رئيس راه آهن خرمشهر در اين باره گفت : بعد از اطلاع از وقوع  حادثه بلافاصله مأموران به محل فرستاده شدند و ترميم خط آهن آغاز شد و قسمت آسيب ديده  خطآهن به كلي‌ترميم گرديد . ( 3 ) 

768

 “ ايل زرزا “ يكي از ايل‌هاي كُرد آذربايجان غربي به محاصره شش تا ده هزار نفر از افراد مسلح  حزب دمكرات كردستان درآمد . حزب دمكرات با گروگان گيري رئيس ايل و تهديد به كشتار دسته جمعي ، آنان را وادار به تحويل سلاح‌هايي كرد كه ژاندارمري كل كشور به منظور حفظ مرزها در اختيار آنان قرار داده بود . فرمانده ژاندارمري كل كشور در اين باره گفت : در پي تصويب  دولت داير بر استخدام جوان مرد به منظور پاسداري از مرزهاي كشور ، ژاندارمري اقدام به‌اين كار كرده و تعدادي از افراد محلي را به استخدام درآورده است . اين عمل بدون در نظر گرفتن هيچ‌گونه  رابطه سازماني و حزبي صورت گرفته است و چنان كه بعد معلوم شد در بيشتر نقاط مانند سردشت اكثريت افرادي كه به استخدام در آمده‌اند ، از حزب دمكرات بوده‌اند و بسيار تعجب‌آور
است كه در نقاط معدودي كه درصد افراد اين حزب نسبتاً كمتر از افراد ايلات و عشاير ديگر است ، گفته مي‌شود كه دولت فئودال‌ها را مسلح كرده است . ژاندارمري كل كشور اين شايعه را قوياً تكذيب كرده و اعلام مي‌دارد كه حزب دمكرات كردستان با پراكندن شايعات بي اساس ،  ايلات و عشايري را كه حاضر نمي‌شوند اسلحه خود را به آنان تسليم كنند محاصره و تهديد مي‌كند ؛ از جمله ، كشتار ايل منگور در ده روز گذشته و محاصره ايل زرزا و حمله به آنان با سلاح  آر . پي . جي ضدتانك در روز جمعه 15/4/58 را مي‌توان نام برد . در اشنويه نيز حزب دمكرات  كردستان با ارعاب و تهديد ، شوراي انقلاب را منحل كرده و شوراي جديدي مركب از چهارنفر از افراد وابسته به خود ايجاد كرده است . ( 4 ) 

769

برخلاف آنچه تاكنون گروه‌هاي سياسي راديكال و حتي ميانه‌رو در حمايت از اقدامات  دادگاه‌هاي انقلاب ابراز كرده‌اند ، اكنون كه به دليل “ ماجراي سعادتي “ نوبت به سازمان مجاهدين  خلق ايران رسيده است ، اين سازمان با انتشار بيانيه‌اي صراحتاً اعلام كرد كه دادگاه‌هاي انقلاب را قبول ندارد و پرونده سعادتي حتماً بايد به دادگستري ارجاع شود . در بخشي از اين بيانيه مفصل  آمده است : « چون دستگاهي كه اكنون “ دادستاني كل انقلاب “ ناميده مي‌شود با مجاهدين خلق  عميقاً در غرض ورزي و ضديت بوده و تا كنون نيز به هيچ يك از شكايات و اعلام جرم‌هاي ما رسيدگي نكرده و از نشر هيچ‌گونه اكاذيب و اظهارنظرهاي يك جانبه فروگذار ننموده است ، لذا فاقد هرگونه صلاحيت انقلابي ، اسلامي ، مردمي و قضايي در اين رابطه بوده و بايستي پرونده را به دادگستري احاله كند ، هيچ عذر و بهانه‌اي هم در اين مورد موجه نيست ، مگر آن كه به ياد دوران  طاغوتي باز بخواهند وزارت دادگستري و قوه مستقل قضايي كشور را از صلاحيت‌ها و عملكردهاي حقّه خود ساقط نمايند . دفاع سياسي ـ ايدئولوژيك سعادتي را به طور خاصي  نمايندگان سازمان مجاهدين خلق ايران خود بر عهده خواهند گرفت . حق حضور و دفاع  نمايندگان ما در دادگاه به ويژه از آن جهت ضروري است كه در كادر اعلامية مورخه 9 تير مسئوليت اقدامات مجاهد اسير را سازمان راساً به عهده گرفته است .

