مقالات

 

pdfمتن مقاله176.61 KB

 

(درآمدي بر الگوي فرماندهي ومديريت )

سردار ظریف‌منش

مقدمه

در تاریخ 1/7/59 یعنی یک روز پس از شروع جنگ، عازم جبهه می‌شود و هنوز چند ماهی از حضور او نگذشته بود که شایستگی‌های منحصر به فردش، او را در شمار فرماندهان برجسته سپاه درمی‌آورد. در دی ماه 59 مسؤولیت یکی از معاونت‌های ستاد عملیات جنوب به او سپرده می‌شود و او در عملیات «امام مهدی (عج)» «فتح» «الله اکبر» «دهلاویه» نقش بسزایی ایفا می‌کند و در عملیات «ثامن‌الائمه» به عنوان فرمانده، محورهای دارخوین و جاده، ماهشهر را رهبری می‌کند. در عملیات «طریق القدس» در سمت معاون فرمانده عملیات در پیشبرد عملیات نقش ویژه‌ای داشت و در عملیات «فتح المبین» به عنوان فرمانده لشکر نصر سپاه و فرمانده قرار گاه مشترک عملیاتی از طریق سپاه منصوب می‌شود و فرماندهی عملیات را در محورهای «سه راهی قهوه‌خانه» «علی گره زد» «شاوریه» و «بخشی از رادار» را به عهده می‌گیرد. در عملیات «بیت المقدس» به عنوان فرمانده لشکر نصر و فرمانده قرارگاه مشترک عملیاتی از جانب سپاه در تصرف شلمچه و خرمشهر، فعال‌ترین و سخت‌ترین نقش را داشت. در عملیات «رمضان» هم با همین عنوانِ فرمانده لشکر نصر، نقش مهمي‌را ایفا می‌کند و پس از این عملیات به عنوان فرمانده قرارگاه کربلا در قرارگاه‌های جنوب انتخاب می‌شود. در عملیات «محرم»، طنین اسم رمز «یا زینب» (سلام الله علیها) از زبان این شهید بزرگوار در بی‌سیم‌ها شنیده می‌شود. در همین عملیات او نقش ویژه‌ای در میدان‌های نبرد دارد. آخرین مسؤولیت ایشان، جانشین فرماندهی نيروي زمینی سپاه بود که تا زمان شهادت ایشان ادامه داشت. سرانجام در آغاز دهه فجر در بهمن ماه  سال 1361 در حالی که تعدادی از همسنگرانش به دیدار امام امت (رحمه الله علیه) رفته بودند، با خون خود، چهره خاک کربلای فکه را گلگون کرد و به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت دست یافت.

شخصيتي روان، پاك و زلال و از سويي بغايت پيچيده، چند بعدي و آهنين.

امتزاج ايمان و عمل، عقل و معنويت، استراتژي و تاكتيك، فرماندهي و تكاوري از او شخصيتي وي‍ژه و حتي مي‌توان گفت منحصر به فرد ساخته است.

ازسويي يك رزمنده تمام عياربسيجي است واز سوي ديگر فرماندهي توانمند وموفق، استرات‍ژيستي كه گاهي در نقش يك فرمانده گردان وحتي يك تك ور مي جنگد، فرماندهي كه خود در زير نگاه دشمن براي شناسائي مي‌رود، فرماندهي كه بارها او را با يك رزمنده عادي اشتباه مي‌گيرند، روحي لطيف و دلي مملو از عشق اما آن گاه كه به مصاف با دشمن مي شتابد صلابت واقتدار او ديدني است، نگاهي آرام ومتانتي مثال زدني دارد اما "لب اگرباز كند نيشكران رشك برند " 

شهيد حسن باقري حماسه‌اي كم نظير، اسوه اي ناشناخته و آموزگاري بود كه اگر چه شمع پر فروغ وجودش دير نپائيد اما نام و يادش چونان ستاره اي درخشان در آسمان انقلاب اسلامي باقي ماند تا به جويندگا ن و گمشدگان راه نشان دهد.

در اين مختصر نگارنده در صدد است تا با نگاهي گذرا به ابعاد فرماندهي ومديريت اين سردار كم نظير وبلكه بي‌نظير دوران دفاع مقدس در حد بضاعت محدود خويش گامي ـ هر چند اندك ـ را بردارد.و برداشتن اين گام كوچك، در مقايسه با عظمت اين شهيد بزرگوار ووجوه متعدد و در عين حال يكپارچه شخصيت ايشان، كه طبيعتاً در سبك مديريت و فرماندهي وي متجلي مي‌شود، بسي دشوار است و به همين دليل تلاش شده است تا اين نگاه مختصر به استناد سخنان او و يا همرزمان وي صورت گيرد

الف: بعد اعتقادي ومعنوي

  1. بعد اعتقادي و معنوي

فرازو نشيب‌هاي دوران دفاع مقدس نشان داد كه عامل اصلي هويت بخش و برتر ساز عامل ايمان، معنويت، خداخواهي و تكليف گرايي است. آن چيزي كه ملت مسلمان ايران را با مشت خالي در برابر رژيم تابن دندان مسلح طاغوت پيروز كرد ايمان بود و آن عاملي كه نه تنها پيروزي‌هاي مكرر را سبب شد بلكه ماهيت شكست‌هاي ظاهري و عدم الفتح‌ها را به پيروزي تغيير داد.

عامل معنوي قدرت يعني اتكال به خداوند تعالي بود. بر اساس اعتقادات ما هدف از جنگ، جهت گيري‌ها، روش ها، ابزار و آن بايد در چارچوب احكام و دستورات الهي باشد.

و اين را از امام خميني(ره) آموخته‌ايم كه:

در عين حالي كه مقابل سلطه‌هاي بزرگ و قدرت هاي بزرگ، همه ما با حساب دنيايي ناچيز هستيم با حساب معنويت به همه مقدم بشويم.[1]

شهيد حسن باقري، معنويت را عامل اساسي پيروزي و بلكه وجه مميزه و تفاوت جوهري جهاد في سبيل الله رزمندگان از جنگيدن به عنوان يك حرفه، يك شغل،‌راهي براي كسب در آمد و گذران زندگي مي‌داند.

