تاريخ نظامي: كاركردها و ضرورتها
دكتر بهادر امينيان
تاريخ نظامي هر ملت، بخش مهمي از هويت آن را تشكيل ميدهد. بسياري از ملتها فرآيند شكلگيري و تكامل خود را مديون حوادث تلخ و شيرين در گذشتههاي دور و نزديك خود هستند؛ وقايعي كه همانند نقاط عطف تعيين كننده، سرنوشت آنها را رقم زده و هميشه در خاطره تاريخي آنها زنده است و در شكلگيري رفتار و فرهنگ آنها حضور مستمر و فعالي دارد. جنگهاي دور و نزديك تاريخ يك ملت، مهمترين و مؤثرترين وقايع تأثيرگذار بر فرهنگ و سنن آن ملت ميباشند. هستند كه به دليل تأثيرات درد و رنج همراه با اين وقايع ـ همانند شكوه و افتخار باقي مانده از آنها ـ نقش غيرقابل انكاري در شكلدهي به خصوصيتها و ويژگيهاي روحي ـ رواني ملتها دارند. در ادبيات علمي امروز نقش جنگ و خاطرات به جاي مانده از آن، در فرآيند ملتسازي غيرقابل انكار ميباشد. مسأله بسيار مهمي كه در اين چارچوب اهميت روزافزوني دارد و شايد در مواردي به اندازه خود جنگ موثر ميباشد، شيوه روايت آن واقعه ميباشد.
در واقع روايت مورد پذيرش در سطح جامعه است كه تأثيرات آن واقعه را تعيين ميكند. اين مسئله تا حدي اهميت دارد كه به تدريج ابعاد مختلف خود واقعه، تحت تأثير روايتهاي مختلف قرار ميگيرد و شيوه بيان آن واقعه و روايت مورد پذيرش آن، سايه خود را بر اصل آن واقعه ميگستراند. اين روايت اگر صحيح و دقيق صورت پذيرد ميتواند قضاوت همگان را منطبق بر واقع شكل دهد. خاطرات جمعي به مدد روايتگري از مرز زمان و مكان درميگذرند و با ايجاد چارچوبهاي اجتماعي و فرهنگي، هويتهاي فردي را به هويت جمعي تبديل ميكند.(1) بر مبناي اين تفسير از هويت، ادبيات و روايتي كه از طريق آن به آحاد يك ملت منتقل ميگردد، نقش اصلي و تعيين كنندهاي مييابد. همچنين ذكر شده است كه "هويت علاوه بر خودآگاهي نيازمند تداوميابي است. چنانكه مفهوم ملت، گواه روشني از ضرورت پاسخگويي به اين نياز است. سرانجام تحقق هويت در گرو احساس اتصال كردن جزء با كل است. روايت اين نيازها براي هويت را ترسيم و تأمين ميكند."(2)
مسأله فوق اهميت تاريخ و روايت تاريخي را مشخص ميكند. در بحث روايت جنگ، تاريخ جنگ و تاريخ نظامي نقش اصلي را بر عهده دارند. علاوه بر اهميت تأثيرگذار روايت، بايد ابعاد ديگر فلسفه و تاريخ نظامي را نيز در نظر گرفت. تحليل و درك وقايع دور و نزديك براي هر ملت نقش تعيينكنندهاي دارد و از اين رهگذر است كه ميتوان ضعفها و قوتها، فرصتها و آسيبپذيريها را دريافت و به ترميم و بهرهگيري از آنها همت گماشت، روند عمومي جامعه را دريافت، مسائل متغير را تشخيص داد و عوامل متداوم در جامعه را تعيين كرد. پيوستگي مسائل و تأثيرگذاري آنها تا حدي است كه نميتوان مسائل
را مجرد و بدون تأمل در سوابق، ريشهها، گذشته و روند آنها درك و تحليل كرد.