جريان دست‌گيري و محاكمة سعادتي در واقع امر چيزي جز محاكمه مجاهدين خلق ايران  نبوده و نيست ؛ دليل ما بر اين مطلب ، مجموعه تحريكات و اقدامات مزورانه ، عوام فريبانه و ارتجاعي است كه در كل ماجرا بر همگان روشن است ، و الا لزومي نداشت در حالي كه ايادي  ساواك و مجالس منحله رستاخيزي و چكمه پوشان شاه را گروه گروه از مجازات فرار مي‌دهند ،  يك مجاهد رزمنده خلق تا اين تاريخ همراه با شكنجه‌هاي جسمي و روحي - كه يك قلم آن  تاكنون 36 روز اعتصاب غذاست - در وحشيانه‌ترين شرايط غيرانساني كه گاه يكي دو روز نيز كسي به سلول در بسته او در اوين سر نمي‌زند ، نگاه داري كرده و حتي از چند لحظه تنها ماندن او با وزير دادگستري كشور در سلولش نيز ممانعت كنند و حتي وقتي همسرش چند حبه قند نيز براي جلوگيري از مرگش ، ملاقاتي مي‌برد ، آن را رد كرده و بگويند اسراف مي‌شود . »

در پايان بيانيه آمده است : ( ما ) مي‌دانيم كه مردم قهرمان ايران ساليان دراز است كه همه  بي‌دادگاه‌هاي فرمايشي را تحت هر عنوان و ضابطه‌اي نيز كه تشكيل گردند ، تقبيح كرده‌اند . ( 5 ) 

770

به دنبال صدور دستور وزير دفاع مبني بر عزل تيمسار عزيزالله امير رحيمي از فرماندهي دژبان مركز ، دفتر امام خميني اعلام كرد كه به دستور امام ، رئيس دژبان در سمت خود ابقا شده است . دستور بركناري رئيس دژبان مركز را صادر كردند ، ظاهراً غلو نمودن وي ( رئيس دژبان مركز ) در حرف‌هايش بوده و گفته شده است كه نام برده مطالب زيادي كه غالباً جنبه اغراق‌آميز داشته ، در مطبوعت و رسانه‌هاي گروهي عنوان كرده است .

در اين مورد راديو لندن گزارشي به اين شرح انتشارداد :

 « فرماندهان نظامي ايران براي دولت بازرگان بحران تازه‌اي ايجاد كردند : سرلشكر رياحي  وزير دفاع جمهوري اسلامي ايران سرلشكر اميرسيف رحيمي فرمانده دژبان مركز را از كار بركنار كرده است ، اما سرلشكر رحيمي از پذيرفتن فرمان عزل خودداري كرده است .

او مي‌گويد كه از طرف آيت الله خميني به او گفته شده است كه سركارش بايستد . سرلشكر رحيمي گفت كه ساير فرماندهان ارشد نظامي توطئه چيده‌اند تا او را از مسند قدرت پايين بشكند . او به وجود توطئه‌گران در داخل ارتش اشاره كرد و ادعا نمود كه هدف آنها ايجاد چند دستگي در داخل نيروهاي مسلح ايران براي تضعيف انقلاب است .

خبرنگار ما در تهران مي‌گويد كه سرلشكر رحيمي اخيراً در بسياري از اظهارنظرهايش درباره  نيروهاي مسلح ايران غلو و زياده گويي مي‌كرده و اين رفتار او وزير دفاع و رئيس ستاد مشترك  نيروهاي مسلح را به احتمال زياد مجبور ساخته با او درافتند . »

راديو لندن در گزارش ديگري گفت : در ايران به نظر مي‌رسد كه دولت موقت ايران در برابر دستور آيت الله خميني سر تمكين فرود آورده است و اينك سرلشكر رحيمي فرمانده دژبان ايران در سمت خود ابقا شده است .