نكند خداي نكرده ما جنگيدن را به عنوان يك حرفه به آن نگاه كنيم يعني نكند مثل ارتش احساس كنيم كار ما جنگيدن است. حالا مي‌خواهد اين جنگ به پيروزي منتهي شود يا نشود. مي خواهد معنويتي داخل جنگ باشد يا نباشد. مي‌خواهد اين جنگ با توسل و توكل بر خدا انجام شود يا نشود. اين جور مي خواهد در داخل تيپ ما حاكم شود؟ يا نه همان جوي كه روزهاي اول جنگ بود؟ همان جوي كه بچه ها واقعا" فقرا الي الله"[2] بودند.[3]

و عامل معنويت را در فتح و يا عدم الفتح مؤثر مي‌داند

باید معنویت را بیشتر کرد و این را دنبال کنیم که چه شد که این همه تلفات داریم؟.

او چگونه جنگيدن را متأثر از چگونگي عبادت به درگاه خدا و ميزان رابطه فرد با خداوند مي‌داند.

وخود در درجه اول عامل بود ومقيد

كيفيت را و اعتقاد و تعهد را، بلا شرط، بر كميت ارجح مي‌شمرد و همانگونه كه حضرت علي (ع) مي‌فرمايد:

ياري كردن و خوار كردن اين امر به انبوهي و كمي سپاه نبوده است اين دين خداست كه آن را پيروزي داده و اين لشكر خداوند است كه آن را مهيا ساخته و كمك فرموده است.[5]

او وجود حتي معدودي از مؤمنين آماده ايثارو متصل با خدا رانسبت به انبوهي افراد مؤثر تر مي‌داند

  1. تكليف گرائي

حسن بر اساس تكليف شرعي عمل مي‌كند وبا توجه به ديدگاه‌ها ودستورات امام پشتوانه مجاهدت و شهادت طلبي و پاكبازي خويش را حجت شرعي مي‌داند

اگر انسان رابطه خود را با خدا تعريف كند و هدف خود را اجراي تكليف الهي قرار دهد خستگي،‌ واماندگي،‌ شكست و... را نمي‌شناسد.

دوست دارد يار اين آشفتگي                             كوشش بيهوده به از خفتگي

اندر اين ره مي‌تراش و مي‌خراش                      تا دم آخر دمي فارغ مباش

گر چه رخنه نيست در عالم پديد                     خيره يوسف وارمي‌بايد دويد

شهيد باقري در اين رابطه يك شاخص را مطرح مي‌كند:

او رشدوتكامل را در صحنه جهاد مي‌جويد و راه شهادت را خلوص و ديگري تلاش و كوشش  مي‌داند[9]

شهيد باقري هر چند براي پيروزي سر از پاي نمي‌شناسد و با تدبير و تلاش مسير دستيابي به آن رادنبال مي‌كند، اما يك تكليف گرا است.

شهيد باقري با همه وجود به صرف پاسخگويي به اعمالي در محضر الهي باور دارد و به همين دليل بخصوص در برابر شهيدان، ‌در برابر خانواده معظم شهدا احساس مسئوليت مي‌كند.

  1. تعهد به هدف

شهيد باقري شخصيتي نستوه وخستگي ناپذيراست و بر اثر آتش عشقي كه در سينه دارد خود را وقف آرمان‌هاي بلند خويش مي‌خواهد.

تعهد را پيگيري بي‌وقفه هدف مي‌گويند و بيانگر ميزان عجين شدن فرد با هر كاري است كه انجام مي‌دهد. افراد جهادي هدفمند بوده و هدف‌هاي آنها نيز متعالي است... اين افراد خود را مسئول رفتارهاي خود مي‌دانند و براين باورند كه مي‌توانند بر حوادثي كه بر زندگي آنان اثر دارد تأثير بگذارند اداراك افراد جهادي از آنجا كه آنان خود را شخصيتي منفعل به شمار نمي‌آورند. آنان را به استفاده از استراتژيهاي فعال براي انطباق باز خوردهاي گوناگون محيطي سوق مي‌دهد. [13]

ب: بعد انديشه ورزي واقدام راهبردي

  1. توانايي تغيير رويكرد و استراتژي‌هاي نبرد

سه عنصر اساسي همه برنامه‌هاي تحول عبارتند از تشخيص[1]، اقدام عملي[2] و مديريت برنامه[3] عنصر تشخيص بيانگر جمع آوري پيوسته اطلاعات در مورد كل سيستم، واحد در فرعي، فرآيندهاي سيستم، فرهنگ و ساير محورها است. برآيند مرحله تشخيص تعيين نقاط قوت، فرصت‌ها و بخش‌هاي مشكل دار حوزه مورد نظر است[16].

يكي از ويژگي‌هاي شهيد باقري قدرت تشخيص او است. تيز هوشي و توانايي‌هاي ذهني به همراه شناخت نسبت به دشمن، رصد كردن تغييرات و روندها، امكان پيش بيني دقيق و سريع شرايط احتمالي آتي و پيشنهاد راهبرد مناسب براي آن شرايط را براي او فراهم مي‌سازد. او قوت‌ها را به خوبي مي‌شناسد و نسبت به ضعف‌ها آگاهي كامل دارد و به تبع آن راه حل ارائه مي‌دهد. به عنوان نمونه مي توان گفت:

اوایل عملیات که بعضی فقط معتقد به جنگ‌های چریکی بودند او می‌گفت:

جنگ‌های چریکی نمی‌تواند ارتش عراق را از پای درآورد بلکه جنگ‌های چریکی باید در کنار جنگ‌های منظم انجام شود.

شايد بتوان مهم‌ترين كار فرماندهان سپاه در ابتداي جنگ و نقش برجسته شهيد باقري را در تغيير رويكرد به جنگ، مباني آن و شيوه‌هاي نبرد دانست.

تغيير جنگ به دفاع مقدس،‌تغيير از تكيه بر تجهيزات به اتكاي به انسان، ‌تغيير از بهره مندي از دانش ترجمه شده به محصول انديشه، ‌تجربه و خلاقيت خودي (با بهره از تجربه مفيد بشري) و تغيير نقطه اتكاي نبرد از معادلات و محاسبات مادي به ايمان، معنويت و امدادهاي الهي.

اين عمليات نشان داد مي‌توان آنچه را كه مستشارهاي مزدور آمريكايي به عنوان آيين نامه‌هاي جنگي و به عنوان دستورالعمل جنگ در دانشكده‌هاي جنگ تدريس مي كردند، نفي كرد و در عوض روحيه ايمان و توكل به خدا را جايگزين آن آيين نامه‌ها نمود چرا كه نيروهاي مسلح و مومن ما هنگامي كه تصميم مي‌گيرند بر دشمن كافر يورش ببرند، توكل به خدا مي‌كنند و با عشق به شهادت به استقبال مرگ مي‌روند كه :" فاذا عزمت فتوكل علي الله "[18]

و مطمئن هستند كه يكي از دو پيروزي ( احدي الحسنين )[19] نصيب آنها خواهد شد.[20]

  1. نبوغ نظامي
  1. مهارت معماري راهبردي
  2. او به عنوان يك استراتژيست صاحب تفكر راهبردي است.

