روزشمار
سهشنبه
15 اسفند 1357
7 ربيع الثاني 1399
6 مارس 1979
270
ستاد ارتش طي اطلاعيهاي اعلام كرد : « در اجراي نيّات حضرت آيتالله العظمي امام خميني مبني بر سازماندهي و ايجاد ارتش ملي ـ اسلامي ايران ، كليه پرسنل نظامي بايد به يگانها و پادگانهاي خود مراجعه و مشغول انجام وظيفه شوند و چنانچه پرسنل نظامي خود را به پادگانها و سازمانهاي مربوطه معرفي نكنند ، غايب محسوب خواهند شد . » ( 1 )
اين ستاد در اطلاعيه ديگري اعلام كرد : « كاهش مدت خدمت مقدس سربازي مربوط به آينده است و شامل سربازاني كه در پادگانها سرگرم خدمت هستند ، نميشود » . ( 2 ) در همين حال، تيمسار مدني وزير دفاع ملي گفت : « از حضور امام استدعا شده است كه فرمان عفو عمومي را براي خطاكاران ارتش صادر كنند . اين تقاضا عده معدودي از نظاميان را كه خيانت كردهاند، شامل نميشود. » ( 3 ) بنا به گزارش روزنامه اطلاعات ، وزير دفاع افزود : « از اين پس بدون جهت و بدون نياز خريدي در ارتش صورت نخواهد گرفت و تكنيك خارجي بدون داشتن تخصص وارد نخواهد شد. » مدني فاش كرد كه « مشغول بررسي و مطالعه هستيم تا شمار افراد ارتش را كاهش دهيم . » ( 4 )
271
آيتالله ناصر مكارمشيرازي در مقالهاي تحت عنوان " توطئه خطرناك " كه در شماره امروز روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد ، نسبت به خطر تاكيد و اصرار برخي گروهها و سازمانها بر انحلال ارتش هشدار داد و پيشنهاداتي را در مورد آينده ارتش و نيروي جديد " پاسداران انقلاب " ارائه كرد. در اين مقاله آمده است :
« قهرمانيهاي ملت فداكار ما در برانداختن رژيم منحوس گرچه فراموش شدني نيست ، ولي اگر بخواهيم واقعبين باشيم ، نبايد نقش خود ارتش را در سرعت بخشيدن به اين انقلاب فراموش كنيم . بنابراين ارتشيان انقلابي ما ( آنها كه مردم اعلام همبستگي كردند ، به تظاهرات پيوستند ، اجراي دستور نكردند و دوش به دوش انقلابيون با رژيم سابق جنگيدند.) سهم بسيار مهمي در به ثمر رسانيدن انقلاباسلامي ما دارند . گذشته از اينها گروه ديگري بودند كه دوش به دوش ما پيكار نكردند . ولي با اين حال بر روي ما [ هم ] آتش نگشودند اينها نيز سهمي در انقلاب بزرگ ملت ايران دارند. با اين حال ، چرا و به چه دليل بعضي ميگويند ارتش بايد منحل شود ؟ و يا اينكه تا ارتش منحل نشود ، انقلاب ما ناقص است!
بطور مسلم تجديد سازمان و نوسازي و انطباق معيارهاي ارتش بر اصول انقلابي لازم است، امّا انحلال چرا ؟! ساختمان يك ارتش جديد ، حداقل بيست سال وقت ميخواهد ، در اين مدت چه ميكنيد ؟ چه تفاوتي ميان ارتش و ساير ارگانهاي كشور است ؟ چرا سازمان راديو و تلويزيون منحل نشود ؟ چرا ادارات ديگر منحل نشوند ؟ فقط ارتش بايد منحل شود ؟ چرا ؟! … بدون شك بايد همه ارگانها و سازمانهاي كشور دگرگون شوند . اما آيا فشار روي انحلال ارتش آوردن جز يك توطئه ميتواند باشد ؟
ولي من ميدانم چرا انحلال ارتش را توصيه ميكنند ، براي اينكه وجود همين ارتش ، با همين روحيه آسيبديده ، سدّ راه مطامع بيگانهها است . گروهي كه در روزهاي پرغوغاي انقلاب ، چند هزار قبضه تفنگ و مسلسل به چنگ آوردهاند ، گويا به اين فكر افتادهاند كه به وسيله آن خواستها و افكارشان را برملت تحميل كنند و به گمانشان سدّ راهشان ارتش است، ميگويند ارتش بايد منحل شود و آنها آزاد باشند! چه خيال خامي ؟
فرض كنيم ارتش منحل شود ، با مردم چه ميكنيد ؟ همان مردمي كه امپراتوري افسانهاي شاهشاهي دو هزار و پانصد ساله را با فريادهاي اعتراضشان با اللهاكبر شبانهشان و با اعتصابهاي فلجكنندهشان به زانو درآورداند . با آنها چه ميكنيد ؟ ضدانقلابيها چه ساده و خام فكر ميكنند!