سرلشكر رياحي وزير جنگ كه روز گذشته از طرف وزارتخانه او دستور بركناري سرلشكر رحيمي صادر شده بود ، امروز گفت كه از فرمان آيت الله خميني پيروي خواهد نمود ، اعلاميه مشابهي نيز از جانب سرلشكر ناصر فربد فرمانده [ رئيس ] ستاد ارتش ايران انتشار يافته است . ( 6 ) 

771

امام خميني در اجتماع پرسنل هوانيروز كه براي ديدار با ايشان به قم رفته بودند ، فرمودند : اساس  استقلال مملكت بر ارتش است ، بر نيروهاي زميني و هوايي است ، لكن ارتشي كه متكي به ملت  باشد ، ارتشي كه از خود ملت باشد . در رژيم‌هاي غيرتوحيدي و غيراسلامي ، دولت‌ها از ملت  جدا هستند ، ارتش از ملت جدا است و با جدا بودن ارتش از ملت و دولت از ملت و رژيم‌ها از ملت ، رژيم‌ها متزلزلند ، نمي‌توانند استقلال خودشان را حفظ كنند ، نمي‌توانند در مقابل اجانب 
پايدار باشند . امروز ملت ما و دولت و ارتش يكي هستند ؛ همه با هم براي مصالح اسلام و براي  مصالح كشور اسلامي است و بايد اين رژيم ، اين ملت ، اين ارتش و ژاندارمري و شهرباني و اين  دولت و دستگاه‌هاي دولتي نمونه باشد از براي تمام كشورها . بدانند تمام كشورها كه با وحدت  كلمه بين دولت و ملت ، ارتش و ملت ، ژاندارمري و ملت چه فوايدي عايد خودشان و ملتشان  مي‌شود … قواي انتظامي ما امروز از ما هستند و بايد ملت از آنها پشتيباني كند و بايد بين خود قواي انتظامي برادري و وحدت باشد و بايد سلسله مراتب را حفظ كند . اگر ارتش سلسله مراتب  را حفظ نكند ، گسسته خواهد شد ؛ اين خيانت است بر اسلام و خيانت است بر مملكت اسلامي .  بايد ارتش قوي باشد ، مطمئن به نفس باشد … ارتش اسلامي امروز در آغوش مردم است و از خود مردم است . آنها بايد از ايران و از اسلام و از ملت پشتيباني كنند و ملت بايد از آنها پشتيباني  نمايد . ( 7 ) 

772

“ ال ـ بروس لينگن ” كاردار موقت سفارت امريكا در ايران نامه‌اي با طبقه‌بندي محرمانه ، اداري ،  غيررسمي براي “ مينوت رادني كاني ” سفير آمريكا در سوئد فرستاد و در آن از انتصاب اميرانتظام  به عنوان سفير جديد دولت ايران در استكهلم و علت دور شدن او از ايران خبر داد . متن كامل  نامه چنين است :

آقاي سفير عزيز

 شما به زودي همكاري ايراني به نام عباس اميرانتظام ، معاون سابق نخست وزير و سخن‌گوي دولت را در كنار خواهيد داشت . او توسط دولتش به مقام سفير سفارت سوئد با اعتبارنامه براي نروژ ، فنلاند ، دانمارك و ايسلند منصوب شده است . چه مرد خوشبختي ! !

من نسخه‌هايي از اين نامه را به هريك از همكارانت در اين چهار كشور ديگر مي‌فرستم .

ما جداگانه اطلاعات مشروحي درباره زندگي اميرانتظام را براي شما خواهيم فرستاد . به  طور مختصر ، وي يك ايراني فوق العاده با نزاكت ، مؤدّب و غربي منش است . خيلي زياد در اين جا محصور انقلاب و در پوسته دروني انقلاب است اما به سختي در روش و ظاهر انقلابي  به نظر مي‌آيد . او مدت قابل توجهي را در كشور ما گذرانده است و ايالات متحده را بسيار خوب  مي‌شناسد و آن جا را دوست دارد . مطمئناً شما از او خوشتان خواهد آمد .

