زیر مجموعه: روزشمار دفاع مقدس
پیدایش نظام جدید

روزشمار

دوشنبه

6 فروردين 1358

27 ربيع الثاني 1399

26 مارس 1979

500

شرايطي كه درگيريهاي سنندج براي هواداران و مخالفان انقلاب اسلامي‌بوجود آورده و آنان را تحريك كرده است ، وجود آمادگي درگيري بمراتب بيشتر از مواقع عادي ، اعلام قبلي برگزاري يك  ميتينگ توسط كانون فرهگني - سياسي خلق تركمن و در واقع سازمان چريكهاي فدايي خلق ، كه  قرار بود در آن از جريانهاي محارب دست‌اندركار حادثه سنندج نيز اعلام حمايت شود و نيز حوادث روز گذشته ، همه و همه وقوع يك درگيري خشنوت بار را در گنبد قابل پيش بيني كرده  است . سازمان چريكهاي فدايي خلق كه آشكارا در سنندج عليه حاكميت جديد دست به سلاح برده است ، در گنبد با مظلوم نمايي ، تظاهر به فعاليت سياسي - فرهنگي ميكند ولي در عمل با اهرم  قويت گرايي تركمن ، كسب و افزايش قدرت خود را برنامه ريزي و دنبال مي‌كند .

امروز ، در حالي كه هر دو صف هواداران و مخالفان انقلاب اسلامي‌آمادگي قبلي داشتند ،   اين برخورد پيش بيني شده ، بشدت به وقوع پيوست . روند حوادث امروز ، براساس مندرجات مطبوعات كه مثل ساير موارد در حمايت از گروههاي مخالف نظام ، يك جانبه تنظيم و ارائه شده است و نيز براساس اظهار نظرهاي مقامات و نيروهاي درگير محلي به اين شرح است :

صبح امروز صدها نفر از مردم گنبد ، جسد جوان كشته شده در تيراندازيهاي روز قبل را تحويل گرفتندو طي يك راهپيمايي آرام ، مراسم تشييع جنازه را بجا آوردند و خواستار مجازات مسببان قتل آن جوان شدند . ( 1 )

به گفته طباطبايي ، استاندار مازندران تشييع جنازه اين جوان با آرامش كامل انجام گرديد . ( 2 ) با  وجود برگزاري آرام مراسم تشييع ، از حدود ساعت يازده صبح برخوردهايي به وجود آمد . بنا به گفته استاندار مازندران در تيراندازيهاي متقابل ميان گروههايي از تركمنها و اعضاي كميته شهر ، شش نفر كشته و بين بيست تا سي نفر زخمي‌شدند . وي تاكيد كرد : « اين وقايع ، پيش از برپايي ميتينگ  كانون فرهنگي - سياسي خلق تركمن رخ داده است . » ( 3 )

همزمان با گسترش درگيري مسلحانه در بخشهاي مختلف شهر به نوشته مطبوعات ، ميتينگ  كانون فرهنگي - سياسي خلق تركمن از ساعت 2 بعد از ظهر با شركت هزاران نفر از مردم آغاز شد و پس از مدتي ، تيراندازيهاي هوايي كه صداي آن از خارج پارك به گوش مي‌رسيد ، نزديك و نزديكتر گرديد. به نوشته كيهان ، اعضاي كانون نيز كه گويا آمادگي چنين برخوردي را داشتند و در اطراف پارك شهر سنگر بسته بودند ، به مقابله پرداختند و در چند لحظه درگيري مسلحانه شديدي آغاز شد. به دنبال تيراندازيهاي پي‌درپي ، اجتماع كانون فرهنگي - ساسي خلق تركمن بر هم خورد و مردم به سوي خانه‌هاي خود فرار كردند . زد و خورد مسلحانه سپس به خيابانها كشيد و گروههاي  متخاصم ، روي بام خانه‌ها و مغازه‌ها و در كنار خيابانها سنگر گرفتند و به سوي يكديگر تيراندازي  كردند . پس از ساعتي شهر به حال تعطيل درآمد و فقط طرفهاي درگير و مسلح و آمبولانسها كه  مجروحان را به بيمارستان مي‌رساندند ، در خيابانها ديده مي‌شدند . ( 4 )