به هر حال ملت مسلمان ما بايد با اين توطئه خطرناك مبارزه كند و براي حفظ مرزهاي كشور و جلوگيري از هرگونه جنبش ضدانقلابي در داخل ، ارتش را با رعايت اصول زير بازسازي كند :
1 ـ بايد ارتش چنان تجديد سازمان يابد و تصفيه شود كه احتمال هرگونه كودتاي ضدمردمي در آينده بر باد رود . 2 ـ بايد از ارتش اعاده حيثيت شود و به فرمان رهبران انقلاب ، مردم ارتش انقلابي را گرامي دارند و شغل ارتش احترام خود را در افكار بازيابد . 3 ـ بايد تصفيه و بازسازي ظاهري ارتش توام با نوسازي فكري و ايدئولوژي اسلامي باشد تا به اتكاي نيروي لايزال ايمان ، مرداني جانباز و فداكار در راه كشور پرورش يابند . 4 ـ بايد به آنها كه آگاهانه يا ناآگاهانه سعي دارند انضباط ارتش را از ميان ببرند و سربازان را از اطاعت فرماندهاني كه از طرف حكومت انقلابي ـ اسلامي تعيين شدهاند ، باز دارند ، حالي كرد كه ارتش بدون انضباط و اطاعت از فرمان ، مساوي است با صفر . چنين ارتشي نه در روز صلح مايه آبرو است و نه در روز جنگ به درد ميخورد . 5 ـ فرماندهان و افسران ، بايد با تمام سربازان ، با نهايت احترام رفتار كنند ، احترامي كه شايسته يك انسان و ارتش انقلابي است . 6 ـ ارتش ما بايد هرچه زودتر خود را از وابستگي به كارشناسان بيگانه رهايي بخشد و تنها متكي به خود و نيروي ملت باشد . 7 ـ البتّه سازمان منظمي براي پاسداري انقلاب كاملاً ضروري است ، ولي قلمرو آن از قلمرو ارتش جداست ، چنين سازماني نه لازم است و نه ميتواند جانشين ارتش گردد ، چنين سازماني نبايد به صورت گروههاي چريكي خودرو باشد و نه به صورت دولت در دولت كه كانون هرج و مرج است و عامل توليد نارضايتي گسترده، بلكه بايد كاملاً تحت انضباط و رهبري باشد . » ( 5 )
272
براساس مجموعه اسنادي كه در اثر حوادث كردستان در اخبار هواداران چريكهاي فدايي خلق دفتر سنندج قرار گرفت و بعد توسط آنان انتشار يافت : « امروز ، تيپ 2 سقز طي تلگرافي به فرماندهي لشكر 28 سنندج ، وضعيت را چنين گزارش كرد : اخباري كه در شهرستان و پادگان سقز پخش ميشود ، حاكي است كه بين پرسنل نظامي اين تيپ اختلاف شديدي حكمفرماست و هر آن احتمال دارد درگيري جبرانناپذيري به وقوع بپيوندد . ضمناً دستورات فرماندهان را به هيچوجه اجرا نمينمايند و فرماندهان مردمي ميخواهند و اظهار ميدارند كه تاكنون هيچ فرماندهي در اين پادگان تعيين نكرده است ، مقرر فرماييد اوامر عالي را در اين مورد ، امر به ابلاغ فرمايند . »
در پي اين تلگرام ، فرمانده لشكر 28 سنندج دستور داد : « ابلاغ كنيد بزودي فرمانده جديد تعيين و به خواستههاي آنها رسيدگي خواهد شد . تدبير فرمانده بايد به كار گرفته شود و با اوضاع و احوال فعلي از هدايت و نصيحت به وسيله افسراني كه مورد تاييد آنهاست ، برخورد شود . » ( 6 )
273