يكي از سؤالاتي كه فعلاً در حوزه ديپلماتيك اين جا به طور متناوب مطرح است اين است كه “ چرا انتظام مي‌رود ؟ ” ، ما هنوز پاسخ خيلي خوبي در اين مورد نداريم . او اين جا به بعضي از ما گفته است كه امكان دارد در استكهلم در موقعيتي بهتر از اين جا براي پاسخ‌گويي به آن باشد . فرض  بر اين است كه رفتن او لااقل تا اندازه‌اي ناشي از پيچيدگي‌ها و مانورهاي حلقه داخلي انقلاب  مي‌باشد و اين باعث شده كه اميرانتظام احساس كند كه در حال حاضر در خارج از ايران  [ راحت‌تر ] خواهد بود . او به ما مي‌گويد علي‌رغم مسافت زياد ، قصد دارد به شركت فعالش و توجهش به آنچه در اين جا ( ايران ) مي‌گذرد ادامه دهد .

با گفتن همه اينها ، ما اعتراف مي‌كنيم كه چندان آگاهي واقعي نسبت به رفتن او نداريم . او ملاقات و صحبت با شما را استقبال خواهد كرد . ما هر چيزي كه شما بتوانيد از آن مسافت در مورد نظرات و گفته‌هاي او به ما بگوييد ، از آن استقبال خواهيم كرد . در واقع هر مطلبي كه وي  ممكن است در مورد حلقه‌هاي داخلي رهبري و روابط داخلي آنها براي ارائه داشته باشد ، مورد علاقه ما مي‌باشد . ( 8 ) 

773

آژانس ارتباطات بين‌المللي ايالات متحده‌امريكا - كه سفارت خانه‌هاي اين كشور را تغذيه مي‌كند  - در گزارشي به امضاي “ راين‌هارت ” براي سفارت آن كشور در تهران با طبقه‌بندي “ فوري ، خيلي  محرمانه ” و تحت موضوع “ مطالعه‌اي درباره اوضاع كنوني ايران “ ، اوضاع سياسي ، اقتصادي ،  اجتماعي ، مناسبات خارجي ايران و مشكلات موجود بر سر راه بهبود مناسبات بين دو كشور را  مورد بررسي قرار داده است . متن كامل اين گزارش مفصل كه در واقع آخرين ديدگاه‌هاي دولت  آمريكا درباره ايران محسوب مي‌شود ، به اين شرح است : ايران امروز در مرحله مابعد تكان شديد  انقلابي قرار گرفته كه حكومت محمدرضا شاه پهلوي را سرنگون كرده است . دست‌گيري‌ها و  اعدام‌ها ادامه دارد ؛ تعداد بي كاران بيش از سه ميليون نفر برآورد شده است ؛ اقليت‌هاي قبيله‌اي و  قومي براي خودمختاري به هيجان آمده‌اند ؛ مذاهب اقليتي هراسناكند وگروه‌هاي سياسي مخالف براي پيشبرد منافع خود و خنثي كردن تفوق سياسي بنيادگرايان اسلامي ، با طرق و  وسايل كلنجار مي‌روند .

اعتبار و نفوذ و حاكميت در كشور پخش شده است ، به طوري كه دولت موقتي مهدي بازرگان  نخست وزير براي برقراري كنترل و به دست گرفتن قدرت مؤثر از دست انبوه كميته‌هاي محلي كه  در جريان انقلاب سربرآورده‌اند ، مبارزه مي‌كند . قدرت واقعي در ايران همچنان در دست رهبران  مذهبي با جاذبه فوق العاده آيت الله خميني رهبر انقلاب است كه چهره مركزي آن را تشكيل مي‌دهد .

فعاليت اقتصادي در داخل ايران به طور عمده فلج شده است . به جز صنعت نفت كه بار ديگر مقادير كافي نفت توليد و تصفيه مي‌كند تا نيازهاي محلي را برآورده و صادرات را به مقياس  كاهش يافته‌اي از سر گيرد ، عملاً همه فعاليت‌هاي صنعتي راكد است . سرعت و شور و هيجاني كه  براي احياي صنايع لازم است ، با توجه به زير و رويي‌هاي سياسي و مواضع آشكار مردم و فرار سرمايه‌ها در دوران قبل از انقلاب و عزيمت تعداد كثيري از مديران و تكنوكرات‌ها ( چه‌ايراني و چه خارجي ) ، نامعلوم است . بي‌كاري وسيعي كه به وجود آمده ، 5/3 ميليون نفر درميان يك  جمعيت 35 ميليون نفري برآورد شده است ؛ ممكن است كوشش‌هاي تثبيت مجدد دولت موقت  را خنثي كرده و معادلات شكننده سياسي را در سراسر كشور به نحو جدي به مخاطره‌اندازد .

