روزشمــــار
سه شنبه
19 تير 1358
15 شعبان 1399
10 ژوئيه 1979
767
گروهي ناشناس مقارن ساعت يك بامداد در خرمشهر به سوي مأموران شهرباني مستقر در زير پل و پايگاه نيروي دريايي آتش گشودند . همچنين پاسگاه مرزي خرمشهر و پاسگاه مرزي شلمچه هدف حملات مسلحانه قرار گرفت . گروههاي ناشناس ديگري از درون اتومبيل و برخي به طور پياده در تاريكي شب به سوي مأموران انتظامي و پاسداران آتش گشودند . ( 1 )
بعدازظهر امروز نيز يك گروه ناشناس به سوي باشگاه شهرباني اهواز مواد منفجره پرتاب كرد كه در نتيجه ، انفجار قسمتي از ناحيه “ امانيه “ اهواز را به لرزه درآورد و موجب وحشت اهالي گرديد . صداي مهيب انفجار باعث شد ساكنان امانيه از خانههاي خود بيرون بريزند و در اطراف باشگاه شهرباني اجتماع كنند . ( 2 )
شب هنگام نيز وقوع انفجاري در دو كيلومتري خرمشهر ، قسمتي از خط آهن خرمشهر ـ اهواز را منهدم كرد . آقاي شاهرخ رئيس راه آهن خرمشهر در اين باره گفت : بعد از اطلاع از وقوع حادثه بلافاصله مأموران به محل فرستاده شدند و ترميم خط آهن آغاز شد و قسمت آسيب ديده خطآهن به كليترميم گرديد . ( 3 )
768
“ ايل زرزا “ يكي از ايلهاي كُرد آذربايجان غربي به محاصره شش تا ده هزار نفر از افراد مسلح حزب دمكرات كردستان درآمد . حزب دمكرات با گروگان گيري رئيس ايل و تهديد به كشتار دسته جمعي ، آنان را وادار به تحويل سلاحهايي كرد كه ژاندارمري كل كشور به منظور حفظ مرزها در اختيار آنان قرار داده بود . فرمانده ژاندارمري كل كشور در اين باره گفت : در پي تصويب دولت داير بر استخدام جوان مرد به منظور پاسداري از مرزهاي كشور ، ژاندارمري اقدام بهاين كار كرده و تعدادي از افراد محلي را به استخدام درآورده است . اين عمل بدون در نظر گرفتن هيچگونه رابطه سازماني و حزبي صورت گرفته است و چنان كه بعد معلوم شد در بيشتر نقاط مانند سردشت اكثريت افرادي كه به استخدام در آمدهاند ، از حزب دمكرات بودهاند و بسيار تعجبآور
است كه در نقاط معدودي كه درصد افراد اين حزب نسبتاً كمتر از افراد ايلات و عشاير ديگر است ، گفته ميشود كه دولت فئودالها را مسلح كرده است . ژاندارمري كل كشور اين شايعه را قوياً تكذيب كرده و اعلام ميدارد كه حزب دمكرات كردستان با پراكندن شايعات بي اساس ، ايلات و عشايري را كه حاضر نميشوند اسلحه خود را به آنان تسليم كنند محاصره و تهديد ميكند ؛ از جمله ، كشتار ايل منگور در ده روز گذشته و محاصره ايل زرزا و حمله به آنان با سلاح آر . پي . جي ضدتانك در روز جمعه 15/4/58 را ميتوان نام برد . در اشنويه نيز حزب دمكرات كردستان با ارعاب و تهديد ، شوراي انقلاب را منحل كرده و شوراي جديدي مركب از چهارنفر از افراد وابسته به خود ايجاد كرده است . ( 4 )
769