شهر سنندج هنوز آرامش خود را باز نيافته است . روزنامه اطلاعات با اعلام اين خبر نوشت : « شبها در نقاط مختلف شهر تيراندازي انجام ميشود . گروهي از اولياي دانشآموزان با مراجعه به نمايندگي اطلاعات در سنندج خواستار سامان دادن به اوضاع آشفته منطقه شدند . » اين روزنامه در ادامه گزارش خود خبرداد كه گروهي از دانشآموزان مسلمان مدارس و دانشسراي سنندج در محيط آموزشگاههاي خود تحصن اختيار كرده و با دادن شعارهايي به نفع امام خميني و علامه مفتيزاده ، نسبت به اهانت يكي از دبيران به شعارهاي اسلامي خود اعتراض كردند . ( 7 ) از سوي ديگر روزنامه كيهان نيز گزارش داد كه اصناف و ديگر گروههاي مردم سنندج ، طي تلگرامها و بيانيههايي اعلام كردند كه يگانه رهبر مذهبي سنندج ، علامه احمد مفتيزاده است . ( 8 )
274
نامه سرگشاده كميته مركزي حزب دمكرات كردستان ايران به امام خميني كه قبلاً در ميتينگ اين حزب در مهاباد قرائت شده بود ( مندرج در روزشمار 11/12/57 ) در روزنامه كيهان امروز به چاپ رسيد . در اين نامه ، حزب دمكرات ضمن تاكيد بر حق تعيين سرنوشت خلقهاي ايران از امام خواست تا با دفاع از حقوق خلقهاي ستمديده ايران ، ضمن رهنمودهايي به دولت بازرگان ، دولت را وادار كند كه تا مسأله تأمين حقوق ملي خلقهاي ستمديده ايران را در برنامه خود بگنجاند . بخشهايي از اين نامه بدين قرار است : « جنبش عظيم خلقهاي ايران نميتواند در مالكيت و انحصار هيچگروه معيني قرار بگيرد . همة مردم ايران با ايدئولوژيهاي مختلف در اين راه زحمت كشيده و فداكاري نمودهاند و براي سازندگي ايران نوين و دمكراتيك ، ادامه مبارزه مشترك و همبستگي بسيار ضروريست . بايد توجه داشته باشيد كه دستاوردهاي انقلاب را نميتوان در اختيار گروهي گذاشت و گروههاي ديگر را به بهانههاي مختلف از آن محروم ساخت . تجربه بسياري از كشورها
و همچنين كشور ما نشان داده كه هرگونه محدوديتي در زمينه آزادي فعاليت نيروها در مسير انقلاب ، زير هر عنواني كه باشد ، دير يا زود به ديكتاتوري منجر ميگردد . تضمين بدون قيد و شرط دمكراسي بايد همة حزبها و گروههاي سياسي شرط اساسي ايجاد يك محيط سالم و دمكراتيك است كه ميتواند نويد دهندة آيندهاي بهتر براي مردم ايران و بويژه زحمتكشان مردم كشور باشد . ( 9 )
275
كانون فرهنگي ـ سياسي خلق تركمن ، طي اطلاعيهاي اعلام كرد : « در منطقه تركمن صحرا رعايا و دهقانان براي بهرهگيري از ثمرات انقلاب وارد عمل شدهاند و زمينهايي را كه در دوران اختناق توسط دربار كثيف و عوامل مزدور ، با سرنيزه غصب شده بود ، باز پس ميگيرند و مواضع ارتجاع و فئودالها يكي پس از ديگري در هم ميريزد . با گرفتن زمينها ، مصادره اموال مزدوران به نفع خلق و تشكيل شوراهاي دهقاني به وسيله دهقانان ، پايگاهشان مستحكمتر ميشود . در اين هفته خلق زحمتكش ، شاهد پيروزي در جبهههاي متعددي بود ، همچنين 1500 هكتار زمين روستاهاي « خوجهسوگرگز توسط