در سرنوشت و وضعيت يك ملت ـ به ويژه در مباحثي مانند روحيه، خواست و ويژگيها و خصوصيات آن ملت ـ وقايع تاريخي به ويژه وقايع نزديك و بزرگ نقش تعيينكنندهاي ايفا ميكنند و تاريخ همانند يك آزمايشگاه بزرگ صحنه اثبات ديدگاهها و نظريهها عمل ميكند. اغلب دانشمندان نامدار نيز به تحليل مسائل تاريخي اهميت فوقالعادهاي داده و در مواردي نيز از آن آغاز كردهاند.(3)
بدون ارائه يك توصيف صحيح از وقايع رخ داده و روند آن نميتوان انتظار ارائه تحليل صحيح و پيشبيني وقايع آينده را داشت. اين بحث تا حد زيادي اهميت فلسفه و تاريخ نظامي را روشن ميسازد.
كلاوزويتس كه به عنوان بزرگترين فيلسوف و انديشمند عرصه جنگ و استراتژي معروف است ميگويد: «تنها مطالعه تاريخ نظامي است كه ميتواند به افرادي كه تجربه مستقيمي از جنگ ندارند، تصوير روشني از ويژگيهاي عملكرد اين ماشين بزرگ و برخوردهاي آن بدهد.» سرلشكر فولر ـ كه به معتبرترين انديشمند جنگ و استراتژي تا پيش از جنگ جهاني دوم، به ويژه جنگ تانك معروف است ـ نيز در همين رابطه ميگويد: «تاريخ است كه به ما ياد ميدهد كه چگونه درباره آينده فكر كنيم.»(4)
با توجه به كار ويژههاي تعيين كننده تاريخ و تاريخ نظامي، اين مسأله در كشورهاي مختلف مورد توجه و دقت قرار گرفته است و توسعه و بهرهبرداري از آن به طور سامان يافتهاي پيگيري ميشود. آمار و ارقام بيانگر ميزان پرداختن جوامع مختلف به اين مسائل است. كشور ما نيز به دليل ويژگيهاي ژئوپليتيك و فرهنگي خود در موقعيتي قرار دارد كه جنگ و درگيري، بخش اعظم تاريخ آن را تشكيل ميدهد. به دليل ضرورت پيگيري مستقل مسائل ملي و عدم امكان بهرهبرداري مستقيم از تجربهها و درسهاي ساير كشورها، استفاده از تجارب مستقيم تاريخي و درسآموزي دست اول از آنها در اولويت جدي جامعه قرار دارد.
عليرغم اين اولويت و ضرورت پرداختن به تاريخ نظامي ايران ـ به ويژه افتخارات بزرگي همانند دوران جنگ تحميلي ـ و تأثيري كه پرداختن صحيح و اصولي به اين مسأله در شكلدهي به مؤلفههاي مثبت هويت ملي و ويژگيهاي جامعه به دنبال دارد، مشاهده ميكنيم كه كوتاهيهاي بسياري در اين مورد انجام شده است بررسي تطبيقي حجم وقايع و اسطورهها و افتخارات ايجاد شده و نحوه و نوع پرداختن، پاس داشت و انتقال فرهنگ جنگ تحميلي در ايران با نمونههاي موفق در ساير كشورها بيانگر كاستي و كمبودهاي جدي در اين زمينه در كشور ما ميباشد. به طور كلي در جوامع علمي و دانشگاههاي مطرح جهاني، تاريخ نظامي و بررسي علمي آن جدي گرفته ميشود و كرسيهاي معتبر با قدمتي طولاني براي پژوهش و تدريس آن فعال ميباشد و دانشجويان در سطوح مختلف، آموزش ديده و با اين مباحث آشنا ميشوند. به طور مثال در يك بررسي ميداني، از 544 موسسه كه در امريكا در عرصه مسائل آموزشي و تحقيقاتي ـ در عرصه تاريخ ـ فعاليت ميكنند، حدود 164 مؤسسه ـ كمتر از يك سوم ـ آنها فوري با مسئوليت تدريس در تاريخ نظامي دارند و حدود 2 درصد تمامي مورخان در امريكا، مورخان نظامي بودهاند و به بررسي يا تدريس در اين بخش مشغول بودهاند.