برخلاف آنچه تاكنون گروههاي سياسي راديكال و حتي ميانهرو در حمايت از اقدامات دادگاههاي انقلاب ابراز كردهاند ، اكنون كه به دليل “ ماجراي سعادتي “ نوبت به سازمان مجاهدين خلق ايران رسيده است ، اين سازمان با انتشار بيانيهاي صراحتاً اعلام كرد كه دادگاههاي انقلاب را قبول ندارد و پرونده سعادتي حتماً بايد به دادگستري ارجاع شود . در بخشي از اين بيانيه مفصل آمده است : « چون دستگاهي كه اكنون “ دادستاني كل انقلاب “ ناميده ميشود با مجاهدين خلق عميقاً در غرض ورزي و ضديت بوده و تا كنون نيز به هيچ يك از شكايات و اعلام جرمهاي ما رسيدگي نكرده و از نشر هيچگونه اكاذيب و اظهارنظرهاي يك جانبه فروگذار ننموده است ، لذا فاقد هرگونه صلاحيت انقلابي ، اسلامي ، مردمي و قضايي در اين رابطه بوده و بايستي پرونده را به دادگستري احاله كند ، هيچ عذر و بهانهاي هم در اين مورد موجه نيست ، مگر آن كه به ياد دوران طاغوتي باز بخواهند وزارت دادگستري و قوه مستقل قضايي كشور را از صلاحيتها و عملكردهاي حقّه خود ساقط نمايند . دفاع سياسي ـ ايدئولوژيك سعادتي را به طور خاصي نمايندگان سازمان مجاهدين خلق ايران خود بر عهده خواهند گرفت . حق حضور و دفاع نمايندگان ما در دادگاه به ويژه از آن جهت ضروري است كه در كادر اعلامية مورخه 9 تير مسئوليت اقدامات مجاهد اسير را سازمان راساً به عهده گرفته است .
جريان دستگيري و محاكمة سعادتي در واقع امر چيزي جز محاكمه مجاهدين خلق ايران نبوده و نيست ؛ دليل ما بر اين مطلب ، مجموعه تحريكات و اقدامات مزورانه ، عوام فريبانه و ارتجاعي است كه در كل ماجرا بر همگان روشن است ، و الا لزومي نداشت در حالي كه ايادي ساواك و مجالس منحله رستاخيزي و چكمه پوشان شاه را گروه گروه از مجازات فرار ميدهند ، يك مجاهد رزمنده خلق تا اين تاريخ همراه با شكنجههاي جسمي و روحي - كه يك قلم آن تاكنون 36 روز اعتصاب غذاست - در وحشيانهترين شرايط غيرانساني كه گاه يكي دو روز نيز كسي به سلول در بسته او در اوين سر نميزند ، نگاه داري كرده و حتي از چند لحظه تنها ماندن او با وزير دادگستري كشور در سلولش نيز ممانعت كنند و حتي وقتي همسرش چند حبه قند نيز براي جلوگيري از مرگش ، ملاقاتي ميبرد ، آن را رد كرده و بگويند اسراف ميشود . »
در پايان بيانيه آمده است : ( ما ) ميدانيم كه مردم قهرمان ايران ساليان دراز است كه همه بيدادگاههاي فرمايشي را تحت هر عنوان و ضابطهاي نيز كه تشكيل گردند ، تقبيح كردهاند . ( 5 )
770
به دنبال صدور دستور وزير دفاع مبني بر عزل تيمسار عزيزالله امير رحيمي از فرماندهي دژبان مركز ، دفتر امام خميني اعلام كرد كه به دستور امام ، رئيس دژبان در سمت خود ابقا شده است . دستور بركناري رئيس دژبان مركز را صادر كردند ، ظاهراً غلو نمودن وي ( رئيس دژبان مركز ) در حرفهايش بوده و گفته شده است كه نام برده مطالب زيادي كه غالباً جنبه اغراقآميز داشته ، در مطبوعت و رسانههاي گروهي عنوان كرده است .
در اين مورد راديو لندن گزارشي به اين شرح انتشارداد :
« فرماندهان نظامي ايران براي دولت بازرگان بحران تازهاي ايجاد كردند : سرلشكر رياحي وزير دفاع جمهوري اسلامي ايران سرلشكر اميرسيف رحيمي فرمانده دژبان مركز را از كار بركنار كرده است ، اما سرلشكر رحيمي از پذيرفتن فرمان عزل خودداري كرده است .