دهقانان از قاتلاني همچون منجم ، سروان هنرور ( نمايندة شاهپور غلامرضاي كثيف ) و انصاري گرفته شده و مقاومت ارتجاعيوني همانند حاج بيضايي و حاج روحي كاري از پيش نبرد و دهقانان به حق ديرينه خود رسيدند … علاوه بر اين ، دهقانان زمينهايشان را كه در اختيار غاصباني همانند يزداني ، وجداني و تيمسار مرتجع احمدي معاون نصيري بود ، باز پس گرفتند . دهقانان با ايجاد شوراي موقت و تنظيم نيروي قهري در برابر عوامل ارتجاع ، ضربه مهلكي به خيانتكاران و دزدان وارد آوردند . » ( 10 )
276
" جبهه دمكراتيك ملي ايران " كه به تازگي توسط دكتر هدايتالله متيندفتري ، وكيل دادگستري و نوه دختري دكتر مصدق تشكيل شده است ( خبر ضميمه دارد ) با صدور اعلاميهاي خواستار « محو بنيادها و نهادهاي ضدانقلابي ارتش و احتراز از بازسازي آن ؛ قبول و تاييد حقوق فرهنگي و خودمختاري داخلي خلقهاي ايران » شد . به گزارش روزنامه كيهان اين جبهه ضمن هشدار نسبت به اين مسأله كه هرگونه انحصارطلبي و تعصب فكري و عقيدتي در وحدت عمل ملت ايران شكاف ايجاد ميكند ، تصريح كرد كه «ارتجاع و تفكر ارتجاعي به شكلهاي گوناگون و در شؤون مختلف مملكتي نفوذ عميق دارد . » ( 11 )
277
امروز شانزدهمين پلنوم كميته مركزي حزب توده ايران در شهر لايبزيك آلمانشرقي برگزار شد . بعدها نورالدين كيانوري نوشت : « دستور كار پلنوم در سه بخش پيشبيني شده بود : 1 ـ بحث درباره گزارش هيأت اجرايي مركزي به پلنوم ؛ 2 ـ پيشنهاد پلنوم به همه نيروهاي ملي و مترقي درباره تحولات بنيادين جامعه ما ؛ 3 ـ اتخاذ يك رشته تصميم براي تكميل رهبري حزب . »
گزارش هيأت اجرايي توسط كيانوري قرائت شد كه در آن آمده بود : « تغيير در وضع سياسي ايران تاثير بسزايي در تغيير توازن نيروها خواهد داشت ، زيرا : 1 ـ ايران يكي از بزرگترين منابع مواد
خام فوقالعاده ذيقيمت بويژه نفت ، گاز و انواع فلزات پربها در مقياس جهاني است ؛ 2 ـ ايران در نقطه كليدي منطقهاي از جهان قرار گرفته كه بخش عمده مواد خام تامين كننده انرژي كشورهاي امپرياليستي از آن جا به دست ميآيد ؛ 3 ـ ايران همسايه جنوبي اتحاد شوروي است و همين نكته ، امپرياليستها را در استفاده از ايران به عنوان پايگاه تجاوز عليه همسايه بزرگ شمالي ما از خود بيخود ساخته است . » در بخش ديگري از اين گزارش آمده است : « نكته ديگري كه بايد مورد توجه رهبري و همه سازمانهاي حزب قرار گيرد ، عبارت است از اين كه لااقل براي يك دوران نسبتاً طولاني تثبيت نظام دمكراتيك در ايران ، حزب بايد هميشه آمادگي داشته باشد كه غافلگير نشود تا هنگامي كه نظام دمكراتيك در ايران مستقر نشده و بازگشت ناپذير نگرديده است . هميشه خطر دستبردهاي ارتجاعي وجود دارد . لذا حزب ما بايد هميشه آماده باشد كه به فعاليت سياسي و انقلابي خود در هرگونه شرايط نامساعد ادامه دهد . »