روزنامه اطلاعات نوشت: « جلسه كانون مركزي شوراهاي تركمن‌صحرا كه از چند روز قبل اعلام شده بود، برپا گرديد و مسؤولان كانون براي اجتناب از هرگونه حادثه‌اي توصيه كردند كه اجتماع‌كنندگان از آوردن اسلحه خودداري نمايند . اين اجلاس زماني برپا شد كه نيروهاي نظامي‌ تدابيري براي جلوگيري از شدت اغتشاش‌انديشيده بودند ولي گروهي از روي بامها و نقاط  حساس شهر شروع به تيراندازي كردند و از طرف تركمنها نيز تيراندازي آغاز شد و دامنه زد و خورد توسعه يافت . » ( 5 )

در اين ميان نشريه كار ، ارگان سازمان چريكهاي فدايي خلق ، ضمن گزارشهاي متعدد ، مفصل و لحظه به لحظه از حوادث گنبد كه نشان از حضور پيگير آن سازمان در متن وقايع دارد ، متناسب با آنچه " مصلحت " سازمان در افكار عمومي‌بيابد ، به درج مطالب اقدام مي‌كند . از جمله در يك گزارش تبليغاتي با تاكيد عمدي بر حضور نيروهاي ارتش و بي‌توجهي عمدي به جناح‌بندي حاد نيروهاي موافق و مخالف انقلاب اسلامي‌در گنبد و با اعتراف به حضور عناصر سازمان در  مركزيت جريان موسوم به خلق تركمن،دربارة حوادث امروز چنين نوشت : « صبح روز دوشنبه ششم فروردين جمعيتي حدود 8- 7 هزار نفر به طرف شيروخورشيد [ گنبد ] مي‌روند و جسد [ جوان  كشته‌شده در درگيري روز قبل ] را به زور تحويل گرفته و با تشييع و راهپيمايي ساكت و بدون شعار مراسم را برگزار مي‌كنند . جسد به بندر تركمن حمل مي‌شود .

از سوي ديگر ، بنا به دعوت قبلي كانون مركزي شوراهاي تركمن‌صحرا كه از چند روز پيش  اعلام شده بود ، حدود 15 - 10 هزار نفر از مردم شهر در يك ميتينگ آرام ، به منظور اعلام نظر نسبت به رفراندوم و اعتراض به كشتار مردم سنندج در باغ ملي شهر اجتماع كردند . سخنرانيها در ساعت 2 بعدازظهر شروع مي‌شود . پيام كانون فرهنگي - سياسي خلق تركمن و پيام سازمان  چريكهاي فدايي خلق ايران خوانده مي‌شود . بعد از آن طبق برنامه اعلام شده ، قرار بود پيامهاي  نمايندگان روستاهاي مختلف تركمن‌صحرا قرائت شود . چند كاميون ريوي ارتش كه تعدادي زيادي  نظامي ‌و غيرنظامي‌را حمل مي‌كرد ، افراد مسلح را در اطراف ميدان باغ ملي پياده مي‌كند . افراد مسلح كه اكثرشان بازوبند پاسداران انقلاب و نقاب بر چهره داشتند ، در بام خانه‌هاي مردم سنگر گرفته و به تدريج از خيابانهاي اطراف جمعيت را محاصره كرده و شروع به تيراندازي هوايي مي‌كنند .  
مردم شديداً خشمگين با شعارهايي بر ضد‌جنايتكاران كه همچون دژخيمان رژيم سابق ، تظاهرات آرام را به گلوله مي‌بندند ، متفرق مي‌شوند . افرادي مسلح ارتشي و كميته‌اي ابتدا به كتابخانه كانون فرهنگي يورش مي‌برند و آن را به آتش مي‌كشند و سپس با گاز اشك‌آور ، نارنجك و مسلسل به  كانون فرهنگي - سياسي خلق تركمن حمله مي‌كنند . ( 6 ) سپس به محل كانون شوراهاي خلق تركمن حمله مي‌كنند . كانون زير شليك سنگين مسلسل و گاز اشك‌آور قرار مي‌گيرد . رفيق ما ، عباس هاشمي‌[ عضو لو رفته سازمان چريكهاي فدايي خلق در ادارة كانون فرهنگي - سياسي خلق تركمن كه بطور علني نقش فعال دارد . - مركز ] تا اين لحظه كه ساعت پنج و نيم بعدازظهر است ، در كانون مانده است . او بنا به دستور مركزيت سازمان به‌شليك پاسخ نمي‌دهد و حاضران در ستاد را به آرامش دعوت مي‌كند . همه را جمع كرده و به اتاق عقبي ساختمان هدايت مي‌كند كه در مسير  شليكهاي بي‌امان نباشند . عباس دائماً توصيه مي‌كند خونسردي خود را حفظ كنند . با تهران تماس مي‌گيرد و مي‌گويد به ما حمله شده و زير شليك سنگين قرار داريم . چه كنيم ؟ گاز اشك‌آور پرتاب كرده‌اند … سوختم … تلفن قطع مي‌شود .