تفكر راهبردي يا به قول "نام هامل"[4] و"پراهالاد"[5] مهارت معماري راهبردي شامل تفكر وعمل است كه در قالب يك مجموعه فرضيه وجايگزين‌هاي عملي بالقوه آنها وهمين طور به چالش كشيدن فرضيه ها وجايگزين‌هاي موجود است كه به طور بالقوه به فرضيه ها وجايگزين‌هاي جديد منجر مي شوند [22]

استراتژي برنامه جامع براي عمل است و الگوي تصميم‌هايي كه در سازمان اخذ مي‌شود و فعاليت او نتايج را شكل مي‌دهد.[23]

تغيير استراتژي براي سازمان‌ها از سخت‌ترين و پيچيده ترين تصميمات است. اين امر مستلزم ارزيابي دقيق از گذشته، ‌شناخت كامل نسبت به شرايط محيطي و توان ريسك كردن است.

استراتژيست‌ها عهده دار سه مسئوليت اصلي هستند:

  1. ايجاد بستري براي تغيير
  2. ايجاد تعهد
  3. ايجاد توازن بين ثبات و نوآوري [24]

شهيد باقري معتقد بود كه مي‌شود به گونه‌اي ديگر جنگيد، نه بايد به خود جرأت داد و بگونه‌اي ديگر جنگيد، بايد بر اساس تكليف جنگيد، حتما راهي وجود دارد؛ بن بست نيست.

او مي‌گويد:

حسن يك استراتژيست تحول گرا و آينده ساز است كه مي خواهد تا با عمل تكليف خويش آرمان خود مبني بر پيروزي بر دشمن را محقق نمايد به همين دليل مصمم به زمينه سازي يك تغيير راهبردي است و مشخص است كه براي تغيير بايد از شكست نهراسيد:‌ بايد جسارت شكستن قالب‌هاي كهنه و از پيش تعيين را داشت.

در واقع مي‌توان گفت انجام يك تغيير راهبردي مستلزم نيروي انساني داراي توان و تمايل فوق‌العاده و شرايط محيطي مناسب است و اين هر دو از بركت وجود انقلاب اسلامي و امام و فضاي جهادي، فراهم بود و به زعم حسن اين يك فرصت طلايي است.

  1. تدبير وآينده بيني(برنامه‌ريزي)

شهيد باقري يكي از ضرورت‌هارا عمل بر اساس تدبير مي‌داند.

امام (ره) فرموده بودند تدبير داشته باشيد و اخلاص، ‹‹آن تدبير›› را ما كار نكرديم![27]

او انديشه ورزي و تلاش فكري قبل از عمل و عمل بر اساس اصول را لازمه تحول و تغيير بر مي‌شمارد و اين هر دو را مقدمه لازم براي جلب عنايت الهي مي‌داند

واقعيت اين است كه از يك طرف سازمان با برنامه‌ريزي مي تواند اثرات ويرانگر تغييرات محيط را خنثي كند.[29] و از طرف ديگر به مدد تفكر و برنامه ريزي مي‌توان آينده را ساخت.

شهيد باقري حتي در زير آتش سنگين دشمن و سخت‌ترين شرايط به آينده مي انديشيد.

قدرت طراحي شهيد باقري نيز به اين امر كمك مي‌كند.

و اين را به مدد ذهن فوق العاده خلاق خويش به منصه ظهور و بروز مي‌رساند.

قدرت پيش بيني او نسبت به حركات واقدامات احتمالي دشمن موجب شگفتي مي‌شود.

سردار رشيد مي‌گويد:

مديران اثربخش واجد مهارت هاي مفهومي قوي هستند مانند توانايي تبيين الگوها، توانايي رساندن معنا با بيان يك مفهوم، الگو يا زمينه و يا با استفاده از استعاره و قياس مناسب، توانايي ارائه راه حل هاي خلاق و بينش جديد نسبت به مشكلات، توانايي استفاده از مفهوم يا الگو جهت تفسير رخداد ها، تحليل وضعيت ها، تميز ميان اطلاعات مربوط و غير مربوط و تشخيص انحرافات از طرح هاي پيش بيني شده. [34]

  1. ريسك پذيري

هدفهاي بزرگ در دل خطرات سهمگين، آساني در درون دشواري ها وبه قول

ناصرخسرو، مهتري در كام شيرنهفته است.

عتاب يار پريچهره عاشقانه بكش               كه يك كرشمه تلافي صدجفا بكند

حسن پذيرش خطر و پرداخت هزينه را براي دستيابي به اهداف مهم گريزناپذير مي‌داند. او اين ريسك پذيري را در موارد مختلف و به تناسب شرايط عمليات و براي دستيابي به اهداف بالاتر لازم مي بيند.

او بن بست نمي شناسد و كاري نيست كه انجام نشدني باشد. از ديدگاه او هميشه راهي وجود دارد. محاسبات عقلي ودقت هاي علمي و تجربي ضروتي انكار ناپذير دارد اما حركت در مسير اراده الهي و مجاهدت و همت است كه راه ها را باز مي كند و گره ها را مي‌گشايد ( الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا )[38]

ج : بعد رفتاري

مي‌توان گفت رفتار و شيوه رهبري رهبران عمدتاً از عقايد و شخصيت آنان سرچشمه مي گيرد و در جهان امروز هيچيك از ابعاد و ويژگي هاي گوناگون شخصيتي مديران به اندازه تمايز رفتارهاي اخلاقي و غير اخلاقي آنان در عرصه مديريت مورد توجه قرار نگرفته است. [40]

اين مبحث را ما در دو بخش رفتار اخلاقي ورفتار سازماني مورد بررسي مختصر قرار مي دهيم

  1. تعبد وتقيدشرعي

بسياري ازفرماندهان دوران دفاع مقدس شهيد باقري را به عنوان نمونه والگوي فضائل اخلاقي وپاسداري از ارزشهاي انقلابي واسلامي مي دانند.

از مهمترين صفات معنوي و اخلاقي ايشان اين بود كه قرآن زياد مي خواند و خيلي التفات به امام زمان (عج) داشت. با درك و توجه خاصي نماز مي خواند، قنوتهايش خيلي طول مي كشيد. كم غذا مي خورد.پر كار بود و كم مي خوابيد.[41]

حسن به حدود شرعي و رعايت دقيق آن تقيد داشت و با عذر تراشي و توجيه و به قول معروف كلاه شرعي مسائل را حل نمي كرد.