(5) همچنين بايد به اهتمام ارتش امريكا در تدوين و توسعه تاريخ نظامي امريكا و ارائه تاريخ نظامي آن كشور منطبق با معيارهاي قابل قبول خود اشاره كرد. ارتش امريكا در كنار گنجاندن واحدهاي تاريخ نظامي در برنامه درسي دانشكدهها و دورههاي نظامي خود، نسبت به برگزاري دورههاي كوتاه مدت تابستاني در مورد تاريخ نظامي در دانشگاهها نيز اقدام مينمايد و علاوه بر انتشار مرتب كتب انتشار بسياري از كشورها علاوه بر پرداختن علمي به بحث تاريخ نظامي در قالب دورههاي آموزشي، كرسيهاي علمي،كتب و نشريات، طي يك برنامه سيستماتيك و منسجم ميكوشند اسطورهها و خاطره تاريخ نظامي خود را زنده نگاه دارند. به طور مثال كشور روسيه كه پيش از اين بدان پرداخته شد نيز نمونه قابل توجهي است.(6)
در طول ساليان گذشته ـ و دستكم تا ده سال پس از پايان جنگ تحميلي ـ به دلايل مختلف در سطح دانشگاههاي كشور، هيچ كرسي تاريخ نظامي وجود نداشت و تعداد بسيار محدودي كتاب در مورد تاريخ نظامي كشور به رشته تحرير آمده است. علاوه بر آن نيز نشريهاي براي تدوين اين تاريخ طولاني و پر فراز و نشيب وجود ندارد و تنها تعدادي مقاله بسيار محدود در اين عرصه به نگارش درآمده و حتي كتابها و مقالههايي كه در اين عرصه به زبانهاي غيرفارسي نوشته شده نيز به زبان فارسي ترجمه و منتشر نشدهاند.*
پس از دوران دفاع مقدس نيز اين واقعه بزرگ و حماسي ـ كه خود در تاريخ معاصر ايران از جهات مختلفي يك استثنا بود و از معدود موفقيتها و پيروزيهاي ملي در طول دويست سال گذشته در رويارويي نظامي با دشمنان خارجي محسوب ميگردد ـ به طور طبيعي در ادبيات فارسي ـ شعر، رمان، فيلم، داستان و ... ـ جايگاه قابل توجهي ـ هرچند كمتر از ميزان مورد انتظار ـ به دست آورده ولي در عرصه جامعهشناسي، پاس داشت عناصر هويتي و عرصههاي علمي حضور و تأثير كمتري داشته و عمدتاً به شكل تبليغي ـ شعاري ارائه شده و هنوز تا دستيابي به مقام لازم، راهي طولاني در پيش دارد و تلاشهاي نهادها و موسسات مختلف در اين عرصه هنوز به نتيجه مطلوب نرسيده است.
هرچند بررسي ابعاد نظامي و عملياتي دفاع مقدس، وظيفه و در صلاحيت مراكز علمي نظامي، دانشكدههاي نظامي، افسري و جنگ است و اين مراكز نيز عرصه عمل و آزمايشگاه آزمون تئوريهاي نظامي هستند و مباحث خود را در آن جستجو ميكنند؛ ولي اين عرصه ابعاد بين رشتهاي مهم ديگري نيز دارا ميباشد كه پرداختن به آنها ميبايد فراتر از حوزههاي خاص نظامي نيز مورد توجه قرار گيرد. علومي چون: جنگ رواني، مسائل اطلاعاتي، سياستسازي و تصميمگيري، سياستهاي اقتصادي، اجتماعي و ... جزو اين موارد محسوب ميگردند. امروزه بيان ميگردد كه پيشرفت تكنولوژي، صحنههاي نبرد و عناصر مؤثر بر آن را كاملاً تغيير داده و درسهاي نبردهاي پيشين، بيشتر جنبه تاريخي پيدا كرده و ويژگي مربوط بودن و درسآموزي را از دست دادهاند. هر چند بخشهايي از اين ادعا در عمل صحت خود را اثبات كرده است ولي تجربه بشري مشخص ميسازد كه بسياري از وقايع و حقايق در طول تاريخ اعتبار خود را حفظ مينمايند و به همين دليل است كه در عرصه انديشه نظامي ميتوان برخي از ديدگاههاي انديشمنداني چون سون تزو، كلاوزويتس، مولتكه و ... را معتبر دانست. اين نكته نيز قابل توجه است كه ما در دوران جنگهاي نامتقارن زندگي ميكنيم كه در آن توانايي به كارگيري نيروي نظامي براي شكلدهي سياست، ايدئولوژي، صلحسازي، ملتسازي و ... دستكم به ميزان به كارگيري چنين نيرويي براي شكست ارتش متعارف اهميت دارد.(8)