طبق گزارشهايي كه بعد اً به ما رسيد ، عباس و حدود 15 نفر ديگر كه در ستاد بودند ، توسط پاسداراني كه به داخل آمده بودند ، خلق سلاح و بازداشت مي‌شوند و اين در شرايطي بوده است كه هنوز از جانب تركمنها هيچ مقابله‌اي آغاز نشده است . بازداشت عباس ، ساعت 30 : 5 بعد‌ازظهر  روز دوشنبه ششم فروردين 58 صورت گرفت و صرفاً براي اين خاطر بوده است كه شخص مسؤول  و متعهدي را كه مي‌توانست در كنترل وقايع نقش موثري ايفا كند ، از دور خارج كرده ، جنگي كور و  خونين را به خلق ستمكش تحميل كنند . » ( 7 )

در گزارشي ديگر از اين سازمان ، حوادث عصر امروز چنين تشريح شده است : « مردم از  ساعت 6 بعدازظهر دوشنبه ، با كندن سنگر جلوي محلات ، شروع به مقاومت مي‌كنند . تعدادي از روستاييان تركمن مسلح ، براي كمك به مردم شهر مي‌آيند . با وجود اين ، نيروي مردم قابل مقايسه با نيروهاي وسيع ارتشيهاي نقابدار نبود. سلاحهاي مردم كهنه و قديمي‌يا بدون مهمات گزارش شده است . تيراندازي تا ساعت هشت شب ادامه داشته است . » ( 8 )

در هر صورت ، با تشديد درگيريها و با آغاز شب ، گروهي به پاسگاه ژاندارمري داشلي‌برون در  60 كيلومتري شرق گنبد حمله كردند و آن را خلع سلاح نمودند . به گفته استاندار مازندران اين حمله تلفات جاني نداشت اما مهاجمان مقاديري مهمات و سلاح سنگين به غارت بردند . ( 9 ) به  اين ترتيب ، تيراندازي تا پاسي از شب ادامه داشت . ( 10 ) ولي با وجود تيراندازيهاي پراكنده در شهر ،  بتدريج آرامش نسبي برقرار شد . ( 11 ) به نوشته روزنامه اطلاعات در اثر اين درگيريها و در ابتداي تيراندازيها كه از ساعت 14 گسترده‌تر شد ، 2 نفر ( يك مرد و يك زن ) كشته و لااقل 8 نفر مجروح شدند . در ادامه اين تيراندازيها نيز 8 نفر كشته و 9 نفر مجروح گرديدند . ( 12 )