  1. نگاه هدفمند به جنگ

اوبه جنگ به عنوان يك ابزار مي نگرد وبهمين خاطر است كه هدف جنگ را دمادم در پيش روي دارد وبه ديگران گوشزد مي كند :

حسن بنا به آموزه هاي همه دشواريها و ناملايمات را زمينه و امكاني براي خود سازي و به تبع آن تقرب به درگاه خداوند تعالي مي داند.

و جنگ امكاني بي بديل براي رشد و تكامل سريع آدمي در ميدان جهاد في سبيل الله است.

مجموعه جنگیدن و توسل و مطالعه و... برای این است که ما به آن انسان و عدلی که اسلام مي‌خواهد نزدیک شویم و برسیم و ما را « ان شاء الله»  به خدا نزدیک کند.[44]

او جنگ را بهترين بستر براي ساخته شدن مي داند و به همين دليل شخصيت خود را در كوره جنگ آبديده مي سازد.

  1. شجاعت و سلحشوری

آنگونه كه امام صادق (ع)مي فرمايد : شجاع جز در ميدان جنگ شناخته نمي شود. [46] وميدان حنگ، عرصه بروزشجاعت وروحيه سلحشوري شهيد باقري  بود.

سردار محسن رضایی در مورد شهید باقری می‌گوید:

شجاعت حسن مثال زدني و كم نظير است اين شجاعت نه بر مبناي جهل و خيرگي وبلكه بر اساس آگاهي به قدرت خداوند متعال و تسليم در برابر آنچه رضاي اوست و اعتقاد به آخرت و عشق به شهادت است.

گوئي در برابر دشمن به سفارش اميرمومنان  (ع) عمل مي كند كه :"اعرالله جمجمتك"[47]

اواز مرگ نمي هراسد واين را در زير حجم سنگين آتش دشمن نشان مي دهد وحتي راه تعالي خويش را در مرگ سرخ مي بيند.

چون مرگ رسد چرا هراسم                             آن راه به توست مي شناسم

 اين مي خواست من را بكشد ؟ من را زير توپ و در خط اول برده، اينها چطور مي روند ؟ [50]

  1. جاذبه فردي

رهبري را برخي از صاحب نظران مساوي با نفوذ مي دانند واگر اين تعريف را بپذيريم بايد بگوئيم كه  شهيد باقري يك رهبر تمام عيار است.

چهره معصومانه، عزم جزم، صداقت، تواضع وفروتني، روحيه معنوي، هوش سرشار وآگاهي او نه تنها چشمها، بلكه دلها را به سوي وي مي كشاند.

زبان گويا و رساي او كه استدلال، صلابت و لطافت را توأمان داشت ؛ افراد را به شدت تحت تأثير قرار مي داد.

تاثيرگذاري او برافراد درحدي است كه يك تنه مي تواند حتي در روح هاي بزرگ تلاطم ايجاد كند و انگيزه هاي مقدس  رادر دل آنان شعله ور سازد.

محبت او به ديگران راهي براي نفوذ در قلبها بود.

سردار سليماني مي گويد:

تاكتيك هاي نفوذ را ترغيب منطقي، در خواست هاي الهام بخش، جلب محبت، جاذبه هاي شخصي، بده بستان، تاكتيك هاي اتلافي، تاكتيك هاي مشروعيت دهنده، فشار و درخواست هاي عاطفي دانسته اند [54].

اما نفوذ او در قلبها از جنس ديگري بود.

 شايد چون رابطه خود را با خدااصلاح كرده بود و يا چون پاك، ساده زيست، دل بريده از زخارف دنيا و متقي بود و يا چون مجاهدي في سبيل الله و عاشق بندگان خدابود و يا چون رفتار مبتني بر اخلاق داشت و يا همه اينها.وچون اورا به پاكي نفس مي شناختند فرمانش را با طيب خاطر اجرا مي كردند. 

او محبت متقابل و به تبع آن برادري و اخوت را در پرتو عنايت الهي و موجب افزايش آمادگي رزمي مي داند.

و درعين حال جديت، نظم و احساس مسئوليت او مثال زدني بود.

  1. اعتماد به نفس

اعتماد به نفس عجيبي داشت [58].

منشأاعتماد به نفس رامي توان  اطمينان به خداوند، باور خود،داشتن  آگاهي واطلاعات واستحكام وقوت شخصيت فرد دانست.

 روح اميد را در ديگران مي دميد و باور عميق خود مبني بر حتميت پيروزي رزمندگان اسلام را بيان مي داشت.

او به مدد ايمان، دلي آرام و سينه اي به وسعت دريا داشت. موج هاي سهمگين حوادث حتي اندكي او را آشفته نمي كرد.

با بررسي مطالعات متعددي كه در مورد رفتار رهبري شده است دو نوع رفتار شناسائي شد، رفتار آمرانه مبتني بر وظيفه و رفتار مبتني بر روابط انساني در اين مطالعات فرض بر اين بود كه انتخاب هر سبك توسط رهبر به چگونگي طرز تفكر و مفروضات وي درباره منشا قدرت رهبري و طبيعت و فطرت انسان ها بستگي دارد.[59]

اگر براساس اين دسته بندي بخواهيم سبك رفتار ورهبري شهيد باقري را بررسي كنيم رفتار او مبتني بر روابط انساني است، اما با توجه به اعتقادات ديني حسن، اين روابط در پرتو رابطه فردباخدا ودرچارچوب نظام ارزشي شكل مي گيرد وبرهمين اساس است كه انجام وظيفه وحتي درمواردي رفتار آمرانه مبتني بر وظيفه خود يك ارزش مي شود.

برخي از رفتارهاي مديريتي وي را مي توان چنين برشماري كرد:

  1. پيشقدمي

يكي از وي‍ژگي هاي بارز شهيد باقري پيشقدمي او در پذيرش خطرات وبرداشتن نخستين گام در ميدان دشواري ها بود.پيشقدمي به آگاهي ميداني، درد شناسي، انگيزش رزمندگان، امكان فرماندهي كارامد واستحكام رابطه فرماندهي وفرمانبري مي انجامد.به همين دليل نظرات او صائب بود،به نقاط ضعف وقوت خودي ودشمن مسلط بود، در سخت ترين شرايط حتي بسيجيان دلاور با مشاهده حضور او وبانگاه به استقامت تؤام با متانت او جان دوباره اي مي گرفتند.  