او ميگويد كه از طرف آيت الله خميني به او گفته شده است كه سركارش بايستد . سرلشكر رحيمي گفت كه ساير فرماندهان ارشد نظامي توطئه چيدهاند تا او را از مسند قدرت پايين بشكند . او به وجود توطئهگران در داخل ارتش اشاره كرد و ادعا نمود كه هدف آنها ايجاد چند دستگي در داخل نيروهاي مسلح ايران براي تضعيف انقلاب است .
خبرنگار ما در تهران ميگويد كه سرلشكر رحيمي اخيراً در بسياري از اظهارنظرهايش درباره نيروهاي مسلح ايران غلو و زياده گويي ميكرده و اين رفتار او وزير دفاع و رئيس ستاد مشترك نيروهاي مسلح را به احتمال زياد مجبور ساخته با او درافتند . »
راديو لندن در گزارش ديگري گفت : در ايران به نظر ميرسد كه دولت موقت ايران در برابر دستور آيت الله خميني سر تمكين فرود آورده است و اينك سرلشكر رحيمي فرمانده دژبان ايران در سمت خود ابقا شده است .
سرلشكر رياحي وزير جنگ كه روز گذشته از طرف وزارتخانه او دستور بركناري سرلشكر رحيمي صادر شده بود ، امروز گفت كه از فرمان آيت الله خميني پيروي خواهد نمود ، اعلاميه مشابهي نيز از جانب سرلشكر ناصر فربد فرمانده [ رئيس ] ستاد ارتش ايران انتشار يافته است . ( 6 )
771
امام خميني در اجتماع پرسنل هوانيروز كه براي ديدار با ايشان به قم رفته بودند ، فرمودند : اساس استقلال مملكت بر ارتش است ، بر نيروهاي زميني و هوايي است ، لكن ارتشي كه متكي به ملت باشد ، ارتشي كه از خود ملت باشد . در رژيمهاي غيرتوحيدي و غيراسلامي ، دولتها از ملت جدا هستند ، ارتش از ملت جدا است و با جدا بودن ارتش از ملت و دولت از ملت و رژيمها از ملت ، رژيمها متزلزلند ، نميتوانند استقلال خودشان را حفظ كنند ، نميتوانند در مقابل اجانب
پايدار باشند . امروز ملت ما و دولت و ارتش يكي هستند ؛ همه با هم براي مصالح اسلام و براي مصالح كشور اسلامي است و بايد اين رژيم ، اين ملت ، اين ارتش و ژاندارمري و شهرباني و اين دولت و دستگاههاي دولتي نمونه باشد از براي تمام كشورها . بدانند تمام كشورها كه با وحدت كلمه بين دولت و ملت ، ارتش و ملت ، ژاندارمري و ملت چه فوايدي عايد خودشان و ملتشان ميشود … قواي انتظامي ما امروز از ما هستند و بايد ملت از آنها پشتيباني كند و بايد بين خود قواي انتظامي برادري و وحدت باشد و بايد سلسله مراتب را حفظ كند . اگر ارتش سلسله مراتب را حفظ نكند ، گسسته خواهد شد ؛ اين خيانت است بر اسلام و خيانت است بر مملكت اسلامي . بايد ارتش قوي باشد ، مطمئن به نفس باشد … ارتش اسلامي امروز در آغوش مردم است و از خود مردم است . آنها بايد از ايران و از اسلام و از ملت پشتيباني كنند و ملت بايد از آنها پشتيباني نمايد . ( 7 )
772
“ ال ـ بروس لينگن ” كاردار موقت سفارت امريكا در ايران نامهاي با طبقهبندي محرمانه ، اداري ، غيررسمي براي “ مينوت رادني كاني ” سفير آمريكا در سوئد فرستاد و در آن از انتصاب اميرانتظام به عنوان سفير جديد دولت ايران در استكهلم و علت دور شدن او از ايران خبر داد . متن كامل نامه چنين است :
آقاي سفير عزيز
شما به زودي همكاري ايراني به نام عباس اميرانتظام ، معاون سابق نخست وزير و سخنگوي دولت را در كنار خواهيد داشت . او توسط دولتش به مقام سفير سفارت سوئد با اعتبارنامه براي نروژ ، فنلاند ، دانمارك و ايسلند منصوب شده است . چه مرد خوشبختي ! !