501

در پايان مذاكرات هيأت اعزامي‌براي رسيدگي به وقايع سنندج ، شيخ‌عزالدين حسيني امام‌جمعه مهاباد اطلاعيه‌اي با عنوان رئيس هيأت نمايندگي خلق كرد منتشر كرد كه در آن آمده است : « نمايندگاني از خلق كرد كه از شهرها و روستاهاي كردستان در شهر سنندج گرد آمده‌اند و با نمايندگان تام‌الاختيار رهبري انقلاب ، حضرت آيت‌الله‌‌العظمي‌خميني به رهبري حضرت آيت‌الله  طالقاني و نمايندگان دولت موقت انقلاب اسلامي ايران به رياست آقاي احمد صدر‌حاج‌سيدجوادي وزير كشور ، ديدار و مذاكره كرده‌اند ، لازم مي‌دانند بار ديگر پشتيباني كامل خود را از تمام هشت ماده تقديمي‌به دولت مركزي كه در شهر مهاباد توسط نمايندگان خلق كرد تنظيم گرديد و مورد حمايت و پشتيباني ميليوني ملت كُرد در تمام شهرها و روستاها قرار گرفت ،  اعلام دارند و پشتيباني مجدد خود را از رهبري حضرت آيت‌الله خميني و دولت آقاي بازرگان ابراز نمايند . نيز لازم مي‌بينند بار ديگر تأكيد و تكرار كنند كه اصل انكارناپذير و غيرقابل تعديل حق تعيين سرنوشت را به عنوان حق طبيعي خود و تمام ملل ديگر تلقي مي‌كنند و در عين حال مخالفت با هر نوع طرز تفكر تجزيه‌طلبي را اعلام مي‌دارند .

1 - حق تعيين سرنوشت به معني استقرار حاكميت سياسي و اقتصادي و فرهنگي خلقها بر سرزمين تاريخي خودشان ميباشد و در رابطه با اين حقيقت [ است ]كه شناسايي اين حق وحدت  ملي و تماميت ارضي را تضمين و تامين خواهد كرد .

2 - از نظر سياسي ، بايد حكومت خودمختار كردستان توسط خود مردم كرد برگزيده شود و قدرت سياسي و اداره سرزمين كردستان را به دست گيرد و در اتّحاد برادرانه با ملل داراي حقوق مساوي ،  در حكومت مركزي مشاركت نمايد .

3 - قطع وابستگيهاي نظامي‌به كشورهاي امپرياليستي و همه قدرتهاي توسعه‌طلب خارجي و  ايجاد يك ارتش خلقي در سراسر ايران جهت محافظت از مرزهاي كشور و دستاوردهاي انقلاب كه توسط حكومت مركزي اداره خواهد شد .

4 - ايجاد يك نيروي انتظامي‌مردمي‌كه عامل تأمين امنيت و نظم داخلي بوده و تحت نظر حكومت خودمختار كردستان به جاي سازمانهاي شهرباني و ژاندارمري سابق انجام وظيفه نمايد .

5 - سياست خارجي به وسيله حكومت مركزي اداره خواهد شد كه خطوط اصلي آن در حفظ  استقلال و تماميت ارضي ايران ، مبارزه عليه قدرتهاي امپرياليستي و هرگونه وابستگي به قدرتهاي جهاني و منطقه‌اي توسعه‌طلب ، پشتيباني از نهضتهاي آزاديبخش خلقهاي تحت ستم و همكاري دوستانه با تمام كشورهايي كه حق حاكميت و استقلال ايران را به رسميت مي‌شناسند ، خلاصه مي‌شود .

6 - محو تمام اشكال و مظاهر ستم فرهنگي كه متضمن آزادي و احترام به مذهب و زبان و  آداب و رسوم و عقايد كليه ملتهاي ايران است ، به رسميت شناختن زبان كردي به عنوان زبان رسمي در تمام مؤسسات اجتماعي و اداري و آموزشي سرزمين كردستان با توجه و تأكيد بر اين نكته كه زبان فارسي ، كماكان زبان رسمي‌سرتاسر ايران خواهد بود .

7 ـ پيشرفت دادن به كشاورزي و صنعت در كردستان و تأمين چنان اولويتي كه متضمن جبران
عقب‌‌افتادگي ناشي از ستم ملي باشد و قطع كامل نفوذ اقتصادي امپرياليستي و استعماري  در سطح كشور و پايگاههاي آن در كردستان .