  1. مديريت اقناعي

شهيد باقري هم به دليل اعتقاد خويش وهم فرهنگ رزمندگان تحت امر خويش، به نظرات و آراء آنان ارج مي نهد. رزمنده سپاه اسلام صاحب تفكر است، ازروي بصيرت مي جنگد، به اطاعت كوركورانه باور ندارد، بايد پاسخ سوالات خود را بيابد.واين راهي مناسب براي بهينه شدن تصميمات فرماندهان و بهترين فضا براي رشد خلاقيت افراد است.

ومشخص است كه براي انجام اين مهم مي بايستي فضاي مناسب براي  نقد ونقد پذيري فراهم شود.

  1. مشاركت دادن افراد

او راه رشد افراد را، چند بعدي شدن آنان و در نتيجه امكان عمل يكپارچه و سيستمي در سطح يگان و نيز پذيرش تصميمات را مستلزم گردش اطلاعات در درون سيستم ومشاركت واقعي افراد مي داند.

ودر واقع مشاركت شكل موثري از توانمند سازي است.[64]

جلب مشاركت افراد براي آزاد سازي استعداد و توانش انسانها در سازمان است كه با استفاده از مفاهيمي چون ديدگاههاي مشترك آينده و مجذوب كردن افراد حاصل مي شود. [65] و احساس غرور و اعتماد به نفس، احترام به خويشتن و مسئوليت پذيري را در آنان برمي انگيزد.

در اسلام كسب مشورت از افراد ( وشاورهم في الامر[66]) و توجيه آنان و كمك به آنها در جهت عمل بر اساس علم و عقل  به جاي اطاعت كوركورانه و جاهلانه به شدت مورد تأكيد قرار گرفته است.

د : عملكردهاي ويژه

  1. سازماندهي اطلاعات جنگ

روزهاي نخست كار تجميع اطلاعات، تقاطع آنها با يكديگر، مشخص كردن خلأهاي اطلاعاتي و ابهامات موجود در جمع آوري را، خود شخصا مشخص و پيگيري مي كرد.

خبرها را از هر كسي كه خبري را نقل مي كرد، دشمن را ديده بود، از مقدورات، استحكامات و تجهيزات ارتش بعثي خبري داشت با دقت مي شنيد يادداشت بر مي داشت، به وسواس جزئيات را مي پرسيد و سپس وضعيت دشمن را روي كالك پياده مي كرد. براي اطمينان از برخي گزارشات، گاهي خود شخصا در منطقه حضور پيدا مي كرد و يا افرادي را مي فرستاد.

شهيد باقري با توجه به همين مجموعه فعاليت ها بزودي قادر بود كه روي نقشه وضعيت خودي و دشمن را به نحوي ترسيم كرده و با تسلطي كه بر محيط پيدا مي كرد مي توانست بهترين راهنمايي را براي گروههاي مختلف رزمندگان و راه كار مناسب براي عمليات را پيشنهاد نمايد.

براي اولين بار ايشان بود كه كنار مباحثي همچون : آرايش دشمن، زمين و جو، مباحث جديد اطلاعاتي مثل شناسايي فرماندهان مقابل را مطرح كرد، يعني وقتي ما حمله مي كرديم به يك نقطه و از يك لشگر اطلاع مي دادند. كه ارتش عراق دارد پاتك مي كند و فشار زياد است، ما مي دانستيم فرمانده مقابل كي هست، كجا متولد شده، روحياتش چگونه است و... اينها مديون بنيان گذاري شهيد باقري بود كه با ابتكارات خود كه چنين چيزي را تهيه كرد و وقتي جنگ صورت مي گرفت، ما يك برداشت خيلي روشني از طرف مقابل داشتيم.

  1. فرماندهي

برجستگي شهید حسن باقری در مقوله  اطلاعات وعملیات باعث شده است تا در مورد فرماندهی ايشان کمتر سخن به ميان آيد اما بي ترديد اگر بگوئيم اهميت و ارزشمندي اين امر بيشتر از توان اطلاعاتي ايشان است  سخني به گزافه نگفته ايم.

در مورد نقش فرماندهي كاراواثربخش وويژگي هاي آن وروش‌هاي هدايت ورهبري نظرات متعددومتنوعي ابراز شده است.

مي‌توان گفت فرماندهی ترکیبی از مدیریت ورهبری است که در صحنه جنگ –که تفاوتهای اساسی با سازمان‌های اداری واقتصادی دارد – مجموعه ای از نقشها را برای بکارگیری کارا واثربخش منابع در جهت دستیابی به اهداف نظامي‌وسیاسی ایفا مي‌کند. مقوله فرماندهی توسط صاحبنظران  از دو منظر مورد بحث وبررسی قرار گرفته است، بسیاری از محققین بررسی ویژگی های فرمانده به عنوان یک شخص وشخصیت که در رأس سازمان نظامي‌قرار گرفته است  را وجهه همت خود قرار داده وبا برشماری فهرستی از ویژگی‌های موجود درمیان فرماندهان بزرگ ومشهور نظامي‌راهی را برای شناخت فرماندهان معرفی کردند و برخی دیگر با بررسی رفتار ونوع عمل فرماندهان تلاش کرده اند تا نحوه فرماندهی موفق را تبیین کنند [71].

پيامبر اكرم (ص) فرمانده مورد نظر خويش را بهترين فردي كه داراي چشم تيز بين و هشيار و بينايي نسبت به جنگ باشد.[72] مي دانستند

مقام معظم رهبري در مورد فرماندهي در جنگ مي‌فرمايند :

فرماندهى يك امر صرفاً شخصى نيست و نمى‌تواند باشد. در مجموعه‌ى يك سازمان، فرماندهى و سازمان، با يكديگر ارتباط مستحكم دارند. فرماندهى بر عده‌هاى افراد سازمان‌يافته‌ى نظامى، با فرماندهىِ طبيعى بر يك مجموعه توده‌ى انسان بى‌نظم و بى‌سازمان، تفاوت مى‌كند. در مجموعه‌هاى نظامى، آن چيزى كه فرماندهى را به معناى واقعى كارآمد مى‌كند، سازماندهى درست و مستحكم و روان و كامل و زنده و پوياست. اين دو، وقتى با هم همراه شد، آنگاه ما سازماندهى زنده و فعال و روان و دور از زوايد، با يك فرماندهى قوى و كارآمد خواهيم داشت. آن وقت، آن مجموعه، مجموعه‌اى خواهد بود كه قطعاً كارايى خواهد داشت و كارآمد خواهد بود.[73]