كيانوري در اين باره توضيح ميدهد : « يكي از مصوبات پلنوم شانزدهم كميته مركزي حزب ، آماده نگاهداشتن سازمان حزبي براي مقابله با شرايط اضطراري بود . اين براساس تجربهاي بود كه ما از تاريخ گذشته حزب خود ـ حوادثي مانند جريان آذربايجان ، غيرقانوني شدن حزب در بهمن 1327 و مهمتر از همه كودتاي 28 مرداد 1332 ـ و تجربه ساير احزاب كمونيست داشتيم . پس از استقرار رهبري حزب در ايران يكي از اولين تصميمات هيأت سياسي ، ايجاد سازمان مخفي بود . اين تصميم به اتفاقآراء به تصويب رسيد طبق اين مصوبه ، رهبري تشكيلاتي خوب موظف شد كه هسته اساسي " سازمان نويد " را جلب كند و مانع علني شدن آن در شرايط شور انقلابي چند ماهه اول پس از انقلاب بشود . پس از اين مصوبه ، بتدريج با جلب افراد جديد سازمان نويد گسترش داده شد و آقاي محمدمهدي پرتوي مسؤول تشكيلاتي و مطبوعاتي سازمان در اين قسمت ابقاء شد . قرار شد كه سازمان براي خود يك چاپخانه مخفي و چندين پايگاه چاپ و تكثير در تهران و مراكز مهم استانها ايجاد كند و خانههايي را براي اقامت و اختفاي رهبري و كادرهاي مركزي حزب در شرايط اضطراري ، مانند يك كودتاي ارتجاعي ، تدارك ببيند . تصميم بعدي هيأت سياسي ، پذيرش افراد نظامي به حزب بود . » ( 12 )
278
امام خميني در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم ، خطاب به دولت موقت گفتند : « الآن وزارتخانهها باز ( اين را ميگويم كه به دولت برسد . ) وزارتخانهها آن طوري كه براي من نقل ميكنند ، باز همان صورت زمان طاغوت را دارد . وزارتخانه اسلامي نبايد در آن معصيت بشود . در وزارتخانههاي اسلامي نبايد زنهاي لخت بيايند ، زنها بروند ؛ امّا با حجاب باشند ، مانعي ندارد بروند ؛ اما كار بكنند ، لكن با حجاب شرعي باشند ، با حفظ جهات شرعي باشند … ملت عدالت ميخواهد ، اتاق بزرگ نميخواهد ، ملت وزارتخانهميخواهد ، وزارتخانة اسلامي ، نه آن وزارتخانة كاخ دادگستري ، كاخ نخستوزيري ، كاخ وزارت ، هيكاخ . كاخ مال ملت است ، اينها را نكنيد اينطور . اين تزئيناتي كه الآن در اين كاخها موجود است ، علاوه بر اين كه بسياريش يا بعضيش از
محرمات است و حتماً بايد دولت اين را توجه كند به آن ، دولتي كه ميگويد دولتاسلامي است و هستند ، نبايد تحت تاثير واقع بشود و هر طوري سابق بوده ، حالا همان طوري كه در زمان محمدرضا شاه خان بوده است ، حالا هم همان فرم باشد! پس شما چه كارهايد ؟ تو كه ميگويي من مسلمان هستم . چه كاره مسلمانيد ، من همة افراد اينها را ، بعضيشان را ميشناسم ، بعضيشان را هم معرفي كردهاند به من ، اينها همه معتقدند ، همه مسلمانند ، لكن ضعيفالنفسند . ميترسند كه مبادا يك وقت مهماني از اجانب بيايد در كاخ دادگستري يا در كاخ نخستوزيري در اينجا ببيند كه چيز محقّري است . بايد حتماً به فُرم غرب باشد . ضعيفيد آقا ، تا ضعيفيد ، زير بار اقويا هستيد .