قانون اساسي موعود و اصلاحات براي ترميم سوءاستفاده‌هاي حقوق بشر در ايران ، به  كندي صورت مي‌گيرد . هر چند طرحي از قانون اساسي منتشر شده است ، انتخابات براي يك 
مجلس مؤسسان كه اين طرح را بررسي كند به تعويق افتاده است . زندان‌هاي ساواك كه در جريان  انقلاب خالي شده بود ، بارديگر از زنداني‌هاي متهم به انواعي از جنايات عليه مردم در دوران  سلطنت شاه ، مجدداً پر شده است و اغلب اين زندانيان به دنبال محاكماتي ، پشت درهاي بسته از سوي “ دادگاه‌هاي انقلابي “ در خارج از نظام قضايي ايران ، قرار است اعدام شوند . پشتيباني  عمومي از چنين محاكماتي قابل ملاحظه است و عكس العمل شديد نسبت به قطع‌نامه  مجلس سناي آمريكا در محكوم كردن آنها ، نشان دهنده دشواري‌هايي است كه ما در اصرار علايق  حقوق بشر آمريكا با آن رو‌به‌رو خواهيم شد .

از لحاظ فرهنگي ايران در حالت تخمير ( غليان ) است . رد فرهنگ غربي و به ويژه فرهنگ  آمريكايي ، به عنوان جزء جدايي ناپذيري از اين انقلاب حادث شد . آيت الله خميني قصد خود را براي تجديد ساخت نظام آموزشي طبق اصول تعاليم اسلامي و تصفية آن از نفوذهاي رو به انحطاط غرب ، اعلام داشته است . نهادهاي فرهنگي مهم ، يا تعطيل شده و يا به نمايشگاه‌هاي “ فرهنگ انقلابي ” تبديل شده‌اند . موفقيت‌هاي ايران در زمينه پيشرفت حقوق زنان كه با سختي به  دست آمده ، رو به فرسايش گذارده است و زنان تحت فشار قرار گرفته‌اند تا به ناچار به شيوه سنتي بازگردند و حمايت‌هاي قانوني كه در دوران شاه از زنان مي‌شد ، در معرض ابطال قرار گرفته است . خارجيان از همه نوع و رنگ به موازات اوج گرفتن نفرت از بيگانگان ، از كشور اخراج  مي‌شوند . در عين حال ايرانيان بسياري ضرورت يك نوع تماس خارجي را همچنان به رسميت مي‌شناسند و بسياري از آنها و به ويژه آنهايي كه داراي تحصيلات غربي هستند ، با خفقان‌هاي شديد بنيادگرايان اسلامي مخالفت مي‌كنند . علاقه به آموختن زبان‌هاي خارجي و به ويژه انگليسي همچنان در سطح بالا قرار گرفته است و تعداد زيادي از دانشجويان ايران گرايش به آموزش و پرورش غربي و امريكايي دارند .

روابط سابق نزديك ايران با ايالات متحده در حال حاضر در يك مرحله فشار تا سر حد قطع  شدن قرار گرفته است ، حتي آنهايي كه از لحاظ سنتي داراي گرايش‌هاي غربي در ايران هستند بايد فعلاً از هر گونه تماس آشكار با ايالات متحده خودداري كنند . در كشوري كه “ يك دست  پنهاني “ ( معمولاً ايالات متحده يا شوروي يا اسرائيل ) مسئول هر چيزي قلمداد مي‌شود ، عدم  اعتماد وسيعي درباره حكومت ايالات متحده وجود دارد . اين سوءظن وجود دارد كه‌ايالات  متحده مي‌كوشد هدف‌هاي انقلاب را به طريق مختلفي از به كار گرفتن عوامل ساواك به عنوان  قاتل گرفته تا بهره برداري از عدم رضايت و تحريك قيام در ميان اقليت‌ها ،‌ترميم اقتصادي ايران و رشد آينده آن را راكد سازد . علي‌رغم اين سوءظن و حتي در قبال محكوم كردن اشياء آمريكايي از سوي روحانيون مسلمان ، اين اشيا از سوي بخش‌هايي از جمعيت ايران به ويژه جوانان و طبقه  متوسط مورد قدرداني است . آمريكا كه بسياري از رهبران انقلاب را در خود پرورش داده و اكنون  موطن هزارها دانشجوي ايراني است ، به طور كلي با نظر مساعد تلقي مي‌شود ولي با اين وجه  تمايز كه “ مردم امريكا “ و حكومت آمريكا با يكديگر فرق دارند .