فرماندهى بايد جوهرى از رهبرى در خودش داشته باشد و بدون آن، فرماندهى نيست. فرماندهى، فقط فرمان دادن نيست كه بكن يا نكن. فرماندهى، يك امر معنوى، يك نوع رهبرى، يك نوع اداره‌ى همه‌ جانبه و يك چيز متكى به ذهن و احساس و عمل و جسم و روح و با سازماندهى و شكل سازمانىِ صحيح است ؛ همان چيزى است كه در نيروهاى مسلح، موجب كارايى كامل مى‌شود. آن وقت، ابزارها به كار مى‌افتد. اگر ابزارها كهنه است، نو مى‌شود و اگر نو است، نگهدارى مى‌شود. ابزارها به وجود مى‌آيد و ساخته مى‌شود. بدون اين فرماندهى و اين سازماندهى، ابزارهاى نو هم از كار مى‌افتد و به درد نمى‌خورد، ابزارهاى كهنه هم زود از رده خارج مى‌شود.[74]

« مطالعه تاریخ و بررسی جنگ ها و صحنه های نبرد کشورها نشان مي‌دهد فرماندهانی که از روحیه، دانش، استعداد و نبوغ ذاتی برخوردار بوده اند، توانسته اند با شناخت و درک صحیح و دقیق از صحنه نبرد و وضعیت دشمن، تصمیمات درست و به موقع را در سطوح استراتژیک و تاکتیک اتخاذ کنند و با کسب موفقیت و پیروزی، فراز پر افتخاری را برای ملت خود در تاریخ ثبت نمایند[75]

سون تزو اگرچه، فرماندهی را به عنوان يكي از پنج عامل بنیادی جنگ مي داند[76] اما در عين حال معتقداست كه فرمانده از ارتش یک کل همگون و هماهنگ مي‌سازد[77] (

قبل از هر چیز صفاتی برای یک فرمانده ضرورت دارد که عبارتند از روشن بینی و هنر برقراری هماهنگی در متن ارتش و داشتن یک استراتژی اندیشیدن همراه با طرح و نقشه دورنگر و توجه به فصول ونیز استعداد دریافت عوامل انسانی، زیرا ژنرالی که قادر به ارزیابی امکانات خود نیست و یا از پیش بینی و درک و چالاکی و انعطاف ناتوان است، هنگامي‌که فرصت حمله پیش مي‌آید با گام های لرزان و مردد پیش مي‌رود و دیدگانش با اضطراب به چپ و راست مي‌چرخد و قادر به تهیه طرح و نقشه نخواهد بود اگر ساده دل و زود باور باشد به گزارشهای غیر موفق اطمینان مي‌کند و گاه این و گاه آن گزارش را باور مي‌نماید[78]

با بررسي 163 مطالعه كه در سال هاي 1949 تا 1970 انجام شده ويژگي هاي رهبران موفق را قابليت سازگاري با وضعيت هاي مختلف، هشياري نسبت به محيط اجتماعي، داشتن آرزو هاي بلند و توفيق طلبي، جسارت، داراي روحيه همكاري، داراي روحيه تصميم گيري، قابل اتكا، داراي تمايل به تحت تاثير قرار دادن ديگران، پر انرژي، پايداري و سمج، داراي اعتماد به نفس، داراي تحمل فشار ها و متمايل به پذيرش بي‌قيد و شرط مسئوليت، بي‌شماري كرده‌اند.[79]

مقام معظم رهبري در يك نگاه، خصوصيات لازم براى فرمانده اثربخش وكاراي سپاه اسلام را چنين برشماري كرده اند :

وما همه اين خصوصيات را در وجود شهيد باقري مي بينيم.

شهيد باقري تصميم گرفت شخصاً به همراه تعدادي از عناصر اطلاعات و عمليات براي شناسايي حركت كند.

. وضعيت آن منطقه را تشريح كرد كه اگر چنانچه اين ارتفاع دست عراقي‌ها بماند و فردا آفتاب بزند در طول روز تمام اين خطوط ما را از بين خواهند برد. ما با تلفات بسيار زياد، مجبور به تخليه اين جبهه هستيم و تمام تلاش‌هاي عمليات طريق القدس از بين خواهد رفت.

لذا ايشان در ظرف يكي دو ساعتي كه تا غروب مانده بود تصميم گرفت كه شخصاً به عنوان فرمانده گردان وارد عمل شود. در آن مراحل يعني در آن زمان ايشان حداقل به عنوان فرمانده لشكر عمليات مي‌كرد، يعني در عمليات‌ بيش از پانزده گردان، يا بيش‌تر تحت امر ايشان وارد عمل مي‌شدند. با آن وضعيت جسمي كه ايشان داشت اين تصميم بسيار حياتي بود. اما ايشان مصرانه بر حرفش ايستاد و چهار گردان را در آن دو ساعت سازماندهي كرد و خود فرماندهي گرداني را كه تصرف سخت‌ترين منطقه را بر عهده داشت به دست گرفت. ساعت 9 شب حركت كردند. در عمليات آن شب بيش از 400 نفر از دشمن كشته و اسير شدند و تقريباً براي حدود يك هفته مشكل ما در چزابه با اين عمليات حل شد.

  1. پرورش كادر

موفقيت سازمان ها از بركت وجود سرمايه انساني آنها است و مانايي و پويايي سازمان ها نيزدر گرو همين عامل بي بديل است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مي بايست توان فوق‌العاده نهفته در وجود خويش را به فعليت برساند، حماسه سازي خود را در جبهه اي مقابله با ارتش بعثي تداوم بخشد و پايه هاي نقش آفريني خود را در آينده انقلاب بسازد و مستحكم نمايد. از همين رو در سازماني همانند سپاه كه انسان محور است، پرورش كادر از مسائل حياتي است و اين امر در ابتداي شكل گيري سازمان رزم سپاه از اهميت وصف ناپذيري برخوردار بود.

خيال عظيم بسيجيان عاشق و صاحب انگيزه داراي استعداد فوق العاده و ميدان ابتلا، آموزش، سازندگي و رشدجبهه هاي جنگ، زمينه را براي بروز جوهره افراد و امكان گزينش، انتصاب و تربيت فرماندهان برجسته فراهم كرده بود. ديده اي گوهر شناس مي‌خواست و دست هنرمندي كه پيدايش الماس درخشنده اي را ميسر سازد

و شهيد حسن باقري ديدگاني و دستاني چنين داشت.

اوبراي نيل به اين مهم بينش وبصيرتي فوق‌العاده داشت، جستجوگر استعدادها بودر نتيجه يابنده آنها بود. در نقش يك مربي وحتي يك دوست آموزش ورشد آنها بر عهده مي‌گرفت. از طريق مديريت عملكرد وبازخور هوشمندانه آنها را به سمت وسوي موفقيت سوق مي داد و در همه حال با روش ومنش خود به عنوان يك الگو، معلمي دلسوز براي آنان بود.

