مقالات
سابقهِ روابط ایران و امریكا به 180 سال پیش بر می‌گردد. به عبارت دیگر، این رابطه به شكل عملی از سال 1832 م (1211 ه ش)، در پی ورود میسیونهای مذهبی امریكا به ایران آغاز شد.

 

pdfمتن مقاله241.05 KB

مقدمه‌

سابقهِ روابط ايران و امريكا به 180 سال پيش بر مي‌گردد. به عبارت ديگر، اين رابطه به شكل عملي از سال 1832 م (1211 ه ش)، در پي ورود ميسيونهاي مذهبي امريكا به ايران آغاز شد. نخستين سند تاريخي روابط دو كشور به عهدنامهِ دوستي و تجاري ايران و امريكا مربوط است كه در ماه دسامبر سال 1856 در قسطنطنيه ميان دو طرف امضا شد. از آن تاريخ تاكنون، روابط دو كشور فراز و نشيبهاي فراواني را طي كرده است كه از مرحلهِ دوستي و هم‌پيماني تا مرحلهِ مقابله و رويارويي، قابل سطح‌بندي است. هر مرحله از سطح روابط نيز با ويژگيهايي از ديگر مراحل جدا مي‌شود. براي نمونه، در يك دوره، عمده تمركز دو كشور حول مباحث اقتصادي و در دورهِ ديگر، بر محور امنيت متمركز بوده است يا اينكه در دوره‌اي، حاكميت ايران ايفاي نقش كامل امريكا در امور داخلي را خواستار بوده است و در دورهِ ديگري، نه تنها در داخل ايران، دست امريكا قطع شده، بلكه هيئت حاكمهِ ايران منافع منطقه‌اي آن را به چالش كشيده است. از طرف ديگر، برخي از تحولات عمدهِ داخلي و خارجي موجب شده تا مسير مناسبات دو جانبه تغييراتي اساسي داشته باشد. از اين ميان، مي‌توان به جنگ جهاني دوم، كودتاي 28 مرداد، انقلاب اسلامي ايران، حادثهِ تسخير سفارت امريكا در تهران و ... اشاره كرد.

 اهميت روابط ايران و امريكا در حوزهِ سياست خارجي و امنيتي و به طور كلي، جايگاه آن در سرنوشت آيندهِ كشور بر كسي پوشيده نيست. در شرايط كنوني، برخورد درست با اين مسئله درصد بالايي از ظرفيتها و فعاليتهاي دستگاه ديپلماسي كشور را به خود اختصاص داده است؛ بنابراين، بيان دقيق و حقيقي وقايع و در نتيجه، ادراك درست از مسير تحولات تاريخي يكي از مهم‌ترين عواملي است كه مي‌تواند در روند تصميم‌گيريها نقش مؤثري داشته باشد.

 تاكنون، در مورد روابط دو جانبهِ ايران و امريكا و تحولات مربوط بدان، كتابها و مقالات مختلفي نوشته شده است كه برخي از آنها به صورت روزشمار روابط و با هدف بيان صرف حوادث تاريخي تدوين شده‌اند و برخي ديگر با نگاهي تحليلي مسائل بين دو طرف را به بحث گذاشته‌اند.

 آنچه در پي مي‌آيد، نگاهي اجمالي به عمده‌ترين وقايع روابط دو جانبهِ ايران و امريكا از آغاز تا كنون است؛ وقايعي كه مرور سلسله‌وار و هدفمند آنها مي‌تواند در ترسيم چشم‌اندازهاي آيندهِ روابط دو كشور كمك كند. البته، اين نوشتار، افزون بر پيگيري هدف مزبور، قصد دارد از روند حادثه‌ها، نكته‌هايي راهبردي با رويكرد سياسي و امنيتي استخراج و پيش‌روي خوانندگان محترم قرار دهد. به همين منظور، روابط 180 سالهِ دو كشور در دوره‌هاي مجزا تقسيم‌بندي و هر دوره با بيان ويژگيهاي آن نسبت به دورهِ ديگر متمايز شده است.

1) آغاز روابط

 سابقهِ روابط ايران و امريكا به اواسط قرن نوزدهم بر مي‌گردد. اين روابط با خدمات آموزشي و بهداشتي آمريكا در ايران آغاز شد. از سال 1832 (1211 ه.ش)، هيئتهاي مذهبي امريكا به ايران وارد شدند. البته، نخستين سند تاريخي روابط دو كشور به عهدنامهِ دوستي و تجاري ايران و امريكا مربوط است كه در دسامبر سال 1856ميان دو طرف امضا شد و از سال 1883 ايران و امريكا به بازگشايي سفارتخانه در دو كشور اقدام كردند. با وجود اين، به نظر مي‌رسد، روابط دو كشور در مرحلهِ آغاز ويژگيهاي خاصي داشته است كه به طور خلاصه، مي‌توان به برخي از آنها اشاره كرد:

1) ايرانيان اساسا ًامريكا را كشوري عاري از اهداف استعماري مي‌پنداشتند. اين طرز تفكر مبناي درخواست اوليهِ دولت ايران مبني بر فرستادن مستشاران امريكايي به ايران در سال 1911 را تشكيل مي‌داد كه در اين مورد مي‌توان به مأموريت مورگان شوستر امريكايي در ايران اشاره كرد.

 2) گسترش سياست امريكا در ايران با احتياط و دورانديشي انجام گرفت؛ زيرا، اين كشور اذعان داشت كه ايران در منطقهِ نفوذ بريتانيا و شوروي قرار دارد.

 3) تا نيمهِ نخست قرن بيستم، ايران جايگاه ويژه‌اي در ديپلماسي امريكا نداشت.

 4) نفوذ كم‌ امريكا در ايران با توجه به استراتژي انزواگرايي امريكا در اين دوران قابل درك است.

 برخي از مهم‌ترين تحولات روابط دو جانبهِ ايران و امريكا در اين دوره عبارت‌اند از:

  مهر ماه سال1230 (اكتبر 1851): نخستين قرارداد رابطهِ ايران و امريكا با نام عهدنامهِ دوستي و كشتيراني در استانبول از طرف نمايندگان دو دولت ايران و امريكا امضا شد.

  آذر ماه سال1236 (دسامبر 1857): نخستين معاهدهِ بين‌ ايران و امريكا با نام عهدنامه مودت و تجارت در هشت ماده به فارسي و انگليسي به امضا رسيد.

  دي ماه سال 1261 (ژانويه 1883): نخستين وزير مختار امريكا با نام ويليام بنجامين به تهران آمد و نامه‌هاي رئيس جمهوري امريكا، مستر ارتور را به ناصرالدين شاه تسليم كرد.

  مهر ماه سال1267 (اكتبر 1888): پنج سال پس از ورود سفير امريكا به تهران، نخستين سفير ايران با نام حاج‌ حسين قلي‌خان نوري به واشنگتن رفت.

  بهمن ماه سال 1289 (فوريه 1911) : مجلس شوراي ملي قرارداد استخدام مستشاران امريكايي را براي وزارت ماليه به مبلغ سالانه ده هزار و نهصد دلار مواجب تصويب كرد.

  ارديبهشت ماه سال 1290 (مه 1911 م): مورگان شوستر امريكايي  متخصص امور مالي  كه براي سرو صورت دادن به وضع مالي ايران استخدام شده بود، به اتفاق شانزده نفر از همكاران خود به تهران وارد شد.

 آذر ماه سال1290 (نوامبر 1911): سفارت روسيه ضرب‌الاجلي را بر مبناي سه اصل اخراج مورگان شوستر امريكايي، استخدام اتباع خارجي با اجازهِ روس و انگليس و پرداخت خسارت لشكركشي روسيه به ايران به دولت داد و براي آن 48 ساعت مهلت قايل شد.

  شهريور ماه سال 1298 (سپتامبر 1919): دولت امريكا از طريق وزير مختار خود در ايران به انعقاد قرارداد 9 اوت 1919 ايران و انگليس به شدت اعتراض كرد.

  آبان ماه سال 1298 (اكتبر 1919): مجلس شوراي ملي استخراج نفت ايران را از طريق كمپاني استاندارد اويل امريكا در مناطق آذربايجان، گرگان مازندران، گيلان و خراسان تصويب كرد.

 2) نقش فعال امريكا در ايران

 در نخستين سالهاي پس از جنگ جهاني اول، ايالات متحده نقش فعال‌تري را در آيندهِ ايران ايفا كرد و تا آنجا پيش رفت كه به مقابله با تهديدهاي فرضي‌اي پرداخت كه متوجهِ حاكميت و استقلال ايران بود. طي سالهاي مياني جنگ اول و دوم جهاني، دامنهِ نفوذ امريكاييان در ايران روز‌به‌روز گسترده‌تر شد، طوري كه پس از جنگ جهاني دوم با تحكيم و گسترش در خور توجهي در روابط ايران و امريكا همراه بود. اين توسعه در روابط، نشانه‌ و نتيجه‌اي از رقابت سياسي امريكا و شوروي بود. از نظر امريكا، به حداقل رساندن نفوذ شوروي در خاورميانه و حفظ جريان نفت به غرب اهميت داشت.

 يكي از ويژگيهاي مهم اين دوره از روابط، تمركز مسائل دو طرف حول مباحث اقتصادي است. در اين مقطع، ايران تصميم به استمداد از امريكا براي سرو سامان دادن به اوضاع مالي كشور گرفت. با وجود اين، هيئتهاي اعزامي از سوي امريكا از جلسه آرتور ميلسپو با مخالفت قدرتهاي صاحب‌ نفوذ در ايران روبه‌رو مي‌شدند.

 مهم‌ترين تحولات اين دوره عبارت‌اند از:

 آذر ماه سال 1301 (دسامبر 1922) دكتر آرتور ميلسپو در مقام رئيس كل ماليهِ ايران كار خود را براي اصلاح امور مالي كشور آغاز كرد.