8 - از حكومت موقت انقلاب اسلامي انتظار دارد كه در رابطه با حل مسائل مربوط به كرد و  كردستان از تماس و مذاكره و سازش با عناصر مرتجع و فرصت‌طلب خودداري كرده و متوجه باشد  كه حل مسائل اساسي مردم تنها در چارچوب توافق و تفاهم برادرانه با نمايندگان مردم مقدور  است . » ( 13 )

502

سرلشكر قره‌ني ، نخستين رئيس ستاد كل ارتش ( كه بشدت مورد نفرت گروههاي چپ  غيرمذهبي و تشكل‌هايي چون مجاهدين خلق كه مخالفت اقتدار حاكميت جديد هستند ، قرار دارد )  از سمت خود بركنار شد . ستاد كل ارتش با صدور اطلاعيه‌اي در اين باره اعلام كرد : « بنا به دستور   نخست‌وزير موقت انقلاب اسلامي ايران ، با اعلام مراتب قدرداني از تيمسار سرلشكر  محمدولي‌الله قره‌ني ، از تاريخ 6/1/58 تيمسار سرلشكر ناصر فربد به رياست ستاد كل ارتش  ايران و هماهنگ‌كننده نيروها منصوب مي‌گردد . »

به نوشته روزنامه كيهان ، سرلشكر فربد در مهرماه 1354 با درجه سرلشكري بازنشسته شد . او  از كارشناسان امور نظامي در رده مسائل استراتژيك و امنيت ملي بود و با توجه به وجهه ملي و  نظامي و اعتماد به نفس خود اميدوار است كه در پست پر مسئوليت جديد ، به بهترين نحو ممكن  منشأ اثر باشد . ( 14 ) به گزارش اين روزنامه رئيس جديد ستاد كل ارتش ملي - اسلامي ايران ، در  سال 1301 در تهران متولد شد . او تحصيلات خود را از سالهاي ابتدايي تا پايان دوره دانشكده  افسري در تهران گذراند و در سال 1322 به درجه افسري نايل شد . نخستين سمت رئيس جديد  ستاد كل ارتش ، فرماندهي دسته بود كه تا فرماندهي تيپ ادامه يافت . آخرين سمت سرلشكر فربد ،  فرماندهي دانشگاه پدافند ، پس از سالها تدريس در همين دانشگاه بود و در سال 1354 نيز  بازنشسته بود . سرلشكر فربد ، ظرف سه سال اخير اقدام به نوشتن دو كتاب با عنوان " عصر  استعمار زدايي " و " ادراك من از هستي " نمود ( خبر ضميمه دارد ) .

روزنامه كيهان در ادامه در مورد دلايل بركناري قره‌ني نوشت : « از همان روزهاي نخستين كه  سرلشكر قره‌ني به سمت رئيس ستاد كل ارتش ملي - اسلامي ايران منصوب شد، برخي از نظاميان، گروههاي مختلف سياسي و افراد مختلف به وسيله‌نامه يا تلفن يا در مصاحبه‌هاي مطبوعاتي ،  مطالب و اطلاعيه‌هاي گوناگون در مطبوعات منتشر و به اين انتصاب اعتراض كردند و دلايلي نيز  براي اثبات نظرات خود ارائه مي‌دادند . هنگامي كه اين اعتراضها بالا گرفت ، سرلشكر قره‌ني از  حضور امام خميني تقاضاي استعفا كرد و در همين حال بود كه رويدادهاي خونين حمله به سرلشكر قره‌ني را شدت بخشيد . » روزنامه كيهان مدعي شد : « به دنبال رويدادهاي كردستان بود  كه براساس اطلاعيه‌هايي از طرف ستاد ارتش ملّي ، دستور سركوبي مردم كردستان را داده بود و براي  اين كار صرف‌نظر از دستوري كه پادگان كردستان داده بود ، براي سركوبي مردم كردستان از هلي‌كوپترهاي مجهز به مسلسل نيز استفاده كرد و عده‌اي از افراد گارد جاويدان سابق را نيز به صحنه‌هاي نبرد سنندج فرستاد . »

خبرگزاري پارس اعلاميه‌هايي راكه سرلشكر قره‌ني داده بود، كان‌لم‌يكن اعلام كرد . قره‌ني در اين اطلاعيه‌ها كه از طريق خبرگزاري پارس [ آنها را ] منتشر مي‌ساخت ، كساني را كه به پادگان سنندج  نزديك شده بودند ، عوامل فرصت‌طلب و ضدانقلاب معرفي كرده و دستور سركوبي آنها را به  شديدترين وجه صادر كرده بود .