… دولت بفهمند كه قدرت به اين نيست كه ظرف طلا باشد و ظرف نقره باشد . قدرت به اين نيست كه پردههاي كذا باشد بزرگي و عظمت به اين نيست كه پردههاي كذا باشد . مبلهاي كذا باشد . از مال اين ملت ضعيف ، خود ملت توي اين غارها زندگي بكند و شما در كاخهاي دادگستري و در كاخهاي نخستوزير . تعديل كنيد خودتان را … شما حالا ميخواهيد بگوييد روي پاي خودمان ميخواهيم بايستيم ، باز هم رنگ غرب ؟! حالا ميگوييد روي پاي خودمان باز هم جمهوري دمكراتيك يعني جمهوري غربي . ما مستقليم و ما ميخواهيم مستقل باشيم ، ما اسلام است مذهبمان . ما قوانينمان ، قوانين اسلام است ، قوانين غني اسلام است . همهچيز بايد متحول بشود … . من از تهران كه ميآمدم ، آقايان هيأت دولت آمدند آن جا و من به آنها عرض كردم كه بايد قضيه اين طور بشود . بنا هم دارند البته . امّا مثل اينكه قدم قدم ميخواهند راه بروند . در اين نهضت هم بعضي قدمقدم ميگفتند ، برويم كه حالا قدم اولش را ـ اگر ـ من به آن آقايي كه آمد پاريس و اين مطلب را گفت ، گفتم در قدم اول پايتان را ، همه را ميشكنند . » ( 13 )
279
ايران اولين محموله نفتي خود را به بهاي هر بشكه 20 دلار يعني گرانتر از قيمت تعيين شده اوپك فروخت . يك سخنگوي اوپك ، پيروزي ايران در مورد فروختن اولين محموله نفتي به بهاي گرانتر از بهاي تعيين شده توسط اوپك را تبريك گفت و افزود : « ما اميدواريم بقيه كشورهاي عضو اوپك نيز بتوانند با عبور از سد كارتلها ، نفت را به بهاي بيشتري بفروشند . » ( 14 )
ضميمه خبر شماره 276
متيندفتري با قراردادن عنوان " جبهه دمكراتيك ملي " بر گروه خود در نظر داشت كه با جذب عناصر مليگرايي كه در دشمني با نظام اسلامي حتّي تمايل به همكاري با جبهه ملي نيز نداشتند ، جايگزيني براي جبهه ملي بسازد كه در فضاي خاص آن روز رنگ غالب جريانهاي مخالف نظام ، يعني " چپ " را نيز داشته باشد . بنابراين از سويي بر مصدق ( پدر بزرگ خود و نه متيندفتري پدر خود ) تكيه ميكرد و از سوي ديگر با فداييان و مجاهدين خلق روابط حسنه برقرار مينمود . در عمل تحت اين عنوان مجموعهاي از گروههاي چپ روشنفكري با دعاوي كلي ترقيخواهي و آزاديطلبي ، امّا با مشخصهاصلي دشمني و كينهتوزي مفرط با اسلاميت نظام جديد گرد آمدند ، از جمله اين گروهها عبارت بودند از :
" شوراي همبستگي خلقهاي ايران " كه نشريه " بولتن شوراي همبستگي خلقهاي ايران " را منتشر ميكرد .
" جمعيت آزادي " كه نشريه " نداي آزادي " را منتشر ميكرد . " انجمن رهايي زن " كه نشريه " رهايي زن " را منتشر ميكرد . " سازمان اتحاد چپ " ( گروه مائوئيست منشعب از سازمان انقلابي ) كه نشريه " اتحاد چپ " را منتشر ميكرد .
جمعي تحت عنوان " جنبش مستقل كارگري " كه نشريه " جنبش كارگري " را منتشر ميكردند . همچنين " جمعيت كردهاي مقيم مركز " و " كانون مستقل معلمان " و چند گروه محفلي ديگر .
گروه موسوم به جبهه دمكراتيك ملي بسيار پُر سر و صدا بود و نظر محافل سياسي را به عنوان يك جريان مطرح ضدنظام به خود جلب كرده بود . در اين باره اظهار نظر مندرج در اسناد لانه جاسوسي آمريكا گوياي مطلب است :
« جبهه دمكراتيك ملي كوششهايي را براي به دست آوردن پشتيباني مردم ، كارگران ، معلمان و نويسندگان شروع كرده است . گزارش داده شده كه مجاهدين و فداييان خلق پيامهاي قدرداني براي رهبر جبهه دمكراتيك ملي ، هدايتالله متيندفتري فرستادهاند .