هدف‌هاي هيئت نمايندگي سياسي ايالات متحده در ايران در حال حاضر عبارت است از حفظ مناسبات صريح و پر از همكاري عملي با دولت موقت ايران تا اندازه ممكن . علي‌رغم  تندگويي‌ها از جانب رسانه‌ها و رهبران مذهبي و افراطيون ، نيل به اين هدف در يك محيط و جو رواني كه در آن دولت ايالات متحده ( همگام با رسانه‌هاي ايالات متحده ) در مظان اين اتهام قرار گرفته كه ريشه همه آشوب‌هاي ايران است ، امري است كه در بهترين صورت ممكن حدسي كه  در نتيجه چهره‌اي كه ايران از آن از لحاظ بين‌المللي ساخته است ، پيچيده‌تر شده است . آنچه كه  رسانه‌هاي گروهي ايالات متحده از انقلاب ايران در معرض اطلاع عموم گذارده است ، اين تمايل  را در برداشته است كه مبتني بر خبر باشد و نه تجزيه و تحليل و بيشتر روي آنچه كه خطاست از روي عدم علاقه توجه شده است . توجه نزديك به چنين برداشتني از حوادث ايران ، مقامات  مسئول ايران را بر آن داشته است تا نتيجه بگيرند كه امريكا خيرخواه آنها نيست و بالعكس اين  مطلب را در ذهن امريكاييان القا مي‌كند كه ايران در هر زمينه‌اي دچار فلاكت است .

مناسبات نزديك ما با شاه و پشتيباني طولاني و درازمدت از رژيم او فراموش نشده و به ‌اين زودي‌ها فراموش نخواهد شد . اثرات ماندگار اين مناسبات نزديك ، حكومت ايالات متحده  را در نقش مداخله جو معرفي مي‌كند كه عمليات عرفي آن كذب [ اصولي ] آن را نمايان مي‌كند و اقدامات گذشته آن مانع آن مي‌شود كه از اعتبار معنوي در قضاوت درباره انقلاب ايران برخوردار باشد .

در حالي كه دل نگراني‌هاي داخلي ايران امور بين‌المللي را تحت الشعاع خود قرار داده ،  سياست خارجي ايران انتظار مي‌رود منعكس كنندة وضع دوگانة امور داخلي ايران باشد ؛ بدين  معني [ كه ] انتظار مي‌رود كه دولت رسمي بازرگان نخست وزير با سرعت سياسي تا آن اندازه  عملي كه براي عادي كردن مناسبات با ايالات متحده و كشورهاي غربي فراهم است ، حركت كند و در عين حال منعكس كننده سياست‌هاي آيت الله و تابع مداخلاتي بر حسب ارادة او باشد .  مواضع اعلام شده مورد انتظار از اين قرار است :

احساس مخالفت عميق نسبت به اسرائيل ؛ روابط نزديك با سازمان آزادي‌بخش فلسطين ؛  تقسيم پشتيباني سنتي ايران از كشورهاي ميانه‌روي عرب ؛ پشتيباني از سياست‌هاي مورد حمايت كشورهاي كم رشد راديكال در تريبون‌هاي تبليغاتي بين‌المللي اقتصادي و سياسي ، از جمله شركت در نهضت كشورهاي غيرمتعهد ؛ موضع جنگ طلبانه در اوپك ؛ احساس مخالفت  نسبت به رژيم طرف‌دار شوروي در افغانستان ( كه ضداسلامي تلقي مي‌شود ) .