  خرداد ماه سال 1302 (ژوئن 1923): مجلس شوراي ملي قانون استقراض پنج ميليون دلار از امريكا و مذاكره دربارهِ استقراض 35 ميليون دلار ديگر از بانكهاي اين كشور را تصويب كرد.

  خرداد ماه 1302 ژوئن (1923): قتل ماژول ايمبري، يكي از كاركنان سفارت امريكا، در جريان حادثهِ سقاخانهِ بازارچهِ آقا شيخ هادي.

  ارديبهشت ماه سال 1306 ( آوريل 1927): تيمورتاش، وزير دربار، فرمان رضا شاه را در مورد الغاي كاپيتولاسيون رسماً اعلام كرد.

  بهمن ماه سال 1315 (فوريه 1936): مجلس شوراي ملي قانون اعطاي امتياز نفت قسمتي از شرق و شمال شرق ايران به شركت نفت ايران و امريكا را تصويب كرد.

  خرداد ماه 1316 (ژوئن 1937): پيمان دوستي ايران و امريكا امضا شد.

  شهريور ماه سال1320 (سپتامبر 1941): فرانكلين روزولت، رئيس جمهوري امريكا، در پاسخ رضا شاه درمورد اشغال ايران به دست نيروهاي انگلستان و شوروي، ضمن تشريح اوضاع جهان و لزوم جلوگيري از سياست توسعه‌طلبي و جاه‌طلبي هيتلر و همچنين، همكاري تمامي كشورهايي كه خواهان حفظ استقلال خود هستند، يادآور شد كه دربارهِ حفظ استقلال و تماميت ارضي ايران لزوم صدور بيانيه‌اي از طرف دولتهاي انگليس و شوروي را يادآور شده است.

  آذر ماه سال 1321 (دسامبر 1942): نخستين گروه از نيروهاي نظامي امريكا با نام ميسيونهاي نظامي به ايران وارد شدند.

  خرداد ماه سال1322 (مه 1943): مجلس شوراي ملي قرارداد بازرگاني ايران و امريكا را تصويب كرد.

  شهريور ماه سال 1322 (سپتامبر 1943): به مناسبت الحاق ايران به دولتهاي پيروز ارتش متفقين، از طرف شاه تلگرافهاي تبريك براي انگليس، امريكا و شوروي مخابره شد.

  آذر ماه سال 1322 (نوامبر 1943): در پي سفر روزولت به ايران، مذاكرات سران سه كشور امريكا، انگليس و شوروي در كنفرانس تهران آغاز شد. در اعلاميهِ اين‌ كنفرانس، همكاري مؤثر ايران در پيروزي متفقين مورد تصديق قرار گرفت.

  بهمن ماه سال 1323 (فوريهِ 1944): وزارت امور خارجه اعلام كرد، دولتهاي ايران و امريكا تصميم گرفته‌اند هيئتهاي نمايندگي سياسي خود را در دو كشور از مقام سفارت به سفارت كبري ارتقا دهند.

  آبان ماه سال 1325 (نوامبر 1946): دولت امريكا طي يادداشتي از شوروي و انگليس خواست در راستاي اجراي قرارداد پوتسدام، نيروهاي خود را پيش از مارس 1946 از ايران خارج كنند.

  آبان‌ ماه سال 1328 (نوامبر 1949): شاه به دعوت رئيس‌جمهور امريكا، ترومن، براي 48 روز تهران را به مقصد واشنگتن ترك كرد.

  1329 (1950): امريكا اعلام كرد، ايران طبق برنامهِ اصل چهار كمك فني دريافت خواهد كرد.

  فروردين ماه سال 1329 (آوريل 1950): موافقتنامهِ كمك دفاعي متقابل ايران و امريكا در واشنگتن امضا شد.

  اسفند ماه سال1330 ( مارس 1951): مجلس شوراي ملي و سنا لايحهِ ملي كردن نفت را تصويب كردند.

  ارديبهشت ماه سال 1331 (مه 1951): دكتر مصدق به مقام نخست‌وزيري انتخاب شد.

 تير ماه سال 1332 (ژوئيه 1952): رئيس جمهور امريكا به مصدق اعلام كرد، دولت امريكا براي كمك به ايران تمايلي ندارد و در قضيهِ نفت دخالت نمي‌كند.

  مهر ماه سال 1332 (اكتبر 1952): دكتر مصدق قطع روابط سياسي ايران و انگليس را اعلام كرد.

 3) كودتاي 28 مرداد سال 1332 (18 اوت 1953)

 كودتاي 28 مرداد 1332 از آن نظر در زنجيرهِ رويدادهاي روابط ايران و امريكا اهميت دارد كه در ماهيت فعاليتهاي امريكا در ايران و مسير مناسبات دو كشور تغييراتي اساسي را ايجاد كرد.

 واقعهِ كودتاي 28 مرداد موقعيت سياسي و اقتصادي امريكا را در ايران تحكيم و سقوط مصدق و بازگشت شاه به قدرت شرايط نفوذ ايالات متحده را به جاي بريتانيا و آغاز دور جديدي از وابستگي و استبداد را فراهم آورد. از اين تاريخ به بعد، روابط دو كشور ايران و امريكا به مرحله جديدي وارد شد و به موازات بيشتر شدن مناسبات حاكميت ايران با مقامات امريكايي، زمينه‌هاي ايجاد فاصلهِ بيشتر ميان افكار عمومي داخل كشور، با نقش ايالات متحده در ايران فراهم شد. به همين دليل كارشناسان معتقدند روابط ايران و امريكا هيچ‌گاه ( حتي پيش از وقوع انقلاب اسلامي) شكل طبيعي نداشته است و نقشي كه امريكا در سقوط دكتر مصدق داشته، چهرهِ امريكا را براي ايرانيان آشكار كرد. آمريكاييان به‌رغم گسترش نفوذ سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي، كه در اين مرحله داشتند، هيچ‌گاه نتوانستند واقعيتهاي جامعهِ ايران را درك كنند؛ نكته‌اي كه با وقوع انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 (1979) كارشناسان و مقامات كاخ سفيد بارها بدان اعتراف كردند.

 مي‌توان دورهِ 26 ساله از كودتاي 28 مرداد 1332 تا انقلاب اسلامي در سال 1357 را از نظر وقايع و تحولات  سياسي و امنيتي به دو دورهِ عمده تقسيم كرد. در اينجا، سلسه حوادث را در قالب اين دو دوره مرور مي‌كنيم:

 1 3) تحكيم موقعيت سياسي  اقتصادي آمريكا در ايران (از 1332 تا 1341ه ش)

  28 مرداد 1332 (18 اوت 1953): وقوع كودتا عليه دولت مصدق. طراح كودتا كرميت روزولت، مأمور ويژهِ سيا، بود.

  آذر ماه سال 1332 (دسامبر 1953): نيكسون، معاون رئيس‌جمهوري امريكا، به تهران آمد. در تاريخ 16 آذر ماه سال 1332، دانشجويان دانشگاه تهران در اعتراض به اين سفر تظاهرات كردند كه طي آن، سه نفر از دانشجويان كشته شدند.

 فروردين ماه سال 1333 (آوريل 1954)، كنسرسيوم نفت با شركتهاي امريكايي تشكيل شد.

  مرداد ماه سال 1333 (اوت 1954): توافق ايران با شركتهاي عضو كنسرسيوم بر سر توليد نفت. آيزنها ور، رئيس جمهوري امريكا، با قدرداني از تلاشهاي هندرسن و هوور در مسئلهِ نفت ايران تأكيد كرد، حل مسئلهِ نفت ايران به استقرار مناسبات دوستانه ميان متفقين اروپايي و كشورهاي خاور نزديك كمك خواهد كرد.

  مهر ماه 1333 (اكتبر 1954): وزارت خارجهِ امريكا با صدور اعلاميه‌اي تصميم ايران مبني بر امضاي پيمان نظامي با عراق و تركيه و عضويت در پيمان بغداد را تأييد و از آن استقبال كرد.

  آبان ماه سال 1335 (اكتبر 1956): نخستين مانور دريايي مشترك ايران و امريكا در خليج فارس برگزار شد.

 تير ماه سال 1336 (ژوئن 1957): بنا به دعوت فرمانده ناوگان ششم امريكا، شاه از عظيم‌ترين واحد دريايي جهان در مديترانه بازديد كرد.

  تير ماه سال 1337 (ژوئن 1958): شاه طي سفر به امريكا با آيزنهاور ملاقات كرد.

  اسفند ماه سال 1337 (مارس 1959): امريكا موافقتنامه‌هاي دو جانبه‌اي را با كشورهاي ايران و پاكستان و تركيه امضا كرد. ايران در اين مورد گفت كه موافقتنامهِ مزبور جنبه دفاعي دارد و اگر شوروي قصد تجاوز نداشته باشد، هرگز آن كشور را تهديد نمي‌كند.

  آذر ماه سال 1338 (دسامبر 1959): آيزنهاور به تهران سفر كرد.

  دي ماه سال 1339 ه ش(دسامبر 1960): شاه، انتخاب جان. اف. كندي را به مقام رياست جمهوري امريكا تبريك گفت. در دورهِ كندي، امريكا براي جلوگيري از نفوذ كمونيسم در كشورهاي جهان سوم به اصلاحات و مبارزه با فساد اقدام كرد. همچنين، قصد داشت در ايران نيز، با استفاده از اصلاحات ارضي و جانشين كردن كمك اقتصادي به جاي كمكهاي نظامي جلوي رشد كمونيسم و اقدامات تند عليه شاه را بگيرد.

  آذر ماه سال 1340 ( ژانويه 1961): نخستين جلسهِ فرماندهان نيروي دريايي ايران و آمريكا براي شركت در مانور مشترك نيروي دريايي دو كشور در عرشهِ ناو واكس بربي تشكيل شد.