من نسخههايي از اين نامه را به هريك از همكارانت در اين چهار كشور ديگر ميفرستم .
ما جداگانه اطلاعات مشروحي درباره زندگي اميرانتظام را براي شما خواهيم فرستاد . به طور مختصر ، وي يك ايراني فوق العاده با نزاكت ، مؤدّب و غربي منش است . خيلي زياد در اين جا محصور انقلاب و در پوسته دروني انقلاب است اما به سختي در روش و ظاهر انقلابي به نظر ميآيد . او مدت قابل توجهي را در كشور ما گذرانده است و ايالات متحده را بسيار خوب ميشناسد و آن جا را دوست دارد . مطمئناً شما از او خوشتان خواهد آمد .
يكي از سؤالاتي كه فعلاً در حوزه ديپلماتيك اين جا به طور متناوب مطرح است اين است كه “ چرا انتظام ميرود ؟ ” ، ما هنوز پاسخ خيلي خوبي در اين مورد نداريم . او اين جا به بعضي از ما گفته است كه امكان دارد در استكهلم در موقعيتي بهتر از اين جا براي پاسخگويي به آن باشد . فرض بر اين است كه رفتن او لااقل تا اندازهاي ناشي از پيچيدگيها و مانورهاي حلقه داخلي انقلاب ميباشد و اين باعث شده كه اميرانتظام احساس كند كه در حال حاضر در خارج از ايران [ راحتتر ] خواهد بود . او به ما ميگويد عليرغم مسافت زياد ، قصد دارد به شركت فعالش و توجهش به آنچه در اين جا ( ايران ) ميگذرد ادامه دهد .
با گفتن همه اينها ، ما اعتراف ميكنيم كه چندان آگاهي واقعي نسبت به رفتن او نداريم . او ملاقات و صحبت با شما را استقبال خواهد كرد . ما هر چيزي كه شما بتوانيد از آن مسافت در مورد نظرات و گفتههاي او به ما بگوييد ، از آن استقبال خواهيم كرد . در واقع هر مطلبي كه وي ممكن است در مورد حلقههاي داخلي رهبري و روابط داخلي آنها براي ارائه داشته باشد ، مورد علاقه ما ميباشد . ( 8 )
773
آژانس ارتباطات بينالمللي ايالات متحدهامريكا - كه سفارت خانههاي اين كشور را تغذيه ميكند - در گزارشي به امضاي “ راينهارت ” براي سفارت آن كشور در تهران با طبقهبندي “ فوري ، خيلي محرمانه ” و تحت موضوع “ مطالعهاي درباره اوضاع كنوني ايران “ ، اوضاع سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي ، مناسبات خارجي ايران و مشكلات موجود بر سر راه بهبود مناسبات بين دو كشور را مورد بررسي قرار داده است . متن كامل اين گزارش مفصل كه در واقع آخرين ديدگاههاي دولت آمريكا درباره ايران محسوب ميشود ، به اين شرح است : ايران امروز در مرحله مابعد تكان شديد انقلابي قرار گرفته كه حكومت محمدرضا شاه پهلوي را سرنگون كرده است . دستگيريها و اعدامها ادامه دارد ؛ تعداد بي كاران بيش از سه ميليون نفر برآورد شده است ؛ اقليتهاي قبيلهاي و قومي براي خودمختاري به هيجان آمدهاند ؛ مذاهب اقليتي هراسناكند وگروههاي سياسي مخالف براي پيشبرد منافع خود و خنثي كردن تفوق سياسي بنيادگرايان اسلامي ، با طرق و وسايل كلنجار ميروند .
اعتبار و نفوذ و حاكميت در كشور پخش شده است ، به طوري كه دولت موقتي مهدي بازرگان نخست وزير براي برقراري كنترل و به دست گرفتن قدرت مؤثر از دست انبوه كميتههاي محلي كه در جريان انقلاب سربرآوردهاند ، مبارزه ميكند . قدرت واقعي در ايران همچنان در دست رهبران مذهبي با جاذبه فوق العاده آيت الله خميني رهبر انقلاب است كه چهره مركزي آن را تشكيل ميدهد .