سياست‌هاي اقتصادي ايراني به جز پاسخ گويي به نيازهاي فوري كوتاه مدت و رد هدف‌ها و تأكيدهاي دولت شاه ، هنوز كاملاً روشن نيست ، مع ذالك انتظار مي‌رود كه علاوه بر داشتن  موضع مساعد نسبت به كشورهاي كم رشد راديكال و روش جنگ طلبانه در مورد قيمت‌هاي  نفت ، ايران نسبت به سرمايه گذاري‌هاي بيگانه سوءظن ويژه‌اي خواهد داشت و همچنين درباره  نقش شركت‌هاي چندمليتي و ارتباط داشتن علوم و تكنولوژي با نيازهاي عمراني آن . سياست
 داخلي اقتصادي احتمالاً بر كشاورزي و بخش‌هاي روستايي و كوشش‌هاي متمركز براي انتقال  دادن عناصر بي كار شهري به مناطق روستايي و افزايش توليدات كشاورزي ايران و كاهش  واردات هنگفت مواد غذايي تأكيد خواهد داشت . و اما اين كه اين هدف‌ها چگونه تحقق خواهد يافت ، هنوز روشن نيست .

مسائل و نگراني‌ها :

مسئله اول : ايرانيان عدم اعتماد وسيعي نسبت به دولت ايالات متحده دارند . اين سوءظن حاكم است كه ايالات متحده به نحو فعالي مي‌كوشد هدف‌هاي انقلاب را خنثي كرده و از لحاظ سياسي و اقتصادي در امور داخلي ايران مداخله كند . رسانه‌هاي آمريكا نيز با رفتار فاقد علاقه  نسبت به ايران ، به اين برداشت ايران مبني بر اين كه امريكا خيرخواه ايران نيست ، كمك مي‌كنند .  براي ايرانيان پشتيباني درازمدت آمريكا از شاه ، ايالات متحده را در يك نقش مداخله گر جلوه گرساخته است كه اقدامات عرفي آن كذب اصولي است كه آن را تبليغ مي‌كند و مانع آن اعتبار اخلاقي مي‌شود كه درباره انقلاب ايران قضاوت كند .

مسئله دوم : از نظر بسياري از ايرانيان و به ويژه رهبران مذهبي ، “ ماترياليسم “ و “ انحطاط “  غرب از جمله جامعه و فرهنگ و افكار و ارزش‌هاي آمريكا ، مردود است و به ويژه از لحاظ پشتيباني ايالات متحده از شاه ، سياست حقوق بشر آمريكا در معرض سوءظن قرار گرفته است .

مسئله سوم : دولت موقت ايران نسبت به سياست‌ها و اولويت‌هاي اقتصادي شاه كه بر عمران صنعتي شهري و كالاهاي مصرفي و خريد اسلحه و سرمايه گذاري بيگانه و كارشناسان  بيگانه تأكيد داشت ، نظر انتقادي دارد .

ايالات متحده به عنوان يك فراهم كننده بزرگ در اين بخش‌ها ، در كوشش براي عادي كردن  مناسبات اقتصادي و بازرگاني خود و ايران دچار دشواري‌هاي جدي خواهد شد . نقش  شركت‌هاي چند مليتي و سرمايه گذاري بيگانه در عمران اگر در گذشته اندكي مغشوش بود ، در نتيجه ارتباط نزديك آن با افراط‌كاري‌هاي اقتصادي رژيم شاه وضع مشئوم بيشتري خواهد داشت ، مبارزه‌طلبي‌هاي ايران در مورد قيمت‌هاي نفت و خودداري از شناسايي اثرات  قيمت گذاري نفت در يك ساخت اقتصادي جهاني وابسته به يكديگر ، جزء مسائل جدي براي  ايالات متحده است .