در همين گزارش ، به نقل از فردي كه " يك منبع موثق " ناميده شده ، آمده است : « مقامات انتظامي‌استان كردستان از مدتها پيش حوادث سنندج را پيش‌‌بيني كرده و از ستاد ارتش ملي ايران تقاضا كرده بودند به مسأله سنندج توجه شود . در يك گزارش رسمي‌كه به سرلكشر قره‌ني ، رئيس  بركنار شده ستاد ارتش ملي ايران داده شده بود ، آرامش روزهاي قبل از حوادث سنندج " آرامش قبل از توفان " توصيف شده و از سرلشكر قره‌ني درخواست شده بود اوضاع كردستان را به اطلاع دولت برساند . » روزنامه كيهان به نقل از شخصي كه وي را " يكي از مقامات سياسي كرد در سنندج "  خواند ، اضافه كرد : « ما روز سه‌شنبه 29 اسفند گذشته تصميم گرفتيم آتش‌بس اعلام كنيم ولي اعلاميه‌هاي تحريك‌كننده سرلشكر قره‌ني باعث شد كه كشتار مردم سنندج دو روز ديگر نيز ادامه يابد و خسارات جاني و مالي فراواني هم به بار آورد . » يك سخنگوي جمعيت دفاع از آزادي و  انقلاب نيز ضمن بيان اينكه « حق اين بود كه سرلشكر قره‌ني خيلي زودتر بركنار شود . » ادعا كرد : او مي‌خواست در كردستان جنگ داخلي به وجود آورد و زمينه را براي عمليات بعد ي كه خدا مي‌داند چگونه مي‌بود و كشور ما را به كجا مي‌كشانيد ، فراهم كند . ( 15 )

503

" وضعيت ارتش ايران " و چگونگي بازسازي آن كه به كندي انجام مي‌شود ، طي تفسيري در راديو بي‌بي‌سي چنين بررسي شد : « بازسازي ارتش از هم گسيخته ايران بسيار به كندي پيشرفته است. بسياري از تجهيزات ، هواپيماها و هلي‌كوپترها كه ارزش آنها هفتاد ميليارد دلار تخمين زده شده است ، به دليل نبود لوازم يدكي و كارشناسان فني خارجي بدون استفاده مانده‌اند . بسياري از  سربازخانه‌ها هنوز از قدرت كامل برخوردار نيستند ، زيرا سربازان از دستور بازگشتن به  سربازخانه‌ها كاملاً فرمانبرداري نكرده‌اند . » راديو لندن در ادامه ادعا كرد : « جنگ چهار روزه بين  ارتش و كردها كه خودمختاري بيشتري مي‌خواهند ، ثابت كرد كه تا چه حد براي سرلشكر قره‌ني  مشكل بوده است كه بتواند از مركز ارتشي را كه به واسطة بازنشستگي يا اعدام افسران ارتش ، قسمت عمده سازمان فرماندهي خود را از دست داده است ، كنترل نمايد . » ( 16 )

504

وزارت امورخارجه دولت موقت انقلاب اسلامي ايران ، بطور رسمي‌كناره‌گيري دولت موقت  انقلاب اسلامي‌را از سازمان پيمان مركزي ( سنتو ) به دول پاكستان ، تركيه و انگلستان اعلام كرد . بنا به گزارش روزنامه كيهان در يادداشت وزارت امورخارجه ايران آمده است : « در آنجا كه انقلاب عظيم ملت ايران ، تغييرات بنيادي و اساسي را در سياست خارجي كشور ايجاب و پيروي از يك رويه مستقل مبتني بر اصول منشور ملل متحد و همچنين اتخاذ يك سياست عدم تعهد واقعي در روابط بين المللي را الزام‌‌آور ساخته است ، لذا دولت موقت انقلاب اسلامي ايران بدين وسيله كناره‌گيري خود را از سازمان پيمان مركزي ( سنتو ) با توجه به مفاد اعلاميه مورخ 20 اسفندماه 1357 وزارت‌امورخارجه دولت‌موقت انقلاب‌اسلامي ايران در‌اين‌باره ، به‌اطلاع‌مي‌رساند » (17)