نظرات تهيهكننده ( موضوع خبر ) : با حمايت اين دو گروه جبهه دمكراتيك ملي ميتواند حزب سياسي نيرومندي در ايران باشد . » ( 15 )
به عنوان نمونهاي از مواضع گروههاي تشكيل دهنده اين جريان به فهرست عناوين يكي از نشريات " شوراي همبستگي خلقهاي ايران " يكي از گروههاي جبهه دمكراتيك ملي اشاره ميشود :
بولتن شماره 12 همبستگي خلقهاي ايران مورخ 14/9/58 شامل اعلاميههايي از فداييان و حزب دمكراتيك كردستان و عزالدين حسيني ، مقالهاي تحت عنوان خفقان در خوزستان گسترش مييابد ، مقالاتي از الكفاح و النفال ( نشريه وحدت انقلابي خلق عرب ) و كار جنوب و نيز مقالهاي درباره آذربايجان و تركمنصحرا ميباشد .
همانطور كه واضح است مطالب نشريه مزبور عموماً روي تشديد قوميگرايي و خودمختاري اقوام ايراني دور ميزند . موضع جبهه دمكراتيك ملي ايران در ماجراهاي كردستان نيز مؤيد اين مسأله است كه اين گروه هر چند پسوند " ملي " را يدك ميكشيد ولي مضمون حركت هر نوع مبارزه با نظام اسلامي را شامل ميگرديد . حتّي تحركات ضدملي تجزيهطلبانه را .
جبهه مزبور با ورود گروهها به فاز نظامي ، متلاشي و منحل شد و گروههاي تشكيل دهنده آن بعضي سرنوشتي مشابه ديگر گروههاي محارب يافتند و در سرنوشت آنها شريك شدند و برخي كه فقط براي اوضاع پرگويي آمادگي داشتند ، بدون واكنشي محو شدند و اثري برجا نگذاشتند . خود متيندفتري نيز به خارج كشور گريخت و به عضويت شوراي مقاومت بنيصدر ـ رجوي در آمد .
منابع و مآخذ 15/12/1357
1 ـ روزنامه اطلاعات ، 15/12/1357 ، ص 7 .
2 ـ روزنامه كيهان ، 15/12/1357 ، ص 2 .
3 ـ مأخذ شماره 1 ، ص 2 .
4 ـ مأخذ شماره 1 ، ص 2 .
5 ـ مأخذ شماره 1 ، ص 4 .
6 ـ دفتر هواداران چريكهاي فدايي ، جنگ خونيندرسنندج و دستاوردهاي آن ( سنندج : انتشارات چريكهاي فدايي ، 1358 ) ص 20 .
7 ـ روزنامه اطلاعات ، 16/12/1357 ، ص 3 .
8 ـ روزنامه كيهان ، 16/12/1357 ، ص 7 .
9 ـ روزنامه كيهان ، 15/12/1357 ، ص 3 .
10 ـ كانون سياسي ـ فرهنگي خلق تركمن ، زندگي و مبارزه خلق تركمن ( گنبد كاووس : نشر كانون سياسي ـ فرهنگي خلق تركمن ، سال 1358 ) ص 164 .
11 ـ مأخذ شماره 2 ، ص 2 .
12 ـ مؤسسهتحقيقاتيوانتشاراتيديدگاه ، خاطراتكيانوري ( تهران:انتشارات اطلاعات ، 1371 ) ص ص 542 ـ 540 .
13 ـ مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ، مجموعه رهنمودهاي امام خميني ( تهران : وزارت ارشاد اسلامي ، جلد پنجم ، سال 1361 ) ص ص 152 ـ 149 .
14 ـ مأخذ شماره 7 ، ص 8 .
15 ـ دانشجويان پيرو خط امام ، اسناد لانه جاسوسي ، جلد شماره 3 ، ص 31 .