 2 3) واگذاري نقش منطقه‌اي به ايران ( از 1341 تا 1357 ه ش)

 اتخاذ سياست ژاندارمي براي حفاظت از منابع امريكا از سوي ايران با پشتيباني ايالات متحده در راستاي آموزهِ نيكسون يكي از مشخصه‌هاي بارز روابط ايران و امريكا در اين دوره بود. در اين دوره، عايدات نفتي ايران سير صعودي يافت و شاه بيشترين درآمد نفتي را در راستاي افزايش قدرت منطقه‌اي ايران هزينه كرد؛ موضوعي كه شاه بارها، بر آن تأكيد كرد. البته، امريكا كاملاً، اين سياست را تأييد و از آن حمايت مي‌كرد. تقويت ارتش با هدف حفظ نظام سلطنتي در ايران و دفاع از منافع منطقه‌اي‌ امريكا سبب شد تا شاه بودجهِ نظامي ايران را در سالهاي پاياني اين دوره به بالاترين ميزان آن (حدود ده ميليارد دلار در سال) برساند. اين در حالي است كه هزينه‌هاي هنگفت نظامي وي شائبه‌هايي را حتي نزد افكار عمومي داخل امريكا ايجاد كرد. برخي از عمده‌ترين ويژگيهاي اين دوره عبارت‌اند از:

 الف) امريكا كاملاً از سياستها و برنامه‌هاي داخلي شاه، مانند اصلاحات ارضي حمايت مي‌كرد. انقلاب سفيد شاه به عنوان نماد برنامه‌هاي وي براي ايران مطرح شد و مطبوعات و مقامات امريكايي شاه را چهره‌اي مترقي و اصلاح طلب ناميدند.

 ب) امريكا از افزايش قدرت منطقه‌اي ايران در چهارچوب آموزهِ نيكسون حمايت كرد. بر اساس اين آموزه، قدرتهاي منطقه‌اي بايد مسئوليت بيشتري را براي امنيت دسته جمعي عهده‌دار شوند. آموزهِ نيكسون نيز تحت تأثير شديد ناكاميهاي امريكا در جنگ ويتنام تدوين شد.

 ج) شاه مي‌كوشيد امريكا را حامي استقلال ملي ايران نشان دهد. در اين راه، براي قانع كردن افكار عمومي داخلي، به روابط گذشتهِ دو كشور اشاره مي‌كرد.

 د) همكاري نظامي و تسليحاتي امريكا با ايران در چهارچوب سياستهاي راهبردي و جهاني امريكا صورت گرفت. هر چند ممكن بود بنا به دلايلي وقفه‌هايي در اين روند ايجاد شود، اما هيچ‌گاه قطع نشد. اين موضوع نيز ثابت شده است كه شاه هيچ برنامه‌اي براي آينده كشور با بهره‌گيري از برتري منطقه‌اي كشور نداشت.

 ه) در سالهاي منتهي به پايان اين دوره، كه با وقوع انقلاب اسلامي مقارن شد، به دليل وقوع برخي از تحولات، شائبهِ حمايت امريكا از مخالفان شاه ايجاد شد. با وجود اين، تاكنون، هيچ سندي مبني بر حمايت آمريكا از عناصر مخالف شاه وجود ندارد.

 مهم‌ترين تحولات اين دوره عبارت‌اند از:

  دي ماه سال 1340 (ژانويه 1926): تصويب قانون اصلاحات ارضي.‌

  فروردين ماه سال 1341 (آوريل 1962 ): سفر شاه به آمريكا.

  شهريور ماه سال 1341 (اوت 1962): جانسون، رئيس جمهور امريكا گفت: <دور انديشي، شهامت و مساعي شاه را در راه اصلاحات ارضي مي‌ستايم>.

  خرداد ماه سال1342 (ژوئن 1963): در اعتراض به دستگيري امام خميني (ره) در قم، تظاهرات گسترده‌اي در تهران انجام شد كه طي آن، مأموران شاه به مردم حمله‌ و تعدادي را كشته و زخمي كردند.

  سال 1343 (1964): تحميل قرارداد ننگين كاپيتولاسيون. در اين سال، مجلس شوراي ملي اين قانون را تصويب كرد. براساس اين قانون، حق رسيدگي به جرايم آمريكايي در ايران از دادگاههاي كشور سلب شد.

  ارديبهشت ماه سال 1343 (مه 1964): شاه به دعوت جانسون رئيس جمهور امريكا به اين كشور رفت.

  آبانماه ماه سال 1343 (اكتبر 1964): حملهِ شديد امام خميني (ره) به تصويب قانون كاپتيولاسيون.

  آبان ماه سال 1343 (اكتبر 1964): تبعيد امام (ره) به تركيه.

  دي ماه سال 1343 (ژانويه 1965): محمد بخارايي در اعتراض به تصويب قانون كاپيتولاسيون حسنعلي منصور، نخست‌وزير را ترور كرد.

  بهمن ماه سال 1343 (فوريه 1965): اولين گروه از هواپيماهاي جنگنده اف  5 طي مراسمي به نيروي هوايي ايران پيوست.

  ارديبهشت ماه سال 1346 (آوريل 1967): ريچارد نيكسون، معاون سابق رياست جمهوري امريكا، براي ديداري خصوصي با شاه به تهران وارد شد. وي در اين ديدار گفت: <امريكا بايد ايران را در خليج فارس تقويت كند>.

  مرداد ماه سال 1346 (اوت 1967): شاه به دعوت جانسون، رئيس جمهور امريكا، به واشنگتن رفت.

  خرداد ماه سال 1347 (ژوئن 1968): شاه دوباره به آمريكا سفر كرد.

  سال 1347 (1968): دولت انگليس گفت تا سال 1971 تمام نيروهايش را از منطقه خارج خواهد كرد.

  شهريور ماه سال 1347 (سپتامبر 1968): خبرگزاري آسوشيتدپرس اعلام كرد: <كنگرهِ امريكا ايران را از مقررات محروميت از دريافت سلاحهاي سنگين و مهم، مانند هواپيماهاي جت و انواع موشكها معاف كرد و بر اساس اين مقررات، از نظر امريكا، ايران جز كشورهاي كم رشد محسوب نمي‌شود.

  آبان ماه سال‌ 1347 (نوامبر 1968): نيكسون به مقام رياست جمهوري امريكا انتخاب شد.

  بهمن ماه سال 1347 (ژانويه 1969): شاه پيشنهاد كرد كه آمريكا سالانه، مبلغ صد ميليون دلار نفت ايران را به عنوان تضمين بر خرج شدن در امور تسليحاتي هزينه كند، پيشنهادي كه آمريكا آن را رد كرد.

  مهر ماه سال 1348 (اكتبر 1969): شاه به امريكا رفت.

  فروردين ماه سال 1349 (آوريل 1970): كنفرانس سياستمداران امريكايي كه در سفارت امريكا در ايران تشكيل شده بود، با تأكيد بر نقش رهبري شاه در خليج فارس به كار خود پايان داد.

  ارديبهشت ماه سال 1349 (مه 1970): در مخالفت با حضور سرمايه‌گذاران امريكايي، اعلاميه‌اي با امضاي حوزهِ علميهِ قم انتشار يافت. در اين اعلاميه، نسبت به پيامدهاي وخيم سپردن كشور به بيگانگان هشدار داده شد.

  ارديبهشت ماه سال 1350 (مه 1971): نيكسون، رئيس‌جمهور امريكا، به تهران سفر كرد.

  آذر ماه سال 1350 (دسامبر 1971): شاه طي مصاحبه‌اي گفت: <من معتقدم، ايالات متحده درك مي‌كند كه آنها نمي‌توانند ژاندارم بين‌المللي شوند و ثبات در جهان را بايد كشورهايي تأمين كنند كه مي‌توانند چنين وظيفه‌اي را در مناطق گوناگون به عهده بگيرند>.

  ارديبهشت ماه سال 1351 (مه 1972): نيكسون در راه بازگشت از شوروي به تهران وارد شد. در اين سفر، وي به شاه قول داد كه ايران هرگونه سلاح غير هسته‌اي را كه مايل است مي‌تواند از زرادخانهِ امريكا خريداري كند.

  خرداد ماه سال 1352 (ژوئن 1973): سرهنگ لوئيز هاوكينز، مستشار امريكايي، در تهران به قتل رسيد.

  تير ماه سال 1352 (ژوئيه 1973): شاه به دعوت نيكسون براي دهمين بار به آمريكا سفر كرد.

  خرداد ماه سال 1353 (ژوئيه 1974): رئيس دانشگاه جورج واشنگتن در كاخ نياوران با شاه ديدار و طي مراسمي، درجهِ دكتراي افتخاري خدمات انساني را به وي تقديم كرد.

  سال 1353 (سال 1974): اختلاف نظر امريكا و شاه در مورد نفت بالا گرفت.

  اسفند ماه سال 1353 ( مارس 1975): ايران و امريكا موافقتنامهِ همكاري دربارهِ استفاده غير نظامي از انرژي اتمي را امضا كردند.

  ارديبهشت ماه سال 1354 (مه 1975): شاه به دعوت جرالد فورد، رئيس جمهوري امريكا، به واشنگتن سفر كرد.

  تير ماه سال 1354 (ژوئيه 1975): اردشير زاهدي، سفير ايران در امريكا، گفت: <ميزان كمكهاي ايران به كشورهاي خارجي در حدود 7 درصد از توليد ناخالص ملي است>.

  شهريور ماه سال 1354 (سپتامبر 1975م): دانشگاه كاليفرنياي جنوبي طي مراسمي، به شاه دكتراي افتخاري حقوق داد.

  مهر ماه سال 1354 (اكتبر1975): شاه در مصاحبه با راديو تلويزيون فرانسه بر نقش پاسداري ايران از منطقهِ خليج‌فارس تأييد كرد.