505

سفارت مصر در تهران در اعتراض به قرارداد صلح بين مصر و اسرائيل توسط دانشجويان‌عرب مقيم تهران به اشغال درآمد . در بيانيه دانشجويان آمده است : « امضاي قرارداد كمپ ديويد ، نشانگر راه خيانت‌آميز رژيم مصر عليه ملت عرب و خلق فلسطين است ، لذا ما دانشجويان عرب مقيم ايران اعلام مي‌داريم : 1 - سازمان آزاديبخش فلسطين تنها نماينده ملت فلسطين است و حق حاكميت و تعيين سرنوشت را دارد ؛ 2 - اين قرارداد ، امكان به اصطلاح قانوني را در غصب كردن سرزمينهاي اسلامي‌به صهيونيستها مي‌دهد ؛ 3 - اين قرارداد ، امكان به اصطلاح قانوني را جهت ادامه تسلط صهيونيستها به بيت‌المقدس ، اولين قبله‌گاه و سومين حرم مقدس مسلمانان مي‌دهد ؛ 4 - هدف امپرياليسم آمريكا ، ايجاد پايگاهي در مصر است تا از اين پايگاه تمام جنبشهاي آزاديبخش منطقه را سركوب كند ؛ 5 - هدف قرارداد صلح ، جدايي مردم عربي مصر از امّت ، تاريخ و فرهنگ عرب است . لذا دانشجويان عرب در ايران قرارداد ننگين را محكوم كرده و از مردم عرب مصر مي‌خواهند تا به مقابله با آن برخيزند . »

به نوشته روزنامه كيهان ، كارمندان سفارت مصر در نخستين ساعات اشغال سفارت توسط دانشجويان عرب به آنها اعتراض كردند ، اما لحظاتي بعد دست از اعتراض برداشتند و اعلام كردند كه ما نيز انعقاد اين پيمان را محكوم مي‌كنيم . دانشجويان از حكومت ايران خواستند كه روابط خود با رژيم مصر را قطع كند . ( 18 )

ضميمه خبر شماره 502

ارتشبد سابق " حسين فردوست " رئيس " دفتر ويژه اطلاعات " رژيم شاه و رئيس " بازرسي شاهنشاهي " در خاطرات  خود ، دربارة فربد چنين مي‌نويسد :

 « يكي از افسران شاغل در بازرسي ، سرلشكر [ ناصر ] فربد بود . جريان استخدام وي اين بود كه بازرسي ليست افسران و درجه داران بازنشسته را در اختيار داشت و از بين آنها بهترين‌ها به بازرسي دعوت مي‌شدند . پرونده فربد نيز با دقت مطالعه شد و معلوم شد كه افسر باسوادي است ، علاوه بر دانشكده افسري در آمريكا نيز تحصيلات نظامي داشته است . در سوابق وي ، او را سمپاتيزان جبهه ملي معرفي كرده بودند كه از نظر من براي اشتغال در بازرسي بلامانع بود . بنابراين ، فربد در بازرسي مشغول شد و بعد ها نامه‌اي به من نوشت و درخواست كرد كه اجازه دهم تا براي  يك دوره يك ساله مديريت نظامي‌، بدون پاداش بازرسي ، به آمريكا برود . با درخواستش موافقت كردم و گفتم كه با  پاداش بازرسي برود . بدين ترتيب ، از فربد و روابط او با جبهه ملي اطلاع داشتم ، ولي او را حضوراً نديده بودم .

در دوران دولت بختيار ، فربد را احضار كردم و براي اولين بار با او ملاقات نمودم . در اين ديدار متوجه شدم كه با اين تحصيلات عاليه نظامي‌براي بازنشستگي بسيار جوان است . بعد اً از سپهبد فيرزمند ( كه در آنموقع معاون ستاد ارتش بود ) علت بازنشستگي‌اش را پرسيدم . او گفت كه ژنرال الكساندرهيگ به ايران مسافرت مي‌كرد سرلشكر فربد ميهماندار او بود . زماني قرار بود كه هيگ به تهران بيايد و در آن زمان فربد فرمانده لشكر باختران بود و  در تهران حضور نداشت . هيگ از ميهماندار خود مي‌پرسد و فرد ديگري بجز فربد را به او معرفي مي‌كنند . هيگ  مي‌گويد كه اگر فربد نباشد نخواهد آمد . رئيس ستاد ارتش مشكل را به محمدرضا مي‌گويد و شديداً مورد مؤاخذه محمدرضا واقع مي‌شود و به هيگ گفته مي‌شود كه فربد ميهماندار شماست و او نيز مي‌آيد . فيروزمند اضافه كرد كه  بدين دليل فربد مورد حسادت مقامات ارتش ، بويژه رئيس اداره سوم ( سپهبد ؟ نام وي را فراموش كرده‌ام ) قرار گرفت و  او را در ليست بازنشستگي قرار دادند و تصويب شد. اين ماجرايي بود كه فيروزمند تعريف كرد .