1/3-شناسائي ونشان گذاري

2/3-مربيگري وآموزش

یکی از فعالیت‌های بسیار مهم ایشان که در کنار جمع آوری اطلاعات و حتی فرماندهی قرار گاه نصر و سایر مسؤولیت‌ها داشتند، تربیت نیرو و کادر سازی بود که معتقد بود که باید اشخاص زیر دست رشد پیدا کنند و مسؤولیت‌ها را به آنان منتقل کرد. با دقت و حوصلة زیادی که داشت به برادران تازه وارد آموزش لازم و توجیهی که باید شوند و آگاهی و اطلاع لازمي‌که باید داشته باشند، می‌داد و سپس کار را به آن‌ها وا می‌گذاشت و بر این امر، نظارت و پی‌گیری می‌کرد. بعد از گذشت هر ماه میزان رشد و کارآیی فرد تازه وارد را بررسی می‌کرد و آنچه لازم بود تذکر می‌داد. او بارها در جلسات می‌گفت که ما مثل ارتش عراق نیستیم که یک نیرویی را بدون این که از منطقه شناسایی داشته باشد به جلو بفرستیم

3/3-مديريت عملكرد

3/3-الگوي عملي

دعوت از طريق عمل، تطبيق عمل وگفتار با يكديگر و هر دو با نظام ارزشي نقش يك مربي را از آموختن صرف و بيان مجموعه اي از دانش بي جان و محصور در قالب الفاظ، به الگو واسوه اي براي عمل  ارتقاء مي‌دهد

شهيد باقري عالم وعامل است، به آنچه مي گويد باور دارد وبه آنچه باور دارد عمل مي‌كند 

  1. سازماندهي

. همانگونه كه "آرتورفريل"[6] مي‌گويد جنگ سازمان يافته را در قالب كلمه آرايش مي‌توان خلاصه كرد. وقتي سربازان در ميدان جنگ آرايش پيدا كردند و به جاي فعاليت در قالب تعدادي قهرمان بدون فرمانده در چارچوب يك گروه و تحت امر يك فرمانده يا سردسته قرار گرفتند آن وقت بود كه از مرز ( يا افق نظامي ) جنگ‌هاي بدوي عبور كرده، پاي در عرصه جنگ هاي حقيقي يا سازمان يافته گذاشتند. [84]

تاريخ جنگ، و تجربه بشر در طي قرن‌ها،اهميت و ارزش سازمان و سازماندهي درجنگ را به اثبات رسانده است به گونه اي كه برخي از صاحبنظران آن را به عنوان عامي بنيادين وغيرقابل جايگزين در جنگ بشمار مي آورند.

كار بزرگ ديگر شهيد باقري ساماندهي وسپس سازماندهي به توان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است. او ضرورت جنگ در قالب يك سازمان مناسب و يك سازماندهي اثربخش را بخوبي مي‌داند و به همين دليل از همان روزهاي اول به دنبال سامان بخشي به تلاش‌هاي پراكنده، منسجم كردن آنها در قالب تشكيلات منظم، تقسيم كار بين آنها وبرقراركردن ارتباط اطلاعاتي وسپس فرماندهي براين مجموعه هايي است كه بنا به وظيفه شرعي وانقلابي خويش اما به صورت خودجوش وپراكنده ودر برخي موارد خنثي كننده مجاهدت‌هاي يكديگربا دشمن بعثي در حال نبرد هستند. 

در واقع وي به صورت اساسي در پايه گذاري و بنيان گذاري بخشي از ساختارهاي جنگ نقش داشت [86].

سه كار مهم او در سازمان سپاه را مي‌توان به شرح زير دانست:

تشكيل واحد اطلاعات عمليات

تشكيل توپخانه

تشكيل گردانها و تيپ هاي نيروي زميني [87]  

سردار غلامپور:

تعداد نفرات هر تیپ، گردان، گروهان و دسته رانوشت.با توپ و تانک غنیمتی هم گردان زرهی درست کرد. ده دوازده تا گردان، شد بیست تا تیپ. مي‌گفت «برای  تازه واردهای جنگ هم جزوه‌ی آموزشی مي‌خواهیم. نیروها باید تشکیلاتی فکر کنند. بسیجی هایی که بر مي‌گردند شهر باید گروهان و گردان هر مسجد رادرست کنند اعزام مجدد ها هم باید برگردند به یگان های خودشان، مثل مسافری که بر مي‌گردد به خانه ش. این طوری سازمان رزم درست و حسابی داریم.»

سرداررشيد":

(سی چهل درصد نیروهای تیپ شهید شده بودند؛ بقیه هم مي‌خواستند برگردند.  این جوری همه باید عوض مي‌شدند؛ چه ستاد، چه طرح و برنامه و چه مهندسی. ):

**********

برادری لاغر‌اندام، بدون محاسن و لبهایی که حکایت از تشنگی داشت، با قیافه‌ای خاص و مصمم، از ماشین پیاده شد و افتاده و بی‌آلایش و مصداق «ولا تمش فی‌الارض مرحاً» به طرف اتاقی رفت که محل کار او در عقبه خطوط نبرد بود. بدون اینکه متوجه شود سایه به سایة او در اتاق رفتم و چند بار با خود زمزمه کردم: «الله اکبر! امام با این بچه‌های قد و نیم‌قد می‌خواهد دشمن را خرد کند.[89]»

وبراستي امام خميني (قدس الله نفسه الزكيه ) چنين كرد.

وباهمين حماسه ها بود كه فرمود :

شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب مي‌توان اسلام را فاتح جهان نمود.

شهيد حسن باقري  از مصاديق برجسته وبارز فتح الفتوح امام بود.

