بعد از عملیات بدر در سال 1362 وضعیت حاکم بر جنگ منتهی به پیدایش نظریه ای شد که دشمن بعثی را باید در دو صحنه عملیاتی بزرگ از پای درآورد. زیرا عملیاتهای منظم و بزرگ در منطقه جنوب اهداف نظامی جمهوری اسلامی را عمق نمیبخشد.
لذا استراتژی اجرای دو عملیات همزمان (منظم در جنوب و عملیات نامنظم در شمال غرب) طرح گردید و پس از آن سپاه با تشکیل قرارگاه رمضان و گسترش روابط با معارضان کرد عراقی تلاش کرد که بستر اجرای یک عملیات بزرگ در شمال غرب را به منظور تجزیه قوای دشمن فراهم آورد. اما سرانجام با اجرای مکرر عملیاتهای نامنظم (فتح و ظفر)، قرارگاه رمضان موفق به تجزیه قوای دشمن نگردید و دشمن با استمرار استراتژی قبلی موفق بر تضعیف عملیاتهای نامنظم شد و از این جنبه عملیاتهای نامنظم قرارگاه رمضان در پشتیبانی از تلاش اصلی مؤثر واقع نگردید.