  مرداد ماه سال 1355 (اوت 1976): كيسنجر، وزير خارجهِ امريكا، طي سفر به تهران اعلام كرد: <امريكا 160 فروند اف  16 را به ارزش 4/3 ميليارد دلار به ايران تحويل مي‌دهد>.

  مرداد ماه سال 1355 (اوت 1976): شاه با انتقاد از موضع سناي امريكا در مورد فروش اسلحه به ايران، نفوذ كمونيسم را يادآور و فروش بيشتر اسلحه به ايران را خواستار شد.

  مهر ماه سال 1355 (اكتبر 1976): شاه در مصاحبه‌‌اي مطبوعاتي اعلام كرد: <بخش‌ مهمي از منابع انرژي جهان آزاد در كنترل ايران است، جهان آزاد نمي‌تواند از دست رفتن ايران را تحمل كند و هيچ قدرتي در جهان وجود نداردكه بتواند كوچك‌ترين چيزي را خلاف منافع ملي ايران به كشور ما تحميل كند.

  آبان ماه سال 1355 (نوامبر 1976): كارتر به مقام رياست جمهوري امريكا انتخاب شد. وي بر سر سه مسئلهِ اساسي خريدهاي نظامي، عدم رعايت حقوق بشر و افزايش‌ بهاي نفت با شاه به طور جدي مخالفت مي‌كرد.

  آذر ماه سال 1355 (دسامبر 1976): سفير امريكا در تهران گفت: <همكاريهاي نظامي با ايران ادامهِ يك سياست ملي است كه از طرف شش رئيس جمهور اجرا شده است و همچنان، ادامه مي‌يابد.

  آذر ماه سال 1355 (دسامبر 1976): كميتهِ فرعي مجلس نمايندگان امريكا اعلام كرد، در ايران حقوق بشر رعايت نمي‌شود.

  ارديبهشت ماه سال 1356 (مه 1977): كارتر با فروش هواپيماي آواكس به ايران موافقت كرد.

  ارديبهشت ماه سال 1356 (مه 1977): اردشير زاهدي سفير ايران در امريكا گفت: <ايران به تنهايي وسيع‌ترين بازار براي كالاهاي امريكايي در منطقه است>. وي توجه مقامات امريكايي را به اين نكته جلب كرد كه اگر خواسته‌هاي ايران را درك نكنند، ممكن است اين بازار بزرگ را از دست بدهند. وي همچنين، در مورد دانشجويان مخالف ايران در امريكا افزود: <حرفهاي اين جوانها همه مسخره است. بايد ديد كه آيا آنها واقعاًَ، ايراني‌اند و مزدور و اجير شده نيستند>.

  آبان ماه سال 1356 ( نوامبر 1977): شاه براي ملاقات با كارتر به امريكا رفت. دانشجويان ايراني مقيم امريكا در اعتراض به اين سفر در چند شهر امريكا تظاهرات كردند.

  آذر ماه سال 1356 (دسامبر 1977): سفر رسمي كارتر به تهران انجام شد. كارتر در اين سفر، ايران را جزيرهِ ثبات در منطقهِ آشوب زده قلمداد كرد.

  19 دي ماه سال 1356 ( ژانويه 1978): قيام مردم قم سركوب شد.‌

  بهمن ماه سال 1356 (ژانويه 1978): كميتهِ روابط خارجي امريكا گزارش داد، بودجهِ نظامي ايران در سال 1976 به 5/9 ميليارد دلار رسيده است.

  فروردين ماه سال 1357 (1978): سازمان مركزي پيمان سنتو اعلام كرد، نيروهاي هوايي ايران، تركيه، پاكستان و بخشي از نيروي هوايي امريكا و انگليس در مانوري دفاعي شركت خواهند كرد.

  ارديبهشت ماه سال 1357 (1978): يك سناتور دموكرات، دولت كارتر را از فروش 70 فروند هواپيماي اف -14 و 140 فروند هواپيماي اف - 15 به دولت ايران به شدت منع كرد. وي هشدار داد كه اگر رژيم ايران تغيير كند، ممكن است تماي اين سلاحها را دولت ديگري عليه منافع امريكا در خاورميانه به‌كار گيرد.

  خرداد ماه سال 1357 (1978): مذاكرات ايران در امريكا دربارهِ خريد نيروگاههاي هسته‌اي به سبب نبودن تضمينهاي ايمني، به بن بست رسيد.

  مرداد ماه سال 1357 (1978): شاه در مصاحبه‌‌اي اعلام كرد، اگر نظم حاكم بر ايران تغيير كند، با توجه به وابستگي بين اروپا و ايران، غرب بدون شليك حتي يك فشنگ خواهد مرد.

  17شهريور ماه سال 1357 (1978): كشتار مردم تهران در حادثهِ جمعه ‌سياه.

  آبان ماه سال 1357 (1978): كارتر از سازمان سيا به علت ناتواني‌اش در پيش‌بيني حوادث ايران انتقاد كرد.

  دي ماه سال 1357 (دسامبر 1978): سوليوان، سفير امريكا در تهران، طي ملاقاتي با شاه، دستور العمل دولت امريكا را دربارهِ خروج شاه از ايران به وي ابلاغ كرد.

  دي ماه سال 1357 (دسامبر 1978): جرالد فورد، رئيس جمهور سابق امريكا، گفت: <باقي ماندن شاه در قدرت در راستاي منافع آمريكاست>.

  دي ماه سال 1357 (دسامبر 1978): وزير خارجهِ امريكا موضع دولت متبوعش را اين‌گونه اعلام كرد: <دولت امريكا تشكيل يك دولت معتدل غير نظامي را در ايران بر هر راه حل ديگري ترجيح مي‌دهد>.

  دي ماه سال 1357 (دسامبر 1978): در سخنراني رهبر انقلاب در پاريس پس از روي كار آمدن بختيار، عنوان شد: <امريكا كه سقوط شاه را فهميده است و آن را قطعي مي‌داند، اينك، راههاي تازه‌اي در پيش‌گرفته است. امريكا فهميده است كه راه نظامي فايده ندارد>.

 4) پيروزي انقلاب اسلامي

 پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 (1979)، نقطهِ عطف مهم ديگري در روابط ايران و امريكا محسوب مي‌شود. امريكا، تنها در ماههاي منتهي به وقوع اين تحول بزرگ متوجه شد كه شاه ديگر نمي‌تواند در ايران بماند. در برخورد با شاه در ميان نهادهاي سياستگذاري قدرت تصميم‌گيري و عمل امريكا را در برابر رهبري انقلاب امام خميني (ره) و حركتهاي انقلابي دچار انفعال كرد. انقلاب اسلامي ايران با سقوط شاه و قابليت تأثيرگذاري بر منافع امريكا در سطح منطقه موجب شد تا موقعيت امريكا در ايران و منطقه به طور جدي با چالش رو به رو شود. مرور وقايع و تحولات نخستين سال پيروزي انقلاب اسلامي ايران نشان مي‌دهد كه مقامات كاخ سفيد به شدت مي‌كوشيدند تا موقعيت از دست رفتهِ خود را بازسازي كنند. با وجود اين ، مشاهده مي‌شود كه هر چند روابط ايران و آمريكا به يكباره قطع نشد، اما به سرعت، رو به تيرگي نهاد و در ماجراي گروگانگيري سفارت امريكا در آبان ماه سال 1358 به طور كامل قطع شد.

 مهم‌ترين رويدادهاي اين دوره به شرح زير است:

  16 دي ماه سال 1357 (6 ژانويه 1979): خبر ورود مخفيانهِ ژنرال هايرز، معاون فرماندهي نيروي هوايي امريكا در اروپا، به ايران فاش شد. وي بعدها، در كتاب خاطراتش در مورد اين موضوع مي‌نويسد: < من براي بررسي اين مسئله كه انجام يك كودتا چگونه امكان‌پذير است و آيا اصلاً، به مصلحت هست يا نه، به تهران آمدم، اما از واشنگتن دستور صادر شد كه براي واشنگتن حياتي است كه در ايران، دولت قوي و با ثباتي به رهبري بختيار برقرار شود.

  27 دي ماه سال 1357 (ژانويه 1979): وزارت خارجهِ امريكا اعلام كرد با دولت بختيار همكاري كامل خواهد داشت.

  23دي ماه سال 1357 (13 ژانويه): وزير خارجهِ امريكا اعلام كرد، شاه بايد هر چه زودتر از ايران خارج شود.

  7 دي ماه سال 1357 (17 ژانويه 1979): كارتر گفت: <ما قصد اعزام نيرو به هيچ كشوري را نداريم؛ چرا كه اين سياست را يكبار در ويتنام تجربه كرده‌ايم و مي‌دانيم نتيجهِ خوبي ندارد>.

  7 بهمن ماه سال 1357 (17 ژانويهِ 1979): كيسينجر، وزير خارجهِ اسبق امريكا، گفت: < امريكا هيچ‌گاه يك متعهد مفيدتر از شاه نداشته است و نسبت به ايران غفلت كرد.>

  15 بهمن ماه سال 1357 ( 5 فوريه 1979): كسينجر گفت: < بيم آن مي‌رود كه انقلاب اسلامي به ديگر كشورها نيز سرايت كند و گناه اين حركت متوجه هدف تو خالي دفاع از حقوق بشر است>.

  15 بهمن ماه سال 1357 (5 فوريه 1979): رئيس سيا اعتراف كرد كه اين سازمان در مورد پيش‌بيني مسائل ايران ناكام بوده است.

  23 بهمن ماه، سال 1357 (12 فوريه 1979): كارتر در نخستين اظهار نظر خود دربارهِ انقلاب اسلامي گفت: <اين ارادهِ ملت بود كه شاه را سرنگون كرد و ما حاضريم با دولت بازرگان همكاري كنيم>.

  25 بهمن ماه سال 1357 (14 فوريه 1979): اعضاي چريكهاي فدايي خلق سفارت امريكا را در تهران اشغال كردند.