مسئله چهارم : در حالي كه امروز نگراني‌هاي داخلي بر مسائل خارجي مي‌چربد ، مواضع  اعلام شده و مورد انتظار دولت موقت ايران روابط متشنج آمريكا و ايران را باز هم وخيم‌تر خواهد كرد ، به ويژه ايران منعكس كننده احساس مخالفت شديد نسبت به اسرائيل و كوشش‌هاي  ايالات متحده در خاورميانه ( كه به نفع اسراييل تلقي مي‌شود ) خواهد داشت . دولت موقت ايران  از سازمان آزادي‌بخش فلسطين پشتيباني خواهد كرد و پشتيباني سنتي خود را از كشورهاي  ميانه‌رو عرب جدا كرده است . رژيم ايران انتظار مي‌رود از سياست‌هاي كشورهاي كم رشد رايكال  در‌تريبون‌هاي تبليغاتي بين‌المللي اقتصادي و سياسي از جمله شركت در نهضت كشورهاي 
غيرمتعهد پشتيباني كند .

نقشه‌هاي برنامه‌اي :

اولويت اول مسئله : ايالات متحده و انقلاب ايران

 ( 1 ) ايالات متحده درپي مناسبات توأم با همكاري و صريح با ايران است . ايالات متحده در هيچ اقدامي كه باعث برهم زدن امور داخلي ايران شده و يا جنبه مداخله در آن داشته باشد ،  شركت نخواهد كرد .

 ( 2 ) ايالات متحده ميل عميق اكثريت مردم ايران را براي دگرگوني به رسميت مي‌شناسد . ما كه خودمان از يك انقلاب برخاسته‌ايم با آنهايي كه در راه يك جامعه عادلانه‌تر و منصفانه‌تر مي‌كوشند ، احساس همدردي مي‌كنيم .

 ( 3 ) سياست‌هاي حقوق بشر ايالات متحده بافت اساسي جامعه‌امريكا و هسته مركزي  انتقادات ما را منعكس مي‌كند . تعهد و پاي بندي ما نسبت به حقوق بشر داراي اهميت فوق العاده  است و بايد بر ملاحظات سياسي كوتاه مدت فائق باشد ، حتي اين خطر وجود دارد كه در اين  مورد ايالات متحده در معرض اتهام مداخله جويي قرار گيرد .

 ( 4 ) پوشش رسانه‌هاي آمريكا نسبت به حوادث ايران جهت گيري خبري داشته‌اند و نه  تحليل گري و بالنتيجه در ايالات متحده چهره‌اي كه كمتر جنبه مثبت داشته باشد از انقلاب ايران  ساخته شده است و مع ذالك رسانه‌هاي آمريكا كوشيده‌اند هر چه بيشتر به واقعيات آن طوري كه  آنها اين واقعيات را مي‌بينند ، متوسل شوند و حوادث را با ديدي عيني گزارش دهند .

 ( 5 ) درباره انقلاب ايران در ايالات متحده همدردي وسيعي وجود داشته است و اين  همدردي هنوز هم وجود دارد وليكن يك چنين همدردي ، هم در ايالات متحده و هم از لحاظ بين‌المللي در نتيجه ادامه محاكمات سري و اعدام‌ها رو به فرسايش است . ( 9 ) 

 

منابع و مآخذ روزشمار 19/4/1358

1 ـ روزنامه كيهان ، 23/4/1358 ، ص 7 .

2 ـ روزنامه اطلاعات ، 23/4/1358 ، ص 2 .

3 ـ روزنامه كيهان ، 21/4/1358 ، ص 2 .

4 ـ روزنامه جمهوري اسلامي ، 20/4/1358 ، ص 3 .

5 ـ سازمان مجاهدين خلق ايران ، مجموعه اعلاميه‌ها  و موضع گيري‌هاي سياسي مجاهدين خلق ايران ( 2 )  ( تهران : انتشارات سازمان مجاهدين خلق ، بهار  1359 ) ص ص 25 تا 27 .

6 ـ روزنامه كيهان ، 20/4/1358 ، ص 8 .

7 - مأخذ شماره 6 ، ص 1 .

8 ـ دانشجويان پيرو خط امام ، اسناد لانه جاسوسي  آمريكا ، جلد 10 ( تهران : نشر لانه ، بي تا ) ص ص 82 و83 .

9 ـ دانشجويان پيرو خط امام ، اسناد لانه جاسوسي  امريكا ، جلد 15 ( تهران : نشر لانه ، بي تا ) ص ص  135 تا 146 .



لینک کوتاه :
کد خبر : 3461