در صدر اسلام، فتح‌الفتوح، يك حادثه‌ى نظامى بود... امام ما فرمود فتح‌الفتوح انقلاب اسلامى، نه يك حادثه‌ى نظامى كه يك حادثه‌ى انسانى است؛ يعنى پيدايش اين جوانان، خلق اين انسانهاى نورانى، بيرون آمدن فرشتگان از دنيايى كه جز اهريمن در مناطق مختلف جوانانه‌ى آن به چشم نمى‌خورد و نمى‌خورَد.[90]

[1] Diagnosis

[2] Action

[3] Program Management

[4] hamel

[5] perhalad

[6] Arthur   Ferrill

[1] بلاغ، ج 2، ص 159

[2] قران كريم

[3] بیانات شهید حسن باقری »

[4]  بیانات شهید حسن باقری »

[5] ( نهج البلاغه، ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدي، ص 29)

[6]  بیانات شهید حسن باقری »

[7]  بیانات شهید حسن باقری

[8]  بیانات شهید حسن باقری »

[9] - مجموعه، سردارناصري، ج2، ص63

 [10] بیانات شهید حسن باقری »

 [11] بیانات شهید حسن باقری »

[12]  بیانات شهید حسن باقری »

[13] - رضائيان، علي، رفتار اخلاقي : تبلور وجدان كاري و انضباط اجتماعي

[14] - مجموعه، سرداردرخشان، ج2، ص71

[15] - مجموعه، سردار سليماني، ج1، ص 88

[16] فرنچ، وندال، ارج بل، سسيل، مديريت تحول در سازمان، ترجمه سيد مهدي الواني، حسن دانائي فرد، انتشارات صفا، 1380، ص 94

[17] قرآن كريم

[18] قرآن كريم

[19] قرآن كريم

[20]  بیانات شهید حسن باقری »

[21] نقش و جایگاه شهید باقری در طرح‌ریزی استراتژی نظامي‌و فرماندهی جنگ ، سردار رحیم صفوی.

[22] لارنس، اتون، تفكر راهبردي، ترجمه نيكنام ريال، منظر، سايت سازمان مديريت صنعتي

[23] رضائيان، علي، مباني سازمان و مديريت، سمت، 1380، ص 239

[24] - ديويد، مديريت استراتژيك، ص 31

[25]  بیانات شهید حسن باقری »

[26]  بیانات شهید حسن باقری »

[27]  بیانات شهید حسن باقری »

[28] قرآن كريم

[29] دفت، ريچاردل، تئوري و طراحي سازمان، ترجمه علي پارسائيان و سيد محمد اعرابي، دفتر پژوهشهاي فرهنگي، ص 170

[30] مجموعه، سردارشهيد، ج1، ص45

[31] مجموعه، سرداردرخشان، ج2، ص77

[32] مجموعه، محمود احمد پور، ج2، ص 163

[33] مجموعه، محمود احمد پور، ج2، ص 164

[34] يوكل، ص 365

[35] مجموعه، محمود احمد پور، ج2، ص 165

[36] مجموعه، سردارنصر، ج1، ص51

[37] مجموعه، يحيي حلمي زاده ، ج2، ص101

[38] قرآن كريم

[39]  بیانات شهید حسن باقری

[40] رابينز، استفن، مديريت

[41] مجموعه، محمود احمد پور، ج2، ص 163

[42] مجموعه، سردارمحمد باقري، ج1، ص64

 [43] بیانات شهید حسن باقری »

 [44] بیانات شهید حسن باقری »

 [45] بیانات شهید حسن باقری »

[46] بحارالانوار، ج 78، ص 229

[47] نهج البلاغه، نامه به محمدابن حنفيه

[48]  بیانات شهید حسن باقری »

[49]  بیانات شهید حسن باقری »

[50] مجموعه، حاج علي افشاري، ج2، ص97

[51] مجموعه، سرداردرخشان، ج2، ص71

[52] مجموعه، مهدي صابوني ، ج2، ص109

[53] مجموعه، سردار سليماني، ج1، ص 79

[54] يوكل، گري، مديريت و رهبري در سازمان ها، ترجمه ازگل، محمد، انتشارات دانشگاه امام حسين (ع)، 1382، ص 313

[55] مجموعه، سرداردرخشان، ج2، ص74

[56] مجموعه، محمود احمد پور، ج2، ص 163

[57] مجموعه، محمود گلزاري، ج2، ص132

[58] مجموعه، سردارناصري، ج2، ص62

[59] رضائيان، ص 426

[60] سايت جامع دفاع مقدس - مروري بر دست‌نوشته‌هاي شهيد حسن باقري

[61]  بیانات شهید حسن باقری »

[62] نقش و جایگاه شهید باقری در طرح‌ریزی استراتژی نظامي‌و فرماندهی جنگ ، سردار رحیم صفوی.

[63]  بیانات شهید حسن باقری »

[64] فرنچ، وندال، ارج بل، سسيل، مديريت تحول در سازمان، ترجمه سيد مهدي الواني، حسن دانائي فرد، انتشارات صفا، 1380، ص 76

[65] ( ص 427 رويكرد تجربي )

[66] قران كريم

[67]  بیانات شهید حسن باقری »

[68]  بیانات شهید حسن باقری »

[69]  بیانات شهید حسن باقری »

[70] مجموعه، سردارشهيد، ج1، ص42

[71] ظريف منش، مديريت دفاع مقدس در جنگ با يك قدرت ناهمتراز 

[72] (سيوطي، تاريخ خلفا، ص 99)

[73] بيانات در ديدار با فرماندهان عالى‌رتبه‌ى نيروهاى نظامى و انتظامى، و اعطاى آيين‌نامه‌ى انضباطى نيروهاى مسلح به رئيس ستاد فرماندهى كل قوا، 22/10/1369

[74] بيانات در ديدار با فرماندهان عالى‌رتبه‌ى نيروهاى نظامى و انتظامى، و اعطاى آيين‌نامه‌ى انضباطى نيروهاى مسلح به رئيس ستاد فرماندهى كل قوا، 22/10/1369

[75] جزوه فرماندهی و ستاد از انتشارات دافوس

[76] هنر جنگ، 30

[77] همان،ص 89

[78] هنر جنگ ص 65

[79] يوكل، ص 358

[80] بيانات در ديدار با فرماندهان عالى‌رتبه‌ى نيروهاى نظامى و انتظامى، و اعطاى آيين‌نامه‌ى انضباطى نيروهاى مسلح به رئيس ستاد فرماندهى كل قوا، 22/10/1369

[81] مجموعه، سردارنصر، ج2، ص54

[82] مجموعه، سردارقاسم سليماني، ج1، ص72

[83] مجموعه، سردارشهيد، ج1، ص 41

[84] گری،1381،241

[85] نقش و جایگاه شهید باقری در طرح‌ریزی استراتژی نظامي‌و فرماندهی جنگ ، سردار رحیم صفوی.

[86] مجموعه، سردارشهيد، ج1، ص43

[87] مجموعه، محمود احمد پور، ج2، ص 167

[88] نقش و جایگاه شهید باقری در طرح‌ریزی استراتژی نظامي‌و فرماندهی جنگ ، سردار رحیم صفوی.

[89] خاطراتي دربارة سردار شهيد باقري از سردار بني‌لوحي

[90] مقام معظم رهبري،بيانات در مراسم صبحگاه لشكر سيدالشهداء(ع)، 26/07/1377

لینک کوتاه :
کد خبر : 1433