  30 بهمن ماه سال 1357 (20 فوريه 1979): كارتر در مكالمه‌اي تلفني با برژنف، رئيس اتحاد جماهيرشوروي، به وي هشدار داد كه در امور ايران مداخله نكند.

  5 اسفند ماه سال 1357 (25 فوريه 1979): هنري جكسون، سناتور امريكايي، گفت: <بر سر راه گسترش نفوذ شوروي در ايران مانعي وجود ندارد و اين خطر، كشورهاي حامي امريكا و منطقه را تهديد مي‌كند>.

  19 اسفند ماه سال 1357 (29 فوريه 1979): وزير انرژي امريكا طي تحليلي در مورد سقوط شاه گفت: <با توجه به وضع ايران، تغيير چشمگيري در توازن قدرت در منطقه پديد آمده و منافع حياتي امريكا به خطر افتاده است>.

  17 اسفند ماه سال 1357 (7 مارس 1979): منابع خبري اعلام كردند: <كارتر به زودي به خاورميانه سفر و با سران مصر و اسرائيل گفتگو خواهد كرد. وي كه به پايان دوران رياست جمهوري خود نزديك مي‌شود، درصدد است تا ضربهِ وارد شده از ناحيه طرف پيروزي انقلاب اسلامي را جبران كند. به عقيدهِ برخي از تحليلگران، پيدا كردن جانشين مناسب براي ايران از جمله مسائل مهم روز امريكاست كه در اين سفر پيگيري خواهد شد>.

  14 اسفند ماه سال 1357 (3 مه 1979): مركز مطالعات بين‌المللي و مؤسسهِ تكنولوژي ماساچوست امريكا در تحليلي از اوضاع ايران و انقلاب اسلامي نوشت: <انقلاب ايران يكي از اصيل‌ترين تحولات ديني و سياسي زمان ما را تشكيل داده است. اين همان گرايش به بنيادگرايي اسلامي است كه از اندونزي تا مراكش و از تركيه تا افريقاي جنوبي را در بر مي‌گيرد و در درازمدت به علت وجود جمهوريهاي مسلمان‌نشين در آسياي مركزي، براي شوروي نيز خطرناك خواهد بود. قيام عليه تجدد به سبك غربي، به ويژه در جهان اسلام شدت دارد. اسلام خيلي بيشتر از يك دين است>.

 5) آغازي بر پايان روابط‌

 روابط ايران و امريكا از فرداي پيروزي انقلاب اسلامي ايران به سطحي رسيد كه بنا به اذعان بسياري از كارشناسان، واقعهِ تسخير سفارت امريكا به دست گروهي از دانشجويان پيرو خط امام در تاريخ 4 نوامبر 1979 (13 آبان ماه سال 1358) در واكنش به سياستها و رفتار امريكا در 25 سال گذشته و در برابر انقلاب مردم ايران قابل پيش‌بيني بود؛ بنابراين، هر چند اين حادثه تأثيرات شگرفي در روابط خارجي ايران و حتي مسير تحولات منطقه‌اي و بين‌المللي داشت، طوري كه صداي اين تأثير هنوز طنين‌انداز است، اما وقوعش را در آن مقطع زماني نبايد بسيار عجيب دانست.

تسخير سفارت امريكا در نهايت، سياستهاي خصومت‌آميز امريكا عليه ايران را تشديد كرد. بدين ترتيب، امريكا تصميم گرفت رابطه با ايران را قطع كند. در مقابل، جمهوري اسلامي ايران نيز بدون هيچ درنگي، از اين قطع رابطه استقبال كرد؛ بنابراين، بسياري از كارشناسان افزون بر اين كه در مقام تأمل در مورد روابط ايران و امريكا به اين حادثه رجوع مي‌كنند، عمده تحولات داخلي و خارجي بعدي كشور را با در نظر داشت اين مؤلفه به بحث مي‌گذارند. از اين ديدگاه، پايان روابط ايران و امريكا و تحولات مربوط بدان را در سه مقطع حساس دنبال مي‌كنيم.

 1  5) تسخير سفارت امريكا در تهران‌

  13 آبان ماه سال 1358 ( 4 نوامبر 1979): حدود چهارصد تن از دانشجويان مسلمان پيرو خط امام سفارت امريكا را اشغال كردند و به مدت پانزده ماه، بيش از شصت تن از كاركنان سفارت را به گروگان گرفتند.

  آبان ماه سال 1358 (نوامبر 1979): كارتر با صدور دستور‌العمل اجرايي شمارهِ 4702 واردات نفت ايران به امريكا را ممنوع اعلام كرد.

  23 آبان ماه سال 1358 ( 14 نوامبر 1979): رئيس جمهور امريكا طي فرمان 12170، به بلوكه كردن تمامي دارييهاي ايران نزد بانكهاي دولتي و خصوصي امريكا در داخل و خارج از كشور اقدام كرد.

  10 فروردين ماه سال 1359 (30 مارس 1980): كارتر با ارسال پيامي براي رهبر نقلاب به اشتباهات امريكا در قبال ايران اعتراف كرد.

  18 فروردين ماه سال 1359 ( 7 آوريل 1980): رئيس جمهور امريكا طي فرمان 12205، صادرات كالاهاي امريكايي به ايران را قطع كرد.

  19فروردين ماه سال 1359 (8 آوريل 1980): خبرگزاري فرانسه از واشنگتن گزارش داد: <جيمي كارتر در يك سخنراني تلويزيوني، قطع روابط ديپلماتيك بين امريكا و ايران را اعلام كرد.>

  19 فروردين ماه سال 1359 (8 آوريل 1980): رهبر انقلاب اسلامي ايران در نخستين پيام خود پس از قطع رابطهِ امريكا با ايران اظهار كرد: <اگر كارتر در عمر خود يك كار كرده باشد كه بتوان گفت به خير و صلاح اين ملت مظلوم است، همين قطع رابطه با ايران است...>.

  5 ارديبهشت ماه سال 1359 (24 آوريل 1980): شكست عمليات نجات گروگانها از سوي امريكا موسوم به واقعهِ طبس و استعفاي وزير خارجهِ امريكا در اعتراض بدين عمليات.

  خرداد ماه سال 1359 (ژوئن 1980): آغاز تحريم اقتصادي امريكا عليه ايران.

  شهريور ماه سال 1359 (سپتامبر 1980): رهبر انقلاب چهار پيش شرط آزادي گروگانها را اعلام كرد: <بازگرداندن داراييهاي شاه؛ 2) تعهد به عدم مداخله در ايران؛ 3) آزاد كردن دارايي‌هاي ايران در امريكا؛ 4) لغو ادعاهاي امريكا عليه ايران.

 2  5) دوران جنگ ايران و عراق‌

 ناكامي امريكا از اقدامات اطلاعاتي  امنيتي و سياسي  نظامي و فشار به ايران براي آزادسازي گروگانها، همسويي منافع امريكا با عراق و در نتيجه، فراهم شدن زمينه‌هاي حمله عراق به ايران را فراهم آورد. استراتژي امريكا در جنگ ايجاد موازنه و جلوگيري از پيروزي ايران بود.

  22 مهر ماه سال 1359 (12 اكتبر 1980): حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجاني گفت: <ما امريكا را از اول دشمن خود مي‌دانستيم و اكنون نيز، آتش‌افروز اصلي اين جنگ مي‌دانيم. ما احتمال اينكه امريكا قدمهاي بزرگ‌تري را هم بردارد، مي‌دهيم>.

  1 بهمن ماه سال 1359 (20 ژانويه 1981): گروگانهاي امريكايي در آخرين روز رياست جمهوري كارتر و آغاز رياست جمهوري ريگان آزاد شدند. دانشجويان مسلمان پيرو خط امام اعلام كردند: <با پايان مسئلهِ گروگانها مبارزه با شيطان بزرگ پايان نمي‌يابد>.

  بهمن ماه سال 1359 (فوريه 1981): وزير خارجهِ امريكا اعلام كرد:<امريكا حضور نظامي خود را در منطقهِ خليج‌فارس تقويت خواهد كرد تا به موقعيت كشورهاي متمايل به غرب مثل عراق كمك كند.>

  27 مهر ماه سال 1360 (17 اكتبر 1981): رونالد ريگان در مصاحبه‌اي با روزنامه‌نگاران گفت: <اگر در ايران پانصد نفر دستگير مي‌شدند، اين انقلاب رخ نمي‌داد>.

  16 خرداد ماه سال 1361 (6 ژوئن 1982): رهبر انقلاب فرمودند: <دشمن مشترك ما و دولتهاي اسلامي، امريكا و اسرائيل است>.

  فروردين ماه سال 1362 (آوريل 1983): الكساندر هيگ، وزير خارجه پيشين امريكا، گفت: <دولت ريگان براي مقابله قاطع و يكپارچه عليه ايران بايد به تدابيري متوسل شود كه جنبهِ تهاجمي داشته باشد>.

  28 فروردين ماه سال 1362 (18 آوريل 1983): برژينسكي، مشاور پيشين امنيت ملي امريكا، گفت: <موقعيت استراتژيك ايران آنچنان براي غرب اهميت دارد كه امريكا به هر ترتيبي، حتي با اقدام نظامي بايد نگذارد كه غرب، ايران را از دست بدهد>.

  فروردين ماه سال 1362 (آوريل 1983): سفارت امريكا در بيروت منفجر شد.

  3 مرداد ماه سال 1362 (23 ژوئيه 1983): طبق گزارش مجلهِ تايم: <سالانه، صدها ميليون دلار تجهيزات نظامي امريكا به‌رغم تحريم نظامي به ايران فروخته شده است. شركتهاي امريكايي از طريق دلالان اسلحه و همچنين، از طريق كشورهاي ثالث به فروش و ارسال اسلحه به ايران اقدام مي‌كنند>.