فعاليت اقتصادي در داخل ايران به طور عمده فلج شده است . به جز صنعت نفت كه بار ديگر مقادير كافي نفت توليد و تصفيه ميكند تا نيازهاي محلي را برآورده و صادرات را به مقياس كاهش يافتهاي از سر گيرد ، عملاً همه فعاليتهاي صنعتي راكد است . سرعت و شور و هيجاني كه براي احياي صنايع لازم است ، با توجه به زير و روييهاي سياسي و مواضع آشكار مردم و فرار سرمايهها در دوران قبل از انقلاب و عزيمت تعداد كثيري از مديران و تكنوكراتها ( چهايراني و چه خارجي ) ، نامعلوم است . بيكاري وسيعي كه به وجود آمده ، 5/3 ميليون نفر درميان يك جمعيت 35 ميليون نفري برآورد شده است ؛ ممكن است كوششهاي تثبيت مجدد دولت موقت را خنثي كرده و معادلات شكننده سياسي را در سراسر كشور به نحو جدي به مخاطرهاندازد .
قانون اساسي موعود و اصلاحات براي ترميم سوءاستفادههاي حقوق بشر در ايران ، به كندي صورت ميگيرد . هر چند طرحي از قانون اساسي منتشر شده است ، انتخابات براي يك
مجلس مؤسسان كه اين طرح را بررسي كند به تعويق افتاده است . زندانهاي ساواك كه در جريان انقلاب خالي شده بود ، بارديگر از زندانيهاي متهم به انواعي از جنايات عليه مردم در دوران سلطنت شاه ، مجدداً پر شده است و اغلب اين زندانيان به دنبال محاكماتي ، پشت درهاي بسته از سوي “ دادگاههاي انقلابي “ در خارج از نظام قضايي ايران ، قرار است اعدام شوند . پشتيباني عمومي از چنين محاكماتي قابل ملاحظه است و عكس العمل شديد نسبت به قطعنامه مجلس سناي آمريكا در محكوم كردن آنها ، نشان دهنده دشواريهايي است كه ما در اصرار علايق حقوق بشر آمريكا با آن روبهرو خواهيم شد .
از لحاظ فرهنگي ايران در حالت تخمير ( غليان ) است . رد فرهنگ غربي و به ويژه فرهنگ آمريكايي ، به عنوان جزء جدايي ناپذيري از اين انقلاب حادث شد . آيت الله خميني قصد خود را براي تجديد ساخت نظام آموزشي طبق اصول تعاليم اسلامي و تصفية آن از نفوذهاي رو به انحطاط غرب ، اعلام داشته است . نهادهاي فرهنگي مهم ، يا تعطيل شده و يا به نمايشگاههاي “ فرهنگ انقلابي ” تبديل شدهاند . موفقيتهاي ايران در زمينه پيشرفت حقوق زنان كه با سختي به دست آمده ، رو به فرسايش گذارده است و زنان تحت فشار قرار گرفتهاند تا به ناچار به شيوه سنتي بازگردند و حمايتهاي قانوني كه در دوران شاه از زنان ميشد ، در معرض ابطال قرار گرفته است . خارجيان از همه نوع و رنگ به موازات اوج گرفتن نفرت از بيگانگان ، از كشور اخراج ميشوند . در عين حال ايرانيان بسياري ضرورت يك نوع تماس خارجي را همچنان به رسميت ميشناسند و بسياري از آنها و به ويژه آنهايي كه داراي تحصيلات غربي هستند ، با خفقانهاي شديد بنيادگرايان اسلامي مخالفت ميكنند . علاقه به آموختن زبانهاي خارجي و به ويژه انگليسي همچنان در سطح بالا قرار گرفته است و تعداد زيادي از دانشجويان ايران گرايش به آموزش و پرورش غربي و امريكايي دارند .
