دیدگاهها و رویکردهای مختلفی درباره علل بروز جنگ، ارائه شده است. برخی از محققان، علت عمده جنگ را در ساختار قدرت و ویژگی آنارشی نظام بینالملل جستجو میکنند که موجب پیدایش اصل خودیاری دولتها و معمای امنیت میشود (walts,1979). گروهی دیگر از صاحبنظران، ریشههای تعارض را به عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی داخلی و محیط رواشناختی دولتمردان نسبت میدهند (روزنو). برخی از محققین جنگ را نتیجه تمایل دولتهای سرمایهداری برای گسترش بازارهای خارجی و فرصتهای سرمایهگذاری میدانند. عدهای دیگر نیز معتقدند جنگ از مساعی رهبران جهت حل و فصل مسائل سیاسی داخلی آنها سرچشمه میگیرد، چراکه تصور میکنند با اتخاذ سیاست خارجی خصمانه، تشدید تعارضات خارجی و قرار دادن «خود» در برابر «دیگران» میتوانند به انسجام و یکپارچگی ملی کمک کنند.
با عطف توجه به مباحث فوق، بحث دلایل و زمینههای تهاجم نظامی عراق به ایران، یک معادله چند وجهی و پیچیده است. آغاز حمله نظامی از طرف یک کشور علیه کشور همسایه یقیناً آخرین وسیله برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی میباشد و تا زمانی که زمینه مساعدی برای آغاز جنگ فراهم نباشد دولتها، به ندرت دست به چنین ریسک خطرناکی میزنند. تأمین هزینههای یک جنگ گسترده و همه جانبه به منابع وسیع مادی و همپیمانانی نیاز دارد که از هدفهای جنگطلبانه آن کشور حمایت کنند. بر این اساس، در بررسی علل وقوع جنگ، شرایط بینالمللی و منطقهای و وضعیت سیاسی- نظامی و اقتصادی دو کشور میبایست مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
مقاله حاضر با بررسی عوامل مؤثر در وقوع جنگ تحمیلی به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که ساختار سیاسی عراق و محیط روانشناختی زمامداران این کشور در ارزیابی محیط راهبردی، تا چه حد در وقوع این جنگ تأثیر گذار بود؟ نظر به اینکه اکنون با گذشت قریب به دو دهه از پایان جنگ، این نکته بر همگان آشکار شده که دولت عراق آغازگر این جنگ بوده، از اینرو تلاش میکنیم با اشاره به مؤلفههای مختلف تأثیرگذار در سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی بر وقوع جنگ ایران و عراق، شناخت زمامداران عراق از این عوامل و مؤلفههایی را که بر تصمیم آنها در شروع جنگ مؤثر بود را به عنوان سازوکارهای شناختی وقوع جنگ بررسی کنیم. فرضیه اصلی مقاله این است که شناخت زمامداران عراق از محیط راهبردی به شدت تحت تاثیر ویژگیهای حکومتی عراق به خطا رفته و برداشت نادرست آنها از توانمندیها و ضعفهای دو طرف موجب شروع جنگ تحمیلی شد. از اینرو در طول مقاله تلاش خواهد شد تا مولفههای مؤثر بر نگاه زمامداران بعثی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.