  آذر ماه سال 1362 (دسامبر 1983): حجت‌الاسلام خامنه‌اي فرمودند: <اگر كوچك‌ترين نشانه‌اي از دخالت امريكا ببينيم، منابع حياتي‌اش را در منطقه از بين مي‌بريم>.

  30 دي ماه سال 1362 (20 دسامبر 1983): جورج شولتز وزير خارجه امريكا، اعلام كرد: <ايران حامي تروريسم بين‌المللي است؛ بنابراين، از اين پس، دولت امريكا به هم‌پيمانان خود فشار خواهد آورد تا ارسال اسلحه به ايران را متوقف كنند>.

  دي ماه سال 1362 (دسامبر 1983): جفري كمپ، مسئول شرق نزديك شوراي امنيت ملي امريكا، با تهيه گزارشي براي رابرت مك فارلين يادآور شد: <آيت‌الله خميني تهديدي براي منافع غرب به شمار مي‌رود>. همچنين، به وي توصيه كرد عمليات مخفي‌اي را كه حتي ممكن است به سقوط دولت ايران بينجامد، مد نظر قرار دهد.

  تير ماه سال 1363 (ژوئيه 1984): حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجاني گفت: <طراحي جنگ ايران و عراق از سوي امريكا صورت گرفته است و عمال امريكا، يعني اردن، عربستان، كويت و امثال اينها خرج آن را تقبل كردند. امريكا همه چيز را عليه انقلاب اسلامي ايران تجهيز كرده است>.

  آبان ماه سال 1363 (نوامبر 1984): جورج بوش، معاون رئيس جمهور امريكا گفت: <امريكا از كشورهاي ميانه‌رو عرب با تمام نيرو دفاع و از آنها در مقابل تهديدهاي اعراب تندرو و ايران جانبداري مي‌كند>.

  23 بهمن ماه سال 1363 (11 فوريه 1985): امريكا ايران را در صدر فهرست حاميان تروريسم قرار داد.

  3 ارديبهشت ماه سال 1364 (22 آوريل 1985): وزارت امور خارجه ايران، ادعاهاي ريگان را مبني بر حضور نيروهاي ايران در شمال نيكاراگوئه مردود دانست.

  3 خرداد ماه سال 1364 (24 مه 1985): راديو امريكا اعلام كرد: <ريگان آماده است در صورت كشته شدن يكي از گروگانها از سوي گروه جهاد اسلامي در لبنان، قم، خارك و بندرعباس را بمباران كند>.

  30 خرداد ماه سال 1364 (ژوئن 1985): ايران يك فروند هواپيمايTWA متعلق به امريكا را كه پس از ربوده شدن به بيروت منتقل شده بود، از هواپيما ربايان باز پس گرفت.

  10 شهريور ماه سال 1364 ( 3 اوت 1985): بنياد تحقيقاتي هرتييج در گزارشي در مورد ايران، حملهِ نظامي و عمليات انتقامي عليه ايران را خواستار شد.

  25 شهريور ماه سال 1364 (16 سپتامبر 1985): ريچارد مورفي، معاون وزير خارجهِ امريكا، در جلسهِ كميسيون روابط خارجي مجلس سناي اين كشور، تجاوز عراق به ايران را تلويحاً تأييد كرد.

  27 آبان ماه سال 1364 (نوامبر 1985): مك فارلين، مشاور امنيت ملي كاخ سفيد مدعي شد رونالد ريگان را در جريان بارگيري محمولهِ موشكهاي تاو از اسرائيل به ايران قرار داده است.

  7 بهمن ماه سال 1364 (ژانويه 1986): به نوشتهِ روزنامهِ المستقبل، امريكا طي تماسهاي محرمانه‌اي با برخي از كشورهاي غربي همچون انگلستان، آلمان و هلند از آنان خواست تا در جلسه‌ وزيران خارجهِ اتحاديه اروپا از اتخاذ تصميم دربارهِ بحران خاورميانه و جنگ ايران و عراق خودداري كنند؛ چرا كه هرگونه تصميمي اشكالاتي را در فعاليتهاي دولت ريگان در استقرار صلح جديد در منطقه پديد مي‌آورد.

  21 بهمن ماه سال 1364 (فوريه 1986): حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجاني گفت: <امريكا اصولاً، قدرت آسيب‌پذيري در دنياست. هر چه جسم بزرگ‌تر باشد، آسان‌تر هدف قرار مي‌گيرد. امريكا در صورت ماجراجويي، دشمنانش را بيشتر مي‌كند>.

  14 فروردين ماه سال 1365 (آوريل 1986): منوچهر قرباني‌فر با جورج كيو در واشنگتن ديدار كرد و طرح ديدار هيئتي امريكايي از تهران محور اين مذاكرات بود. در اين جلسه، قرباني‌فر به طرف امريكايي قول داد بلافاصله، پس از ورود هيئت امريكايي به تهران، تمام گروگانهاي امريكايي در لبنان آزاد شوند.

  4 خرداد ماه سال 1365 (مه 1986): هيئت امريكايي به سرپرستي مك فارلين به تهران وارد شد.

  7 مرداد ماه سال 1365 (ژوئيه 1986): رونالد ريگان طرح اليورث نورث در مورد ارسال مجدد قطعات يدكي موشك هاوك و همچنين، برگزاري جلسه‌اي با رابطهاي ايراني در اروپا را تأييد كرد. اين طرح، دستور شوراي امنيت ملي را مبني بر عدم تحويل هر گونه تجهيزات نظامي به ايران پيش از آزادي گروگانهاي امريكايي ملغي مي‌كرد.

  12 آبان ماه سال 1365 (2 نوامبر 1986): هفته نامهِ لبناني الشراع موضوع ديدار مك‌فارلين از تهران را طي گزارشي تشريح كرد. بلافاصله پس از انتشار اين گزارش، سرويسهاي خبري غربي موضوع گفتگوهاي پانزده ماههِ ايران و امريكا را در مورد تبادل تجهيزات نظامي و گروگانهاي امريكايي مطرح كردند.

  14 آبان ماه سال 1365 (4 نوامبر 1986): ريگان، رئيس‌جمهوري امريكا، گفت: <در جريان مذاكرات محرمانه‌اي كه داشتيم، اجازهِ انتقال تعداد اندكي از سلاحهاي دفاعي براي سيستم دفاعي ايران را دادم>.

  5 آذر ماه سال 1365 (2 نوامبر 1986): در پي فاش شدن سفر مك‌فارلين به تهران، مشاور امنيت ملي ريگان و معاون وي بركنار شدند.

  8 بهمن ماه سال 1365 (ژانويه 1986): ريگان گفت: <ماجراي ايران كنترا بزرگترين شكست دوران رياست جمهوري من بود كه مسئوليت كامل پيامدهاي آن را نيز برعهده مي‌گيرم>.

  14 اسفند ماه سال 1365 (مارس 1987): ريگان گفت: <تلاش پنهاني براي معامله با ايران و ارسال اسلحه به ايران اشتباه بود>.

  26 خرداد ماه سال 1366 (1987): مقامات دريايي امريكا عنوان كردند كه ايران خليج‌فارس را مين‌گذاري كرده است.

  11 تير ماه سال 1366 (اكتبر 1987): وزير خارجهِ ايران اعلام كرد: <امريكا مسئول پيامدهاي ماجراجويي تجاوزكارانه در خليج فارس خواهد بود>

  16 مهر ماه سال 1366 (اكتبر 1987): حملهِ امريكا به چند قايق گشتي سپاه پاسداران و شهيد و زخمي كردن تعدادي از اين نيروها.

  27 مهر ماه سال 1366 (اكتبر 1987): حملهِ كشتيهاي امريكايي به سكوهاي نفتي ايران.

  30 فروردين ماه سال 1367 (مارس 1988): ايران رسماً، عليه حملات امريكا به سكوهاي نفتي‌اش و ايجاد مزاحمت براي كشتيها و هواپيماهاي ايراني در خليج فارس به سازمان ملل شكايت كرد.

  14 ارديبهشت ماه سال 1367 (مه 1988): وزارت خارجهِ امريكا طي هشدار به بازرگانان و ديپلماتهاي خود در خارج نوشت: <تهديدهاي ايران را بايد جدي گرفت>.

  12 تيرماه سال 1367 (3 ژوئيه 1988): يك فروند هواپيماي مسافربري ايران بر فراز خليج‌فارس هدف حمله ناوگان متجاوز نيروي دريايي امريكا قرار گرفت و تمام 290 سرنشين آن از جمله 66 كودك كشته شدند.

  30 تيرماه سال 1367 (ژوئيه 1988): رهبر انقلاب در پيامي به مناسبت پذيرش قطعنامهِ 598 چنين عنوان كرد: <امروز يكي از افتخارات بزرگ ملت ما اين است كه در برابر بزرگ‌ترين نمايش قدرت و آرايش ناوهاي جنگي امريكا و اروپا در خليج‌فارس صف‌آرايي كرد و اينجانب به نظاميهاي امريكايي و اروپايي اخطار مي‌كنم كه تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفته‌ايد، از خليج‌فارس بيرون برويد و هميشه اين‌گونه نيست كه ناوهاي شما هواپيماهاي مسافربري ما را سرنگون كنند و ممكن است فرزندان انقلاب ناوهاي جنگي شما را به قعر آبهاي خليج‌فارس بفرستند.>

 35) پس از جنگ‌

 با پذيرش قطعنامهِ 598 شوراي امنيت سازمان ملل از سوي تهران و پايان يافتن جنگ ايران و عراق در تيرماه سال 1367، عمده نگاه مسئولان جمهوري اسلامي متوجه مسائل و مشكلات داخلي، به ويژه بازسازي زيرساختهاي اقتصادي و جبران خسارات وارد شده طي هشت سال جنگ تحميلي شد. بدين ترتيب، در خارج از ايران، تحليلي پديد آورد مبني بر اينكه ايران از ايدئولوژي محوري در سياست خارجي دست كشيده است، اما برخي از مواضع مقامات نظام در برخي از زمينه‌ها از جمله حكم تاريخي امام(ره) مبني بر ارتداد سلمان رشدي ثابت كرد كه همچنان، ايدئولوژي ركن اساسي منافع ملي ايران است. همچنين، مخالفت با برنامه‌ها و حضور غرب و امريكا در منطقه و سياستهاي استثماري آنها با همان جديت سابق در دستور كار سياست خارجي و امنيتي ايران قرار گرفت.