روابط سابق نزديك ايران با ايالات متحده در حال حاضر در يك مرحله فشار تا سر حد قطع شدن قرار گرفته است ، حتي آنهايي كه از لحاظ سنتي داراي گرايشهاي غربي در ايران هستند بايد فعلاً از هر گونه تماس آشكار با ايالات متحده خودداري كنند . در كشوري كه “ يك دست پنهاني “ ( معمولاً ايالات متحده يا شوروي يا اسرائيل ) مسئول هر چيزي قلمداد ميشود ، عدم اعتماد وسيعي درباره حكومت ايالات متحده وجود دارد . اين سوءظن وجود دارد كهايالات متحده ميكوشد هدفهاي انقلاب را به طريق مختلفي از به كار گرفتن عوامل ساواك به عنوان قاتل گرفته تا بهره برداري از عدم رضايت و تحريك قيام در ميان اقليتها ،ترميم اقتصادي ايران و رشد آينده آن را راكد سازد . عليرغم اين سوءظن و حتي در قبال محكوم كردن اشياء آمريكايي از سوي روحانيون مسلمان ، اين اشيا از سوي بخشهايي از جمعيت ايران به ويژه جوانان و طبقه متوسط مورد قدرداني است . آمريكا كه بسياري از رهبران انقلاب را در خود پرورش داده و اكنون موطن هزارها دانشجوي ايراني است ، به طور كلي با نظر مساعد تلقي ميشود ولي با اين وجه تمايز كه “ مردم امريكا “ و حكومت آمريكا با يكديگر فرق دارند .
هدفهاي هيئت نمايندگي سياسي ايالات متحده در ايران در حال حاضر عبارت است از حفظ مناسبات صريح و پر از همكاري عملي با دولت موقت ايران تا اندازه ممكن . عليرغم تندگوييها از جانب رسانهها و رهبران مذهبي و افراطيون ، نيل به اين هدف در يك محيط و جو رواني كه در آن دولت ايالات متحده ( همگام با رسانههاي ايالات متحده ) در مظان اين اتهام قرار گرفته كه ريشه همه آشوبهاي ايران است ، امري است كه در بهترين صورت ممكن حدسي كه در نتيجه چهرهاي كه ايران از آن از لحاظ بينالمللي ساخته است ، پيچيدهتر شده است . آنچه كه رسانههاي گروهي ايالات متحده از انقلاب ايران در معرض اطلاع عموم گذارده است ، اين تمايل را در برداشته است كه مبتني بر خبر باشد و نه تجزيه و تحليل و بيشتر روي آنچه كه خطاست از روي عدم علاقه توجه شده است . توجه نزديك به چنين برداشتني از حوادث ايران ، مقامات مسئول ايران را بر آن داشته است تا نتيجه بگيرند كه امريكا خيرخواه آنها نيست و بالعكس اين مطلب را در ذهن امريكاييان القا ميكند كه ايران در هر زمينهاي دچار فلاكت است .
مناسبات نزديك ما با شاه و پشتيباني طولاني و درازمدت از رژيم او فراموش نشده و به اين زوديها فراموش نخواهد شد . اثرات ماندگار اين مناسبات نزديك ، حكومت ايالات متحده را در نقش مداخله جو معرفي ميكند كه عمليات عرفي آن كذب [ اصولي ] آن را نمايان ميكند و اقدامات گذشته آن مانع آن ميشود كه از اعتبار معنوي در قضاوت درباره انقلاب ايران برخوردار باشد .
در حالي كه دل نگرانيهاي داخلي ايران امور بينالمللي را تحت الشعاع خود قرار داده ، سياست خارجي ايران انتظار ميرود منعكس كنندة وضع دوگانة امور داخلي ايران باشد ؛ بدين معني [ كه ] انتظار ميرود كه دولت رسمي بازرگان نخست وزير با سرعت سياسي تا آن اندازه عملي كه براي عادي كردن مناسبات با ايالات متحده و كشورهاي غربي فراهم است ، حركت كند و در عين حال منعكس كننده سياستهاي آيت الله و تابع مداخلاتي بر حسب ارادة او باشد . مواضع اعلام شده مورد انتظار از اين قرار است :
احساس مخالفت عميق نسبت به اسرائيل ؛ روابط نزديك با سازمان آزاديبخش فلسطين ؛ تقسيم پشتيباني سنتي ايران از كشورهاي ميانهروي عرب ؛ پشتيباني از سياستهاي مورد حمايت كشورهاي كم رشد راديكال در تريبونهاي تبليغاتي بينالمللي اقتصادي و سياسي ، از جمله شركت در نهضت كشورهاي غيرمتعهد ؛ موضع جنگ طلبانه در اوپك ؛ احساس مخالفت نسبت به رژيم طرفدار شوروي در افغانستان ( كه ضداسلامي تلقي ميشود ) .