به هر حال ، در اين ديدار از فربد پرسيدم كه آيا شما با بختيار آشنايي قبلي داريد ؟ گفت : آري ! گفتم: به ايشان بگو كه از نظر من راه‌حلي كه امام فرموده‌اند كه استعفاء دهيد و به پاريس بياييد ، بهترين راه‌حل است و چرا چنين  كاري را نمي‌كنيد ؟ بختيار تصور كرده بود كه اين مطالب را يكي از 2 سفير [ آمريكا و انگليس ] به من گفته‌اند و من  واسطه پيام آنها هستم . به فربد گفته بود كه از فلاني سؤال كنيد كه كدام يك از 2 سفير چنين مطلبي را از ايشان  خواسته ؟ گفتم : به ايشان بگوييد من با سفيري ملاقات نكرده‌ام كه چنين مطلبي را گفته باشد و صرفاً مصلحت را  مي‌گويم . فربد مجدداً نزد بختيار رفت و مطلب را گفت و بختيار پاسخ داد كه پس مطلب به ايشان مربوط نمي‌شود !  فربد پاسخ بختيار را به اطلاع من رساند و گفت كه من ميرفندرسكي ، وزير خارجه بختيار ، را بخوبي مي‌شناسم و  اگر اجازه دهيد با او ملاقات كنم و افزود كه بختيار از ميرفندرسكي حرف شنوي دارد . با بي‌ميلي پذيرفتم . فربد بعد اً  گفت كه با ميرفندرسكي ملاقات كرده و مطالب را به او گفته و او جواب داده كه راه‌حل فلاني كاملاً منطقي است و  به بختيار خواهم گفت . بعد اً از فربد خبري نشد و مشخص نشد كه آيا ميرفندرسكي به بختيار نگفته و يا گفته و  بختيار نپذيرفته است ؟ » ( 19 )

 

منابع و مآخذ 6/1/1358

1 - روزنامه اطلاعات ، 8/1/1358 ، ص 2 .

2 - روزنامه كيهان ، 8/1/1358 ، ص 3 .

3 - مآخذ شماره 2 ، ص 3 .

4 - روزنامه كيهان ، 7/1/1358 ، ص 3 .

5 - مآخذ شماره 1 ، ص 2 .

6 - نشريه كار، ارگان سازمان چريكهاي فدايي خلق ، سال  اول ، شماره 4 ، 9 فروردين 1358 ، ص 8 .

7 - نشريه كار ، ارگان سازمان چريكهاي فدايي، سال اول ،  شماره 5 ، 16 فروردين 1358 ، ص 7 .

8 - مآخذ شماره 6 ، ص 8 .

9 - مآخذ شماره 2 ، ص 3 .

10 - مآخذ شماره 4 ، ص 3 .

11 - مآخذ شماره 2 ، ص 3 .

12 - روزنامه اطلاعات ، 7/1/1358 ، ص 3 .

13 - روزنامه اطلاعات ، 6/1/1358 ، ص 8 .

14 - مآخذ شماره 4 ، ص 2 .

15 - مآخذ شماره 2 ، ص 2 .

16 - نشريه ويژه خبرگزاري پارس ، 8/1/1358 ، ص 3 ،  راديو بي‌بي‌سي .

17 - مآخذ شماره 4 ، ص 2 .

18 - روزنامه كيهان ، 6/1/1358 ، ص 2 .

19 - مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ، خاطرات  ارتشبد سابق حسين فردوست ، ظهور و سقوط سلطنت  پهلوي : جلد اول ( تهران : انتشارات اطلاعات 1369 )  ص ص 621 - 620 .

لینک کوتاه :
کد خبر : 2826