فرهنگ نظامي، روحيه ملي، تجربه نزديك و از همه مهمتر هويت ملي كشور ما امروزه تا حد زيادي تابع تاريخ دفاع مقدس و روايت پذيرفته شده آن است و اين بحث امروزه اهميت خود را بيشتر نشان ميدهد. وقايع مختلفي كه در جوامع پيرامون ما در حال وقوع است بيانگر اين مسئله است كه جوامع اسلامي در فرآيند تعريف و تثبيت هويت خود هستند. مقاومت همه جانبه جوامع مختلف اسلامي در برابر اشغال، فشار خارجي، تهاجم، تحميل الگوهاي غيربومي و ... تلاش براي تعريف و تثبيت هويت خودي را متبلور ميسازد. آنچه كه جامعه ما را در اين ميان متمايز ميسازد تجربه موفق و ملموس دفاع از هويت خودي است. اين تجربه موفق، ميراث ارزشمندي است كه در صورت بهرهگيري صحيح ميتواند همانند محافظ مقتدري مانع از انحراف و نابودي مولفههاي هويتي گردد. امريكا نيز اولويت عمل خود در جهان اسلام را تأثيرگذاري بر فرآيند شكلگيري هويت اين جوامع قرار داده است. طرح خاورميانه بزرگ و يا خاورميانه جديد، هدف اصلي خود را تغيير مولفههاي شكلدهي رفتار مسلمانان قرار داده است و اين مفهوم را در چارچوبي تحت عنوان «ملتسازي» ارائه ميكند.
اين انتظار وجود دارد كه به موازات توجه به نقش و تأثير تاريخ نظامي جنگ ايران و عراق در هويتسازي، در عرصه بررسيهاي نظامي ـ استراتژيك نيز مورد توجه قرار گيرد، خصوصاً آنكه تداوم تهديدات عليه هويت و موجوديت جمهوري اسلامي، ضرورت توجه به ابعاد هويتي و نظامي جنگ را دو چندان كرده است.
منابع:
1ـ دكتر بهزاد دوران و منوچهر محسني، هويت، رويكردها و نظريهها، علياكبر عليخاني، مباني نظري هويت و بحران هويت، تهران، پژوهشكده علوم انساني و اجتماعي جهاد دانشگاهي، 1383، ص135.
2ـ فرانك جمشيدي، هويت، روايت، جنگ، فصلنامه مطالعات ملي، سال ششم، شماره3، 1384، ص27.ـ David Hawke, ''Military History and the modern soldier'', Military Review (Jan-1993) p.p.58 – 66 , p.63
4ـ Anthany cardsman, ''Gram strategy and the lessons of military history'', center for strategic and international studies coct 20041, p.9
5ـ Anthany cardsman, ''Gram strategy and the lessons of military history'', center for strategic and international studies coct 20041, p.9
6ـ براي بررسي بيشتر در اين مورد ر.ك: بهادر امينيان، مطالعات استراتژيك در ايران، مجله سياست دفاعي، شماره 9، زمستان 73.
7ـ بنگريد: جهانگير كرمي و بهادر امينيان،
8ـ Cordesman, , p.10
و نشريات در مورد تاريخ نظامي امريكا و حتي تاريخ نظامي و انديشمندان اروپا، در نشريات رسمي خود نيز بخش قابل توجهي را به اين ساله اختصاص ميدهد به طور مثال نشريه رسمي نيروي زميني امريكا تحت عنوان بررسي نظامي (Military Review) در هر شماره بخش مستقلي را به جنگ جهاني دوم و ساير تجربيات جنگي ارتش امريكا اختصاص ميدهد.
* مقالههايي كه در اين عرصه به زبانهاي خارجي نوشته شده در مواردي بيانگر توان و اهميت تاريخ نظامي ايران ميباشد كه متأسفانه در مجامع داخلي، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. از معدود مقالههايي كه در اين عرصه به زبان فارسي ترجمه و چاپ شده، مقاله زير است:
ريچارد گابريل، ايران: پيدايش لجستيك، ترجمه مصطفي حقيري، مجله سياست دفاعي، شماره 11 ـ 10، بهار و تابستان 1374، صص 185 ـ 163