 از طرف ديگر، مقاومت ايران در مقابل توطئه‌هاي غرب در طول جنگ تحميلي موجب شد تا غرب و امريكا برنامه‌هاي جديدي براي مهار انقلاب اسلامي ايران تدارك ببينند. اين در حالي بود كه برخي از تحولات منطقه‌اي از جمله حملهِ عراق به كويت در اوايل دههِ 90 نيز به شدت بر روابط دو جانبهِ ايران و امريكا تأثير گذاشت.

 اعمال سياست‌ مهار از سوي امريكا عليه ايران و عراق از جمله راهبردهاي مهم امريكا بود كه از همان آغاز دههِ 90 به صورت رسمي اعلام شد. در اين راستا، امريكا ضمن آنكه مي‌كوشيد. سياستهاي منطقه‌اي ايران را مهار كند، با وارد كردن اتهامات چهارگانه (حمايت از تروريسم، تلاش براي دستيابي به سلاحهاي كشتار جمعي، مخالفت با صلح خاورميانه و نقض حقوق بشر)، وجههِ نظام را در عرصه‌‌هاي بين‌المللي خدشه‌دار و طي اين سالها، انواع تحريمهاي اقتصادي، تجاري و تكنولوژيكي را عليه تهران اعمال كرد.

 با وجود اين، طي سالهاي پاياني دههِ 90، اعلام شد سياست مهار در مقابل ايران و عراق عملاً، به شكست انجاميده است. شاهد محكم بر اين مدعا را بايد در وقوع برخي از تحولات از جمله اشغال عراق در اوايل سال 2003 جستجو كرد. ايران نيز توانست با استفاده از ديگر منافع و ظرفيتهاي موجود منطقه‌اي و جهاني در مقابل سياست مهار كه ريشه‌اي كاملاً، صهيونيستي داشت و در حقيقت، همان سياست تغيير رژيم از طريق تغيير رفتار يا تغيير ساختار بود، مقاومت كند و اين سياست را به شكست بكشاند.

 با قرار گرفتن در سالهاي نخستين هزارهِ سوم ميلادي و با گذشت بيش از 25 سال از تاريخ قطع روابط، هنوز تغيير چشمگيري در مناسبات دو جانبه اتفاق نيفتاده، اين در حالي است كه تحولات جديدي در حوزهِ روابط دو كشور به وقوع پيوسته است.

 وقوع حادثه تروريستي 11 سپتامبر 2001، شرايط ايجاد تغييرات بنياديني را در راهبردهاي امنيتي ايالات متحده فراهم آورد و از اين رهگذر، بر مناسبات ايران و امريكا نيز به شدت تأثير گذاشت. در سال 2002 جورج بوش، رئيس جمهوري امريكا، ايران را يكي از اضلاع سه‌گانهِ محور شرارت در كنار عراق و كره شمالي دانست كه در پي آن، بحراني‌ترين وضعيت ميان ايران و امريكا پديد آمد.

 بدين ترتيب، به رغم گذشت حدود سه سال از آن زمان، هنوز نمي‌توان چشم‌انداز روشني را براي آيندهِ مناسبات دو كشور و سياست‌هاي امريكا در برابر ايران تصور كرد و از ديدگاه نخبگان سياسي و امنيتي، ابهامات و پيچيدگي‌هاي فراواني در روابط دو طرف وجود دارد. در اينجا موارد قابل ذكر در اين دوره را مرور مي‌كنيم:

  11 مهرماه سال 1367 اكتبر (1988): ريگان دستور گسترش نقش امريكا در خليج‌فارس را صادر كرد.

  19 آبان ماه سال 1367 نوامبر (1988): ريگان تحريم‌هاي تجاري عليه ايران را تمديد كرد.

  29 آبان ماه سال 1367 نوامبر (1988): رهبري انقلاب فرمودند: <همان گونه كه بارها گفته‌ام، رابطهِ ايران و امريكا، رابطهِ گرگ و ميش است و بين اين دو آشتي نيست>.

  19 ارديبهشت ماه سال 1368 (مه 1989): ريچارد مورفي در مصاحبه با روزنامه كويتي الوطن اظهار كرد: <واشنگتن در تحليل حوادث ايران با شكست و ناكامي روبه‌رو شده است>.

  12 شهريور ماه سال 1368 (سپتامبر 1989): يك نظامي بلندپايهِ امريكايي به عمدي بودن حملهِ ناو وينسنس به هواپيماي مسافربري ايران اعتراف كرد.

  18 شهريورماه سال 1368 (سپتامبر 1989): 186 تن از اعضاي مجلس نمايندگان ايالات متحده با امضاي نامهِ مشتركي از جيمز بيكر، وزير خارجه امريكا، خواستند با توجه به اينكه رهبران حكومت اسلامي راه ميانه‌روي را در پيش نگرفته‌اند، بايد براي برانداختن رژيم ايران، به سازمان مجاهدين خلق( منافقين) كمك كرد.

  8 آبان ماه سال 1368 (اكتبر 1989): جورج بوش، رئيس جمهور امريكا، حالت فوق‌العاده با ايران را كه در سال 1979 به هنگام تصرف سفارت امريكا در تهران وضع شده بود، تمديد كرد.

  13 ارديبهشت ماه سال 1369 (مه 1990): هيئت نمايندگي در ديوان لاهه با انتشار بيانيه‌اي اعلام كرد: <در مذاكرات  حقوقي ايران و امريكا، تنها مسائل حقوقي بررسي شد نه مسائل سياسي و اقتصادي>.

  22 شهريور ماه سال 1369 (سپتامبر 1990): مقام رهبري فرمودند: <مقابله با تجاوز و سلطه‌گري امريكا در منطقه جهاد محسوب مي‌شود.>

  23 آبانماه سال 1369 (نوامبر 1990): امريكا حالت فوق‌العاده در رابطه با ايران را تمديد كرد.

  1 مرداد ماه سال 1370 (ژوئيه 1991): امريكا با فروش هفت فروند هواپيماي ايرباس از سوي انگليس به ايران مخالفت كرد.

  30 آبان ماه سال 1370 (نوامبر 1991): وزارت خارجهِ امريكا اعلام كرد: <ايرانيان نبايد به فناوري هسته‌اي غيرنظامي دست يابند؛ زيرا نمي‌توان به اغراض دراز مدت ايران اعتماد كرد>.

  6 بهمن ماه سال 1370 (ژانويه 1992): برژينسكي، مشاور پيشين امنيت ملي امريكا، گفت: <ايران بزرگ‌ترين قدرت منطقه‌اي خليج‌فارس شده است.>

  16 بهمن ماه سال 1370 (فوريه 1992): جيمز بيكر، وزير خارجه امريكا، براي مقابله با افزايش نفوذ ايران در جمهوري‌هاي مسلمان‌نشين آسيايي طرح جديدي را تهيه كرد. در اين طرح از كميتهِ روابط خارجي سناي امريكا حمايت اقتصادي و تسريع در گشايش سفارتخانه‌هاي امريكا در اين جمهوريها خواسته شده بود.

  14 اسفند ماه سال 1370 (مارس 1992): وزارت خارجهِ امريكا با صدور بيانيه‌اي به اتباع خود قوياً توصيه كرد، از سفر به جمهوري اسلامي ايران خودداري كنند.

  22 فروردين ماه سال 1371 (آوريل 1992): جورج بوش، رئيس جمهور امريكا، گفت: <كمك واشنگتن به بغداد در جريان جنگ هشت‌ساله‌اش با ايران، تنها براي مقابله با دولت ايران بوده است.>

  9 خردادماه سال 1371 (مه 1992): جورج بوش، رئيس‌جمهوري امريكا، گفت: <ايران از بمب هسته‌اي براي امريكا خطرناك‌تر است>.

  3 آبان ماه سال 1371 (23 اكتبر 1992): كنگرهِ امريكا قانون جلوگيري از گسترش سلاحهاي كشتار جمعي در ايران و عراق را تصويب كرد.

  29 ارديبهشت ماه سال 1372 (مه 1993): مارتين اينديك، مسئول امور خارجي شوراي امنيت ملي امريكا، سياست مهار دوگانه را عليه ايران و عراق اعلام كرد.

  20 شهريور ماه سال 1372 (سپتامبر 1993): به نوشتهِ روزنامهِ وال استريت ژورنال، دولت امريكا بانك جهاني را به قطع پرداخت وام به ايران مجبور كرد.

  22 فروردين ماه سال 1373 (آوريل 1994) خرازي، نمايندهِ ايران در سازمان ملل، گفت: <در شرايط كنوني، ايران حاضر نيست مذاكره با امريكا را آغاز كند>.

  22 ارديبهشت ماه سال 1373 (مه 1994): در گزارش وزارت خارجهِ امريكا، تهران خطرناك‌ترين حامي تروريسم در جهان عنوان شد.

  20 شهريور ماه سال 1373 (سپتامبر 1994): رئيس دفتر هماهنگي مقابله با تروريسم امريكا گفت: <به نظر مي‌رسد بمب‌گذاريهاي اخير در بوينس‌آيرس، لندن، پاناما را تروريستهاي تحت‌الحمايهِ ايران انجام داده باشند>.

  19 بهمن ماه سال 1373 (فوريه 1995): سخنگوي وزارت خارجهِ امريكا با عبور خط لولهِ نفتي درياي خزر و جمهوري آذربايجان از طريق ايران مخالفت كرد.