سياستهاي اقتصادي ايراني به جز پاسخ گويي به نيازهاي فوري كوتاه مدت و رد هدفها و تأكيدهاي دولت شاه ، هنوز كاملاً روشن نيست ، مع ذالك انتظار ميرود كه علاوه بر داشتن موضع مساعد نسبت به كشورهاي كم رشد راديكال و روش جنگ طلبانه در مورد قيمتهاي نفت ، ايران نسبت به سرمايه گذاريهاي بيگانه سوءظن ويژهاي خواهد داشت و همچنين درباره نقش شركتهاي چندمليتي و ارتباط داشتن علوم و تكنولوژي با نيازهاي عمراني آن . سياست
داخلي اقتصادي احتمالاً بر كشاورزي و بخشهاي روستايي و كوششهاي متمركز براي انتقال دادن عناصر بي كار شهري به مناطق روستايي و افزايش توليدات كشاورزي ايران و كاهش واردات هنگفت مواد غذايي تأكيد خواهد داشت . و اما اين كه اين هدفها چگونه تحقق خواهد يافت ، هنوز روشن نيست .
مسائل و نگرانيها :
مسئله اول : ايرانيان عدم اعتماد وسيعي نسبت به دولت ايالات متحده دارند . اين سوءظن حاكم است كه ايالات متحده به نحو فعالي ميكوشد هدفهاي انقلاب را خنثي كرده و از لحاظ سياسي و اقتصادي در امور داخلي ايران مداخله كند . رسانههاي آمريكا نيز با رفتار فاقد علاقه نسبت به ايران ، به اين برداشت ايران مبني بر اين كه امريكا خيرخواه ايران نيست ، كمك ميكنند . براي ايرانيان پشتيباني درازمدت آمريكا از شاه ، ايالات متحده را در يك نقش مداخله گر جلوه گرساخته است كه اقدامات عرفي آن كذب اصولي است كه آن را تبليغ ميكند و مانع آن اعتبار اخلاقي ميشود كه درباره انقلاب ايران قضاوت كند .
مسئله دوم : از نظر بسياري از ايرانيان و به ويژه رهبران مذهبي ، “ ماترياليسم “ و “ انحطاط “ غرب از جمله جامعه و فرهنگ و افكار و ارزشهاي آمريكا ، مردود است و به ويژه از لحاظ پشتيباني ايالات متحده از شاه ، سياست حقوق بشر آمريكا در معرض سوءظن قرار گرفته است .
مسئله سوم : دولت موقت ايران نسبت به سياستها و اولويتهاي اقتصادي شاه كه بر عمران صنعتي شهري و كالاهاي مصرفي و خريد اسلحه و سرمايه گذاري بيگانه و كارشناسان بيگانه تأكيد داشت ، نظر انتقادي دارد .
ايالات متحده به عنوان يك فراهم كننده بزرگ در اين بخشها ، در كوشش براي عادي كردن مناسبات اقتصادي و بازرگاني خود و ايران دچار دشواريهاي جدي خواهد شد . نقش شركتهاي چند مليتي و سرمايه گذاري بيگانه در عمران اگر در گذشته اندكي مغشوش بود ، در نتيجه ارتباط نزديك آن با افراطكاريهاي اقتصادي رژيم شاه وضع مشئوم بيشتري خواهد داشت ، مبارزهطلبيهاي ايران در مورد قيمتهاي نفت و خودداري از شناسايي اثرات قيمت گذاري نفت در يك ساخت اقتصادي جهاني وابسته به يكديگر ، جزء مسائل جدي براي ايالات متحده است .