  22 بهمن ماه سال 1373 (فوريه 1995): نيوث گينگريچ، رئيس مجلس نمايندگان امريكا و رهبر حزب جمهوري‌خواه، سرنگوني دولت ايران را خواستار شد.

 ‌ 24 فروردين ماه سال 1374 (آوريل 1995): سازمان سيا بودجهِ نوزدهِ ميليون دلاري را براي ادامهِ عمليات خود عليه عراق و ايران در سال 1996 درخواست كرد.

  19 ارديبهشت ماه سال 1374 (مه 1995): دستورالعمل اجرايي كلينتون براي منع كامل تجارت و سرمايه‌گذاري در ايران اعلام شد.

  3 مرداد ماه سال 1375 (ژوئيه 1996): مجلس سناي امريكا لايحهِ قانوني تشديد مجازات شركتهاي خارجي طرف قرارداد ايران و ليبي را تصويب كرد.

  15 مرداد ماه سال 1375 (اوت 1996): كلينتون متن قانون تشديد مجازات اقتصادي عليه ايران و ليبي را امضا كرد. طبق اين قانون، امريكا شركتهاي خارجي‌اي را كه سالانه، بيش از چهل ميليون دلار در بخش نفت و گاز ايران و ليبي سرمايه‌گذاري كنند، مجازات مي‌كند.

  25 شهريور ماه سال 1375 (سپتامبر 1996): مادلين آلبرايت، وزير امورخارجه، گفت: <امريكا تحولات تهران را پيگيري مي‌كند، اما هنوز مردد است كه آقاي خاتمي، رئيس‌جمهور جديد ايران، بتواند در سياست دولت ايران تغيير مثبتي پديد آورد.>

  10 ديماه سال 1375 (دسامبر 1996): يك مقام آژانس اطلاعات دفاعي امريكا گفت: <هيچ مدرك مستدل و محكمي دال بر دخالت ايران با يكي از گروههاي مرتبط با آن در انفجار ظهران وجود ندارد.>

  6 خردادماه سال 1376 (مه 1997): سخنگوي وزارت خارجه امريكا گفت: <امريكا به گفتگو با ايران تمايل دارد، اما موضوع اساسي تغيير رفتار جمهوري اسلامي است. نخستين و آخرين تحليل ما از انتخابات دولت جديد ايران بر اساس رفتار بين‌المللي اين كشور قرار خواهد داشت.>

  8 مهرماه سال 1376 (سپتامبر 1997): در پي امضاي قرارداد توسعهِ ميدان گازي پارس جنوبي با كنسرسيومي متشكل از شركتهاي فرانسوي، روسي و مالزي، سخنگوي وزارت خارجه امريكا تصريح كرد: <امريكا تحريم ايران را در مورد كنسرسيوم مزبور اجرا مي‌كند>.

  14 مهرماه سال 1375 (دسامبر 1996): آلبرايت، وزير خارجهِ امريكا گفت: <توانايي بازدارندگي امريكا در چهارچوب قانون هلمز  برتون محدود است و من در اين مورد نااميدم>.

  18 دي ماه سال 1376 (ژانويه 1998): آقاي خاتمي، رئيس جمهوري اسلامي ايران، در گفتگو با شبكه سي.ان.ان امريكا نسبت به مهم‌ترين مسائل بين دو كشور ايران و امريكا موضع‌گيري كرد. خاتمي شكسته شدن ديوار بلند بي‌اعتمادي ميان ايران و امريكا را خواستار شد.

  14 اسفند ماه سال 1376 (مارس 1998): بيل كلينتون، رئيس جمهور امريكا، طي نامه‌اي به كنگرهِ اين كشور، دستورالعمل وضعيت اضطراري ملي عليه جمهوري اسلامي ايران را تمديد كرد.

  1 فروردين ماه سال 1377 (مارس 1998): كلينتون فرا رسيدن عيد نوروز را به ايرانيان و امريكاييان ايراني تبار تبريك گفت.

  2 ارديبهشت ماه سال 1377 (اوريل 1988): كنگرهِ امريكا با اختصاص بودجه‌اي 5/2 ميليون دلاري تأسيس راديويي را براي پخش برنامه به زبان فارسي تصويب كرد.

  8 مرداد ماه سال 1377 (28 ژوئيه 1998): امريكا هفت شركت روسي را به اتهام انتقال فناوري توليد موشك به ايران تحريك كرد.

  12 آبان‌ ماه سال 1377 (نوامبر 1998): رهبر انقلاب فرمودند: <امريكا به چيزي كمتر از سلطه بر ايران قانع نيست. قطع رابطه با امريكا به نفع ملت ايران است.>

  6 دي ماه سال 1377 (دسامبر 1998): ساموئل برگر، مشاور امنيت ملي امريكا، با اذعان به ناتواني امريكا در شناخت مسائل ايران و ناكارآمد خواندن سياست مهار دوگانه، مذاكرهِ دوطرف را خواستار شد.

  15 اسفند ماه سال 1377 (مارس 1999): كلينتون طي نامه‌اي به سليمان دميرل، رئيس جمهور تركيه، به طور رسمي، انصراف اين كشور را از خريد گاز ايران خواستار شد.

  فروردين ماه سال 1378 آوريل (1999): كلينتون با صدور دستوري، تحريم فروش مواد غذايي و دارويي به ايران را لغو كرد.

  سال 2000: مادلين آلبرايت، وزير خارجه امريكا، طي سخناني در شوراي روابط خارجي ايران و امريكا بر نقش منفي واشنگتن در جريان كودتاي 28 مرداد 1332 اعتراف كرد.

  سال 2000: تحريم واردات خاويار، خشكبار و فرش از ايران به امريكا لغو شد.

  سال 2000: بانك جهاني با وجود مخالفتهاي امريكا با از سرگيري پرداخت وام به ايران موافقت كرد.

 سال 2001: قانون تحريم ايران و ليبي براي پنج سال ديگر تمديد شد.

  سال 2001: رئيس اف.بي.آي در گزارشي به مناسبت پايان دورهِ مأموريتش، دولت ايران را به دخالت در انفجار ظهران متهم كرد.

  سال 2001 ايران حادثهِ تروريستي 11 سپتامبر 2001 را محكوم كرد.

  سال 2002: جورج بوش طي سخناني، ايران را در كنار دو كشور عراق و كره شمالي محور شرارت خواند.

  سال 2002: جورج بوش طي سخنان ديگري، ميان دولت و ملت ايران تفكيك قايل شد و حمايت خود را از آنچه خواست مردم ايران ناميد، اعلام كرد.

  سال 2002: ادعاي ارسال سلاحهاي ايران براي تشكيلات خودگردان فلسطين در ماجراي كشتي كاري  آي.

 جمع بندي‌

 بررسي پيشينهِ روابط ايران و امريكا نشان مي‌دهد كه امريكا، تنها يك ساختار سياسي وابسته را تحمل‌پذير مي‌داند و با هرگونه داعيهِ استقلال‌طلبي و هويت مستقل فكري  سياسي در ديگر كشورها در چالش است. حادثهِ 11 سپتامبر ابعاد زاويه‌هاي پنهان سياست‌هاي امريكا را بيشتر از گذشته آشكار كرده است. اين كشور هيچ قدرتي را به رسميت نمي‌شناسد و بر پايهِ همين ملاحظه، آموزهِ عمليات پيشدستانه و سياست يك جانبه‌گرايي را برگزيده است.

 بحران و چالش در ذات روابط ايران و امريكا نهفته است. امريكا براي تأمين منافع خود، متكي بر ابزارهاي قدرت، به ويژه قدرت نظامي به دنبال تغيير در رفتار يا رژيمهاي سياسي در كشورهاي منطقه و ايران است. هرگونه خوش‌بيني براي بهبود روابط بر پايهِ تعريف منافع مشترك در پايان، تنها به سود امريكا خواهد بود و نتيجه‌اي براي منافع و امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران نخواهد داشت.

يادداشتها

 1. جواد اطاعت؛ <جاذبه‌هاي ژئوپوليتيك ايران و رفتار ايالات متحده> فصلنامه 15 خرداد؛ شماره 23، سال پنجم، تهران: انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، پاييز 1375،

 2. اسدالله خليلي؛ روابط ايران و امريكا: بررسي ديدگاه نخبگان امريكايي؛ تهران: انتشارات مؤسسهِ فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين‌المللي ابرار معاصر ايران، چاپ دوم، بهار 1382.

 3. رابين رايت؛ آخرين انقلاب بزرگ؛ ترجمهِ احمد تدين و شهين احمدي؛ تهران: انتشارات مؤسسهِ خدمات فرهنگي رسا، چاپ اول، 1382.

 4. بهروز طيراني؛ روزشمار روابط ايران و امريكا؛ تهران: مركز اسناد تاريخ ديپلماسي وزارت امور خارجه؛  1379.

 5. فؤاد عجمي؛ ريشه‌هاي خشم؛ ترجمهِ مهري ملكان؛ رسانه‌هاي دنيا، اداره كل مطبوعات و رسانه‌هاي خارجي، 16/9/1382.

 6. غلامرضا كرباسچي؛ روزشمار روابط ايران و امريكا؛  تهران انتشارات بقعه، چاپ اول، 1380.

 7. مارك باودن؛ در ميان گروگانگيران؛ ترجمهِ فخريه سندسي؛ رسانه‌هاي دنيا، اداره كل مطبوعات و رسانه‌هاي خارجي، 23/9/1383.

 8. يوناه الكساندر و الن نانز؛ تاريخ مستند روابط دوجانبه ايران و امريكا؛ ترجمهِ سعيده لطيفان و احمد صادقي، تهران: انتشارات قومس، چاپ اول، 1382.

لینک کوتاه :
کد خبر : 808