مسئله چهارم : در حالي كه امروز نگرانيهاي داخلي بر مسائل خارجي ميچربد ، مواضع اعلام شده و مورد انتظار دولت موقت ايران روابط متشنج آمريكا و ايران را باز هم وخيمتر خواهد كرد ، به ويژه ايران منعكس كننده احساس مخالفت شديد نسبت به اسرائيل و كوششهاي ايالات متحده در خاورميانه ( كه به نفع اسراييل تلقي ميشود ) خواهد داشت . دولت موقت ايران از سازمان آزاديبخش فلسطين پشتيباني خواهد كرد و پشتيباني سنتي خود را از كشورهاي ميانهرو عرب جدا كرده است . رژيم ايران انتظار ميرود از سياستهاي كشورهاي كم رشد رايكال درتريبونهاي تبليغاتي بينالمللي اقتصادي و سياسي از جمله شركت در نهضت كشورهاي
غيرمتعهد پشتيباني كند .
نقشههاي برنامهاي :
اولويت اول مسئله : ايالات متحده و انقلاب ايران
( 1 ) ايالات متحده درپي مناسبات توأم با همكاري و صريح با ايران است . ايالات متحده در هيچ اقدامي كه باعث برهم زدن امور داخلي ايران شده و يا جنبه مداخله در آن داشته باشد ، شركت نخواهد كرد .
( 2 ) ايالات متحده ميل عميق اكثريت مردم ايران را براي دگرگوني به رسميت ميشناسد . ما كه خودمان از يك انقلاب برخاستهايم با آنهايي كه در راه يك جامعه عادلانهتر و منصفانهتر ميكوشند ، احساس همدردي ميكنيم .
( 3 ) سياستهاي حقوق بشر ايالات متحده بافت اساسي جامعهامريكا و هسته مركزي انتقادات ما را منعكس ميكند . تعهد و پاي بندي ما نسبت به حقوق بشر داراي اهميت فوق العاده است و بايد بر ملاحظات سياسي كوتاه مدت فائق باشد ، حتي اين خطر وجود دارد كه در اين مورد ايالات متحده در معرض اتهام مداخله جويي قرار گيرد .
( 4 ) پوشش رسانههاي آمريكا نسبت به حوادث ايران جهت گيري خبري داشتهاند و نه تحليل گري و بالنتيجه در ايالات متحده چهرهاي كه كمتر جنبه مثبت داشته باشد از انقلاب ايران ساخته شده است و مع ذالك رسانههاي آمريكا كوشيدهاند هر چه بيشتر به واقعيات آن طوري كه آنها اين واقعيات را ميبينند ، متوسل شوند و حوادث را با ديدي عيني گزارش دهند .
( 5 ) درباره انقلاب ايران در ايالات متحده همدردي وسيعي وجود داشته است و اين همدردي هنوز هم وجود دارد وليكن يك چنين همدردي ، هم در ايالات متحده و هم از لحاظ بينالمللي در نتيجه ادامه محاكمات سري و اعدامها رو به فرسايش است . ( 9 )
منابع و مآخذ روزشمار 19/4/1358
1 ـ روزنامه كيهان ، 23/4/1358 ، ص 7 .
2 ـ روزنامه اطلاعات ، 23/4/1358 ، ص 2 .
3 ـ روزنامه كيهان ، 21/4/1358 ، ص 2 .
4 ـ روزنامه جمهوري اسلامي ، 20/4/1358 ، ص 3 .
5 ـ سازمان مجاهدين خلق ايران ، مجموعه اعلاميهها و موضع گيريهاي سياسي مجاهدين خلق ايران ( 2 ) ( تهران : انتشارات سازمان مجاهدين خلق ، بهار 1359 ) ص ص 25 تا 27 .
6 ـ روزنامه كيهان ، 20/4/1358 ، ص 8 .
7 - مأخذ شماره 6 ، ص 1 .
8 ـ دانشجويان پيرو خط امام ، اسناد لانه جاسوسي آمريكا ، جلد 10 ( تهران : نشر لانه ، بي تا ) ص ص 82 و83 .
9 ـ دانشجويان پيرو خط امام ، اسناد لانه جاسوسي امريكا ، جلد 15 ( تهران : نشر لانه ، بي تا ) ص ص 135 تا 146 .